|
|
۲۲۷/۰
۵۱۸/۱-
۴۴۶/۰-
RC
۱۲۸/۰
۰۵۹/۰
**۱۸۲/۲
۳۶۲/۰
AS
۵۲۹/۰
۰۶۲/۰
*۶۰۰/۸
۹۵۴/۲
مقدار ثابت
۷۹۷/۸-
۲۸۲/۱
۸۶۵/۶-
۲۰۸/۳-
* معنیدار در سطح یک درصد آماری. ** معنیدار در سطح پنج درصد آماری.
مأخذ: یافتههای پژوهش. علامت ضریب رگرسیون متغیر پیوسته قیمت پیشنهادی (BID) بیانگر اثر منفی و معکوس آن بر احتمال پذیرش مبالغ پیشنهادی برای پرداخت بیشتر برای برنج ارگانیک نسبت به برنج معمولی دارد. با توجه به مقدار آماره tاین متغیر، اثر منفی و معکوس آن به لحاظ آماری در سطح یک درصد معنی دار بوده و قابلیت تعمیم به جامعه مصرف کنندگان شهری کل استان گیلان را دارد. مقدار کشش وزنی تجمعی متغیر توضیحی یادشده نشان داد که افزایش یک درصدی مقدار آن، با فرض ثابت بودن سایر شرایط، منجر به کاهش یک درصدی احتمال پذیرش مبالغ پیشنهادی از سوی خریداران را دارد.
علامت ضریب رگرسیون متغیر رتبهای سطح تحصیلات مصرف کنندگان (EDU) بیانگر اثر مثبت آن بر احتمال پذیرش مبالغ پیشنهادی پرداخت بیشتر برای برنج ارگانیک نسبت به برنج معمولی است. با توجه به مقدار آماره t این متغیر، اثر مثبت و معنی داری به لحاظ آماری در سطح یک درصد معنی دار بوده و قابلیت تعمیم به جامعه مصرف کنندگان شهری کل استان گیلان را دارد. مقدار کشش وزنی تجمعی متغیر توضیحی یاد شده نشان داد که افزایش یک درصدی مقدار آن، با فرض ثابت بودن سایر شرایط، منجر به افزایش ۴۱/۰ درصدی احتمال پذیرش مبالغ پیشنهادی از سوی مصرف کنندگان برنج ارگانیک می شود. علامت ضریب رگرسیون متغیر توضیحی رتبهای درآمد ماهیانه فرد (REV) بیانگر اثر مثبت آن بر احتمال پذیرش مبالغ پیشنهادی برای خرید برنج ارگانیک است. با توجه به مقدار آماره tاین متغیر، اثر مثبت آن به لحاظ آماری در سطح یک درصد معنی دار بوده و قابلیت تعمیم به جامعه مصرف کنندگان شهری کل استان گیلان را دارد. . مقدار کشش وزنی تجمعی متغیر توضیحی یادشده نشان داد که افزایش ده درصدی مقدار آن، با فرض ثابت بودن سایر شرایط، منجر به افزایش۸۸/۱درصدی احتمال پذیرش مبالغ پیشنهادی از سوی خریداران برنج ارگانیک را دارد. علامت ضریب رگرسیون برای متغیر توضیحی موهومی شناخت فواید برنج ارگانیک (OK) بیانگر اثر مثبت آن بر احتمال پذیرش درصد پیشنهادی برای خرید برنج ارگانیک است. با توجه به مقدار آماره t این متغیر، اثر مثبت آن به لحاظ آماری در سطح یک درصد معنیدار بوده و قابلیت تعمیم به جامعه مصرف کنندگان شهری کل استان گیلان را دارد. علامت ضریب رگرسیون متغیر توضیحی موهومی نگرش فرد نسبت به محصولات ارگانیک (AS) بیانگر اثر مثبت آن بر احتمال پذیرش درصد پیشنهادی دارد. با توجه به مقدار آماره tاین متغیر، اثر مثبت آن به لحاظ آماری در سطح یک درصد معنیدار بوده و قابلیت تعمیم به به جامعه مصرف کنندگان شهری کل استان گیلان را دارد. مقدار کشش وزنی تجمعی متغیر توضیحی یاد شده نشان داد که افزایش یک درصدی مقدار آن، با فرض ثابت بودن سایر شرایط، منجر به افزایش ۹۵/۲ درصدی احتمال پذیرش مبالغ پیشنهادی از سوی خریداران برنج ارگانیک دارد. علامت ضریب رگرسیون متغیر توضیحی مصرف برنج در هفته (RC) بیانگر اثر مثبت آن بر احتمال پذیرش درصد پیشنهادی برای خرید برنج ارگانیک را دارد. با توجه به مقدار آماره tاین متغیر، اثر مثبت آن به لحاظ آماری در سطح ۵ درصد معنیدار بوده و قابلیت تعمیم به به جامعه مصرف کنندگان شهری کل استان گیلان را دارد. مقدار کشش وزنی تجمعی متغیر توضیحی یاد شده نشان داد که افزایش یک درصدی مقدار آن، با فرض ثابت بودن سایر شرایط، منجر به افزایش ۳۶/۰ درصدی احتمال پذیرش مبالغ پیشنهادی از سوی خریداران برنج ارگانیک دارد. پارامترهای الگوی لاجیت ازطریق روش حداکثردرستنمایی با بهره گرفتن از نرمافزار Shazamبرآورد شد. ضرایب تخمینی مدل لاجیت تفسیر اقتصادی مستقیمی ندارد، بلکه ضریبی که بیشتر بین اقتصاددانان مشهور است، اثرات نهایی[۱۰۷] است. اگر متغیر توضیحی کمیباشد، اثر نهایی تغییر در درصد احتمال موفقیت متغیر وابسته (Yi =1) بر اثر تغییر یک واحد متغیر کمی را نشان میدهد. اگر متغیر توضیحی کیفی باشد، اثر نهایی برای این متغیر عبارت است از درصد تغییر در احتمال موفقیت متغیر وابسته (Yi =1) در نتیجه تغییر متغیر کیفی از صفر به یک در حالی است که مقدار سایر متغیرها ثابت نگه داشته شود(ملایوسفی و حیاتی، ۱۳۸۹).تفسیر نتایج اثر نهایی براساس محاسبات انجام شده در جدول زیر، مدنظر قرار گرفت. جدول۴-۶- محاسبه اثر نهایی الگوی لاجیت
متغیر توضیحی
نوع متغیر
اثر نهایی
BID
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[جمعه 1400-07-23] [ 03:25:00 ق.ظ ]
|
|
متغیر وابسته بازده آتی ماهانه سهام با میانگین ۰۲۶/۰ و انحراف معیار ۱۴۹/۰، متغیر قیمت با میانگین ۴۰۸/۴۸۹۶ و انحراف معیار ۰۷۱/۵۶۹۶ و متغیر اندازه شرکت با میانگین ۶۹۲/۱۲ و انحراف معیار ۵۳۲/۱ دارای چولگی و کشیدگی مثبت هستند. متغیر نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار شرکت با میانگین ۴۹۱/۰- و انحراف معیار ۷۲۳/۰ دارای چولگی منفی و کشیدگی مثبت است. ضرایب چولگی از تقسیم مقادیر چولگی بر خطای چولگی و ضرایب کشیدگی از تقسیم کشیدگی بر خطای کشیدگی محاسبه شده است. قدر مطلق مقادیر ضرایب چولگی و کشیدگی محاسبهشده برای همه متغیرها (به استثنای ضریب کشیدگی اندازه) بزرگتر از ۹۶/۱ است که نشاندهنده نامتقارن بودن توزیع همه متغیرهای مورد مطالعه است. چولگیهای مثبت در متغیرها بیانگر این است که در همه متغیرها دادههای انتهایی در دنباله راست مقیاس قرار گرفته است و کشیدگی مثبت در همه متغیرها نشاندهنده این است که افراشتگی توزیع دادهها نسبت به توزیع نرمال بیشتر است. علاوه بر این جدول ۴-۴ نشان میدهد که بازده ماهانه شرکتهای بورسی بین ۶۶۳/۰- و ۱۳۹/۳ (۳/۶۶-% و ۹/۳۱۳%) در دامنه سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ در نوسان بوده است. متوسط بازده ماهانه در این دوره ۶/۲% بوده که بالاتر از متوسط سود ماهانه سپردههای سرمایهگذاری بلندمدت بانکها و اوراق مشارکت است. البته حداقل بازدهی ماهانهای که بیشترین فراوانی را در این دوره داشته ۰% بوده است. همچنین نتایج آمار توصیفی نشان میدهد قیمت ماهانه سهام شرکتها بر خلاف سایر متغیرهای ماهانه از انحراف معیار بسیار بزرگتری برخوردار است که نشاندهنده پراکنش و گستردگی بیشتر قیمت ماهانه سهام شرکتها است.
آمار توصیفی متغیرهای مورد مطالعه در پرتفویهای تشکیلشده برای آزمون فرضیه سوم و این که شاخص کیفیت اقلام تعهدی معرف خطرپذیری است یا خیر، همان طور که در فصل سوم بیان شد از روش رگرسیون مقطعی دو مرحلهای برای پرتفویی از شرکتها استفاده شده است که در مرحله اول بتاهای عوامل (RM-RF, SMB, HML, AQFactor) و در مرحله دوم صرف خطرپذیری عوامل را محاسبه میشود. هر یک از متغیرهای RM-RF، SMB، HML و AQFactor بر اساس نمونهای شامل ۷۲ مشاهده (پرتفوی) که از دادههای ماهانه (۷۲۸۷ مشاهده) ۱۸۴ شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران مربوط به سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ استخراج شده است، محاسبه شدهاند. جدول شماره (۴-۵) شاخصهای گرایش مرکزی و پراکندگی متغیرهای RM-RF، SMB، HML و AQFactor و جدول ۴-۶ شاخصهای گرایش مرکزی و پراکندگی بازدههای اضافی پرتفویهای تشکیلشده را نشان میدهد. جدول شماره ۴-۵: شاخصهای توصیفی متغیرهای مورد مطالعه در پرتفویهای تشکیلشده
نام شاخص |
RM-RF |
SMB |
HML |
AQfactor |
تعداد |
۷۲ |
۷۲ |
۷۲ |
۷۲ |
دادههای گمشده |
۰ |
۰ |
۰ |
۰ |
میانگین |
۰۱۹/۰ |
۰۱۲/۰ |
۰۰۶/۰ |
۰۰۶/۰- |
میانه |
۰۱۵/۰ |
۰۱۳/۰ |
۰۰۵/۰ |
۰۰۷/۰- |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
دوربین - واتسون خطای معیار ضریب تعیین تعدیل شده ضریب تعیین ضریب همبستگی چند گانه
۹۸۲/۱ ۶۴۱/۱ ۱۰۸/۰ ۱۲۶/۰ ۳۵۵/۰
بررسی نرمال بودن خطاها: همان گونه که گفته شد یکی دیگر از مفروضات در نظر گرفته شده در رگرسیون این است که خطاها دارای توزیع نرمال با میانگین صفر باشند. بدیهی است در صورت عدم برقراری این پیش گزیده، نمیتوان از رگرسیون استفاده کرد. نمودار ۴-۲ هیستوگرام نرمال بودن خطاها نمودار فوق، به بررسی نرمال بودن خطاها به عنوان یکی دیگر از مفروضات رگرسیون میپردازد طبق این فرض میباید، خطاها دارای توزیع نرمال با میانگین صفر باشند. به عبارت دیگر باشد. که طبق نمودار فوق مشاهده میشود مقدار میانگین نزدیک به صفر و انحراف معیار نیز نزدیک به یک (۹۹/۰) میباشد. با توجه به این نمودار فرض نرمال بودن خطا برای متغیر تایید میگردد. بعد از آزمودن فرضیات لازم برای کاربرد رگرسیون، ادعای های محقق را با روش رگرسیون خطی آزمون میکنیم. همان گونه که قبلاًگفته شد شیوه کار رگرسیون به این صورت است که ابتدا معنی داری کل مدل رگرسیون مورد آزمون قرار میگیرد که این کار توسط جدول ANOVA صورت میگیرد، سپس باید معنی داری ضریب متغیر مستقل بررسی شود که این کار با بهره گرفتن از جدول ضرایب صورت میگیرد. نتیجه آزمون شامل چند خروجی میباشد که به ترتیب تشریح میشوند. جدول زیرمتغیر مستقل وارد شده، حذف شده و روش مورد استفاده در رگرسیون را نشان میدهد.
جدول ۴-۱۲ نحوه ورود متغیرهای مستقل و وابسته
روش متغیر حذف شده متغیر وارد شده
Enter
آموزشی پژوهشی درمانی
جدول زیر حاوی تحلیل واریانس رگرسیون به منظور بررسی احتمال صفر بودن ضرایب رگرسیونی است، به عبارتی دیگر این آزمون وجود رابطه خطی میان متغیرهای مستقل و وابسته را میآزماید. فرضیههای آماری آزمون معنی داری کل مدل رگرسیون به صورت زیر میباشد: : تمام ضرایب رگرسیون برابر صفر است. : حداقل یکی از ضرایب مخالف صفر است. جدول ۴-۱۳ تحلیل واریانس رگرسیون نسبت متغیرهای مستقل و وابسته
مدل مجموع مجذورات درجه آزادی میانگین مجذورات آماره F سطح معنی داری
۱ میزان تغییرات متغیر وابسته از طریق متغیر مستقل ۷۶۵/۵۶
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۱- تغییرات واحدهای کاری از قسمتهای اجرایی به گروه های فرآیندی : شرکت هایی که مهندسی مجدّد می کنند ، عملا کاری را که آدام اسمیت سال ها پیش به اجزای کوچک تقسیم کرده بود دوباره به یکدیگر پیوند می دهند . هنگامی که آنان مجدّدا به یکدیگر می پیوندند ، آنان را گروه فرآیندی می نامیم . به عبارت دیگر گروه فرآیندی واحدیست که به طور طبیعی در کنار هم قرار می گیرند تا یک کار کامل یعنی یک فرایند را اجرا کنند . (مطلق ودیگران ،۱۳۹۱:ص۱۱۶) ۲ -تغییرات مشاغل از وظایف ساده به کار چندبعدی : اشخاصی که در گروه های فرآیندی کار می کنند کارشان را با مشاغلی که به آن ها خو گرفته بودند متفاوت می بینند . مهندسی مجدّد کار زاید را حذف می کند . بیشتر کارهای مربوط به بازرسی ،انتظار ، رفع مغایرت ، پیگیری و نظارت یعنی کارهای غیرمولدی که به خاطر مرزهای موجود در سازمان و به منظور جبران ناشی از تقسیم فرایند وجود دارد ، از طریق مهندسی مجدّد حذف می شود ؛ این به معنای آن است که اشخاص وقت بیشتری را صرف کار واقعی می کنند . پس از مهندسی مجدّد کار رضایت بخش تر می شود ، چرا که کارگران از کار خود به احساس بزرگتری دست می یابند و آن احساس تکمیل و پایان انجام کار است . (همان منبع:ص۱۱۶) ۳- تغییرات مربوط به نقش های شخص ، از شخص تحت نظارت به شخص صاحب اختیار : شرکت هایی که مهندسی مجدّد شده اند کارکنانی را که بتوانند از مقررات تبعیت کنند نمی خواهند ، آن ها کسانی را می خواهند که مقررات متعلق به خودشان را به وجود آورند . (همان منبع:ص۱۱۷) ۴- تغییرات مربوط به آمادگی برای کار از آموزش به تحصیلات رسمی : اگر کار در فرایند مهندسی مجدّد شده ایجاب نماید که افراد از مقررات تبعیت نکنند،آن وقت کارکنان نیاز به تحصیلات کافی دارند تا اینکه بتوانند تشخیص دهند کار درست چیست؟ آموزش ، مهارت ها و شایستگی ها را افزایش می دهد و به کارکنان چگونگی یک کار را می آموزد ؛ تحصیلات بصیرت و درک آنان را بالا می برد و چرایی کار را تعلیم می دهد . (همان منبع:ص۱۱۷)
۵- تغییرات معیارهای عملکرد و پرداخت دستمزد از فعّالیت به نتیجه فعّالیت : پرداخت به کارکنان بر اساس سمت یا تجربه در سازمان مغایر با اصول مهندسی مجدّد است ؛ پرداخت می باید با توجّه به نتیجه فعّالیت باشد . (همان منبع:ص۱۱۷) ۶ -تغییرات ملاک ترفیع از عملکرد به توانایی : تصور متعارف این است که اگر فردی شیمیدان خوبی به شمار می رود ، برای شیمیدآن ها مدیر خوبی نیز خواهد بود ؛ اینگونه تصورات اغلب اشتباه از آب درمی آیند و می توانند مدیری نالایق را نصیب شرکت نمایند Yuh-Shy, 2012,p7).) ۷ -تغییرات در مدیران ، از سرپرست به مربی : گروه های فرآیندی که شامل یک یا چند نفر هستند نیازی به رییس ندارند ؛ آنان به مربی نیاز دارند . گروه ها از مربیان خویش خواهان اندرز هستند ؛ مربیان به گروه ها کمک می کنند تا مسائل را حل کنند . (همان منبع:p7) ۸ -تغییرات ساختار سازمانی از سلسله مراتبی به مسطح : در شرکت هایی که مهندسی مجدّد کرده اند ساختار سازمانی آنچنان موضوع مهمی نیست ؛ کار در اطراف فرآیندها و گروه هایی سازمان می یابد که آنرا انجام می دهند . کارکنان با هرکسی که نیاز داشته باشند ارتباط برقرار می کنند ؛ کنترل به افرادی واگذار می شود که فرایند را اجرا می نمایند.(همان منبع:p7) ۲-۴۸ تفاوت مهندسی مجدّد با طراحی مجدّد چیست؟ واژه های طراحی مجدّد(Redesign) و مهندسی مجدّد (Reengineering) گاهی اوقات به جای یکدیگر بکار می روند ؛ اگرچه نتایج موردنظر این دو ظاهرا یکسان به نظر می رسند اما این دو واژه تفاوت زیادی با یکدیگر دارند ؛ فرایند طراحی مجدّد روشی سیستماتیک است که درصدد تسهیل و ساده کردن فرآیندهای فعلی شرکت است در حالیکه مهندسی مجدّد فرآیندهای جدیدی ایجاد می نماید و باعث تغییرات ریشه ای و نوآورانه در شیوه های کسب وکار می گردد . کارشناسان معتقدند که طراحی مجدّد فرایند هنگامی اتفاق افتاده است که تقریبا ده الی بیست درصد جریان کار تغییر یابد و مهندسی مجدّد هنگامی اتفاق افتاده است که هفتاد الی صد درصد فرآیندهای کار تغییر یافته باشند.( Yuh-Shy, 2012,p8) جدول (۲-۴)تفاوت میان طراحی مجدّد و مهندسی مجدّد(همان منبع:p8)
مهندسی مجدّد فرایند |
طراحی مجدّد فرایند |
تغییر ناگهانی و ریشهای |
پیشرفتهای تدریجی |
کار بهصورت بنیادی مجدّدا ساختار مییابد |
ممکن است شامل اصلاح کار گردد |
قوانین را میشکند |
قوانین را اصلاح میکند |
فرایند جدید ایجاد میشود |
فرایند فعلی را تسهیل میکند |
عمدتا به تکنولوژی وابسته است |
ممکن است به تکنولوژی وابسته باشد |
نوعا مزایای آن زیاد است |
نوعا مزایای آن کم است |
درصد ریسک آن بالاست |
درصد ریسک آن کم یا متوسط است |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
موجود با حد متوسط…………………………………………………………………………………………………………..۸۶ جدول (۴-۳۰): مقایسه سطح کیفیت محیط مسکونی روستاهای ادغام شده در شهر سنندج بر اساس شاخص های اصلی……………………………………………………………………………………..۸۸ جدول (۴- ۳۱): نتایج آنالیز واریانس برای مقایسه میانگین کیفیت سازمان دسترسی
و فضایی……………………………………………………………………………………………………………………………۸۸ جدول (۴- ۳۲): نتایج آنالیز واریانس برای مقایسه میانگین دسترسی به امکانات و خدمات………………………………………………………………………………………………………………………….۸۹ جدول (۴- ۳۳): نتایج آنالیز واریانس برای مقایسه میانگین محیط اجتماعی…………………………………..۸۹ جدول (۴- ۳۴): نتایج آنالیز واریانس برای مقایسه میانگین بهداشت محیط…………………………………..۹۰ جدول (۴- ۳۵): نتایج آنالیز واریانس برای مقایسه میانگین امکانات داخلی واحدهای مسکونی……………………………………………………………………………………………………………..۹۰ جدول (۴- ۳۶): نتایج آنالیز واریانس برای مقایسه میانگین امکانات خارجی واحدهای مسکونی……………………………………………………………………………………………………………..۹۱ جدول (۴- ۳۷): ضرایب بتای زیرشاخصهای عینی محیط مسکونی روستاهای ادغام شده در شهر سنندج……………………………………………………………………………………………………۹۲ جدول (۴- ۳۸) ضرایب بتای زیرشاخصهای ذهنی محیط مسکونی روستاهای ادغام شده در شهر سنندج……………………………………………………………………………………………………۹۳ جدول (۴- ۳۹): ضرایب بتای شاخص های سازنده کیفیت محیط مسکونی روستاهای ادغام شده…………………………………………………………………………………………………………..۹۴ جدول (۴- ۴۰): میزان تاثیر متغیرهای اجتماعی- اقتصادی بر روی ادراک کیفیت محیط مسکونی ساکنان……………………………………………………………………………………………………….۹۷ جدول (۴- ۴۱): نتایج شاخص KMO……………………………………………………………………………………………………………98 جدول (۴-۴۲): نتایج حاصل از دسته بندی سوالات مربوط به شاخص های ذهنی کیفیت محیط مسکونی………………………………………………………………………………………………………..۹۸ ادامه جدول (۴-۴۲): نتایج حاصل از دسته بندی سوالات مربوط به شاخص های ذهنی کیفیت محیط مسکونی……………………………………………………………………………………………….۹۹ ادامه جدول (۴-۴۲): نتایج حاصل از دسته بندی سوالات مربوط به شاخص های ذهنی کیفیت محیط مسکونی……………………………………………………………………………………………..۱۰۰ جدول (۴-۴۳): نتایج حاصل از دسته بندی سوالات مربوط به شاخص های عینی کیفیت محیط مسکونی……………………………………………………………………………………………………..۱۰۱ جدول (۵-۱): وضعیت کیفیت محیط مسکونی شاخص ها و زیرشاخصهای مدل نظری……………………………………………………………………………………………………………………..۱۰۸ جدول (۵-۲): میزان اهمیت شاخص ها و زیرشاخصهای سازنده کیفیت محیط مسکونی…………………………………………………………………………………………………………………۱۰۹ فهرست نمودار عنوان صفحه نمودار (۴-۱): توزیع جنسیت مخاطبان…………………………………………………………………………………..۶۶ نمودار (۴-۲): توزیع سنی مخاطبان……………………………………………………………………………………….۶۷ نمودار (۴-۳): وضعیت تاهل مخاطبان……………………………………………………………………………………۶۸ نمودار (۴-۴): وضعیت تحصیلات مخاطبان……………………………………………………………………………۶۹ نمودار (۴-۵): وضعیت اشتغال مخاطبان…………………………………………………………………………………۷۰ نمودار (۴-۶): وضعیت مالکیت واحد مسکونی مخاطبان…………………………………………………………..۷۰ نمودار (۴-۷): میزان متوسط درآمد خانوار در ماه……………………………………………………………………..۷۱ نمودار (۴-۸): مدت زمان سکونت در واحد مسکونی……………………………………………………………….۷۲ نمودار (۴-۹): وضعیت کیفیت محیط مسکونی در دو روستای حسن آباد و نایسر………………………….۸۳ نمودار (۴-۱۰): ضرایب اهمیت شاخص ها و زیرشاخصهای سازنده کیفیت محیط مسکونی روستاهای ادغام شده در شهر سنندج…………………………………………………………………………۹۵ نمودار (۵-۱): اهداف تحقیق………………………………………………………………………………………………۱۰۷ فهرست اشکال عنوان صفحه شکل (۲-۱): چهارچوب کیفیت زندگی…………………………………………………………………………………۱۶ شکل (۲-۲): مولفه های موثر بر کیفیت محیط…………………………………………………………………………۱۸ شکل (۲-۳): متغیرهای موثر بر رضایت مندی سکونتی……………………………………………………………..۲۴ شکل (۲-۴): مدل رضایت مندی محیط مسکونی……………………………………………………………………..۲۵ شکل (۲-۵): مولفههای سه گانه کیفیت طراحی محیطهای مسکونی در مدل کانتر…………………………۳۰ شکل (۲-۶): ماهیت سلسله مراتبی کیفیت محیط مسکونی از دیدگاه سیاست گذاران…………………….۳۱
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۳-۱-۲-۲. بند سوم: مشترکات ۳۶ ۳-۲-۲. گفتار سوم: مالکیت منابع آب در قانون مدنی ۳۸ ۱-۳-۲-۲. بند اول: حیازت آب های مباح ۳۹ ۲-۳-۲-۲. بند دوم: مشارکت در منابع آب ۴۱ ۳-۳-۲-۲. بند سوم: چشمه ۴۲ ۴-۳-۲-۲. بند چهارم: عقود ۴۳ ۲-۲. مبحث دوم: موضوع و ویژگیهای مالکیت منابع آب ۴۴ ۱-۲-۲. گفتار اول: موضوع مالکیت آب ۴۴ ۲-۲-۲. گفتار دوم: ماهیت حقوقی مالکیت منابع آب ۴۵ ۳-۲-۲. گفتار سوم: فرض مالکیت تبعی در منابع آب ۴۷ ۴-۲-۲. گفتارچهارم: مالکیت منابع آب در سایر قوانین ۴۹ ۳-۲. مبحث سوم: اثبات مالکیت اشخاص بر منابع آب ۵۳ ۱-۳-۲. گفتار اول: اسناد عادی آب ۵۴ ۲-۳-۲. گفتار دوم: اسناد رسمی آب ۵۴ ۳-۳-۲. گفتار سوم: مراجع رسیدگی به اختلافات مالکیت آب ۵۷ ۱-۳-۳-۲. بند اول: اختلافات فی مابین حقابه بران ازمنابع آبی ۵۷ ۲-۳-۳-۲. بند دوم: اختلافات فی مابین حقابه بران و دولت ۵۸ ۴-۲. مبحث چهارم: مبانی فقهی مالکیت منابع آب ۵۹ ۴-۲. مبحث چهارم: مبانی فقهی مالکیت منابع آب ۵۹ ۱-۴-۲. گفتار اول:آب در شریعت اسلام ۵۹ ۲-۴-۲. گفتاردوم: مالکیت منابع آب از نظر فقهی و تطبیق با قاعده فقهی تسلیط ۶۱ ۳-۴-۲. گفتارسوم: ماهیت فقهی مالکیت منابع آب ۶۴ ۱-۳-۴-۲. بند اول: ماهیت انفال بودن آبها ۶۴ ۲-۳-۴-۲. بند دوم: ماهیت مشترکات بودن آبها ۶۷ ۴-۴-۲. گفتار چهارم: قاعده سبقت و یا الاعلی فالاعلی و الاقرب فالاقرب ۶۸ نتیجه گیری ۷۰ پیشنهادات ۷۱ منابع فارسی ۷۲ چکیده انگلیسی ۷۴ چکیده: یکی از مباحث مهم حفاظت از منابع آبی آنست که بدانیم مالکیت منابع آبی چهوضعیت و ساختاری دارد و آیا تعلق این مالکیت به یک شخص تکلیفی را برای مالک در جهتحفاظت و حراست بوجود میآورد .آیاصرف داشتن حق بهرهبرداری از آب بدون داشتن مالکیت چه آثاری دارد؟
آیا میتوان به استناد قاعده فقهی و مشهور اذن در شئی اذن در لوازم آن نیز هست، استنباط کرد که با وجود و تحقق حق بهرهبرداری از منابع آبی لزوما حق حفاظت به بهرهبردار منتقلمیگردد؟ قانون مدنی که امالقوانین و از نخستین قوانین حقوقی کشور ما محسوب است با اقتباس ازحقوق امامیه و برداشتهای مستقیم از اجماع فقهاء در اکثر موارد همان راهی را رفته که شرع مقدساسلام در نظر داشته است. در بحث مالکیت از نظر اسلام احترام به مالکیت خصوصی و مالکیتعمومی و مالکیت ملی یا بیتالمال میباشد که همین روند را در مواد مختلف دنبال نموده است.مالکیت منابع آبی نیز از این مقوله مستثنی نبوده و تابع این روند میباشد. قانون مذکور پساز آنکه آبرا بعنوان یک منبع همگانی و عمومی قابل بهرهبرداری جمعی دانسته تملک آنرا برای شخص منتفعدارای آثار مالکیت تلقی و هرگونه بهرهبرداری و تسلط برآن را مجاز میشمارد. علاوه بر مالکیت ، رسیدگی به اختلاافات مربوط به آب و مراجع صالح در این امر نیز از موارد مهمی است که در این پایان نامه مورد تبیین قرار گرفته است. کلید واژه: مالکیت آب، قانون توزیع عادلانه آب ، حقابه، آبهای سطحی و زیر زمینی مقدمه: آب ماده بی همتا و فراوانترین منبع در دنیاست.گرچه هنوز بیشترین مقدار آب غیر قابل استفاده است اما همان بخش اندک قابل استفاده آن ، همانند کالایی با ارزش نیازمند حفاظت و نگهداری است. آب برای زندگی ضروری است. ارزش آب بسته به نوع مصرف ، موقعیت مکانی، زمان، قابلیت دسترسی و کیفیت آن متفاوت است.به علت حیاتی بودن اب این مایه زندگی امروزه جوامع مختلف نیازمند آن است که قواعد و ضوابطی جامع برای تنظیم روابط و مسائل مربوط به آب داشته باشند. به همین جهت حقوق آب در عصر حاضر با توجه به تخصصی شدن موضوعات آن، رشته خاصی از حقوق به شمار آمده و اهمیت فراوانی پیدا کرده است.در گذشته به علت اینکه تقاضا یا نیاز به مصرف آب کمتر از عرضه و مصرف ان بود و در حقیقت مصرف ان آزاد و هرکس میتوانست در حد عرف معمول محل و منابع آبی موجود به مقدار نیاز استفاده نماید و اندک قواعد و مقرراتی که از احکام مربوط به حقوق مالکیت ها در حقوق مدنی وجود داشت برای حل و فصل مسائل و مشکلات مربوط به آب کفایت میکرد و دولتها کمتر مداخله ای در اداره یا چگونگی مصرف آن داشته اند و اگر تخلفات و جرائمی هم صورت میگرفت به تبع آن مجازاتی هم پیش بینی میشد عمدتا مربوط به کسانی بود که به منابع و مصارف آب دیگری ضرر میزدند. طرح مسأله وفرضیات: این سوال به ذهن میرسد که آیا مالکیت و تولیت بر منابع آب اعم از سطحی یا زیرزمینی با توجه به قوانین و مقررات کلآ به حکومت و دولت تعلق داشته و یا اینکه افراد اعم از حقیقی و یا حقوقی نیز در آن حق مالکیت دارند و اینکه آیا واقعأ مالکیت اشخاص بر منابع آبی به صورت مالکیت مطلق است یا به صورت حق استفاده میباشد؟ و چگونگی استفاده و بهره برداری از منابع آب به چه نحو میباشد؟ به رغم حجم قوانین و مقررات و با توجه به حدت مسائل مربوط به آب و ابتلای شدید جامعه به این مشکل متأسفانه نویسندگان و حقوقدانان محترم کمتر به این مهم پرداخته اند. قوانین و مقرراتی که در این خصوص نوشته اند مانند قانون مدنی و یا قانون آب و نحوه ملی شدن آن مصوب ۱۳۴۷ اکثرأ با تصویب قانون توزیع عادلانه آب مصوب ۱۳۶۱ متروک و یا منصوخ گردیده اند در قانون اخیر آبها از مشترکات شمرده شده و ماده یک آن به کلیه منابع آبی اعم از سطحی و یا زیرزمینی اشاره نموده و منطوق ماده به نحوی میباشد که همه آبها را شامل میشود. اهداف تحقیق: با توجه به کمبود منابع آب در جهان که کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد ضرورت تدوین قوانین و مقررات متناسب با شرایط فعلی وآتی کشور جهت شناسایی حدود و ثغور مالکیت منابع آب و مهار بهره برداری غیر قانونی و هدایت نیازها به تامین قانونی آب بیش از پیش احساس میشود. لذا در عصری که عصر بحران منابع آب نامیده میشود ، منابع آب بایستی از لحاظ نوع مالکیت و یا حق استفاده و بهره برداری برخوردار از یک سیستم حقوقی و قانونی برای این موضوعات باشد. بهره برداری از منابع آب زیر زمینی در برخی از مناطق کشور حائز اهمیت بوده و گرانبهاترین کالا محسوب میشود. لذا ایجاد یک سیستم حقوقی قوی برای مهار بهره براداری غیر قانونی و تعریف شرایط بهتر مقابله با متخلفان یک ضرورت میباشد.از لحاظ کاربردی تعریف الگوهای مناسب از طریق مطالعه تطبیقی در حقوق سایر کشورها میتواند در اعمال و اجرای صحیح قوانین و مقررات مرتبط مفید باشد. لذا با توجه به تغییر شرایط اقلیمی و محیط زیستی کره زمین اعمال قوانین متناسب برای احیاء یا شناسایی مالکیت منابع آب و استفاده از آن یک ضرورت میباشد. بدلیل اینکه تاکنون تعریف در خصوص مالکیت منابع آب مشخص و دقیقی ارائه نشده است و همچنین به دلیل اینکه در چگونگی استفاده و بهره برداری از آن میان استفاده کنندگان اغلب نظامات خاصی برقرار نبود، این امر بیشتر مواقع باعث اختلاف و منازعه میان مالکین و متصرفین و استفاده کنندگان منابع آب با همدیگر و یا با وزارتخانه های ذیربط و سازمانهای مربوطه شده است .لذا از اهداف مهم این پژوهش تبین و ارائه راهکارهای قانونی در مورد مالکیت منابع آب است تا ان شأالله مورد استفاده حقوقدانان،محاکم و سازمانهای ذیربط و سایر مراجع قرار گیرد.
-
- فصل اول: کلیات و تعاریف
کلیات و تعاریف
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
در نتیجه ی مطالعه هایی در زمینه ی چگونگی و تاریخچه ی شکل گیری استفاده از رسانه ها به عنوان ابزار بیان و مطالعه و مصاحبه هایی که در زمینه ی بررسی آثار این سه هنرمند به عنوان سه تن از موفق ترین هنرمندان زن معاصر ایرانی که در این عرصه که همانا استفاده از رسانه های نوین به منزله ی ابزار بیان است و تحلیل هایی در این میان در رابطه با عوامل موثر در جلب هنرمندان به این رسانه ها، تفاوت های میان برخورد های داخلی و بین المللی در استفاده از این رسانه ها، چگونگی برخورد هنرمندان ذیل در این خصوص، نتایجی حاصل شد. این نتایج در راه شناخت نقاط مثبت و منفی این رویکردها در درجه اول در زمینه ی جهانی، در درجه دوم در زمینه ی داخل کشوری و در نتیجه در آثار هنرمندان مورد تحقیق، مفید خواهد بود. یکی از نکاتی که طی این تحقیق حاصل شد، مسئله ی آزادی و بی نهایت و نا محدود بودن این رسانه هاست که هنرمندان را به فضای لایتناهی ای هدایت می کند که بسته به سطح خرد و اندیشه ی هنرمند و سطح سواد او و همچنین دغدغه های شخصی هنرمند، در بستری که آنرا تحت تاثیر قرار می دهد، هنرمند را در جامعه ی هنری زمانه اش معرفی می کند. چیزی که در این زمینه بدیهی است، این است که، به دلیل فراوانی در حد افراط پرداخت های هنری با این ابزار ها و گستردگی اجتناب ناپذیر آثار حاصل شده از این رسانه ها، تنها آثاری در اذهان جای خود را باز می کند و در آنجا باقی خواهند ماند که برخورد هایی ناب، هوشمندانه، سوادمند، دارای مفاهیم عمیق و حاصل مطالعه هایی دقیق صورت گرفته باشد. برخورد هایی که از سر سبکسری و صرف رایج شدن این رسانه ها به خلق آثار منجر شده اند همانطور که در تاریخ، نمونه های بسیاری به چشم می خورد، رفته رفته با گذشت زمان به دست فراموشی سپرده خواهد شد. مسئله ای که در این رابطه جای خوشحالی و امیدواری دارد، گسترش ارتباطات است که توسط شبکه های اینترنتی و دیگر رسانه ها، آشنایی این سرزمین و برقراری بیشتر ارتباط با برخورد های سایر نقاط دنیا با این پدیده یعنی رسانه های نوین را فراهم می آورد تا به این وسیله از نا آگاهی ها و استنباط های نادرست و در نتیجه قرار گرفتن در جایگاهی متفاوت با اصل رویکرد های گوناگون که در گذشته در تاریخ هنر جهان در رابطه با دیگر جنبش های هنری به ثبت رسیده است، جلو گیری شود. در گذشته به رغم محدودیت ارتباطات با مرجع جنبش های هنری سابق، اطلاعات در این زمینه ها و چگونگی شگل گیری و بستری که منجر به پیدایش این جنبش ها می شد نیز محدود بوده و آن حرکت به صورتی نا مفهوم، بدون هدفی خاص و با اطلاعاتی ناقص و گاه حتی اشتباه در میان هنرمندان ما باب می شد که به جز مواردی معدود، آثار به صورت تقلیدی خام و ظاهری از یک جنبش صورت می گرفت، بدون توجه به بستر فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و … ای که آفریننده ی این حرکت نو بود. همین نا آگاهی ها باعث سطحی بودن کارها و در نتیجه نداشتن حرفی در این زمینه ها از سوی کشورمان می شد. گسترش ارتباطات جهانی توسط شبکه های اینترنتی و رسانه ای، این موانع را از سر راه هنر معاصر برداشته و راه را برای یکی شدن با جریان های هنری جاری باز کرده است. چه بسا تشکیل گونه هایی نوین از هنر معاصر را نیز باعث شده است.
نکته ی حائز اهمیت دیگری که در این تحقیق محقق شد، این بود که هنرمندان نام برده چنانچه بتوان به طور نسبی ایشان را به عنوان مشتی که نمونه ی خروار هستند مورد بحث قرار داد، هیچ کدام بر عکس رویکرد های افراطی ای که گاه صحیح و اما در اکثر موارد به صورتی اغراق آمیز که مانع از تاثیر گذاری به طور طبیعی و حتی در مقاطعی باعث بیزاری و گریز ناخودآگاه از این مقوله می شد، اصراری به تحمیل شرایط نا مناسب حقوق زنان و گرایش های فمینیستی ندارند و البته واضح است که این به معنای اصلاح کامل شرایط ذکر شده نیست، بلکه در ابتدا جای امیدواری است که این شرایط با تلاش های همگانی ای که در حال رواج است، رو به بهبود است و بعد این که هنرمندان معاصر شاید به روشی هوشمندانه تر و پخته تر در نوع نگرش خود چه در خصوص این موضوع و چه در رابطه با کلیت زندگی یک زن به عنوان یک شهروند عادی همچون مرد، دست یافته اند. چنانچه در گذشته به دلیل برخورد های نا درست با این موضوع، گاه مطلب مورد تمسخر و ریز انگاری بیشتری نیز می شد. در مصاحبه های صورت گرفته با هنرمندان نام برده، سطح سواد و مطالعات ایشان در برخورد با سوالات مطرح شده در حدی قابل ملاحظه باعث یادآوری این اندیشه می شد که: هیچ موفقیتی بدون سواد، مطالعه و تلاش بی اندازه در ان زمینه میسر نخواهد بود، که نمی توان در این عرصه درخشید بدون داشتن گنجینه ای از اطلاعات و به روز بودن در رابطه با دنیایی که در آن میزی اند. نکته ی دیگر اینکه رسانه های نام برده مسبب چنان گستره ای در دنیای هنر شده اند که انگار کافیست حرفی برای زدن باشد تا بی دریغ، اقیانوسی از روش ها برای بیان آن به هنرمند ارمغان داده شود. گویی این رسانه ها هستند که هنرمند را به خلق و آفرینش دعوت می کنند. چنانچه در میان مصاحبه های صورت گرفته ذکر شد، یکی از عواملی که در چگونگی کیفیت فعالیت های نوین و در حال انجام لازم و اجتناب نا پذیر است، دانستن زبان انگلیسی و دیگر زبان های مهم در این زمینه است. این نیاز در چگونگی به روز شدن اطلاعات در زمینه ی بین المللی بسیار موثر و جدایی ناپذیر است. چنانچه گرایش هایی در دیگر نقاط دنیا در نظر هنرمند جلوه کند، بدون مطالعه ی چگونگی و هدف و بستر پیدایش آن، به طور قطع برداشت هنرمند از این گرایش، برداشتی سطحی بوده و چه بسا خود و دیگران را به ورطه ی بی ربط و اشتباهی رهنمون شود. این مسئله یکی ار انتقاداتی است که در مورد کیفیت سواد جامعه ی هنری ما همواره صادق بوده و تلاش های چندانی در راستای بهبود اوضاع صورت نگرفته است. دیگر نتیجه ای که می توان در زمینه ی شناخت موانع بر سر راه متعالی شدن جامعه ی هنری معاصر گرفت این است گستره ی سفر هایی که در این زمینه و در میان هنرمندان معاصر در راستای آشنایی و بازدید حضوری از فعالیت های دیگر نقاط دنیا به عمل می آید بسیار معدود بوده و همین عمر باعث شده که همواره مرزی میان فعالیت های داخلی و خارجی احساس شود. اینگونه که در این تحقیق و مصاحبه ها و گفتگو هایی که در این راستا با هنرمندان صورت گرفته است، ایشان نیز به این مسئله اشاره داشتند و چنان که می توان مشاهده کرد، خود این هنرمندان نیز در تاریخچه ی فعالیت خود، سوابقی از فعالیت هایی که در کشور های گوناگون به آن پرداخته اند دارند و شاید درصد زیادی از موفقیت خود را نسبت به هنرمندانی که خواسته یا نا خواسته فعالیت خود را گسترش نداده اند، را مدیون همین مسئله هستند. چرا که برخورد از نزدیک با فعالیت های گسترده ی جهانی ناخوداگاه بر آزادی و گستردگی دیدگاه انسان تاثیر گذار بوده و غول فعالیت های جهانی را که هنرمند ممکن است به هر مقیاسی در ذهن خود تعریف کرده باشد را از میان بر می دارد و هنرمند دیگر خود را جدا از فعالان این رشته در سایر نقاط دنیا نمی انگارد و با عزت نفس و قدرت بیشتری در این عرصه ها قدم می گذارد و چه اینکه حظور در عرصه های بین المللی، هنرمند را وادار به ارائه ی آثار هرچه حرفه ای تر و عمیق تر می کند. چنانچه تا کنون مشاهده شده است به نسبت معدود بودن این گونه فعالیت ها، موفقیت های کسب شده کم نیستند، پس چنین می توان نتیجه گرفت که پتانسیل موجود در هنرمندان و فعالان این عرصه در سطح نسبتا خوبی قرار دارد و این شرایط آموزشی، اقتصادی، فرهنگی و … هستند که بیشترین تاثیر را بر این قصور دارند. کوتاه سخن آن که، نکته ای که حائز اهمیت است این است که، تاسیس رشته های دانشگاهی در زمینه ی هنرهای جدید و رسانه های نوین، می تواند نقشی بسیار محسوس داشته باشد. چنان که تحقیقات صورت گرفته نشان داده است، تعداد کثیری از هنرمندان فعال در زمینه ی هنر جدید در کشورمان، تحصیلاتی که در ارتباط مستقیم با این رشته باشد را دارا نیستند. حالت بسیار خوش بینانه در این زمینه این است که برخی از ایشان به تحصیل رشته های مرتبط، در مراکز آموزشی خارج از کشور پرداخته باشند که تعداد این عزیزان نیز انگشت شمار است. در غیر این صورت، اشخاصی که علاقمند فعالیت در این زمینه ها بوده اند، یا تخصص در رشته های دیگر هنری را دارند و از سواد حاصله از آن عرصه در خلق آثار این عرصه نیز بهره می برند و یا از سر علاقه و کمال طلبی، مطالعات خود را در این خصوص نیز گسترش داده اند. در اینجاست که خلاء حضور این رشته ها در مراکز آموزشی داخل کشور بسیار احساس می شود. تصاویر تصویر ۱ : رزیتا شرف جهان، از مجموعه خیابان ، ترکیب مواد، ۱۲۰×۱۲۰ تصویر۲ : رزیتا شرف جهان،از مجموعه سودای ششم،چاپ دیجیتال ودوخت بر روی بوم،۱۶۰×۱۶۰ سانتیمتر
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
«طبیعت در نظر شاعر هم علت است هم معلول. از بیرون خود آغاز میکند و به درون نقب میزند. با اندوه به طبیعت مینگرد و شادی خود را بازگو میکند.» (شریفی،۱۳۹۲،ص.۴۲) طبیعت در اشعار شمس در این دوره به شکل طبیعت سیاه و گاه نمادین با لایههایی از تصاویر سورئال دیده میشود. ۴-۲-۵-۱- شب شاعر با بهره گرفتن از تصاویر سورئال فضایی ترسناک را به تصویر میکشد که دریا از ترس برآمدن ماه، به سرچشمهی خود باز میگردد. در برخی از این تصاویر نمادها حضور چشمگیری دارند . این شب یک شب معمولی نیست شبی خوفناک است که حتّی عناصر طبیعت در آن دچار خوف و بیم میشوند. این شب ، «شب استبداد» است: این شام دیگریست که هراس برآمدن ماه دریای توفنده را به سوراخ کوه باز میگرداند. (لنگرودی،۱۳۹۰،ص.۵۹) و در یک تصویر سورئال دیگر ستارگان را مشغول بافتن کهکشان مجسّم میکند: ستارهها در گوشهی آسمان در کار بافتن کهکهشان سفیدند. (همان،ص.۱۵۶) در ترکیب «بوی سیاه تشنگی مرگ» حس آمیزی زیبایی دیده میشود که بر عمق تصویر میافزاید . تشنگی مرگ به رنگ سیاه است چون ناشی از ظلم و ستم است و اشاره به کشتارهای زیاد آن روزگار دارد. شب را بوی جسد بوی فتیله بوی سیاه تشنگی مرگ پر کرده است. (همان،ص.۱۵۹) گاه او به وصف واقعی شب میپردازد و تشبیه زیبایی میآفریند. مثلا «ستارهها »را «گزنههایی سفید» بر صفحهی نمناک شب فرض میکند که در سیاهی شب میدرخشند : ستاره ها گزنههای سفیدند بر صخرهی نمناک شب. (همان،ص.۳۷۴) در این توصیفها سیاهی آسمان ، با آوردن حسن تعلیلی زیبایی چون گناهکار بودن شاعر، نیکوتر میشود. او مدّعی است که ستارگان را مذاب کرده و در خامه اش چکاندهاست تا از روشنی و سپیدی ، شعر بسراید. به همین سبب انسانها گرفتار آسمانی سیاه و بدون روشنی شدهاند: آسمان تاریک است و این گناه من است آری ستارگان مذابش را در کلکم ریخته ام که از سپیده سرودی بنویسم. (همان،ص.۳۱۵) بقول شفیعی کدکنی «تصرّف ذهنی شاعر در مفاهیم عادی و ارتباطات زندگی انسان با طبیعت ، حاصل نوعی بیداری است در برابر درک این ارتباط است.»(شفعی کدکنی، ۱۳۸۶،ص.۱۰) ۴-۲-۵-۲- خورشید او گاهی دست به یک عادت شکنی بزرگ میزند و تصویر جدیدی ( از طبیعت ) با تغییراتی بسیار میآفریند. تشبیه «خورشید» به« زباله» و «زندگی» به« ویرانه و خرابه» یکی از این تعبیراتی است که از پریشانی خاطر شاعر حکایت میکند. طبیعت سیاه در جای جای این سرودهها مشاهده میشود: خورشید جز زبالهی سوزانی در خرابهی زندگی نیست. (لنگرودی،۱۳۹۰،ص.۳۸۹) و گاه «آفتاب» را «عنصر شکوفایی» میداند که نبودنش باعث تاریکی و ظلمت است. اما در همین تشبیه او خواهان تهاجم بی دریغ خورشید است .«تهاجم بیدریغ» خود نشانگر انتخاب واژگانی خشن و سنگین است برای بیان ذهنیّت شاعر:
ای آفتاب که بر نیامدنت شب را جاودانه میسازد بر من بتاب که تهاجم بی دریغت هوایی دیگر دارد بهارانیست که شکوفهها خواهد داد. (همان،ص.۷۳) و در وصف لطافت صبحگاهی چنین میسراید: اما هماره با دسته گلی به دیدن آدمی نمیآید صبح گاهی آفتاب انگشتهای درخشانش را بر شانهی مان میگذارد ما او را نمی بینیم. (همان،ص.۳۶۱) «صبحگاهان » و سپری شدن شب با عبارت «بر پلکان واپسین قطرهی خونش ایستاده شب» ،بیان دیگریست که در اشعار او دیده میشود.در این تصویر ماه، در آخرین دقایق شب ، دروازهی شب را برای ورود صبح باز میکند .گویا شاعر تمایل دارد اغلب تصاویرش را در قابی سیاه به تصویر کشد: میشنوید؟ کلید گلی گمنام دروازه شب را باز میکند بر پلکان واپسین قطرهی خونش ایستاده ماه. (همان،ص.۲۹۰) ۴-۲-۵-۳- ماه
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۴) اصلاح امر همانطور که حضرت موسیg به خداوند عرضه داشت: «وَقَالَ مُوسَی لأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ»[۱۳۴] (و موسی به برادرش هارون گفت: در قوم من جانشیتن من باش و امور آنان را اصلاح کن) اصلاح امور امت خود را به برادرش هارون سپرد، در امت حضرت رسول اکرمk به قرینهی حدیث منزلت، اصلاح و ساماندهی امور به امام علیg سپرده شده است. در جریان جنگ تبوک از جهات مختلف، مخصوصاً طولانی شدن عدم حضور پیامبرk انجام شد، تفاوت میکرد و احتمال کودتای منافقین مدینه و توطئهی دشمنان خارج از مدینه نیز میرفت. بدین جهت باید در غیاب پیامبر اسلامk قویترین فرد از مسلمانان جایگزین آن حضرت شود و پایتخت اسلام را در برابر توطئههای احتمالی حفظ کند و اصلاح و ساماندهی امور را به دست بگیرد و آن شخص جز علیg کسی نبود. ۵) اخوت و برادری از آنجایی که برادری هارون با موسی نسبی بود و پیامبر اسلامk میخواست تمامی مقامات هارون، نسبت به حضرت موسیg در حق امیرالمؤمنینg تحقق یابد، با امیرالمؤمنینg عقد اخوت بست و او را برادر خود در دنیا و آخرت خطاب کرد. چنانکه حاکم نیشابوری و بسیاری دیگر از علمای اهل سنت نقل کردهاند: عبدالله بن عمر گفت: چون پیغمبرk به مدینه وارد شد، بین اصحاب، اخوت و برادری برقرار کرد. پس علیg با چشم گریان آمد و گفت یا رسول الله، اصحابت را برادر کردی و مرا با کسی برادر نکردی، فرمود: یا علی، تو در دنیا و آخرت، برادر منی.[۱۳۵] ۶) مقام پشتیبانی حضرت موسیg از خداوند درخواست کرد که پشت او را به هارون محکم کند. به مقتضای این حدیث، مقام پشتیبانی از حضرت خاتمk برای امیرالمؤمنینg ثابت میشود که در تاریخ صدر اسلام، گواه صدر این ویژگیها است که چند نمونه را یادآوری میکنیم.
۱-۶٫ جنگ احد تاریخنویسان نقل میکنند: پیامبر اکرمk موقعی که در جنگ احد، پیروزی مسلمانان (بر اثر سرگرم شدن مأموران گذرگاه احد به جمع غنائم) تبدیل به شکست شد و دشمنان فراری هم برگشتند و نخستین هدف خویش را پیامبرk قرار دادند، تنها امیر مؤمنانk بود که به پیامبرk و سلامت او میاندیشید. با کمک چند نفر امثال ابودجانه و سهیل بن حنیف به دقاع از جان شریف پیامبرk پرداختند و حمزه۶ هم مشغول کشتار و در هم کوبیدن هجوم مشرکین شد. اما دیگران، همه فرار کردند و از جمله فراریان، ابوبکر و عمر و عثمان بودند.[۱۳۶] آری در حالی که نامبردگان، با عدهای دیگر در پناه سنگی بر بلندی کوه خزیده و میگفتند: ای کاش کسی به نمایندگی ما نزد عبدالله بن ابی میرفت تا برای ما از ابوسفیان امان گیرد. ای مردم، محمد را کشتند و باید همگان به جانب قوم خود برگردید، پیش از آنکه آن ها بیایند و شما را بکشند؛ امیر مؤمنانg از هر سو حمله و هجوم به پیامبرk را دفع و هجومآوران را تار و مار میکرد و در این حال بسان کبد شتر، از بدنش خون میریخت.[۱۳۷] ۲-۶٫ جنگ احزاب هنگامی که قهرمان بزرگ عرب، عمر و عبدود، موفق به عبور از خندق شد، با صدای بلند، مبارز طلبید. هیچ کس جز علیg به او پاسخ مثبت نداد. این جریان سه بار تکرار شد و در هر دفعه، جز علیg کسی برنخاست. هنگامی که امام علیg مقابل عمرو بن عبدود قرار گرفت، پیامبرk فرمود: «برز الإیمان کله إلی الشرک کله» (تمامی ایمان با تمامی شرک روبهرو شدند.) «إلهی إن شئت أن لا تعبد فلا تعبد» (خدایا، اگر نمیخواهی پرستش شوی، چنان که پرستش نشوی) یعنی اگر علیg کشته شود، مشرکین جزأت پیدا خواهند کرد و مرا و کلیهی مسلمانان را میکشند و بالنتیجه، اسلام و ایمانی باقی نخواهد ماند. و آن حضرت دربارهی مجاهدت کردن امیر مؤمنانg در روز خندق، فرمود: «ضربه علی بوم الخندق أفضل من عباده الثقیلن» (شمشیر زدن علی در روز خندق بر عمر بن عبدود، افضل و بهتر بود از عبادت جن و انس).[۱۳۸] ۳ -۶٫ جنگ خیبر به شرحی که تاریخنگاران آوردهاند، با برپایی جنگ خیبر و اقدام پیامبرk به قیام علیه یهود، حضرتش هر روز فرماندهی نبرد را به یکی از مسلمین میداد، اما شکستخورده برمیگشت.[۱۳۹] بدین ترتیب، هر بار که پیامبرk پرچم را به کسی میداد، بی آنکه کاری از پیش برد، بازمیگشت؛ تا آنکه بالاخره توان مسلمانان رو به کاهش نهاد و بیشتر ساز و برگ آن ها پایان گرفت. در آن موقع، پیامبرk با فریادی که همه شنیدند، فرمود: «به خدا سوگند فردا پرچم جنگ را به کسی خواهم داد که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند» و روز موعود پرچم را به دست علیg داد و او با پیروزی حیرتانگیز برگشت.[۱۴۰] ۴-۶٫ جنگ حنین در غزوهِی حنین که در سال هشتم هجری واقع شد، به این کیفیت که هنگانی که حملهی مزورانه و از پیش حسابشدهی هوازان به مسلمانان شروع شد و از هر سوی بر آن ها تاختند و باران تیر و نیزه و شمشیر، باریدن گرفت و بالاخره هر دو لشکر در هم آمیختند؛ مسلمانان ترسیدند و پیامبر اکرمk را تنها گذارده و گریختند و تنها علی بن ابی طالبg و عباس بن مطلب و ابوسفیان بن حارث و اسامه بن زید در اطراف حضرتش باقی ماندند.[۱۴۱] به روایت ارشاد شیخ مفید، تنها ده نفر در کنار پیامبرk ماندند که نُه تن آنان، هاشمی و دهمی ایمن فرزند ام ایمن بود که شهید هم شد. اما دیگران از جمله ابوبکر، عمر، عثمان و دیگر دستاندرکاران سقیفه و خلافت، همه پا به فرار نهادند و هر چه پیامبرk فریاد زد: «اینک من رسول خدا هستم، محمد بن عبدالله را تنها نگذارید»، کسی اعتنا نکرد.[۱۴۲] ۷) خویشاوندی و اهل بیت بودن مقام دیگری که از حدیث منزلت به دست میآید، این است که حضرت علیg جزو اهل بیت پیامبرk هستند، زیرا درخواست حضرت موسی اینگونه است: «وزیری از اهلم برای من قرار بده».[۱۴۳] این معنا از آیهی مباهله که در آن حضرت علیg، نفس پیامبر خداست، فهمیده میشود. همچنین از آیهی «وَأُوْلُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَی بِبَعْضٍ فِی کتَابِ الله مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ»[۱۴۴] (و در کتاب خدا، ارحام و خویشاوندان از مؤمنان و مهاجران به یکدیگر سزاوارترند.) این ویژگی خویشاوندی بر هیچکس جز حضرت علیg و ائمهی معصومینb قابل انطباق نیست. امام باقرg فرمود: «مراد از «اولو الارحام» ائمهی معصومینb میباشند.»[۱۴۵] ابن بابویه از حضرت امام حسینg روایت کرده که فرمود: تأویل آیهی «و اولو الارحام…» را از پیغمبر اکرمk پرسیدم. فرمودند: «به خدا سوگند، پروردگار، غیر شما(اهل بیت) را از این آیه قصد نکرده و شما اولو الارحام هستید. وقتی من وفات کردم، پدرت علی اولی و احق است به من. پدرت که گذشت، برادرت حسن اولی است. و تو بعد از برادرت حسن، اولی هستی» گفتم: ای رسول خدا! بعد از من، کی اولی و احق به ولایت و وصایت است؟ فرمود: «فرزندت علی امام زین العابدین» و یک به یک اسم برد تا حضرت حجتf. سپس فرمود: این نُه نفر، از فرزندان تو و از صلب تو هستند. نهمی آن ها غیبت اختیاز میکند و از نظر مردم پنهان میشود. خداوند به تمام ابشان علم و دانش و فهم مرا عطا فرموده است. طینت آن ها از طینت من است. هر کس آن ها را دوست بدارد، مشمول شفاعت من خواهد بود.[۱۴۶] بنابراین، روشن میشود که خویشاوندی نزدیک، یک پایه از پایههای استوار خلافت و ولایت پس از رسول خداk است. ۸) مقام علم و آگاهی یکی دیگر از مقاماتی که از حدیث شریف منزلت برای امام علیg قابل اثبات است، مقام علم و آگاهی است. همانطور که یکی از منزلتهای هارون آن بود که پس از موسیg داناترین و آگاهترین بنی اسرائیل بود. این مطلب در کتابهای تفسیر، ذیل آیهی شریفهی «قَالَ إِنمَا أُوتِیتُهُ عَلَی عِلْمٍ عِندِی»[۱۴۷] خداوند از زبان قارون، اینگونه میفرماید: «گفت: من این ثروت را به وسیلهی علمی که نزد من است فراهم آوردهام». مفسران در ذیل این آیه تصریح کردهاند که هارون از همهی بنی اسرائیل –جز از حضرت موسیg- داناتر بود.[۱۴۸] بدون تردید، پیامبرk به بحران نبود رهبری بعد از خود آگاهی داشته و میدانسته است که هرگاه در این جمع حضور نداشته باشد، این جامعهی تازه تأسیس بر اساس وحی با مشکلات فراوان فکری و … روبهرو خواهد شد که برای حل آن ها و هدایت خلق به سوی خدا به اندیشه و علمی همانند علم خودش –که برگرفته از وحی باشد- نیازمند است. از این رو در موارد متعدد، این واقعیت را برای مردم با عبارتهای مختلف بیان کرد تا مردم بدانند برای حل حل مشکلات فکری و استفاده از علم نبوی، به چه کسی پناه ببرند و مرجعیت فکری امت اسلامی، بعد از او، به عهدهی چه کسی است. به چند نمونه از این روایات، اشاره میکنیم. ۱-۸٫ روایاتی که دلالت دارند امام علیg درِ علم نبیk است. قال رسول اللهk: «أنا مدینهُ العلمِ و علی بابُها، فَمن أرادَ المدینهَ فلیأتِ الباب» رسول خداk فرمود: «من، شهر علم، و علی در آن است. هر کس میخواهد از این شهر علم استفاده کند، باید از این در وارد شود». ۲-۸٫ روایاتی که دلالت میکند امام علیg درِ حکمت نبیk است. قال رسول اللهk: «أنا دارُ الحِکمَهِ وَ عَلی بابُها»[۱۴۹] (من خانهی حکمتم و علی درِ آن است.) ۳-۸٫ روایاتی که دلالت میکند امام علیg بعد از نبیk بیانگر راهحل مشکلات فکری، علمی، اجتماعی، سیاسی و … امت اسلامی است. قال رسول اللهk: «یا عَلی أنتَ تی بن لأمتی مَا اختلفوا فیه من بعدی»[۱۵۰] (ای علی، اختلافات امت را بعد از من، تو روشن میکنی.) ۴-۸٫ روایاتی که دلالت میکند امام علیg بعد از نبیk داناترین فرد از امت اسلامی است. رسول خدا خطاب به حضرت فاطمهh فرمود: «زَوجَتکَ خَیر أهلی، أعلَمهُم وَ أفضَلهُم حِلماً و أولهُم سِلماً»[۱۵۱] (بهترین فرد خاندانم، داناترین فرد، بردبارترین و اولین مسلمان را به عنوان همسر تو برگزیدم.) ۵-۸٫ روایاتی که دلالت میکند امام علیg داناترین فرد امت به سنت رسول خداk است. قال رسول اللهk: «أعلَمُ أمتی بِالسنَهِ وَ القَضاءُ بَعدی علی بن أبی طالبٍ»[۱۵۲] (آگاهترین فرد به سنت من و قضاوت اسلامی، علی بن ابی طالب است.) ۶-۸٫ روایاتی که دلالت میکند امام علیg محرم اسرار نبیk است. قال رسول اللهk: «صاحِبُ سِری علی بن أبی طالبٍ»[۱۵۳] (محرم اسرار من، علی بن ابی طالب است.) با توجه به نقش اجتماعی، سیاسی و مذهبی پیامبرk اسرار او، در سرنوشت امت اسلامی و دین اسلام، بسیار مهم و تعیینکننده است. این اسرار میتواند دربارهی عملکرد و موضعگیری افراد در برابر رسول خداk و حرکت اسلامیباشد و یا میتواند اسراری از رسالت الهی باشد که هنوز وقت گفتن و تبلیغ آن ها برای همگان فراهم نشده است و باید زمانی سپری شود و نیز میتواند اسراری از عالم هستی باشد که دیگران، تحمل و طاقت دانستن آن اسرار را ندارند. چنانکه میتواند اسرار نبیk از امور باشد که به عقل ما نمیگنجد. باید توجه داشت که اینگونه روایات و روایات مشابه، در مجموع از شخصیت بسیار برجستهی علمی امام علیg حکایت میکنند؛ شخصیتی که بعد از رسول خداk در میان امت اسلامی، نظیر او را نمیتوان یافت. آشکار شد که جانشین رسول اللهk گذشته از نصب و عصمت، باید دارای دانشی فراتر از دانش بشری باشد تا بتواند همهی مشکلات جامعهی اسلامی. چالشهایی را که در هر عصری در برابر دین بروز میکند، حل نماید. این دانش، هم در خصوص قرآن است و هم شامل علوم دیگر مثل مسائل عقیدتی، سیاسی، اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی میباشد. جامعیت امام علیg در علوم اسلامی، به ویژه قرآن، مسألهای نیست که از طرف فرد منصفی انکار شده باشد. به خصوص صحابه و معاصران آن حضرت که از نزدیک، این واقعیت را درک میکردند. ۹) مقام عصمت مقام بعدی که از حدیث شریف منزلت به دست میآید، عصمت است. آیتالله میلانی در کتاب نگاهی به حدیث منزلت مینویسد: «به راستی آیا کسی در عصمت حضرت هارون تردیدی دارد؟
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
برخی محققین فرایند نوآوری سازمانی را به یک سری تصمیم های متوالی تقسیم می نمایند که در هر مرحله با یک نوع تصمیم گیری مشخص می شود. برای مثال: ۱- جمع آوری اطلاعات به منظور کاهش ابهام ها؛ ۲- ارزیابی اطلاعات؛ ۳- تصمیم گیری و ۴- تعیین و تعریف عوامل کلیدی و ابهام های باقی مانده.
-
- مدلهای فرایند تبدیل[۵۳]
در این سری مدلها ، نوآوری به عنوان سیستمی از صادره و وارده تلقی می شود تا یک فرایند منظم منطقی. در چارچوب چنین مدلی برای مثال، نوآوری تکنولوژیکی به عنوان فرایند تبدیل وارده هایی مانند مواد خام، دانش علمی و نیروی کار به صادره هایی مانند کالاهای جدید در نظر گرفته می شود. وارده های مدل فرایند تبدیل می تواند به شکل فعالیت، اطلاعات در بخش های مختلف سازمان وجود داشته باشد. هر واحد سازمانی به عنوان استفاده کننده وارده های مختلف و نیز صادرکننده برخی فعالیت ها و اطلاعات می باشد تا نهایتاً سازمان در این فرایند تبدیل بتواند کالای جدیدی را عرضه نماید.
-
- مدل های واکنشی
برخی محققین نوآوری را به عنوان واکنش و پاسخ سازمان به محرک های بیرونی و درونی تلقی می کنند. همانطور که دیدیم نوآوری در محیط های متغیر و متلاطم به عنوان یکی از اساسی ترین ابزارهای تطابق می باشد و واکنشی اجتناب ناپذیر برای محرکاتی است که در درجه اول از محیط خارجی بر سازمان تحمیل می شود (مانند فشارها و تغییراتی که از طرف رقبا و افراد ذینفع، دولت و … وارد می شود) و نیز فشارهایی که از محیط داخلی سازمان برای تجدیدنظر و بازسازی و نوآوری روشها و فرآیندهای کاری تحمیل می شود. پاسخ واکنشی سازمان به محرکات داخلی و خارجی برای بهبود و نوآوری همواره متناسب با آن محرکات است و طی فرآیندی صورت می پذیرد که مراحل آنرا می توان به ترتیب زیر ذکر نمود: ۱- وجود محرک های فردی در سازمان برای ایجاد ایده های جدید، ۲- مفهوم سازی یک ایده برای نوآوری؛ ۳- ارائه طرح برای توسعه و ۴- پذیرش نوآوری. بنابراین فرایند نوآوری در این مدل بر اساس محرک های لازم به چند مرحله تقسیم می شود. از میان مدل های فوق، مدل مراحل فرایند نوآوری بر اساس تفکیک فعالیت ها از هم، برای درک فرآیندهای پیچیده نوآوری مناسبتر است و از طرفی می توان با این مدل ضرورت های هر مرحله (از قبیل مهارتهای مدیر، نوع ارتباطات، نوع ساختار و …) از فرایند نوآوری سازمانی را نیز مشخص نمود، لذا به اجمال دیدگاه چند نویسنده که منطبق با مدلهای مبتنی بر فعالیت است را بررسی می نماییم: دفت (۱۳۸۸)، بیان کرد که سازمان نوآور به صورت اقدامات متوالی یا از مجرای مراحل پیاپی صورت می گیرد. مراحل لازم برای نوآوری موفقیت آمیز در شکل۲-۲ آمده است. برای اینکه فرایند نوآوری به صورت موفقیت آمیز به اجرا در آید، مدیران باید نسبت به این امر اطمینان حاصل کنند که مراحل مورد نظر به ترتیب در سازمان رخ دهد. اگر در آن فرایند یکی از مراحل اجرا نشود یا یکی از ارکان وجود نداشته باشد، فرایند نوآوری با شکست روبرو خواهد شد. محیط سازمان مسائل یا موقعیت ها مشتریان شرکت های رقیب قوانین و مقررات نیازها اجرا تطبیق ایده عرضه کنندگان مواد اولیه، سازمانهای مشاور، کتابها و نوشتارهای تحقیقاتی منابع خلاقیت و ابتکارعملهای درون سازمان شکل ۲-۲ . فرایند نوآوری سازمانی
-
- نیاز : نیاز برای تغییر و نوآوری زمانی به وجود می آید که مدیران نسبت به عملکرد جاری سازمان ناراضی باشند. وجود چنین مسئله ای باعث می شود که مدیران در پی روش های جدید برآیند و در این میان از وجود روش های تازه آگاه گردند.
-
- نظر یا ایده: نظر یا ایده راه جدیدی برای انجام دادن کارهاست. این نظر یا ایده می تواند به صورت الگو، طرح یا برنامه باشد که یک سازمان باید آن را به اجرا درآورد یا امکان دارد به صورت دستگاهی جدید، محصولی تازه یا روش جدید برای نظارت بر امور یا شیوه مدیریت بر سازمان باشد. یک ایده یا نظر ممکن است در درون سازمان ارائه شود یا از داخل به خارج سازمان رسوخ کند. معمولاً نظر یا ایده بیش از اینکه مورد قبول سازمان قرار گیرد باید با نوع نیاز مورد نظر مقایسه شود یعنی بتواند آن را ارضاء کند.
-
- پذیرفتن: پذیرفتن به مرحله ای گفته می شود که مدیران یا تصمیم گیرندگان درصدد برآیند نظر یا ایده پیشنهادی را به اجرا درآورند. برای اینکه یک تغییری در سازمان ایجاد شود مدیران و کارکنان باید آن را تأیید و از پدیده جدید حمایت کنند.
-
- اجرا: مرحله اجرا زمانی است که اعضای سازمان به یک ایده، روش یا رفتار جدید جامه عمل بپوشانند. در این مرحله احتمالاً شرکت باید مواد، وسایل؛ یا ماشین آلات لازم را خریداری کند و کارکنان دوره های آموزشی جدید را طی کنند تا بتوانند ایده یا نظر جدید را به اجرا درآورند. مرحله اجرا اهمیت بسیار زیادی دارد زیرا بدون آن مراحل پیشین بیهوده است.
-
- منابع: برای ایجاد نوآوری، منابع انسانی لازم است و باید فعالیت هایی صورت گیرد. نوآوری به خودی خود صورت نمی گیرد بلکه مستلزم صرف وقت و منابع است، هم برای ایده جدید و هم برای جامه عمل پوشانیدن به آن. کارکنان و اعضای سازمان در راستای تأمین این دو نیاز باید انرژی لازم را به مصرف برسانند یا آن را تأمین کنند. اکثر طرح های نو به چیزی بیش از بودجه تخصیص یافته نیاز دارند و از این بابت باید درصدد تأمین منابع خاص برآمد. در رابطه با شکل ۲-۲ گفتنی است که نیاز و ایده های جدید به صورت همزمان در نخستین مرحله شروع نوآوری قرار گرفته اند. این بدان معناست که هریک ار آنها ممکن است در مرحله شروع نوآوری قرار گیرند. برای مثال بسیاری از شرکت ها، سیستم کامپیوتری دیجیتال را پذیرفته اند زیرا چنین به نظر می رسد که بتوان بدین وسیله کارایی را افزایش داد. از سوی دیگر کشف واکسن آبله برای این بود که یک نیاز بسیار شدید تأمین گردد.
کنتر (۱۹۸۸) با بررسی مقایسه ای و منظم تحقیقات در زمینه نوآوری به این نتیجه می رسد که نوآوری چهار وظیفه اصلی دارد و منطق فرایند نوآوری سازمانی بر آن استوار است که به شرح زیر می باشد:
-
- شکل دادن ایده و فعالیت نوآور: نوآوری با احساس یا درک و مغتنم شمردن فرصتهای جدید توسط فرد یا افراد به دست می آید. این قبیل افراد توانایی آغاز فرآیندی جدای از سیستم موجود و روتین را دارند. پس ماشه حرکت نوآوری با شناخت فرصت های جدید کشیده می شود. وقتی از فرصت های جدید استقبال شد، نیاز به فرد یا افرادی است که انرژی لازم برای پروراندن آن ایده را داشته باشند و اولین مسئله مدیریت نوآوری این است که چگونه می توان توجه افراد را به ایده ها، نیازها و فرصت های جدید جلب نمود
-
- تشکیل ائتلاف[۵۴]: وقتی که ایده ای شکل می گیرد، باید آنرا ارائه داد و حمایت ائتلافات بالقوه در سازمان را در جهت اجرای آن به دست آورد تا بتوان با کسب مشروعیت از منابع استفاده نمود. مطالعات در مورد نوآوری بر اهمیت وجود حامی یا متولی و یا دوستانی در سطوح بالای سازمان و یا وجود ائتلاف غیر رسمی، ابتدایی و یا رسمی برای موفقیت نوآوری تأکید دارند.
-
- تحقق ایده نو و تولید آن: سومین وظیفه در فرایند نوآوری، گردآوری تیم کاری برای اجرای ایده می باشد. در این مرحله ایده به واقعیت می پیوندد و یک نمونه یا مدلی از موضوع و یا ایده جدید ارائه می شود.
-
- انتقال و انتشار[۵۵]: اوج تولید جدید و نو، انتقال آن است. اگر بخواهیم محصولات به صورت موفقیت آمیزی تجاری شوند و یا تکنیک های جدید سازمانی به طور موفقیت آمیزی منتشر شوند، باید انتقال به صورت مؤثری صورت گیرد. در این مرحله ارتباطات اجتماعی اهمیت بیشتری نسبت به ویژگیهای فنی ایده وجود دارد.
پژوهشگری بنام راجرز ضمن مرور سه دهه تحقیقات خود در مورد نوآوری و نیز بررسی و مطالعه ۳۱۰۰ تحقیق منتشر شده در مورد نوآوری، فرایند آن را در سه مرحله اصلی خلاصه می کند:
-
- ابداع ایده های جدید که حاصل شناخت بازار و نیاز استفاده کنندگان و یا تحقیقات بنیادی و یا کاربردی می باشد.
-
- توسعه ایده های جدید و به عبارتی توالی وقایعی که ایده جدید را از یک مفهوم انتزاعی به واقعیت عملیاتی تبدیل می کند.
-
- اجرا و یا انتشار و پذیرش نوآوری توسط استفاده کنندگان.
راجِرز ضمن تقسیم بندی تحقیقات در خصوص هرکدام از مراحل فوق معتقد است که در مورد مرحله اول تحقیقات وسیعی به ویژه توسط روانشناسان در زمینه خلاقیت فردی و گروهی صورت گرفته است. دانشمندان مدیریت، تحقیقات خود را بر روی مرحله دوم متمرکز نمودند و تحقیقات بسیار زیادتری (نسبت به مراحل دیگر) در مورد مرحله سوم یعنی اجرا و انتشار نوآوری صورت گرفته است (سلطانی تیرانی، ۱۳۸۷). آمابیل[۵۶] (۱۹۸۸) فرایند نوآوری سازمانی را شامل مراحل زیر می داند:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۱۶ اسفند: مراسمی به مناسبت روز جهانی زن توسط سایت «زنان ایران» در فرهنگسرای شفق تهران برگزار شد. نمایش فیلم، تریبون آزاد و مراسم انتخاب معروف ترین کتاب سال در حوزه زنان، جزء برنامه های این مراسم بود. ۱۷ اسفند: برگزاری نشستی به مناسبت هشت مارس روز جهانی زن در فرهنگسرای دانشجو (پارک شفق) توسط کانون هستیا اندیش. موضوع این نشست درباره «کنوانسیون رفع تبعیض از زنان» بود، الهه کولایی و آیت الله موسوی بجنوردی در این نشست سخنرانی کردند. ۱۷ اسفند: برگزاری گردهمایی زنان به مناسبت هشتم مارس در پارک لاله تهران. همزمان با تدارک حمله امریکا به عراق، مرکز فرهنگی زنان، فراخوانی برای برگزاری گردهمایی زنان در اعتراض به جنگ و همچنین گرامیداشت روز جهانی زن با عنوان «زنان برای صلح، صلح برای همه» صادر کرد. این گردهمایی با اخذ مجوز از استانداری تهران در آمفی تاتر روباز پارک لاله برگزار گردید. حدود ۲۰۰۰ نفر در این گردهمایی حضور داشتند.
۱۷ اسفند: برگزاری جشنی در فرهنگسرای ارسباران تهران به مناسبت روز جهانی زن. این جشن توسط گروه «زنان اسفند» تدارک دیده شده بود. یکی از برنامه های این روز، معرفی و سخنرانی زنان کارآفرین بود. ۱۷ اسفند: دو برنامه به مناسبت ۸ مارس در شهر سنندج برگزار گردید. یک برنامه توسط جامعه حمایت از زنان؛ و برنامه دیگر توسط انجمن های آذر مهر و هه وراز برگزار شدند. ۱۳۸۲ اول مرداد: بررسی و تصویب لایحه الحاق ایران به کنوانسیون منع هرگونه تبعیض علیه زنان در مجلس شورای اسلامی (دوره ششم). اما این لایحه در شورای نگهبان قانون اساسی مخالف مبانی اسلام تشخیص داده شد و برای بررسی مجدد به مجلس شورای اسلامی عودت داده شد. اما در مجلس به صلاحدید نمایندگان مسکوت ماند. چراکه در آن دوره، احتمال اینکه این لایحه در مجمع تشخیص مصلحت نیز تصویب شود پائین بود. شهریور: آغاز کار کمپین «زنان و مردان علیه خشونت تا هشت مارس» به ابتکار مرکز فرهنگی زنان. در این کمپین کمیته های مختلفی در زمینه گردآوری مدارک و گزارش های مستند درباره خشونت علیه زنان، انجام فعالیت های هنری، برنامه ها و کارگاه های آموزشی، و تهیه و پخش جزوات آموزشی فعالیت می کردند. کانون هستیا اندیش و تشکل های دانشجویی از جمله گروه هایی بودند که در این کمپین با مرکز فرهنگی زنان همکاری داشتند. آبان: جمع آوری امضاء توسط کانون هستیا اندیش برای طومار اعتراضی به طرح سهمیه بندی جنسیتی کنکور. در طول یک هفته، طومارهای اعتراضی در اکثر دانشگاه های تهران توزیع شد و در نهایت امضاهای جمع آوری شده برای اعلام مخالفت با این طرح به مجلس شورای اسلامی فرستاده شد. ۱۹ آذر: اهداء جایزه صلح نوبل به شیرین عبادی. در آن دوره شیرین عبادی از وکلای فعال در زمینه حقوق کودکان و زنان بود که در پیش از انقلاب، در سمت قاضی دادگاه فعالیت می کرد. وی در سال ۱۳۷۴ به همراه چند تن دیگر، «انجمن حمایت از حقوق کودک» را تاسیس کرد؛ و در سال ۱۳۸۰ نیز به اتفاق چهار وکیل دیگر، «کانون مدافعان حقوق بشر» را بنیاد نهاد. پس از دریافت این جایزه توسط شیرین عبادی، فعالان جنبش زنان در ایران برنامههای تبلیغاتی متعددی تدارک دیدند. بطوریکه در زمان بازگشت وی به ایران، تجمع بزرگی از زنان و مردان در فرودگاه مهرآباد تهران برگزار شد. دی: راهاندازی سایت «تریبون فمینیستی» که ارگان اینترنتی مرکز فرهنگی زنان بود. ۱۶ اسفند: برگزاری برنامههایی توسط انجمن اسلامی دانشجویان و جامعه فرهنگی در دانشکده های مدیریت و علوم اجتماعی دانشگاه تهران به مناسبت روز جهانی زن. ۱۷ اسفند: تجمع زنان در پارک لاله به مناسبت روز جهانی زن. در ادامه کار کمپین زنان و مردان علیه خشونت، که به همت مرکز فرهنگی زنان تدارک دیده شده بود، قرار بود گردهمآیی به مناسبت هشت مارس برگزار شود. با وجود اخذ مجوز از استانداری، ساعتی پیش از شروع برنامه، بصورت تلفنی به برگزارکنندگان اعلام شد که این تجمع غیرقانونی است. با این وجود، جمع کثیری حدود ۲۰۰۰ نفر در محل آمفی تاتر پارک لاله گرد هم آمدند و به سرود خوانی پرداختند. اما در نهایت، با دخالت نیروهای پلیس پراکنده شده اند. در این تجمع ۶ نفر بازداشت گردیدند. ۱۷ اسفند: دو برنامه در یک روز در شهر سنندج توسط تشکل های مختلف برگزار شد. یک برنامه توسط جامعه حمایت از زنان با همکاری «جامعه حمایت از کودکان»؛ و برنامه دیگر توسط انجمن های هه وراز، آذرمهر و «زنان کرد مدافع صلح و آشتی» (با دبیری رویا طلوعی)، برگزار شدند. ۱۷ اسفند: در خانه جوان شهر تبریز، برنامه ای توسط گروه «یاناشی» برگزار شد. این گروه توسط دختران جوان تبریزی تشکیل شده بود که جلسات بحث و گفتگو پیرامون مسائل زنان ترتیب می داد. ۱۷ اسفند: برگزاری جشنی در فرهنگسرای ارسباران تهران به مناسبت روز جهانی زن. این جشن توسط گروه «زنان اسفند» تدارک دیده شده بود. بعلاوه نمایشگاه کتاب و صنایع دستی در بیرون از سالن. ۱۹ اسفند: برگزاری تاتری با عنوان «فصل سرد» به مناسبت روز جهانی زن توسط کانون هستیا در دانشکده علوم اجتماعی علامه طباطبایی. ۱۳۸۳ فروردین: آغاز به کار پایگاه اینترنتی هستیا (این سایت حدود ۳ سال فعال بود). فروردین: تشکیل جمع «هماندیشی فعالان جنبش زنان» در تهران. گروههای مختلفی در این جمع حضور داشتند، اسامی برخی از آنها عبارت است از: مرکز فرهنگی زنان، کانون هستیا اندیش، انجمن زنان هماوا، انجمن روزنامه نگاران زن، انجمن تلاشگران سلامت، سایت زنان ایرانی، جمعی از زنان ملی-مذهبی و گروهی از زنان اصلاحطلب. ۹ اردیبهشت: برگزاری کمپین اعتراضی علیه برنامه های زن ستیز صدا و سیما به ابتکار مرکز فرهنگی زنان. در این کمپین که بصورت نشستی در انجمن صنفی روزنامه نگاران برگزار شد، گروه هایی همچون کانون هستیا، مجله زنان و سایت زنان ایران مشارکت داشتند. ۱۰ تیر: شرکت نمایندگان سازمان های زنان ایران در فروم سازمان های غیردولتی آسیا برای پکن+۱۰. در این فروم که در تایلند تشکیل شد، ۱۲ نفر از زنان ایرانی حضور داشتند. مرداد: آغاز کار «موسسه راهی برای توانمند زیستن» توسط جمعی از وکلا و مددکاران. این موسسه برای کمک به حل مشکلات زنان از طریق کمک های حقوقی و مددکاری فعالیت می کرد. ۷ اسفند: انفجار بمب در دفتر انتشارات روشنگران و مطالعات زنان در آستانه هشت مارس. ۱۵ اسفند: برگزاری مراسم بزرگداشت روز زن در دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران با موضوع «وضعیت زنان در قانون اساسی». این مراسم به همت انجمن اسلامی دانشکده روانشناسی و با همکاری مرکز فرهنگی زنان برگزار شد. همچنین در این روز، مراسمی نیز در دانشگاه جندیشاپور اهواز به مناسبت روز زن توسط انجمن اسلامی این دانشگاه برگزار شد. ۱۶ اسفند: برگزاری مراسمی به مناسبت روز جهانی زن در دانشگاه علامه طباطبایی. برگزاری نمایشگاه کتاب و پخش فیلم نیز جزء برنامه های این مراسم بود. این مراسم توسط کانون دانشجویی آفتابکاران و با همکاری کانون هستیا اندیش برگزار شد. ۱۷ اسفند: برنامه ای به مناسبت روز زن توسط گروه زنان اسفند در پاتوق فرهنگی تهران (سینما ایران) برگزار شد. ۱۷ اسفند: به دعوت شبکه زنان استان کردستان، مراسمی به مناسبت روز جهانی زن با حضور حدود ۱۵۰۰ نفر در سالنی در شهر سنندج برگزار شد. همچنین، مراسم دیگری توسط جامعه حمایت از زنان و جامعه حمایت از کودکان در وسعت بزرگتری در استادیوم ورزشی آزادی کردستان برگزار شد. انجمن آذرمهر نیز برنامه هایی در روستاهای اطراف سنندج برگزار کرد و میان زنان روستایی کتاب و نشریه توزیع نمود. ۱۸ اسفند: افتتاح «کتابخانه صدیقه دولتآبادی» به کوشش اعضای مرکز فرهنگی زنان. در مراسم افتتاحیه این کتابخانه، تاتری در محل کتابخانه برگزار شد. همچنین منصوره شجاعی و شهلا لاهیجی در این مراسم سخنرانی کردند. این کتابخانه به تدریج از مرکز فرهنگی زنان مستقل شد. همچنین، همزمان با آغاز کار این کتابخانه، اولین دوره «تندیس کتاب صدیقه دولت آبادی» نیز برای انتخاب بهترین کتاب سال در حوزه زنان برگزار گردید. ۱۹ اسفند: برنامه ای با عنوان «همبستگی زنان» در دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد. در این برنامه از زنان پرستار، کارگر، و معلم دعوت شده بود تا در مراسم حضور داشته باشند. ۲۰ اسفند: میزگرد «زن و رسانه» توسط انجمن روزنامه نگاران زن (رزا) در سالن این انجمن برگزار گردید. ۲۰ اسفند: برگزاری کنگره علمی – فرهنگی زنان در تالار دکتر مبین تبریز به مناسبت روز جهانی زن. در این کنگره، مقالات و سخنرانیهایی در زمینهی مسائل حقوقی زنان، مشکلات زنان در زمینه اشتغال، تاریخچه پرداخت فعالین سیاسی و اجتماعی به مسائل زنان، و هم چنین چندین کار تحقیقی گروهی که به مناسبت هشت مارس تهیه شده بود، ارائه گردید. در این کنگره، که بیش از ۴۰۰ تن از زنان و مردان شرکت داشتند، یک نمایشگاه نقاشی نیز برپا شده بود. این کنگره توسط فعالان مسائل زنان در تبریز (همچون فرانک فرید، دبیر کنگره) و با همکاری گروههای «یاناشی» و «یاشیل یول» تدارک دیده شد. یکی از شرط های مسئولان برای امکان برگزاری کنگره، این بود که از زبان آذری در مراسم استفاده نشود. ۱۳۸۴ فروردین: آغاز انتشار ماهنامه راسان. این ماهنامه به مدیر مسئولی ثریا عزیزپناه و سردبیری رویا طلوعی در کردستان منتشر شد. اما این نشریه پس از انتشار چند شماره توقیف شد و رویا طلوعی نیز بازداشت شد. ۱۱ خرداد: تجمع زنان در مقابل دفتر ریاست جمهوری. در پی فراخوان برخی از فعالان جنبش زنان در اعتراض به رد صلاحیت زنان در انتخابات ریاست جمهوری، گروهی از زنان در مقابل دفنر ریاست جمهوری اقدام به تجمع نمودند. ۱۸ خرداد: جمعی از فعالان جنبش زنان برای اعتراض به ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاه ها، مقابل درب جنوبی ورزشگاه آزادی تجمع کردند و سرانجام توانستند وارد استادیوم شوند. اکثر آنها روسریهای سفید به سر داشتند. ۲۲ خرداد: تجمع اعتراض آمیز زنان نسبت به نقض حقوق زنان در قانون اساسی. طی فراخوانی که به امضای تعداد زیادی از گروه ها و فعالان جنبش زنان در تهران و شهرستان ها رسید، تجمعی اعتراضی در مقابل سر در دانشگاه تهران برگزار شد. در مجموع، حدود ۹۰ گروه و تشکل زنان، جوانان، محیط زیستی، و دانشجویی، بعلاوه هزار نفر از مدافعان حقوق برابر، متن فراخوان این تجمع را امضاء کردند. در روز تجمع، حدود ۶۰۰۰ نفر در این تجمع مسالمت آمیز حضور داشتند. از گروه های اصلی امضا کننده فراخوان این تجمع می توان به مرکز فرهنگی زنان، کانون هستیا اندیش، گروه زنان هماوا، کانون زنان نواندیش ایران، سایت زنان ایران، انجمن آنا، زنان هیئت موسس سندیکاهای کارگری، کانون زنان کرد مدافع صلح و حقوق بشر، انجمن زنان آذرمهر سنندج، انجمن روزنامه نگاران زن (رزا)، شورای مرکزی تحکیم وحدت، و ادوار تحکیم وحدت اشاره کرد. ۱۳ تیر: برگزاری نمایشگاه «چهلتکه همبستگی زنان» در مجتمع فرهنگی تهران (سینما تهران). در این نمایشگاه آثاری از زنان شهرهای مختلف ایران (تهران، بم، رشت، تبریز، کرج، سنندج، شیراز، ارومیه و ورامین) با مضمون همبستگی به نمایش در آمد. ایده اصلی این نمایشگاه مربوط به حرکت جهانی زنان ([۹۶]WMW) بود که راهپیمایی جهانی را برای اعلام همبستگی زنان جهان تدارک دیده بودند. انجمن تلاشگران سلامت، زنان اسفند و مرکز فرهنگی زنان از برگزارکنندگان این نمایشگاه بودند. ۱۵ مرداد: بزرگداشت قمرالملوک وزیری در مرکز فرهنگی زنان. در این بزرگداشت که به مناسبت سالروز تولد قمر برگزار شد، برنامه هایی همچون اجرای موسیقی، نمایش فیلم و آوازخوانی اجرا شدند. مرداد: آغاز کار پایگاه اینترنتی «کانون زنان ایرانی» به کوشش ژیلا بنی یعقوب. شهریور: تشکیل جمع هواداران حرکت جهانی زنان که گروه های مختلفی در آن حضور داشتند. برخی از این گروه ها عبارتند از: زنان اسفند، کانون هستیا اندیش، تلاشگران سلامت، مرکز فرهنگی زنان، و گروه دانشجویی رستا. البته زنان فعالی از شهرهای تبریز، سنندج و رشت با این جمع ارتباط نزدیک داشتند. ۳۰ شهریور: مسافرت ۹ نفر از فعالان جنبش زنان در تهران به شهر سنندج برای اعتراض و پیگیری وضعیت رویا طلوعی. ۲۵ مهر: تجمع به مناسبت روز جهانی مبارزه با فقر که توسط هوادارن حرکت جهانی زنان تدارک دیده شد. در این تجمع که بدون فراخوان عمومی برگزار شد، حدود ۱۰۰ نفر در میدان انقلاب تهران، در مقابل سینما بهمن حضور یافتند. آبان: مجله اینترنتی «زنستان» آغاز به کار کرد. زنستان یک مجله اینترنتی وابسته به مرکز فرهنگی زنان بود که دو هفته یکبار، با مطالب جدیدی به روز می شد ۳ آذر: در تشکیلات دانشجویی دفتر تحکیم وحدت، «کمیسیون دفاع از حقوق زنان» تاسیس شد. ۴ آذر: تجمع به مناسبت روز جهانی نفی خشونت علیه زنان. گروهی حدود ۵۰ نفر از زنان در اعتراض به خشونت علیه زنان در مقابل بازارچه کتاب میدان انقلاب تهران تجمع اعتراضی برگزار کردند. این تجمع نیز توسط هواداران حرکت جهانی زنان و بدون فراخوان عمومی تدارک دیده شد. ۱۰ آذر: مراسمی به مناسبت روز جهانی ایدز با مشارکت گروه هایی از زنان در پارک دانشجوی تهران برگزار شد. این مراسم توسط انجمن پرسپولیس، انجمن تلاشگران سلامت (کمیته زنان)، انجمن حمایتی کودکان کار، مرکز فرهنگی زنان، کانون هستیا اندیش و گروه دانشجویی رستا برگزار شد. ۱۹ آذر: تجمعی با حضور فعالان جنبش زنان و دانشجویان به مناسبت روز جهانی حقوق بشر در پارک دانشجوی تهران برگزار شد. این تجمع که حدود ۱۰۰ نفر شرکت داشتند توسط هواداران حرکت جهانی زنان تدارک دیده شده بود اما فراخوان عمومی نداشت. ۱۰ و ۱۱ اسفند: همایشی دو روزه به مناسبت روز جهانی زن توسط کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت در دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد. در این همایش گروه های مختلفی از جنبش زنان حضور داشتند. در این همایش کارگاه های آموزشی توسط کانون هستیا تشکیل شد. همچنین در دانشگاه علامه نیز کارگاهی درباره خشونت علیه زنان توسط انجمن علمی دانشکده علوم اجتماعی و با همکاری کانون هستیا برگزار گردید. ۱۷ اسفند: برگزاری تجمع به مناسبت هشت مارس در پارک دانشجو. جمع هماندیشی زنان و هواداران حرکت جهانی زنان در فراخوان مشترکی برای اعلام همبستگی با زنان جهان جهت محو هرگونه نابرابری، تبعیض، خشونت؛ و برقراری عدالت و برابری تجمعی را در پارک دانشجوی تهران تدارک دیدند. این تجمع که در آن حدود ۲۰۰۰ نفر حضور داشتند، با خشونت نیروهای پلیس مواجه شد. بطوریکه زنان و مردانی که در پارک بودند به دلیل ضرب و شتم نیروهای پلیس پس از نیم ساعت از آغاز تجمع (درست زمانی که قطعنامه در حال قرائت بود) مجبور به ترک پارک شدند. ۱۷ اسفند: برنامه ای با عنوان «هشت تا هشت» با شعار «نه» به مناسبت روز جهانی زن برگزار شد. این برنامه توسط مرکز کارورزی سازمان های جامعه مدنی، سایت زنان ایران و موسسه راهی تدارک دیده شده بود. دو میزگرد با موضوعات بررسی و تحلیل جنبش زنان و سانسور زنان در اینترنت در این برنامه تدارک دیده شده بود. ۱۷ اسفند: نشستی با عنوان «خشونت علیه زنان» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. این برنامه توسط انجمن اسلامی دانشجویان و با همکاری مرکز فرهنگی زنان تدارک دیده شده بود. ۱۷ اسفند: در شهر گرگان فعالان جنبش زنان توانستند راهپیمایی به مناسب روز جهانی زن به همراه حمل پلاکارد و توزیع بروشور تدارک ببینند. ۱۷ اسفند: در سالن سازمان ملی جوانان در شهر تبریز، انجمن «پژواک اندیشه» با همکاری انجمن «فراسو» جلسه پرسش و پاسخی با تنی چند از زنان مسئول ادارات دولتی به مناسبت ۸ مارس برگزار نمودند. همزمان با این برنامه، نمایشگاه کتابی نیز در همان مکان برپا بود. همچنین، به دعوت گروه کوهنوردی «یاشیل یول» و همکاری گروه «آنیل»، گردهمائی در دامنهی کوه ائینالی به مناسبت روز زن برگزار شد. در این گردهمایی حدود ۱۰۰ نفر حضور داشتند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
حجم خود تجمعی(تشکیل پیوند هیدروژنی) از ترکیبات خالص = ثابت تعادل بر اساس تجمع خطی ترکیب A = ۱+ بوسیله فرمولهای زیر محاسبه می‑شوند: (۲-۳۵) (۲-۳۶) ۲-۵-۱-۲-مدل پریگوگن-فلوری-پترسون برای پیش بینی حجم مولار اضافی و تعیین پارامترهای برهمکنش
فلوری] ۲۸,۲۷ [نظریه ای را برای محاسبه حجم مولار اضافی بر اساس تاثیر حجم آزاد در مایع از محلولهایی متشکل از مولکولهای غیر قطبی با اندازه و شکلهای متفاوت پیشنهاد داد اما این نظریه در فراهم کردن نتایج عالی و کامل برای خواصهای اضافی ناموفق بوده زیرا به همه عوامل ممکن موثر خواص اضافی توجه ننموده است. اساس نظری این مدل منجر به برخی محدودیتها در کاربرد آن میشود به عنوان مثال پیوند هیدروژنی، برهمکنش دوقطبی قوی، تشکیل کمپلکس و غیره از این مدل حذف شدند. معادله حالت فلوری بصورت زیر تعریف می شود: (۲-۳۷) جایی که: (۲-۳۸) (۲-۳۹) (۲-۴۰) (۲-۴۱) بر اساس معادله حالت فلوری، پریگوگین و پترسون به خواص ترمودینامیکی اضافی مخلوط محلولهای دو تایی به صورت مجموعی از ۳ مشارکت توجه کردند: ۱- مشارکت برهمکنش که تنها متناسب با پارامترهای برهمکنش میباشد ۲- مشارکت حجم آزادکه ناشی از وابستگی حجم کاهش یافته در درجه حرارت کاهش یافته که خود ناشی از تفاوت میان درجه انبساط دو ترکیب میباشد
-
- مشارکت فشارکه به تفاوت در فشار داخلی و حجم کاهش یافته ترکیبات وابسته است
نظریه پریگوگین-فلوری-پترسون به آنالیز حجم مولار اضافی با بهره گرفتن از مقادیر تجربی حجم مولار اضافی، ضریب انبساط همفشار و تراکم پذیری همدما برای مخلوطهای مختلف از جمله مخلوطهایی با مولکولهای قطبی می پردازد. این سه سهم به شرح زیر می باشند: (۲-۴۲) که جمله اول سهم مربوط به برهمکنش و جمله دوم سهم ناشی از حجم آزاد و جمله سوم سهم مربوط به فشار می باشد حجم ویژه = حجم کاهش یافته = فشار ویژه = که حجم کاهش یافته و فشار ویژه توسط فرمولهای زیر محاسبه میشوند: (۲-۴۳) (۲-۴۴) حجم کاهش یافته مخلوط توسط فرمول زیر محاسبه می شود: (۲-۴۵) کسر انرژی تماس مولکولی[۲۴]=Ψ توسط فرمول زیر محاسبه می شود: (۲-۴۶) Φ=کسر حجمی کره سخت[۲۵] بدین صورت تعریف می شود: (۲-۴۷) Θ= کسر سطح مولکولی[۲۶] نیز می تواند با فرمول زیر محاسبه گردد: (۲-۴۸) S = نسبت سطح مولکولی به حجم[۲۷] نیز به روش زیر محاسبه میگردد: (۲-۴۹) ۲-۵-۲-ضریب انبساط دمایی همفشار و ضریب انبساط دمایی اضافی همفشار: ضریب انبساط دمایی بصورت تمایل مایع برای تغییر حجم در پاسخ به تغییر در درجه حرارت تعریف می شود، در خلال انتقال حرارت انرژی ذخیره شده در پیوند بین مولکولی میان اتمها تغییر میکند بنابراین افزایش دما منجر به ارتعاش دمایی اتمها در ترکیب میشود. این درجه انبساط تقسیم بر تغییر دما ضریب انبساط دمایی نامیده میشود. برای همه مخلوطها از چگالی وابسته به دما ضریب انبساط دمایی با معادله زیر محاسبه می شود:] ۲۹[ (۲-۵۰) حجم مولار اضافی مخلوط چگالی مخلوط= همچنین ضریب انبساط دمایی اضافی با فرمول زیر محاسبه می شود: (۲ -۵۱) ضریب انبساط دمایی مایع خالص (۱)= ضریب انبساط دمایی مایع خالص(۲)=و ضریب انبساط دمایی مخلوط= کسر حجمی مایع خالص (۱)= کسر حجمی مایع خالص (۲)= کسر حجمی مخلوط با توجه به فرمول زیر قابل محاسبه میباشد: (۲-۵۲ ) کسر مولی مایع خالص (i) = حجم مولی مایع خالص (i) = ۲-۵-۳- انحراف گرانروی :
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۷/۱۲
چین
۴/۳۷
سایر کشورها
جدول (۱۲-۳) واردات فیلیپین در سال ۲۰۱۱ میلادی[۲۰۹]
سهم از واردات فیلیپین (درصد)
کشور
۸/۱۰
ژاپن
۸/۱۰
آمریکا
۱/۸
سنگاپور
۳/۷
کره جنوبی
۱/۱۰
چین
۹/۵۲
سایر کشورها
فصل چهارم ماهیت سازمان امنیتی جنوب شرق آسیا مقدمه پس از پایان جنگ جهانی دوم ما شاهد رشد منطقه گرایی در مناطق مختلف جهان بودیم. هرچند شروع منطقه گرایی از قاره اروپا بود اما به تدریج منطقه گرایی در نقاط دیگر جهان پا گرفت. سازمان امنیتی جنوب شرق آسیا موسوم به آ.سه.آن در سال ۱۹۶۷میلادی و در فضایی متاثر از جنگ سرد و بلوک بندی های لیبرالیسم و مارکسیسم و با مشارکت پنج کشور مالزی، تایلند، اندونزی، سنگاپور و فیلیپین، پایه گذاری شد. در این فصل به تشریح و بررسی زمینه های تاسیس،اهداف، ساختار تشکیلاتی، کارکرد سیاسی، امنیتی و همچنین سیر تکامل این سازمان می پردازیم. ۴-۱- بخش اول: زمینه های تاسیس منطقه ی آسیای جنوب شرقی تاریخ پرشکوهی را تحت امپراطوری های بزرگ چون؛ آنگور[۲۱۰]، پاگان[۲۱۱]، و شری- وجایا[۲۱۲] به همراه خود دارد. دین اسلام در اندونزی، مالزی، و برونئی و قسمت قابل ملاحظه ای از فیلیپین و آئین بودا در میانمار، تایلند،لائوس، کامبوج، ویتنام و سنگاپور عامل پیوند دهنده کشورهای این منطقه شده است.[۲۱۳] در عین حال تنشهای مذهبی و قومی در میان این کشورها وجود داشته است. از جمله؛ آزار و اذیت اقلیت مسمانان مقیم برمه از سوی نژادها و مذاهب دیگرو همچنین درگیری بین مسلمانان فیلیپین با دولت آن کشور و اختلافات بین کشورهای اندونزی و مالزی، با کشور فیلیپین مبنی بر حمایت مسلمانان مقیم فیلیپین در روند خود مختاری از جانب آن کشورها.[۲۱۴] همه این کشورها به استثنا تایلند سابقه حدود ۳۰۰ سال استعمار را تحت سلطه کشورهای غربی دارند. خاطرات مردم بومی از برخورد و عملکرد استعمارگران، زمینه های اولیه بیگانه ستیزی را فراهم کرد. بنابراین کشورهای آسیای جنوب شرقی هم تجربه استعمار و هم تجربه استعمار ستیزی را به خود دیده اند.[۲۱۵]
با وجود این به همراه مبارزه برای استقلال طلبی به علت نفوذ بیگانگان در تعیین مرزها، وجود اقلیت ها و گروه های مختلف قومی، مذهبی، حکومت های ناپایدار و نارضایتی های داخلی، همراه با شروع توسعه طلبی کمونیسم در منطقه آسیای جنوب شرقی زمینه های تنش و ناامنی فراهم شد. ادعای سرزمینی فیلیپین بر مناطق صباح مالزی ، اتهام تایلند به مالزی مبنی بر حمایت از تجزیه طلبان مسلمانان در جنول تایلند، اتهام فیلیپین نسبت به مالزی و اندونزی از جهت حمایت از مسلمانان جنوب فیلیپین، اعتراض مالزی به تایلند مبنی بر پناه دادن به چریک های کمونیست مالزی در تایلند، حضور و فعالیت کمونیست ها در ویتنام، دست اندازی ویتنام در لائوس و کامبوج و میانمار، دوران تنش ، درگیری و بی ثباتی در منطقه را به مرحله جدیدی وارد نمود.[۲۱۶] رقابت اندونزی و مالزی برای بدست گرفتن رهبری در منطقه، وجود رهبران سیاسی کشورهای مالزی و اندونزی با دو دیدگاه متفاوت منجر به تنش هایی در میان دو کشور مهم آسیای جنوب شرقی شده بود؛ مالزی به خاطر حفظ روابط حسنه با انگلیس در جبهه غرب باقی ماند و در سیاست خارجی به طرفداری از غرب ادامه داد، ولی دولت اندونزی به ریاست جمهوری سوکارنو سیاست ضدیت با غرب را اتخاذ کرد و از برقراری سیستم پارلمانی و سرمایه گذاری آزاد که مد نظر کشور مالزی قرار گرفته بود پرهیز کرد. با پناه دادن شورشیان سوماترایی که علیه حکومت اندونزی اقداماتی کرده بودند، دولت اندونزی نیز عبور کشتی های مالزی را از تنگه مالاکا محدود کرد و به آزار اقوام ملایو[۲۱۷] مقیم اندونزی پرداخت و این امر منجر به نخستین منازعه تاسف بار در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی و درگیری نظامی بین دو کشور شد، این درگیری ها با میانجیگری آمریکا به حالت آتش بس درآمد.[۲۱۸] با گسترش گرایشات سد نفوذ، که آمریکا در مقابل کمونیسم شوروی طرح ریزی نموده بود و به وقوع پیوستن کودتای ۱۹۶۵ میلادی و برکناری سوکارنو، اقداماتی در منطقه صورت داد که به کاهش تنش در منطقه منجر شد. روی کارآمدن سوهارتو و اتخاذ سیاست گرایش به غرب و کاهش تنش با مالزی و اقدامات سیاسی، اقتصادی درسطوح داخلی و خارجی موید این نکته است. منطقه جنوب شرقی آسیا از این پس تحت تاثیر تعاملات کشورهای بزرگ و ساختار نظام بین الملل حاکم بر این تعاملات قرار گرفت. سیاست سد نفوذ از سوی آمریکا در مقابل شوروی، ایجاد پیمان سیتو[۲۱۹] در همین راستا و وقوع انقلاب کمونیستی در چین، جنگ کره و مسئله ویتنام کمونیستی، فضای سیاسی- استراتژیک منطقه جنوب شرقی آسیا را از خود متاثر ساخت. پس از انقلاب اکتبر روسیه احزاب کمونیستی یکی پس از دیگری در کشورهای منطقه شکل گرفت؛ حزب کمونیست اندونزی، احزاب هند و چین در ۱۹۲۰ میلادی ، مالایا و فیلیپین در ۱۹۳۰میلادی، حزب کمونیست برمه ۱۹۳۰میلادی و حزب کمونیست تایلند ۱۹۴۲میلادی، از آن جمله اند، این احزاب در خلال انقلاب روسیه تا جنگ جهانی دوم فعالیت چشمگیری از خود نشان دادند. با وجود این زمینه های تاریخی در پیشرفت کمونیست در منطقه، آمریکا که از نفوذ روز افزون کمونیست در جهان احساس خطر می کرد، اقدام به میانجیگری در حل اختلافات کشورهای منطقه نمود یا بعضا با روی کار آوردن حکومت های طرفدار غرب در بعضی از این کشورها، نهادهایی را برای همکاری بیشتر بین کشورهای منطقه پایه ریزی نمود. آمریکا در تحکیم رژیم کشورهای منطقه، سرازیر شدن سرمایه های آمریکایی و اروپایی در تحکیم رژیم لی کوان یو در سنگاپور، سال ها جنگ با ویتنام، باعث نزدیکی کشورهای اصلی عضو اتحادیه ملل آسیای جنوب شرقی شد.[۲۲۰] اولین اقدام عمده ای، که در منطقه جنوب شرقی آسیا در جهت نیل به منطقه گرایی به وجود آمد، اقداماتی بود که ژاپن بعد از اشغال سرزمین های این منطقه در جنگ جهانی دوم، جهت وحدت ملل شرق و جنوب آسیا در چارچوب برنامه ی بزرگ"سعادت مشترک شرق آسیا” آغاز کرد که در صورت تحقق، یک اتحادیه اقتصادی شبیه به بازار مشترک، تحت سلطه ژاپن ایجاد می شد. اما شکست این کشور در جنگ جهانی دوم، به تبع خود، شکست این برنامه را حتی قبل از آن که واقعا آماده تحرک شود، به دنبال داشت. از سوی دیگر، گرچه برخی از سرزمین های جنوب شرقی آسیا، در طرح های تثبیت قیمت ها در چارچوب برنامه های اقتصادی تحت نظارت ژاپن شرکت داشتند، ولی حتی اگر این همکاری ها را نیز متعلق به این منطقه بدانیم، با شکست ژاپن به زوال گراییدند. تلاش دیگر در جهت منطقه گرایی توسط فرانسه صورت گرفت، این کشور در سال ۱۹۴۷ میلادی، با طرح “اتحادیه پان آسیای جنوب شرقی” بنا داشت، مستعمرات این کشور در هند و چین را با تایلند درگیر یک اتحادیه سیاسی نماید. با آن که تایلند از ابتدا با مشارکت در اتحادیه موافقت کرده بود، ولی دولتی که پس از کودتای ۱۹۴۸ میلادی بر سر کارآمد، طرح فرانسه را رها کرد. زیرا حکومت بر آمده از کودتا، فکر می کرد برای حفظ استقلال کامل تایلند از هند و چین، بهتر است از اتحادیه دور بماند.[۲۲۱] یکی دیگر از تلاش ها جهت منطقه گرایی در جنوب شرق آسیا، پیمان (سیتو) بود. این پیمان در سال ۱۹۵۴ میلادی در مانیل، بین کشورهای پاکستان، تایلند، فیلیپین، آمریکا، نیوزیلند، فرانسه و استرالیا امضا شد. آمریکایی ها به این پیمان، به چشم یک معاهده نظامی در برابر کمونیست می نگریستند. در حالی که انگلستان امیدوار بود که این پیمان، صلح پایداری برای کل کشورهای منطقه ی جنوب شرق آسیا- اعم از کمونیست و غیر کمونیست- به ارمغان آورد. به اصرار فیلیپین منشوری منتشر شد، که اعضا در آن متعهد می گردیدند، به حاکمیت یکدیگر بر اساس حقوق برابر و طبق منشور سازمان ملل احترام گذارده و توسط راه های صلح آمیز برای استقلال، بالا بردن استانداردهای زندگی، پیشرفت اقتصادی و رفاه اجتماعی اعضا تلاش نموده و در برابر هر گونه تلاشی برای سرنگونی، سلب آزادی و تهدید حاکمیت یا تمامیت ارضی اعضا بایستند. دامنه ی این پیمان، با الحاق یک پروتکل که بعدها ضمیمه ی آن شد، به کامبوج، لائوس و ویتنام جنوبی تسری یافت. تشکیلات سیتو، شامل شورای نمایندگان سابق و یک دبیر خانه مستقر در بانکوک بود. در واقع این پیمان، به ابتکار آمریکا و به عنوان همتای ناتو[۲۲۲] در منطقه ی جنوب شرق آسیا ایجاد گردید و بخشی از سیاست” سد سازی در اطراف چین و شوروی کمونیست” بود. با خروج دولت فرانسه در سال ۱۹۶۷ میلادی و پاکستان در سال ۱۹۷۲ میلادی، سیتو عملا در سال ۱۹۷۷ میلادی منحل گردید. هرچند سیتو، پاسخی به جستجوی دولت های غیر کمونیست منطقه برای یافتن هماهنگی میان خود، در جهت مقابله با کمونیست بود. اما در هر صورت، این طرح با موفقیت چندانی روبه رو نشد و در آسیای جنوب شرقی، تنها فیلیپین و تایلند بدان پیوسته بودند. [۲۲۳]
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
همچنین برای کل پرسشنامه، ضریب آلفای کرونباخ برابر با ۷۴۰/. محاسبه شد که حاکی از پایایی ابزار پرسشنامه است.
۶-۳-۳٫ جامعه و نمونۀ آماری جامعۀ آماری این تحقیق شامل کلیۀ افرادی است که در برگزاری فنبازارهای دفاعی مشارکت داشته و یا به نحوی با این مکانیزم و نتایج آن آشنا بودهاند. یادآوری میشود که افراد متعددی از درون بنگاههای دفاعی در فعالیتهای همچون شناسایی و معرفی فناوری دخالت داشته و در برگزاری فنبازارهای دفاعی مشارکت داشتهاند. از سوی دیگر، افرادی نیز در نهادهای میانجی همچون موسسۀ آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی به فعالیتهای طراحی و اجرای فنبازار اشتغال داشتهاند. به عبارت دیگر، جامعه آماری این تحقیق از دو دسته اصلی تشکیل شدهاست؛ دستۀ اول، افرادی از بنگاههای فعال درخرید و فروش فناوری و دسته دوم، افرادی از نهادهای میانجی دخیل در طراحی و اجرای فنبازار. با توجه به موارد فوق، در توزیع پرسشنامهها تلاش شد تا ترکیب مناسبی از این دو بخش از جامعه آماری انتخاب شود. بر اساس برآورد انجام شده توسط مسئولان برگزاری فنبازار دفاعی، تعداد مدیران و کارشناسان مرتبط در نهادهای میانجی حدود ۲۰ نفر و در بنگاههای خریدار یا فروشنده فناوری حدود ۱۸۰ نفر میباشد. برای تعیین اندازۀ نمونه از سه روش مکمل استفاده شد. روش اول بر اساس جدول مورگان بود. بر این اساس، تعداد افراد نمونه ۱۳۲ نفر برآورد گردید. روش بعدی، محاسبه حجم نمونه از فرمول کوکران بود. این فرمول بصورت زیر است: که در آن Z میزان خطای در نظر گرفته شده بر اساس آلفا (خطای نوع اوّل)، ۲ σ (واریانس متغیّر مورد مطالعه) و d (خطای مجاز مورد نظر) میباشد. در این پژوهش خطای مجاز در نظر گرفته شده ۱ درصد و واریانس متغیّر مورد مطالعه به شرح زیر میباشد (مومنی، ۱۳۸۶): σ همچنین خطای مجاز ۱/. در نظر گرفته میشود. بنابراین: بر اساس فرمول محاسبه حجم نمونه کوکران تعداد نمونه اوّلیه ۱۷۱ نفر میباشد که با توجه به حجم جامعه آماری میبایست مورد بازبینی و اصلاح قرار گیرد. لذا با بهره گرفتن از فرمول تصحیح کوکران، تعداد نهایی نمونه به صورت زیر و به تعداد ۹۳ نفر محاسبه شد: علاوه بر محاسبه حجم نمونه به وسیله فرمول فوق، با توجه به روش تحلیل مورد استفاده در این تحقیق که روش معادلات ساختاری میباشد اندازه نمونه با تعداد روابط مورد ارزیابی در مدل مرتبط است. بر اساس منابع علمی برای اعتبار تحلیل معادلات ساختاری برای هر رابطه در مدل باید بین ۵ تا ۱۰ نمونه جمع آوری گردد(هومن، ۱۳۸۴، قاسمی،۱۳۸۸). در این تحقیق با توجه به اینکه ۱۰ رابطه بین متغیرهای مدل وجود داشت دستکم به ۱۰۰ پرسشنامه احتیاج بود. با این حال، وبهمنظور اطمینان از اعتبار تحلیل، بیش از ۲۰۰ پرسشنامه بین جامعۀ آماری توزیع گردید و ۱۴۲ پرسشنامۀ قابل قبول جمع آوری شد. ۷-۳-۳٫ روش تجزیه و تحلیل دادهها تحلیل داده ها، فرایند پردازش دادههای گردآوری شده برای تحلیل و ایجاد ارتباط بین داده ها میباشد. روش تجزیه و تحلیل داده ها با توجه به ماهیت داده ها و هدف تحقیق مشخص می شود. در تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی برای توصیف و طبقهبندی داده ها و از آمار استنباطی برای آزمودن فرضیهها و تعمیم یافتهها استفاده میشود. در این تحقیق، همانگونه که قبلا اشاره شد برای تحلیل داده های گردآوری شده از طریق مصاحبه از روش تحلیل محتوا و برای تحلیل داده های گردآوری شده از طریق پرسشنامه، از روشهای آماری توصیفی (شاخصهای مانند: میانگین، انحراف معیار، ضریب واریانس، فراوانی و درصد) و برای تبیین روابط میان متغیرها و آزمون مدل از مدل یابی معادلات ساختاری[۹۱] استفاده شد. مدل یابی معادلات ساختاری یک تکنیک تحلیل چند متغیری بسیار کلی و نیرومند از خانواده رگرسیون چند متغیره و به بیان دقیقتر بسط “مدل خطی کلی”[۹۲] است که به پژوهشگر امکان میدهد مجموعههای از معادلات رگرسیون را به صورت همزمان مورد آزمون قرار دهد. مدلیابی معادله ساختاری یک رویکرد جامع برای آزمون فرضیه های درباره روابط متغیرهای مشاهده شده و مکنون است که اصطلاح غالب آن، مدل یابی معادله ساختاری یا به گونه خلاصه SEM است. از نظر آذر (۱۳۸۱) نیز یکی از قویترین و مناسبترین روشهای تجزیه و تحلیل در تحقیقات علوم رفتاری و اجتماعی، تجزیه و تحلیل چند متغیره است، زیرا این گونه موضوعات چند متغیره بوده و نمی توان آن ها را با شیوۀ دو متغیری (که هر بار یک متغیر مستقل با یک متغیر وابسته در نظر گرفته میشود) حل نمود. مدلیابی معادلات ساختاری یکی از اصلیترین روشهای تجزیه و تحلیل ساختار داده های پیچیده و یکی از روشهای نو برای بررسی روابط علت و معلولی است. از طریق این روش میتوان قابل قبول بودن مدلهای نظری را با بهره گرفتن از داده های همبستگی، غیر آزمایشی و آزمایشی آزمون کرد. این روش ضمن آنکه ضرایب مجهول مجموعه معادلات ساختاری خطی را برآورد می کند، برای برازش مدلهای ی که شامل متغیرهای مکنون، خطاهای اندازه گیری در هر یک از متغیرهای وابسته و مستقل، علیت دو سویه، هم زمانی و وابستگی متقابل میباشد نیز مناسب است. یکی از قدرتمندترین نرمافزارهای طراحی شده برای استفاده از این روش، لیزرل است که بهمنظور برآورد و آزمون مدلهای معادلات ساختاری طراحی شده است. این نرم افزار با اندازه گیری همبستگی و کوواریانس، می تواند مقادیر بارهای عاملی، واریانسها و خطاهای متغیرهای مکنون را برآورد یا استنباط کند و از آن میتوان برای اجرای تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی مرتبۀ دوم، تحلیل عاملی تاییدی و همچنین تحلیل مسیر (مدل یابی علت و معلولی با متغیرهای مکنون) استفاده کرد. یکی دیگر از نرمافزارهای طراحی شده برای این کار SmartPLS و یا بهطور خلاصه پیالاس است که بر اساس حداقل مربعات جزئی کار میکند. حداقل مربعات جزئی روش نسبتاً جدیدی برای مدلسازی معادلات ساختاری است. این روش هم برای رگرسیون تک متغیری و هم چند متغیری و با چند متغیر وابسته کاربرد دارد. تحقیق حاضر به دنبال شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر موفقیت فنبازار و همچنین تعیین میزان اثر هریک از این عوامل بوده است. آزمونهایی که جهت سنجش مدل پیشنهادی تحقیق مورد استفاده قرار گرفته اند عبارتند از: تحلیل عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری با بهره گرفتن از نرم افزارهای لیزرل و پیالاس. در تحقیق حاضر، آزمونهای آماری مذکور در چندین گام مرتبط و بهطور پیوسته بر روی دادههای اولیه انجام شدند. دلیل استفاده از آزمونهای تحلیل عاملی وجود متغیرهای مکنون جهت سنجش سازههای مدل مفهومی تحقیق بوده است. متغیرهای مکنون شامل سنجههایی هستند که بهطور مستقیم قابل مشاهده و سنجش نبوده و میبایست از یک روش آماری مناسب جهت آشکارسازی و تعیین مقادیر واقعی آن ها در کنار سایر متغیرهای آشکار استفاده نمود. در حقیقت این متغیرها بهعنوان متغیرهای پنهان و مکنون اولیهای محسوب میشوند که ترکیببندی سازههای نهایی مدل مفهومی تحقیق را در قالب متغیرهای ثانویه مستقل، میانجی و مداخله گر تشکیل میدهند. پس از انجام تحلیل عاملی تأییدی، و برای بررسی روابط متقابل و چند گانه میان متغیرها، تحلیل مسیر صورت گرفت. بهطور خلاصه، دراین مطالعه برای بررسی روابط متغیرهای نهفته با متغیرهای قابل مشاهده و همینطور شناسایی عوامل تشکیل دهندۀ هر متغیر نهفته (مکنون) از روش تحلیل عاملی تأییدی و نرمافزار لیزرل و برای بررسی تأثیرات متقابل میان متغیرهای مستقل و متغیرهای میانجی و نیز بهمنظور سنجش ارتباط میان متغیرهای مستقل با متغیر وابسته از روش مدلسازی معادلات ساختاری و از نرم افزار پیالاس استفاده گردید. فصل چهارم تجزیه و تحلیل یافتههای تحقیق ۱-۴٫ مقدمه در هرنوع تحقیقی، تجزیه و تحلیل دادهها برای بررسی فرضیهها از اهمیت بالایی برخوردار است و امروزه در بیشتر تحقیقاتی که متکی بر اطلاعات جمع آوری شده از موضوع مورد پژوهش میباشد، تجزیه و تحلیل اطلاعات از اصلیترین و مهمترین بخشها محسوب میشود. دادههای خام با بهره گرفتن از روشهای کمّی و کیفی و در بعضی موارد با کمک نرم افزارهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند و پس از پردازش به شکل اطلاعات در اختیار استفاده کنندگان قرار داده میشوند. تحقیق حاضر به دنبال شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر موفقیت فنبازار و همچنین تعیین میزان اثر هریک از این عوامل بوده است. برای این هدف، دادههای گوناگونی از طریق مصاحبه و پرسشنامه گردآوری و سپس تحلیل شد. این فصل به تشریح تحلیلهای انجام شده اختصاص دارد. ابتدا تحلیل مصاحبهها و سپس تحلیل پرسشنامهها ارائه میگردد. ۲-۴٫ تحلیل مصاحبهها همانگونه که در فصل سوم اشاره شد، برای تکمیل مرور ادبیات موضوع در تعیین عوامل مؤثر بر فنبازارهای دفاعی و نیز بررسی موفقیت فنبازارهای گذشتۀ بخش دفاع، از ابزار مصاحبه استفاده گردید. بدین منظور با ۱۴ نفر از خبرگان دفاعی و دستاندرکاران فنبازارهای گذشته مصاحبه عمیق به عمل آمد؛ سپس، این مصاحبهها مکتوب و با بهره گرفتن از تکنیک تحلیل محتوا تحلیل گردید. برای این کار با توجه به سوالهای تحقیق، دو مفهوم مختلف یعنی “موفقیت فنبازارهای گذشته” و “عوامل مؤثر در موفقیت فنبازار” مطرح شد. برای مفهوم اول (موفقیت فنبازارهای گذشته)، سه دسته (کاملاً موفق، تا حدودی موفق و ناموفق) انتخاب شد. در مورد مفهوم دوّم (عوامل مؤثر در موفقیت فنبازار) با توجه به ادبیات موضوع پنج دسته (طرف عرضه، طرف تقاضا، ساز و کار درونی، عوامل محیطی و سایر عوامل) در نظر گرفته شد. لازم است اشاره شود که چهار دسته اول (طرف عرضه، طرف تقاضا، ساز و کار درونی و عوامل محیطی) همآنهای هستند که از مرور ادبیات حاصل شدهاند و دسته آخر (سایر عوامل) از آن جهت اضافه شد که اگر عامل یا عوامل دیگری - غیر از آنچه از ادبیات حاصل شد – وجود دارد، شناسایی شود؛ سپس، متن مکتوب هر یک از مصاحبهها بهعنوان یک سند که باید مورد تحلیل محتوا قرار گیرد در نظر گرفته شد. همچنین پاراگراف بهعنوان واحد ثبت نظر گرفته شد و در مواردی که یک پاراگراف حاوی دو یا چند مفهوم بود (مثلاً مصاحبهشونده هم به طرف عرضه و هم به طرف تقاضا بهعنوان عوامل مؤثر بر موفقیت فنبازار اشاره کرده بود)، دو یا چند کد به آن تخصیص داده شد تا به این ترتیب از مسألۀ عدم پایایی در کدگذاری جلوگیری شود. این کدها در جداول (۱-۴) و (۲-۴) مشخص شدهاست. آخرین گام، تهیه و اجرای طرحی برای تحلیل بود. طرح تحلیلی که برای این پژوهش در نظر گرفته شد شامل بررسی حضور یا عدم حضور و فراوانی متغیرهای موردنظر بود؛ به این ترتیب که اشاره (یا عدم اشاره) مصاحبه شوندگان به هریک از متغیرها و همچنین فراوانی این اشارات مورد بررسی قرار گرفت. ۱-۲-۴٫ روایی و پایایی تحلیل محتوا برای اطمینان از روایی و پایایی تحلیل محتوای انجام شده نیز اقداماتی صورت گرفت که چون در فصل سوم تشریح شدند از تکرار آن ها در اینجا خودداری و به اشاره مختصری به اقدامات انجام شده بسنده میشود. در تحلیل محتوا، قواعدی برای دسته بندی و کدگذاری متغیرها مشخص گردید؛ بدین ترتیب، اگر در پاراگرافی مصاحبه شونده به موفقیت یا عدم موفقیت فنبازار دفاعی اشاره کرده بود، عامل یا عوامل موردنظر وی مشخص و طبق جدول (۱-۴) کدگذاری شد وسپس فراوانی این عوامل (متغیرها) در متن بررسی گردید؛ همچنین، در هر پاراگراف، موفقیت یا عدم موفقیت فنبازار دفاعی نیز طبق جدول (۲-۴) کدگذاری و فراوانی آن ها مشخص شد. جدول (۱-۴). کدهای عوامل مؤثر در موفقیت فنبازار
عوامل |
کد |
عوامل مؤثر در موفقیت فنبازار |
عوامل طرف عرضه عوامل طرف تقاضا ساز و کارهای داخلی عوامل محیطی سایر موضوعات |
SUP DEM INT EXT ETC |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
پارامترهای مربوط به کارایی شعبه های بانک کشاورزی استان گیلان در سال ۱۳۹۲
میانگین کارایی
۰٫۸۸۹
کمترین امتیاز کارایی
۰٫۶۶۰
بیشترین امتیاز کارایی
۱
تعداد شعبه های کارا
۱۷
تعداد شعبه های ناکارا
۱۵
در جدول (۲-۵) مقایسه ای میان پارامترهای کارایی انجام گرفته است که نشان می دهد میانگین کارایی ۳۲ شعبه بانک کشاورزی در سال ۱۳۹۲، ۰٫۸۸۹ بوده است. تعداد ۱۷ شعبه از بین ۳۲ شعبه مورد بررسی کارا شناخته شده اند. با بهره گرفتن از تعریف مجموعه مرجع و امکان الگو گیری از شعبه های کارا، صرفه جویی های بالقوه ای که در صورت کارا بودن شعبه های ناکارا در مورد شاخص های ورودی ممکن است به دست آید، برای مدیران و مسئولان شعبه ها پیشنهاد می شود.
با توجه به عدد میانگین در مجموع شعبه ها، بیشترین امکان صرفه جویی منابع با متوسط (۱۹۵۴۴۵۵۴۲۴٫۹۳۸ واحد) ۳٫۰۹ درصد به هزینه اداری اختصاص دارد. این مقدار برای هر شعبه نیز در جدول (۴-۸) قابل مشاهده است. به طور کلی صرفه جویی در ورودی ها علاوه بر بهبود عملکرد و ارتقای بهره وری و کارایی شعبه ها به آزاد سازی منابعی که ممکن است کمک به سزایی برای افزایش کیفیت خدمات و پیگیری (مثل آموزش مشتریان و کارکنان) و اهداف دیگر، داشته باشد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که ترکیب مناسبی از ورودی ها برای تولید حداقل هزینه انتخاب نشده است و این مساله نوعی ناکارایی فنی- اقتصادی به وجود می آورد.
۵-۴ پیشنهاداتی بر مبنای یافته های پژوهش
با در نظر گرفتن نتایج حاصل از انجام تحقیق و با توجه به اینکه شعب ناکارا بایستی الگو برداری از شعب کارا و با استفادۀ بهینه از منابع خود در جهت افزایش کارایی گام دارند، لذا پیشنهاداتی به صورت زیر برای بهبود عملکرد مطرح می گردد: شعب ناکارا (آستارا، بندرانزلی، رودبار، رودسر، لاهیجان، سیاهکل، شفت، ماسال، املش، کوچصفهان، آستانه اشرفیه، خمام، لنگرود، بندرکیاشهر و شاندرمن) لازم است از طریق کاهش ورودی ها به میزان مقادیر بدست آمده و همچنین با الگو قرار دادن شعب کارا (رشت، کلاچای، پره سر، سنگر، چابکسر، منجیل، خشک بیجار، صومعه سرا، رستم آباد، تالش، فومن، رضوانشهر، لشت نشاء، زیباکنار، مدیریت گیلان، لوشان و واجارگاه) به تعریف مجدد فرایندها و رویه های موجود درمجموعه خود در جهت رسیدن به مرز کارایی بپردازند. می توان با انجام بررسی های تکمیلی تر در مورد شعب ناکارا، برنامه های اصلاح و بهبود بهره وری و کارایی در این واحدها را با موفقیت بیشتر تدوین کرد. در این راستا حتی برای واحدهایی که در این تحقیق کارا بوده اند بایستی برنامه هایی جهت افزایش کارایی و بهره وری تهیه و تدوین و به مرحله اجرا در آورد. با توجه به این که در این تحقیق، کارایی تولید واحدهای مورد ارزیابی قرار گرفته است، از این رو، بررسی هایی مانند ارزیابی کارایی سودآوری و رشد بهره وری شعبه ها در تحقیقات جانبی تر می تواند از جمله تحقیقاتی باشد که مکمل این تحقیق بوده و عملکرد شعبه های بانک کشاورزی استان گیلان را در حوزه های دیگر آشکار سازد. توصیه می شود که شعبه هایی که در شرایط بازده به مقیاس صعودی فعالیت می کنند، سطح فعالیت خود را افزایش دهند. همچنین شعبه هایی که در شرایط بازده نزولی نسبت به مقیاس قرار دارند، می باید برای بهبود کارایی خود در بلند مدت، در ساختار خود تجدید نظر نموده تا به سوی حداقل هزینه متوسط بلند مدت حرکت نمایند. البته به منظور اطمینان بیشتر از نتیجه کار، به مدیران شعبه ها پیشنهاد می شود علاوه بر به کار گیری روش DEA با روش اقتصاد سنجی، کشش هزینه ای عوامل تولید را نیز محاسبه کنند. با توجه به اهمیت بسیار بالای بانک ها در ارائه خدمات و تاثیر زیاد آنها بر نظام مالی کشور، به مسئولان مرتبط با امر توصیه می شود به صورت سالانه، کارایی و بهره وری شعبه ها را در شهر های مختلف ایران به ویژه مراکز استان که تعداد بیشتری از افراد از خدمات آنها بهره مند می شوند، را اندازه گیری نمایند؛ تا با ارائه راهکارهای کاربردی، بتوان وضعیت بانک ها را رونق بخشید. تعدیل نیروی انسانی مازاد بر اساس نتایج بدست آمده در روش تحلیل تحلیل پوششی داده ها نقش عمده ای در کاهش هزینه های سازمان ایفا می نمایند، البته کاهش این ظرفیت مازاد باید در قالب یک برنامه ریزی جامع و با در نظر گرفتن کلیه جوانب صورت پذیرد. ایجاد سیستم انگیزشی و تشویقی مانند پرداخت پاداش به سازمان های کارا، جهت ارتقاء هرچه بیشتر کارایی آنها و تشویق و ترغیب سایر سازمان های ناکارا به تلاش بیشتر.
۵-۵ محدودیت های تحقیق
درتحقیق حاضر فقط به بررسی ستانده ها و نهاده های مطلوب پرداخته شد؛ و ستانده ها و نهاده های نامطلوب مورد بررسی قرار نگرفته است. در این تحقیق امکان بررسی تمامی عوامل تاثیر گذار (ستانده ها و نهاده ها) بر عملکرد سازمان وجود نداشته است. مدل پژوهش ورودی محور بوده و بررسی کارایی سازمان براساس مدلی خروجی صورت نگرفته است. از محدودیت های دیگر در این تحقیق، می توان به بازه زمانی محدود و کمبود نمونه های مورد نیاز برای تحقیق جامع تر اشاره نمود.
۵-۶ پیشنهاد برای تحقیقات آتی
با توجه به اینکه در ارزیابی عملکرد سازمان انتخاب مدل مناسب ارزیابی، اولین مرحله است و از آنجا که هر یک از روش های ارزیابی دارای نقاط قوت و ضعف خاص خود می باشند؛ بنابراین پیشنهاد می گردد از تلفیق تکنیک های تحلیل پوششی دادهها استفاده شود زیرا مدل ترکیبی میتواند زمینه بررسی دقیقتر عملکرد سازمان ها را مهیا کند. نتایج حاصل از بکارگیری تکنیک تحلیل پوششی داده ها تا حد زیادی به نوع ورودی و خروجی انتخابی بستگی دارد. بنابراین پیشنهاد می گردد با بررسی مطالعات انجام شده با بهره گرفتن از تحلیل پوششی داده ها پارامترهای موثرتر را در محاسبه کارایی انتخاب کنند. همچنین با توجه به اینکه مدل پژوهش ورودی محور بوده پیشنهاد میگردد تا کارایی شعب براساس مدلی خروجی محور نیز مورد بررسی قرار بگیرد. مدل های تحلیل پوششی داده ها، برای کارا کردن شعبه های ناکارا فقط یکی از دو رویکرد ورودی محور و خروجی محور را ارائه می کنند . برای رفع این محدودیت نیز پیشنهاد می شود مدلی ارائه گردد که هر دو رویکرد را یک جا مورد نظر قرار دهد.
منابع
آریا، ناصر.(۱۳۸۱). “آشنایی با برخی مفاهیم اساسی حسابداری مدیریت"، مجله حسابرس، شماره ۱۶٫ آماده، حمید. علی امامی میبدی. علی آزادی نژاد. (۱۳۸۸). “رتبه بندی استان های کشور از لحاظ کارایی فنی بخش صنعت با بهره گرفتن از روش تحلیل پوششی داده ها". مجله دانش و توسعه، سال شانزدهم، شماره ۲۹٫ احمدپور، هادی (۱۳۸۵). ” بررسی کارایی سیستم بانکی ج. ا. ایران با بهره گرفتن از تحلیل پوششی داده ها ( DEA)، مطالعه موردی: بانک صادرات استان مازندران"، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه مازندران، رشته علوم اقتصادی. اسمعیلی کارکرودی، علی اکبر(۱۳۸۷) “ارزیابی عملکرد شعب بانک صادرات استان مازندران با بهره گرفتن از مدل تحلیل پوششی داده ها ” رساله کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد رشت.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
درست است و پژوهش نیز بر اساس همین اندیشه دینی است که انجام پذیرفته است. بر اساس همین اندیشه دینی نیازها از تفکرات متفاوت مورد تحقیق قرار گرفته است. در واقع این اندیشه مانند یک الگو بوده است که باعث رد و یا پذیرش طبقه بندی نیازها و یا دیگر نظرات طرح شده در تحقیق گردیده است.
۴
صاحب نظر در حوزه معارف اسلامی و مدرس دانشگاه
باید حواسمان باشد درمیدان حریف بازی نکنیم گاهی اوقات ما میخواهیم علمی را که از ریشه و مبنا اسلامی نیست را اسلامیزه کنیم که این یک تله است که نیاز به دقت بیشتر دارد. وقتی نگاه بازاریابی که علمی غربی است به انسان فقط مادیست ما میخواهیم چکار کنیم؟ آیا اصلا بازاریابی اسلامی مفهوم صحیحی است؟ مثل اینکه ما بیاییم گزارههای اسلامی را برای ترویج ورزش زیبایی اندام قرار دهیم.
ما نباید اسلام را ابزار توجیه سایر قرار دهیم. که این بحث جدایی میخواهد.
به مبنا اشاره کردید چیزی که تغییر دادنش در موضوع تحقیق به وضوح قابل مشاهده است که این از عبارت انسان شناسی اسلامی فهم میشود. در مورد خرید و فروش هم که در اسلام نه تنها با اصل این بحث مسالهای وجود ندارد بلکه در قرآن کریم خداوند میفرماید: احل الله البیع یعنی خداوند خرید و فروش را حلال دانستهاند. و آیات: «و ان لیس للانسان الّا ماسعی»(نجم ۳۹). «و اینک نیست برای انسان، مگر آنچه را که کوشش کرده». «للرّجال نصیب ممّا اکتسبوا و للنّساء نصیب ممّا اکتسبن»(نساء،۳۲). «برای مردان از آنچه بدست آوردند بهرهای، و برای زنان نیز آنچه به دست آوردند بهرهای است». از سیل احادیثی که به کسب روزی حلال اشاره شده است نیز به همین روایت بسنده میشود که قال رسول الله (ص): «العباده سبعون جزءاً افضلها طلب الحلال».[۴۱]پیامبر خدا (ص) فرمود : «عبادت هفتاد بخش است که برترین آن کسب حلال است».
درنگرش امام و استاد مطهری انسان جایگاه محوری دارد. حتی نسبت به دین، یعنی دین طفیلی انسان و برای رشد اوست. امام میفرماید: موضوع علم انبیا انسان است. پس شما نمیتوانی جامعه را در غیاب انسان و ویژگی های او و لوازم و ملزومات آن اداره کنی. انسان کوچک نیست و مهم است. انسان یک طرف مهم سیر الی الله است.
این همان اهمیت انسان است که در تحقیق اشاره شده است. استاد محترم در بیان تایید موضوع جایگاه مهم و محوری برای انسان هستند که در این پژوهش اصل بوده است.
فطرت۲ معنا دارد: ۱-عام: ساختار وجودی انسان، که طبیعت و حیوانیت انسان جزء این است.۲-خاص: آن مفهوم خاص فطرت انسان که موجب تفکیک آن از نباتات و حیوان میگردد. چه بسا معنای عام فطرت بیشتر بدرد شما بخورد اما هر دواینها لازم است.
در پژوهش اعمال خواهد شد. هر چند بحث اصلی این پژوهش، فطرت به معنای خاص میباشد.
انسان نوزاد تقریبا یک حیوان بالفعل است (یعنی بیشتر حیوان است) ولی یک انسان بالقوه است. یعنی باید مولفههای انسانی را بمرور زمان بدست بیاورد . وقتی میگوییم ما به مشتری به دید انسان نگاه میکنیم همین معنی رشد ویژگیهای بالقوه فطری اوست. ما یک نگاه غایت گرا داریم به مشتری. بعنوان یک موجود در مسیر به او مینگریم. و ما به عنوان بازاریاب هم باید او را در این مسیر کمک کنیم و در رشد او سهیم باشم(تاکیید روی نگاه غایت گرایانه). لذا اگر کالایی بفروشم که اورا در حیوانیتش متوقف کند دیگر نگاه انسانی ندارم. ودیگر لازم نیست برای اینکه او مشتری من شود او را تا حد حیوان پایین بیاورم.
شاید این فرمایش تمام حرف پایان نامه باشد.
نگاه به انسان شما ۲ پایه دارد: یکی غایت گرایی و دیگری نگاه جامع نگری به نیازهای انسان. جامع نگری به این معنی که: الف)همه مراتب وجودی انسان را در نظر بگیریم. درست است ما باید فطرت را شکوفا کنیم ولی نباید ویژگیهای نباتی و حیوانی را فراموش کنیم. انسان منهای حیوانیت، انسان نیست وغایت گرایی نیز میخواهد بگوید این جمیع نیازها و ویژگیها غایتی دارد و سمت سو و جهتی دارد.
ب)تاثیر و تاثر اینها روی هم: درمورد جامع نگری در بیانات شهید مطهری روح و جسم روی هم تاثیر میگذارند و جسم موجب پیشرفت یا پسرفت روح می شود (و برعکس).
مطمئنا نیازها بر یکدیگر تاثیر میگذارند. به همبن دلیل است که ارضای بیش از حد یکی از نیازها علاوه بر اینکه خود این افراط مضر است، باعث میشود انسان نتواند سایر نیازها را آنگونه که ممکن است ارضا کند چرا که انسان امکانات محدودی دارد که باید مدیریت شوند. علاوه بر اینکه ارضای کاریکاتوری نیازها مضر خواهد بود.
ما در اسلام به انسان به عنوان موجود در مسیر مینگریم. نگاه ما فازی است، نه صفرو یکی. یعنی انسان های مختلف در مراحل مختلف زندگی در مراتب و مقامهای مختلفی هستند. هر دارویی برای هر شخص متفاوت است وبرای همان شخص واحد در شرایط مختلف باید دارویی جدا تجویز کرد. مثلا شاید دیدن فیلم برای امام حرام باشد ولی شخص دیگر اصلا نیاز او باشد (سیئات المقربین حسنات الأبرار) ویا مثلا حسنین در کودکی مثل همه بچه ها بازی میکردند واین بازی کردن هم نشان نقص فطری آنها نیست. این جاست که میگوییم در نگاه مدیریتی جامع (حال اینجا بازاریابی) نباید بعضی مراتب وجودی انسان را نادیده گرفت.
این مطلب متفاوت بودن سطوح ارضای نیاز در افراد را بیان میکند که در چرخه عمر نیاز اشاره خواهد شد و نیز اشاره میکند که شناسایی نیاز باید تک به تک صورت پذیرد. در ضمن پرداختن به فطرت در این تحقیق دلیلی بر کم اهمیت بودن و یا نادیده گرفتن سایر نیازها نیست. بلکه از بین نیازهای فطری و غیرفطری، این نیازهای فطری هستند که در این پژوهش تبیین شدهاند.
البته ما اولویت را به ابعاد فطری و روحی میدهیم چون غایت گرایی ما است ولی باز هم باید از گرایش به رهبانیت بیم داشت.
تکیه بر فطرت به رهبانیت نمیانجامد. تاکید این پژوهش بر فطرت به دلیل گستردگی بحث است نه اینکه باقی نیازها اهمیت ندارند. هر چند اشاره شده است که نیازهای فطری و غیر فطری باید متناسب ارضا شوند و این خود نشان از این دارد که به رهبانیت نتیجه نمیدهد.
یک بحث کلی و مبنایی: شاید کسی اشکال بگیرد که ای مردم این همه تنوع ومصرف گرایی خوب نیست و فلان….؟ (حواسمان باشد ما در بحث های تولید علم انسانی خیلی شعار میدهیم)حالا ما میپرسیم ای کسی که این را میگویی بیا و تکلیف ما را با گرایش فطری ابداع و خلاقیت مشخص کن. فطرت تولید کننده و فروشنده دوست دارد ابداع کند و دائما جدید باشد و فطرت خریدار هم دوست دارد تنوع داشته باشد و…. حال پس باید این نیاز فطری نیز شکوفا شود. اما یک بحث مبارزه با مصرف گرایی نیز داریم. بله! این یک چالش است که شما باید آن را پاسخ دهید. یک اشکال دیگر ما این است که ساده انگاریم در مسائل که از همان شعار زدگی میآید. آری بحث ها خیلی پیچیده است. شما باید گره های پیچیده بحث ها را بدور از شعار زدگی باز کنید .
پاسخ این است که مطمئنا در صورتی که نیازهای تولید کننده نیز به صورت متناسب ارضا نشوند همین اتفاق میافتد. حس فطری خلاقیت و نوآوری بدون رشد متناسب خیرخواهی به چیزی غیر از مصرف گرایی منجر نخواهد شد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۲- پس ناچاراً پدیدهY نیز اتفاق خواهد افتاد. چارچوب شیب لغزنده در این بررسی دارای سه بعد است: ۱) اعتماد به مسئولین دولتی ۲) قدرت مسئولین دولتی ۳) تمکین مالیات. فرض بر این است که تمکین مالیات تابعی از قدرت مسئولین دولتی و اعتماد به آنهاست. یعنی این که در واقع به دنبال افزایش (کاهش) میزان قدرت و اعتماد مسئولین مالیاتی، افزایش (کاهش) تمکین مالیات ایجاد خواهد شد. فرض میشود که تمکین مالیاتی تابعی از دو عامل قدرت مسئولین دولتی و اعتماد مؤدیان مالیاتی به آنهاست. اگر هر دو عامل نامبرده در سطح پایئنی قرار داشته باشند، فرض میشود که تمکین مالیاتی نیز پائین است، زیرا مؤدیان مالیاتی به طور خودخواهانه برخورد کرده و برای حداکثر کردن سود خود از پرداخت مالیات فرار میکنند. اگر اعتماد به مسئولین دولتی افزایش یابد، فرض میشود که تمکین مالیاتی مؤدیان افزایش یابد. همچنین اگر قدرت مسئولین افزایش یابد، انتظار میرود که باز هم تمکین مالیاتی افزایش یابد.
۱-۷- تعاریف عملیاتی واژههای تحقیق ۱-۷-۱- تمکین مالیاتی[۵]:تمکین مالیاتی پایبندی به تکالیف مالیاتی و رعایت قانون مالیاتی از سوی گروههای مختلف مؤدیان مالیاتی را تمکین مؤدیان مالیاتی در برابر قوانین و مقررات مینامند (آقایی، ۱۰۶:۱۳۸۰). ۱-۷-۲- قدرت[۶]: دیدگاه مؤدیان مالیات است در مورد میزان توانایی مسئولان مالیات در شناسایی و تنبیه متخلفان مالیاتی (کرچلر[۷]، ۲۱۳:۲۰۰۸) ۱-۷-۳- اعتماد[۸]: ایده عمومی یک فرد یا گروه اجتماعی مبنی بر اینکه مسئولان مالیاتی خیرخواه هستند و در جهت تأمین کالاهای عمومی اقدام میکنند( کرچلر، ۲۱۲:۲۰۰۸). ۱-۷-۴- چارچوب شیب لغزنده[۹]: نوعی استدلال سفسطهآمیز است که بر اساس آن اگر جریانی از یک فعالیت یکبار انجام گیرد، منجر به شکلگیری فعالیتهای دیگر خواهد شد به طوری که حتی ممکن است به برخی نتایج نامطلوب بعدی منجر شود ( نونبرگ[۱۰]، ۲۰۰۳). ۱-۸- خلاصه علیرغم اهمیت بالای بحث تمکین مالیاتی و عوامل مؤثر بر آن، در کشور ما مطالعات وسیعی در این زمینه صورت نگرفته است. از طرفی با افزایش تمکین مالیاتی، درآمدهای مالیاتی دولت بیشتر میشود و ازآنجائی که این منبع درآمدی دارای قابلیت کنترل بالایی است، بر سایر منابع درآمدی ناشی از اقتصاد داخلی ترجیح دارد. در اکثر مطالعات انجام شده در این زمینه به بررسی عوامل اقتصادی مؤثر بر این پدیده پرداخته شده است؛ در حالی که در این پژوهش با ارائه رویکردی جدید، به مطالعه عوامل فردی-اجتماعی شامل قدرت مسئولین دولتی و اعتماد مؤدیان مالیاتی به آن ها پرداخته شده است و همین مسأله اهمیت پژوهش حاضر را نمایان می سازد. به طور کلی در این فصل ضمن بیان مسأله پژوهش، اهمیت و ضرورت انجام پژوهش، اهداف و فرضیههای پژوهش، نوع پژوهش و تعاریف عملیاتی واژههای پژوهش شرح داده شد. در فصل دوم مبانی نظری و تجربی تمکین مالیاتی و عوامل مؤثر بر آن و پیشینه پژوهش، مورد بحث قرار خواهد گرفت. در فصل سوم روش انجام پژوهش شرح داده خواهد شد. فصل چهارم به تجزیه و تحلیل نتایج بدست آمده و آزمون فرضیهها اختصاص داده شده است. و در نهایت در فصل پنجم ضمن بیان نتایج پژوهش، پیشنهاداتی نیز ارائه گردیده است. فصل دوم چارچوب نظری و مروری بر ادبیات تحقیق مقدمه یکی از مشکلات دولتها در کشورهای درحالتوسعه کمبود درآمد برای دستیابی به اهداف عمومی است. کمبود منابع درآمدی دولت، مخارج عمومی دولتها را به شدت محدود کرده و سرمایهگذاری در منابع انسانی و زیرساختهای فیزیکی به عنوان عوامل مهم تأثیرگذار بر رشد اقتصادی و در نتیجه و افزایش رفاه جامعه را با مشکلات جدی مواجه میکند. مالیات به عنوان مهمترین منبع درآمدی دولتها نقش ویژهای در تأمین مالی دولتها ایفا میکند. اگرچه برخی کشورها مانند ایران به دلیل دسترسی به منابع جایگزین مانند نفت آن چنان که شایسته است به درآمدهای مالیاتی توجه نمیکنند، اما این کشورها به دلیل نقش مهم و اساسی آن در ساختار بودجه خود اذعان دارند و به دنبال بررسی و چگونگی افزایش ظرفیتهای بالقوه مالیاتی خود هستند. یکی از راههای افزایش ظرفیتهای مالیاتی و تحقق اهداف درآمدی دولت، افزایش تمکین مالیاتی است. در این فصل در بررسی مبانی نظری، تعاریف لغات کلیدی و مفاهیم اولیه پژوهش، ابتدا به تعریف مالیات، انواع آن، نرخ مالیات، جایگاه مالیات در مکاتب اقتصادی مختلف و اهمیت نظام مالیاتی پرداخته شده است. سپس، به شرح و توضیح مفهوم تمکین مالیاتی پرداخته و در ادامه، مباحث مرتبط با تمکین مالیاتی اعم از فرار مالیاتی و اجتناب مالیاتی وعوامل مؤثر بر آن را ذکر خواهد شد. سپس عناصر اصلی تمکین مالیاتی و عوامل مؤثر بر آن بیان خواهد شد. ازجمله مباحثی که در این فصل به شرح مفهوم آن پرداخته خواهد شد، قدرت و اعتماد و تشریح اثرات دینامیک بین آن ها میباشد. استدلال شیب لغزنده نیز بیان خواهد شد. نهایتاً، برخی از مطالعات انجام شده در داخل و خارج از ایران در این زمینه بهطور مختصر مرور خواهد شد. ۲-۱- مالیات چیست؟ مالیات، قسمتی از درآمد یا دارایی افراد است که به منظور پرداخت مخارج عمومی و حفظ منافع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور (اجرای سیاست گزاری مالی) به موجب قوانین به وسیله اهرمهای اداری و اجرایی دولت وصول شود(ثاقب فر،۱۳۸۶). مالیات یکی از مهمترین ابزارهای اعمال سیاست مالی دولت میباشد. اصولاً مالیات از لوازم اصلی اداره حکومت میباشد. یعنی وجود دولت و حکومت بدون پدیده مالیات غیرمعقول میباشد ( دادگرکرماجانی، ۱۳۷۸،۱۲۸). مالیات از جمله اهرمهای مؤثر سیاستهای مالی دولت برای انجام وظایف خود است. ادبیات اقتصادی مالیات نیز مشابه دیگر شاخههای اقتصادی به مرور زمان دچار تحولات عمدهای شده است. هماکنون در بسیاری از دولتهای دموکراتیک، مردم براساس تحلیل سیاستهای مالیاتی پیشنهاد شده، رأی میدهند. دولتها در جوامع دموکراتیک که منتخب مردم هستند، نیازمند منابعاند. مقوله مالیاتها ازنظر اجتماعی نیز تحولهای گستردهای پیدا کرده است. از آنجا که سیستم مالیاتی بهترین راه شفافیت درآمدی است، آمار و تصویر ایجادشده در یک نظام مالیاتی کارآمد و عادلانه میتواند خود یک کنترلکننده نرمافزاری و علمی جهت ارتقاء سطح کارآمدی اقتصاد شود و همواره اطلاعات موردنیاز را جهت برنامهریزی عمومی و کسب حقوق برابر جهت رسیدن به فرصتهای برابر نهادینه کند (ثاقب فر، ۱۳۸۶). اهمیت مالیات تنها از بعد کارایی آن برای دولت نبوده بلکه آثار و فشارهای ناشی از آن، عادلانه یا ناعادلانه بودن آن، تأثیر آن بر کارایی اقتصادی، ایجاد انگیزه منفی و یا مثبت برای فعالیتهای گوناگون و امثال آن نیز مورد توجه خاص میباشد. بنابراین مقوله مالیات از ابعاد مختلف باید مورد توجه قرار بگیرد و در ضمن برخوردی شفاف و اصولی را میطلبد. زیرا هم عنصری است که بدون آن اقتصاد نخواهد چرخید و هم عنصری است که میتواند موجب اشکالاتی در همان اقتصاد گردد. داشتن نظام مالیاتی کارآمد و عادلانه آرزوی بسیاری از ملتها میباشد. جمه این دو عنصر دشوار میباشد. حداقل باید تلاش کلی این باشد که نظام مالیاتی زیان کارایی و زیان ناشی از عدالت کمتری بر جامعه تحمیل نماید ( دادگر کرماجانی،۱۳۷۸،۱۲۸). نظام مالیاتی مرکب از بخشهای قانون مالیاتی، مالیاتپردازان، مالیاتگیرندگان، روشهای عملیاتی و نهادهای حرفهای است که هرکدام از این بخشها اگر به صورت کارآمد عمل کنند، نظام مالیاتی به اهداف خود( تأمین درآمدهای بودجه، توزیع بهینه درآمدها و تخصیص منابع ) خواهد رسید. مالیاتها از جمله مواردی است که وجود آن موردتوافق مکاتب گوناگون است. مکاتب چپ آن را به خاطر کنترل نظام سرمایهداری و خارج کردن ثروت از دست فرادستان مناسب میدانند و خواهان افزایش مالیاتهای گوناگون هستند و راستگرایان هم ازمالیاتها به عنوان حقوق ملت و دولت برای انجام برخی وظایف یاد میکنند که میتواند منجر به شفافیت اقتصادی هم گردد. آنها لازمه پذیرش نظام مالیاتی واقعی را وجود نظام بازار میدانند تا مالیاتهای حقیقی وصول گردد. آنچه مورد اختلاف است، نحوه وصول، نوع وصول و چگونگی تخصیص آن برای وظایف مختلف است (محمدی، ۱۳۸۸). ۲-۲- چند مفهوم اساسی پیش از پرداختن به دیگر مباحث مالیات، لازم است دو مفهوم اساسی در مورد مالیاتها توضیح داده شود. مبنا یا “مأخذ مالیاتی”[۱۱] یعنی هر کالا و یا هر فعالیت اقتصادی که مالیات به آن تعلق میگیرد و “شکل و ترکیب نرخ مالیاتی”[۱۲] که منظور از آن درصد عوارضی است که بر مأخذ مالیاتی وضع میشود و رابطه بین این درصد مأخذ مالیاتی و راههایی که این نرخ، متناسب با میزان مأخذ مالیاتی تغییر پیدا میکند، به این ترتیب بررسی میشود. ۲-۲-۱- مبنا (مأخذ) مالیاتی همان گونه که اشاره شد هر کالا و یا هر فعالیت اقتصادی را که مالیات به آن تعلق میگیرد، مبنا(مأخذ) مالیات مینامند. ممکن است معمولترین مبناهای مالیاتی را به سه دسته عمده تقسیم کرد : درآمد ، مصرف و ثروت. این موارد، مبناهای اقتصادی دارند که ارزش و مقادیر آن ها به ارزیابی افراد نسبت به این مبناها بستگی مییابد. البته ممکن است مالیات بر مبنای غیراقتصادی ـ که توسط پرداختکننده مالیات غیرقابل کنترل است ـ وضع شود. مثلاً “مالیات بر حیات” یا “مالیات سرانه". این نوع مالیات، پرداختی است یکجا که سالانه باید بهوسیله هر فرد بالغی در جامعه پرداخت شود. مالیات سرانه، یک مبنای مالیاتی غیراقتصادی است. علت آن نیز آن است که مالیات جمع آوری شده به تغییر وضعیت اقتصادی مالیاتدهنده بستگی ندارد و تغییر پیدا نمیکند. تنها طریقی که میتوان از پرداخت چنین مالیاتی سرباز زد آن است که شخص، وجود نداشته باشد. چون افراد به هیچ طریقی نمیتوانند از پرداخت چنین مالیاتی فرار کنند; بنابراین پرداخت این نوع مالیات هیچگونه اثری بر نوع فعالیت آن ها در استفاده از منابع ندارد. (پورمقیم، ۱۶۲:۱۳۷۳) مالیات بر هر مبنای اقتصادی، درآمدهای متفاوتی را باعث میشود که بستگی به اندازه مأخذ مالیاتی دارد. مالیات بر یک مبنای اقتصادی، انگیزههای تولید، پسانداز و مصرف را تغییر میدهد. در نتیجه در استفاده خصوصی از منابع، عدمکارایی ایجاد میکند. چون افراد رفتار خود را نسبت به مالیات تعدیل میکنند، از این رو مالیات بر مبنای اقتصادی ، حالت خنثی و بیطرف ندارد و بر تصمیمات اقتصادی خصوصی اثر میگذارد. تنها در حالتی که فرد بتواند فعالیت های دیگری را جانشین فعالیتهای مشمول مالیات قرار دهد، مبنای اقتصادی، حالت بیطرف نسبت به استفاده از منابع خواهد داشت. ممکن است مالیات بر مبنای اقتصادی “عمومی یا کلی” و یا “خاص” باشد. مالیات کلی و عمومی، مالیاتی است که بر کل مبنای اقتصادی بدون در نظر گرفتن هرگونه معافیت، استثناء یا کاهش نسبت به مبنای مالیاتی، گرفته میشود. مثلاً، مالیات بر درآمد کلی، تمام منابع درآمد ـ حتی درآمدهای محاسبه نشده ـ را با یک نرخ و بدون هیچ کاهشی در محاسبه بدهی مالیاتی دربرمیگیرد. به همین ترتیب، مالیات بر ثروت کلی، تمام انواع ثروت را دربردارد. (همان) هرگونه استثنائات قانونی، معافیت و کاهش در مبنای مالیاتی را، مزیت یا “امتیاز مالیاتی” مینامند. برای آن که سیستم مالیاتی ، عادلانهتر باشد ، این نوع مزیت یا “امتیاز مالیاتی” برقرار میشود. در واقع این نوع مزیت های مالیاتی ، یک نوع کمک بلاعوض دولت به افراد است و کاهش درآمد مالیاتی دولت را به همراه دارد و میتوان آن ها را هزینههایی برای دولت دانست که معمولاً به نام “هزینه های مالیاتی” نامیده میشوند. ممکن است مبنای مالیات فرد، معاملات، خانوار، و یا اقلام و اشیاء در مالکیت افراد باشد. در صورتی که مالیات بر معاملات باشد ممکن است از خریدار و یا فروشنده دریافت شود. به هر حال فشار و بار نهایی مالیات، مستقل از فرد مالیاتدهنده ـ فروشنده یا خریدار ـ است. به مالیاتی که مستقیماً از فرد گرفته میشود “مالیات شخصی” میگویند. مالیات بر درآمد و حقوق از جمله این نوع مالیاتها است. در مقابل مالیاتهایی را که بر اشیاء یا معاملات وضع میشود “مالیات بر اشیاء” مینامند (پورمقیم، ۱۳۷۳، ۱۶۳). ۲-۲-۲- نرخ مالیات و انواع آن نرخ مالیات ممکن است “متناسب” ، “تصاعدی” یا “تنازلی” باشد. مالیات “متناسب” مالیاتی است که در آن نرخ مالیاتی به عنوان درصدی از مبنای مالیاتی، با اندازه مبنای مالیاتی تغییر پیدا نکند. مثلاً در سیستم مالیات “متناسب بر درآمد” ، تمام درآمد صرفنظر از مقدار آن با درصد ثابتی ـ مثلاً ۲۰% ـ مالیات وضع میشود. در مالیات تصاعدی، نرخ مالیاتی به عنوان درصدی از مبنای مالیاتی متناسب با اندازه مبنای مالیاتی افزایش مییابد. به این ترتیب، هرقدر مبنای مالیاتی بیشتر باشد نرخ مالیاتی نیز بیشتر خواهد بود. مالیات تصاعدی بر حقوق از جمله این مالیاتها است که در آن نرخ مالیاتی بهتدریج با افزایش سطح حقوق افزایش مییابد. عدهای بر این عقیدهاند که این نوع مالیات به علت آن که توانایی پرداخت نسبت به افزایش متناسب درآمد بیشتر، افزایش پیدا میکند عادلانهتر است. بالاخره مالیات ممکن است به صورت “تنازلی” باشد. در این نوع مالیات ، نرخ مالیات برحسب درصد مبنای مالیاتی بهتدریج با افزایش مالیات کاهش پیدا میکند (پورمقیم، ۱۳۷۳، ۱۶۳). ۲-۳- انواع مالیات ۲-۳-۱- مالیاتها از لحاظ ترتیب پرداخت مالیاتها از لحاظ فوریت یا عدم فوریت در پرداخت به دو نوع مستقیم و غیرمستقیم تقسیم میشوند. ۲-۳-۱-۱- مالیات مستقیم مالیات مستقیم، شامل آن دسته از مالیاتهایی است که مالیاتپرداز نزد سازمان مالیاتی، شناخته شده و صاحب پرونده است. در این مالیات بین مراحل تشخیص و قطعی شدن از یک طرف و بین مراحل قطعیت و وصول از طرف دیگر فاصله زمانی وجود دارد. نمونه بارز مالیاتهای مستقیم، مالیات بر درآمد شرکتها و مشاغل است که براساس قانون مالیاتهای مستقیم مصوب ۳/۱۲/۱۳۶۶ و اصلاحیههای بعد، صاحبان درآمد موظفند اظهارنامه (۴ماه پس از سال مالی) تقدیم کنند و بر آن اساس و تشخیص بعدی، مالیات بپردازند و یا مشمول رسیدگی علیالرأس شوند (ثاقب فر، ۱۳۸۶). ۲-۳-۱-۲- مالیات غیرمستقیم مالیات غیرمستقیم، شامل آن دسته از مالیاتهایی است که دستگاه مالیاتی بلافاصله صلاحیت مربوط به تشخیص، قطعی نمودن و وصول آن را همزمان داراست(ثاقب فر، ۱۳۸۶ به نقل از رزاقی، ۹:۱۳۸۰). پرداختکنندگان مالیاتهای غیرمستقیم برای سازمان مالیاتی ناشناخته هستند. مانند : مالیات بر واردات و تا حدی مالیات بر ارزشافزوده که براساس درصدی از فروش از خریداران اخذ میشود. ۲-۳-۲- مالیات از لحاظ منبع مالیات از حیث جایگاه تحصیل درآمد به منابع زیر تقسیم میشود: ۲-۳-۲-۱- مالیات بر درآمد
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
ه: تناسب داشتن موقعیتهای زمانی، مکانی و اجتماعی: کنش انسانی در موقعیتهای مختلف تفاوت دارد برای مثال، کنش یک فرد در دروان کودکی با کنش او در دوران بزرگسالی فرق دارد، یا چگونگی برخورد آدمی با آشنایان، یا برخورد او با افراد ناآشنا تفاوت می کند.
کنش انسانی دو نوع پیامد دارد: اول پیامدهای ارادی؛ این پیامدها به اراده افراد انسانی یعنی خود کنشگر یا افراد دیگر وابسته است. چرا؟ باید افراد به جنبههای به ظاهر بی اهمیت رفتار اجتماعی علاقمند باشند. گذشتن از کنار کسی در خیابان. یا رد و بدل کردن چند کلمه با دوستی، فعالیتهای کوچک و کم اهمیت به نظر میرسد، کارهای که ما هر روز به دفعات بیشمار انجام می دهیم بی آنکه نیازی به اندیشیدن دربارهی آنها داشته باشیم. در واقع، مطالعهی این گونه شکلهای به ظاهر بیاهمیت. کنش متقابل اجتمای دارای اهمیت زیادی در جامعهشناسی است، و نه تنها به هیچوجه کم اهمیت نیست که یکی از جذابترین حوزههای پژوهشی جامعه شناسی است. مطالعهی کنش متقابل اجتماعی روزانه به دو دلیل بسیار مهم است. ۱- کارهای عادی زندگی روزانه، که ما را در کنش متقابل چهره و کم و بیش دائمی با دیگران میکنند، قسمت اعظم فعالیتهای اجتماعی ما را شکل میدهند. ۲- مطالعهی کنش متقابل اجتماعی در زندگی هر روزه به روشن کردن نهادها و نظامهای اجتماعی بزرگتر کمک می کند. در واقع، همهی نظامهای بزرگ اجتماعی به الگوهای کنش متقابل اجتماعی که در جریان زندگی روزانه مان انجام می دهیم بستگی دارد. نشان دادن این موضوع دشوار نیست یعنی زود گذرترین نوع کنش متقابل اجتماعی که می توان تصور کرد. هنگامی که چنین رخدادی را مستقلاً در نظر بگیریم شاید چندان ارتباط مستقیمی با شکلهای بزرگ و دایمیتر سازمان اجتماعی نداشته باشد. اما وقتی بسیاری از این گونه کنش های متقابل اجتماعی را در نظر بگیریم، دیگر چنین نیست. ویژگیهای بسیار فراگیر زندگی اجتماعی از طریق بی توجهی مدنی و سایر شیوههای کنش متقابل که ما به کمک آنها با بیگانهها رابطه برقرار میکنیم، حفظ می شوند. در جوامع امروزی بیشتر مردم در شهرهای کوچک و بزرگ زندگی میکنند ودایماً با دیگران، بی آنکه آنها را بر پایهی روابط شخصی بشناسند، کنش متقابل دارند. بیتوجهی مدنی یک از وسائلی است که به زندگی بشری با جمعیتهای پر جنبش و شتابانش، و بسیاری تماسهای زودگذر و غیر شخصی،خاصیت ویژهاش را می دهد (گیدنز، ۱۳۸۹: ۲۲۹-۱۱۸) تعریف کنش انسانی اگر به اطراف خود بنگریم، متوجه میشویم که هر کس و هر چیز در حال انجام کاری است. خود ما نیز در همه حال به فعالیتی مشغولیم، حتی در خلوت دربارهی امور مختلف فکر می کنیم در جهان، تمامی موجودات کاری انجام می دهند، ابر در آسمان حرکت میکند. آب در جویبار روان است، درخت برگ و بار میدهد، خون در رگهای آدمی میچرخد، کشاورزی به کشت و زرع میپردازد و ما نیز به کار و کوشش و فعالیت های روزانهی خود میپردازیم. زمینهی لازم برای نقشهای اجتماعی به وجود میآورند و نظام اجتماعی خرد و کلان و نیز به وسیلهی کنشهای اجتماعی متقابل شکل میگیرد. هر یک از پدیدههای اجتماعی در تناسب با دیگر پدیده های اجتماعی شکل می گیرد. مثلاً هر کنش یا هنجارهای خاص سازگار است. در جامعه ای که نوعی از هنجارهای اجتماعی استقرار یافته است. کنش هایی که ناسازگار با آن هنجارها باشد. نابهنجار شمرده میشوند هر کنش بر اساس نیت، هدف و معنای خاصی شکل میگیرد. نیت و هدف کنشگر باارزشهای مورد نظر او مناسبت دارد. ارزشهای اجتماعی – که همان ارزشهای مورد قبول جامعه است – نیز کنشهایی متناسب با خود را میطلبند. ارزشهای اجتماعی از کنشهایی حمایت می کنند که متناسب با آن ها باشند و کنشهایی را که متناسب با ارزشهایی ناشناخته و مغایر باشند، کنترل می کنند؛ یعنی. کنترل اجتماعی و جامعه پذیری نیز، متناسب با باورها، ارزشها و هنجارهای اجتماعی است. نظام اجتماعی برآیند سایر پدیدههای اجتماعی است. در این نظام، پدیدههای مختلف اجتماعی دارای تاثیر متقابل هستند. اگر پدیدههای خرد اجتماعی از نسبتی هماهنگ برخوردار باشند، نظام اجتماعی کلان از انسجام برخوردار است و اگر پدیدههای خرد، از جمله خرده نظامها، مثل نظام تعلیم و تربیت و نظام اقتصادی و سیاسی، ناسازگار عمل کنند، نظام اجتماعی کلان، متناسب با آن ناسازگاریها دستخوش تغییراتی خواهند شد (بروس کوئن، ۱۰۲:۱۳۸۰) کنش متقابل زیستی و فرهنگی: فرایند اجتماعی شدن، در آغاز تولد و با مراقبتهای اولیه از نوزاد آغاز میشود. چنانکه می دانیم، کودک انسان کاملا بی حفاظ و وابسته به افراد پیرامون خویش است. غذا، لباس و سرپناه او را باید دیگران آماده کنند- نیاز به محبت و توجه و تماس کودک با دیگران نیز به همان اندازه مهم است. آزمایشهای علمی نشان داده است که اگر بچه میمونها را از مادرشان جدا کنیم و در تنهایی نگه داریم، به صورت بهنجار رشد نخواهد کرد. اگر چه آزمایشهای مشابهی در مورد کودک انسان صورت نگرفته است، اما انتظار میرود که در وضع مشابه، کودک انسان نیز واکنش مشابه داشته باشد و از رشد طبیعی بازماند. مثال: یکی از روانشناسان، به نام ماری مارلو، در آزمایشهایی که به عمل آورد، دریافت که نوزاد میمونها نیاز شدید و آشکاری به تماس بدنی با مادر خود دارد. بچه میمونها در تنهایی و دور از مادرشان نگهداری می شوند، دو «مادر» عروسکی در دسترسشان قرار گرفت. یکی از آنها به یک باطری بسته شده و دیگری با پارچه نرم پوشیده شده بود. دانشمندان از اینکه می دیدند بچه میمونها به آن «مادر» عروسکی که با پارچه نرم پوشیده شده بود بشدت دلبستگی پیدا کردهاند، شگفت زده شدند، چون نسبت به عروسک دیگر کمتر علاقه نشان میدادند. احساس نیاز آنها به عروسک پارچهای نرم بیش از نیازشان به غذا بود. هیچکدام میمونهایی که به این ترتیب نگهداری می شدند نتوانستند به طور طبیعی رشد کنند. (بروس کوئن، ۱۰۵:۱۳۸۰)شاید برخی از مکانیسم های کنش متقابل اجتماعی که توسط گافمن، گارفینکل و دیگران تحلیل شدهاند عمومیت داشته باشد، اما بسیاری از آنها چنین نیستند. برای مثال، فراهم آوردن نشانهگذارها، برای دادن علامت آغاز و پایان برخورد ما، بدون در نظر گرفتن ویژگی کنش متقابل انسانی در همه جاست وسایل گوناگونی که برای سازماندهی برخورد ما به کار می روند نیز در همهی اجتماعات انسانها یافت می شوند – مانند بدن را به حالت روی گردانده از دیگران نگاه داشتن به هنگام تشکیل یک جمع مشغول گفتگو. با وجود این، از بسیاری از لحاظ زندگی هر روزه ما در جوامع امروزی غربی با زندگی مردم در فرهنگهای دیگر بسیار متفاوت است. برای مثال، بعضی جنبههای بی توجهی مدنی با رفتار اعضای جوامع بسیار کوچک اساساً ارتباط است که در آنها بیگانهای وجود ندارد و محیطهایی نیز که در آن بیش از تنی چند ممکن است در یک زمان با همدیگر باشند، اگر وجود داشته باشند، بسیار معدود است. بسیاری از موضوعات بحث بیتوجهی مدنی گافمن و جنبههای دیگر کنش متقابل اجتماعی، اساساً مربوط به جامعههایی است که در آنها تماس با بیگانهها امری عادی است. زندگی روزانهی ما به طور اساسی به وسیلهی تغییرات مربوط به صنعت گرایی، شهرگرایی و ظهور و توسعهی دولتهای امروزی شکل گرفته است. یک مثال به نشان دادن برخی تفاوتهای میان کنش متقابل اجتماعی در جوامع امروزی و سنتی کمک خواهد کرد. یکی از کم توسعه یافتهترین فرهنگها از نظر تکنولوژی که در جهان باقی مانده فرهنگ کونگ، «Kung» است. ( که گاه بوشمن نیز خوانده شدهاند)، که در ناحیهی صحرای کالاهاری و بوتسوانا و نامبیا، در آفریقای جنوبی زندگی می کنند. شیوهی زندگی آنها، به علت تأثیرات خارجی در حال دگرگونی است. اما ما الگوهای سنتی آنها را مورد بحث قرار خواهیم داد. کونگ ها به صورت گروههای سی یا چهل نفره در سکونتگاههای موقتی نزدیک گودالهای آب زندگی میکنند. غذا در محیط آنها کم است و آنها باید مسافت زیادی را برای یافتن آن بپیمانید. این گونه راهپیمایی به طور متوسط بیشترین زمان را در روز اشغال می کند. زنان و کودکان اغلب در اردوگاه می مانند، اما بسیاری از اوقات تمام گروه ممکن است همهی روز را به راهپیمایی بگذرانند. اعضای جامعه گاهی در طول یک روز در منطقهای به وسعت ۱۰۰ مایل مربع پراکنده می شوند، و شب برای خوردن و خوابیدن به اردوگاه بر میگردند. مردان به ویژه ممکن است در بیشتر طول روز تنها یا در گروههای دو سه نفره باشند. اما هر سال در فصل معین این جریان عادی فعالیتهای روزانهی آنها تغییر میکند: یعنی فصل بارانی زمستان که آب فراوان است و غذا آسانتر به دست میآید. زندگی روزانه کونگها در این مدت پیرامون شرکت در شعایر و مراسم، که تدارک و اجرای آنها بسیار وقت گیر است، متمرکز میشوند. (گیدنز: ۱۳۸۹: ۱۴۲-۱۴۱) جنیره و فرهنگ در زندگی اجتماعی روزانه، معمولاً توجه زیادی به نگهداری و حفظ کردن آبروی یکدیگر نشان می دهیم. بیشتر آنچه را که معمولاً «ادب» یا «نزاکت» در گردهم آییهای اجتماعی می نامیم شامل خودداری از صحبت دربارهی جنبههایی از رفتار است که ممکن است در غیر این صورت منجر به از دست رفتن آبرو شود. آداب دانی نوعی تدبیر حفاظتی است که هر یک از دو طرف با این انتظار به کار میبرند که، در مقابل ضعفهای خودشان تعملاً در معرض دید عموم قرار نخواهد گرفت، همهی ما بی آنکه بدانیم. در کنش متقابل که با دیگران داریم حالت چهره وضع و حرکات بدن را به دقت و به طور مداوم کنترل میکنیم بعضی از افراد در کنترل حالت چهره و سازماندهی ماهرانهی کنش متقابل با دیگر متخصص هستند. مهارتهای دیپلماتها، به عنوان مثال،عیناً شامل این گونه ویژهکاری است. یک دیپلمات خوب باید بتواند در حالی که کاملاً آسوده و آرام به نظر می رسد – بادیگران که ممکن است با عقایدشان موافقت نداشته یا حتی به نظرش نفرت انگیز برسد- کنش متقابل داشته باشد. میزان موفقیت در این امر میتواند در سرنوشت تمامی ملتها موثر باشد. به عنوان مثال دیپلماسی ماهرانه می تواند تیرگی روابط میان ملتها را بر طرف کرده و ازجنگ جلوگیری کند. (گیدنز: ۱۳۸۹: ۱۲۲-۱۲۱) تأثیر گذاری: گافمن و نویسندگان دیگری که دربارهی کنش متقابل اجتماعی نوشتهاند، اغلب مفاهیمی را که از تئاتر گرفته شده است در تحلیل کنش متقابل اجتماعی مورد استفاده قرار میدهند. مفهوم نقش اجتماعی که به این منظور او «و به طور کلی تر» فراوان در جامعهشناسی به کار میرود از زمینهی تئاتری نشأت گرفته است. نقشها انتظاراتی هستند که از نظر اجتماعی تعریف شدهاند و فرد در پایگاه با موقعیت اجتماعی به کار میرود پیروی میکند. به عنوان مثال، معلم بودن، داشتن موقعیتی ویژه، است، نقش معلم شامل رفتار کردن به شیوههای مشخص نسبت به شاگردانش است. به گفتهی گافمن بخش اعظم زندگی اجتماعی را می توان به مناطق روی صحنه و مناطق پشت صحنه تقسیم کرد. مناطق روی صحنه موقعیتهای اجتماعی یا برخوردهایی هستند که در آن افراد نقشهای رسمی یا دارای اسلوب را بازی می کنند- آنها اجراهای روی صحنه هستند. مناطق پشت صحنه جایی است که وسایل و اسباب لازم برای نمایش را مهیا می کند و خود را برای کنش متقابل در محیطهای رسمیتر آماده میسازند (گیدنز: ۱۳۸۹: ۱۳۳-۱۳۲) کنش متقابل در زمان و مکان: مشاهدهی این که چگونه فعالیت ها در مکان- و نیز زمان – توزیع گردیدهاند، برای تحلیل برخورد ما، و نیز برای درک جنبههای اساسی زندگی اجتماعی به طور کل اهمیت بنیادی دارد. بدیهی است. هر کنش متقابل دارای موقعیت است. در جای خاصی رخ میدهد، و دورهی زمانی ویژه ای دارد. اعمال ما در طول یک روز معمولاً در زمان و نیز در مکان منطقه بندی می شوند بدین سان، برای مثال، مردمی که سرکار میروند یک محدوده – مثلا از ۹ صبح تا ۵ بعدازظهر- از وقت روزانه ای خود را کار می کنند. اوقات هفتگی آنها نیز زمان بندی شده است: احتمال دارد در روزهای هفته کار کنند، روزهای آخر هفته تغییر دهند. زمانی که در محل کار صرف میشود، معمولاً به معنای حرکت مکانی نیز هست. برای مثال شخصی که ازخانه به محل کار سفر می کند ممکن است با اتوبوس از یک ناحیه شهر ابه ناحیهی دیگر برود یا شاید از حومهی شهر به داخل شهر سفر کند. بنابراین هنگامی که زمینههایی را که کنش متقابل اجتماعی در آن جریان دارد مورد مطالعه قرار میدهیم اغلب سودمند است، که حرکات مردم را در عرصهی زمان – مکان تحلیل کنیم. همچنان که از محدودههای زمانی زودگذر میکنیم. غالباً در عرصهی مکان نیز حرکت میکنیم. (گیدنز: ۱۳۸۹: ۱۳۵) زندگی هر روزه در چشمانداز فرهنگی و تاریخی: ۲-۳ ساختار اجتماعی کلمه ساخت به معنی نحوه قرار گرفتن اجزا و عناصر یک کل در درون آن کل است. ماکس و بر ساخت را «طرح منطقی روابط انتزاعی که شالوده یک واقعیت را تشکیل میدهند» در تعریف کرده است و لوی اشتراوس منظور از ساخت را «ترکیب خاص اجزای یک مجموعه با هدف معین» می داند و برای آن این سه خصلت اساسی را میشمارد: ۱- ساخت همچون منظومه یا نظامی است که دگرگونی هر جزء آن موجب دگرگونی دیگر اجزاء میشود. ۲- هرساخت می تواند به صورت نمونههایی فراوان دیگری از نوع خود تجلی کند. ۳- ساخت دارای خاصیت پیشبینی است«بدین معنی که اگر در عناصری از ساخت تغییراتی پدید آید می توان پیش بینی کرد که دیگر عناصر یا در کل ساخت چه تغییراتی رخ خواهد داد. (وحیدا، ۷۵:۱۳۸۸) ساختار اجتماعی به مجموعه یا کل اجتماع متشکل از اجزاء که همبستگی متقابل اجزاء آن را به صورت یک کل در آورده و بقا و تداوم آن را تأمین می کند، گفته می شود. (بروس کوئن ۱۹۹:۱۳۸۰) همچنین به روابط و مناسبات ثابت و تقریباً پایدار که میان افراد، گروه ها و طبقات مختلف یک جامعه برقرار است. «ساختار اجتماعی» میگویند، نهادها و رفتارهای اجتماعی یا فرهنگی در آن جامعه بر اساس این روابط ترتیب و تنظیم مییابند (بروس کوئن ۲۴۱:۱۳۸۰) مفهوم ساخت اجتماعی یکی از مفاهیم مهم در جامعه شناسی است ساخت اجتماعی بیانگر این واقعیت است که زمینههای اجتماعی زندگی ما فقط از نظم و ترتیب های تصادفی رویدادها و کنشها تشکیل نمیشود بلکه این زمینهها، به شیوههای متمایزی ساخت یافته یا الگومندهستند (گیدنز، ۸:۱۳۸۹) در نظام اجتماعی افراد و گروه ها از طریق حقوق، وظایف، توقعات و الزامات به هم پیوند می خورند. برای این که مردم بتوانند در کنار هم به کار و زندگی بپردازند، روابطشان باید دارای معیارهایی باشد وقتی می گوئیم جامعهای دارای ساخت است منظور این است که: روابط مردم آن بر طبق ترتیب یا طرح و بافت ویژه ای برقرار میشود. این ترتیب، طرح و بافت نظمی را به وجود میآورد که تعیین کننده نحوه و شکل روابط مردم در زندگی روزمره آنها با هم است. (همان:۹) به عقیده پارسنزو همکارانش «تعامل خود و دیگری، اساسیترین شکل یک نظام اجتماعی است» خود و دیگری هر یک می توانند هدف جهتگیری یکدیگر واقع شوند، از یک سکوکنش خود نسبت به دیگری تابع واکنش دیگری نسبت به خود، نه تنها از جنبه ظاهری که حتی پیش بینی تفسیر دیگری از کنش خود است و از طرفی، ضرورت جهتگیری نسبت به انتظارات دیگران را نشان می دهد. ارتباطات نمادین پیش شرط این امر است، یعنی تفسیر واکنش دیگری بایستی علاوه بر امکان واقعی، برای خود هم معنا داشته باشد (نظام فرهنگی) این نهادهای فرهنگی، اهمیت چشمگیری برای کنش گران دارند. فرهنگ هم واسطه مبادله تفسیر و انتظار خود از دیگری و هم مجموعه هنجاری کنش است از این رو است که انگیزش خود و دیگری با الگوهای هنجاری از طریق تعامل انجام می شود. (بروس کوئن ۱۹۸:۱۳۸۰) نظام اجتماعی در سادهترین شکل از تعامل دو جزء نقش و انتظار ایجاد میشود که در قالب ارزشهای مشترک فرهنگی برای تحقیق اهداف جمعی سازمان یافتهاند. از این لحاظ جمع میتواند چونان یگانگی اعضایش با نظام ارزش مشترک تعریف شود . جمع دارای اهداف، تعامل و حیطههای تعریف شده است و کنش آن محصول کنش کثیر افراد کنشگر است. جمع می تواند نسبت به اعضا یا بیرون از خود کنش کند. (همان: ۱۹۹) ساختار جامعه شامل شیوه سازمان یافته مؤلفههایی مانند نهادها، گروهها، پایگاهها و نقشهاست. (ستوده، ۳۷:۱۳۸۱) که به تعریف مختصری در باب هر یک خواهیم پرداخت: ۲-۳-۱نهاد اجتماعی نهاد اجتماعی عبارت است از سازمان یا نوعی تشکل سازمان یافته پایدار که به مرور زمان وبه اقتضای نیازمندیها بو جود آمده و دارای دستورها و فایدههایی بیش و کم منسجمی است. هر نهاد دارای نقش و وظیفهای معین است و با نهادهای بنیادی اجتماعی چون خانواده، آموزش، دین و اقتصاد و … همپیوند و هماهنگ است(روح الامین ،۹۳:۱۳۸۸). نهاد اجتماعی الگوی استقرار یافته و پایدار روابط اجتماعی در جامعه هستند در واقع نهادهای اجتماعی مجموعه سازمانی یافتهای از باور ها و هنجارها هستند که استمرار مییابند تا جامعه بکوشد چگونه نیازهای اجتماعی ضروری خود را برآورده سازد. (گیدنز،۴۳۴:۱۳۸۹) نهاد عبارت است از یک نظام (سیستم) و روابط اجتماعی تدوین شده که افراد به آن وفادارند، زیرا قبول یا تصور میکنند که این نظام ارزش های مشترک آنان را در برابر خود مییابند و خویش را کم یا بیش ناگریز از پیروی از آن ها میبینند. نهادهای اجتماعی در جامعه به حیات خود ادامه می دهند و پیوسته درحال دگرگونی و تحولاند (ترابی، ۱۷:۱۳۸۰) لازم به ذکر است با توجه به تعاریف و خصوصیاتی که در علوم اجتماعی برای نهاد آمده است، ملاحظه می گردد که مجموعه نهادهای اجتماعی یک جامعه است که فرهنگ آن جامعه را میسازد. به عبارت دیگر، رابطه فرهنگ و نهاد اجتماعی رابطه عموم و خصوص مطلق است. بدین معنی که ترکیب و هماهنگی نهادهای اجتماعی است که فرهنگ یک جامعه را شکل میبخشد و هیچ نهاد اجتماعی را نمی توان یافت که خارج از فرهنگ جامعه باشد. (همان: ۴۳) سرانجام میتوان گفت: نهادها مجموعهای انتزاعی از الگوها و شیوههای رفتاری هستند که از آداب و رسوم، ارزشها، هنجارها و اعتقادات سازمان یافته تشکیل شده از جامعه منشا گرفته و در اثر کنش و واکنش اجتماعی تشخیص و تحقیق یافته و به تدریج به تصویب و تثبیت رسیده است. دارای دوام، عمومیت، فناناپذیر، پویایی، منظم و پیچیدگی است و کنترل کننده رفتار جامعه بوده، به وسیله آنها میلها و نیازهای اساسی اجتماعی ما تأمین میگردد. نهاد از طبیعت جامعه برخاسته و کم و بیش خود را بر افراد جامعه تحمیل می کند (بروس کوئن ۱۵۷:۱۳۸۰) ۲-۳-۲انواع نهادهای اجتماعی نهادهای اجتماعی بر دو نوع است. ۱- نهادهای نخستین یا اصلی ۲- نهادهای دومین یا فرعی نهادهای نخستین یا اصلی: برای رفع نیازهای حیاتی افراد و بقای جامعه ضرورت دارد و هر فرد از زمانی که به دنیا میآید تا لحظه مرگ با آنها در ارتباط است. که «میراثهای اجتماعی» از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و آموزش و پرورش صورت میگیرد. از این رو گفته میشود که نهادهای نخستین یا اصلی، عمومی و جهانی هستند و در هر عصر و جامعهای وجود دارند. مانند، نهاد خانواده و خویشاوندی و ازدواج، نهاد دین و سازمان دینی، نهاد آموزش و پرورش، نهاد سیاست (حکومت و دولت) و نهاد اقتصاد که از اهمیت بسیاری برخوردار است. نهادهای دومین یا فرعی: آن دسته از نهادها هستند که به نیازهای درجه دوم انسان پاسخ میگویند و غالباً از فرعیات نهادهای نخستین (اساسی و اصلی) به شمار میروند. بدین جهت مانند آنها ضرورت جهانی ندارند بلکه وجود آنها بسته به نیاز جوامع است. هر چه جامعه وسیعتر و پیچیدهتر گردد. موسسهها و سازمانهای اجتماعی از نوع نهادهای دومین یا فرعی گسترده تر و فراوانتر میشود. نهادهای فرعی یا دومین عبارتند از: نهادهای بهداشتی، نهاد ارتباطی، هنری و زیبایی، تفریحی ، علمی و (گیدتز، ۴۲۵:۱۳۹۸) ۲-۳-۳گروههای اجتماعی شامل دو یا چند نفرند که دارای هویت مشترک، کنش متقابل و شکلی از روابط اجتماعی باشند. نهادها توسط گروههای اجتماعی پدید میآیند. مثلا خانوادهای که در آن پرورش مییابیم گروه اجتماعی است. (ستوده: ۳۷:۱۳۸۴) در واقع نظام و روابط اجتماعی موجود میان یک عده معین که در پرتو حسن تعاون و یا به منظور رسیدن به مقاصد مشترک یا هر دو با یکدیگر متعهد گردیدهاند، گروه را به وجود میآورد. ولی باید اضافه کرد که این گروهدارای فرهنگ مشترک مخصوصی است که نقش ویژه گروه و ارزشهای مربوط به آن را تعیین می کند، و اعضای گروه اجتماعی را از سایر اشخاص که بیرون از گروهاند متمایز میسازد. (بروس کوئن ۱۹۸:۱۳۸۰)اگ برن و نیم کف در تعریف گروه می گویند: «گروه اجتماعی که صورت کامل آن جامعه است، واحدی مرکب از دو تن یا عده بیشتری که بر اثر «کنش متقابل اجتماعی» به یکدیگر پیوند خورده باشند یا به عبارت دیگر: گروه اجتماعی، عدهای انسان است که بر اثر ارتباط متقابل، تن به کنشهای متقابل می دهند. هرگروه عهدهدار کارکرد یا وظیفه ای است و تا زمانی که آن وظیفه دارای لزومی اجتماعی باشد دوام میآورد.» اما در تعریف جامعی از گروه می توان چین بیان کرد که: گروه اجتماعی واحدی است مرکب از دو نفر یا بیشتر که بین آنها کنشهای متقابل نسبتاً پایداری برقرار است که با نام یا نوع آن مشخص میگردند دارای تفاهم مشترک هستند و از نظر فکری و عاطفی نیز خود را به یکدیگر بسیار نزدیک حس میکنند و برای رسیدن هدف و آرمان مشترکی که گروه برای رسیدن بدان به وجود آمده با یکدیگر همکاری مینمایند. آنچه در تعریف گروه منظور است، آن است که: ۱- افراد گروه دارای کنشهای متقابل هستند و با یکدیگر تعامل دارند. ۲- از عضویت در گروه آگاهی دارند. ۳- دارای تفاهم مشترک هستند و از نظر عاطفی، روحی و فکری نیز خود را به یکدیگر بسیار نزدیک حس می کنند. ۴- هدف و آرمان مشترک دارند و برای رسیدن بدان با یکدیگر همکاری مینمایند (قرائی، ۱۷۲:۱۳۸۹) لازم به ذکر توضیح است که گروه شامل افراد خاص شناخته شدهای است، در حالیکه نهاد شیوه استاندارد شده انجام چیزی است. مفهوم خانواده تمایز این دو را نشان میدهد. وقتی درباره خانواده شما یا خانواده ما صحبت میکنیم یعنی به خانواده شخصی اشاره داریم، در اینجا خانواده گروه است. اما وقتی که به خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی نگاه می کنیم ما داریم درباره ایدئولوژیها و الگوهای استاندارد شده رفتاری که زندگی خانوادگی ما را سامان می دهد، صحبت میکنیم برای مثال، خانواده به عنوان نهاد اجتماعی شامل برخی پایگاههای اجتماعی سازمان یافته یا روابط تعریف شدهای بین زن و شوهر- والدین و کودک- برادر و خواهر میشود. خانوادههای خاص همیشه با این ایدئولوژی ها و الگوهای رفتاری تطابق ندارند . (گیدنز، ۴۵۳:۱۳۸۹) ۲-۳-۴پایگاه اجتماعی به موقعیتی که شخص در گروه دارد می گویند. پایگاههایی که ما به طور گسترده اشغال می کنیم هویت اجتماعی ما را مشخص می کند. (ستوده، ۳۷:۱۳۸۴) پایگاه اجتماعی ارزشی است که یک گروه اجتماعی برای یک نقش اجتماعی قائل است به عبارت دیگر: وقتی نقش اجتماعی فرد در گروه یا جامعه با نقشهای دیگر مورد ارزش گذاری و مقایسه قرار می گیرد و بر حسب درجه اهمیت رتبه بندی گردد پایگاه و موقعیت آن نقش معلوم شود. پس پایگاه اجتماعی یک نقش ارزش گذاری اجتماعی نقش است، که که هر جامعه ای مطابق مقتضیات خود آنها را «رتبه بندی» می کند، مثلاً نقش یک آموزگار، دبیر، استاد دانشگاه، پزشک، کارگر، دهقان یا یک راننده هم فرق دارد و پایگاه اجتماعی آنها متفاوت است. برخی مهمتر و از پایگاه اجتماعی بالاتری برخوردارند و برعکس. (قرائی، ۲۷۰:۱۳۸۹) چون هر کس عهدهدار نقشهای گوناگون است، از این رو، پایگاههای اجتماعی متعددی را هم احراز میکند نظریه «مجموعه نقشها» بیانگر آن است که پایگاه اجتماعی فقط با یک نقش همراه نیست بلکه با دستهای از نقشها پیوسته است. از این رو، هر پایگاه اجتماعی، مناسبات معین را همراه دارد. مثلا پایگاه اجتماعی یک معلم مدرسه، مجموعه نقشهای خود را به همراه دارد که توسط آنها با شاگردان، مدیر مدرسه، اولیای دانش آموزان و… در تماس است. لازم به یادآوری است که بین مجموعه نقشها و آنچه که جامعهشناسان به نام نقشهای متفاوت می نامند باید فرق گذاشت. مثلا یک فرد ممکن است نقشهای متفاوتی داشته باشد. مثل معلم که علاوه بر نقشهای ویژه اش، نه نقشهای دیگری چون پدر و مادر بودن، ورزشکار بودن عضو حزب یا انجمن و … بودن دارد. هر یک از این نقشها خود دارای پایگاهی است که مجموعه نقشهای ویژه او، یعنی مناسباتی که با مدیر، اولیا بچهها و آموزش و پرورش و همکاران برای هر شخصی «مجموعه پایگاهی» میسازد. (قرائی، ۲۷۲:۱۳۸۹) به عبارت دیگر، مجموعه پایگاهی به همه پایگاههایی را که یک شخصی در یک زمان مفروض اشغال می کند گفته میشود. (بروس کوئن ۳۶۳:۱۳۸۰) بنابراین «پایگاه اجتماعی» مقامی است که از لحاظ اجتماعی شناخته شده و در واقع یک محل معین در فضای اجتماعی است که در مقابل فضای جغرافیا قرار دارد ولی می توانآن را برعهده واجدان شرایط قرار داد و دارای حقوق و وظایف خاص است. (همان: ۲۶۵) پایگاه اجتماعی دو گونه اند. ۱- اکتسابی (محول) ۲- انتسابی (محقق)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
حمید خالقی مقدم (۱۳۷۷) وی در رساله دکتری خود دقت پیشبینی سود شرکتهای جدیدالورود به بورس اوراق بهادار تهران و عوامل موثر بر آن را برای سالهای ۱۳۷۳تا ۱۳۷۵ مورد بررسی قرارداد. از جمله عواملی که بر دقت پیشبینی سود شرکتها موثربوده ودرتحقیق او مورد بررسی قرارگرفته، متغیرهایی چون: اندازه شرکت، عمر شرکت، قیمت سهام و درجه اهرم مالی شرکت است. وی به این نتیجه رسید که بین تغییرات قیمت سهام و دقت پیشبینی سود رابطه معکوس و بین دقت پیشبینی سود و اندازه شرکتهای جدیدالورود به بورس اوراق بهادار تهران رابطه مستقیم وجود دارد. (خالقی مقدم، ۱۳۷۷)
مجتهد زاده و نظری تنها (۱۳۸۷) رابطه بین تغییرات عایدی پیشبینیشده هر سهم را با تغییرات قیمت سهام بررسی کردند. آنها تغییرات قیمت سهام را طی سه روز قبل و بعد از تاریخ اعلام تعدیل عایدی پیشبینیشده هر سهم طی ۵ سال (۸۰ ـ ۸۴) بررسی کردند. آنها متوجه واکنش قیمت به تعدیلات سود شدند. این تغییرات قیمت به گونهای بود که در راستای تعدیلات تغییر میکرد. آنها رابطه معناداری بین تغییرات عایدی پیشبینیشده هر سهم و تغییرات قیمت سهام پیدا کردند که روی بازده هم تأثیرگذار است. (مجتهد زاده، ۱۳۸۷ ) ۲-۵-۱۰خطای پیشبینی سود: شواهد تجربی نشان دادهاند که سرمایهگذاران به اطلاعاتی نظیر پیشبینی سود هر سهم اتکا کرده و در قیمتگذاری سهام از آن استفاده میکنند. این پیشبینی، بیانکننده انتظارات مدیریت در مورد رویدادهای آتی است که ممکن است به وقوع بپیوندد لذا دقت این پیشبینی برای سرمایهگذاران حائز اهمیت است زیرا تصمیمگیری سرمایهگذاران در مورد خرید، فروش رویا نگهداری سهام بر مبنای این اطلاعات است؛ بنابراین خطای پیشبینی سود عامل مهمی در عملکرد بازار ثانویه است. (جگ و مکنومی، ۲۰۰۳) برای بسیاری از شرکتها پیشبینی سود نسبت به سود تقسیمی کوتاه مدت، در پیشبینی قیمت بازار سهام در آینده اهمیت بیشتری دارد و نیز فرض بر این است که پرداختهای مربوط به سود تقسیمی در آینده، به سود انباشته و عوامل رشد شرکت وابسته است؛ بنابراین تصورمی شود که انتظارات سود آینده، توسط بسیاری از سرمایهگذاران به عنوان عامل مهمی در پیشبینی سود تقسیمی آینده مورد استفاده قرار میگیرد و سودهای تقسیمی مورد انتظار عامل مهمی در تعیین ارزش جاری سهام یا ارزش کل شرکت است. دارندگان اوراق قرضه و بستانکاران کوتاه مدت نیز به سود آینده شرکت علاقهمند میباشند. هر قدر انتظارنسبت به سود شرکت بیشتر باشد، انتظار اینکه بستانکاران بازده سالانه خود را دریافت نمایند و نیز انتظار اینکه شرکت بتواند اصل بدهی را در سررسید بازپرداخت، نماید، بیشتر خواهد شد. (هندریکسون و ون بردا، ۱۹۹۲) با توجه به موارد فوق میتوان نتیجه گرفت که سودهای پیشبینی شده میتواند در موارد زیر مفید واقع گردد: -کمک به ارزیابی قدرت سودآوری واحد تجاری - تعیین ارزش جاری سهام یا ارزش کل شرکت برآورد ریسک سرمایهگذاری در واحد تجاری -برآورد ریسک وام اعطایی به واحد تجاری مدیریت واحدهای انتفاعی، علیرغم سودمندی ارائه پیشبینیهای مالی و ترغیب مقامات قانونی برخی از کشورها برای ارائه آن باز هم در انتشار عمومی برخی از پیشبینیهای مشخص به دلایل زیر اکراه دارند: -امکان دارد که انتشار پیشبینیها، دقت بیش از اندازه و غیرقابلتوجیه آنها را القا کند. -پیشبینیها معمولاً به سرعت و با گذشت زمان، ارزش خود را از دست میدهند و تجدیدنظر و تعدیل پی در پی آن ضرورت دارد. - انتشار پیشبینیها میتواند به زیان شرکت انتشاردهنده و به نفع رقبای تجاری آن باشد. -مدیریت ممکن است خود را متعهد به تحقق پیشبینیها بداند و برای رسیدن به این مقصود، تصمیمات کوتاه مدتی را اتخاذ کند که منفعت کلی سهامداران نباشد. -عدم توفیق واحدهای انتفاعی در تحقق پیشبینیها میتواند موجب نارضایتی سهامداران بشود. (شباهنگ، ۱۳۸۲) ۲-۶هزینههای غیرقابلپیشبینی در سود (غیرمترقبه) مدیران و سهامداران از نظر تجزیه و تحلیل اهمیت بسزایی برای سود (زیان ) خالصی که از فعالیت جاری موسسه ایجاد گردیده و مبنایی برای مقایسه نتیجه عملیات سال قبل می باشد قائل هستند. در ارائه صورتهای مالی، صورت سود و زیان خالص که از فعالیت عادی موسسه نتیجه گرفتهشده و از نظر فعالیتی که موسسه در پیش دارد غیرمترقبه نبوده باشد. (نوروش، ۱۳۸۹) دستورالعمل یا قوانین صریحی برای مشخص نمودن اقلام غیرمترقبه یا غیرقابلپیشبینی نمیتوان وضع نمود ولی بطور کلی میتوان این اقلام را به این ترتیب تعریف کرد: اقلامی بااهمیت و بسیار غیرمعمول است که منشأ آن رویدادهای خارج از فعالیتهای اصلی شرکت می باشد و انتظار نمی رود که به طور منظم و مکرر واقع شود. با توجه به این تعریف هر قلم واجد شرایط که در این دسته طبقهبندی شود باید حائز دو شرط اساسی زیر گردد: ماهیت غیرقابلپیشبینی و غیرعادی : رویداد یا مبادله مورد نظر باید ماهیتی غیرعادی بوده و نوعاً چنان باشد که به وضوح به فعالیتهای معمول و روزانه واحد تجاری مربوط نبوده و یا صرفاً بطور تصادفی به آن ارتباط داشته باشد البته باید محیطی که واحد تجاری در آن مشغول فعالیت است را مد نظر داشت. وقوع غیر مکرر : رویداد یا مبادله مورد نظر باید از نوعی باشد که تکرار آن در آینده قابل پیشبینی مورد انتظار نباشد البته باید محیطی را که در آن بنگاه تجاری مشغول فعالیت است را مد نظر داشت. هدف این دو ضابطه آن است که با افشای جداگانه این اقلام امکان ارزیابی بهتر قدرت سودآوری آینده شرکت برای استفاده کنندگان صورتهای مالی فراهم آید. با توجه به توضیحات فوق سودها یا زیانهای ناشی از مواردی از قبیل بلایای طبیعی، مانند سیل و زلزله، مصادره داراییها در صورت بااهمیت بودن، به عنوان مثالهایی از اقلام هزینههای غیرقابلپیشبینی ذکر گردد. توجه داشته باشید که در هر دو ضابطه، توجه به محیطی که شرکت در آن به فعالیت مشغول است مورد تاکید خاص قرار گرفته است. به سبب تفاوتهای محیطی، آنچه برای یک واحد تجاری، غیرقابلپیشبینی تلقی گردد. ممکن است در واحد تجاری دیگری غیرقابلپیشبینی تلقی نگردد. مثلاً برای واحدهای تجاری که در کشور ژاپن واقعشدهاند وقوع زلزله را نمیتوان غیرمترقبه تلقی نمود. به عنوان مثالی دیگر فرض کنید یک شرکت بزرگ چند بخشی مجموعهای از سهام سبد سرمایهگذاری در اوراق بهادار خود را میفروشد. شرکت مورد نظر مالک اوراق بهادار متنوعی است که برای اهداف سرمایهگذاری محسوب می شود. آیا سود و زیان حاصله، کیفیت طبقهبندی به در قالب غیرقابلپیشبینی را دارد؟ در پاسخ باید گفت لزوماً. (نوروش و همکاران، ۱۳۷۹). هزینههای غیرمترقبه یا غیرقابلپیشبینی باید در محاسبه سود یا زیان عملیات در حالت دوام منظور شود. اعم از اینکه انعکاس این اقلام در متن صورت سود و زیان یا در یادداشتهای توضیحی صورت گیرد این اقلام باید به عنوان اقلام غیرقابلپیشبینی (استثنایی ) قابلتشخیص باشد و اینگونه تصریح گردد. شرح مناسبی در مورد هر یک از این اقلام جهت درک ماهیت این اقلام ضروری است. نمونههایی از این اقلام که ممکن است در صورت بااهمیت بودن در صورت سود و زیان ثبت گردد عبارت است از : -زیان ناشی از بلایای طبیعی - هزینه اخراج دستهجمعی کارکنان شاغل در بخشهای فعال واحد تجاری - هزینههای تجدید سازمان - به هزینه بردن داراییهای نامشهود خارج از فرایند استهلاک - زیان انتقال صنایع مزاحم به خارج از محدوده شهرها، طبق مقررات جاری - زیان فروش داراییهای ثابت مشهود و سرمایهگذاریهای بلندمدت - زیان مربوط به فروش یا توقف یک بخش از عملیات تولیدی -زیان ناشی از حل و فصل دعاوی برله یا علیه (کمیته تدوین استانداردهای حسابداری، ۱۳۹۰). برای رسیدن به اینکه صورت سود و زیان نشاندهنده نتایج فعالیتهای اصلی و عادی شرکت تجاری باشد و فعالیتهای غیرعادی ( غیرقابلپیشبینی ) از آن جدا گردد باید در اعلامیه سود و زیان : الف- مبلغ صورت سود یا زیان خالص حاصل از عملیات عادی پس از کسر مالیات متعلقه نشان داده شود. ب- سود و زیان خالص حاصل از اقلام غیرعادی (غیرقابلپیشبینی ) به مبلغ فوق اضافه یا کسر گردد. در صورت حساب سود و زیانی که ذیلاً ارائه میگردد اقلام غیرمترقبه افشا گردیده است : فروش ** *** کسر می شود بهای تمامشده فروش ** *** سود ناویژه ** *** هزینهها هزینهها هزینههای اداری و تشکیلاتی ** اداری و تشکیلاتی ** هزینههای توزیع و فروش ** هزینههای توزیع و فروش ** هزینههای مالی ** هزینههای مالی ** ** *** سود قبل از مالیات و اقلام غیرمترقبه ** مالیات متعلقه ** سود عملیاتی پس از کسر مالیات متعلقه ** زیان متعلقه ناشی از آتشسوزی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
مرگ بن لادن ورهبری ایمن الظواهری و ادامه تحرکات القاعده در نواحی مستعد از جمله افغانستان و عراق و تنشها و درگیریهای شدید گروه های افراطی در سوریه و مصر و نزاعهای شدید برای بدست گیری قدرت ، در وضعیت فعلی می تواند نشانه ای از این امر باشد .
7-2-4 جمع بندی بخش در رقابت های منطقه ای ایران – عربستان، می توان جلوه هایی از رقابت ایدئولوژیک و ژئوپلیتیکی را مورد ملاحظه قرار داد. فعال سازی متحدین و حمایت از گروه های دست نشانده ،بخش دیگری از نشانه های رقابت دو کشور محسوب می شود. عراق را می توان به عنوان یکی از حوزه های اصلی رقابت ایران و عربستان سعودی دانست. این گونه رقابت ها به سایر حوزه های جغرافیایی یعنی سوریه، لبنان، بحرین و یمن گسترش یافته است. حمایت های سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیکی آمریکا از عربستان محور اصلی شکل گیری تضادهای ژئوپلیتیکی جدید و برهم خوردن توازن قدرت منطقه ای محسوب می شود. الگوی رفتاری عربستان نشان می دهد که دولت آن کشور قصد ندارد تا اجازه بدهد که تحول قدرت منطقه ای ایران ادامه پیدا کند و یا اینکه ارتقاء نقش منطقه ای ایران به سکوت بگذرد. بنابراین از الگوی تهاجمی استفاده می نماید. چنین الگوهایی دارای ماهیت رسانه ای، دیپلماتیک و امنیتی است. در سطح منطقهای، عربستان نسبت به افزایش نقش ایران در افغانستان، لبنان، فلسطین و به ویژه عراق نگران است، تحولات چند سال گذشته در منطقه خاورمیانه که موجب افزایش نفوذ جمهوری اسلامی ایران و شیعیان شد، اسباب نگرانی پادشاهی سعودی در مورد کاهش نقش و نفوذ خود در منطقه را فراهم آورده است. این نگرانیهای اخیر به همراه حساسیت و سوء ظنهای همیشگی عربستان به ایران، واکنشهایی را از سوی ریاض به منظور تغییر در معادلات منطقه برانگیخته است. عربستان مشخصاً سوریه را از نگاه عینک رقابت های منطقه ای با ایران (مهار الگوی نفوذ معنوی ایران) نگاه می کند و در واقع برای همین در مقابل نظام اسد و در دفاع از قیامی که علیه این نظام صورت گرفته گام بر می دارد. در واقع کاهش نفوذ ایران در منطقه یا مهار کردن الگوی نفوذ انقلاب اسلامی در دنیای عرب که زمانی در قالب هلال شیعی مطرح گردید. عربستان دامنه این تهدید را بعد از بهار عربی گسترده تر می بیند و نزدیکی گروه های مقاومت و بخصوص سوریه به ایران را به منزله برهم خوردن تعادل منطقه ای و به حاشیه رفتن سیاست های سعودی می داند. بنابراین عربستان در هماهنگی با رویکرد غربی – عربی تلاش دارد تا موقعیت ایران در سوریه را کاهش دهد. از اینرو در چنین شرایطی عربستان برای محدود سازی قدرت ایران در خاورمیانه از گروه های معترض در سوریه حمایت می کند. از سوی دیگر ایران ضمن آنکه با رویکردهای توسعه اقتصادی و گسترش روابط فرهنگی – تاریخی با همسایگان به هویت انرژی ، امنیت و توسعه در آسیای جنوبی ، افغانستان ، آسیای مرکزی و قفقاز وصل می شود در عین حال اتصال به مسایل امنیتی – سیاسی در خاورمیانه عربی (عراق و خلیج فارس) دارای اهمیت فوق العادهای برای نظام جهانی و آمریکا می باشد . خاورمیانه بعد از حوادث 11 سپتامبر در حال گذاربه نظم جدید سیاسی – امنیتی است که در آن هریک از بازیگران مهم منطقه ای تلاش برای تثبیت نقشهای سیاسی – امنیتی و اقتصادی خود دارند . ایران نیز یک قدرت نوظهور منطقهای و جهانی است . مسائل ایران از جمله ژئوپلتیک حساس و برنامهی هستهای آن ضمن اینکه اهمیت ایران را در نظام منطقه ای و جهانی افزایش می دهند به همان اندازه بر تهدیدات و آسیب پذیری ملی و امنیتی ایران می افزاید . تثبیت دامنههای نفوذ اقتصادی در منطقه برای تحقق اهداف چشم انداز20 ساله و همچنین پیشگیری از تهدیدات امنیتی آینده در منطقه نیازمند تمرکز بر منطقه گرایی و اتخاذ یک سیاست خارجی فعال است که همزمان رویکردهای ” توسعه ای ” و ” سیاسی – امنیتی ” را در خود لحاظ کند . تجربه نشان می دهد که هر قدرت درحال ظهور درجهان امروز به ناچار نگاه منطقه گرایی و حرکت به سوی اتحادها و ائتلاف ها را درسیاست خارجی خود اولویت داده است . مؤلفه های قدرت ملی ایران از جمله، برخورداری از یک دولت ملی قوی ، موقعیت ژئوپلتیک و عنصر ایدئولوژی به گونه ای است که به ایران نقش ممتازی در مسائل منطقه ای می دهد ارزش استراتژیک ایران از طریق متصل شدن به مسائلی در منطقه خاورمیانه است که بعد از حوادث 11 سپتامبر با نظام امنیت بین الملل ارتباط مستقیم یافتهاند . بخش پنجم روابط ایران وعربستان مقدمه در این فصل فراز و نشیبهای روابط ایران و عربستان و جریان های فکری تاثیر گذار بر روابط ایران و عربستان که باالطبع در مسائل منطقه ای و بر روابط با سایر دولتهای منطقه اثر گذار بوده است ارزیابی می شود . ضمن آنکه بطور کلی ابعاد مختلف رقابت ایران و عربستان از جمله نوع جدید این رقابت یعنی رقابت رسانه ای بررسی می شود . همچنین نقش هر دو کشور را در حوادث اخیر خاورمیانه در کنار نقش آمریکا مورد ارزیابی قرار می گیرد. در بخش آخر به ظرفیتهای همکاری مشترک برای برقراری صلح و آرامش در منطقه با تاکید بر منافع مشترک بین دو کشور پرداخته می شود. 5- بررسی روابط ایران وعربستان در طول سه دهه پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران روابط ایران و عربستان در زمان حکومت پهلوی جنبه های متناقضی داشت ،چرا که از یک سو میان این دو کشور حالتی از رقابت وترس متقابل حاکم بود که این وضعیت را می توان از جریان خرید های تسلیحاتی دو کشور در یافت واز سوی دیگر ،هر دو کشور دارای منافع مشترک نیز،بودند.ممانعت از طغیان ایدئولوژی های رادیکال (از عراق تا یمن جنوبی )،جلوگیری از آشفته کردن ساختار سیاسی داخلی سنتی یا توازن در درون شبه جزیره و منطقه خلیج فارس از مصادیق مشترک منافع دو کشور ایران و عربستان به شمار می رفت . این منافع مشترک منجر به ایجاد روابط عادی میان دو کشور شده بود . بنابر این طبیعی بود که هنگامی که رژیم سلطنتی در ایران سقوط کرد و انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی پیروز شد ،عربستان به شدت احساس نا امنی کند . پادشاهی عربستان ا یکسو با موجی از نا آرامیها در عربستان به خصوص در میا شیعیان احساء و زائران مکه روبرو بود و از سوی دیگر رویه انقلابی ایران را به عنوان یک عامل عدم اطمینان و بر هم زننده وضع موجود در منطقه می یافت . پس از پیروزی انقلاب اسلامی ،ایران و عربستان بر سر چها عامل اساسی به رقابت پرداختند. 1-رقابت بر سر رهبری خلیج فارس 2- رقابت بر سر بسط و نفوذ در شمال آفریقا 3- رقابت برسر نفوذ در آسیای مرکزی 4- رقابت بر سر تفسیر اسلام در عرصه سیاست به همراه خصومت عربستان نسبت به میژگی ضد شاهی و ضد سلطنتی انقلاب ایران. انقلاب اسلامی ایران به دلایل متعددی زمینه های تعارض بین ایران انقلابی و کشورهای محافطه کار منطقه از جمله عربستان را پدید آورد. برخی از دلایل این وضعیت را می توان به صورت زیر خلاصه کرد : مستقر شدن نخستین دولت اسلامی در منطقه و به چالش کشیدن اسلام محافظه کار عربستان و دیکر نظام های محافظه کار منطقه. تغییر دید گاه ایران که بطور بنیادین نظم سیاسی کشورهای منطقه و میزان مشروعیت اسلامی نظام این کشورها را با میزان استقلال آنها از قدرتهای استعماری مورد سنجش قرار می دهد. تبدیل ایران از یک کشور مدافع وضع مو جود به یک کشور انقلابی خواهان تغییر وضع موجود. انقلاب اسلامی در رقابت بین نیروهای استقلال طلب و قدرتهای خارجی بویژه ایالا ت متحده ،فصل تازه ای گشود . (روشندل ، سیف زاده ، 1374) بنابر این پس از سقوط رژیم پهلوی ،روابط ایران و عربستان دارای فراز ونشیبهاو مراحل مختلفی شد که به اختصار اشاره می شود. الف)مرحله عادی بودن روابط عربستان در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران سیاست احتیاط ،سکوت و نظارت را در پیش گرفت چرا که این ترس و اضطراب در سعودیها وجود داشت که صدور انقلاب و تسری آن حکومتشان را متزلزل سازد . اما پس از مدتی به صف دیگر کشورها پیوست و برای تبریک پیروزی انقلاب اسلامی ،هیاتی بلند پایه به سرپرستی دبیر کل رابطه العالم الاسلامی را به ایران فرستاد ؛که با توجه به تحولات سریع در اوایل انقلاب ،روند موضع گیری دو کشور نسبت به هم تغییر کرد و با گذشت زمان و بروز نا آرامیها در حادثه مکه و همچنین منطقه شیعه نشین روابط دو کشور رو به تیرگی نهاد. ب)مرحله سردی و تیرگی روابط گرد همایی جنبشهای آزادی بخش در تهران و همچنین بر گزاری اولین حج با برائت توسط حجاج ایرانی مو جب سردی روابط دو کشور شد و مطبو عات و مقامات دو کشور مواضع تندی علیه یکدیکر آغاز کردند . با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ،عربستان با ارائه کمکهای وسیع اقتصادی ،سیاسی ،و نظامی و تبلیغاتی کاملا در کنار عراق قرار گرفت . مجموع این اقدامات موجب سردی وتیرگی روابط دو کشور تا سطح کاردار تنزل یافت. ج)مرحله بهبود نسبی روابط در سال 1363 ،حادثه ربودن یک فروند هواپیمای سعودی و فرود آن در فرودگاه مهر آباد و اقدامات مثبت جمهوری اسلامی ایران در پایان دادن به این حادثه ،سبب شد تا روابط این دو کشور رو به بهبودی نسبی نهد. در همین مرحله در سال 1364 شاهد سفر وزیر خارجه عربستان به ایران و وزیر خارجه ایران به عربستان هستیم.این سفرها جهت بهبود روابط و حل پاره ای از مشکلات فی مابین دو کشور از قبیل مساله حج و جنگ ببین ایران و عراق صورت گرفت ؛اما در نهایت نتیجه ای بدنبال نداشت. لذا در سال 1365 عربستان تصمیم گرفت به منظور فشار بر ایران با افزایش تولید نفت ،اقدام به کاهش قیمت نفت کند و همین امر مو جب شد تا روابط دو کشور بار دیگر رو به تیرگی نهد . از جمله عوامل دیگر تیرگی روابط دو کشور می توان به پیروزیهای ایران در جبهه های نبرد علیه عراق ،مخالفت گسترده ایران با طرح هشت ماده ای فهد مبنی بر شناسایی اسرائیل و کمکهای عربستان به عراق اشاره کرد. د)مرحله قطع روابط تشنج در روابط دو کشور ناشی از اقدامات تحریک آمیز عربستان بود که مو جب کشتار حجاج ایرانی در مراسم حج سال 1366 شد . این امر اعتراض شدید جمهوری اسلامی ایران را در پی داشت و پیرو آن حمله تظاهر کنندگان به سفارت عربستان در تهران در تاریخ 26/5/1366 و کشته شدن یک دیپلمات سعودی به نام الغامدی ،موجب شد تا تیرگی روابط دو کشور به اوج خود برسد و سر انجام در تاریخ 26/2/1367(آوریل 1988 م)عربستان اقدام به قطع یکجانبه مناسبات سیاسی با جمهوری اسلامی ایران کرد . مرحله قطع روابط حدود سه سال طول کشید. ه)مرحله برقراری مجدد روابط (دوره تنش زدایی و اعتماد سازی در روابط دو کشور) به رغم مذاکرات سیاسی در طول سالهای قطع رابطه ،پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل توسط ایران ،گام مو ثری در راستای تجدید رابطه با عربستان تلقی می شود . عربستان قبول قطعنامه از سوی کشورمان را یک اقدام شجاعانه توصیف و از آن استقبال کرد. لذا جبهه گیری مطبو عاتی خود علیه ایران را متوقف کرد . فهد شخصا اعلام کرد که عربستان با ایران اختلافی ندارد که فابل حل نباشد و تهران نیز آمادگی خود را برای شروع مذاکرات مستقیم با ریاض اعلام کرد. تجاوز عراق به کویت در سال 1369 و اتخاذ مواضع اصولی از سوی کشورمان در رابطه با مساله و نیاز شورای همکاری خلیج فازس به حمایت از ایران باعث شد تا این کشور ها بویژه عربستان در تجدید رابطه خود با ایران تلاش نمایند. پس از یکسری مذاکرات در مجمع عمومی ،ژنو و مسقط بین وزرای خارجه ایران و عربستان ،سر انجام پس از سه سال قطع روابط سیاسی ،تجدید روابط اعلام شد و مقامات دو کشور تصمیم به بازگشایی سفارتخانه های خود در کشور مقابل گرفتند.(فروردین 1370)از سال 1370 شروع مجدد روابط دو کشور تا سال 1376 که شروع کار دولت آقای خاتمی است ،مرحله تنش زدایی و بستر سازی در روابط دو کشور به شمار می رود .مرحله شروع همکاریها و عقد قراردادهای فی مابین ایران و عربستان از سال 1376 آغاز می شود . در این دوره با بوجود آمدن بستری مناسب جهت توسعه روابط ،انجام سفر های متعدد بین مقامات دو کشور و امضای موافقت نامه های مختلف گام خوبی در روابط دو کشور برداشته شد. (زراعت پیشه،1384:ص236و237) فصل اول، 1-5 نگرشهای متفاوت فکری در مورد ماهیت روابط ایران با عربستان در 30 سال گذشته سه موج و جریان سیاسی از ایران جهان عرب را در بر گرفته و بر سیر جریان های فکری و حتی ساختار سیاسی برخی از این کشورها اثر گذاشته است. پس از پیروزی انقلاب در ایران سه نگرش بعضا متفاوت در مورد برخورد با مسائل مختلف منطقه ای و بین المللی حاکم بوده است. نگرش اول جنبه ایدئولوژیک و ارمان گرایانه دارد و سعی می کند محیط پیرامونی را بطور کامل جذب مبانی فکری و انقلابی ایران کند. نگرش دوم معتقد است با توجه به حساسیتهای موجود در منطقه و واقعیتهای نظام بین المللی، ایران باید بر روی مشترکات کار کند و همکاری ها در زمینه عرصه های غیر حساس بیشتر شود تا اعتماد لازم به وجود آید، زیرا تنها در پرتو روابط خوب است که می توان اهداف و منافع را کسب نمود . نگرش سوم بر این تصور قرار دارد که با توجه به ظرفیت های معنوی و مادی جمهوری اسلامی و واقعیتهای موجود در صحنه، نظام را به گونه ای مناسب تقویت و تثبیت کرد. این نگرش ها در هر مقطعی که حاکم شده اند تاثیرات خاص خود را بر جای گذاشته اند. تصور اعراب و به ویژه عربستان این است که در حال حاضر نگرش اول مجددا در سیاست خارجی ایران حاکم شده است. این تصور برای عربستان بسیار حساسیت بر انگیز و نگران کننده شده است. (تفضلی، 25اسفند1388) حال به توضیح بیشتر روابط دو کشور در مقاطع مختلف می پردازیم. 1-1-5 دهه اول انقلاب و حاکمیت نگرش اول در روابط ایران وعربستان(اهمیت به جنبه های ایدئولوژیک و آرمانگرایانه) پیروزی انقلاب اسلامی و تفکر صدور انقلاب با تجاوز عراق به ایران عملا در سرتاسر دهه 1360 بر روابط ایران و کشور های عربی ود راس آن عربستان، سایه افکند. در این دوران کشورهایی چون سوریه و لیبی و تا حدودی الجزایر از جهان عرب دوشادوش ایران قرار داشتند. از همان ابتدای انقلاب سوءظن اعراب حوزه خلیج فارس نسبت به آنچه که آن را تلاش جمهوری اسلامی نو پا برای صدور (انقلاب اسلامی (شیعی) و ایدئولوژی ضد غربی) می دانستند در واکنش آنها به جمهوری اسلامی در ایران هویدا بود. دو سال پس از پیروزی انقلاب کشورهای مذکور با تشکیل شورای همکاری خلیج فارس به طور عملی در جهت مقابله و رفع این نگرانی گام برداشتند.نمونه این تقابل را می توان در موضع گیری ها و برخی از ُکشورهای عربی خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی در جنگ هشت ساله عراق علیه ایران به رژیم صدام جست و جو نمود.در طول دهه 1980 اظهارات متعدد مقامات جمهوری اسلامی ایران در اتهامات ایدئولوژیک علیه رژیم های منطقه مبنی بر کنار نهادن شئون اسلامی وآلت دست شدن ابر قدرتها ،مو جب عدم اعتماد رهبران سعودی به مقاصد ایران شد.(مجتهد زاده،144:1382) سعودیها رویه رادیکال ایران را به عنوان یک عامل عدم اطمینان و بر هم زننده وضع موجود در منطقه و فراهم آوردن زمینه حرکتی مشابه علیه خود تلقی نمودند. در مقابل اقدامات ایران ،سعودیها نیز علیه منافع امنیتی ایران در سیستان و بلوچستان اقداماتی را آغاز کرد که با آموزش برداشتهای مذهبی وهابی به بلوچها در جهت ایجاد تفرقه در جنوب شرق ایران همراه بود. (روشندل وسیف زاده ،1374:42و127-124) دراوایل انقلاب اسلامی ،گرچه مقامات عربستان از هر گونه پیش داوری در برابرانقلاب خودداری کردند و پس از مدتی نیز ملک خالد پادشاه عربستان در دیدار با رئیس جمهور الجزایر حکومت جدید ایران را تایید کرد ،لیکن پس از یک سلسله اختلافات و مسایل بوجود آمده ،روابط سیاسی امنیتی دو کشور در مقایسه با قبل از انقلاب به بدترین وضعیت ممکن رسید و پس از حمله نظامی عراق به خاک ایران به مرز دشمنی سیاسی - امنیتی و تبلیغاتی رسید. در دهه ی نخست پیروزی انقلاب اسلامی جریان هایی الهام گرفته از انقلاب اسلامی در کشورهایی نظیر الجزایر، مصر، پاکستان، اردن، بحرین، عراق، لبنان، عربستان و ترکیه و دیگر کشورها بوجود آمد که هر یک تاثیرات سیاسی قابل توجهی در نظام های حاکم به این کشورها داشته اند و هم اینک نیز این جریانات به صورت احزاب و تشکل های سیاسی فعال هستند. از نظر منطقه ای ایران با رقبایی مثل ترکیه، عربستان و مصر مواجه است. در میان این کشورها ترکیه به لحاظ مجموعه توانمندی اقتصادی از موقعیت بهتری در مقایسه با دیگر بازیگران برخوردار است. این کشور در گذشته در قالب امپراطوری عثمانی با تکیه بر مذهب و قدرت نظامی نقش و نفوذ خود را در آسیای مرکزی تا شمال آفریقا توسعه داد اکنون تلاش دارد با تکیه بر پیوند با اروپا به جایگاه مهمی در این منطقه دست یابد و خود را پل میان اسلام و غرب معرفی نماید. مصر نیز در جهان عرب همواره تلاش داشته تا نقش رهبری ایفا کند. با انعقاد پیمان کمپ دیوید 1979 رقبای عربی مصر توانستند این کشور را از معادلات جهان عرب تا حدی کنار گذارند. اما با شکست عراق در جنگ کویت و آغاز مجدد روند صلح اعراب و اسرائیل در دهه 90 مصر مجددا تلاش نمود تا نقش منطقه ای خود را تقویت نماید. و اما عربستان به دلیل ساختار خاص اجتماعی و فرهنگی خود از دیگر کشورهای خاورمیانه و حتی کشورهای همسایه آن در حوزه جنوبی خلیج فارس متمایز می باشد. ساختارهای خاص قبیله ای و عشیره ای که به پدید آمدن فرهنگی خاص منتهی شده است، همراه با آموزه های عمیقا سنتی و مذهبی ونیز سیطره افکار و ایده های سلفی در قالب (وهابیت) به جامعه عربستان ترکیب منحصر به فردی بخشیده است. حکمرانان آل سعود با وجود ذخایر عظیم نفتی همواره از ثروت سرشاری برخوردار بوده اند. عربستان حدود 4/1 ذخایر اثبات شده نفت جهان (در مورد 262 میلیارد بشکه) را در اختیار دارد و از این منظر شرایط سیا سی و ثبات یا ناامنی در این کشور نفت خیز از اهمیت زیادی برای قدرت های بزرگ به ویژه ایالات متحده آمریکا برخوردار می باشد. پادشاهی سعودی در بعد منطقه ای و فراتر از آن در حوزه جهان اسلام نقشی مهم برای خود قائل است و با حمایت مالی گسترده از کشورهای اسلامی و جنبش های اسلامی (البته به طور گزینشی)در پی بسط حوزه نفوذ خود بوده است. ایران و عربستان همواره به عنوان دو کشور و دو قدرت تاثیر گذار جهان اسلام در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس مطرح بوده اند. پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها از اهمیت روابط دو کشور نکاست بلکه پدیده ی نوین انقلاب و رخدادهای متاثر از آن به همراه تغییرات منطقه ای و بین المللی روابط دو کشور را با حساسیت خاص همراه کرد و به آن پیچیدگی فوق العاذه ای بخشید. (سادات عظیمی ،1380:124ص) 2-1-5 دولت هاشمی وحاکمیت نگرش دوم در روابط ایران و عربستان (اعتماد سازی) در دهه 1990 و پس از جنگ ایران وعراق با اقداماتی که در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی و به ویژه پس از حمله عراق به کویت صورت پذیرفت روابط دو کشور وارد مرحله جدیدی از همکاری و اعتماد سازی شد. عربستان چنین می پنداشت که با تغییر در شرایط نظام بین المللی (پس از سقوط کمونیسم) و تحولات منطقه ای فضا برای ترسیم روابط تازه مهیا شد. این روند مناسبات در اواسط دهه ی 70 شمسی و پس از اعلام سیاست تنش زدایی از سوی جمهوری اسلامی روندی رو به بهبود شد و دو طرف علی رغم اختلافات موجود سعی بر برطرف کردن ابهامات موجود و نزدیکی روابط داشتند اما در کل هیچ گاه سوءظن و بد گمانی اعراب بطور کامل (به ویژه عربستان) نسبت به ایران برطرف نشد. نکته جالب توجه این است که چون عربستان و بطور کل ساختار حکومت عربستان کاملا فردی است، روابط حسنه سران عربستان و ایران طی دو دهه گذشته عاملی بازدارنده در برابر افزایش شکاف های طرفین به حساب می آمد. سفر آیت الله هاشمی به عربستان در زمان ریاست جمهوری ایشان واجد دستاوردهای زیادی برای روابط دو کشور و اصلاح برداشت ها نسبت به تحولات منطقه بود.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
نمودار دایرهای
نمودار میلهای
نمودار۴-۴: توزیع فراوانی نمونه آماری از نظر رشته تحصیلی همانگونه که در نمودار ۴-۴ نشان داده شده است از مجموع ۱۷۲ نفر نمونه آماری، تعداد ۳۰ نفر در رشته مدیریت و مدیریت گردشگری، ۴۴ نفر در رشته علوم اجتماعی، ۱۵ نفر در رشته جامعه شناسی، ۱۷ نفر در رشته کامپیوتر، ۲۱ نفر در رشته علوم سیاسی و در نهایت ۴۵ نفر در سایر رشته ها تحصیل نموده اند. به عبارت دیگر می توان بیان کرد ۱۷% در رشته مدیریت و مدیریت گردشگری، ۲۶% در رشته علوم اجتماعی، ۹% در رشته جامعه شناسی، ۱۰% در رشته کامپیوتر، ۱۲% در رشته علوم سیاسی و ۲۶% در سایر رشته ها تحصیل نموده اند. ۴-۲-۶٫ مطالعه توصیفی نمونه آماری با توجه به متغیر تجربه کاری نمودار زیر و توضیحات متعاقب آن توصیف کننده وضعیت متغیر تجربه کاری در نمونه آماری مورد مطالعه می باشد:
نمودار دایرهای
نمودار میلهای
نمودار ۴-۵: توزیع فراوانی نمونه آماری از نظر تجربه کاری همانگونه که در نمودار ۴-۵ نشان داده شده است از مجموع ۱۷۲ نفر نمونه آماری، تعداد ۴۶ نفر دارای تجربه کاری زیر ۵ سال، ۴۱ نفر دارای تجربه۱۰ - ۵ سال، ۳۸ نفر دارای تجربه کاری بین ۱۱-۱۵ سال، ۲۸ نفر دارای تجربه کاری بین ۲۰-۱۶ سال و ۱۹ نفر با سابقه کاری بیش از ۲۰ سال وجود دارد. به عبارت دیگر می توان بیان کرد که اعضای نمونه آماری متشکل ۱۶% افراد دارای تجربه کاری زیر ۵ سال، ۲۴% افراد دارای تجربه کاری بین ۱۰-۵ سال، ۲۲% افراد دارای تجربه کاری بین ۱۵-۱۱ سال، ۲۷% افراد دارای تجربه کاری بین ۲۰-۱۶ سال و ۱۱% بالاتر از ۲۰ سال میباشد. ۴-۳٫ بخش دوم ۴-۴٫ نتایج روش دلفی در این پژوهش، روش دلفی در مجموع در ۳ دور به انجام رسید که در این بخش یافتههای حاصل از هر دور به تفکیک ارائه میشود. ۴-۴-۱٫ نتایج دور اول روش دلفی پرسشنامه دور اول دلفی(ضمیمه شماره۱) که شامل دو بخش است، به صورت حضوری در تاریخ ۱۹ تا ۲۴/۱/۱۳۹۳ به ۲۰ نفر از اعضای پانل تحویل داده شد و پیگیری برای دریافت پاسخ آنها از هفته بعد از توزیع آغاز گشت. به این منظور با هر عضو به طور میانگین ۳ بار به صورت تلفنی تماس گرفته شد. از این میان، دو نفر از اعضای پانل پرسشنامه را تکمیل نکرد. به این ترتیب ۱۸ پرسشنامه (۹۰ درصد) دریافت شد که آخرین آنها در تاریخ ۲۸ /۱/۹۳ بود.
در پرسشنامه دور اول دلفی، لیستی از عوامل موثر بر صنعت گردشگری استان ایلام که از پژوهشهای پیشین و مبانی نظری استخراج شده بود، ارائه گردید. در این بخش، پاسخگو باید نظر خود را درباره میزان تأثیر هر یک از عوامل مؤثر بر توسعه صنعت گردشگری، با انتخاب یکی از گزینههای موجود در مقابل آنها اعلام میکرد. این گزینهها در قالب طیف لیکرت و شامل «تأثیر بسیار کم: ۱»، «تأثیر کم: ۲»، «تأثیر متوسط: ۳»، «تأثیر زیاد: ۴»، و «تأثیر بسیار زیاد: ۵» بوده است، همچنین این پرسشنامه دارای قسمت دیگریست که پاسخگو در آن میتوانست نظرات و پیشنهادات خود را درباره هر مؤلفه و شاخص ها بیان نماید. در جدول ۴-۱نتایج مرتبط با بخش اول پرسشنامه دور اول دلفی که شامل مواردی مانند تعداد پاسخها برای هرگویه، میانگین پاسخها، انحراف معیار آنها، عدد کندال، ترتیب اهمیت هر عامل بر اساس عدد کندال و میانگین پاسخها و درصد اعضایی که ترتیب هر عامل را مانند تربیب گروه تعیین کردهاند، درج شده است. جدول ۴-۱: نتایج دور اول روش دلفی: درباره عوامل کلیدی و مؤثر بر صنعت گردشگری استان ایلام - دور اول دلفی
شرح عامل
تعداد پاسخها
میانگین پاسخها
انحراف معیار
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
نگرشی که بیان گردید ، دیدی است که پیروان یک مذهب و ملت را که در یک مرز مشخص شده قرار گرفتهاند ، پس از بوجود آوردن تفرقه و ضعف بسوی مرکزگریزی و نابودی سوق خواهد داد. [۳۷] ۲ ) تشیع از دید ایرانیان ملت ایران در آغاز قرن شانزدهم میلادی ، به هنگام حکومت سلسله صفوی از به هم پیوستن مردمان سرزمینهایی به وجود آمد که قبلاٌ دین ، آئین ، زبان و هویت ویژه خود را داشتند و زیر سلطه امیری خانی و بیگی زندگی میکردند بدون اینکه دولت فراگیر واحدی با ایدئولوژی شیعه ، دین دولتی شده برآنها چیره شده باشد. آنها با خود مختاری نسبی ، با سازمان اقتصادی و وضع اجتماعی و فرهنگی کم و بیش ایستا میزیستند. پیدایش امپراطوری عثمانی در غرب ایران و اعلام خلافت سنی باردیگر ایرانیان را واداشت که با عثمانیان به مقابله برخیزند. برای نیرو بخشی به خود ، نخستین شاهان صفوی ناچار شدند که دین شیعه را به عنوان ایدئولوژی دولتی یا شاخص هویت ایرانی برگزینند. بدین ترتیب ، علاوه بر مرزهای خاکی ، مرز معنوی مذهبی نیز تولید کرده و وجه تمایز ایرانیان از ترکان و ازبکان قرار دادند و قدرت متمرکز دولتی را بنیان گذاشتند.
در مفهوم دولت ملی فرض براین است که تکیه گاه آن ملت و نیروبخش احساس ملی است ، یا این احساس وجود دارد و یا اینکه دولت موظف است با توسل به انگیزشهایی آن را تولید کند. دولت صفویه با تکیه به مذهب شیعه و مخالفت و مقابله با ترکان عثمانی و ازبک سنی مذهب ، احساس مذهبی ـ ملی ایرانیان را برانگیخت و چنان بنیادی را نهاد که تا امروز ادامه دارد ( استقلال مذهبی واسقلال سیاسی با همپوشانی یکدیگر این نتیجه را در پی داشتهاند ) سخت گیریهای دولت عثمانی در داخل مرزهای خود در تقویت این احساس بی تاثیر نبوده است ، چرا که با حیات مردم در ارتباط بوده و روابط عشیرتی نیز مکمل این احساس بود. [۳۸] ازدیدی دیگر ، قرار دادن مشروعیت دولت براساس یکی از اجزای تشکیل دهنده هویت ایرانی بجای تاکید بر کلیت آن ، ویژگی فراگیر دولت ایرانی را مخدوش ساخته و به تضعیف پایههای وحدت و هویت ملی منجر شد. اختلافات عقیدتی مبتنی بر فرقههای مذهبی یکی از نقاط آسیب پذیر جامعه ایرانی است. این ویژگی بویژه زمانی مشکل آفرین شد که دولت ایرانی مشروعیت خود را بر اساس مبانی ارزشی و عقیدتی یکی از گروههای مذهبی قرار داد. از آنجا که دولت صفوی هویت ایرانی را بیشتر به یکی از اجزای تشکیل دهنده آن محدود کرد باعث بیگانه شدن بخشهای مهمی از جامعه ایرانی نظیر کردها ، افغانها ، بلوچها و ساکنان آسیای صغیر از دولت ایران شد. سنی بودن گروهی از کردها و شیعه بودن دولتهای ایران از زمان صفویه به بعد ، امری بود که برخی از رؤسای ایلات کرد را تشویق به اتحاد با عثمانیها می کرد. قبل از نبرد چالدران ، مقامات صفوی رؤسای سنی کرد را از سمتهایشان برکنار کرده و بجای آنها نخبگان غیر سنی و غیرکرد را روی کار آوردند. پس از شکست چالدران بیست و سه امیرنشین کرد پیمانی دولتی با عثمانیها امضاء کردند که به موجب آن حکومت محلی رؤسای ایلات کرد در مناطق ایلی خود به رسمیت شناخته شد و آنان در مقابل تعهد کردند که نسبت به عثمانیها وفادار باشند. [۳۹] تفاوتهای مذهبی میان گروههای شیعه و سنی نقش بیشتری نسبت به زبان در ایجاد مسائل سیاسی در جامعه ایران بازی کرده است . از این روست که برخی از پژوهشگران استقرار تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران توسط شاه اسماعیل بنیانگذار سلسله صفوی ، سرکوب مخالفان این دگرگونی ، انتصاب فرماندهان قزلباش به سمت فرماندهان محلی بجای رؤسای قبایل کرد را آغاز دور شدن کردها از دولت ایران تعبیر کردهاند. خصومت دیرینه میان آذریها و کردها نیز میراث این دوران بود.[۴۰] بدین ترتیب میتوان گفت که حکومت صفوی در استفاده از تشیع به عنوان هویت ملی در مناطق مرکزی ایران و شیعه نشین موفق بوده ، لیکن در مناطق مرزی و سنی نشین با مشکل مواجه شده و این عملکرد نتیجه معکوسی را درپی داشته است. در این میان نبایستی نقش برخی افراد که تنها در جهت رسیدن به مال و ثروت به صفویان پیوسته بودند را از نظر دور داشت، چرا که این افراد در آینده می توانستند برنامههای صفویان را به علت مغایرت با اهداف خود با شکست روبرو سازند. [۴۱] ۳ ) شیعه اسماعیلیه و انشعابات آن : امام جعفر صادق ( ع ) دارای فرزند پسری بودند که اسماعیل ( متولد ۱۰۴ ه ق ) نام داشته و بزرگترین فرزند آن امام بوده است. وی در زمان حیات پدر خود وفات نموده و امام صادق ( ع ) نیز وفات وی را اعلام نمود. دراین باره حتی آن امام ، حاکم مدینه را به عنوان شاهد انتخاب نمود ، لیکن گروهی از مردم بر این اعتقاد بودند که اسماعیل نمرده و وی دوباره ظهور میکند. به اعتقاد این گروه، اسماعیل همان مهدی موعود می باشد. از دید این گروه استشهاد امام ششم به مرگ وی از ترس منصور خلیفه عباسی بعمل آمده است. با این تفسیر جمعی به این اعتقاد رسیدند که امامت حق اسماعیل بوده و با مرگ او به پسرش منتقل شده است. گروهی دیگر نیز به این اعتقاد بودند که با وجود اینکه اسماعیل در حیات پدر خود درگذشته ، همچنان امام بوده و امامت پس از وی در محمد بن اسماعیل و اعقاب وی است. دو فرقه اول پس از اندک زمانی منقرض شدند ، لیکن فرقه سوم تاکنون باقی مانده و انشعاباتی نیز پیدا نموده است . پس از سقوط قلاع اسماعیلیه توسط هلاکو ( مؤسس سلسله ایلخانان ) ساکنین این قلاع در شهرهای مختلف مستقر شده و بدین ترتیب در جامعه ایرانی هضم گردیدند. با توجه به این امر که شیعه اسماعیلی به تقیه معتقد نبوده و قیام علیه حاکم ظالم را واجب میداند ، پس از این قیام به شمشیر در تفکر شیعه دوازده امامی شکل گرفت که این امر را می توان به عنوان یکی از موارد مهم که بعدها از این تفکر توسط نهضت صفویان اخذ گردید،بیان نمود. بیان این نکته همراه با نگرشی به عمل خواجه نصیرالدین طوسی در خارج کردن شیعه دوازده امامی از تقیه را میتوان به عنوان یکی از علل موفقیت این مذهب در آن عصر بیان نمود که ترکیب این عمل با اقدام هلاکو خان مغول در حکومت صفویه به شکلی قدرتمند ظهور یافت. [۴۲] ۴ ) پیوند های تشیع و تصوف : پس از فتح بغداد ( ۶۵۶ ق / ۱۲۵۸ م ) به دست مغول تحولی در تفکر سیاسی رخ داد ، چرا که رژیم جدید مردم را به پیروی از دین بخصوصی وادار نمی کرد و همه کوششش برآن بود که از او کورکورانه اطاعت کنند و در رابطه میان آنان و گروه مسلط آرامش کامل برقرار باشد.[۴۳] غازان خان (۷۰۳ ـ ۶۹۴ ق / ۱۳۰۴ ـ ۱۲۹۵ م ) اولین کسی بود که به تشیع توجه کرده و حتی فردی علوی را به عنوان حکمران عراق انتخاب نمود ، لیکن با همه این نیکیها که در حق تشیعکرد ، در قبول تشیع از حد اشاره پیشتر نرفت و این نیز سیاستی به منظور جلب مودت مردم و جلوگیری از شورش آنان به رهبری علویان بود ، مردمی که آگاهی یافته بودند به اینکه حکومتی خودی داشته باشند. رشد تشیع در زمان سلطان محمد خدابنده ( ۷۱۶ ـ ۷۰۳ ق/ ۱۳۱۶ ـ ۱۳۰۴ م)سیر فزونی گرفت به گونه ای که سید تاجالدین گروهی از امرای مغول را مجبور به پذیرش تشیع نمود. در زمان سلطنت ابوسعید ( ۷۳۶ ـ ۷۱۶ ق / ۱۳۳۵ ـ ۱۳۱۶ م ) ، شیعیان دریافتند که انتظار تایید رسمی مذهبشان از طرف حکومت ، امری بی فایده است. در نتیجه خود شروع به تدریس ، تالیف کتب و ترویج مذهب شیعه به مقیاس وسیعی نمودند. در ادامه لازم است به رابطه بین مغولان و تصوف نیز اشارهای گردد. در آغاز هجوم مغولان صوفیان جانب حکومتهای محلی خود را گرفتند ( نجم الدین کبری ، عطار ). لیکن بزودی هر دو طرف نیاز به یکدیگر را احساس نمودند. مغولان احساس کردند که در عرصه سیاست به همپیمانانی نیاز دارند که مردم را در زندگی روزمره قرار داده و به تسلیم و رضا وادارند[۴۴]. زیرا آنچه تصوف را برای توده مردم جذاب میساخت و مایه شگفتی و اعتقاد آنان میگردید رعایت شریعت ، پرهیز از تظاهر و ظاهر سازی ، ساده دلی ، بی ریائی ، صداقت و صفای آن پیران پارسا بود که به زبان توده مردم سخن می گفتند ( صوفیان پیرو طریقت همانند شیخ صفی ) ، روش مبتنی بر تسامح و تساهل با اهل ادیان و عقاید مخالفان[۴۵] ( صوفیان پیرو طریقت که عموما در دوران مغول رشد نمودند ) ، گذشت ، جوانمردی ، بزرگواری مهربانی در برابر خطاکاران ، دوری جستن از اجتماع بود که این گروه را محبوب قلوب خاص و عام مینمود.[۴۶] صوفیان پیوسته به حمایت حکومتهای مختلف محتاج بودند مغولان هم به صوفیان خصوصا کرامت ظاهری ایشان گرایش داشتند. این پیوند از سال ۶۴۳ ه ق آغاز گردید ( پناهنده شدن خلیل بن بدرالدین کردی به مغولان ) ، در نتیجه با تسلط مغولان بر مواضع قدرت در ممالک اسلامی صوفیان موقعیت مهمی را بدست آورده و امکان یافتند که عقاید خویش را تکامل بخشیده و آن را در جهت پخته تر شدن پیش برند.[۴۷] درمیان شیعیان حله نیز کسانی بودند که با تکیه بر ولایت ، دعوی نیابت مهدی ( عج ) را داشتند ( به عنوان نایب خاص ) ، و از این طریق ولایت شیعی از منبع ولایت صوفیانه پرورش یافته و به بار نشانده شد پیدایش فرقههای شیعی پس از آن نیز در اوضاع واحوال مشابه ، تکرار شد. بدینگونه آسانگیری مغولان باعث شد که اشخاصی از نوع بنیانگذاران نخستین غالیگری به خیال آن بیفتند که بازهم مذهبسازی کنند.[۴۸] تشیع در ابتدای این زمان برهمان حالت پیشین باقی بود ، یعنی همان احساس استقلال و بیگانگی از تصوف ، که شیعیان آن را وابسته به دولت عباسی می دانستند. پیوند تصوف با تشیع ، یکباره انجام نشد ، بلکه در دو مرحله تحقق پذیرفت : تشیع ابتدا به دست پیشروان معنوی خود از فلسفه تاثیر پذیرفت و از حوزه علم کلام صرف بیرون رفت و در آخر با تصوف پیوستگی یافت (: تشیع برای رسیدن به تصوف از برزخ فلسفه گذشت ). این گرایش در میان شیعه حله ـ که ظهور عادی مهدویت و بنیانگذاری فرقهها هیچگاه در آنجا قطع نشده بود ـ و به دست یک علوی آملی که بدان شهر آمده و سکنی گزیده بود ، آغاز شد. از جمله شخصیتهای شیعی متاثر از تصوف در این فاصله زمانی میتوان به افراد زیر اشاره نمود : - کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی ( متوفی ۶۷۹ ه ق ) : وی به عنوان مظهر درآمیختگی تصوف و تشیع و یا دست کم نزدیکی آن دو معرفی شده است. کار میثم این بود که مضامین نقل شده از علی بن ابیطالب ( ع ) را در یک قالب صوفیانه ریخت و در همان زمان صوفیان نیز درباره شخصیت علی بن ابیطالب (ع) به عنوان ولی اولیاء به بحث پرداختند ، که این همه به پیدایش شخصیت جدید صوفیانهای برای علی بن ابیطالب ( ع ) در کنار دو شخصیت تاریخی و شیعیانه امام گردید که منطقا دو تصویر صوفیانه و شیعیانه ایشان خیلی به هم نزدیک بود. نزدیکی شخصیت صوفیانه و شیعیانه علی ( ع ) به اضافه اصول مشابه دیگر بین تصوف و تشیع ، شیعیان را نیز برانگیخت که به دنبال صوفیان ، به سهم خود در راه یگانگی دو مشرب بکوشند. میثم بحرانی پیشقدم بنا نهادن این سنگ بود و به منظور بیرون کشیدن معنای عرفانی ـ فلسفی از نهج البلاغه مطابق روحیه قرن هفتم و هشتم هجری ، رنگ صوفیانه به سخنان علی ( ع ) داد. قابل ذکر است میثم در شیعیگری نیز راه اعتدال پیموده و زیاد وارد اختلافات با اهل سنت و لعن آنان نشد . در رسید قرن هفتم هجری ، سرتاسر ممالک اسلامی ، بویژه ایران ، پر از صوفیان علوی بود. در آمیختگی تصوف با شخصیت علی (ع) چندان بود که صوفیان اهل سنت خود را وارث و پیشوای واقعی تصوف میدیدند و تنها طریقه صحیح را همان طریقهای میدانستند که خود در راس آن بودند. ـ رضی الدین علی بن طاوس ( متوفی ۶۷۲ ه ق ) به سبب پارسایی و پرهیز از فتوا در فقه چیزی ننوشت و لیکن کتابهای زیادی در ادعیه تالیف نمود. از دید وی تقیه شیعیان و اسرار صوفیان ، دو لفظ به یک معنی می باشد. در زمان وی در حله آنقدر گرایش به عوالم روحانی شدید بود که در آنجا تصوف و تشیع به هم آمیخته شد.[۴۹] ـ حسن بن یوسف بن مطهر حلی ( ۶۴۸ – ۷۲۷ ه ق ) ( علامه حلی ) شیعه پس از آمدن مغول پرچم عدم تعصب را برافراشته و ادامه این حالت در علامه حلی به اوج خود رسید. یکی از دلایل بروز این همه آسانگیری از این متکلم شیعی علاوه بر در اقلیت بودن شیعیان ، آن است که تعصب ورزی از گذشتگان فقط به پیچیده ترشدن مشکلات انجامیده و باعث تبدیل شدن نیکبختی وصلح به تیره بختی و جنگ بوده است. این امر باعث شد تا علامه به صفت حکمت و نصیحت نیک اندیشانه آراسته شده و صفات عالی ریاست معنوی را با سعه صدر درآمیزد. ـ بهاء الدین حیدر بن علی عبیدی آملی ( متوفی پس از سال ۷۹۴ ه ق ) وی میان تشیع و تصوف را جمع کرده و خود را به سلسله هایی منتسب نمود که به بایزید بسطامی میرسید[۵۰]. وی در حالی که مرد کامل پختهای بود به عراق رو نهاده و در آنجا سکنی گزید تا با سران تشیع تماس گرفته و تصمیم راسخ خود را دایر بر جمع میان تشیع و تصوف زیر پرچم فرقه واحدی تحقق بخشد ، لیکن با مخالفت شدید مدرسان کتب شیعه روبرو شد[۵۱]. وی در کتابهای خود به منظور تقریب تشیع و تصوف و نزدیک شدن به هدف خود ، به آرای موافقان شیعه درباره صوفیه و نظرات مساعد صوفیان درباره شیعه استناد جسته است. از دید وی صوفیان همان شیعیان خاص میباشند که به اسرار الهی اختصاص یافتهاند ، همچنانکه شیعه نیز با امامان تماس داشته و از ایشان معرفت فراگرفته است. در همین زمان در مصر و سوریه نیز ظهور ابن تمیمه که دشمن سرسخت صوفیان و فقیهان بود ، باعث نزدیکی این دو گروه شده و هریک را در نظر دیگری قابل تحمل نمود. تصوف و تشیع در زمان تیموریان: تیمور پس از به قدرت رسیدن از کلیه شرایط برای موفقیت حرکتش استفاده مینمود. چون در اواخر قرن هشتم تصوف جهان اسلام را فراگرفته بود ، تیمور پیوندهای شخصی را با صوفیان که صاحب اختیاران راستین آن روزگار بودند آغاز کرد. وی به هرکجا که فرود میآمد به ملاقات صوفیان آمده و آنها را حرمت مینهاد. صوفیان نیز متقابلا او را دعا کرده و تایید مینمودند ، به ویژه که او خرقه نیز پوشیده بود و بدین سبب خود یک نفر صوفی شمرده شده و مظهر تجلیات الهی و جمالی خدا گردیده بود.تمام اعمال او ناشی از الهام خدایی سروش آسمانی و اخبار غیبی شمرده شده و این همه راجع به تصوف بود. تیمور از چشمداشت شیعیان برای بازیافتن مقامی مقامی که نزد مغولان داشتند ، بهره گرفت ، تا آنجا که دمشق را با شعار انتقام حسین ( ع ) از نسل یزید گشود. شیعیان نیز در راه عقد مودت با تیمور کوشش داشته و تیمور را شیعه شمردند.[۵۲] در دوره تیموریان یک فقیه شیعی خصوصیات یک صوفی تمام عیار را باخود داشت و یک صوفی محض ، به عنوان یک متکلم شیعی جلوه مینمود. جنبشهای بدعت آمیز در دوره تیموریان ، تجسم انتظارات اشخاص صاحب داعیه ـ غیر از امرا و استیلا جویان ـ بود که می خواستند از طریق نیروی معنوی به مواضع قدرت در ممالک اسلامی راه یابند و بدون شک تصوف بزرگترین تاثیر را در آسان نمودن کار به نظر آن داعیه داران داشت. ظاهرا تغییر شکل تصوف و پیدایش اندیشه وحدت وجود و تسلط صوفیگری براذهان مردم ، از طرفی بر شور و هیجان صوفیان و صوفی نمایان میافزود و از طرفی قبول دعوت آنان را بر مردم تسهیل میکرد ، به ویژه که حکمرانان شهرها در آن ایام ترکان و مغولان بودند که نیرویشان تنها به بازویشان بود و در کرامت نمایی و جادوگری صوفیان چیزهایی میدیدند که بایستی از شر آن پرهیز کرده و هراس میداشتند. آنان متوجه نیروهایی شدند که از درهم شکستن آن عاجز بودند ، لذا شیفته آن شده درعین حالی که از آن میترسیدند. نهضتهای شیعی نیز بدین گونه در این میان دارای تاثیراتی بودند. چنانکه نهضت حروفیه جامع صوفیگری و شیعیگری بود ، بدون آنکه هیچ یک مقصود بالذات باشد ، ولی همین آمیختگی دوطرز فکر به این صورت متکامل ، نمونهای از پیوستگی تصوف و تشیع بود.بکتاشیگری هم در اصل ، یک طریقه صوفیانه بود که به تدریج به تشیع گرائید به حدی که سرانجام عناصر شیعیانه بر صوفیانه غلبه یافت و چنین به نظر آمد که گوئی فرقه ای شیعه بوده و با تصوف درآمیخته است.[۵۳] شاه نعمت الله ولی نیز سرسلسله فرقه نعمت اللهیه( علیرغم داشتن مذهب اهل سنت ) [۵۴] قصد داشته یک مذهب شیعی ـ صوفی جدید بر اساس اعتقاد دوازده امامی بسیار معتدل ، بنیان نهد که خود وی به بیان صوفیانه ، به مثابه خاتم خاص به تبع از مهدی ( عج )ـ که خاتم عام است ـ امام مفترض الطاعه آن باشد.[۵۵] اجداد صفویان نیز قبل از تشکیل این سلسله گامهای بلندی جهت اتحاد با تشیع برداشتند که نتیجه آن به طور خاص در زمان شاه اسماعیل اول ظهور یافت ، به گونهای که در زمان صدرالدین ، صوفیگری صوفیان شکل گرفته و به یک نهضت صوفیانه همانند جنبشهای صوفیانه زمان خود ، تبدیل شده بود.[۵۶] جنید جد شاه اسماعیل ، با بهره گرفتن از نفوذ معنوی در دل پیروانش و به منظور تحقق اهداف سیاسی خود تحت تاثیر مشعشعیان ، شروع به تشکیل یک فرقه شیعه غالی کرده بود. پس از آن فعالیتهای تبلیغاتی اتباع جنید براساس شیعیگری غالیانه ، از نوع دعوت مشعشعیان شدت یافت. در این مرحله شیعیان تبدیل به یک حزب سیاسی شورشی شده بودند که شیعیگری غالیانه در عقایدشان رخنه کرده بود و این حالت در زمان پیشوای بعدی ، وضوح بیشتری یافته که پس از تشکیل سلسله صفویه به مذهب رسمی این حکومت تبدیل می گردد.[۵۷] حیدر فرزند جنید به نحو مشخصی ، از روش تصوف اتباع خود ، به طریقه فتوت صوفیانه ـ که از روزگار صدرالدین داخل طریقه صفوی شده بود ـ تغییر سمت داد و بدین لحاظ گام دیگری در پیش راندن گردونه طریقت صفوی به سوی تشیع دوازده امامی برداشت ، و آن عبارت از تعیین علامتی جهت متمایز کردن پیروان وی از دیگران میباشد. این علامت و شعار خاص ، کلاهی قرمز رنگ و دوازده ترک ـ به نشانه پیروی از علی(ع) و دوازده فرزندش ( ع ) ـ بود که دستاری بر گرد آن پیچیده میشد[۵۸] وی مدعی بود که شخص علی بن ابیطالب به خواب وی آمده و بادادن طرح این کلاه امر به ترویج آن نمودهاست.[۵۹] به روایت مولف تاریخ شاه اسماعیل ، اسیران آزاد شدهای که اجازه بازگشت به بلاد روم را یافتند موظف بودند مذهب دوازده امامی را در آنجا ترویج کنند و نیز به روایت همین منبع ، شخص علی سیاه پوش از امام جواد ( ع ) به صورت حضوری اجازه چله صوفیانه گرفته [۶۰] و مامور به اجبار ایرانیان به پذیرش مذهب تشیع شده بود.[۶۱] شاه اسماعیل در ماه رجب سال ۹۳۰ ه ق ، پس از بیست و پنج سال سلطنت ، در حالی که موفق شده بود نخستین دولت صوفی ـ شیعی را پایه گذاری کند ، جوانمرگ شد. شیعه که از دیرباز ، در اشتیاق آن بود تا از تصوف به نفع دعوت شیعیانه بهره گیرد ، در دولت صفوی ، به این آرزو به نحو کاملی رسید و از هدف خود نیز فراتر رفت ، به طوری که تصوف در تشیع ذوب شد و استقلال و موجودیت خود را از دست داد و دست آخر تبدیل به سایه و تابع تشیع گردید.[۶۲] درنتیجه در مورد تاثیر تصوف در آغاز تشیع عصر صفوی ، میتوان گفت که منشا صوفیانه حکومت و واگذاری قدرت به شیعه ، نزدیکی این دوگرایش را ممکن ساخت ، تا آنجا که در هم آمیخته شدند. [۶۳] بخش سوم: تشیع تا پایان دوران آغازین صفوی فصل اول : مذهب در دوره تیموریان
-
- نگاهی به اوضاع شیعه در ایران قبل از صفویه :
حمدالله مستوفی در نزهه القلوب ( حدود ۷۴۰ / ۱۳۴۰ ) جغرافیای مذهبی نسبتاٌ درستی از ایران در خلال قرن هشتم / چهاردهم ارائه داده و نقطه آغازی را برای تحلیل تحول طرز نگرش مذهبی ایران پدید آورده است. طبق گفته وی «اکثر مردم در مراکز بزرگ شهری از اهل سنت بودند و حال آنکه نواحی شیعی نشین سنتی و یا به عبارت دقیقتر اثنی عشری ، علاوه بر گیلان و مازندران ، شهرهای ری ، ورامین ، قم و کاشان ایالت خوزستان و خراسان بخصوص منطقه سبزوار بود. تشیع در بخشهای مختلف ایران در مناطق روستایی پراکنده بود ولی بعضی از خانوادههای اشرافی شهرها هم شیعه بودند .»[۶۴] «… برطبق سیاست واگذاری امتیازات به سادات و خانوادههای آنان از سوی تیمور و نیز اوزون حسن امتیازات خاصی بدانان واگذار شده بود. از سوی دیگر دری افندی عثمانی در اواخر ۱ ـ ۱۷۲۰ م . گزارش میدهد که یک سوم جمعیت ایران سنی مذهب هستند.»[۶۵] شمار آنان میبایستی در خارج از شهرها ثابت بوده که این به علت تاثیر تقیه میباشد. …«… مستوفی اظهار میدارد که عناصر شافعی تقریباٌ در هر جایی که وی ذکر کرده موجود بودهاند هم در آن نواحی که از حضور سنیان صحبت کرده و هم در مراکز سنتی شیعه و این عبارت مؤکد این فرضیه است که اوضاع مذهبی ایران براثر عوامل مذکور و نیز تاثیر شافعیگری دارای نوعی تجانس و همگنی بوده است ، چون شافعیگری از دیدگاهی دیگر نسبت به مذهب غیر ….»[۶۶] برای اثبات بخشی از این فرضیات بهتر است از موردی صحبت کنیم که نور الله شوشتری در مجالس المؤمنین خود درباره کاشان آورده ، که وابستگی آن به شیعه بیش از هر شهر دیگر بود ( آماده سازی اسب سفید یراق کرده برای مهدی ( عج ) و … ). «به غیر از اینها ، کاشان شهری بود که وقتی شاه اسماعیل دستور طعن ولعن سه خلیفه اول را در ملا عام صادر کرد ، اکثر اهالی سنی عراق راه تبعید را درپیش گرفتند و در کاشان دیگر نشانی از قاضی یا مفتی سنی باقی نماند. مردم کاشان به مدت دوسال وقتی میخواستند مسائل شرعی خود را حل و فصل کنند به اجبار به مولانا شمس الدین محمد الخفری رجوع میکردند ، ولی وی در مسائل فقهی متخصص نبود و در میان کتابهای شیعی خود متن رسا و کارآمدی نداشت. هنگامی که مولانا فتوایی صادر میکرد ، جانب احتیاط را نگه میداشت و پا از مسائل عمومی فراتر نمی گذاشت (روشی که بخصوص در مذهب شافعی معمول بود ). وقتی یکی از فقهای شیعی وارد کاشان شد و فتاوای مولانا را مورد بررسی قرار داد، همه آنها را تصدیق و تایید کرد ، چون همه آنها برپایه اصل حسن و قبح عقلی صادر شده بود که دقیقاٌ حکم اساسی مذهب امامی بود. »[۶۷] «طبق نوشته مستوفی اردبیل مرکز مذهب شافعی و پایگاه شافعیان بود. احمد کسروی معتقد است که بخش اعظم طرز نگرش مذهبی شیخ صفی الدین ، شافعی بود و هیچ نوع تقیه ای نداشت ، یعنی حتی در زمانی که اولجایتو به مذهبی غیر از مذهب اهل سنت گرایش پیدا کرده بود.»[۶۸] «… میتوان گفت که زمینه مناسبات و روابط به حمایتی بند بود که شاهزادگان در موقع درگیری با اعضای خاندانشان به یکدیگر نشان میدادند. آنان در این نوع موارد از عقیده اختلافات مذهبی بهره میگرفتند و این مساله برایشان رشتههای زهی بود که برای کمانشان استفاده میکردند و هدف از آن نیز ایجاد عمیق ترین آشفتگی در روابط با رعایایشان بود.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۴-ارزشهاوهنجارهای قانون اساس بعنوان یک راه حل جایگزین درقانونی کردن موافقتنامه های صلح ۵۳ ۵-مسئله غامض دادخواهی دادخواست رسمی:قانونی کردن در تحول ۵۴ فصل پنجم:اعطای نمایندگی به طرفهای ثالث ۵۶ ۱-تضمین کنندگان طرف ثالث ۵۷ ۲-تکثرگرایی حقوقی دوگانه ۶۱ ماهیت پیمان های صلح:یک آرامش قانونی جدید نسبت به آرمش قانونی ۶۹ نتیجه گیری ۷۱ موضوع آرامش قانونی ۷۴ آرامش قانونی وبررسی های مربوط به ایجاب وپذیرش ۷۶ فهرست منابع ۸۱ چکیده به زبان انگلیسی ۹۰ چکیده: این پایان نامه تحت عنوان ماهیت و جایگاه حقوقی موافقت نامه های صلح در حقوق بین الملل پژوهشی است که در ضمن ۵ فصل به معاهدات صلح ،بسترهای شکل گیری ،اشکال و انواع ،طرفین آن اعم از دولتها ،سازمانهای بین المللی ،احزاب و جنبش های آزادی بخش یا خودمختاری خواه و گاهاً حتی در مواردی افراد می پردازد،همچنین از موضوعات این تحقیق میتوان به قانون های اساسی موقت یا حتی بعضاً دائم ناشی از توافقنامه های صلح اشاره کرد از این منظر توافقنامه های صلح بین المللی مورد مطالعه شامل مخاصمات بین المللی و داخلی و یاهر دو می شود. شایان ذکر است در این میان نقش شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز بعنوان یکی از موءلفه های موثر مورد مطالعه قرار گرفته است . کلمات کلیدی : حقوق بین الملل،جنگ،موافقت نامه صلح ،دولت ، احزاب ،قانون اساسی ،شورای امنیت مقدمه: تعداد زیادی از پیمان های صلح که کم و بیش ۵۰ درصد از جنگ های ملی (داخلی) از سال ۱۹۹۰ با موافقت نامه های صلح پایان یافتند وبیش از همه در دو قرن گذشته وقتی صرفاً تنها ⅕ جنگها منتج به انعقاد مذاکرات گردیدند،مصالحه صورت پذیرفت. از نظر عددی ،متجاوز از سیصد موافقت نامه صلح در برخی از چهل قلمرو قدرت می باشد. استانداردهای بین المللی حتی برای کنترل ونظارت بر موافقت نامه های صلح بکار می روند. منشور ملل متحد و نظریه های دبیر کل و قطعنامه شورای امنیت همگی بطور اصولی وقانونی موافقت نامه های صلح را مدّ نظر قرار می دهند: بطوریکه هم شیوه مذاکرات و هم مفاد آنها و مخصوصاً موارد مربوطه به پاسخگویی در برابر تجاوز به حقوق نسل پیشین را مد نظر قرار میدهند.
۱-آغاز توافق و پیمان صلح چهار بند رایج و مشترک دارد. درپایان جنگ سرد ( جنگ مطبوعاتی ) افزایشی هم در منازعات مشاهده می شود که اساساً در داخل دولت رخ می دهد . ( هم چنین اغلب در ابعاد فراکشوری ) و هم در رسیدگی و الزامات بین المللی که مختص چنین تعارضاتی می باشد قابل مشاهده می باشد .[۱] ۲- یک راهکار متداول دیگر که برای حل وفصل تنازعات بوجود آمد، شامل مذکرات اساسی بین دولتها و مخالفان مسلحی که بطور یکسان با این اهداف (حل وفصل منازعات) سروکار داشتند بود[۲]، این راهکارها در برابر شیوه های اولیه غیر مغرضانه قرار داشته یا اساساً از طریق چارچوب های اصلی دربرابر دولت ها متعهد می شوند. [۳] ۳- این شیوه ها در راهکارهای رایج ومشترکی به نتیجه میرسند تا طرحهایی را سروسامان ببخشند که مربوط به فرمان آتش بس مقدمات قانونی و سیاسی در حفظ و برقراری و بقای قدرت می باشند. ۴- شرایط استقرار بطور اساسی در نوشتار کتبی سندیت دارد و امضاء شده است . و صلح و توافق های قابل دسترسی عمومی هم شامل مشارکت های بین المللی است و هم شامل مشارکت های داخلی است . زمانی که حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۱ رخ داد به نظر می رسید تمرکز مجدد بر روی تنازعات بین دولتها بالا گرفته و بطور حیرت آوری شاید کاربرد جامع موافقت نامه های صلح بصورتی خاموش ادامه یافت و حتی مفاهیم جدیدی پیدا شد. [۴] موافقت نامه های صلح مربوط به تلاش برای نوسازی جوامع در تاُسی از تنازعات بین الدول می باشند بطوری که در شرایط کوا ، افغانستان و عراق قابل مشاهده و درک است. اکنون ، کاربرد و بکارگیری نیروی بین الدول باعث درگیری بین المللی در عمارت و ساختمان حکومت داخلی می شود این پروژه نیاز به جعل توافق ها و سندهای بین گروه های معارض از طریق دستورات قانون اساسی دارد که بصورت توافق مذاکرات ، جلوه گر می شود . علیرغم شیوع سندهایی که می توانند بعنوان پیمان های صلح درنظرگرفته شوند ، و پیدایش استانداردهای قانونی که آنها را بعنوان یک مقوله در نظر می گیریم . اصطلاح پیمان صلح بطور جامع نامشخص باقی می ماند . این برچسب عنوان اغلب به توافق های مستند بین اعضای یک اختلاف و جنگ داخلی فجیع وشدید نسبت داده می شود تا فرمان آتش بس را ضمیمه دستورات قانونی و سیاسی کند[۵] . یک دهه و نیم بعد از جنگ سرد اقداماتی بوجود آمد که مربوط به تحقیقات روبه رشد درزمینه پیمان های صلح ،بخصوص در علوم اجتماعی و در زمینه حل اختلافات بود. هم چنین این ادبیات و نوشته جات توجه مختصری به نقش پیمان صلح بصورت یک سند لازم الابلاغ و اجباری داشتند . دانشمندان علوم اجتماعی و تحلیل گران حل تنازعات آنچه را که باعث می شود پیمان های صلح به نتیجه برسند یا با شکست مواجه شوند را بررسی می کنند . آنها تلاش می کنند تا عناصر متفاوت مربوط به توافقات را تفکیک کنند . بصورتی که بطور تجربی آنها را آزمایش می کنند و از طریق مطالعات و بررسی های پرونده ، محدوده و میزانی را که باعث کاهش تنازعات میشوند مشخص می کنند. [۶] این تحقیق ، درطرح و نتایج مربوط به آن ، پیمان های صلح را بعنوان یک گروه در نظر می گیرد اما تمایل دارد بخش محدودی را به سوالات مطرح شده ای درمورد چگونگی اعمال توافق و اینکه آیا توافق یک سند قانونی است یانه ؟ اختصاص می دهد . این تحقیق بر عوامل عمده ای که تسلیم و تبعیت را بعنوان مداخلات پویای شخص ثالث درنظر می گیرند. [۷] و به ویژگی اصلی روند مبارزات مثل نقش اقتصاد و بلوغ ومسلح شده[۸] تعادلات و روابط نیرومند منطقه ای و نظامی متغیر تمرکز دارد[۹] . و بخشی از مباحث با توافق نامه و قرارداد تحت پوشش قرار می گیرد . ( با توجه به مختصری به طرح توافق) ادبیات قانونی ،در مقابل ارزیابی های محدود و جزیی از شرایط ، ساختارها و ماهیت قانونی پیمان های خاص را بدست می دهند.[۱۰] اما به میزان اندکی بصورت مستقیماٌ متحمل تحلیل موافقت نامه های صلح می شود . [۱۱] هرموقعیتی ، یک رقابت با ارزش است . نظر به ادبیات قانونی ، مقیاس تجلی پیمان های صلح عبارتست از: گروه مشخصی از استانداردهایی که بعنوان یک گروه در نظرگرفته می شوند ، حوزه ای از تجارب متداول و مشترک که مربوط به مذاکرات طرح و محتوا و اجرامی باشند وهمگی آنها به یک سری سندهای مربوط به ویژگی های رایج قانونی ، اشاره و دلالت دارند. با توجه به ادبیات علوم اجتماعی ، فرعیات مربوط به ویژگی های قانونی موافقت نامه های صلح ، با منظور کردن تبعیت یا اجراعلیرغم بیشترین اختلافات جزئی در مورد چگونگی اعمال قانون مورد اهمیت واقع میگردند . بینش درونی بیشتر و بالاتر درزمینه تبعیت وپیروی مفید است و باعث می شود محقق چنین پیشنهاد دهد که درحدود نیمی از تمام پیمان های صلح طی ۵ سال وبیشتر طی یک دوره ده ساله درهم شکسته می شوند ودر همین حال اکثر بقایا « عدم جنگ و عدم صلح » را بدست میدهند که بررسی آن مشکل می باشد[۱۲] . این مبحث نقش پیمان های صلح را در جریانات صلح آمیز یک چشم انداز قانونی ، مطرح می سازد . به ویژه ، زمان چگونگی پیدایش و ایجاد پیمان های صلح درجریانات صلح آمیز را نیز مطرح می سازد . (بخش ۱) و نیز محدوده ای را که در آن آنها روش های قانونی قابل تشخیص یا روشهایی را که اعتبار قانونی داشته و بکار می آیند را مشخص می کنند . ( بخش ۲ ) این مباحث بکار گرفته می شوند تا روابط بین معتبر سازی وقانونی کردن پیمان های صلح و تکمیل آنها را نشان دهد [۱۳]. این مبحث چنین ابراز می دارد ( بخشهای ۳تا۵) که پیمان های صلح بطور آشکار و مشخصی اسناد قانونی هستند که ویژگی های بارزی دارند و درسرتاسر نمونه ها و مثالها اعمال می شوند و اینکه مربوط به اقدامات قانونی متداول یعنی توافق ها و صلح های قانونی یا قانون افراد صلح پذیر یا مسلح می باشد ( بخش ۶) [۱۴]. تصدیق مشروعیت پیمان های صلح بعنوان صلح قانونی چنین استدلال می شود که دردرک بیشتر روابط قانونی که این مفاهیم را بدست میدهد،مفید واقع میشود. هم چنین تبادلات آگاهانه بین شرایط صلح آمیز متفاوت را تسهیل می بخشد بطوری که شرایط بهتر پیروی وایجاب را بدست داده و با علوم اجتماعی سر وکار دارند که عوامل موثر در قبولی یا شکست توافق را تحت تاثیر قرار می دهند . الزام مجموعه قوانین را بررسی می کند. فصل اول : الگوهای مختلف موافقت نامه های صلح ۱-الگوهای مختلف موافقت نامه های صلح تحت تاثیر تمایل شدید به تلاش برای حفظ صلح عامه؛ مصمم به حفظ صلح عمومی از طریق بهترین تلاش ها با حل و فصل دوستانه اختلافات بین المللی ، با به رسمیت شناختن همبستگی که اعضای جامعه ی ملت های متمدن را متحد می سازد؛خواهان توسعه حاکمیت قانون و تقویت درک عدالت بین المللی؛با اذعان به اینکه تاسیس یک دیوان دائمی داوری در میان قدرت های بزرگ ، قابل دسترسی برای همه ، به طور موثر در این امر نقش خواهد داشت ؛با عنایت به مزایای سازمان عام و منظم آیین داوری؛هم عقیده با مبتکر ممتاز کنفرانس بین المللی صلح مبنی بر اینکه اصول انصاف و حقی که مبنای امنیت دولت ها و رفاه ملت هاست باید در یک موافقت نامه بین المللی قید شود؛[۱۵] مادامی که زمینه های صلح مطرح می گردند و ارزیابی می شوند ، تنوع وسیعی از اسناد که می توانند بعنوان « توافق نامه صلح » مطرح شوند بوجود می آیند . این می تواند بطور سودمندانه ای به ۳ نوع اصلی تقسیم می شوند که تمایل به انجام مراحل مختلف تنازعات یعنی موافقت نامه های صلح پیش از مذاکرات ، موافقت نامه های چار چوب (موافقنامه های محتوایی ) و موافقت نامه های اجرایی /موافقت نامه های تجدید مذاکرات را بدست دهند. ۲-موافقت نامه های(پیمان های) صلح پیش از مذاکرات : بهترین روش پایان جنگ ، انعقاد معاهده ی صلح است.استقرار صلح در شکل سنتی که تا به امروز نیز اعتبار خود را حفظ کرده است ، همچون ترک مخاصمه ، بر یک عمل حقوقی که دارای ماهیت قراردادی دو یا چند جانبه میباشد، استوار است. با انعقاد معاهده ی صلح است که متخاصمان رسماً اعلام می دارند که حالت جنگ و تخاصم میان آنها خاتمه یافته و شرایط برقراری روابط مودت آمیز فراهم شده است. معاهده ی صلح معمولا به دنبال یک سلسله اقدامات مقدماتی ، همچون آتش بس و ترک مخاصمه منعقد میشود. لیکن ممکن است بدون آن مقدمات و به رغم وجود حالت جنگ نیز مخاصمات پایان پذیرد.[۱۶] بر اساس اصل دوم اختلافات بین المللی باید بر اساس حاکمیت مساوی دولت ها و مطابق با اصل انتخاب آزاد راه های مسالمت آمیز حل و فصل شود ،به نحوی که صلح و امنیت بین المللی و عدالت به خطر نیفتد. طبق این اصل دولت ها میبایست اختلافات خودشان را از راه های مسالمت آمیز با توسل به مذاکره، تحقیق میانجیگری، سازش ، رسیدگی قضایی، موسسات و ترتیبات منطقه ای یا دیگر وسایل مسالمت آمیز به انتخاب خود حل و فصل نمایند. همچنین اعلامیه تاکید میکند که طرف های اختلاف در صورت شکست هر یک از راه های حل مسالمت آمیز اشاره شده موظفند برای حل اختلافات به راه های مسالمت آمیز دیگر مورد توافق روی آورند.[۱۷] مرحله مذاکرات پیشین روند صلح ، اغلب « مذاکرات وگفتگو پیرامون گفتگو » نامیده می شود و درمورد چگونگی نشاندن هرکس پای میز مذاکره با دستور جلسه پذیرفته شده می باشد .برای طرفین که مدت زمان طولانی منازعه دارند ، هرحرکتی به سمت میز مذاکره یک جریان اخطار آزمایش است که مربوط به این می شود که آیا آنها خودشان را بیشتر در پشت میز می بینند یا درعرصه ومیدان جنگ . برای این نوع مذاکرات چهره به چهره و یا مجاور که برای همه رخ نمی دهد ، طرفین باید مطمئن شوند که مذاکرات ، برای بهره وری نظامی و سیاسی طرف مقابل انجام نمی شود.[۱۸] مرحله مذاکرات پیشین تمایل دارد بر روی شخصی که قصد مذاکره و نیز شرایط گفتگو رادارد تمرکز داشته باشد . مباحثی مثل بازگشت مذاکره کنندگان از تبعید و یا ازاد سازی آنها از زندان مطرح میشوند و سلامت فیزیکی و جسمی آنها بررسی میشود و از بازداشت آزاد می شوند و منحصر به چگونگی جنگیدن در طول مذاکرات می شود. اغلب توافق هایی که دراین شرایط صورت می پذیرند مربوط به احراز آتش بس خواهد بود که مذاکرات توافق های چند جانبه را بدست خواهد داد . آنهااساسا شامل تمام گروه های درگیر نمی باشند اما فرم توافق های دو جانبه بین برخی احزاب را می گیرند و تا تاریخ اخیر بصورت مخفی باقی می مانند . وضع قانون منطقه ای نیز ممکن است مذاکرات پیشین را بدست گیرند تا مفهومی برای تلاش درمذاکرات را واقع سازند و تقویت کنند.[۱۹] بیانیه حراره[۲۰] توسط سازمان اتحادیه آفریقا درسال ۱۹۸۹ منتشر شد و شرایطی را برای مذاکرات چند جانبه درآفریقای جنوبی تنظیم کرد که تاثیراتی را بر روی پارامترهای مذاکرات بدست داد و راهکارها و خطوط اصلی مذاکرات مخفیانه نلسون ماندلا با رئیس جمهور کلارک [۲۱]را به تصویر کشید درسال ۱۹۹۹ درافغانستان دوگروه+۶ (چهار دولت مرزی و حاشیه ای وفدراسیون روسیه و ایالات متحده) به دنبال ارائه یک مفهوم برای مذاکرات بوسیله بیانیه تاسکن [۲۲] بودند[۲۳]. وضعیت مذاکرات پیشین ، اگر موفقیت آمیز بود دربرخی نمونه های آتش بس به اوج رسید و مذاکراتی را که در زمینه حل مسائل اصلی و اساسی در منازعات مطرح می شدند را هدایت می کرد . توافق های اعمال شده در این مرحله اگر به هیچ وجه منتشر نمی شدند، بیشتر ازاین که توافق های قانونی اجباری را به دست دهد مفهوم اظهارات موضوعه و پیمان های سیاسی را القاء می کرد . آنها تمایل دارند که بصورت اظهاریه ها و بیانیه ها یا موارد بایگانی شده و سوابق توافق نامه ها یا درک چند جانبه مطرح می شوند وبگونه ای برتر بعنوان توافق هایی مطرح شوند که زبان و کلام تعهد را بکار می گیرند.[۲۴] این مبحث نقش اسناد مشترک را دراین مرحله از فرایند مطرح می سازد . آنچه برای طرفین مهم است حقیقت معرفی و برقراری یک کمیته مشترک در مذاکرات بعدی می باشد . اسناد مربوط به مذاکره پیشین اغلب بصورتی ارائه میگردد که هرطرف و هرعضو بطور یک جانبه بدون مراجعه به افکار و رفتارهای طرف دیگر در محدوده ی درک خودش متعهد می گردد. اسناد موجود ، به میزان زیاد طرفین خارج از مذاکره را هدف قرار می دهند. بطوری که درداخل آنها تمایل دارند مفهومی را بدست دهند که درآن مفهوم خارج از مذاکره احتمالاً دخالت داده می شود. فقدان یک جامعیت قانونی به طرفین این امکان را می دهد تا ازانجام تعهدات وعده داده شده سرباز زنند . (مواردی که پایه های قدرت رقابت های سیاسی را با دادن وضعیت اصلی تر قرار می دهند) مباحثی مثل حدود مباحث و حدود مشارکت و شرایط مشارکت همگی مبحث قطعی درمرحله مذاکرات پیشین هستند که توصیف مشخصات اسناد بصورت بیانیه یا نامه غیر رسمی مطرح می شوند . این بیانه ها در مفاهیمی که به سمت آتش بس پیش می روند و مذاکرات، یابطور خود به خود قابل اجرا هستند یا نیستند بیانیه دویینگ استرو [۲۵] برای مثال در مراحل اولیه جریان صلح ایرلند شمالی توسط دولت های بریتانیایی و ایرلندی درواکنش به مذاکرات محرمانه صورت پذیرفت، بطور واضحی حضور قانون مورد اجتناب واقع شدودولت ها موقعیت ها را تشخیص دادند.[۲۶] آنچه را که بنظر می رسد آخرین تعهد است تایید ، تثبیت و تصریح کردند. با این وجود بیانیه یک مفهوم بین الدولی جدید را ابراز می دارد بیانیه یک چارچوب اولیه برای توافق و اخطاررا بدست می دهد که آتش بس مربوط به تمام گروه های مذاکره کننده ای می شود که شامل موارد پیشین به استثنای ساین فین[۲۷] می باشد . زبان اظهاری وتوضیحی چنین کاری را بدون وجود مذاکرات مستقیم یا اعطای امتیاز به آن یا همکاری سیاسی برگزیده آن در ساین فین امکان پذیر می سازد حتی اگر هر دوی آنها مطرح شده باشند.[۲۸] ۳-موافقتنامه های چار چوب (موافقت نامه های محتوایی): توافق نامه های چارچوبی یا اساسی هدفشان ادامه دادن آتش بس است . آنها چارچوبی را برای دولتهایی طراحی می کنند که علت های اساسی منازعات را مورد هدف قرار می دهند و خشونت را بصورتی دائمی تر ، متوقف می سازند . توافق های صورت گرفته در این مرحله بصورتی بسیار واضح ترعنوان«پیمان صلح» را به خود می گیرند . آنها می خواهند بیشتر گروه های درگیر جنگ با ابزار نظامی را در برگیرند . آنهایی که درخارج از جریان هستند اغلب کسانی هستند که برای انجام چنین کاری در نظر گرفته می شوند. بنابراین از روی دست امضاء کنندگان محل می گذرند، توافق نامه و پیمان صلح بروندی [۲۹] و پیمان صلح سیرالئون [۳۰] و قانون اساسی ضمنی و موقتی آفریقای جنوبی همگی مثال هایی از این نوع هستند . توافق نامه های چارچوبی یا اساسی مکانیسم هایی را برای غیر نظامی شدن ، مورد تایید قرار می دهند و دفع بسیج عمومی تمایل دارد به خشونت های نظامی پایان دهد آن هم با مربوط ساختن آن ها به ساختارهای اساسی جدید که طرز حکومت انتخابات و سازمانها ی حقوق بشر را مورد هدف قرار می دهند. این توافق نامه ها درمیزان جزئیاتی که دارا می باشند متفاوتند بدین معنی که؛جزئیات کامل یا قوانین مربوط به تواُم سازی اقدامات بهسازی و اصلاح ممکن است ، ارائه شوند . آنها هم چنین بگونه ای برسرحق حاکمیت و حکومت و ماهیت اختلاف دارند که یا بطور کامل مصمم می باشند ( بطوری که آنها اساسا در آفریقای جنوبی هستند ) و یا بطور جزئی رای می دهند و یا بطور ناقص یا تقریبا بطور کامل به تعویق می اندازند . برخی جریانات درجهت توافق چهار چوبی با مقررات جزئی و طویل عملی می شوند و هدفشان این است که بطور کامل به موضوعاتی مثل توافق نامه بلفاست [۳۱] و قانون اساسی موقتی آفریقای جنوبی بپردازند[۳۲] . جریانات دیگر مثل جریانات مربوط به, گواتمالا[۳۳] ،السالوادور[۳۴]،بروندی[۳۵] توافق عمومی را موضوع به موضوع تقویت می کنند در این توافق نهایتا در کنارهم قرار می گیرند یا با یک توافق نهایی جامع ، مورد تایید قرار می گیرند[۳۶]. یک توافق نامه چارچوبی مربوط به مذاکرات رسمی می باشد و اجرای آن لازم است اعضاء با توجه به درآمدهای برترشان و کاربرد نیرویشان مصالحات اساسی را بدست دهند،آنها اینکار را انجام خواهند داد حتی اگر احساس کنند که تعهداتی که آنها از طرف دیگر بدست آورده اند در حال اجرا شدن می باشد . این ضرورت ونیاز به تقابل در ارتباط با گروههایی که به جزئیات بیان توافق نامه ها و کاربرد مکرر وکلا و مشاوران حقوقی در طول مذاکرات توجه دارند منعکس می شود . پیمان های صلح یک ساختار با ظاهر قانونی را مشخص می کنند که دارای مقدمه ، بخش ها ، اساسنامه و ضمایمی می باشد آنها هم چنین زبان از نوع قانونی درخواست های طرفین و امضاءکنندگان را بکار می گیرند و متقابلا آنها را بعنوان اسناد قانونی در نظر می گیرند . هم چنین آنها به آسانی با مقوله های قانونی مرسومی مثل عهد نامه ، توافق نامه بین المللی یا معاهدت ، متناسب نمی شوند . دلیل اصلی این است که اختلافات خودشان نه بطور واضح بین الدول می باشد نه بین المللی[۳۷] پیمان های صلح هم مربوط به مشروعیت خارجی دولت و هم ابعاد فراکشوری منازعات می باشدو درارتباط با دستور قانون اساسی داخلی ایالات است. وجود امضاء کنندگان غیر دولتی باعث می شود آنها را بیرون از مباحث قانونی بین المللی معاهدات یا « پیمان بین المللی » بکار بگیریم، مادامی که اظهارات احزاب چند دولت مبنی تحلیل و تفسیر آنها را بعنوان اسناد قانون محلی ، مشکل می سازند. این ویژگی در زیر دربخش ۲ مطرح می شود . ۴-موافقتنامه های اجرایی /موافقت نامه های تجدید مذاکرات : موافقت نامه های اجرایی برای پیشرفت و توسعه ابعاد چارچوب و درهم تنیدن جزئیات آن ها می باشد . توافق نامه ها موقت فلسطین – اسرائیل (اسلو ۲ )[۳۸] پر شدند و بطور جزئی چارچوب اسلو ۱[۳۹] اجرا شدند . سازمان قطعی و نهایی آفریقای جنوبی قانون اساسی ضمنی توسعه یافت واجرا شد[۴۰]. با توجه به ماهیت آنها توافق نامه های کامل شده شامل مذاکرات جدیدی می باشند ودر عمل اغلب ارزیابی مذاکرات مجدد را بصورت آزمایش طرفین و احزاب در نظر گرفت به طوری که خواه آنها بتوانند امتیازاتی که در مراحل اولیه بدست آورده اند را برگردانند یا نه . توافق نامه ای اجرایی اساسا شامل تمام گروه های توافق نامه چارچوبی می باشد . بعضی مواقع توافق نامه های اجرایی مستند نمی باشند و بعضی مواقع آنها گونه ها و قالب قانونی قابل تشخیص دارند و درواقع تا حدی مفهوم مربوط به توافق های درحال پیشرفت که “موافقت نامه های صلح"نامیده می شود ممکن است در این مرحله،غالب شود بطوریکه تلاش های مربوط به حل و فصل اختلافات جریانات صلح در جریانات مداوم قوانین عمومی به طور جزئی محوشده و میزانی از موفقیت را بدست دهند بنابراین مباحث و معاهدات بصورت یک وسیله برای مشخص کردن و تحت قانون در آوردن روابط محلی می باشد که در گیر اختلافات می باشند[۴۱] درسطح بومی پیمان صلح اغلب در قالب قانون گذار و پایه گذار مطرح می شود در نتیجه بیشتر در زیر در بخش۳ مطرح می شود .ازطرف دیگر اجرا ممکن است ناجور وغیر ممکن باشد .در چنین مواردی توافق های اجرایی می تواند شامل مذاکرات مجدد و موافقت نامه های جدیدی می باشدکه روابط آنها با موافقت نامه های صلح سابق اغلب نامشخص است. یک نمونه کاملا متفاوت از توافق نامه های لیبریا [۴۲]،سیارالئون۴۳ و توافق نامه اخیر فلسطین – اسرائیل همگی ابهام بارزی را در تشخیص یک قرارداد بصورت اجرایی و مذاکراتی یا در نهایت یک سند جدیدرا نشان می دهند. بطور خلاصه جریانات صلح ، اسنادی را در فرایند در مرحله اجرا و مذاکرات پیشین بدست می دهند که مشخصه آنها بعنوان موافقت نامه های صلح می توانند مورد ارزیابی قرار گیرند . هم چنین آنها نشان می دهند که بیشتر موافقت نامه های چارچوبی یا واقعی ،پیمان های صلح را بصورت برتری برپا می دارند چنین قراردادهایی تمرکز بارزواساسی بربقیۀ مبحث دارند . فصل دوم :قانونی ساختن مذاکرات صلح ۱-مشکلات مربوط به طبقه بندی حقوقی موافقتنامه ها : علیرغم وجود موافقت نامه های قانونی ، موافقت نامه های صلح واقعی واساسی به سختی در مقوله ای قانون بین المللی موجود، بطوری که یقیناٌ قابل درک باشند جا می گیرند . چنین طبقه بندی با محدودیت های مقولات وبخصوص عدم تناسب آنها با توجه به عدم تطبیق و آماده سازی موضوعات مختلف الجنس، موافقت نامه های صلح و ترکیب آنها با امضاء کنندگان غیر دولتی و دولتی مختل می شود . برطبق ماده ۲، کنوانسیون وین[۴۳] در حقوق معاهدات سال ۱۹۶۹ بیشتر آنچه بصورت قانون بین المللی رایج مجدد مطرح می شود . مورد قبول است و یک معاهده وپیمان ،توافق بین المللی که بین ایالت ها بصورت فرم نوشتاری منعقد می گردد ، می باشد و با قانون بین المللی اداره می گردد خواه سند مجزا درنظر گرفته شود وخواه در دو یا تعداد بیشتری از سندهای وابسته و هرآنچه را که نمونه ونوع خاص از آن است، مطرح گردد . این تعاریف ازابهامات ، رنج می برد[۴۴]، درحالت خاصی اگرچه مفسران و اعضای حوزه قلمرو بطور یکسان درساختار معاهده مورد توجه قرار می گیرند مفهوم در معاهده بهتر قابل درک می باشد تمایل به محدود کردن می تواند از متن موافقت نامه درک شود و شواهدی درباره تمایلات گروه ها را در برگیرد مثل مطالب موضوعی مربوط به اجبار و انتخاب زبان. این شواهد می تواند تفاوت هایی را برای موافقت نامه های صلح بدست دهد که مربوط به شرایط درون ایالات و دستورالعمل های آنها می باشد و تاکنون برماهیت و مشروعیت قانونی (بعضی مواقع به تمامیت ارضی) دولت در سطوح بین المللی تاثیر داشته است . باوجود این اگر تعریف ومعنی قرارداد وین بصورت یک نقطه آغاز بکار رود برخی پیمان صلح ها به نظر می رسند موردبحث واقع شده اند. توافق نامه های صلح در تنازعات محض بین الملل بطورآشکاری رفتارها را شکل می دهند اگرچه در ۱۵ سال گذشته این مقدار در کمترین حد بوده است[۴۵] . معاهدات ما می تواند هم چنین تنازعات و اختلافات را اساساً با بعد داخلی مشخص کنند . طرفین اختلاف که در آغاز آن تعیین نشده اند درست درزمانی که یک پیمان صلح منعقد گردد می توانند به آن وضعیت دست پیدا کنند مثل موافقت نامهُ چارچوبی برای صلح در بوسنی و هرزگوین یا توافق نامه صلح دیتون دی پی ای و موارد شرح داده شده[۴۶]. هم چنین دیگر توافقاتی که بطور مستقیم توسط گروه های غیر دولتی امضاء شده اند . به نظر می رسند که تحت قرارداد وین، خارج از معنی محض یک معاهده می باشند و سئوالی درمورد اینکه چه قانونی وضع شده است را مطرح می کند اگرچنین باشد هر توافقی رخ می دهد . تعاریف به میزان اندک درزمانی که معاهده مورد استنتاج واقع می شود مورد قبول قرار می گیرد و در حالت خاص از آن جایی که آن مستثنی از توافقات شفاهی می باشد بطور اساسی دراین مباحث ،توافقات توسط مباحث دیگر قانون بین الملل امضا می شود . هم چنین این حذفیات با ماده ۳ قرارداد وین اصلاح می شود . ( و دومین قرارداد درسال ۱۹۸۶ برای اقدامات بین دولتها و سازمانهای بین المللی بکار می روند ) و با هم برای موقعیت قانونی توافقاتی بکار می روند که قبل از سال ۱۹۶۸ بعنوان معاهده در نظرگرفته شود . ماده ۳ این حقیقت را بیان می کند[۴۷] که قرارداد حاضر و کنونی برای توافقات بین المللی منعقد شده بین دولتها و دیگر اشخاص حقوق بین الملل یا بین چنین اشخاص حقوقی بین الملل دیگر برای توفقات بین المللی که صورت نوشتاری ندارد منعقد میگرددو بر اجبار و الزام قانونی چنین توافقاتی تاثیر نمی گذارد ، بکار نمی رود . a ) سندیت چنین توافق هایی و (B اجرای هر قانونی توسط آنهاکه در قراردادهای کنونی کامل می شودوآنها اشخاص حقوق بین الملل هستند که از قرارداد مستقل می باشند . c) اجرای قرارداد درارتباط با روابط دولتها دربین خودشان تحت توافقات بین المللی که درآن اشخاص حقوق بین الملل نیز طرف های دعوی می باشد. این شروط برای مباحث امروزه ، حائزاهمیت می باشند ،زیرا نشان می دهند که توافق نامه هایی بین گروه های دولتی و غیر دولتی که اشخاص حقوق بین الملل هستند یا درواقع بین چنین گروه ها و طرفین غیر دولتی به تنهایی می تواند بصورت قانونی ،توافقات بین المللی را اجباری سازد و بنابراین قوانین یا حقوق عرفی نظر به شکل و ترکیب و نقض عهد شبیه آنچه که درسال ۱۹۶۹درقرارداد وین مدون گشت ، حکومت می کند و قابل اجرا می باشد . هم چنین مفهوم قرارداد وین از « اشخاص حقوق بین الملل » محدوده قدیمی را به شخصی مرتبط می سازد که می تواند ادعای چنین موقعیتی را داشته باشد که اهمیت بسیار بیشتر نسبت به زمان مطرح شدن قرارداد در سال ۱۹۶۹ فرض شده است و بطور خاصی با اقداماتی که مربوط به پیمان صلح می باشدمرتبط است. [۴۸] سه گروه اصلی که پیمان های صلح را امضا می کنند مبناهایی برای مطالبه موقعیت اشخاص حقوق بین الملل دارند . مادامی که یک مبحث عمومی درزمینه موقعیت قانون بین المللی آنها فراتر از حدود این مبحث می باشد ، یک خلاصه کوتاه می تواند ادعاهای آنها را نشان دهد . بصورت واضح تری گروه های مخالف مجهز به سلاح ،پیمان های صلح را بعنوان پیشکسوتان اصلی اختلافات داخلی ، امضا می کنند . دربیشتر پیمان های صلح که توسط گروه های مخالف صلح امضاء می شوند ، کنار گذاشتن اسلحه هادر نظرگرفته می شوند ، تا ثابت کنند که طرفین دعوی می خواهند توافقات بر روی طرح قانون بین الملل ، الزامی شوند و اینکه امضاء کنندگان غیر دولتی « اشخاص حقوق بین الملل » بودند که مبتنی بر شناخت چنین گروه هایی تحت قانون بین الملل درحالتی خاص بوسیله حقوق و قانون بشر دوستانه می باشند[۴۹] بیشتر توافق ها اساساً این معیارها را تکمیل می کنند و می توانند بگونه ای بکار روند که همگی، زبان قانون رسمی را بکار برند و امضا کنندگان بین المللی داشته باشد .اولاٌ: این شامل توافق های کشور آنگولا ( بین دولت و یونیتا)[۵۰] و کشور بروندی( بین دولت و گروه های مخالف مسلح و احزاب سیاسی) و جمهوری دموکراتیک کنگو (بین دولت و گروه های مخالف طرح ) و گواتمالا(بین دولت وگروه های مخالف صلح گواتمالا «اورانگ»)[۵۱] والسالوادور (بین دولت واف ام ال ان) [۵۲] و اسرائیل / فلسطین ( بین دولت اسرائیل و سازمان آزادیخواه فلسطین)[۵۳] و موزابیک (بین دولت و رنامو) [۵۴] و رواندا ( بین دولت و جبهه وطن پرست روانده) [۵۵] و سیرالئون (بین دولت و جبهه متحد انقلابی سیرالئون).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
منبع: فصلنامهی آماری، بهار ۱۳۹۱: ۲۹. بدون شک، بنیان همبستگی جامعه و تحکیم استقلال و اقتدار ملّی، اشتغال و درآمدهای حاصل از آن است، چرا که وجود افراد بیکار در میان قشر تحصیلکردهی دانشگاهی و غیردانشگاهی به منزلهی تباهشدن بخشی از سرمایهگذاریهای انسانی است و عدم تأمین شرایط شغلی درکشور نیز ضریب آسیبپذیری اجتماعی را بالا برده و سبب وقوع بحرانهای عظیم اجتماعی و سیاسی خواهد شد. اگر چه مسألهی بیکاری با توجّه به تبعات آن در ناهنجاریهای اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی برای کلیهی آحاد جمعیّت آزاردهنده و برای اقتصاد کشور بازدارنده است، با اینحال، بیکاری فارغالتّحصیلان دانشگاهها از حسّاسیت و اهمیّت بیشتری برخوردار است. این اهمیّت به دلیل سرمایهگذاری انجامشده برای تربیّت نیروی انسانی ماهر در کشور و بیاستفاده ماندن آن در فعالیّتهای اقتصادی و وارد ساختن خسارت به اقتصاد ملّی از یک سو، فراهم نبودن زمینه برای محوّل کردن نقشهای اجتماعی به افراد فرهیخته برای نیل به اهداف توسعهی کشور از سوی دیگر و در عین حال، امکان بروز اعتراض و عکسالعمل در جامعه به سبب باسوادی و آگاهی بیشتر است (بختیاری ۱۳۸۲: ۸۴).
کارنوی[۶] (۱۹۸۷ به نقل از رشوند ۱۳۹۰: ۵) بیان میدارد که عدم اشتغال در میان تحصیلکردهها به دو لحاظ حائز اهمیّت است: ۱) این وضع به معنای اتلاف منابع میباشد. ۲) این امر میتواند تهدیدی برای ثبات سیاسی بوده و در نتیجه از سرعت رشد اقتصادی کشور بکاهد. تحصیلات بهطور بالقوّه میتواند نقش مهمّی در واژگونی ساختهای اجتماعی و اقتصادی بازی کند. در شرایط کنونی، ایجاد فرصتهای شغلی برای انبوه بیکاران کشور به ویژه فارغالتّحصیلان بیکار یکی از مهمترین دغدغهی سیاستگزاران و تصمیمگیران کلان کشور است. مسألهی اشتغال دانشآموختگان طیّ سالهای اخیر به عنوان چالشهای اساسی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و در زمرهی مهمترین تهدیدهای امنیّت و توسعهی ملّی مطرح میباشد (صالحی عمران ۱۳۸۵: ۴۲ به نقل از سعیدی رضوانی و دیگران ۱۳۸۹: ۵۹). بیتردید عدم جذب یا روند کُند جذب قشر تحصیلکرده در بدنهی اشتغال، همسو با روند رشد و توسعهی پایدار نیست و این امر خود به افزایش شکاف میان عرضه و تقاضای نیروی کار منجر میشود. این مسأله در کنار سایر عوامل و پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از عدم اشتغال به ویژه در میان اقشار تحصیلکرده، لزوم برنامه ریزی و سیاستگزاری جدّی را در سطح کلان طلب میکند. امروزه، با پیشرفت ســریع تکنولوژی و تحوّل در بینشها و استراتژیها نیاز به نیروی انسانی کارآموخته و کارآمـــــد بیش از هر زمان دیگر محسوس میباشد. در جهان کنونی که دامنهی علم به سرعت درحال گسترش است، نیروی انسانی آموزش دیده به عنوان مهمترین سرمایه برای رشد و توسعهی کشور محســوب میشود. بنابراین، اشتغال برای افراد جامعه یکی از مهمترین و آرمانیترین هدف برنامهریزان، سیاستمداران و اقتصـــاددانان بوده و بیکاری و کمکـــــاری نیز یکــــی از پیچیدهترین و مشکلترین عارضههایی است که یک ملّت به آن گرفتار میشود و باعث کُندی و یا توقّف روند توسعهی اقتصادی، اجتماعی و حتّی سیاسی میگردد و در نتیجه، همهی مسائل توسعه و رشد را تحتالشّعاع قرار میدهد. بر این اساس، مسألهی اشتغال و بیکاری دانشآموختگان به عنوان یک معضل، یکی از مهمترین مشکلات جامعهی ایران در مقیاس ملّی و منطقهی میباشد. بنابراین، ضرورت دارد تا ضمن تحقیق دربارهی وضعیّت اشتغال فارغ التّحصیلان آموزش عالی، به بررسی و شناسایی عوامل مؤثّر بر آن بپردازیم. در این تحقیق بر آن هستیم تا این پدیده را در بستر اقتصادی ـ اجتماعی، فرهنگی و جمعیتی استان کردستان به کنکاش بگذاریم. هدفهای تحقیق الف) هدف کلّی بررسی وضعیّت اشتغال فارغالتّحصیلان دانشگاهی استان کردستان در سال ۱۳۸۵ و مطالعهی عوامل مؤثّر بر آن میباشد. ب) هدفهای جزئی ۱) توصیف وضعیّت اشتغال فارغالتّحصیلان دانشگاهی استان کردستان در سال ۱۳۸۵. ۲) بررسی ساختار سنّی و جنسی فارغالتّحصیلان دانشگاهی استان کردستان در سال ۱۳۸۵. ۳) بررسی رابطهی بین ساختار زناشویی و وضعیّت اشتغال فارغالتّحصیلان دانشگاهی استان کردستان در سال ۱۳۸۵. ۴) بررسی و توصیف مشخصّههای فردی فارغالتّحصیلان دانشگاهی استان کردستان در سال ۱۳۸۵. ۵) بررسی رابطه بین وضعیّت مهاجرتی و وضعیّت اشتغال فارغالتّحصیلان دانشگاهی استان کردستان در سال ۱۳۸۵. پرسشهای تحقیق پرسش اصلی تحقیق این است: وضعیّت اشتغال فارغالتّحصیلان دانشگاهی ۳۴-۲۴ سالهی استان کردستان در سال ۱۳۸۵ به چه صورتی است؟ عوامل مؤثّر بر آن کداماند؟ علاوه بر این، پرسشهای دیگری به شرح ذیل مطرح است که به آنها پاسخ داده خواهد شد: ساختار سنّی و جنسی فارغالتّحصیلان دانشگاهی استان کردستان چگونه است؟ آیا رابطهای با وضعیّت اشتغال آنان دارد؟ آیا رابطهای بین ساختار زناشویی و وضعیّت اشتغال فارغالتّحصیلان دانشگاهی استان کردستان وجود دارد؟ چه رابطهای بین وضعیّت اشتغال فارغالتّحصیلان زن با داشتن فرزند و تعداد فرزندان آن ها وجود دارد؟ تأثیر سطح تحصیلات و رشته تحصیلی به عنوان مشخصّههای فردی بر وضعیّت اشتغال فارغالتّحصیلان آموزش عالی استان کردستان چگونه است؟ آیا رابطهای وجود دارد؟ آیا رابطهای بین وضعیّت مهاجرتی فارغالتّحصیلان دانشگاهی استان کردستان و وضعیّت اشتغال آنان وجود دارد؟ فصل دوم: چارچوب نظری تحقیق مقدّمه مسألهی بیکاری دانشآموختگان آموزش عالی در سالهای اخیر از حسّاسیت و اهمیّت بیشتری برخوردار است. بیکاری تحصیلکردههای دانشگاهی یکی از معضلات کنونی و پیش روی جامعه است، به گونهای که مطالعات تجربی بسیاری را به خود اختصاص داده و مباحث نظری فراوانی را برانگیخته است. در این فصل، ابتدا کلیاتی در مورد تاریخچه آموزش عالی در جهان و ایران ارائه میشود. سپس، به بررسی مطالعات و تحقیقات انجامشده در مورد اشتغال میپردازیم. در ادامه، نظریههای تبیینکنندهی اشتغال فارغالتّحصیلان آموزشعالی را بررسی خواهیم نمود. در نهایت، با توجّه به مبانی نظری و تجربی تحقیق، چارچوب نظری و مدل تحلیلی تحقیق را ارائه خواهیم کرد. تاریخچه آموزش عالی در جهان و ایران دانشگاهها مسلّماً یکی از پیچیدهترین نهادهایی هستند که بشر تا به حال به وجود آورده است. این نهادها در طول قرنها در تمامی کشورها و عمدتاً در اروپا، رشد و توسعه یافتند، تا اینکه در دههی طلایی ۱۹۶۰ در بسیاری ازکشورهای جهان (بهطور اعم در اروپا و بهطور اخص در آمریکای شمالی) تبدیل به عناصر با اعتبار جامعه، چه به صورت دولتی و چه به صورت خصوصی گردیدند (مشرف جوادی و دیگران ۱۳۸۵: ۲۲). تأسیس اوّلین دانشگاه به عنوان نهادی رسمی و سازماندهیشده به قرون وسطی و گسترش تمدّن و فرهنگ اسلامی در اروپا بر میگردد. بزرگترین و غیرآشکارترین پیشرفت در قرون وسطی ایجاد روح تجربی بود که توسّط مسلمانان به کالبد قرن دوازدهم میلادی دمیده شد و بدین ترتیب قرون تیرهی اروپا (از سقوط دولت روم در سال ۴۷۶ تا قرن دهم میلادی) بیداری شگفتآوری را در پی داشت. روح تحقیقات و پژوهش در میان دانشمندان گسترش یافت و موجب پیدایش علوم و حرفههای جدید و جذب جوانان علاقهمند گردید. دانشمندان با تأسیس بولونیا[۷]، پاریس[۸]، وآکسفورد[۹] برای اوّلین بار دانشگاه را به عنوان جامعهی دانشمندان معرّفی نمودند. بسیاری ازصاحبنظران، دانشگاه بولونیا را اوّلین دانشگاه و بنیان دانشگاههای کنونی تلقّی میکنند. پس از تأسیس دانشگاه بولونیا، دانشگاهها با فرآیندهای پیچیدهای ایجاد شده و گسترش یافتند و هم اکنون به نهادهای مهمّی تبدیل شدهاند که ماهیّت رسالت و فرهنگ حاکم بر آن ها موجبات پیشرفت جوامع بشری را فراهم کرده است. بررسی تحوّلات هشت قرن اخیر آموزش عالی در جهان بر اهمیّت رسالت آموزش، پژوهش و خدمات اجتماعی دانشگاه و ایجاد توازن میان این عناصر با هدف نوآوری و توسعهی منابع انسانی برای حلّ مشکلات اجتماعی حکایت دارد و در این میان استقلال و پاسخگویی به نیازها از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است (آراسته ۱۳۸۴: ۶). سیر تحوّل آموزش عالی در ایران آموزش عالی در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی آموزش و تربیّت سطوح عالی نیروی کار به صورت سازمانیافته و «مدرسهای» دستکم در پارهای از زمینه های شغلی مانند پزشکی، امورقضایی، امور دینی، تعلیم و تربیّت، و امور دیوانی (تشکیلات دولتی) از سابقهی تاریخی طولانی در ایران برخوردار است که سرآغاز آن به پیش از دورهی اسلام بر میگردد. در دوران شکوفایی تمدّن اسلامی این فعالیّت سازمانیافتهتر و با پشتوانهی مالی مطمئنتر در مدارس و نظامیهها ادامه و گسترش یافت، امّا به تدریج بیشتر فعالیّتها به تربیت نیروی انسانی متخصّص در زمینه های دینی و امور قضایی ـ فقهی منحصر شد و از پاسخگویی به نیازهای سایر فعّالیتهای اقتصادی کنارهگیری شد (نفیسی۱۳۸۰: ۱۳-۱۲). با افزایش نفوذ کشورهای غربی و روسیه در دوران قاجاریه در ایران و آغاز آشنایی با پیشرفتهای علمی و صنعتی غرب، نیازهای جدیدی برای مشاغل تخصّصی مطرح شد که نظام استاد- شاگردی و خودآموزی موجود دیگر نمیتوانست به درستی پاسخگوی آن باشد. برای پاسخگویی به این نیازها، که انقلاب مشروطیّت بر شدّت و وسعت آن دامن زد، شیوهی نوین آموزش عالی با راه اندازی دارالفنون از حدود یک قرن و نیم پیش از این (۱۲۶۸ ق، ۱۲۲۷ ش) آغاز شد. از همان زمان، نیازهای فوری و آینده نزدیک به نیروی متخصّص در دستگاه های دولتی و نظامی به صورت موردی و بدون اتّکا به یک برنامهی بلندمدّت و چشمانداز گسترده و جامع عامل عمدهی گسترش آموزش عالی در ایران شد. این عامل مؤثّر تا زمانی که آموزش و پرورش عمومی و به ویژه تعداد دانش آموزان مدارس متوسّطه به حدّی نرسیده بود که به شکلگیری تقاضای مؤثّر اجتماعی برای دستیابی به آموزش عالی منجر شود (تقاضایی که نه از طرف کارفرمایان بخش خصوصی یا مسئولان ادارات دولتی بلکه از طرف خانواده ها و جوانان طالب تحصیلات عالی ابراز میشد) مهمترین عامل گسترش آموزش عالی به شیوهی نوین در ایران را تشکیل میداده است. آموزش عالی در ایران طیّ تقریباً یک قرن به تدریج و متناسب با نیاز دستگاه های دولتی در مسیرهای مختلف و با تصدّی وزارت خانه های متعدد رشد یافت. با ایجاد دانشگاه تهران، در سال ۱۳۱۳ تنوّع مسیرها و تصدّی آموزش عالی منحصراً به دانشگاه تهران (و دانشگاه جنگ و دانشکده نفت آبادان) محدود شد و این مسیر انحصاری حتّی پس از تأسیس دانشگاه در شهرهای تبریز، اصفهان، شیراز، مشهد، اهواز (از ۱۳۲۵ به بعد) کماکان تا اواخر دههی ۱۳۳۰ ادامه یافت. در اواخر دههی ۱۳۳۰ نیازهای تخصّصی دستگاه های دولتی و تقاضای اجتماعی خانواده ها موجب ایجاد تدریجی مؤسّسات آموزش عالی وابسته به سایر وزارتخانهها و یا مستقل از دانشگاهها (مدرسهعالی بازرگانی، مدرسهی عالی خدمات اجتماعی پلی تکنیک تهران و …) و نیز ایجاد دانشگاهها و مؤسّسات آموزش عالی خصوصی و غیر دولتی شد، امّا رشد مؤسّسات غیر دولتی از اواخر دههی ۱۳۴۰ آغاز شد و در اواسط دههی ۱۳۵۰ به اوج خود رسید. در همین دهه مسیرهای جدید دوره های شبانه و آموزش از راه دور (دانشگاه آزاد) نیز به مسیرهای قبلی افزوده شد و به این ترتیب، دیگر اثری از تمرکز تصدّیگری و انحصاری بودن مسیر ارائه خدمات آموزش عالی دورهی ۱۳۳۷ ـ ۱۳۱۳ باقی نماند ( نفیسی۱۳۸۰:۱۳-۱۲). آموزش عالی در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با پیروزی انقلاب اسلامی (در اسفندماه ۱۳۵۷) از یک طرف با دولتی شدن غالب نهادهای اجتماعی ـ فرهنگی و از طرف دیگر، تمایل به تمرکزگرایی و یکسانسازی شیوهی ارائه خدمات آموزشی به منظور برقراری عدالت اجتماعی و از میان بردن منشاء تبعیض و اختلافهای طبقاتی کلیهی مسیرهای ارائه خدمات آموزش عالی تعطیل شد و تمامی مؤسّسات آموزش عالی غیر دولتی عمومی و خصوصی و مؤسّسات آموزش عالی وابسته به وزارت خانه های غیر آموزشی در یکدیگر ادغام شده و به عنوان تنها مسیر رسمی آموزش و تربیّت نیروی متخصّص تحت نظر وزارت فرهنگ و آموزشعالی وقت و نظامات و آییننامههای آموزشی و اجرایی آن قرار گرفتند. به دنبال آن، مؤسّسات آموزش عالی به ۵۳ دانشگاه، دانشکده و مؤسّسهی آموزش عالی در قالب چهار مجتمع دانشگاهی فنّی و مهندسی، ادبیات و علوم انسانی، علوم اداری و بازرگانی و هنر سازماندهی شدند. درسال ۱۳۵۹ بر اثر انقلاب فرهنگی دانشگاهها تعطیل شدند و در آبان ۱۳۶۱ با تشکیل شورایی، مقدّمات بازگشایی مؤسّسات آموزش عالی فراهم آمد. در سال ۱۳۶۴ به فرمان امام خمینی (ره) شورای عالی انقلاب فرهنگی متشکّل از سران سه قوّه، نخست وزیر، وزرای فرهنگ و آموزش عالی، آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی، اعضای شورای ستاد انقلاب فرهنگی و جمعی از دانشگاهیان تشکیل شد تا ستاد انقلاب فرهنگی به سیاستگذاری در امور فرهنگی، آموزشی و پژوهشی بپردازد. شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت فرهنگ و آموزش عالی ایران که بعدها به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تغییر نام داد، ارکان نظام آموزش عالی ایران را تشکیل میدهند (قدیمی۱۳۹۲:۲۳ و نفیسی ۱۳۸۰: ۱۴- ۱۳). قبل از آنکه دههی ۱۳۶۰ به نیمه برسد، ابتدا برای پاسخگویی به تقاضای اجتماعی مسیر تازه ایجاد مؤسّسات آموزشعالی غیردولتی به شکل دانشگاه آزاد اسلامی و سپس برای پاسخگویی به تقاضای نیروی کار و دستگاه دولتی و شرکتهای وابسته به ویژه پس از شروع بازسازی خسارات ناشی از جنگ تحمیلی و دوران سازندگی، مسیرهای متعدّد دیگری در بخش دولتی باز شد. ابتدا، امور شاخهی آموزش پزشکی دانشگاههای به شکل دانشگاههای علوم پزشکی به تصدّی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی سپرده شد و به موازات آن مؤسّسات دولتی هم با اجازهی وزارت فرهنگ و آموزش عالی وقت و یا با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی به ایجاد دوره ها و مؤسّسههای آموزش عالی برای تربیّت نیروی متخصّص مورد نیاز بخش اقتصادی مرتبط با وظایف خود پرداختند. دانشگاه پیام نور برای ارائه آموزش نیمه حضوری تأسیس شد. به همراه این اقدامات، در بخش دولتی مسیر جدیدی با هدایت و مجوّز سازمان امور اداری و استخدامی در آموزش عالی به صورت «دوره های معادل» ایجاد شد که در سطوح کاردانی تا دکترا به تربیّت نیروی انسانی متخصّص مورد نیاز دستگاه های دولتی بپردازد ( نفیسی۱۳۸۰: ۱۴- ۱۳). آموزش عالی در استان کردستان در استان کردستان مراکز دانشگاهی متعدّدی از جمله دانشگاه کردستان[۱۰]، دانشگاه علوم پزشکی کردستان، تربیّت معلم شهید مدرّس، دانشگاه فرهنگیان، آموزشکدهی فنّی سنندج، دانشگاه جامع علمی کاربردی، دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه پیام نور در مرکز استان و در دیگر شهرستانهای استان، مشغول به فعالیّت هستند. پیشینه تحقیق در زمینهی اشتغال و بیکاری فارغالتّحصیلان و تحوّلات آن در ایران و خارج از کشور به طور پراکنده و بیشتر به صورت مقالات، مطالعاتی صورت گرفته است که از جنبه های مختلف موضوع را مورد بررسی قرار دادهاند. لذا در این قسمت به توضیح برخی از مطالعات انجام شده در داخل کشور و مطالعات انجام شده در خارج از کشور میپردازیم. الف) تحقیقات داخلی طیّ سالهای اخیر به واسطهی تشدید معضل بیکاری، عدم توازن در عرضه و تقاضای نیروی انسانی و انتقال آن به سایر حوزه های اقتصادی- اجتماعی جامعه به ویژه حوزهی آموزش عالی و نهایتاً گسترش تقاضای اجتماعی برای ورود به مراکز آموزش عالی، مطالعات گستردهای در خصوص موضوعات اشتغال و آموزش عالی و ارتباط بین این دو از حیث کمّی و کیفی صورت پذیرفته است. در بعد کیفی محقّقان فرضیّات متعددی را پیرامون وضعیّت اشتغال فارغالتّحصیلان آموزشعالی، عوامل مؤثّر بر افزایش ضریب اشتغال افراد، علل و عوامل مؤثّر بر گسترش پدیدهی بیکاری به ویژه در بین دانش آموختگان مراکز آموزش عالی و نهایتاً بررسی تأثیر آموزش بر بهبود شرایط و وضعیّت اشتغال افراد مطرح و به واسطه عدم امکان جمعآوری آمار و اطّلاعات گسترده در سطح ملّی با تمرکز بر گروه خاصّی از افراد اطّلاعات غنّی را پیرامون موضوعات فوقالذکر جمعآوری نمودند. در بعد کمّی نیز به منظور بررسی تحولات بازار کار، روند عرضه و تقاضای نیروی کار و پیشبینی تحوّلات آتی آن بر پایه داده های سرشماریهای کشوری و نمونهگیری اشتغال و بیکاری مطالعاتی صورت پذیرفته است که در ذیل به برخی از یافته های آنها به طور مختصر اشاره میگردد. صنعتخواه (۱۳۸۸) در پژوهش خود با عنوان «بررسی عوامل مؤثّر بر بیکاری فارغالتّحصیلان دانشگاهها» به این نتیجه رسید که جوانی جمعیّت، تقاضای آموزش عالی و همچنین، تقاضای کار و اشتغال را در کشور بالا برده است، آنچنان که عنصر مدیریتی کشور، قادر به برنامه ریزی بهینه، در جهت رفع نیازهای این جمعیّت عظیم، نبوده است. نسبت جنسی جمعیّت ، نشان از افزایش تعداد دانشجویان زن در دانشگاهها و کثرت زنان در بازار کار دارد. یافته های تحقیق نشان میدهد که نرخ بیکاری زنان بیشتر از مردان است. کاظمیپور (۱۳۸۵) نشان دادکه در کشور ایران نیز توقّعات و آرزوهای شغلی تحصیلکردهها، باعث شده است که آن ها به مشاغل یدی و فنّی تن ندهند و اکثراً متقاضی مشاغل اداری و پشت میزنشینی باشند. به عبارت بهتر، نگرش نسبت به کار در میان تحصیلکردهها ریشههای عمیقی در ساختار اجتماعی دارد و به سادگی نمیتوان آن را از راه برقرارکردن تعادل میان عرضه و تقاضا، تغییر برنامههای درسی یا از راه توسّل به زور، از میان برد. تحصیلات تنها در صورتی به رشد اقتصادی بیشتر می انجامد که از افراد تحصیلکرده در جایی که ظرفیّت آن ها ایجاب میکند استفاده شود. علاءالدّینی و رضوی (۱۳۸۳) بر این باورندکه علیرغم دستاوردهای زنان در زمینههای تحصیلی و اجتماعی در سی سال گذشته، وضعیّت آنان در بازار کار بهبود نیافته است. نرخ مشارکت زنان پایین و نرخ بیکاریشان در سالهای اخیر افزایش یافته و گزینههای شغلی آنان همچنان محدود باقی مانده است. نراقی و سیف (۲۰۰۴ به نقل از بیگدلی و دیگران ۱۳۹۱) معتقدند که افراد تحصیلکرده نسبت به کسانی که تحصیلات کمتری دارند، سالانه ساعات بیشتری کار میکنند، بیشتر مهاجرت میکنند، همواره در حال ارزشیابی، اصلاح و بهبود اطّلاعات و آگاهیهای خود هستند و به همین دلیل است که نیروی انسانی آموزش دیده در واقع، زمینه توسعه پایدار کشور را فراهم میسازد و مورد توجّه برنامه ریزان آموزش عالی کشورها قرار دارد و با توجّه به شغل نیروی انسانی آموزش دیده در کشورهای پیشرفته میتوان به اهمیّت و نقش نیروی انسانی با کیفیت در افزایش تولید و توسعه پایدار این کشورها پیبرد .
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
تقویت تفسیر فرد بازخورد منفی بروز تعارض داخلی و نیاز به بازبینی شکل ۲-۴. سیستم فرایندی ادراک (پیکنز،۲۰۰۵)
۲-۳-۸- یادگیری
به زعم رابینز (۲۰۰۵) یادگیری به ما کمک میکند تا خود را با محیط سازگار نماییم و آن را تحت سلطه خود در آوریم. با تغییر رفتار به منظور سازش با شرایط در حال تغییر، افراد میتوانند به افراد مولدی تبدیل شوند. ولی بر اساس رابطه علت و معلول، رفتار تابع نتایج آن است. به این معنی که رفتاری که یک نتیجه مطلوب در پی دارد تکرار میشود و رفتاری که نتیجه نامطلوب در پی دارد تکرار نمیشود. کلید اصلی یادگیری در دست دو تئوری؛ شکل دهی و الگو سازی قرار دارد.به عنوان مثال مدیر رفتار کارکنان را از طریق پاداش دهی، تقویت رفتار و … شکل میدهد. یا کارمند در محیط کار با دیدن رفتار دیگران الگو برداری کرده و رفتار خود را تغییر میدهد شکل دادن محیط رابطه علت و معلول رفتار الگو سازی شکل ۲-۵. فرایند یادگیری بر اساس مدل رابینز
۲-۳-۸-۱: تعاریف موجود در باب یادگیری
یادگیری واژه ای است که اغلب توسط شمار بسیاری از مردم در متون بسیاری مورد استفاده قرار میگیرد. یک تعریف مورد قبول در مورد یادگیری اینست که یادگیری به هر نوع تغییر نسبتاً دائمی رفتار اطلاق میشود که به عنوان نتیجه یک تجربه مستقیم یا غیر مستقیم به وجود میآید (لوتانز، ۱۹۹۲؛ ویس[۱۳۷]، ۱۹۹۰؛ هاف و دانت[۱۳۸]، ۱۹۹۰؛ رابینز و جاج، ۲۰۰۸). ولی به طور کلی یادگیری عبارت است ازیک فرایند شناختی پیچیده (هوی و میسکل[۱۳۹]، ۲۰۰۸) که در برگیرنده تغییر دائمی در دانش یا رفتار(نگرش) فرد (مولینز، ۲۰۰۲) در اثر تجربه وی در اثر تعامل با محیط میباشد (هیل[۱۴۰]، ۲۰۰۲؛ هوی و میسکل، ۲۰۰۸).
۲-۳-۸-۲- نظریه های موجود در باب یادگیری
نظریات یادگیری دردو دسته بزرگ نظریات رفتاری و شناختی جای میگیرند(لشلی و لیروس، ۲۰۰۳؛ مولینز،۲۰۰۲؛ هوی و میسکل، ۲۰۰۸) که در ذیل به آنها پرداخته میشود.
۲-۳-۸-۲-۱- نظریه های رفتاری
قانون تمرین و معاشرت واتسون[۱۴۱](۱۹۲۴) به فرایندی اطلاق میشود که در یک زمان واحد دو پاسخ به هم مربوط بوده و به طور مداوم تکرار و تمرین میشوند.واتسون به طور خاص به مطالعه عادات و رفتار ثابت و تکراری علاقه داشت. شرطی کلاسیک پاولف[۱۴۲](۱۹۲۷). از نظر وی پاسخهایی که فرد به یک محرک میدهد به صورت شرطی عمل میکند. یعنی فرد زمانی که در یک موقعیت خاص قرار میگیرد ممکن است عکس العمل سریعی از خود بروز دهد بدون اینکه به آن فکر کند. پیامدهای یادگیری ثورندیک[۱۴۳](۱۹۳۲). وی با مشاهده حالات و رفتار حیوانات به این نتیجه رسید که انها از طریق آزمون و خطا یاد میگیرند.این باعث شد ثورندیک قانون اثر را ارائه کند.بر اساس این قانون اگر عملی یا رفتاری موفقیت آمیز باشد و به پاداشی ختم شود، احتمال تکرار رفتار بسیار خواهد بود. شرطی سازی فعال اسکینر[۱۴۴](۱۹۷۴). اسکینر به توسعه مدل ثورندیک پرداخت و آزمایشات وی بر روی حیوانات نشان داد که پاداش و تنبیه بر روی یادگیری تأثیر دارند. یادگیری اجتماعی میلر و دولارد[۱۴۵](۱۹۵۰). آنها عواملی را بررسی کردند که بر روی یادگیری تقلیدی افراد تأثیر گذارند.بر اساس نظریات او افراد نه تنها از طریق انجام کار، چیزی یاد میگیرند بلکه با تماشای دیگران و تکرار اعمال آنها را یاد میگیرند. او برای این کار واژه الگوبرداری را به کار برد. فرضیه آنها بر این امر استوار بود که رفتار حاصل عملکرد پیامدهای آن است.
۲-۳-۸-۲-۲- نظریات شناختی
یادگیری حیوانات کوهلر[۱۴۶](۱۹۲۵). وی با مشاهده میمونها به این نتیجه رسید که یادگیری چیزی فراتر از رابطه محرک- پاسخ است.او عقیده داشت که میمونها میتوانند از طریق بسنش مسائل را حل کنند. یادگیری حیوانات تولمن[۱۴۷] (۱۹۳۲). او نیز بر روی موشها آزمایشاتی را انجام داد و با این نتیجه رسید که موشها بر اساس نقشه شناختی که بدست میآورند و استفاده از آن در مواقع لزوم، میتوانند راه خود را در ماز پیدا کنند. یادگیری انسانی پیاژه[۱۴۸](۱۹۲۶): از نظر پیاژه رشد فرد در دوران کودکی در ۴ مرحله؛ حسی- حرکتی، تفکر غیر انتزاعی، تفکر انتزاعی و تفکر رسمی انجام میگیرد. به زعم رابینز و جاج(۲۰۰۸)، دو نظریه رایج در مورد یادگیری، که در ارتباط با فرد و سازمان فرایند یادگیری را تشریح میکنند عبارتند از : شرطی سازی فعال و یادگیری اجتماعی. در شرطی سازی فعال رفتار حاصل عملکرد پیامدهای آن است. ولی علاوه بر آن،افراد با مشاهده آنچه برای دیگران اتفاق میافتد و آنچه برایشان تعریف میکنند و با بهره گرفتن از تجربیات مستقیم خود فرا میگیرند. این دیدگاه که ما میتوانیم از طریق مشاهده کردن و تجربه مستقیم خودمان فرا بگیریم با عنوان نظریه یادگیری اجتماعی معروف است. در دیدگاه یادگیری اجتماعی نقش مدلها بسیار مهم است. ۴ فرایند برای بررسی این تأثیر وجود دارد. فرایند توجه: افراد زمانی از مدل فرا میگیرند که به آن توجه کنند و به مدلهایی بیشتر توجه میکنند که جذاب، تکراری و مهم باشند. فرایند به خاطر آوردن: تأثیر مدل بستگی به این دارد که فرد تا به چه اندازه حرکات او را به خاطر داشته باشد حتی زمانی که مدل وجود نداشته باشد. فرایند تولید عمل: بعد از اینکه فرد رفتاری را از مدل دید باید بتواند حرکات مدل را انجام دهد. یعنی دیدن را به عمل تبدیل کند. فرایند پاداش دهی: افراد زمانی انگیزه برای نشان دادن رفتار مدلسازی شده دارند که محرک مثبت یا پاداش مهیا باشد. رفتارهایی که به طرز مثبتی پاداش داده میشوند بیشتر مورد توجه قرار میگیرند، بهتر یاد گرفته شده و بهتر انجام میشوند.
۲-۳-۸-۳- انواع یادگیری
رابینز(۲۰۰۵) انواع یادگیری در محل کار را به سه دسته تقسیم میکنند: یادگیری مستقیم: از طریق مشاهده رفتار دیگران صورت میگیرد. یادگیری از طریق مدل سازی: مدیر در سازمان رفتاری را مدلسازی میکند. یادگیری به روش خودکنترلی: مشاهده رفتار و انتخاب آن
۲-۳-۸-۴- نقش یادگیری در رفتار
در فرهنگ لغت هریتیج[۱۴۹] (۲۰۰۰) نیز یادگیری را اینگونه تعریف کرده اند: یادگیری عبارت است از بدست آوردن دانش، درک یا تبحر از طریق تجربه یا مطالعه که با بهره گرفتن از تغییر و اصلاح نگرشها در رفتار تأثیر میگذارد (ویکیپیدیا[۱۵۰]، ۲۰۰۷). فرایند یادگیری در محل کار، با تغییر رفتار خویش در محیط برای سازگاری یا تفوق بر آن صورت میگیرد. ولی یادگیری بر اساس قانون اثر بوجود میآید و این قانون بیان میکند که رفتار حاصل عملکرد پیامدهایی است که فرد بدست میآورد و این پیامدها در واقع همان پاداشی است که در قبال رفتار خود دریافت میکند مثل؛ پول، احترام، ارتقاء یا حتی یک لبخند (رابینز، ۲۰۰۵). سازمانهایی که به دنبال عملکرد صحیح هستند باید تلاش خود را برای یادگیری کارکنان افزایش دهند. زیرا بین رفتار یادگیری فردی و سازواری ارتباطی وجود دارد که در نهایت رضایت شغلی کارکنان و عملکرد آنان را کنترل میکند (آلمحمید و همکاران[۱۵۱]،۲۰۱۰).
۲-۳-۹- انگیزش
۲-۳-۹-۱- تعاریف موجود در باب انگیزش
امروزه به اندازه تمامی افراد و متخصصان برای انگیزش تعریف وجود دارد. معمولاً از بین این کلمات یک یا چند کلمه برای تعریف به کار میرود: “تمایلات، خواسته ها، آرزوها، اهداف، مقاصد، نیازها، گرایش درونی، غرایز". به طور کلی انگیزش به دلایل موجود در لایه های زیرین رفتار اطلاق میشود(گوای و همکاران[۱۵۲]، ۲۰۱۰؛ لای[۱۵۳]، ۲۰۱۱) که سبب تحریک، هدایت و نگهداری رفتار میشود (هوی و میسکل، ۲۰۰۸). اهمیت انگیزش در این است که با بهره گرفتن از آن میتوان عملکرد کارکنان را به سطح بالایی رساند. بدین معنی که افراد سخت تر کار کنند، بطور منظم در محل کار حاضر شوند و برای عملی شدن هدفها و تصمیمهای سازمان کوشش کنند. از طرف دیگر مدیران و کارکنان میتوانند برای خود هدفی تعیین کنند و در جهت آن هدف فعالیت کنند. هدف به عنوان مقصد ونشانه عمل میکند و نیز ابزار کنترل مؤثری هستند که فعالیت آنها را در جهت تنظیم عملکرد سازمان کنترل میکنند.
۲-۳-۹-۲- ابعاد انگیزش
انگیزش شامل فرایندی است که در بر گیرنده شدت، جهت و تداوم تلاش برای رسیدن به یک هدف میباشد. انگیزش عمومی به تلاش برای رسیدن به هر هدفی اطلاق میشود ولی در رفتار سازمانی تمرکز را بر روی اهداف سازمانی قرار میدهند. شدت: فرد تا چه اندازه سخت تلاش میکند. جهت: باید تلاش در مسیری که به نفع سازمان است قرار بگیرد تا عملکرد مناسبی را در پی داشته باشد. تداوم: فرد تا چه اندازه میتواند به تلاش خودش ادامه دهد.
۲-۳-۹-۳- عناصر متشکله انگیزش
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
هنگامی که رانندگان عابران پیاده را بر روی گذرگاههای گورخری ( گذرگاه راه راه ) می بینند, موظف اند به منظور عبور پیادگان توقف کنند . لذا عابران در زمانی که سرعت وسایط نقلیه پایین است، از حق تقدم عبور استفاده می کنند. بههمین خاطر توصیه شده است که گذرگاههای گورخری در خیابانهایی که سرعت مجاز در آنها ۵۵ کیلومتر در ساعت یا بیشتر است, به کار گرفته نشوند. چون در این صورت عابران پیاده اطمینان کافی برای استفاده از حق تقدم نخواهند داشت.
نکته دیگر این است که گذرگاه گورخری در صورتی که حجم ترافیک وسایل نقلیه و حجم عابر پیاده هر دو سنگین باشند, موجب تاخیر بیش از اندازه برای وسایل نقلیه می شود و در آن صورت گزینه مناسبی برای عبور عرضی عابر پیاده نخواهد بود. ۲-۱۱-۴- گذرگاه پلیکان چنانچه حجم ترافیک وسایط نقلیه و حجم عابران پیاده هر دو سنگین باشد, از گذرگاه پلیکان (گذرگاه چراغ دار ) استفاده می شود . معمولا چون در این حالت تردد وسایط نقلیه در حداشباع است, لذا اولویت حق عبور به وسایط نقلیه و عابران پیاده به نوبت و با بهره گرفتن از چراغ راهنمایی داده می شود. اولویت عبور در این سیستم را مدت زمان تقدم وسیله نقلیه که بین ۲۰ الی ۶۰ ثانیه است، تعیین می کند. مدت زمان تقدم وسیله نقلیه عبارت است از حداکثر مدت زمانی که پس از به کار افتادن دکمه فشاری به وسیله عابر پیاده نگه داشته می شود تا وسایط نقلیه کماکان به اولویت عبور خود ادامه دهند. مدت زمان عبور عابر پیاده نیز ثابت در نظر گرفته می شود و مقدار آن با توجه به عرض جاده تنظیم می شود تا عابران پیاده زمان لازم را برای طی آن داشته باشند. ۲-۱۱-۵- گذرگاه پافن گذرگاه پافن نوع ارتقا یافته ای از گذرگاه پلیکان است که به صورت هوشمند عمل می کند . در این نوع گذرگاه شناسگرهایی در سطح سواره رو و سطح پیاده روی مقابل آن نصب می شود. شناسگر نصب شده در پیاده رو در صورت نبود عابر پیاده، از به کار افتادن فاز غیر ضروری عابر پیاده در سیستم جلوگیری می کند.شناسگر نصب شده در سطح سواره رو نیزدر صورت وجود عابر پیاده – اعم از افراد مسن یا معلول – در سطح گذرگاه، به تداوم مدت زمان تمام قرمز ادامه می دهد. ۲-۱۱-۶- گذرگاه توکان گذرگاه توکان همان گذرگاه پافن است با این تفاوت که هم عابر پیاده و هم دوچرخه سوار به صورت توام از آن استفاده می کنند . سطح گذرگاه توکان عملا به ۲ قسمت تقسیم می شود که نیمی از آن برای عابر پیاده و نیم دیگر برای عبور دوچرخه سوار مورداستفاده قرار می گیرد . ۲-۱۱-۷- گذرگاه منقسم مزیت گذرگاه منقسم، کاهش فاصله پیاده روی عابر برای طی عرض خیابان است. این نوع گذرگاه برای راه های دوطرفه با عرض بیشتر از ۱۵ مترتوصیه شده است . ولی در بعضی از موارد با عرض پایین تر – و حتی برابر با ۱۱ متر – نیز خالی از فایده نیست . گذرگاه منقسم می تواند به صورت غیر یکسره باشد و با حالت راستگرد طراحی شود تا عابر پیاده ای که در جزیره مرکزی منتظر عبور از نیمه دوم خیابان است، همیشه رو به جهت ترافیک مخالف داشته باشد. جزیره مرکزی معمولا به نرده ایمنی مجهز می گردد و حد اقل عرض آن نیز ۳ متر در نظر گرفته شده که معمولا دست یافتنی نیست. ۲-۱۱-۸- گذرگاه به شیوه سایر کنترل کننده های چراغ دار علاوه بر گذرگاههای چراغداری که پیش تر شرح داده شدند, معمولا سایر کنترل کننده هایی که با چراغ راهنمایی عمل می کنند نیز تسهیلات لازم را برای تامین مدت زمان کافی طی کردن عرض خیابان برای عابر پیاده ارائه می کنند از میان روش های معمول در این زمینه می توان به یک سیستم کنترل ترافیک شهری اشاره کرد که گذرگاههای پلیکان را نیز شامل گردد . همچنین یک تقاطع کنترل شده می تواند گذرگاههای پلیکان همجوار را به خود متصل کند . در اینگونه موارد، این سیستمها فاز عابر پیاده مورد نیاز را از قبل تنظیم می کنند. در بسیاری از کشورها، از گذرگاههای پلیکان و مشابه آن که عمدتا در کشورهای اروپایی کاربرد دارند, کمتر استفاده می شود و معمولا در شرایط تقاطعهای کنترل شده با چراغ راهنمایی به ارائه تسهیلات برای عبور عرضی عابر پیاده می پردازند. در برخی از کشورها مانند آمریکا، قانونی مانند قانون گردش براست اجرا می شود که بر اساس آن راننده ای که گردش براست می کند, باید حق تقدم را به عابران پیاده ای که در حال عبور از عرض خیابان مجاور هستند واگذار کند . لذا بعضا از طراحی فاز جداگانه برای عابران پیاده, پرهیز می گردد و حتی ممکن است بر جزایر جان پناه هم نیازی نباشد . مسیرهای دوچرخه رو غالبا می توانند مورد استفاده عابران پیاده نیز قرار گیرند در این صورت عرض مورد نیاز مسیر حد اقل ۳ متر است . اینگونه راه ها به تابلو گذاری خاص خود نیاز دارد ولی معمولا در آنها نیازی به جداسازی عابر پیاده و دوچرخه سوار نیست مگر اینکه مسیر دارای شیب تند باشد و سرعتهای دوچرخه سواری نیز در حدی باشد که موجبات ناراحتی عابرین را فراهم نسازد . در صورت نیاز به جداسازی، از جدول گذاری استفاده نمی شود، بلکه فقط یک خط سفید رنگ ترسیم می گردد تا محدودیتی در حرکتهای سبقتی بوجود نیاید. برنامه ریزی، طراحی و نگهداری مسیرهای پیاده باید با توجه به پنج عامل زیر انجام گیرد: پیوستگی کوتاهی مسیر زیبایی و امنیت ایمنی راحتی پیوستگی پیاده ها به شبکه پیوسته ای نیاز دارند که همه مبدا ها را به همه مقصدها، بدون وقفه و بریدگی، ارتباط دهد. پیوستگی شبکه پیاده روی را به کمک معیارهای زیر می سنجند: - آیا شبکه پیاده کلیه مبدا ها را به کلیه مقصدها ارتباط می دهد؟ - آیا در نقاطی از شبکه، مسیر پیاده ها قطع نمی شود و یا کیفیت آن بطور موضعی افت نمی کند؟ - آیا پیاده ها به بیش ازیک مسیر قابل قبول دسترسی دارند؟ در موارد زیر شبکه پیاده روی پیوستگی خود را از دست می دهد : - قطع مسیر پیاده ها توسط راه های شریانی بدون در نظر گرفتن پیاده گذر مناسب - اشغال سطح پیاده رو هنگام اجرای کارهای ساختمانی - اشغال سطح پیاده رو توسط وسایل نقلیه موتوری و دوچرخه ها - کندن پیاده رو ها برای کارهای تاسیسات شهری - اشغال پیاده رو توسط دستفروشان - اشغال تمام یا قسمتی از سطح پیاده رو با قرار دادن نا صحیح مبلمان و تجهیزات شهری، نظیر باجه تلفن, ایستگاه اتوبوس و درخت - قطع مسیر پیاده توسط موانع طبیعی مانند رودخانه، مسیل و تپه - خرابی کف پیاده روها به نحوی که پیاده ها ناچار شوند به داخل سواره رو بروند - در نظر نگرفتن پیاده رو در پلها و تونلها - پله ای ساختن مسیر پیاده و یا ایجاد بریدگی در آن به نحوی که معلولین جسمی با وسیله خود یا بدون آن قادر به عبور نباشند. کوتاهی مسیر پیاده ها نسبت به فاصله ها فوق العاده حساس اند، و عموما کوتاهترین مسیر را انتخاب می کنند. مسیرهای بهتر ولی طولانی تر معمولا مورد استفاده قرار نمی گیرد. پس باید سعی کنند که مسیرهای پیاده مورد نظر تا حد امکان به کوتاهترین مسیر نزدیک باشد. کوتاهی مسیر های پیاده را با معیار زیر می سنجند: نسبت طول واقعی مسیر به طول خط مستقیم که بِن مبدا و مقصد کشیده شود . به علل زیر، مسیرهای پیاده از کوتاهترین مسیر فاصله می گیرد: - طرح شبکه راه ها بر اساس نیازهای ترافیک موتوری و بی توجهی به مسیرهای پیاده در طرح آنها - تراکم کم جمعیت - عرض زیاد خیابانها
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
- شکایات واصله را با دقت و اهمیت بررسی کنند.
- فرایند ارتباطات هوشمندانه را شبیه سازی و همواره آمادۀ جوابگویی به مسائل مطرح شده از سوی مشتری باشند.
دستور چهارم: آموزش و بهسازی کارکنان، اولین قدم در فرایند بهبود مستمر «آموزش» است که هدف از آن ایجاد تلقی مثبت از خدمات و القای انگیزه های لازم در کارکنان، به منظور جلب رضایت مشتری است و برای این کار باید افرادی تحت عنوان «رایزن فرزانه» و «خردمند» در شرکت حضور داشته باشند که سایر کارکنان را در یک فضای عملی و بستر مناسب با ضرورت های فرهنگ مشتری مداری آشنا گردانند.
به عبارت دیگر برای خشنودسازی مشتری به ایدۀ تربیت مُرَوِجّانی نیاز داریم که بتوانند ارزش مشتری را به تمام واحدهای سازمان بشناسانند و در پاسداری از این ارزش نهایت تلاش خود را به عمل آورند و در دوره های متناوب، فرآیندها را مورد ارزیابی و بازنگری قرار دهند. در زمینۀ اهمیت برخورد با مشتری باید توجه داشت که در تجارت مهم ترین اتفاق در همان شصت ثانیۀ اول ملاقات با مشتری روی می دهد. تأثیرگذاری اولین لحظۀ هر ملاقات بر ذهن مشتری فوق العاده پراهمیت است. لذا رفتار کارکنان در آن لحظه بیش تر از هزینۀ تبلیغاتی، بر قضاوت مشتری تأثیر می گذارد و برعکس. دستور پنجم: رایج ساختن استانداردهای کیفیت و ارزیابی دائمی و میزان رعایت آن ها به نحوی که به طور مرتب استانداردهای تازه را جایگزین ساخته، به کسانی که آنها را رعایت می کنند پاداش و تشویق اعطاء نماییم. دستور ششم: استفاده از فناوری روز برای دستیابی به رضایت مشتری، مثل پاسخ دادن سریع به تقاضای مشتری با بهره گرفتن از تجهیزات مدرن رایانه ای و روش های دیگر. دستور هفتم: دلایلی که سازمان را وادار می سازد که بیشتر از رضایت فعلی مشتری را مورد توجه قرار دهد این است که:
- مشتریان کوچک به طور بالقوه امکان تبدیل شدن به مشتریان اصلی را دارا می باشند.
- با اندازه گیری خواسته های مشتریان در مرحلۀ اول و اندازه گیری میزان رضایت او بعد از عمل می توان فرمول های کارآمدی را در این زمینه کشف کرد.
- تلاش مستمر، تعهد مدیریت و داشتن ارتباطات تنگاتنگ با مشتری و مطرح بودن رضایت مشتری به عنوان مهم ترین دغدغه، باعث می شود که سازمان هرچه سریع تر به اهداف خود نائل شود (یوسفی، پوریا، سیدجوادین، سید رضا، ۱۳۸۵).
بخش دوم: تشریح متغیر پیش بین پژوهش ۲-۱۰ تعریف بیمه الکترونیکی بیمه الکترونیکی[۲]، به معنای عام به عنوان کاربرد اینترنت و فناوری اطلاعات در تولید و توزیع خدمات بیمه ای است و در معنای خاص می توان آن را به عنوان تأمین یک پوشش بیمه ای دانست که به صورت آنلاین، درخواست، پیشنهاد، مذاکره و قرارداد آن منعقد می شود. که در این تحقیق تعریف خاص مد نظر می باشد (همتی، ۱۳۸۲). ۲-۱۱ فناوری اطلاعات فناوری اطلاعات عبارت است از روش هایی که سازمان با آن به جمع آوری داده ها، ذخیره سازی، مدیریت، استفاده و انتقال اطلاعات می پردازد و باعث کاهش هزینه ها شده و یا ارزش و کیفیت محصولات و خدمات را ارتقاء می دهد (کامینگز و کریستوفر، ۲۰۰۶). ۲-۱۲ تجارت الکترونیک تجارت الکترونیک شامل فرایند خرید، فروش، انتقال یا مبادله کالا، خدمات و اطلاعات از طریق شبکه های رایانه ای و اینترنت می شود (UNCTAD,2012). ۲-۱۳ تاریخچه تجارت الکترونیک اولین بار در سال ۱۹۹۱ تیم برنرز لی تجارت الکترونیک را پایهگذاری کرد و در سال ۱۹۹۴ که بانکداری آنلاین ایجاد شد، شرکت پیتزا هات اولین فروش اینترنتی خود را آغاز کرد. در همان سال شرکت نت اسکیپ ارتباط امنیت لایه انتقال (SSL) را ابداع و ایجاد کرد و خرید اینترنتی به وسیله این پروتکل ایجاد شد همچنین در همان سال کمپانی آلمانی اینترشاپ (Intershop) اولین سیستم فروش اینترنتی خود را ایجاد کرد. ۱۹۹۵ شرکت آمازون. کام و سال ۱۹۹۶ شرکت ئی بی نیز فعالیتهای خود را شروع کردند. (Kimberly, Palmer, 2007). معنی اصطلاح تجارت الکترونیک در طول سالیان تغییر یافته است. در آغاز تجارت الکترونیک برای ایجاد تسهیل در تراکنشهای تجاری الکترونیکی و به صورت فناوری هایی همچون تبادل الکترونیکی داده ها مطرح گردید که از جمله موارد کاربردی آن ارسال اسناد تجاری مثل سفارشات و یا فاکتورهای فروش قابل ذکر هستند. امروزه تجارت الکترونیک شامل چیزهایی است که شاید بهتر باشد آن را با اصطلاح تجارت نامگذاری کنیم. خرید کالاها و خدمات بر روی وب گسترده جهانی بواسطه سرور های امن با کارتهای خرید الکترونیکی و سرویس های پرداخت الکترونیکی مثل کارتهای اعتباری از جمله مواردی هستند که به واسطه تحولات اخیر ایجاد شده در تجارت الکترونیکی ایجاد شده اند. ۲-۱۴ بیمه الکترونیک بیمه الکترونیکی به معنای بهره گیری از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی برای ایجاد فرایند جدیدی از بیمه است که با جامعۀ اطلاعاتی و شبکه ای همخوان باشد. از این رو، بیمه الکترونیکی شامل توسعه و به کار گرفتن زیرساخت های اطلاعاتی و همچنین تهیه و تدوین و اجرای سیاست ها، قوانین و مقررات لازم برای عملکرد جامعۀ اطلاعاتی یا دیجیتالی در صنعت بیمه است. بیمه الکترونیکی به معنای عام به عنوان کاربرد اینترنت و فناوری اطلاعات (IT)[3] در تولید و توزیع خدمات بیمه ای اطلاق می گردد و در معنای خاص، بیمه الکترونیکی را می توان به عنوان تأمین یک پوشش بیمه ای از طریق بیمه نامه ای که به طور برخط (Online) درخواست، پیشنهاد، مذاکره و قرارداد آن منعقد می گردد، دانست (همتی، ۱۳۸۳). با اینکه پرداخت حق بیمه[۴]، توزیع بیمه نامه و پردازش پرداخت خسارت می تواند Online انجام گیرد، در برخی کشورها محدودیت های مقرراتی (نظارتی) و تکنیکی (فنی) ممکن است اجازه انجام کاملاً الکترونیکی عملیات را ندهد. اما در سطح جهانی برای پشتیبانی از تحقق پرداخت حق بیمه و توزیع بیمه نامه به صورت Online مقررات به طور مداوم در حال اصلاح هستند. بیمه الکترونیک نیازمند قوانین مدرن درخصوص تجارت الکترونیک است تا به بیمه گر و بیمه گذار این امکان را بدهد که به طور امن و صحیح به مبادله اطلاعات بپردازند، پرداخت های الکترونیکی را انجام دهند و از طریق امضاهای الکترونیکی به فوریت هایشان اعتبار بخشند (آنکتاد، ۲۰۰۲). ۲-۱۵ عوامل تشکیل دهنده فروش الکترونیکی محصولات بیمه ای ۲-۱۵-۱ اطمینان[۵] در فروشگاه های سنتی یک نفر قبل از فرایند خرید کالا و خدمات امکان ارزیابی و بررسی محصول و فروشنده را خواهد داشتو فروشگاه های اینترنتی با فروشگاه های سنتی متفاوت بوده و دارای ویژگی های منحصر به فردی مانند نبود اطمینان، نبود شناخت، نبود کنترل و فرصت طلبی فروشنده است، برای مثال مشتریان اینترنتی باید اطلاعات شخصی (مانند آدرس پست الکترونیکی، شماره تلفن)، اطلاعات مالی (مانند شماره کارت اعتباری) را در اختیار فروشنده و وب گاه وی قرار دهند و همچنین خطر پذیری نبود تطابق کالا و خدمات دریافت شده با کالا و خدمات وعده داده شده و همچنین آسیب پذیری محصول در فرایند تحویل کالا را نیز بپذیرند. مشتریان همچنین نمی دانند که فروشندگان از اطلاعات اخذ شده از آنها چه استفاده ای می کنند. بنابراین، اعتماد عامل بسیار مهمی در روابط فروشنده ـ خریدار در تجارت الکترونیکی است (Seiders et al, 2012). ۲-۱۵-۲ سهولت استفاده[۶] ۳۰ درصد مشتریان یک وب گاه را به دلیل ناتوانایی در پیدا کردن مسیر درست در هنگام خرید، بدون خرید ترک می کنند (شافر، ۲۰۰۰). سهولت استفاده درجه ای است که کاربر انتظار دارد بدون کمترین تلاش به هدف خود دست یابد (دیویس، ۱۹۸۹). سهولت استفاده در محیط برخط به قابلیت کاربرد نیز تعبیر شده است (Swaminathan etal, 2013). دو جنبۀ کلی در مورد سازۀ سهولت استفاده به چشم می خورد. نخست اینکه، صفحات وب گاه به آسانی خوانده و فهمیده شوند و دیگر اینکه حرکات بین صفحات و به طور کلی فرایند خرید از وب گاه آسان باشد (لویی کونو و همکاران، ۲۰۰۲). ۲-۱۵-۳ کیفیت اطلاعاتی[۷] کیفیت بالای اطلاعات به طور نزدیک با بهره گرفتن از سیستم، رضایت کاربر و مزایای شبکه در ارتباط است. کیفیت اطلاعات شاخصی قدرتمند برای تعیین رضایت مشتری در محیط خرید اینترنتی است. در این پژوهش کیفیت اطلاعاتی شامل دو عامل کلیدی کامل بودن و به روز بودن است (Delone and McLean, 2003). ۲-۱۵-۴ زمان واکنش[۸] زمان واکنش، زمان دریافت یک پاسخ بعد از یک درخواست یا یک تعامل با یک وب گاه است. زمان واکنش مناسب مستلزم داشتن ظرفیت سخت افزار و ارتباطاتی مناسب برای پاسخگویی به اوج تقاضاها و خودداری از قرار دادن تصاویر بزرگ در صفحات است. در این پژوهش منظور از زمان واکنش، سرعت بارگذاری صفحات و واکنش سریع به درخواستهای مشتریان هنگام تعامل با وب و وب گاه است (لویی کونو و همکاران، ۲۰۰۲). ۲-۱۵-۵ کیفیت وب سایت[۹] کیفیت وب سایت به طور حرفه ای نشان دهندۀ تصویر مناسبی از شرکت و اهداف آن است. برای مثال، تعریف و برداشت حرفه ای برای یک شرکت بازرگانی بسیار متفاوت از برداشتی است که برای یک شرکت حسابداری وجود دارد و البته این مسأله قابل درک است. اما در عین حال قوانین کلی در دنیای تجارت قابل اعمال از رنگ ها باید برای افزودن کیفیت وبگاه استفاده معقول و منطقی کرد، نه آنکه آنقدر صفحه را رنگین نمود که گویی صفحه فقط رنگ است. برای داشتن یک کیفیت مناسب باید از رنگها، تصاویر و متن هایی استفاده کرد که موجب مسرت مشتری شود و باید از درهم ریختگی صفحات جلوگیری کرد (لویی کونو و همکاران، ۲۰۰۲). ۲-۱۵-۶ پاسخگویی[۱۰] پاسخگویی را در اینجا پاسخ سریع به درخواستهای مشتری، سرعت در حل مشکلات مشتریان، (یانگ و همکاران، ۲۰۰۲)، ادراکات مشتری در مورد اینکه چقدر فروشنده پاسخگو و کمک کننده به وی است می دانیم (لین، ۲۰۰۷). ۲-۱۶ اثرات بیمه الکترونیک در کارآیی آنچه که به عنوان اثرات بیمه الکترونیک در کارآیی مورد قبول قرار گرفته است عبارتند از:
- بیمه الکترونیکی هزینه های مدیریتی و اداری را از طریق پروسۀ اتوماسیون کسب و کار کاهش داده و اطلاعات مدیریتی را بهبود می بخشد.
- کارمزد پرداختی[۱۱]واسطه ها را از طریق فروش مستقیم بیمه نامه به مشتری کاهش می دهد. (البته بخشی از این کارمزد بایستی صرف جذب مشتری و بازاریابی شود
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۵۳۶۵
۳۴۶۵
اسفند
جدول شماره ۴-۷ نشان می دهد که طی سال ۱۳۸۴ بیشترین رکود در بورس به وقوع پیوسته است. طی برخی از این سال ها بورس با ظاهرا ورود بانک های خصوصی به بورس، ظاهرا فروش بانک های دولتی تجارت و ملت به مردم، به ظاهر فروش شرکت های بزرگی چون فولاد و مخابرات به مردم، رونق قابل توجهی در بورس به وقوع پیوست ولی در دراز مدت به جهت تورم های گسترده، منفی شدن رشد اقتصادی، رونق های بورس جدی نشد. طی نمودار شماره ۴-۱۱ تغییرات شاخص بورس به صورت ماهانه در بازه زمانی مورد بررسی ترسیم گردیده است: نمودار شماره ۴-۱۱: تغییرات ماهانه شاخص بورس در بازه زمانی ۸۰ تا ۱۳۹۲ نمودار شماره ۴-۱۱ نشان می دهد که طی سال های ۸۲ تا ۱۳۸۹ بورس از یک رکود نسبی با یک رشد بسیار کند برخوردار بوده است. در ۱۳۹۰تا ۱۳۹۲ ظاهرا جهشی در بازده بورس اتفاق افتاده است. در حالی که این موج تصنعی ناشی از واگذاری شرکت های بزرگی چون فولا و مخابرات یا بخش هایی از بانک های دولتی نظیر تجارت و ملت به بخش های شبه دولتی و وانمود فروش به عام از طریق بورس بوده است. رکود بورس در اواسط سال ۱۳۹۲ حاکی از تصنعی بودن رشد نشان داده شده در شاخص بورس است. مشابه دیگر متغیرهای کلان با بهره گرفتن از مقاطع زمانی ماهانه به عنوان متغیر مستقل و شاخص ماهان بورس به عنوان متغیر وابسته می توان روند تغییرات را با بهره گرفتن از رگرسیون خطی برآورد نمود. معادله ریاضی برآوردی به کمک رگرسیون خطی به عنوان تابعی از مقاطع زمانی به صورت زیر تعریف شده است: y = 266.78x - 4362.8 شیب معادله برآوردی مثبت و حاکی از صعودی بودن روند تغییرات شاخص بورس بوده که نشان داده با شیب ۲۶۶٫۷۶ واحد به ازای هر ماه بر شاخص بورس افزوده شده است. ضریب تغییرات رابطه برآوردی برابر R² = ۰٫۵۳۴۸ که نشان می دهد بیش از ۵۳ درصد تغییرات شاخص بورس بر مبنای رابطه خطی برآوردی بیان شده است. نمودار شماره ۴-۱۲ شیب تغییرات شاخص بورس را به صورت یک خط راست به همراه تغییرات ماهانه شاخص بورس تصویر نموده است: نمودار شماره ۴-۱۲: روند و شیب تغییرات ماهانه شاخص کلی بورس در بازه ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۲ نمودار شماره ۴-۱۲روند صعودی و شیب تغییرات ماهانه شاخص بورس به همراه نزول آن در اواسط سال ۱۳۹۲ نشان می دهد. ۴-۶- رابطه بین متغیرهای کلان و شاخص بورس طی بند قبل تحلیل روند هر یک از متغیرهای کلان اقتصادی مشتمل بر نرخ بهره، نرخ تورم، تولید ناخالص داخلی، رشد اقتصادی، نرخ ارز و شاخص کل بورس به صورت مجزی مورد بحث قرار گرفت. در این قسمت رابطه بین تک تک متغیرهای کلان مورد مطالعه، با شاخص بورس مورد ارزیابی قرار گرفته است. به منظور این تحلیل در ابتدا روند تک تک متغیرها با شاخص بورس مقایسه و در انتها ارتباط بین متغیرها با شاخص بورس بر مبنای تحلیل همبستگی تفسیر شده است: ۴-۶- ۱- رابطه بین تولید ناخالص داخلی و شاخص بورس به منظور مقایسه روند شاخص بورس و تولید ناخالص داخلی به جهت اختلاف در مقیاس متغیرها از شاخص تغییرات استفاده شده است. بدین منظور به ازای هر متغیر اولین مقدار در نقطه صفر یا در سال ۱۳۸۰ یا اولین ماه آن مقدار متغیر برابر با ۱۰۰ و برای به دست آوردن مقادیر بعدی هرعدد بر اولین عدد تقسیم و در عدد ۱۰۰ ضرب گردیده است.
طی جدول شماره ۴-۸ تغییرات سالانه تولید ناخالص داخلی بر مبنای شاخص پایه خلاصه شده است. جدول شماره ۴-۸: تغییرات تولید ناخالص داخلی بر مبنای شاخص پایه به درصد
ردیف
سال مالی
تولید ناخالص داخلی
تولید ناخالص داخلی به پایه ثابت
۱
۱۳۸۰
۱۱۵٫۴۴
۱۰۰
۲
۱۳۸۱
۱۱۶٫۴۲
۱۰۱
۳
۱۳۸۲
۱۳۵٫۴۱
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
شکل موج ولتاژها در این سیستم قدرت در شکل۵-۲۴ ارائه شده است که علاوه بر فرکانس اصلی دارای هارمونیک اضافی است. شکل۵-۲۸ نمودار شکل موج ها قبل از فیلتر گذاری جهت حذف هارمونیکها در این سیستم قدرت یک فیلتر سه فاز غیر فعال به سیستم اضافه شده است.( طبق شکل ۵-۲۵) نمودار شکل موج ها بعد از فیلتر گذاری در شکل۵-۲۶ ارائه شده است. شکل۵-۲۹ نمودار سیستم قدرت بعد از فیلتر گذاری شکل۵-۳۰- نمودار شکل موج ها بعد از فیلتر گذاری
شبیه سازی مبدل های DC-DC شکل ۵-۲۷ ساده ترین مبدل DC به DC از نوع چاپر کاهنده مبتنی برترانزیستور IGBT را نشان می دهد که در نرم افزار متلب شبیه سازی شده است. یک ولتاژ DC ثابت به ورودی مبدل اعمال شده است.این ولتاژ و همچنین ولتاژ خروجی در شکل ۵-۲۸ ارائه شده است. شکل ۵-۳۱-ساده ترین مبدل DC به DC از نوع چاپر کاهنده شکل۵-۳۲-ولتاژ ورودی و همچنین ولتاژ خروجی چاپر همچنین شکل ۵-۲۹ یک مبدل DC به DC دارای خروجی نسبتا ثابت را نشان می دهد که در نرم افزار متلب شبیه سازی شده است. یک ولتاژ DC ثابت به ورودی مبدل اعمال شده است.این ولتاژ و و ولتاژ دو سر دیود و همچنین ولتاژ خروجی مبدل در شکل ۵-۳۰ارائه شده است. مشاهده می شود که این مبدل دارای خروجی مناسبتری نسبت به مبدل قبلی شکل ۵-۳۳- یک مبدل DC به DC دارای خروجی نسبتا ثابت و قابل کنترل شکل ۵-۳۴- ولتاژ ورودی و ولتاژ دو سر دیود و همچنین ولتاژ خروجی مبدل
شبیه سازی سیستم فتوولتائیک دارای فیلتر در بخش های قبلی این فصل شبیه سازی اجزای مختلف سیستم فتوولتائیک ارائه شد(به جز سلول خورشیدی). در ادامه شبیه سازی کامل ماژول خورشیدی و سیستم فتوولتائیک دارای فیلتر ارائه خواهد شد.شکل ۵-۳۱ ساختار شبیه سازی شده سیستم فتوولتائیک را در نرم افزار متلب نشان می دهد. این مدار را بخش های اصلی زیر است ۱- سلول های خورشیدی pv ۲- ذخیره ساز انرژی ۳- مبدل DC به DC ۴- اینورتر ۵-فیلتر شکل ۵-۳۵- ساختار شبیه سازی شده سیستم فتوولتائیک را در نرم افزار متلب Scope های ۱ الی ۶ نتایج شبیه سازی را در هر مرحله نشان می دهد که در شکل های زیر ارائه شده است شکل ۵-۳۶ - نمودار نحوه تابش شکل ۵-۳۷- ولتاژ تولید شده در یک سلول خورشیدی شکل ۵-۳۸- ولتاژ خروجی ذخیره ساز انرژی(ورودی مبدل dc-dc) شکل ۵-۳۹- ولتاژ خروجی مبدل dc-dc (ولتاژ ورودی اینورتر) شکل ۵-۴۰ ولتاژ خروجی اینورتر ( دارای هارمونیک های اضافی) شکل ۵-۴۱ ولتاژ خروجی پس از فیلتر شدن (دارای هارمونیک بسیار کم) شکل ۵-۴۲ ولتاژ خروجی پس از فیلتر شدن (دارای هارمونیک بسیار کم) – در بازه زمانی کوچکتر شکل ۵-۴۳- ولتاژ خروجی اینورتر ( دارای هارمونیک های اضافی) شکل ۵-۴۴- ولتاژ خروجی پس از فیلتر شدن (دارای هارمونیک بسیار کم) شکل ۵-۴۵- ولتاژ خروجی پس از فیلتر شدن (دارای هارمونیک بسیار کم) – در بازه زمانی کوچکتر نتیجه گیری: مبدل های با تعداد سطح بالا با درصد خیلی کمی ازTHDهمراه است. اعوجاج هارمونیکی کل تولید شده بوسیله اینورتر ۷ سطحی کمتراز اینورتر یک . دو ..وسه سطحی است. بنابراین حرارت و گرمای ناشی از اینورتر۷ سطحی کمتر از یک .دو ..وسه سطحی است.
سرعت، جریان و حرارت مهم ترین عواملی هستند که در یک موتور الکتریکی القایی توسط هارمونیک ها تحت تاثیر قرار می گیرند. حضور مبدل های چند سطحی در سیستم های الکتریکی و کاهش THD های حاصل از اینورتر به روش های گوناگونی مورد ارزیابی قرار گرفته اند. اینورترهای چند سطحی در سیستم های قدرت نقش مهمی در تحویل توان بر عهده دارند. این نوع اینورترها دارای مزایای ذاتی از جمله توانایی عملکرد تحت ولتاژ و توان بالا، بهبود کیفیت شکل موج خروجی و انعطاف پذیری هستند که موجب جذب بیشتر آ ن ها در صنعت شده است. در تکنولوژی های جدید تولید برق با بهره گرفتن از منابع تجدیدپذیر از جمله سلول های خورشیدی، بخش عمده ای از هزینه ی تمام شده را ادوات الکترونیک قدرت به کار گرفته شده در آنها به خود اختصاص می دهد. اینورترهای با دیودهای برشگر بر پایه اصلاح ساختار اینورتر دو سطحه از طریق اضافه نمودن دو نیمه هادی قدرت در هر فاز ارائه شده است. آستانه تحمل ادوات قدرت در اینورترهای با دیودهای برشگر تحت یک ولتاژ dc ورودی برابر در بیشتر موارد نصف ولتاژی است که ادوات قدرت در اینورترهای دوسطحه تحمل می کنند، و این امر موجب می گردد که در یک مشخصه یکسان، ولتاژ در اینورترهای با دیودهای برشگر می تواند دو برابر شود. اینورترهای با دیودهای برشگر به دیودهای برشگر نیاز دارند که مستعد برای نامتعادل کردن ولتاژ در خازن های dc به کار رفته به آن می باشند و این امر موجب شده که ساختار اینورترهای با دیودهای برشگر تنها تا در سه سطح ولتاژ خروجی در صنعت به کار گرفته شوند. منابع بخشایی ع، سلیقه راد ح ر، سعیدی فر م، رحیمی ع. ۱۳۸۹. ” کنترل اینورترهای منبع ولتاژ چندسطحی سه فاز با بهره گرفتن از مدولاسیون بردار فضایی و به کمک روش کلاسه بندی بردارها". استقلال. سال ۲۳. شماره ۱. ص ۳۲-۱۵. خوش نظری ح. ۱۳۸۶.” استفاده از سیستم فتوولتائیک جهت تامین برق ایستگاه های تلویزیونی” . ششمین همایش ملی انرژی . ۲۲ و ۲۳ خرداد ۱۳۸۶ رسولی کوهی م، زعفرانچی زاده م ت، کنعان پ.۱۳۸۸ ” ارزیابی اقتصادی احداث نیروگاه فتوولتایی خورشیدی در ایران". بیست و چهارمین کنفرانس بین المللی برق . تهران. آبان ۸۸ . قریشی ه، سید کماری م، یزدیان ورجانی ع. ۱۳۸۷. “روش جدی کنترل اینورترهای چندسطحی با بهره گرفتن از مدولاسیون بردار فضایی فازی". نوزدهمین کنفرانس مهندسی برق ایران. دانشگاه تربیت مدرس. ۱۳۸۷. منشی پور س، خلفی ف. ۱۳۸۷. ” لزوم بومی سازی تکنولوژی برق خورشیدی (فتوولتائیک) در کشور” . اولین کنفرانس ملی انرژی های تجدیدپذیر ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تاکستان . ۱۶ مرداد ۸۷ موسوی س ز، امیری پ، چشفر م، صدوقی ج. ۱۳۸۱. “طراحی اینورتر سه سطحی با کنترل هیسترزیسی مد جریانی مبتنی بر پیل سوختی". دومین کنفرانس هیدروژن و پیل سوختی، ص ۱-۸ یوسفی ش، پارسا مقدم م، دشتی ر. ۱۳۸۶، “ارزیابی تأثیر سیستم های تولید پراکنده بر عملکرد شبکه های توزیع برق با مطالعه موردی مولدهای فتوولتاییک” . ششمین همایش ملی انرژی . ۲۲ و ۲۳ خرداد ۱۳۸۶ EL-Bakry, M. A. Arafah, S. H. Abo-Shady, S. E. E. Mahfouz. 2009 . A. A. Simulation and Implementation of Three-phase Three-level Inverter. SICE 2001 July 25-27, 2009, Nagoya. P"1-5. Huseinbegovic, S. 2012. A Sliding Mode Based Direct Power Control of Three-Phase Grid-Connected Multilevel Inverter. Optimization of Electrical and Electronic Equipment (OPTIM), 2012 13th International Conference on. 24-26 May 2012. P: 790 - 797 Kocalmış, A. Sünter, S. 2006. Simulation of a Space Vector PWM Controller For a Three-Level Voltage-Fed Inverter Motor Drive. IEEE Industrial Electronics, IECON 2006 - 32nd Annual Conference on. P:1915-1920. Lakshminarayanan,S. Mondal, G. Tekwani, P, N. Mohapatra, K. and Gopakumar,K. 2007. “Twelve-sided polygonal voltage space vector based multilevel inverter for an induction motor drive with common-mode voltage elimination,” IEEE Trans. Ind. Electron., vol. 54, no. 5, pp. 2761– ۲۷۶۸. Liu, Y and Luo, F. 2008. “Trinary hybrid multilevel inverter used in STATCOM with unbalanced voltages,” Proc. Inst. Electr. Eng.—Elect. Power Appl., vol. 152, no. 5, pp. 1203–۱۲۲۲. Rech, C and Pinheiro, J, R. 2007. “Hybrid multilevel converters: Unified analysis and design considerations,” IEEE Trans. Ind. Electron., vol. 54, no. 2, pp. 1092–۱۱۰۴. Rodriguez, J. Pontt, J.Correa, P. Cortes ,P and Silva, C. 2009 .“A new modulation method to reduce common-mode voltages in multilevel inverters,” IEEE Trans. Ind. Electron., vol. 51, no. 4, pp. 834–۸۳۹. Sirisukprasert, S. Lai, J, S. and Liu T, H, 2011. “Optimum harmonic reduction with a wide range of modulation indexes for multilevel converters,” IEEE Trans. Ind. Electron., vol. 49, no. 4, pp. 875–۸۸۱.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
در جدول بالا ، مقادیر مربوط به آماره ضریب همبستگی پیرسون ( سطح معنی داری آماره ضریب همبستگی پیرسون) برای سطح تحصیلات دیپلم ، فوق دیپلم و لیسانس به ترتیب ۴۷۳/۰ = r و(۰۳۱/۰ = p-value) ، ۳۱۷/۰=r و(۰۱۸/۰ = p-value) ، ۳۰۷/۰=r و(۰۴۲/۰ = p-value) شده است. چون ( α = ۰۵/۰> p-value) ، لذا این نتیجه به دست می آید که درسطح ۰۵/۰=α ،بین رفتار مدنی سازمانی و کیفیت زندگی کاری آموزگاران با توجه به مدرک تحصیلی آنها رابطه مستقیم معنی دار آماری وجود دارد . بنابر این فرضیه ۲پژوهش مورد تایید قرارگرفت.
فرضیه ۱-۲ : بین رفتار مدنی سازمانی و روابط انسانی حاکم برمحیط کار آموزگاران رابطه وجود دارد. جهت بررسی و آزمون فرضیه۱-۲ پژوهش از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده می کنیم.نتایج حاصل از این آزمون در جدول زیر آمده است : جدول (۹-۴) نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین رابطه رفتار مدنی سازمانی و روابط حاکم بر محیط کار آموزگاران
متغیرها |
تعداد |
ضریب همبستگی |
سطح معناداری |
رفتار مدنی سازمانی روابط حاکم بر محیط کار |
۱۲۰ |
۲۰/۰= r |
۰۵/۰> P |
در جدول بالا ، مقادیر مربوط به آماره ضریب همبستگی پیرسون و سطح معنی داری این آماره به ترتیب ۲۰/۰ = r و۰۲/۰ = P ، چون سطح معناداری کوچکتر از ۰۵/۰ می باشد، لذا این نتیجه به دست می آید که درسطح ۰۵/۰=α ،بین رفتار مدنی سازمانی و روابط حاکم بر محیط کار آموزگاران رابطه مستقیم معنی دار آماری وجود دارد . بنابر این فرضیه ۱-۲پژوهش مورد تایید قرارگرفت. فرضیه ۲-۲ : بین رفتار مدنی سازمانی و امنیت شغلی آموزگاران رابطه وجود دارد. جهت بررسی و آزمون فرضیه۲-۲ پژوهش از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده می کنیم.نتایج حاصل از این آزمون در جدول زیر آمده است : جدول (۱۰-۴) نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین رابطه رفتار مدنی سازمانی و امنیت شغلی آموزگاران
متغیرها |
تعداد |
ضریب همبستگی |
سطح معناداری |
رفتار مدنی سازمانی امنیت شغلی |
۱۲۰ |
۲۰/۰= r |
۰۵/۰> P |
در جدول بالا ، مقادیر مربوط به آماره ضریب همبستگی پیرسون و سطح معنی داری این آماره به ترتیب ۲۰/۰ = r و۰۱/۰ = P ، چون سطح معناداری کوچکتر از ۰۵/۰ می باشد، لذا این نتیجه به دست می آید که درسطح ۰۵/۰=α ،بین رفتار مدنی سازمانی و امنیت شغلی آموزگاران رابطه مستقیم معنی دار آماری وجود دارد . بنابر این فرضیه ۲-۲پژوهش مورد تایید قرارگرفت. فرضیه ۳-۲ : بین رفتار مدنی سازمانی و پیشرفت شغلی آموزگاران رابطه وجود دارد. جهت بررسی و آزمون فرضیه۳-۲ پژوهش از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده می کنیم.نتایج حاصل از این آزمون در جدول زیر آمده است : جدول (۱۱-۴) نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین رابطه رفتار مدنی سازمانی وپیشرفت شغلی آموزگاران
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
در حقوق فرانسه[۷۱۱] مطالعات مفصلی در خصوص مستمری پس از طلاق صورت پذیرفته است و برخی اقتصاددانان حقوق، این نهاد حقوقی را در مرکز تأملات اقتصادی خویش قرار دادهاند. در این مقالات، عوامل تعیین کننده میزان نفقه مورد بررسی قرار گرفته که نتایج جالبی به دست میدهد. بر اساس مطالعات فوق، غالباً دادگاهها به جای حکم به پرداخت مستمری ماهیانه، به پرداخت سرمایه به صورت یکجا حکم مینمایند. هر چند پیش از سال ۲۰۰۰ میلادی، غالباً مستمری ماهیانه موضوع حکم قرار میگرفت ولی تحقیقات صورت گرفته در سال ۲۰۰۴ میلادی نشان داد که در ۸۴% موارد، حکم به پرداخت سرمایه به صورت یکجا می شود.[۷۱۲] حقوقدان ایرانی با مطالعه این تحقیقات، شباهت بسیار زیاد مستمری پس از طلاق در حقوق فرانسه کنونی با نهاد اجرت المثل و نحله می شود! عموماً مستمری پس از طلاق در فرانسه برای ذی نفعانی در نظر گرفته می شود که مسن، غیر فعال، دارای درآمد پایین و زندگی مشترک طولانی هستند و به زنان جوانتر پرداخت سرمایه به صورت میپذیرد زیرا در سن کار هستند. در سال ۲۰۰۴ میلادی، میانگین کل مستمری پرداختی، ۱۳۶۴۹ یورو وصرفاً در ۱۰ درصد موارد بالاتر از ۴۶۰۸۰۰ یورو بوده است. در همین زمان، میانگین کل سرمایه نقدی ۲۱۴۹۹ یورو است و فقط ۱۰ درصد از ۸۰۰۰۰ یورو تجاوز می کند.
همچنین میانگین سنی مستمری بگیران، ۵۱ سال و میانگین سنی بدهکاران ۵۳ سال بوده است. نکته قابل توجه خصوصا جهت مطالعه تطبیقی هنجاری با حقوق داخلی، میانگین مدت زمان ازدواج زوجینی است که از یکدیگر طلاق گرفته و دادگاه حکم به مستمری نموده اند. به طور متوسط میانگین زندگی مشترک زوجینی که بین ایشان حکم به پرداخت و دریافت مستمری شده است، ۲۶ سال بوده و البته در ۸۲% موارد طلاق مبتنی بر تقصیر بوده است. این آمار به نیکویی ترجیح نظریه جبران خسارت را در حکم به مستمری پس از طلاق اثبات مینماید. مبحث چهارم: ارث زوجه گفتار اول: ماهیت اقتصادی ارث چرا در اکثر جوامع انسانی، اموال متوفی در تصرف و مالکیت بازماندگان نزدیک او همچون فرزندان، همسر و پدر و مادر قرار میگیرد؟ در پاسخ به این سوال، فارغ از جنبه های روانشناختی و جامعه شناختی و صرفاً از منظر اقتصاد حقوق باید گفت که توارث مقتضای احترام به مالکیت خصوصی است. به همین سبب، نظامهای فکری که مالکیت خصوصی را محترم نمیشمارند، معتقد به توارث جمعی[۷۱۳] بوده یا هستند. در نظام توارث جمعی، فرد صرفا در دوره حیات خود اختیار استفاده از اموال خویش را دارد و پس از مرگ، در مالکیت دولت قرار میگیرد. در واقع، دولت هنگام مرگ شخص، مالیاتی صد درصدی بر اموال وی وضع میکند.[۷۱۴] در طرف مقابل، نظام توارث فردی[۷۱۵] وجود دارد. در نظام توارث فردی، اموال به وراث قانونی یا وراث مشخص شده توسط خود شخص منتقل می شود. نظام توارث فردی گاهی دلالت بر توارث آزاد[۷۱۶] دارد که مطابق آن، شخص می تواند میزان سهم الارث و وراث خویش را معین نماید و قانون صرفا جنبه تکمیلی دارد. در برابر توارث قانونی دلالت بر وضعیتی دارد که قانون وراث و سهم الارث آنها را به طور قاطع و تخلف ناپذیر معین مینماید و اراده یا توافق بر خلاف آن ممکن نیست. در نظام حقوقی ایران، گرچه به طور کلی نظام توارث جمعی حاکم نیست اما مالیات بر ارث در مواردی افزایش مییابد. مطابق ماده ۱۷ قانون امور مالیاتی مقرر میدارد: «ماده ۱۷– هرگاه در نتیجه فوت شخصی اعم از فوت واقعی یا فرضی اموالی از متوفی باقی بماند به شرح زیر مشمول مالیات است: ۱ – درصورتی که متوفی یا وارث یا هر دو ایرانی مقیم ایران باشند نسبت به سهم الارث هریک از وراث از اموال مشمول مالیات بر ارث موضوع ماده ۱۹ این قانون واقع در ایران یا در خارج از ایران پس از کسر مالیات بر ارثی که بابت آن قسمت از اموال واقع درخارج از ایران به دولت محلی که مال درآن واقع گردیده پرداخت شده است به نرخ مذکور در ماده ۲۰ این قانون. ۲ – در صورتی که متوفی و وراث هر دو ایرانی مقیم خارج از ایران باشند سهم الارث هر یک از وراث از اموال و حقوق مالی متوفی که در ایران موجود است به نرخ مذکور در ماده ۲۰ این قانون و نسبت به آن قسمت که در خارج از ایران وجود دارد پس از کسر مالیات بر ارثی که از آن بابت به دولت محل وقوع مال پرداخت شده است به نرخ بیست و پنج درصد. ۳ – در مورد اتباع خارجی وسایر موارد نسبت به آن قسمت از اموال وحقوق مالی متوفی که در ایران موجود است کلاً مشمول مالیات به نرخ مذکور در ماده۲۰ این قانون برای وراث طبقه دوم.» و ماده۲۰ همان قانون، نرخ مالیات بر ارث نسبت به سهم الارث به شرح زیر مقرر نموده است:
شرح |
طبقه اول |
طبقه دوم |
طبقه سوم |
تا مبلغ ۵۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال |
۵ درصد |
۱۵ درصد |
۳۵ درصد |
تا مبلغ ۲۰۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال نسبت به مازاد ۵۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال |
۱۵درصد |
۲۵ درصد |
۴۵ درصد |
تا مبلغ ۵۰۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال نسبت به مازاد ۲۰۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال |
۲۵ درصد |
۳۵ درصد |
۵۵ درصد |
نسبت به مازاد ۵۰۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال |
۳۵ درصد |
۴۵ درصد |
۶۵ درصد |
بنابر این علیرغم لیبرال بودن نظام حقوق مالکیت در حقوق ایران، به طور جزئی رویکرد توارث جمعی پذیرفته شده است و این مسأله نوعی تناقض فکری در رویکرد اقتصادی قانونگذار نسبت به مفهوم مالکیت خصوصی را نشان میدهد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
انسان، موضوع تعلیم و تربیت، و از مبانی بنیادین آن به شمار می رود. از این رو باید پیش از بیان اهداف و روش تربیتی هر اندیشه و مکتبی، به عنوان مبنا و موضوع، ساختار، ویژگی ها و توانایی های او شناخته شود. در اینجا نیز با توجّه به آثار اقبال، به معرّفی انسان شناسی این اندیشمند می پردازیم. ساختار انسان اقبال، انسان را حقیقتی مشتمل بر نفس و بدن می داند؛ امّا از نظر ارزشی، نفس را مقدّم دانسته و می گوید:"در اسلام، امور فکری و واقعی، یا معنوی و مادّی، دو نیروی مخالف نیستند که با هم سازگار نباشند. حیات جزء معنوی در این نیست که آدمی از جزء مادّی و واقعی قطع علاقۀ کامل کند، بلکه در این است که جزء معنوی پیوسته در آن بکوشد که جزء مادّی را بدان منظور در خدمت بگیرد که سرانجام آن را جذب کند و به صورت خود در آورد و تمام وجود آن را نورانی سازد"(همان ، ۱۳۶۲: ۱۳). اقبال با واقع نگریِ اسلامیِ خود معتقد است که اسلام زندگی مادّی را به رسمیت می شناسد تا انسان با بهره گرفتن از همین زندگانی، به روحانیت دست یابد. به عبارت دیگر، مقدّمه و راه رسیدن به زندگیِ عرفانی و معنوی، توجّه به زندگی مادّی است. وی در تأیید این دیدگاه به آیۀ بیستم سورۀ لقمان اشاره می کند:(آیا ندانسته اید که خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمین است، مسخّر شما کرده، و نعمت های آشکار و نهان اش را بر شما فراوان و کامل ارزانی داشته و…)(قرآن کریم، لقمان، آیه ۲۰). تمامی موجودات برای آدمی آفریده شده اند تا با بهره گرفتن از آنها بتواند استعدادهای فطری خود را آشکار کند.
ویژگی های انسان اشرف مخلوقات (ارزشمندی انسان) اقبال در توصیفِ خود از انسان ها می گوید: “اسلام، به عنوان یک نهضت و حرکت فرهنگی، به ارزش فرد به همان صورت فردی که دارد، معترف است، و پیوند خونی را ملاک وحدت بشری دانستن رد می کند"(اقبال لاهوری، ۱۳۶۳: ۱۶۷). این اندیشه را در مجموعه اشعاری که به صورت دوبیتی با عنوان لالۀ طور سروده شده اند می توان دید:
هنوز از بند آب و گل نرستم من اوّل آدم بی رنگ و بویم |
|
تو گویی رومی و افغانیم من از آن پس هندی و تورانیم من (اقبال لاهوری، ۱۳۸۲: ۲۰۹). |
اقبال در بیان این نکته معتقد است که ما باید پیرو سنّتِ پیامبراکرم(ص) باشیم و به آدمیّت او احترام بگذاریم؛ وگرنه مقامِ دنیوی، سرزمین و نژاد انسان ملاک برتری بر انسان های دیگر نخواهد بود. وی معتقد است اگر اصل و نسب و افتخار به سرزمین مادری، هر یک معیارهایی برای برتری بودند، پیامبر اکرم(ص) نیز که از قوم قریش بود این امر را ملاکی برای برتری افراد بر یکدیگر می دانستند و شعار برابری و برادری انسان ها را سرلوحۀ آموزه های خود قرار نمی داد.
سینه ی ما از محمّد داغ داغ تا بساط دین آباء در نورد مذهبِ او قاطعِ ملک و نسب در نگاهِ او یکی بالا و پست |
|
از دَمِ او کعبه را گل شد چراغ با خداوندانِ ما کرد آنچه کرد از قریش و منکر از فضل عرب با غلام خویش بر یک خان نشست (همان منبع، ۴۴۵-۴۴۶). |
این سنّت و آموزه ی پیامبراکرم(ص) از آموزه های قرآن کریم سرچشمه گرفته است و اقبال نیز بر اساس آن چه که در کتاب احیای فکر دینی در اسلام بیان کرده است؛ از چهار منبع اصلی نام می بَرَد که قرآن کریم، مهم ترین منبع، و سنّت پیامبراکرم(ص) نیز از نظر استناد و اهمّیت پس از آن قرار می گیرد. وی با پیروی از این آموزه ی قرآنی که می فرماید:"ای مردم! ما شما را از یک زن و مرد آفریدیم و شما را از تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید(این موارد ملاک برتری نیست) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ به یقین خداوند دانا و آگاه است"(قرآن کریم، حُجُرات، ۱۳)، تفاوت میان انسان ها از قبیل تفاوت نژاد، رنگ پوست و زبان را، تفاوت هایی سطحی و بی اهمّیت می داند. اقبال هم در مورد عقیده اش در مورد تقسیم بندی های رایج انسان ها مانند محلّ تولّد، رنگ و نژاد، این تقسیمات را حقیقی ندانسته و تنها بعد از اُصولی مانند برادری و برابری به این تقسیمات نیز توجّه دارد. این مسئله را در عناوینی که برای اشعارش استفاده کرده است، مشاهده کرد. برای مثال وی در شعری تحت عنوانِ «در معنی این که چون ملّتِ محمّدیه موسّس بر توحید و رسالت است، پس نهایت مکانی ندارد» ابیاتی پُرمعنی را در رابطه با لزوم برابری و برادری بین مسلمانان سروده است.
جوهر ما با مقامی بسته نیست هندی و چینی سفالِ جام ماست قلبِ ما از هند و روم و شام نیست |
|
باده ی تندش به جامی بسته نیست رومی و شامی گِلِ اندامِ ماست مرز بومِ او بجز اسلام نیست (اقبال لاهوری، ۱۳۸۲: ۱۳۹). |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
مدیریت
شاخهی اداری
٨۵
١٢
١٢
۴۶
١۵
حجم جامعه
٧۶
١١
١١
۴١
١٣
حجم نمونه
روش نمونهگیری این پژوهش نیز تصادفی طبقهای انتخاب شده است. این روش نمونهگیری بیشترین کارایی را دارد ودرمواقعی که اطلاعات مختلف دربارهی طبقههای متفاوت جامعهی آماری، که پارامترهای مختلف دارند، لازم باشد انتخاب خوبی است. (سکاران، ١٣٨۵، ص ٣١۵) روش و ابزار جمع آوری اطلاعات روش و ابزارجمعآوری اطلاعات در این کار پژوهشی کتابخانهای و میدانی است. به این صورت که برای دستیابی به پیشینه تحقیق و مبانی نظری آن با مراجعه به کتابخانهها و مطالعهی کتب و مقالات مرتبط اطلاعاتی گردآوری شد. در مرحلهی میدانی با بهره گرفتن از پرسشنامهی محققساخته (که از پرسشنامهی به کاربرده شده درسازمان هوا فضا توسط آقای ناصر کلاته اقتباس شده و طبق نظر اساتید راهنما و مشاور در آن تغییراتی اساسی ایجاد شده است) برای جمع آوری اطلاعات اقدام به
عمل آمد. این پرسشنامه شامل ٢٧ گویه میباشد که گویههای شمارهی ٢،١١،١٢،٢٢ بعد فرهنگ قوی، گویههای شمارهی ٢۴،٢٣،١۴،١٣،٩،٨،٣بعد قابلیت فردی، گویههای شمارهی ٢۶،٢٠،١۵،٧،۶،۵،١ بعد مبادلهی اطلاعات، گویههای شمارهی ٢٧،٢۵، ٢١،١٧،۴ بعد آرمان مشترک وگویههای شماره ی١٩،١٨،١۶،١٠بعد رهبرمتفکررا مورد پرسش قرار میدهند. گویههای پرسشنامه به صورت بسته پاسخ و براساس مقیاس پنج درجهای لیکرت ازخیلی کم تا خیلی زیاد تنظیم شده است. نحوهی امتیازبندی گویهها از یک تا پنج میباشد. امتیازبندی بدین شکل است که به پاسخ خیلی کم ١نمره، به پاسخ کم ٢نمره، به پاسخ تاحدودی ٣نمره، به پاسخ زیاد ۴نمره و به پاسخ خیلی زیاد ۵ نمره اختصاص داده شده است. ضمناً با توصیهی اساتید راهنما و مشاور، اطلاعاتی از قبیل میزان تحصیلات، سابقهی شغلی، شاخه اداری، سن و جنسیت توسط پرسشنامه اخد شده است. درجدول ٣-٢ تعداد و شمارهی گویههای مربوط به هربعد ازابعاد سازمان یادگیرنده را نشان میدهد. جدول ٣-٢: تعداد و شمارهی گویههای مربوط به ابعاد سازمان یادگیرنده
تعداد گویه
گویههای مربوطه
ابعاد
ردیف
۴
٢٢،١٢،١١،٢
فرهنگ قوی
١
٧
٢۶،٢٠،١۵،٧،۶،۵،١
مبادلهی اطلاعات
٢
٧
٣،٨،٩، ٢۴،٢٣،١۴،١٣
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
تاگوچی تغییر را بصورت عدم یکنواختی در جواب های یک مساله که منجر به کاهش کیفیت جواب ها می شود تعریف می کند. روش تاگوچی برای کاهش تغییر در عملکرد یک فرایند، در دو مرحله است:
عملکرد جواب های یک مساله در بهترین روش و بیشترین حالات (انحراف کم از هدف) عملکرد یکسان تمامی جواب های یک مساله تا حد امکان (تغییر کم بین جواب های یک مساله) با توجه به توضیحات اجمالی فلسفه تاگوچی برای بهینه سازی سیستم های پیچیده از این رویکرد برای تعین سطح بهینه هر یک از پارامتر های الگوریتم ها استفاده خواهد شد.
فصل چهارم
حل مدل
۴-۱ مقدمه
در این فصل ابتدا با ارائه یک مثال عددی به حل مسئله۱ می پردازیم و سپس برای حل مسئله ۲، با ارائه مثالی با ابعاد کوچک، از نرم افزار گمز، به این منظور که، این نرم افزار میتواند مقدار دقیق متغیرهای مساله را محاسبه کند؛ استفاده می کنیم. سپس طبق توضیحاتی که در فصل قبل داده شد، با بهره گرفتن از روش تاگوچی و با بهره گرفتن از مثالهای آزمایشی مختلف، مقدار بهینه پارامتر های الگوریتم فراابتکاری را در این فصل بدست آورده و در آخر مسئله ۲ را در ابعاد بزرگتری با الگوریتم جستجوی هارمونی در محیط متلب حل می کنیم.
۴-۲ حل مسئله ۱
مسئله ۱ را با ارائه خصوصیات مثال عددی و قواعد ریاضیات به صورت زیر حل می کنیم.
۴-۲-۱ مثال عددی:
در این بخش به منظور نشان دادن کاربرد عملی مدل های ارائه شده، در مسئله۱، مثال عددی به صورت زیر آورده شده است. زنجیره تامین سه سطحی در نظر گرفته شده شامل، یک تامین کننده که از میان هفت تامین کننده کاندید شده باید انتخاب شود، و یک خرده فروش و دو مشتری می باشد.پارامترهای هریک ازسطوح به صورت زیر می باشند.
جدول۴-۱ پارامترهای تامین کننده ها مثال۱
جدول ۴-۲ پارامترهای مشتریان مثال۱
خرده فروش دارای پارامترهای زیر می باشد. با بهره گرفتن از معادله زیردر فصل قبل بدست آمد مقدار کالایی که خرده فروش در مدل سنتی سفارش می دهد محاسبه می شود. . . معادله درجه سوم فوق دارای مبین منفی است و دارای یک ریشه ساده مثبت است که همان مقدار سفارش اقتصادی خرده فروش، در حالت سنتی است. با بهره گرفتن از فرمول زیر مقدار قیمتی که خرده فروش تعیین می نماید، محاسبه می شود. مقدار سود بهینه خرده فروش در مدل سنتی از فرمول زیر محاسبه می شود که برابر است با: تعداد دفعات سفارش دهی خرده فروش برابر است با: در مدل کنترل موجودی سنتی، تامین کننده هفتم ام با ایجاد بیشترین سود برای خرده فروش انتخاب می شود. حال سیستمVMIرا اجرا می کنیم. با بهره گرفتن از فرمول زیر مقدار کالای ارسالی تامین کنندگان در مدل VMI محاسبه می شود. معادله درجه سوم فوق دارای مبین منفی است و دارای یک ریشه ساده مثبت است که همان مقدار سفارش اقتصادی تامین کننده، در حالت VMI است با بهره گرفتن از فرمول زیر قیمت بهینه خرده فروش تعیین می شود. سود خرده فروش در مدل VMI از فرمول زیر محاسبه می شود. در مدل VMI تامین کننده شش ام با فراهم کردن بیشترین سود برای خرده فروش، انتخاب می شود. شکل های (۴-۱) و(۴-۲) نشان دهنده مقایسه، رابطه سود خرده فروش با قیمت های خرده فروشی و عمده فروشی در دو حالت مدیریت موجودی سنتی و مدیریت موجودی توسط فروشنده هستند.
شکل۴-۱ مقایسه رابطه بین سود خرده فروش و قیمت خرده فروشی در دو حالت کنترل موجودی سنتی و VMI
شکل۴-۲ مقایسه رابطه بین سود خرده فروش و قیمت عمده فروشی در دو حالت کنترل موجودی سنتی و VMI
۴-۳ حل مسئله ۲
۴-۳-۱ تنظیم پارامترهای الگوریتم حل
با توجه به توضیحات داده شده در فصل سوم الگوریتم هارمونی سرچ دارای پارامترهای خاص خود می باشند که این پارامترها روی مقدار تابع هدف، سرعت حل مدل و نحوه همگرایی مدل تاثیر می گذارند. برای بدست آوردن مقدار بهینه این پارامترها روش های گوناگونی در ادبیات مدل های متا هیوریستیک پیشنهاد گردیده است. در این تحقیق از روش طراحی آزمایشات با رویکرد تاگوچی استفاده شده است. طبق روش تاگوچی که در فصل سوم توضیح داده شد، برای هر پارامتر سه سطح در نظر گرفته می شود و هر آزمایش سه بار اجرامی شود و داده های بهترین زمان حل سرعت اجرای الگوریتم و مقدار تابع هدف تا رسیدن به جواب بهینه جمع آوری می گردد. در جدول ۴-۱ لیست پارامترهای الگوریتم جستجوی هارمونی و مقادیر آنها مشخص شده است. در این تحقیق برای تعیین مقادیر بهینه پارامتر ها در این نوع الگوریتم از آرایه متعامد( ) استفاده شده و با ارائه مثال های متفاوت در ابعاد مختلف، در نرم افزار Minitab 16 روش تاگوچی به کار گرفته شده است.
جدول ۴-۳ پارامتر ها مقادیر هر سطح در الگوریتم جستجوی هارمونی
داده های تنظیم پارامترها در شکل های ۴-۳ تا ۴-۶ نشان داده شده اند. در این شکل ها محور افقی سطح پارامتر و محور عمودی میانگین پارامتر و یا معیارS/N می باشد.
شکل۴-۳ معیار S/N میانگین جواب های الگوریتم جستجوی هارمونی
شکل۴-۴ میانگین جواب های الگوریتم جستجوی هارمونی
شکل۴-۵ معیار S/N میانگین زمان های الگوریتم جستجوی هارمونی
شکل۴- ۶ میانگین زمان های الگوریتم جستجوی هارمونی
Harmony memory consideration rate = 0.7 Pitch adjusting rate = 0.9
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
استخراج DNA از خون کامل به روش جوشاندن (Boiling) انجام شد که جزئیات روش کار طبق موارد گفته شده در منبع مورد نظر میباشد (Newton CR et al, 1995). ۳-۴ استخراج DNA از بافی کت با کیت DNP ۱- ۵ میکرولیتر پروتئاز را روی ۱۰۰ میکرولیتر از نمونه بافی کت ریخته و آن را به مدت ۱۰ ثانیه ورتکس میکنیم سپس لوله ها را به مدت ۱۰ دقیقه درون Hot plate در دمای۷۲ درجه سانتیگراد قرار میدهیم. ۲- بعد از بیرون آوردن لوله ها از Hot plate در دمای۷۲ درجه، ۴۰۰ میکرولیترLysis Solution ریخته و به مدت ۲۰- ۱۵ ثانیه ورتکس میکنیم تا یک سوسپانسیون کاملا هموژن بدست آید. ۳- به محلول فوق ۳۰۰ میکرولیتر از Precepitation Solution اضافه کرده و برای ۵ ثانیه ورتکس میکنیم، سپس لوله ها درون سانترفیوژ با دور g 12000به مدت ۱۰ دقیقه قرار میدهیم.
۴- بعد از بیرون آوردن از سانترفیوژ محلول رویی لوله ها را خالی کرده و لوله ها را روی یک دستمال به مدت ۳-۲ ثانیه قرار میدهیم. ۵- لوله ها را برگردانده و به هر کدام ۱ میلی لیتر از Wash Buffer اضافه کرده و به مدت ۵-۳ ثانیه ورتکس کرده و مجددأ درون سانترفیوژ با دورg 12000 این بار به مدت ۵ دقیقه قرار میدهیم. ۶- بعد از اتمام زمان سانترفیوژ مایع رویی را خالی کرده و رسوب ته لوله را نگه داشته و برای اینکه Wash Buffer درون لوله ها کاملا خشک شود آن ها را به مدت ۵ دقیقه درون Hot plate 65 درجه قرار میدهیم. ۷- بعد از خشک شدن لوله ها آن ها را بیرون آورده و ۳۰ میکرولیتر از Solvent Buffer اضافه کرده لوله ها را به آرامی تکان میدهیم و مجددأ درون Hot plate 65 درجه قرار میدهیم به مدت ۵ دقیقه تا رسوب ته لوله که همان DNA است به خوبی حل شود. DNA بدست آمده را در دمای ۲۰- درجه سانتیگراد نگهداری می کنیم. ۳-۵ PCR از واکنش زنجیرهای پلیمراز جهت تعیین ژنوتیپهای چندشکلی ژنتیکی ژنهایCAT C-262T و NQO1 C609T استفاده کردیم. برای انجام این کار مواد مورد نیازی که در بالا ذکر شد را از فریزر ۲۰- درجه سانتیگراد بیرون میآوریم. بعد از آب شدن مواد در دمای اتاق جهت درست کردن میکس آنزیم آنها را روی یخ قرار می دهیم. جهت تهیه ۲۰ میکرولیتر مخلوط واکنش به ازای هرلوله، مواد مورد نیاز را طبق جدول ۳-۲ با هم مخلوط میکنیم. جدول ۳-۲: مواد مورد نیاز جهت تهیه مخلوط واکنش PCR
اجزای واکنش |
حجم مورد نیاز به ازای هر واکنش (μl) |
۱۰x PCR buffer |
۵/۲ |
dNTP (10 mM) |
۵/۰ |
MgCl2 (50 mM) |
۷۵/۰ |
۱۰) پرایمر رفتμM( |
۱ |
۱۰)پرایمر برگشتμM( |
۱ |
Taq DNA polymerase |
۳/۰ |
آب استریل |
۹۵/۱۳ |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
این طرحواره، انواع زیر را شامل میشود. طرحوارهی ظرف: تجارب روزانهی ما از ظرف و حجم میتواند قرار گرفتن شخصی داخل اتومبیل، آبی داخل لیوان و میوهای داخل یخچال را شامل شود. در زندگی روزمره، ما بسیاری از مفاهیم را با بهره گرفتن از حروف اضافهای چون «بیرون ـ داخل» و مفاهیمی چون «پر ـ خالی» ، «محتوی و سطح» و… میسازیم که همگی مواردی از قرار گرفتن چیزی در ظرف هستند. این تجربه ها به انسان امکان میدهند تا برای مفاهیم انتزاعی نیز همین ویژگی را قایل شود؛ مثلاً در جملهی «دست تنگی بهتر از دل تنگی است» تنگ و گشاد بودن از ویژگیهای ظرف است که ما آن را به دست و دل نسبت میدهیم (آریانفر، ۱۳۸۵: ۱۲۸-۱۲۹).
طرحوارهی پر ـ خالی: انسان به واسطهی پر یا خالی بودن ظرفها یا احجام فیزیکی، انگارهی پر و خالی را در ذهن خود خلق میکند و آن را به مفاهیم انتزاعی تسری میدهد؛ مثلاً در جملهی «گر دست ما تهی است ولی چشم ما پر است» دست و چشم ظرفهایی تلقی شدهاند که خالی و پر از چیزی میباشند(همان:۱۲۹-۱۳۰). طرحوارهی داخل ـ خارج: انسان به واسطهی تجربهی قرارگرفتن خود یا پدیده های دیگر داخل یا خارج از مکانهایی که دارای حجم بوده و نوعی ظرف تلقی میشوند، انگارهی«داخل ـ خارج» را در ذهن خود خلق میکند و آن را به پدیده های انتزاعی تسری میدهد؛ مثلاً در جملهی «محبت در چشم است» چشم ظرفی تلقی شده که محبت داخل آن جای میگیرد (همان: ۱۳۰-۱۳۱). طرحوارهی بزرگ ـ کوچک: انسان به واسطهی تجربه و درک پدیده های ملموس در اندازه های متفاوت، کوچک یا بزرگ، انگارهای«کوچک و بزرگ» را در ذهن خود تصویر میکند . او بزرگی رودخانهها، دریاها، ساختمانها و … و نیز کوچک بودن ارزن ، ذرات گرد و غبار و … را درک نموده و این تجربهی مادی را برای بیان مفاهیم انتزاعی به کار میبرد؛ مثلاً در جملهی «سر بزرگ بلای بزرگ دارد»، سر به عنوان ظرف بزرگی در نظر گرفته شده که گنجایش در برگرفتن بلای بزرگ را دارد(همان : ۱۳۲-۱۳۱). ۲-۶-۲-۲٫طرحوارهی حرکتی یا جابه جایی [۳۱] به عقیدهی جانسون طرحوارهی حرکتی، منعکس کنندهی تجربهی روزمرهی ما از حرکت در اطراف جهان و مشاهدهی حرکت هستندههای دیگر است. سفرهای ما دارای مبدأ، مقصد و زنجیرهای از مکانها و جهتاند. براساس چنین تجربهای، طرحوارهی حرکتی دارای یک نقطهی آغاز (نقطهی الف) و یک نقطهی پایان (نقطهی ب) است و مجموعهای از نقاط مکانی مجاور که این دو نقطه را به هم میپیوندند (و با پیکان نشان داده شدهاند):
این طرحواره مستلزم نکات زیر است:
-
- از آنجا که الف و ب با مجموعهای از نقاط مجاور به هم وصل شدهاند، رفتن از الف به ب مستلزم گذر از این نقاط میانی است؛
-
- حرکت در این مسیر جهتدار است؛
-
- مسألهی زمان هم مطرح است. چون پشت سر گذاشتن یک مسیر مستلزم صرف زمان است. نقاط روی راه با توالی زمانی نیز مرتبطاند. در نتیجه هر چه یک هستنده در راهی پیشتر برود، زمان بیشتری سپری شده است.
نمونهی زیر نشان میدهد که چگونه این استلزامات در بسط استعاری طرحواره در قلمروهای انتزاعی نمود پیدا میکند: - قرار بود تا پایان ترم از رسالهی دکتریاش دفاع کند اما به بیراهه میرود (سجودی، ۱۳۸۵:۵۰-۵۱). طرحوارهی مبدأ: به واسطهی تجربهی انسان از مشاهدهی پدیده ها و کنشهایی که از نقطهای آغاز میشوند، تصوری در ذهن او شکل میگیرد که آغاز عمل در نقطهی مبدأ است. در جملهی «نیما از تهران آمده است» که بیانگر این تجربهی مادی است، نقطهی آغاز حرکت با بهره گرفتن از حرف اضافهی «از» برجسته شده است و این در حالی است که نقطهی مقصد نشان داده نشده است. تجربهی حاصل از همین حرکت مادی از نقطهی مبدأ، طرحوارهی مبدأ را در ذهن انسان شکل میدهد و برای بیان مفاهیم انتزاعی به کار میرود. در جملهی «سخن کز دل بر آید بود دلپذیر»، دل مبدأ به حساب میآید که سخن حرکت خود را از آنجا آغاز میکند. طرحوارهی مسیر: انسان به واسطهی حرکت خود و مشاهدهی حرکت پدیده ها در یک مسیر، این طرحواره را در ذهن خود شکل میدهد؛ مثلاً درجملهی « نیما آمده است» که مؤید تجربه مادی این طرحواره است، مشاهده میکنیم که هیچیک از نقاط مبدأ، مقصد و میانی برجسته نشده است. این طرحواره در بیان مفاهم انتزاعی به کار میرود: «ره نتوان رفت به پای کسان» یا «دلم به هزار راه رفت». طرحوارهی مقصد: به واسطهی تجربهی انسان از مشاهدهی پدیده ها و کنشهایی که در یک نقطه به پایان میرسند، این طرحواره در ذهن انسان شکل میگیرد. جملهی «رئیس جمهور به پاکستان رفت»، بیانگر تجربهی مادی این انگاره است که در آن نقطهی مقصد برجسته شده است. این طرحواره برای بیان مفاهیم انتزاعی به کار میرود: «به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید». طرحوارهی مبدأ ـ مسیر ـ مقصد: با توجه به آنچه تاکنون شرح داده شد، میتوان گفت که انسان به واسطه ی تجربهی حرکت خود و مشاهدهی حرکت سایر پدیده ها در یک مسیر که از یک نقطه شروع میشود (مبدأ) و به سمت نقطهی دیگری پیش میرود (مقصد) و در این اثنا از نقاط میانی (به نام مسیر) میگذرد؛ طرحوارهی مبدأ ـ مسیر ـ مقصد را در ذهن خود شکل میدهد و از آن برای بیان مفاهیم انتزاعی بهره میجوید. در این طرحواره هر سه نقطهی مبدأ، مسیر و مقصد برجسته میشود؛ مثلاً در جملهی «هرچه از دست رفت به تمنا باز نیاید»؛ «دست» نقطهی مبدأیی است که «هرچه» حرکت خود را از آنجا آغاز میکند و از طریق مسیر «تمنا» به مقصد ممکن نمیرسد (آریانفر، ۱۳۸۵:۱۳۳-۱۳۷). ۲-۷-۲-۳٫طرحوارهی قدرتی جانسون این طرحواره را اینگونه معرفی میکند: «شرایطی را در نظر بگیرید که در برابر حرکت، نیروی مقاومت یا سدی قرار گرفته باشد. انسان بر حسب تجربیات خود، امکانات مختلفی را در برخورد با چنین سدی تجربه کرده است و قدرت خود را در برخورد با چنین سدی آزموده است. به این ترتیب، طرحوارهای انتزاعی از این برخورد فیزیکی در ذهن خود پدید آورده است و این ویژگی را به پدیدههایی نسبت میدهد که از چنین ویژگیای برخوردار نیستند. جانسون این طرحواره را طرحوارهی قدرتی نامیده و انواع مختلف آن را برشمرده است» (صفوی، ۱۳۸۳: ۳۷۶). «نخستین نوع طرحوارهی قدرتی آن است که در مسیر حرکت، سدی ایجاد شده باشد که نتوان از آن گذشت و حرکت قطع شود. طرح زیر نشان دهندهی این وضعیت است:
این نوع طرحواره در جملههای زیر نمود یافته است: - اقتصاد روسیه به بنبست رسید؛ برای گرفتن جواز ساختمان خوردیم به یک بدبختی و هیچ کاری نتوانستیم بکنیم» (گلفام و اعلایی، ۱۳۸۷: ۸۷). «دومین نوع طرحوارهی قدرتی آن است که در مسیر حرکت سدی به وجود آمده باشد و سه حالت مختلف را پیش روی ما قرار دهد: نخست این که مسیر را تغییر دهد، ولی این تغییر مسیر به گذر از آن سد منجر شود؛ دوم این که انسان بتواند از کنار سد بگذرد و راهش را ادامه دهد و سوم آن که انسان با قدرت از آن سد عبور کند. طرح زیر نشاندهندهی این وضعیت است:
در مثالهای زیر این نوع طرحواره نمود یافته است: الف) رکود اقتصادی نحوهی زندگی مردم را تغییر داد. ب) علی با ترفندی رئیس خود را دور زد» (همان: ۷۸). «سومین نوع طرحوارهی قدرتی آن است که انسان بتواند سد مذکور را از مسیر حرکت خود بردارد و به حرکت ادامه دهد. در اینباره میتوان طرح زیر را به دست داد:
مثال: با کمک پزشکان از این بیماری جان سالم به در برد» (همان: ۷۸). اوانز و گرین این طرحواره را کاملتر مطرح کردهاند که در این قسمت با تلفیقی از مطالب دو منبع: اوانز و گرین (۲۰۰۶: ۱۸۹-۱۸۷) و آریانفر (۱۳۸۵: ۱۴۳-۱۳۸) معرفی خواهد شد. طرحوارهی قدرتی به گونه های مختلفی امکان وقوع مییابد که طرحوارهی اجبار، طرحوارهی مانع (انسداد)، طرحوارهی نیروی متقابل، طرحوارهی انحراف جهت، طرحوارهی رفع مانع (مهار)، طرحوارهی توانایی و طرحوارهی مقاومت از آن جمله هستند. طرحوارهی اجبار: از تجربهی حرکت داده شدن توسط یک نیروی خارجی شکل میگیرد. رانده شدن فرد به وسیلهی ازدحام جمعیت یا پرتاب اجسام به دلیل وزش باد نمونهای از این نیرو میباشد. بنابراین، انسان از طریق مشاهدهی خود و پدیدههایی که در جهان خارج به نحوی تحت تأثیر نیرویی قرار میگیرند و یا چیزی را تحت فشار قرار میدهند، طرحوارهی اجبار را در ذهن خود پدید میآورد و آن را به پدیده های انتزاعی تعمیم میدهد؛ مثلاً جملهی «دست خدا بالاترین دستهاست» ، دست خداوند که خود مفهومی انتزاعی میباشد، به عنوان منبع نیرویی در نظر گرفته شده که بر تمام نیروها فایق میآید. طرحوارهی مانع (انسداد): انسان از طریق تجربهی حاصل از مشاهدهی پدیدههایی که مانعی در برابر نیرویی ایجاد میکنند یا مانعی که خود ایجاد میکند؛ مثل برخورد اتومبیل با درخت یا بستن سد بر روی آب، انگارهی مانع را در ذهن خود تصویر میکند و آن را به حوزهی مفاهیم انتزاعی تعمیم میدهد؛ مثلاً در جملهی «زبان بسته نگهبان راز دل باشد»، «لب بسته» به عنوان مانعی انتزاعی برای جلوگیری از سخنان نسنجیده و ناخواسته، برجسته شده است. طرحوارهی رفع مانع (مهار): وضعیتی را تصور کنید که مانعی از مقابل نیرو برداشته میشود و نیرو آزاد میگردد، مثل تکیه دادن به در و باز شدن ناگهانی آن؛ این تجربه طرحوارهی رفع مانع را در ذهن انسان شکل میدهد که از آن برای بیان مفاهیم انتزاعی بهره میجوید؛ مثلاً در جملهی «دستی از غیب برون آید و کاری بکند» مشکل یا مانعی پیش آمده که به مدد نیروی غیبی میتواند حل بشود. طرحوارهی نیروی متقابل: این طرحواره از تجربهی فیزیکی برخورد دو جسم به یکدیگر نشأت میگیرد؛ مثلاً دو نفر در خیابان به یکدیگر تنه بزنند. در جملهی «ترس داره منو از پا در میآره» مفهوم انتزاعی ترس به عنوان هویتی دارای قدرت در مقابل فرد قرار میگیرد و حریف او قلمداد میشود. طرحوارهی انحراف جهت: این طرحواره از تجربهی فیزیکی تلاقی کردن و در نتیجهی آن انحراف جهت دادن نشأت میگیرد؛ مثل کمانه کردن گلولهی تفنگ یا شناکردن خلاف جهت آب که فرد به تدریج به سمت خط ساحلی رانده میشود. او از این تجربه برای بیان مفاهیم انتزاعی بهره میجوید. طرحوارهی توانایی: انسان از طریق تجربهی حاصل از مشاهدهی انرژی بالقوه موجودات زنده در انجام امور یا از عدم وجود آن، انگارهای را در ذهن خود تصویر میکند که همان طرحوارهی توانایی میباشد؛ مثلاً اکثر افراد این توانایی بالقوه را در خود میبینند که یک سبد خرید از بقالی را حمل کنند؛ اما فقط تعداد کمی از این افراد توانایی کشیدن اتومبیل را دارند؛ مثلاً میگوییم «دست مرده از جهان کوتاه است» که حکایت از عدم وجود هرگونه توانایی برای انجام کاری دارد. طرحوارهی مقاومت: انسان از طریق تجربهی مشاهدهی پدیدههایی که در جهان خارج در برابر نیرو و فشار مقاومت نشان میدهند یا به واسطهی تجربهی مقاومت خود در برابر نیروهای فیزیکی، طرحوارهی مقاومت را در ذهن خود شکل میدهد؛ مثلاً ما بارها شاهد مقاومت درختان در برابر نیروی باد بودهایم . همچنین دیدهایم وقتی به قطعهای فلزی فشار میآوریم تا خم گردد، مقاومت میکند. انسان این ویژگی را برای موارد انتزاعی نیز به کار میبرد؛ مثلاً در جملهی «سر مرد برود، قولش نمیرود»، «مرد» در برابر یک نیروی خارجی که او را تحت فشار قرار داده، سرش را میدهد اما نمیخواهد بدقول شود. انواع مختلف طرحوارههای قدرتی در اشکال زیر نمود یافتهاند: طرحوارهی توانایی
طرحوارهی نیروی متقابل
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
در یک برداشت کلی مهارتهای اجتماعی، مهارتهای هستند که در حین تعامل بین فردی با افراد دیگر به کار میروند. فیلیپس[۵۴] (۱۹۷۸) پس از بررسی تعدادی از رویکردهای مربوط به تحلیل مهارتهای اجتماعی نتیجه میگیرد، کسی دارای مهارتهای اجتماعی است که با دیگران به گونهای ارتباط برقرار کند که بتواند به حقوق، خواستهها، رضایت خاطر و یاانجام وظایف دیگر خود در حد معقولی دست یابد، بیآنکه حقوق، خواستهها، رضایت خاطر و یا وظایف دیگران را نادیده بگیرد و با امیدواری بتواند در این موارد مبادلهای باز و آزاد با دیگران داشته باشد این تعریف به عناصر عمده برخوردهای اجتماعی بر حسب عمل متقابل شرکتکنندگان اهمیت میدهد و تمرکز آن به جای آنکه بر خود مهارتهای اجتماعی باشد، بر پیامد مهارتها است. هر چند فیلیپس خاطر نشان میکند« دانستن چگونه رفتار کردن در وضعیتهای گوناگون» بخشی از مهارت اجتماعی است. سگرین و دیلارد (۱۹۹۳، به نقل از هارجی، ۱۳۸۰) تعریف مشابهی ارائه میدهند: «مهارت اجتماعی عبارت است از توانایی دست یابی صحیح و مناسب به اهداف». کامبز و اسلابی (۱۹۹۷) مهارتهای اجتماعی را توانایی تعامل با دیگران در یک زمینه اجتماعی و به صورت خاصی که مورد پذیرش و ارزش اجتماعی باشد و در همان زمان موجب فایده شخص، فایده/ دو طرفه و فایده طرف مقابل شود، تعریف کرده است. در برخی تعاریف به تقویت کنندهها یا واکنشهای مثبت و منفی دیگران به عنوان یکی از عوامل رفتارهای ماهرانه توجه شده است چنان که (لیبت ولوینسون، ۱۹۷۳، به نقل از هنر کار) مهارتهای اجتماعی را تواناییهای پیچیده جهت به حداکثر رساندن میزان تقویتهای مثبت و به حداقل رساندن میزان تنبیه از دیگران تعریف کردهاند. رشا و آشر (۱۹۹۱) به نقل از فتحی، ۱۳۷۸) مهارتهای اجتماعی را شامل رفتارهایی دانستهاند که در تعامل موفق و مناسب با دیگران به کار میرود و این مهارتها با داشتن پایه در شناخت اجتماعی از قبیل ادراک اجتماعی و استدلال اجتماعی ظهور مییابند. کارتلج و میلبرن (۱۹۸۰) مهارتهای اجتماعی را رفتارهایی که در پاسخ به حوادث طبیعی نشانها، خواستهها یا ارتباطات دیگر که توسط فرد یا افراد دیگر ایجاد میشود، میدانند. بر اساس دیدگاه گرشام (۲۰۰۱)، مهارتهای اجتماعی، رفتارهای خاصی هستند که شخص برای عملکرد شایسته در یک فعالیت اجتماعی از خود نشان میدهد (برای مثال مهارت گوش کردن فعال، ارتباط متقابل، نادیده گرفتن دیگری وغیره). استرایر[۵۵] (۱۹۸۹) مهارتهای اجتماعی را، به مثابه سازگاری متقابل فرد با محیط اجتماعی و در رابطه با دیگران میداند. اسلبی و گوارا [۵۶] (۲۰۰۳)، مهارتهای اجتماعی را مترادف با سازگاری اجتماعی میدانند. از نظر آنها مهارتهای اجتماعی، عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه خاص اجتماعی، بطوری که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد (بیگی و فیروز بخت، ۱۳۷۸).
در کل، بررسی تعاریف مختلف از مهارتهای اجتماعی نشان میدهد که علی رغم شباهتهای زیاد و نکات مشترک در بسیاری از تعاریف، باز هم یک توافق کلی در این زمینه که حقیقتاً مهارتهای اجتماعی چیست، وجود ندارد. برخلاف فیلیپس، فارن هام [۵۷] (۱۹۹۹) عدم توافق در تعریف مهارتهای اجتماعی را موضوع مهمی نمیداند و بر عدم وجود توافق در مورد یک اصطلاح روانشناسی اشاره میکند که هیچ گاه مانع پیشرفت این رشته نبوده است از سوی دیگر تعاملات اجتماعی، موضوعی است که به سرعت در حال تغییر وهمچنین فرایند بسیار پیچیدهایی است به طوری که فهم حتی قسمت کوچکی از این فرایند بسیار سخت است. به این ترتیب تعجبآور نیست که در ادبیات پژوهشی تعاریفی متعدد از مهارتهای اجتماعی وجود دارد. با توجه به عوامل بالا، تعریفی که میتوان از مهارتهای اجتماعی ارائه داد به شرح زیر است: «فرایندی که بدان وسیله فرد، مجموعهای از رفتارهای اجتماعی معطوف به هدف، مرتبط با یکدیگر و متناسب با موقعیت انجام میدهد، رفتارهایی که یاد گرفته شده و تحت کنترل فرد میباشند» (نوری، ۱۳۷۹). ۲-۵-۴ ویژگیهای مهارتهای اجتماعی مهارتهای اجتماعی رفتارهایی است اکتسابی که از طریق مشاهده، مدل سازی، تمرین و بازخورد آموخته میشود و دارای ویژگیهای زیر است: رفتارهای کلامی و غیرکلامی را در بر میگیرند، پاسخهای مناسب و مؤثر را در بردارند، بیشتر جنبه تعاملی داشته، تقویتهای اجتماعی را به حداکثر میرسانند، براساس ویژگیها و محیطی که فرد در آن واقع شده است، توسعه مییابند و از طریق آموزش رشد میکنند (مایکلسون[۵۸]، ۱۹۸۳، به نقل از کرامتی، ۱۳۸۱). در کل ویژگیهای مهارت اجتماعی از این قرار است: ۱) ارتباط فرد به فرد که شامل تبادل و تفسیر پیام هاست. ۲) عوامل مؤثر در یادگیری رشد پیدا میکنند و علاوه بر شخصیت فرد، تجارب گذشته و تعامل بین فردی او نیز در رسیدن به هدف مؤثر است. ۳) به صورت کلامی (سخن، لغات یا جملات) و یا غیرکلامی (استفاده از چشم، تن صدا، بیان چهرهای و ژستها) میباشد. ۴) از فرهنگ و گروه اجتماعی که فرد در آن زندگی میکند، تأثیر میپذیرد. ۵) از طریق تقویت اجتماعی رشد پیدا میکند. این تقویت در صورتی مؤثر است که مورد علاقه فرد بوده برانگیزاننده باشد. ۶) طبیعت دوجانبه دارد و رفتارهای دوسویه را میطلبد. از عوامل محیطی، سن، جنس و موقعیت دیگر افراد، تأثیر میپذیرد (بالارد، ۱۹۹۳). مایکلسون[۵۹] و دیگران (۱۹۹۴، به نقل از کارتلج و میلبرن، ۱۹۸۵) در ارزیابی نشانههای مهارت اجتماعی به شش عنصر اصلی اشاره میکنند: ۱) مهارتهای اجتماعی به طور معمول آموخته میشوند. ۲) شامل مجموعهای از رفتارهای کلامی و غیرکلامی گوناگون هستند. ۳) مستلزم داوطلب شدن و ارائه پاسخهای مناسب و موثرند. ۴) تقویتهای اجتماعی دیگران را به حداکثر میرسانند. ۵) ماهیتی تعاملی دارند و به زمانبندی مناسب و تأثیر متقابل برخی از رفتارها احتیاج دارند. ۶) تحت تأثیر عوامل محیطی همچون سن، جنس و پایگاه طرف مقابل میباشند. ایسلر و فردریکسن [۶۰] (۱۹۸۰، به نقل از کارتلج و میلبرن، ۱۹۸۵) مهارتهای اجتماعی را هم دارای جنبههای مشهود و هم دارای عناصر شناختی نامشهود میدانند. عناصر شناختی نامشهود افکار و تصمیماتی است که باید در ارتباطات متقابل بعدی گرفته شود یا انجام گیرد این عناصر همچنین مقاصد و بینش فرد دیگری را شامل میشود که واکنش در برابر آن احتمالاً بر اندیشههای طرف مقابل تأثیر میگذارد. ۲-۵-۵ شش ویژگی عمده مهارتهای اجتماعی هارجی و همکاران به شش ویژگی عمده از مهارتهای اجتماعی اهمیت میدهند که عبارتند از: ۱- رفتارهایی توام با مهارتهای اجتماعی معطوف به هدف و تعهدی هستند. آنها رفتارهایی هستند که شخص به منظور رسیدن به یک پیامد مورد نظر به کار میگیرد و بنابراین رفتار رفتار هدفمندی میباشد و یا رفتارهای تصادفی یا غیر عمدی متفاوت دارند. این هدفها ممکن است در حین تعامل اجتماعی خود آگاه نباشند و این واقعاً مشکلی از عمل ماهرانه است. ۲- رفتارهای دارای مهارتهای اجتماعی با هم ارتباط درونی دارند، یعنی آنها رفتارهای همزمانی هستند که به منظور رسیدن به یک هدف مشترک به کار گرفته میشوند. ۳- مهارتهای اجتماعی باید متناسب با موقعیتی باشند که در آن به کار گرفته میشوند در حالی که رفتارهای معینی اگر در یک موقعیت به کار روند مناسب خواهند بود ولی با بکارگیری آنها در زمینهای دیگر میتواند غیر قابل پذیرش باشد. بنابراین به منظور اینکه رفتارهای مرتبط به هم در زمینهای که به کار میروند، موفقیت آمیز باشند، دانش قواعد موقعیت اجتماعی بسیار مهم میباشد. بنابراین در صورتی که در جریان تعامل گوینده ژست غالب بگیرد و از گوش دادن به دیگران خودداری نماید، خوب سخن گفتن او ممکن است دارای ارزش کمتری باشد. توانایی به کارگیری مناسب مهارت با شخصی که در حال تعامل با او هستیم بسیار مهم است. به عنوان مثال برای تشویق کودکان، نوجوانان، اعضای هم جنس و جنس مخالف از روش های مختلفی استفاده میشود. همچنین دانش ویژگیهای رفتاری معین، ممکن است از نظر بعضی گروه ها مناسب و از نظر برخی گروه های دیگر نامناسب باشد. ۴- مهارتهای اجتماعی بر حسب واحدهای رفتاری که شخص نشان میدهد، تعریف میشود و در یک دید، همه آنچه را هر کس در حین تعامل اجتماعی درباره یک شخص میداند، چگونگی رفتار واقعی اوست. همه انواع قضاوتها درباره مردم با چنین استنباطهایی از رفتار همراه میباشد (غمگین بودن، شوخ طبع بودن، گرم بودن، سرد بودن و مانند اینها) رفتارماهرانه در ماهیت خود به عنوان سلسله مراتبی از عناصر کوچک، همچون تکان دادن سر تا ترکیبی از حوزههای مهارتی بزرگتر همچون رانندگی کردن مورد ملاحظه قرار میگیرد. به طرز مشابهی حوزههای بزرگتر مهارتهای اجتماعی همچون مصاحبه کردن را میتوان به صورت اجزای کوچک ترکیب شده با هم، سوال کردن، تقویت کردن و. . . . ) در نظر گرفت. این دیدگاه آموزش مهارت اجتماعی را در جهتی هدایت کرده است که بر اساس آن آموزش، ببینده تشویق میشود تا واحدهای رفتاری کوچکتر را فرا بگیرد و قبل ازآنکه بخواهد آنها را به صورت پاسخهای اجتماعی بزرگتر شکل دهد. ۵- مهارتهای اجتماعی، هر یک از رفتارهایی هستند که قابل یادگیری میباشند. ۶- عنصر نهایی مهارت اجتماعی که چهرهای از نظریه یادگیری اجتماعی نیز هست، عبارت است از درجهای از کنترل شناختی که افراد بر رفتارهایشان دارند. بنابراین شخصی که از نظر اجتماعی بیکفایت است، ممکن است عناصر اساسی رفتارهای مربوط به مهارتهای اجتماعی را یادگرفته باشد ولی فرآیندهای فکری مناسب برای کنترل استفاده از این رفتارها را به دست نیاورده باشند (هارجی، ۱۳۸۴). ۲-۵-۶ طبقهبندی مهارتهای اجتماعی از نظر کارکرد مهارتهای اجتماعی از نظر کارکرد در سه طبقه قرار میگیرند الف- مهارتهای اجتماعی که رشد ارتباط اجتماعی را تسهیل میکند: اکثریت مردم برقراری ارتباط با سایرین را یک هدف مطلوب و تجربهای پاداشدهنده و یا به عبارتی یک رویداد تقویتکننده میدانند. این تعاملها شامل وعده ملاقات داشتن، هم صحبت و دوست صمیمی یا ملاقات افراد در مهمانی هاو سایر اجتماعات غیر رسمی است. تمام مهارتهای اجتماعی که پیدایش یک ارتباط اجتماعی را تسهیل میکنند وجه مشترکی دارند. به طوری که مهارت اجتماعی، جذابیت اجتماعی یا ارزش تقویت فردی که در آن را بروز مییابد را افزایش میدهند. چنین رفتارهایی نه تنها دریچهای را به سوی ارتباطهای تقویتکننده میگشاید بلکه این احتمال را که دیگران از هر فرصتی برای ارتباط با چنین فردی استفاده کنند، افزایش میدهد. ب- مهارتهای اجتماعی در بافت بین فردی برای نیل به تقویتهای غیر اجتماعی به کار میروند: مهارتهای اجتماعی در مواردی فرد را در جهت رسیدن به هدف مطلوبی که در اصل بین فردی نیست، یاری میدهند. مثلاً مهارتهای مصاحبه شغلی که در یک بافت اجتماعی وجود دارد (تعامل بین متقاضی و مصاحبه گر) ولی تقویت کنندهای که اکثرا متقاضیها در پی آن هستند، استخدام است و نه ایجاد یک رابطه. لذا مهارتهای مصاحبه شغلی، نشاندهنده ترکیبی از رفتارهای اجتماعی است که فرد را به سوی یک تقویتکننده غیر اجتماعی ولی مهم سوق میدهد. ج- مهارتهای اجتماعی که مانع از دست دادن تقویتهای جاری میشوند: برخلاف مهارتهایی که اصولاً ارزش تقویتی یک فرد را افزایش داده و واکنش گرایشی سایرین را تسهیل میکند و نیز مهارتهایی که باعث دست یافتن فرد به اهداف مطلوب غیر اجتماعی میشوند. توانشهای متعددی برای مقابله با رفتارهای نامعقول دیگران لازم است که به جرات امتناع چنین هدفی را تامین میکند. در اینجا جرات امتناع به آن توانشهایی اطلاق میشود که یک نفر برای جلوگیری یا مانع شدن دیگران لازم دارد (عناصری کافکی، ۱۳۷۳). ۲-۵-۷ فرایندهای عاطفی و شناختی در مهارت اجتماعی چنین به نظر میرسد که فرایندهای واسطهای تفکر که میان بروز رویدادهای محیط و واکنش فرد، رفتار را هدایت میکند و افکار مربوط به برخوردهای اجتماعی تا حد زیادی از طریق نحوه درک موقعیت اجتماعی شکل میگیرد. از سوی دیگر عواطفی که به علت رویدادهای برونی یا درونی تحریک میشوند نیز بر واکنش اجتماعی اثر میگذارند. تئوریهای مختلفی در زمینه ماهیت ارتباط میان عواطف و فرایندهای شناختی وجود دارد، ولی پیوستگی این دو فرایند به یکدیگر کاملاً شناخته شده است (لویز[۶۱] و مایکلسون، ۱۹۸۳، به نقل از سهرابیان، ۱۳۷۹). ۲-۵-۷-۱ مهارتهای اجتماعی مربوط به عواطف توانایی شناخت و شرکت در تجربههای عاطفی دیگران بر پایه درک شخص از عواطف خود استوار است. کودک در جریان رشد با نحوه شناخت و نامگذاری احساسات خود و دیگران و راه های مطلوب بیان عواطف آشنا میشود به تشخیص تفاوت پاسخهای عاطفی در موقعیتهای مشابه و درک فرایندهای فکری در ایجاد حالات احساسی خود نایل میشود و روشهای مناسب و قابل قبول ابراز احساسات خود را در شرایط مختلف میآموزد. شناخت و تشخیص عواطف، درک دیدگاه دیگران، توانایی تجربه کردن و آگاه شدن از عواطف. . . خود و بروز پاسخهای سازنده در برابر رفتار عاطفی بر انگیخته از عوامل مهم رفتار عاطفی هستند (فش باخ، فاور، بالارد و کمپل[۶۲]، ۱۹۸۳، به نقل از سهرابیان، ۱۳۷۹). برخی از تظاهرات رفتاری نامطلوب مانند بروز خشم، که از حالات عاطفی ناشی میشوند. ضرورت آموزش مهارتهای اجتماعی را به شکل رفتارهای جانشین ایجاب میکند. به همین نحو ترس، اضطراب و شرم ناشی از آن میتواند با آموزش و اعمال رفتارهای اجتماعی تداخل داشته باشد. آموزش مهارتهای اجتماعی مربوط به عواطف را میتوان دارای چند جنبه به هم مرتبط دانست. این آموزش در پایینترین مقطع با شناخت و تعیین هویت عواطف دیگران آغاز میشود و هدف غایی آن یادگیری راه های مناسب و قابل قبول نحوه ابراز هر نوع احساسات در هر موقعیت است. ۲-۵-۷-۲ مهارتهای مربوط به شناخت اجتماعی اینکه کودک درباره جهان پیرامون خود، آدمهایی که میبیند، ارتباط بین مردم و گروههایی که در آن شرکت میکند چه استنباطی دارد و این استنباطها در کدام یک از تغییرات رشدی دخیل است، سوالاتی است که در حوزه شناختی مطرح میشود. مطالعه شناخت اجتماعی در سالهای اخیر توجه بسیاری از روانشاسان را به خود جلب کرده است، زیرا آنان تشخیص دادهاند که واکنشهای عاطفی و اجتماعی تا حدودی بستگی به این دارد که فرد چگونه میاندیشد، شناخت اجتماعی به ادراک تفکر و استدلال درباره انسانها در روابط انسانی اطلاق میشود. بررسیهای مربوط به رشد اجتماعی - شناختی بر دانش و فهم افراد درباره جهان اجتماعی، مردم، خود در روابط اجتماعی تأکید میکند. با این حال هدف شناخت اجتماعی این نیست که انواع محیطهای اجتماعی که رفتارهای گوناگون را به وجود میآورند بررسی کند، بلکه هدف افزایش تراکم اطلاعات بدست آمده درباره فرآیندهای شناختی نهفته در رفتار اجتماعی است و به این وسیله نتیجهگیری درباره انجام این فرایندها واقعیتر است (آشمن[۶۳]، ۱۹۹۷). منظور از عوامل شناختی، مهارتهای مربوط به حل مساله و قدرت استنباط است آنچه که به حل مساله مربوط است، مستلزم برخورد با مساله، تشخیص مساله، توجه به راه حلهای متفاوت و انتخاب یکی از راه حلها و ارزیابی نتیجه کار است. هر چه آدمی بهتر بتواند به این مقتضیات پاسخ مطلوب بدهد قدرت سازگاری و سلامت اجتماعی او بهتر خواهد بود. اما آنچه به قدرت استنباط اجتماعی مربوط است به حوزههای دریافت شخصی و چگونگی رشد فرد در حوزه بستگی دارد. ۲-۵-۸ پیامدهای مهارتهای اجتماعی جانسون و جانسون[۶۴] (۱۹۹۱) پیامد ماهر بودن از نظر اجتماعی را بیان کردهاند. اولین پیامد مطلوب مهارتهای اجتماعی، بهبود بخشیدن «رشد شخصی و هویت» میباشد، زیرا رشد بیشتر افراد در فراسوی ارتباطات با دیگران ایجاد میشود. در واقع فهم فرد، پیامد تعامل بیشتر با دیگران میباشد افرادیکه مهارتهای بین فردی کمی دارند، دارای ارتباطات آشفتهای با دیگران هستند و تمایل دارند به اینکه نظرات نادرست و ناقصی راجع به خود داشته باشند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
در این بخش به بررسی دیدگاههای نظری مختلف در رابطه با سه متغیر پژوهش که شامل تابآوری، راهبردهای مقابلهای و تعارضات زناشویی، میباشد، پرداخته خواهد شد. ۲-۱-۱- تابآوری در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیستو یکم، ورود سازهی تابآوری به عرصه ادبیات روانشناسی را میتوان انقلابی نو در نحوهی نگرش روانشناسان، روان درمانگران و روان پزشکان به شمار آورد، به گونهای که پیش از این برای کودکانی که در معرض سوءاستفاده قرار میگرفتند یا شرایط ناگوار زندگی را تجربه کرده بودند آیندهای تاریک و نه چندان خوشایند متصور میشد. اما شناسایی تابآوری بینشی دگرگون و امیدوارانه برای ساختن فردای این کودکان و نجات بزرگسالان پدید آورد. نظریههای اولیه در مورد تابآوری بر این نکته تاکید میکردند که تشخیص شخصیت کودکان در حین رویارویی با شرایط ناگوار، با پیامدهای مثبت رابطه دارد (راتر[۲۷]، ۱۹۸۵؛ ورنر[۲۸]، ۱۹۸۴). خط سیر این تحقیقات بعدها گسترش یافت و عوامل حفاظتی خارجی را مطرح کرد که باعث بالا بردن تابآوری میشوند، مثل مدارس موثر و ارتباط با بزرگسالان حمایت کننده (لوتار، سیچیتی و بکر[۲۹]، ۲۰۰۰). نظریههای کنونی، تابآوری را به عنوان یک سازهی چند بعدی مورد بررسی قرار میدهند که علاوه بر مهارتهای خاص (مثل حل مسئلهی فعال)، که به افراد این امکان را میدهد که با وقایع آسیبزای زندگی به خوبی مقابله کنند، شامل متغیرهای ذاتی مانند خلقوخو و شخصیت نیز میشود (کمپبیل، کوهن و استین[۳۰]، ۲۰۰۶). بر این اساس تحقیقات انجام شده در حوزهی تابآوری را میتوان در دو گروه کلی طبقهبندی نمود. گروه اول به عوامل تعیین کننده تابآوری و ویژگیهای افراد تابآور میپردازند. دستهی دوم پژوهشهایی است که فهم فرایند تابآوری (اینکه چگونه تابآوری موجبات سازگاری موثر با موقعیتهای مخاطرهآمیز را فراهم میسازد) را در دستور کار خود قرار دادهاند (جوکار،۱۳۸۶). همچنین، تابآوری معمولا به ویژگی اشاره دارد که پس از یک تجربهی شخصی حین مواجهه با شرایط مخاطرهآمیز شروع به رشد و پیشرفت میکند. به این دلیل، بیشتر تحقیقات، افراد مصیبتزده را در بر میگیرد (سیچیتی، ۱۹۹۳؛ ایگلاند[۳۱]، ۱۹۹۳؛ هاگلوند[۳۲]، ۲۰۰۷؛ لوتار، ۲۰۰۰؛ نمورا[۳۳]، ۲۰۰۶). در مقابل دایکورسیا و ترونیک[۳۴] (۲۰۱۱) با این روند مخالف بوده و مطرح میکنند که تابآوری میتواند توانایی مقابله یا کنترل باشد که از زمان مواجهه نوزاد با استرسهای روزانه شروع به رشد میکند. افراد، صرفنظر از سن، با زندگی کردن در دنیایی با روابط اجتماعی پیچیده و موقعیتهای متغیر، متناوبا استرسهایی را با شدت و درجات متفاوت تجربه میکنند. این همان مسئله ایست که نشان میدهد افراد چگونه به طور اثربخش یا غیر اثربخش، استرس را که بر رشد و پیشرفت تابآوری اثر میگذارد، کنترل میکنند.
به طور کلی، تابآوری، عبارت است از توانایی یا قدرت بازگشت به حالت یا موقعیت اولیه، بعد از خمیده شدن، فشرده یا کشیده شدن، اما در اصطلاح روانشناختی، توانایی بهبود بعد از بیماری، افسردگی و ناخوشی است (پاترسون و بلوم[۳۵]، ۱۹۹۶؛ به نقل از حسین چاری و جلیلی، ۱۳۸۹). در این زمینه، نظریات متعددی در رابطه با مفهوم تابآوری مطرح شده است که از جنبههای مختلف با یکدیگر همپوشانی دارند. طبق نظر لوتار (۱۹۹۱)، تابآوری، توانایی بازگشت به حالت اولیه و سازگاری موفقیتآمیز علیرغم استرس زیاد و شرایط ناگوار میباشد. ماستن، بست و گارمزی[۳۶] (۱۹۹۰)، تابآوری را ” یک فرایند، توانایی، یا پیامد سازگاری موفقیتآمیز با شرایط تهدید کننده"، تعریف نمودهاند. در همین راستا، راتر (۱۹۹۰)، تابآوری را به عنوان تفاوتهای فردی در قطب مثبت پدیدهی پاسخ به استرس و شرایط نامطلوب، یعنی داشتن امید و خوشبینی در برخورد با شرایط خطرزای طاقت فرسا، تعریف میکند. نظریه گارمزی و ماستن (۱۹۹۱)، بیان میکند که تابآوری یک فرایند، توانایی یا پیامد سازگاری موفقیتآمیز با شرایط تهدید کننده میباشد. در تائید این نظریه، ماستن، بست و گارمزی (۱۹۹۰)، معتقدند، ویژگیهای بارز در افراد تابآور عبارت است از توانایی رشد و پیشرفت با وجود شرایط ناگوار و پر خطر و بروز پیامدهای مثبت پس از تجربه کردن آنها، قابلیت عملکرد در شرایط فشار روحی و تنش به صورت مداوم، و توانایی بازگشت پس از ضربهی روحی ناشی از تجربهی موقعیتهای ناگوار در زندگی. مدل کامپفر[۳۷] (۱۹۹۹)، نشان میدهد که تابآوری، بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر (در شرایط تهدید کننده) است و از اینرو سازگاری موفق در زندگی را تضمین میکند. در عین حال کامپفر به این نکته اشاره می کند که سازگاری مثبت با زندگی، هم میتواند پیامد تاب آوری به شمار رود و هم به عنوان پیش آیند، سطح بالاتری از تابآوری را سبب شود. وی این مسئله را ناشی از پیچیدگی تعریف و نگاه فرآیندی به تابآوری میداند (سامانی، جوکار، صحراگرد، ۱۳۸۶). راتر (۱۹۹۰)، در نظریهی خود، تابآوری را به عنوان یک فرایند پویا توصیف کرده است که تاثیرات حوادث منفی زندگی را با توجه به تعامل میان عوامل خطرزا و عوامل حفاظتی بیرونی و درونی اصلاح میکند. کاملا مشخص است که تابآوری تنها یک ویژگی شخصیتی نیست. اگرچه گرایشها بیشتر به سمت بررسی عوامل روانشناختی فردی و منابع اجتماعی به صورت جداگانه میباشد، در راستای نظریه راتر، تحقیقات انجام شده به ترکیبی از عوامل درونی و بیرونی اشاره دارند (آتوول[۳۸]، ۲۰۰۶)، بدان معنا که علاوه بر سرشت فرد که بر تابآوری او اثر میگذارد، عوامل بیرونی نیز باعث افزایش یا کاهش تابآوری میشوند. در واقع تابآوری با توانایی درونی شخص و مهارتهای اجتماعی و تعامل با محیط حمایت میشود، توسعه مییابد و به عنوان یک ویژگی مثبت ظاهر میشود (دینر، لوکاس، شیمک و هلیول[۳۹]، ۲۰۰۹). ماهیت پویای این فرایند بدین معناست که فرد تابآور مشارکت کنندهی فعال و سازندهی محیط پیرامونی خود است (کامپفر، ۱۹۹۹؛ به نقل از هاشمی، ۱۳۹۰). در دیدگاه دیگر، تابآوری به عنوان یک صفت مطرح شده و شامل ویژگیهای شخصیتی و توانمندیهای فردی میباشد (جین و جک بلاک[۴۰]، ۱۹۸۰؛ به نقل از لوتار و همکاران، ۲۰۰۰). علیرغم وجود تعاریف متعدد در مورد تابآوری، سازگاری مثبت با شرایط ناگوار و موقعیتهای مخاطرهآمیز، میتواند به عنوان تعریفی مشترک به کار برده شود. ۲-۱-۲- راهبردهای مقابلهای همواره شگفتانگیز است که برخی افراد با مسئولیتهای متعدد با رویدادهای استرسزای زندگی به سهولت کنار میآیند، در حالیکه برخی دیگر با مسئولیتهای کمتر تحت فشار و استرس شکست میخورند. در زمینهی استرس میتوان به فرضیهی آسیبپذیری اشاره کرد که بر اساس آن برخی افراد چه به دلیل آمادگیهای زیست شناختی و چه به دلیل حساس سازیهای اولیه نسبت به دیگران به احتمال بیشتری به رویدادهای استرسزای زندگی پاسخ منفی نشان میدهند ( قربانی و ووتن[۴۱]، ۲۰۰۱). افراد در ی سنین، استرس را تجربه میکنند و سعی میکنند با آن به مقابله بپردازند. از آنجا که فشارهای هیجانی و فیزیکی ناشی از استرس نامطلوب و آزارنده هستند، لذا افراد به انجام فعالیتهایی بر انگیخته میشوند تا استرس خود را کاهش دهند (سارافینو[۴۲]، ۱۹۹۸). روشی که انسانها برای مواجهه با شرایط استرسزا انتخاب میکنند، در هر دیدگاه نام ویژهای به خود گرفته است (سلطه، دفاع، واقعنگری در حل مسئله و …) که در مفهوم مقابله به هم میپیوندند (دادستان، حاجیزادگان، علیپور، عسکری، ۱۳۸۶). مهارتهای مقابله در شرایط استرسزا دارای مفهوم وسیع و مولفههای متعدد شناختی و رفتاری است. لازاروس و فولکمن (۱۹۸۴)، در نظریه خود، مقابله را تلاشهای رفتاری و شناختی افراد میدانند که آنها را قادر میسازد تاثیرات استرس را تحمل کرده، کاهش دهند و یا از آن فرار کنند. این تلاشها به طور مداوم در حال تغییرند، تا فرد از عهدهی خواستههای بیرونی که ورای منابع و توان فرد ارزیابی میشود برآید. در واقع، نظریه مقابله به عنوان کوششهایی به منظور افزایش تطابق فرد با محیط یا تلاشهایی برای جلوگیری از پیامدهای منفی شرایط فشارزا توصیف شده است. این تنشها میتوانند شامل پاسخهای افراد به وقایع مهم زندگی مثل بیماری، طلاق والدین، مشکلات اجتماعی، معلولیت، تعارضات والدین، و یا مربوط به تنشهای روزانه و اتفاقاتی که در روز برای فرد میافتد، باشد. تحقیقات نشان میدهدکه هر دو شکل تنش واسترس میتواند به یک اندازه مشکلات سلامت روان را پیشبینی کند. موس و بلینگز[۴۳] (۱۹۸۲)، در مدل خود مقابله را به سه دستهی مقابلهی ارزیابی محور، مقابلهی مسئله محور و مقابلهی هیجان محور طبقهبندی کردهاند. مقولهی ارزیابی محور شامل کوششهایی برای تعریف و مشخص کردن واقعیتهای یک رویداد است که شامل ۱- تجزیه و تحلیل عقلانی (مشخص کردن علت مسئله، توجه به جنبههای مهم مسئله، شناخت تجارب گذشته)، ۲- تعریف مجدد شناختی مسئله (قبول واقعیت شرایط موجود و بازسازی آن) و ۳- اجتناب شناختی (انکار ترس و اضطراب ناشی از شرایط استرسزا و تلاش برای فراموش کردن آن، غوطهور شدن در تخیلات به جای تفکرات سازنده دربارهی مسئله)، میباشد. مقابلهی مسئله محور شامل تلاش برای تغییر یا از بین بردن منبع استرس یا درگیری مستقیم با پیامدهای یک رویداد جهت جبران آن میباشد و شامل ۱- جستجوی اطلاعات، ۲- تمرکز بر روی انجام مسئله و ۳- ارائه فعالیتهای مطلوب جایگزین (ایجاد روابط اجتماعی جایگزین) میباشد. در نهایت مقابلهی هیجان محور شامل تلاشهایی برای تحت کنترل در آوردن هیجانات برانگیخته شده توسط عوامل استرسزا جهت کسب آرامش است که دارای سه گروه ۱- تنظیم عواطف (کنترل هیجان ناشی از رویداد، ایجاد اعتماد به نفس و عدم تسلیم در برابر مشکلات)، ۲- قبول عقبنشینی (به انتظار فرصتی برای گریز از مسئله، پذیرش خطا، اعتقاد به عدم در ایجاد تغییر در موقعیت) و ۳- تخلیهی هیجانی (گریه کردن، سیگار کشیدن، پرخوری)، میباشد. اندلر و پارکر[۴۴] (۱۹۹۰)، با بررسی فرایند مقابله، افراد را بر حسب سه سبک مقابلهای متمایز میسازند: ۱- سبک مقابلهای تکلیف محور (فرد اعمالی را که باید برای کاهش یا از بین بردن استرس انجام دهد در نظر میگیرد و رفتارهای مسئله محور و جستجوی اطلاعات بیشتر را شامل شود)، ۲- سبک مقابلهای هیجان محور (راهبردهایی که بر اساس آن فرد بر خود متمرکز میشود و تمام تلاش او متوجه کاهش احساسهای ناخوشایند خویش است) و ۳- سبک مقابلهای اجتنابی (فعالیتها و تغییرات شناختی که هدف آنها اجتناب از موقعیت استرسزاست). در مدل پیرلین و اسکولر[۴۵](۱۹۷۸)، رفتارهای مقابلهای عبارتند از مکانیسمهایی برای کاهش و یا تغییر منابع تنشزا و احساس اضطراب در زمان مواجه شدن با تنش. به طور کلی، مقابله کردن معمولا به عنوان فهرستی از پاسخهاست که انسان هنگام روبهرو شدن با مشکلاتی که او را تهدید میکند از خود نشان میدهد. همچنین در نظریه کلینکه (۱۹۹۹؛ ترجمه محمدی خانی، ۱۳۸۶؛ ریو، ۲۰۰۱، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳)، مقابله فرآیندی است که از طریق آن افراد استرسهای ناشی از عوامل استرسزا را کنترل میکنند و هیجانات منفی ایجاد شده بوسیله این عوامل را تحت کنترل در میآورند. به عبارت دیگر مقابله، تلاش شناختی، هیجانی و رفتاری شخص برای کنترل درخواستهای بیرونی و درونی ویژهای است که فرد را تهدید میکند یا به مبارزه میطلبد بنابراین، سبکهای مقابلهای و تلاشهای شناختی و رفتاری به پیشگیری، مدیریت و کاهش تنیدگی اشاره میکند (تامرس، ژانیکی و هلگسون[۴۶]، ۲۰۰۲). تری[۴۷] (۱۹۹۴)، در نظریه خود چنین مطرح میکند که برای جلوگیری از ایجاد و دوام رویدادهای تنشزا که باعث بیماریهای جسمی، روانی و عدم آرامش افراد میشود باید از شیوه مقابلهای مناسب استفاده شود. اینکه مردم چگونه با استرس مقابله میکنند از شخصی به شخص دیگر متفاوت است. همچنان که یک موقعیت خاص ممکن است تغییر کند، راهبردهای استفاده شده توسط یک فرد نیز ممکن است تغییر کند. در حالیکه راهبردهای نامناسب در رویارویی با عوامل فشارزا می تواند موجب افزایش مشکلات گردد، به کارگیری راهبردهای درست مقابله میتواند دستاوردهای مثبتی در پی داشته باشد. به طور خلاصه میتوان گفت که مقابله، افکار و رفتارهایی هستند که پس از مواجه شدن فرد با شرایط استرس زا به کار گرفته میشود. نکتهی مورد توجه در این رابطه، ارزیابی فرد از تواناییهای خودش برای مقابله با موقعیت تنشزا است. این ارزیابیها تعیین کنندهی اصلی برای مقابله با دشواریهاست. در این فرایند تعبیر و تفسیر رویدادهای استرسزا، خیلی مهمتر از خود رویدادهاست. از این طریق فرد مجموعهای از راهبردهای نظم بخشی به هیجانها، تفکر سازنده و تنظیم رفتار را جهت تغییر و کاهش منابع تنشزا به کار میبرد. مدل لازاروس و فولکمن از تاثیرگذارترین مدلهای سبکهای مقابله با استرس محسوب میگردد و غالب تحقیقات انجام شده در سطح جهان این مدل یا مدلهای برگرفته شده از آنرا مبنای کار خود قرار داده اند. این دیدگاه، سبکهای مقابلهای را به دو سبک مساله مدار و هیجان مدار تقسیم میکند، که به طور جداگانه مورد بررسی قرار خواهند گرفت. ۲-۱-۲-۱- سبک مقابله مساله مدار سبک مقابله مساله مدار شامل تلاشهای شناختی و رفتاری برای تغییر و یا حذف موقیعتهای تنشزا میباشد (فولکمن و لازاروس، ۱۹۸۰). در واقع زمانی که افراد میتوانند کارهای سازنده انجام دهند، از پاسخهای مقابلهای مساله مدار یا مبتنی بر حل مساله استفاده میکنند (حسینی- قدمگاهی، ۱۹۹۷). در همین راستا، کلینکه (۱۹۹۹)، بیان میکند که فرد در سبک مقابله مساله مدار بر مساله متمرکز میشود و سعی در حل آن دارد. در این سبک فرد به جمع آوری اطلاعات مربوط به حادثه فشارزا میپردازد، درباره آن فکری کند، منابعی را که از آن برخوردار است ارزیابی میکند و برای استفاده از منابع در دسترس خود طرح و برنامهای آماده میکند. هالامان دریس و پاور[۴۸] (۱۹۹۹)، در نظریه خود، راهبردهای مقابلهای مسئله محور را شیوههایی توصیف میکنند که بر اساس آن فرد اعمالی را که باید برای کاهش یا از بین بردن تنیدگی انجام دهد در نظر میگیرد. رفتارهای مسئله محور، جستجوی اطلاعات بیشتر درباره مسئله، تغییر ساختار مسئله از نظر شناختی و اولویت دادن به گامهایی برای مواجهه با مسئله را شامل میشود. راهبردهای مقابلهای مسئله مدار عبارتند از: ۱- مسئولیتپذیری: پذیرش مشکل موجود و کنار آمدن با آن به گونهای منطقی. ۲- جستجوی حمایت اجتماعی: تلاش در راستای کسب حمایت هیجانی و اطلاعاتی از دیگران. این کمک به تناسب نیاز و نوع مشکل میتواند کسب اطلاعات از طریق خدمات راهنمایی، مشاوره و جذب امکانات مادی یا معنوی از دیگران باشد. ۳- راهبرد حل مسئله مدبرانه: تلاشهای سنجیده مسئله مدار برای حل موقعیت. در این نوع مقابله فرد برای کنترل و حل مشکل با تکیه بر فکر و اندیشه خود به ارزیابی راه حلهای مختلف میپردازد و بعد از آن با انتخاب بهترین شیوه به حل مسئله اقدام میکند. ۴- ارزیابی مجدد مثبت: تلاش برای یافتن معنای مثبت در تجربه و تاکید بر رشد شخصی. به عبارت دیگر ارزیابی مثبت از حوادث که مبتنی بر نگرش خوشبینانه به رویدادهاست که بیشتر برای کنترل عواطف و آشفتگی به کار میرود. در بعضی از شرایط که منبع استرس قابل تغییر نیست، شخص واقعیت استرسزا را میپذیرد و با آن سازگار میشود. ۲-۱-۲-۲- سبک مقابله هیجان مدار پاسخهای مقابلهای هیجان مدار شامل تلاشهایی برای تنظیم پاسخهای هیجانی است که توسط موقعیت فراخواند میشود (فولکمن و لازاروس، ۱۹۸۰). در واقع اگر افراد در تغییر موقیعت ناتوان باشند از مقابلهی هیجان مدار استفاده میکنند (حسینی- قدمگاهی ۱۹۹۷). کلینکه (۱۹۹۹)، در نظریه خود بیان میکند که، مقابله هیجان مدار بر کنترل هیجانات و واکنشهای عاطفی تاکید می کند. افراد در این سبک مقابله، هیجانی برخورد میکنند و با گریه کردن، عصبانی شدن و فریاد زدن با فشار روانی مقابله میکنند. در نظریه هالامان دریس و پاور (۱۹۹۹)، راهبردهای مقابلهای هیجان محور شیوههایی هستند که بر اساس آن فرد به خود متمرکز میشود و تمام تلاش او متوجه کاهش احساسهای ناخوشایند خویشتن است. واکنشهای هیجان محور شامل گریه کردن، عصبانی شدن، ناراحت شدن، پرداختن به رفتارهای عیب جویانه، اشتغال ذهنی و خیالپردازی میباشد. راهبردهای هیجان مدار عبارتند از: ۱- مقابلهی رویارویانه: تلاشهایی ستیزهجویانه برای تغییر موقعیت. یا به عبارت دیگر فرایندی که شخص در طی آن به طور فعالانه برای تغییر منبع استرس تلاش میکند. ۲- دوری گزینی: تلاش برای جدا شدن از موقعیت. در این مقابله فرد با انجام رفتارهای متنوع و مختلف، سعی در مشغول کردن خود میکند تا مانعی برای فکر کردن به مسئله شود. مثلأ سرگرم شدن با فرد دیگر، پناه بردن به رویاهای روزانه، خوابیدن بیش از حد، تماشای فیلم و تلویزیون. ۳- خویشتنداری: تلاش شخص برای تنظیم و کنترل احساسات خود. یا به عبارت دیگر اجتناب از فعالیتهای ناپختهای که منجر به پیچیدهتر شدن مسئله و ایجاد خلل در روند حل مسئله میشود. ۴- راهبرد گریز/ اجتناب: تلاش برای رهایی یا پرهیز از موقعیت. گاهی افراد برای فرار و رهایی از رنج ناشی از استرسها به داروهایی مانند الکل، نیکوتین، مسکنهای خوابآور و ضد افسردگی بدون تجویز پزشک روی میآورند یا به گونهای با مسئله برخورد میکند که گویی اتفاقی نیفتاده است (تیلور[۴۹]، ۱۹۹۹). ۲-۱-۳- تعارض زناشویی ارتباط زناشویی، فرایندی است که زن و شوهر به صورت کلامی و غیرکلامی در قالب گوش دادنها، مکثها، حالتهای چهرهای و ژستهای مختلف، با یکدیگر به تبادل احساس و افکار میپردازند (تبریزی، ۱۳۸۵؛ به نقل از تبیانی نیان، مرادی، کامکاری، مهدویان، ۱۳۸۹). کریستنسن و سالووی[۵۰](۱۹۹۱)، الگوهای ارتباطی بین زوجین را به سه دسته الگوی ارتباطی سازنده متقابل[۵۱]، الگوی ارتباطی توقع/ کنارهگیری[۵۲] و الگوی ارتباطی اجتنابی متقابل[۵۳] تقسیم کردهاند. مهمترین ویژگی نوع ارتباط الگوی ارتباطی سازنده متقابل، وضعیت برنده- برنده است. در این الگو زوجین به آسانی دربارهی مسائل و تعارضات خود گفتگو کرده و در پی حل آن بر میآیند و از پرخاشگری و تحقیر خودداری میکنند. الگوی توقع/ کنارهگیری شامل توقع مرد/ کنارهگیری زن یا توقع زن/ کنارهگیری مرد، میباشد. این الگو چرخهای است که با افزایش یکی دیگری افزایش یافته و ادامهی آن موجب تشدید مشکلات زناشویی میشود. در این چرخه زوج متوقع، فردی وابسته و زوج کنارهگیر ترس از وابستگی دارد. در الگوی ارتباطی اجتناب متقابل، تعارض بین زوجین شدید است؛ به گونهای که بحث و جدل تبدیل به الگوی دائمی و مخرب در این خانوادهها شده و این الگو تنها مکانیسم انطباقی در بین زوجین میشود که زوجین از برقراری ارتباط با یکدیگر اجتناب میکنند (عبادتپور، ۱۳۷۹). زندگی مشترک همواره با دور نمایی زیبا برای زوجین آغاز میشود. اما به دلیل تفاوتهایی بین زن و شوهرها که ناشی از تربیت در دو محیط متفاوت است و همچنین عدم شناخت کافی، پس از چندی مشکلاتی بروز میکند که چنانچه با تدبیر و درایت با آنها روبرو نشوند، میتواند بنیان زندگی خانوادگی را به مخاطره بیاندازد. با انتظارات سطح بالایی که افراد از ازدواج دارند، احتمالاً جای تعجب نیست اگر افراد دریابند که روابطشان این انتظارات را برآورده نمیکند (مارکمن و هاهلوگ[۵۴]،۱۹۹۳). در نظریهی کالین و سیوگیوک[۵۵]( ۲۰۰۹)، تعارض زناشویی، ناشی از واکنش نسبت به تفاوتهای فردی بوده و زمانی که آنقدر شدت یابد که احساس خشم، خصومت، کینه، نفرت، حسادت و سوء رفتار کلامی و فیزیکی در روابط آنان حاکم شود و به حالت ویرانگر در آید، حالتی غیر عادی است. همچنین وایل[۵۶](۲۰۰۰)، معتقد است که کنش و واکنش دو فرد که قادر نباشند منظور خود را تفهیم کنند، تعارض نامیده میشود. در واقع تعارض زناشویی وقتی اتفاق میافتد که اعمال یکی از طرفین با اعمال طرف مقابل تداخل کند. همچنانکه دو فرد به هم نزدیک میشوند، پتانسیل تعارض افزایش مییابد. در واقع تعارض عبارت است از عدم توافق و مخالفت دو فرد با یکدیگر، نظرات و اهداف و رفتاری که در جهت مخالفت با دیگری صورت میگیرد و همچنین ستیزهای بین افراد در اثر منافع ناهمسو، اختلاف اهداف و ادراکات مختلف (بهارستان، ۱۳۸۳). در نظریه درمانگران سیستمی، تعارض زناشویی تنازع در تصاحب پایگاه ها و منابع قدرت و حذف امتیازات یکدیگر میباشد (براتی، ۱۳۷۵). هالفورد[۵۷] (۲۰۰۱)، در مورد آشفتگی روابط زناشویی به توصیف نارضایتی مهم و مداوم در این رابطه پرداخته است. در همین راستا، مارکمن[۵۸] و هالفورد ( ۲۰۰۵)، معتقدند: هر جا عدم توافق، تفاوت و یا ناسازگاری بین همسران وجود داشته باشد، تعارض بوجود میآید. اولسون و فاورز[۵۹] (۱۹۹۲)، نیز زوجین متعارض را کسانی میدانند که از عادات و شخصیت همسر خود ناراضی بوده و دارای مشکل ارتباطی در حوزههای گوناگون هستند. در نهایت مدل گاتمن[۶۰] (۱۹۹۴)، بیان میکند که عدم تفاهم در زوجین امری طبیعی است و پرهیز از این مسئله برای آنها غیرممکن است. بر این اساس فرزندان بسته به اینکه والدنیشان چگونه این تعارضات را مدیریت کرده و آنرا کنترل میکنند، واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند. طبق تحقیقات انجام شده پاسخهای تعارضی مخرب، آن دسته رفتارهایی هستند که احساسات منفی را در بچههایی که شاهد آن هستند ایجاد میکنند. این نوع تعارض موجب ایجاد مشکلات سازگاری در کودکان شده که شامل پرخاشگری فیزیکی، عصبانیت کلامی و غیرکلامی، کنارهگیری، افسردگی و … میباشد. در مقابل پاسخهای تعارضی سازنده به آن دسته از رفتارهایی گفته میشود که باعث ایجاد احساس مثبت در کودکان شده و با اختلالات رفتاری رابطهای ندارد و شامل بحث و جدل ملایم، هیجانپذیری مثبت و … میشود (کامینگز و فیرکلوث، ۲۰۰۸). ۲-۲- پیشینه تحقیق در این قسمت، پژوهشهای انجام گرفته در مورد متغیرهای اصلی پژوهش و ارتباط آنها با یکدیگر و نیز نقش و تاثیر عوامل جمعیت شناختی مدنظر قرار خواهد گرفت. ۲-۲-۱- پژوهشهای مربوط به ادراک فرزندان از تعارضات زناشویی و راهبردهای مقابلهای بسیاری از پژوهشگران این فرض را به چالش میکشند که تنها تغییری خاص در زندگی سبب استرس میشود و اینکه حادثه برای همه افراد، استرس مساوی به وجود میآورد. شناختها نقش مهمی در اینکه به چه میزان، افراد استرس را تجربه میکنند، دارد. در واقع میزان استرس ادراک شده، یکی از مولفههای اساسی تبیین کنندهی احتمال اتخاذ راهبردهای مقابله توسط افراد در موقعیت استرسزا محسوب میشود. هیجاناتی که در هنگام مواجهه شدن با استرس تجربه میشوند، به میزان زیادی متاثر از شیوههای ارزیابی افراد از موقعیتی است که در آن قرار گرفتهاند. نقش کارکردی به کارگیری هیجانات مثبت در زمینهی وقایع پر تنش، توسط لازاروس و فولکمن (۱۹۸۴)، در نظر گرفته شد. آنها فرض کردند که تحت شرایط استرسزا، وقتی احساسات منفی غالب میشود، احساسات مثبت ممکن است فرصت، حمایت دایمی از تلاشهای مقابلهای، تجدید منابع که توسط استرس تخلیه میشود را فراهم کند (واحدی و بیرامی، ۱۳۸۹). عاطفهی مثبت همچنین به تقویت منابع سلامت روانی و جسمانی در دوران استرس کمک و به عنوان یک تعدیل کننده علیه عواقب فیزیولوژیکی استرس عمل میکند (فولکمن و موسوکوویتز[۶۱]، ۲۰۰۰). همچنین، موسوی نسب و تقوی (۱۳۸۶) در تحقیقی بر روی ۳۵۵ دانشآموز پیش دانشگاهی تاثیر ارزیابی استرس و راهبردهای رویارویی در سلامت روان را بررسی کردند. یافتهها حاکی از آن است که ارزیابی استرس اولیه مقدار معنیداری از واریانس راهبردهای رویارویی را تبیین میکند و همچنین ارزیابی استرس و راهبردهای رویارویی نیز مقدار معنیداری از واریانس سلامت روان را تبیین میکند که میتوان نتیجه گرفت، متغیر موقعیتی، ارزیابی استرس و شیوههای رویارویی، نقش مهمی در سلامت روان دارند (بندورا[۶۲]، ۱۹۸۲؛ کومپاس[۶۳]، ۱۹۸۷). خانواده یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی است که بر راهبردهای مقابلهای کودکان از طریق آموزش، الگوبرداری و همچنین درگیری و توجه، حمایت کردن و در دسترس بودن اثر میگذارد. در جو خانوادگی و سبکهای فرزند پروری مناسب به عنوان مثال، والدینی که گرم بوده و به فرزندان توجه دارند، فرزندان هیجان منفی کمتری را تجربه میکنند و رفتارهای فعالانهی مقابلهای مثل حل مسئله و عمل مستقیم را به کار میگیرند. این کودکان در برخورد با استرسها پاسخهای اجتنابی مقابلهای کنترلی داشته و پیامدهای سلامتی ذهنی بهتری از خود نشان میدهند (زیمر- جمبک[۶۴] و اسکینر، در حال انتشار؛ به نقل از هاشمی، ۱۳۹۰). در پژوهش انجام شده توسط قرهباغی و وفایی (۱۳۸۷) و با بهره گرفتن از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبتی بر روی یک نمونه ۴۱۳ نفری از دانشآموزان پایه پنجم ابتدایی شهر تهران، مشخص شد که بین تعارض زناشویی با ارزیابی منفی کودک از تعارض والدین و مقابله شناختی کودک رابطه معنادار وجود دارد. همچنین بین تعارض زناشویی و ارزیابی شناختی منفی کودک از تعارض والدین با نشانههای آسیب شناختی و سلامت کودک رابطه معنادار وجود دارد. علاوه بر روابط مستقیم، نقش تعاملی تعارض زناشویی و ارزیابی شناختی منفی تعارض والدین در نشانههای آسیب شناختی کودک نیز مورد تایید قرار گرفت. تحقیقات در زمینهی سبکهای والدگری نشان میدهد نوجوانانی که والدینشان حمایت اجتماعی مناسبی را برایشان تامین کردهاند در مقایسه با والدین مستبد، توانایی بیشتری در مقابله با وقایع تنشزا دارند و از سبکهای مقابلهای فعال، بیشتر استفاده میکنند. در مقابل، فرزندان والدین مسامحهگر یا بیتوجه، به میزان بیشتری از راهبردهای مقابلهای غیرفعال استفاده میکنند (لامکیس، مارگولین و جان[۶۵] (۱۹۹۸)؛ ولفرادت، همپل و میلز[۶۶]، ۲۰۰۳). همچنین در پژوهشهای مربوط به سبکهای دلبستگی، بالبی[۶۷] (۱۹۶۹، ۱۹۷۳، ۱۹۸۰)، معتقد است که پیوندهای نخستین عاطفی بین کودک و مادر در قالب مدلهای ذهنی درونسازی میشوند و به گسترهی وسیع روابط بین شخصی کودک در آینده تعمیم مییابند. در فرایند شکلگیری این روابط، والدین پایگاهی امن برای کودک فراهم میسازند که بر اساس آن تجربهها سازماندهی میشوند و با درماندگیها مقابله میگردد. طبق نظر بالبی (۱۹۸۰)، دلبستگی ایمن مهارتهای مقابله، احساس ارزش و شایستگی فرد را تقویت میکند، اضطراب را کاهش و ظرفیت سازش با استرس را افزایش میدهد. به علاوه، یافتههای پژوهش پور بهلول، بشارت و حدادی (۱۳۸۹)، نشان داد که سبک دلبستگی ایمن با سبک مقابلهی مسئله محور و هیجان محور مثبت، رابطهی مثبت و با سبک مقابلهی هیجان محور منفی، رابطهی منفی دارد. همچنین سبک دلبستگی اجتنابی با سبک مقابلهی مسئله محور و سبک مقابلهی هیجان محور منفی رابطهی مثبت دارد و سبک دلبستگی دوسوگرا با سبک مقابلهی هیجان محور مثبت رابطهی مثبت دارد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۶
مهارتهای ناکافی تیم پروژه
۴۴%
۷
حوزه فعالیت نامشخص
۴۴%
۸
عدم وجود برنامه مشخص مدیریت تغییر
۴۳%
۹
عدم وجود یک نگرش فرآیندی به مساله
۴۱%
۱۰
عدم وجود انسجام در جنبه فناوری اطلاعات مساله
۳۶%
لئوپولس[۶۹]، با شناسایی و طبقه بندی ریسک های پیاده سازی ERP در دسته بندی های خاص، یک ساختارشکستریسک[۷۰] بر مبنای ۵ گروه ریسک: فنی(سخت افزار/ فناوری، نرم افزار، امنیت)، مالی، مدیریت(پروژه، مشاور/تامین کننده، منابع انسانی)، حقوقی(قراردادی، قانون)و استراتژی ارائه می کند که می تواند ابزاری برای پیاده سازی سیستم های ERP آینده باشد. شکل ۲-۷، این گروهبندی منبعگرا از ریسکهای پروژه را نشان می دهد و سطوح پایین تر، تعریف تفصیلی از منابع ریسک پروژه را ارائه می کنند. این روش بر نخستین گام از فرایند مدیریت ریسک که شناسایی ریسک نام دارد تمرکز می کند. تحقیقات بیشتر می تواند شامل استانداردسازی گروه های ریسک و توسعه سایر گامهای مدیریت ریسک مانند تحلیل و کنترل ریسک باشد [۵۳].
شکل ۲- ۷ ساختار شکست ریسک پروژه ERP [53] جیانگ[۷۱]، عوامل موفقیت ERP در سازمانها و شرکتهای فنلاندی را ارزیابی کرد و عوامل مهندسیمجدد، مدیریت پروژه مؤثر، حمایت مدیریت ارشد، انگیزش کاربران، فرآیندهای تجاری، تناسب سخت افزار و نرم افزار و آموزش را به عنوان عوامل کلیدی موفقیت مورد اشاره قرار داد. محقق در مقالۀ منتشر شده بیان نموده است که تحقق این شش عامل می تواند اتمام پروژه های پیاده سازی ERP را در زمان و با هزینۀ پیش بینی شده محقق کند [۴۵]. هالیکاینن[۷۲] از تکنیک ANP و طراحی مدلی به کمک آن برای یافتن توالی پیادهسازی ماژولهای ERP استفاده کرده است [۴۰]. کومار[۷۳] و همکاران، معیارهای انتخاب بسته نرمافزار ERP و موانع پیادهسازی این سیستمها را، طی نظرخواهی از شرکتهای استفاده کننده از سیستمهایERP شناسایی و معرفی کرده اند که در جدول ۲-۳ و ۲-۴ نشان داده شده است [۵۰]. جدول ۲- ۳ معیارهای انتخاب بسته نرم افزار ERP [50]
ردیف
معیارهای انتخاب بسته نرم افزار ERP
درصد پاسخ دهندگان
۱
کاربردی بودن سیستمها
۷۹%
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
درخصوص مالکیت محصولات عرضه شده در صنعت گردشگری باید گفت ازآنجا این محصولات اغلب ازجنس خدمات هستند،خریداردرقبال پرداختی که انجام می دهد،اجازه بهره برداری محصول برای دوره موقت نسبتاً کوتاهی رادریافت می دارد.همین مسئله سبب می شود که به واسطه جدا شدن مشتری ازمحصول پس ازبهره برداری خاطره آن درذهن مشتری کمرنگ شود. این موضوع درتکرارخرید مشتری ازمحصول مورد نظرنقش خاصی ایفامی کند.به این ترتیب است که عرضه کننده بایدتوسط اسباب هایی نظیرکارت ویزیت یاهدایای تبلیغاتی(مثل کیف سمیناربه عنوان یک رویداد)خودومحصول خودراپیش چشم مشتری نگاه دارد.این ویژگیهای خاص سبب می شود که بازاریابان اهمیت متفاوتی برای عناصرمختلف بازاریابی درهرمورد قائل شوند(دهدشتی و فیاضی،۱۳۹۰).
۲-۲-۸)ویژگیهای امور خدماتی چها رویژگی اصلی خدمات دربازاریابی گردشگری به شرح ذیل است : ناملموس بودن : خدمات ، ناملموسند یعنی نمی توان آنها را پیش از خرید دید، لمس کرد یا حس نمود . وظیفه اصلی بازاریابی خدمات این است که گونه ای خدمات را قابل لمس کند ، یا نفع کاربرد آنها را نشان دهد(ونوس و دیگران،۱۳۸۶). نامشابه بودن و نا پیوستگی : کیفیت خدمات اغلب متفاوت و ناپیوسته است . خدمات وابسته به افرادی است که آن را ارائه می دهند ؛ به همین دلیل کیفیت آنها متغیر است، چون افراد قابلیتهای گوناگون و حتی عملکردی متفاوت دارند . (همان ماخذ) تفکیک ناپذیری : سومین اختلاف بین خدمات و محصولات که با عامل دوم یعنی ناپیوستگی نیز ارتباط دارد تفکیک ناپذیری خدمات است . در اغلب موارد مصرف کنندگان نه می توانند و نه می خواهند تا «خدمت» را از ارائه دهنده آن و وضعیت و شرایط دریافت خدمات جدا سازند. (همان ماخذ) غیر قابل ذخیره بودن : ذخیره خدمات با محصولات متفاوت است . ذخیره موجودی حتی در مورد محصولات نیز دشوار است ؛ زیرا بعضی از آنها ضایع می شود و برای حمل و نقل آنها نیز باید هزینه هایی متحمل شد . در مورد خدمات هزینه ذخیره و نگهداری یک خدمت برابر است با هزینه کسی که خدمت ارائه می دهد بعلاوه هر نوع وسیله مورد نیاز او برای ارائه خدمت . (همان ماخذ) با توجه به چهار ویژگی خدمات می توان محصولات را از خدمات متمایز ساخت. موسسات گوناگونی وجود دارند که خدماتی – تولیدی هستند و ترکیبی از محصولات ملموس و ناملموس را ارائه می دهند .(همان ماخذ) ۲-۲-۹) مدیریت بازاریابی خدمات در بازاریابی خدماتی ، کارکنان در جذب مشتریان و ایجاد و حفظ ارتباط با آنان نقش اصلی را به عهده دارند . این جنبه از بازاریابی خدماتی موضوع تازه ایی را مطرح ساخته است که آن را «بازاریابی داخلی» می نامند . بازاریابی داخلی بدین مفهوم است که کارکنان و امور مربوط به آنان (گزینش ،استخدام ،آموزش ، پرورش و ارتباطات ) در موفقیت سازمانهای خدماتی نقش حیاتی دارند (ونوس و دیگران، ۱۳۸۶). ۲-۲-۱۰) آمیخته بازاریابی خدمات آمیخته بازاریابی خدمات شامل هفت عامل محصول (خدمت) ، قیمت ، توزیع، ترفیع، کارکنان ، امکانات فیزیکی و مدیریت عملیات است . الف)محصول (خدمت ) دو عامل در زمینه محصول باید مورد توجه قرار گیرد که عبارت است از: حق انحصاری : یکی از ویژگیهای هر محصول جدید ، قابلیت اختراع و حق امتیاز آن است ؛ یعنی با اختراع محصول جدید، برای تولید کننده آن یک حق انحصاری به وجود می آید . تفاوت عمده محصول و خدمات این است که خدمات دارای حق انحصاری ، یا حق اختراع نیستند. نام ونشان:یکی اززمینه های مهم دربازاریابی محصولات،استراتژی نام ونشان است.باتوجه به اینکه خدمات ناملموسند،علامت یک موسسه خدماتی درتصمیم گیریهای مصرف کنندگان بسیارموثراست(ونوس ودیگر،۱۳۸۶). ب) قیمت : درزمینه فعالیتهای خدماتی،قیمت باروشهای گوناگونی تعیین می شودکه به دو روش متداول و مهم اشاره می کنیم : ۱- روش قیمت تمام شده یا هزینه ها بعلاوه سود . این روش بر اساس کل هزینه های مربوط به ارائه خدمت بعلاوه درصد ثابتی سود است که در اغلب سازمانهای خدماتی حرفه ای متداول است . ۲-روش نرخ بازگشت سرمایه گذاری : تعیین قیمت خدمات در این روش بر مبنای سرمایه گذاری انجام یافته و بازگشت موردنظر است و در بعضی از موسسات خدماتی عمومی کاربرد دارد . قیمتها در فهالیتهای خدماتی دو نقش عمده دارند که عبارت است از : تاثیر گذاری بر درک و تصمیم گیری مصرف کنندگان تاثیر گذاری بر مدیریت عملیات . بعضی از سازمانهای خدماتی برای خدمات خود، مطابق با شرایط تقاضا در ایام هفته ، ماه ، فصل و سال ، « قیمتهای ویژه ای» ارائه می دهند تا بتوانند تعادلی در عرضه و تقاضای خدمات به وجود آوردند (همان ماخذ:۳۷۸). ج) توزیع یا مکان به دلیل ماهیت تفکیک ناپذیری خدمات از ارائه دهندگان آن، عامل توزیع در استراتژی بازاریابی خدمات اهمیت بسیاری دارد . با توجه به افزایش و شدت رقابت ، ارائه خدمات در مکان مناسب و محلهای مورد نظر مشتریان عاملی تعیین کننده در جذب و نگهداری مشتریان است؛ به همین دلیل امروزه هتلهای بزرگ ، موسسات بیمه ، سازمانهای آموزشی و پرورشی ، بانکها و شرکتهای حمل و نقل به ایجاد شعبات در مناطق مختلف پرداخته اند تا ضمن ارائه خدمات بهتر ، حوزه وسیعتری را تحت پوشش قرار دهند (همان ماخذ:۳۷۸). د) ترفیع ارزش و اهمیت ترفیع برای سازمانهای خدماتی در منافعی است که از خرید خدمات آنان حاصل می شود . در بسیاری از موارد روش های ترفیعی محصولات و خدمات مشابهند ، اما روابط عمومی یکی از روش های مهم در خدمات محسوب می شود . باید توجه داشت که در مورد اعلان عمومی ، محل و زمان ارائه آن را رسانه های گروهی تعیین می کنند (همان ماخذ:۳۷۹). ذ)کارکنان افراد سازمان خدماتی یا کارکنانی که خدمات را به مشتریان ارائه می دهند عوامل اصلی بازاریابی خدماتی به حساب می آیند ، زیرا بسیاری از مشتریان ، ارائه دهندگان خدمات را به نام سازمان می شناسند . علاقه مندی ، توانایی ،ادب، ابتکار،دلسوزی ، بر خورد ، آراستگی و وقت شناسی کارکنان عوامل مهمی در کامیابی موسسات خدماتی است (همان ماخذ:۳۷۹). ه) امکانات و داراییهای فیزیکی این امکانات باعث تسهیل فعالیتها در انتقال و ارائه خدمات می شود . در زمینه خدمات علاوه بر تاسیسات و امکانات مشهود ، باید به امکانات نامشهود – که در فراهم آوردن خدمات نقش اساسی دارند – نیز توجه کنیم ؛ برای مثال کسانی که در شهرهای بزرگ به شهر بازی می روند، علاوه بر خدماتی که در قالب وسایل گوناگون بازی دریافت می کنند به امکانات و تسهیلات دیگری نیز نیاز دارند که ممکن است بعضی از آنها مشهود نباشد ؛ مانند وجود محلی برای پارک کردن اتومبیلها، علامتها و نشانهایی برای راهنمایی مردم و رستوران و غرفه های غذایی که از امکانات فیزیکی در زمینه بازاریابی خدماتی است (همان ماخذ:۳۷۹). و) مدیریت عملیات یا فرایند موجود بودن و کیفیت مناسب و پایدار خدمات را تضمین می کند . وظیفه و نقش این عنصر آمیخته بازاریابی خدماتی ، ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای خدمات است . با توجه به غیر قابل ذخیره بودن خدمات ، مدیریت عملیات باید از طریق روش های تخصصی و حرفه ای بتواند نیازهای خدماتی را در هر زمان چه هنگام نیاز شدید و چه هنگام نیازهای مقطعی و همگانی بر آورده سازد . همراه با پیشرفت تکنولوژی و سرعت فزاینده دگرگونیها ، بسیاری از زمینه های خدماتی در حال تغییر است . این تغییرات خود ایجاد کننده انواع خدمات تازه ای است که برای اداره آنها به مدیران کارآمد در همه زمینه ها از جمله مدیریت بازاریابی خدمات نیاز داریم (همان ماخذ:۳۷۹). گفتار سوم قیمت گذاری درخدمات گردشگری ۲-۳) قیمت در گردشگری در سال های اخیر ، بیشتر ین رشد صنعت گردشگری در بخش مراکز اقامتی ،مهمان پذیرها در شرکت های زنجیره ای یا بخش شرکتی صنعت اتفاق افتاده است . رهبران صنعت مهمان پذیری مانند :ماریوت ، اینترنشنال ، هال ، مک دونالد، برگر کینگ و .. افزایش سهم بازار خود در برابر سازمان های مستقل و شرکت های زنجیره ای کوچک تر ادامه می دهند . در حالی که این مسئله باعث ایجاد رقابت در بازار شده و مسئله بازاریابی و قیمت گذاری را در صنعت گردشگری حساس تر می نماید . قیمت گذاری و روش های قیمت گذاری در صنعت گردشگری از اهمیت بالاتری برخوردار است و بررسی بهترین روش قیمت گذاری در صنعت گردشگری در مناطق گردشگری از اهمیت بالاتری برخوردار است .(فیاضی ، ۱۳۹۰ : ۱۶) قیمتگذاری از نظر لغوی :قیمت از نظرلغوی یعنی سنجش، ارزیابی، اندازه و معیار. قیمت در بازار عبارت است از ارزش مبادلهای کالا و خدمت که به صورت واحد پول بیان میشود. بر این اساس، قیمتگذاری بطور ساده یعنی تعیین قیمت برای کالا یا خدمت. قیمتگذاری فعالیتی است که باید تکرار شود و فرایندی مداوم و پیوسته است. این تداوم ناشی از تغییرات محیطی و نبود ثبات در شرایط بازار است که لزوم تکرار این فرایند را توجیه میکند. تعریف قیمت: مجموع رقم پولی ای است که مشتری حاضراست به ازای دراختیارگرفتن محصول بپردازد. ازسوی دیگرقیمت درواقع بیانگرارزشی است که محصول برای مشتری ایجاد می کند. همین موضوع را وقتی ازمنظرعرضه کننده بنگریم باید گفت، قیمت مبلغی است که بابت محصول می توان ازمشتری اخذ نمود. به عنوان مثال وقتی درپروازمعینی دونوع خدمات یکی اقتصادی ودیگری فرصت کلاس به مشتریان با دوقیمت متفاوت عرضه می شود، اختلاف این قیمتها درتفاوت میان ارزشهای ایجاد شده درمحصول مختلف است. درصنعت هتلداری نیزوقتی تفاوت درقیمت محصولی معین، بخوانیم اقامت دراتاق متعارف یک هتل ۴ستاره درطول زمان های اوج سفروفصل غیرسفررا مقایسه کنیم، بازاین اختلاف درقیمت ها حاصل ارزش ایجاد شده است که اینجا به زمان اقامت ارتباط می یابد. زیرا اینجا برای مشتری دراختیارداشتن اتاق موردنظردرایام اوج سفراست که ایجاد کننده ارزشی بیشترخواهد بود. اما هرقیمتی وقتی معنی پیدا می کند که دیگرجنبه های آمیخته بازاریابی مشخص باشد. منظوراین است که هرخریداردرهرزمان معین برای نوع خاصی ازمحصول، دراندازه ومارک معلوم که ازطریق کانال توزیع وبه روش مشخصی نیزترویج شده، قیمت معینی پرداخت می نماید. شرایط فروش نیزمساله قیمت گذاری را پیچیده ترمی کند. مبادله به صورت نقد،نسیه،با کارت اعتباری ویا اقساط صورت می پذیرد واین خود منجربه تغییرقیمت می شود. بنابراین، قیمت یک مفهوم نسبی است که به دیگراجزاء آمیخته بازاریابی، شرایط مبادله، وهزینه های پنهان ناشی ازطبیعت شخصی خریدار( ازجمله وقت،انرژی،هزینه فرصت) بستگی دارد(دهدشتی و فیاضی ،۱۳۹۰). ۲-۳-۱) عوامل موثربرتعیین قیمت مجموعه عوامل متعددی ازسوی صاحب نظران به عنوان عوامل موثربرتعیین قیمت عنوان گردیده اند. این عوامل را می توان اهداف بازاریابی بنگاه، ترکیب آمیخته بازاریابی، ساختاربازار، رفتارتقاضای مصرف کننده، هزینه های تولید و بازاررسانی و عوامل خارجی ازقبیل محدودیت های حاصل از قانونگذاری و تعیین مقررات دولتی دانست. یک قیمت، یک پیشنهاد و سنجشی از نبض بازا راست. امرقیمت گذاری می بایست به روابط سایرعناصر درکانال بازاریابی توجه داشته باشد. مسائل وعوامل رقابتی نیزبرقیمت گذاری موثرند. مساله دیگرقوانین ومقررات موضوعه دولتی است که بیش از هر جنبه دیگری بر قیمت گذاری درآمیخته بازاریابی تاثیردارند.پس همانگونه که مشاهده می شود قیمت گذاری یک محاسبه ساده برای جبران هزینه و یا ایجاد سود مشخص نیست، بلکه باید دربین عواملی که از قیمت کالا متاثرمی شوند تعادل ایجاد نماید(فرزین،۱۳۸۴). ۲-۳-۲)تصمیمات قیمت گذاری تصمیمات قیمت گذاری ازاهمیت خاصی برخوردار است، زیرابطورمستقیم برمشتری اثرمی گذارد. بنابراین قیمت نقش مهمی دررابطه پویای فروش وسودآوری موسسه ایفا می کند. قیمت دربسیاری ازتصمیمات بازاریابی ازجمله معرفی یک محصول جدید، تعیین ویژگیهای محصول، تنوع طرحها، ومیزان بودجه ترویج محصول نقش اساسی دارد. دربسیاری موارد عوامل برون سازمانی براهمیت تصمیم گیری می افزایند. افزایش سرعت پیشرفت فن آوری موجب تسریع حرکت کالا در دوره حیات آن شده و قیمتها به طور مداوم تغییرمی کند. رقابت قیمتی کالاها با مارکهای متفاوت، وکالاهای جانشین منجربه تغییرات تصمیم گیری درمورد قیمتها می گردد(همان ماخذ). دراقتصادبازارآزاد،قیمت همیشه برمیزان تقاضای کالاوخدمات تاثیردارد.این مواردخودموقعیت رقابتی،وسهم شرکت ازبازارراتحت تاثیرقرارمی دهند.بنابراین بازاریاب بایدازخودسوال کندکه تاچه اندازه می توان بدون کاهش تقاضا،برقیمت افزود؟ویابه منظوراستفاده ازمزیت افزایش تقاضاتاچه اندازه می توان ازقیمت کاست؟ ازاین روهدف، تعیین قیمتی برای کالا است که درآمد کلی ایجاد شده، سود قابل قبولی را حاصل سازد(فیاضی و دهدشتی،۱۳۹۰). ۲-۳-۳) ساختاربازارفعالیت ازمنظراقتصادی یکی ازمهمترین عوامل موثربرتعیین قیمت، ساختار بازاری است که بنگاه مورد نظردرآن به فعالیت مشغول است. ساختاررقابتی، رقابت انحصاری،انحصارچند جانبه وسرانجام انحصارکامل چه درعرصه تامین منابع یادرعرضه محصول برشکل گیری قیمت محصول ما موثرند(تاج زاده ،۱۳۸۶). در ادبیات اقتصاد خرد،بنگاههای فعال در صنعتی با شرایط رقابتی، در عمل نقشی در تعیین قیمت محصول ندارند. آنها محصول به نسبت همگن، باسهمی اندک از بازار را در شرایطی که اطلاعات به نسبت کامل در اختیار هر دو سوی عرضه کننده و متقاضی است به بازارعرضه می دارند. دریک فضای کاملاً رقابتی، اقدامات ترویجی عموماً اثربخش نبوده و در واقع ازمیان برنده منابع موسسه تلقی می شوند. بنگاه در این وضعیت تابع شرایط مجموعه عرضه و تقاضا بوده و قیمت پذیراست(تاج زاده ،۱۳۸۶). درصنعت گردشگری علیرغم اینکه نظیربسیاری فعالیت های دیگرعلی الخصول بازارهای رقابت کامل وجود ندارند، لیکن برخی فعالیتها شرایطی نزدیک رقابت داشته وتا حدود بسیاری تابع نتایج آن وازجمله قیمت پذیری بنگاهها هستند. هتلهای کوچک ومنفرد، کافه ها یا رستورانهای غذای سریع کوچک وغیرزنجیره ای ورانندگان وسائل نقلیه نظیرتاکسی ها دراین وضعیت قراردارند(همان ماخذ: ۲۹). با تغییرساختار بازار به سمت رقابت انحصاری ازتعداد بنگاههای عرضه کننده کاسته می شود هرچند آنها همچنان پرشمارهستند، لیکن در چنین فضایی وزن بنگاهها و سهم آنها از بازار یکسان نبوده و بنابراین امکان نقش آفرینی در تعیین قیمت حداقل ازسوی برخی ازآنها وجود دارد. درنتیجه شیوه قیمت گذاری ممکن است به سمتی پیش رود که در عمل بنگاههای بزرگتر نقش رهبری قیمت را در بازار عهده دارشوند و بنگاههای کوچکتر از ایشان درقیمت گذاری پیروی نمایند. درچنین بازاری است که به دلیل ایجاد تمایزدرمحصول، امکان بهره برداری از تبلیغات وجود دارد و هزینه های تبلیغاتی به بنگاههای تحمیل می شود. درصنعت گردشگری فضای فعالیت بنگاههایی همچون هتل ها از چنین بازاری برخوردار است(تاج زاده ،۱۳۸۶). ۲-۳-۴)عوامل خارجی موثربرقیمت گذاری شرایط ومتغیرهای اقتصاد کلان جامعه ای که بنگاه در آن به فعالیت مشغول است، نظیر رخ دادن رکود یا رونق اقتصادی و مواجهه اقتصاد با تورم سبب می شوند که هزینه های عرضه محصول تحت تاثیر قرار گیرند. به عنوان مثال وقوع تورم به افزایش سطح دستمزدها منجرشده و با توجه به کاربر بودن صنعت گردشگری، هزینه های تولید بنگاهها افزایش می یابد. به هنگام رکود اقتصادی نیز در نخستین واکنشها نسبت به وقوع آن، سفر به طور متعارف ازجمله محصولاتی است که از سبد مصرفی خانوارها خارج شده و بنابراین ضریب اشغال محصولات گردشگری کاهش یافته و بنگاهها به سختی خواهند توانست از پس تامین هزینه ها در این شرایط رکوردی برآیند، در چنین وضعیتی روی آوردن بنگاهها (هتل ها،رستوران ها،تورگردانان) به سوی کاهش قیمت برای تثبیت تقاضا دور از ذهن نیست.وضع قوانین و مقررات گذاری یا لغوآنها نیز بر هزینه ها و قیمت عرضه محصولات صنعت گردشگری موثراست(رنجبران وزاهدی،۱۳۸۹). ۲-۳-۵)روش های قیمت گذاری پس ازمعرفی عوامل موثربرقیمت،اینک زمان پرداختن به روش های قیمت گذاری رسیده است قیمت گذاری برمبنای هزینه تمام شده محصول،قیمت گذاری برمبنای ارزش بازار،وقیمت گذاری رقابتی ومناقصه(ونوس،۱۳۸۶).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
ریسک پذیری
استرنبرگ (۱۹۸۸)، لند و جارمن (۱۹۹۸)، تورنس (۱۹۸۸)، اکوال (۱۹۷۶)، آمابیل (۱۹۸۸)، اسرنبرگ و لابارت (۱۹۹۱)، دراکر (۱۹۹۱)، ایساکسن و لایر (۲۰۰۱)، نلسون و کوئیک (۱۹۹۴).
استقلال
بارون و ایگان (۱۹۶۸)، کراتچ فیلد (۱۹۷۰)، استین (۱۹۷۴)، آلبام (۱۹۷۶)، بارون و هرینگتون (۱۹۸۱)، پایان (۱۹۸۷)، تورنس (۱۹۸۸)، کرتون (۱۹۸۹)، برولین (۱۹۹۲)، نلسون و کوئیک (۱۹۹۴).
نیاز به موفقیت
کوبرگ و چاسمر (۱۹۸۷)، موریسون، اونز، گلنون و آلبرشت (۱۹۶۲)، استین (۱۹۷۴)، استرنبرگ (۱۹۸۸)، گاردنر (۱۹۹۳)، برولین (۱۹۹۲)، اندرسون (۱۹۶۶).
اعتماد به نفس
بول (۱۹۶۰)، میکنون (۱۹۶۲)، موریسون، اونر، گنون و آلبرشت (۱۹۶۲)، کلاین، توکر و اندرسون (۱۹۶۶)، جیمز، چین و گالدبریج (۱۹۹۲)، گاردنر (۱۹۹۳).
سبک شناختی
گلد اسمیت (۱۹۸۷)، ایساکسن و پوسیو (۱۹۸۸)، کرتن (۱۹۸۰،۱۹۹۹)، لینکلن ( ۲۰۰۲)، آمابیل (۱۹۹۶)، وودمن، ساویر و گریفین (۱۹۹۲)، ماستن، کالدویل و کالبرت (۱۹۸۷)، کلر (۱۹۸۶).
هوش
وایت (۱۹۶۹)، کرتنبرگ (۱۹۷۲)، لوئیس( ۱۹۹۹)، آناستازی و شیفر (۱۹۷۱)، کتزل و جکسون (۱۹۶۲).
چالش پذیری
گری و دیویس (۱۹۷۷)، استرنبرگ (۱۹۸۰)، سیکزنتمی هالی (۱۹۹۳)، اکوال (۱۹۹۱)، آمابیل (۱۹۸۸)، ایساکسن (۱۹۹۵).
۲-۶-۲) عوامل گروهی: انسان ذاتا موجودی اجتماعی است. تمایل افرادبه معاشرت با یکدیگرهدفی فی ذاته دارد.بر اساس یکی از نظریه های اساسی درباره خلاقیت ، یکی از مهم ترین کارکردهای گروه، سینرژی خلاق می باشد.چنانچه فعالیتهای خلاق در گروه انجام شود به صورت متزاید در آمده و حالت سینرژیکی به خود می گیرد. زیرا اعضای گروه به واسطه تفاوتهای فردی ، ایده ها و راه حلهای بیشتر و بهتری ارائه خواهند کرد.(لوایز۲۰۰۰)خلاقیت در سازمان عمدتا اقدامی تیمی است. که ناشی از فرایند تعامل بین اعضای گروه می باشد.چرا که عمده خروجی های خلاق سازمان نظیر سفینه ها،مدارس،پارکها،کامپیوتر و … نتیجه خلاقیت جمعی و گروهی است. بر این اساس مهمترین متغیرهای گروهی موثر بر خلاقیت عبارتند از:«اندازه گروه»،«تنوع گروه»،«انسجام گروه»،«سیستم ارتباطات گروه« (ما امیری، ۱۳۸۶). ۲-۶-۲-۱) اندازه گروه: اندازه گروه بر رفتار گروه اثر می گذارد. تحقیقات نشان می دهد که برای انجام دادن کارهای تخصصی،گروه های کوچکتر(۵ تا ۷ نفر) اثر بخش تر از گروه های بزرگتر عمل می کنند.آمابیل و دبونو طی یک تحقیقاتی نشان دادند که گروه های بین (۵ تا ۹ نفر) و (۴ تا ۸ نفر) عضو از میزان خلاقیت قابل توجهی بر خوردارند.
۲-۶-۲-۲) تنوع گروه: در ادبیات خلاقیت در سازمان به تنوع گروه به عنوان پیش شرط لازم برای عملکرد خلاق نگاه شده است. صاحب نظران معتقدند که تنوع گروه از طریق ایجاد دیدگاه های مختلف و بهبود حل خلاق مسئله ، افزایش دامنه دانش ، مهارت و دیدگاه های در دسترس گروه، ترکیب ایده ها و تحریک جستجو برای راه حلهای مختلف موجب افزایش سطح خلاقیت می شود. ۲-۶-۲-۳) انسجام گروه: عبارت است از میزانی که افراد گروه جذب یکدیگر شده و یکدیگر را حمایت کرده و در هدفهای گروه منسجم می شوند.خصوصیاتی نظیر احترام قائل شدن به ایده های همدیگر،وجود صداقت و راستی بین کارکنان و مدیریت، هم سطح بودن توان افراد،داشتن هدف و چشم انداز مشترک، فضای عاطفی گروه باعث انجام اعمال خلاقانه می شود. ۲-۶-۲-۴) سیستم ارتباطات گروه: ارتباطات را می توان تسهیم اطلاعات و انتقال معنی بین افراد از فرستنده به گیرنده بطوری که برای هر دو طرف قابل درک باشد یا فرایند انتقال اطلاعات،احساسها،حافظه ها و افکار در میان افراد تعریف کرد. (اسمیت۱۹۶۱ و کان۱۹۷۴) محققین دریافتند که نوع کانال ارتباطی و میزان آن برخلاقیت در سازمان تاثیر دارد. نظیر ارتباطات رو در رو، میان افراد، بین افراد وسایر گروه های سازمان،بین افراد سطوح مختلف سازمان، بین افراد با افراد خارج از سازمان، ارتباطات باز و آزاد و همچنین دسترسی سریع و آسان به اطلاعات موجود در سازمان و منابع اطلاعات برون سازمانی. ۲-۶-۳) عوامل سازمانی: حتی خلاق ترین افراد در محیط نامناسب ممکن است موفق نباشند. با بیش از دو دهه تحقیق در زمینه ارتباط بین محیط کار و خلاقیت که در آن دهها سازمان و صدها فرد و گروه مورد پژوهش قرار گرفتند به این نتیجه رسیدند که خلاقیت به شدت متاثر از محیط کسب و کار است. فیدلر[۸۴] (۱۹۸۵) بیان میدارد، تغییر افراد دشوار است و بهترآن است که به جای تلاش برای تغییر دادن افراد، موقعیت (محیط) آنها را تغییر داد. همانطوری که کشاورز نمی تواند جوانه را از دانه بیرون بیاورد، اما می تواند شرایط مناسب را برای رشد دانه فراهم سازد. در مورد خلاقیت نیز همین وضع صادق است (مال امیری، ۱۳۸۶). مطالعات و تحقیقات انجام شده در محیط سازمانها بیانگر این است که خلاقیت متاثر از متغیر های سطح سازمان می باشد. بر این اساس جنبه های سازمانی که تاثیر برجسته ای روی خلاقیت دارند عبارتند ار: سبک رهبری، ساختار سازمانی، سیستم پاداش، جو سازمانی و منابع (مال امیری، ۱۳۸۶). ۲-۶-۳-۱) سبک رهبری: یکی از جنبه های سازمانی تاثیرگذار بر خلاقیت سبک رهبری است که می تواند خلاقبت را در یک زمینه سازمانی تحریک نماید. اگر سبک رهبری با انتظارات کارکنان تناسب نداشته باشد و افراد کار خود را فقط به دلیل مقامی که رهبر دارد، انجام دهند در این صورت می توان گفت رهبر موفق بوده ولی اثر بخش نیست. زیرا افراد تنها به دلیل کنترل پاداش و تنبیه رهبر، مطابق خواست او عمل می کنند.توافق قابل توجهی بین اندیشمندان وجود داردکه سبک رهبری مورد نیاز برای خلاقیت و نوآوری ،سبک مشارکتی است.بدین معنی که افراد در زمینه تعیین اهداف بلند مدت و چشم انداز سازمان مشارکت داده شوند، با هم فکری کارکنان مسائل را حل کنند، به کارکنان اجازه دهند که اعمال بصورت آزادانه و نه مبتنی بر دستور و آمرانه بودن انجام دهند، ارائه پاداش ارزشمند برای کار خلاق ،تشویق به همکاری با دیگران در کار، افتخار کردن به موفقیت های کارکنان. ۲-۶-۳-۲) ساختار سازمانی: ساختار سازمانی یکی از ابعاد سازمان است که آنرا نحوه تقسیم کارها و فعالیتها وهماهنگی . ترکیب این کارها و فعالیتها می دانند. همچنین ساختار سازمانی را بعنوان الگوی وضع شده ای از روابط بین عناصرو اجزاء یک سازمان می دانند. تارو در این زمینه کاست (۱۹۸۵) بیان می کندزمانی که تمام امور به دقت سازمان داده شود، هیچ درزی در سازمان نیست که علفی هرز در آن بروید، ولی معنای دیگر ساختار یافتگی زیاد آن است که هیچ درزی در سازمان نیست که گلی در آن بروید و بشکفد. صاحب نظران انواعی برای ساختار قائلند که می توان آنها را در قالب سه دسته کلی تقسیم کرد. «ساختارهای مکانیکی و ارگانیکی»، «ساختارهای سنتی و ترکیبی»، «ساختارهای مینتزبرگ«. الف: ساختارهای مکانیکی و ارگانیکی: ویژگیهای ساختارهای مکانیکی عبارتند از: شرح وظایف دقیق و مشخص،ارتباطات عمودی و رسمی ،رسمیت زیاد، هرم سازمانی بلند،سیستم تصمیم گیری متمرکز، اما سازمانهای ارگانیکیدارای شرح وظایف منعطف،رسمیت کم،ارتباطات همه جانبه و غیررسمی، هرم سازمانی تخت و سیستم تصمیم گیری غیر متمرکز. ساختارهای سنتی و ترکیبی: این ساختارها را می توان در قالب ساختارهای مبتنی بر نوع عملیات نظیر«ساختارهای وظیفه ای»،«ساختار محصولی»،«ساختار جغرافیایی»، «ساختار پیوندی» و«ساختارماتریسی»تقسیم بندی کرد.بر این اساس در ساختار وظیفه ای افراد از مهارتها و معلومات مشابهی برخوردارند که مناسب بروز و ظهور خلاقیت نمی باشند.ساختارهای محصولی بر اساس نوع محصولاتی که تولید می کنند طراحی می شود و برای تولید هر محصول واحد مستقلی ایجاد می شود که زیر نظر مدیریت سازمان فعالیت می کنند.ساختار جغرافیایی بر مبنای مناطق جغرافیایی طراحی می شوند و بر این اصل استوار است که فعالیت هر منطقه باید به یک مدیرگزارش شود.سازمانهای بزرگ معمولا این ساختار را انتخاب میکنند.ساختار پیوندی ترکیبی از ساختارهای مختلف می باشد.ساختارهای ماتریسی برای سازمانهایی که چندین نوع محصول یا خدمت تولید و ارائه می کنند استفاده و طراحی می شود. ب: ساختارهای مینتزبرگ:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
در داده پردازی از مدل معادلات ساختاری[۱۰۶] (SEM) استفاده شده است. برای انجام تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار LISREL 8.54 استفاده شده است.
روابط بین متغیر ها در مدل معادلات ساختاری به دو حوزه کلی تقسیم می شود: ۱) روابط بین متغیر های پنهان با متغیرهای آشکار ۲) روابط بین متغیر های پنهان با متغیر های پنهان. دسته اول تحت عنوان مدل اندازه گیری[۱۰۷] و دسته دوم تحت عنوان مدل ساختاری[۱۰۸] نامیده می شوند. شکل کلی مدل معادلات ساختاری به صورت زیر است که در آن:
Г (گاما) نشاندهنده تأثیر مستقیم متغیرهای بر متغیرهای β (بتا) نشاندهنده تأثیر متغیرهای بر سایر متغیرهای (زتا) نماد خطاهای معادلات در رابطه ساختاری بین و نماد همبستگی بین ها نماد همبستگی بین ها می باشد. SEM رویکرد آماری جامعی برای آزمون فرضیههایی درباره روابط بین متغیرهای مشاهده شده[۱۰۹] و متغیرهای مکنون [۱۱۰] میباشد. از طریق این رویکرد میتوان قابل قبول بودن مدلهای نظری را در جامعههای خاص با بهره گرفتن از دادههای همبستگی، غیرآزمایشی، و آزمایشی آزمود. یکی از قویترین و مناسبترین روشهای تجزیه و تحلیل در تحقیقات علوم رفتاری و اجتماعی تجزیهوتحلیل چند متغیره است، زیرا ماهیت اینگونه موضوعات چند متغیره بوده و نمیتوان آن ها را با شیوه دو متغیری (که هر بار تنها یک متغیر مستقل با یک متغیر وابسته در نظر گرفته میشود حل نمود. تجزیه وتحلیل چند متغیره به یکسری روشهای تجزیه وتحلیل اطلاق میشود که ویژگی اصلی آن ها، تجزیهوتحلیل همزمان K متغیر مستقل و n متغیر وابسته است. تجزیهوتحلیل ساختارهای کواریانس یا مدلسازی علّی یا مدل معادلات ساختاری، یکی از اصلیترین روشهای تجزیهوتحلیل ساختارهای دادهای پیچیده است و به معنی تجزیه و تحلیل متغیرهای مختلفی است که در یک ساختار مبتنی بر تئوری، تأثیرات همزمان متغیرها را برهم نشان میدهد. این روش ، ترکیب ریاضی و آماری پیچیدهای از تحلیل عاملی، رگرسیون چند متغیره، و تحلیل مسیر است که در یک سیستم پیچیده گردهم آمده تا پدیدههای پیچیده را مورد تجزیهوتحلیل قرار دهد (هومن، ۱۳۸۴). مدل معادلات ساختاری به دو فاز کلی تحلیل عاملی تائیدی و تحلیل مسیر تقسیم می شود. در قسمت اندازه گیری ارتباط نشانگر ها یا همان سوالات پرسشنامه با سازه ها مورد بررسی قرار می گیرد و در قسمت ساختاری ارتباط عامل های مورد بررسی با یکدیگر جهت آزمون فرضیات مورد توجه هستند. در ابتدا تحلیل عاملی صرفاً یک روش آماری اکتشافی بود، اما اخیراً این امکان به وجود آمده که بتوان با بهره گرفتن از تحلیل عاملی آزمون فرض انجام داد (پل کلاین، ۱۳۸۰). تحلیل عاملی یکی از روشهای آماری است که برای بررسی ارتباط بین متغیرهای مکنون و متغیرهای مشاهده شده به کار میرود و بیانگر مدل اندازهگیری است و تحلیل عامل تأییدی CFA معمولاً به مرتبه اول و مرتبه دوم تقسیم میشود (هومن، ۱۳۸۴). در مدل ساختاری نیز روابط بین صفت های مکنون در خور توجه است. در واقع در مدل ساختاری روابط موجود بین صفت های مکنون که بر اساس نظریه استخراج شده اند با توجه به داده های گردآوری شده از نمونه تبیین می شوند؟ ۳-۱۳-۱ تحلیل عاملی بسیاری از روشهای آماری روابط بین متغیرهای مستقل و وابسته را بررسی میکنند ، اما تحلیل عاملی[۱۱۱] با آن ها تفاوت دارد. این روش برای مطالعه الگوی روابط میان تعداد زیادی متغیر وابسته بکار میرود و هدف آن کشف چیزی درباره ماهیت متغیرهای مستقلی است که بر آنها تاثیر میگذارد، حتی اگر این متغیرها هرگز به گونه مستقیم اندازهگیری نشده باشند. بنابراین هدف تحلیل عاملی ، کشف سادهترین الگو از میان الگوهای مربوط به روابط آن متغیرها میباشد. این روش به دنبال درک این مطلب است که آیا متغیرهای مشاهده شده را میتوان بر پایه تعداد کمتری متغیر (عامل) به گونه وسیع و اساسی تبیین کرد (هومن و عسگری؛ ١٣۸۴، ص۱۴۴). تحلیل عاملی به دو صورت اکتشافی[۱۱۲] و تاییدی[۱۱۳] انجام میشود. هدف از تحلیل عاملی اکتشافی، بررسی یک حوزه برای کشف ابعاد یا سازههای اصلی آن حوزه است به همین علت بود که اسپیرمن (١۹٠۴) تحلیل عاملی را در حوزه تواناییهای انسان بوجود آورد. بعبارت دیگر تحلیل عاملی اکتشافی زمانی بکار میرود که پژوهشگر شواهد کافی قبلی و پیش تجربی برای تشکیل فرضیه درباره تعداد عاملهای زیربنایی دادهها نداشته باشد. در صورتیکه تحلیل عاملی تاییدی یک مدل آزمون تئوری است. تحلیل عاملی تاییدی بوسیله یورس گوک (١۹۷٣) ابداع شد. این روش بر اساس مطالعات قبلی یا بر طبق نظریه مورد بحث، برای متغیرها بار عاملی فرض میشود آنگاه برای برازش هر چه دقیق تر بارهای ماتریس هدف، تحلیل عاملی تاییدی انجام میشود. بعلاوه میتوان میزان موفقیت برازندگی را سنجید (کلاین؛١٣۸۰، ص۲۰۶). ۳-۱۳-۱-۲ تحلیل عاملی تائیدی تحلیل عاملی تاییدی در واقع یک مدل آزمون تئوری است که در آن پژوهشگر تحلیل خود را با یک فرضیه قبلی آغاز میکند. این مدل که مبتنی بر یک شالوده تجربی و نظری قوی است مشخص میکند که کدام متغیر با کدام عامل و کدام عامل با کدام عامل همبسته است. برای ارزشیابی روایی سازه نیز یک روش قابل اعتماد به پژوهشگر عرضه میکند تا از این طریق بتواند به گونه بارزی فرضیههایی را درباره ساختار عاملی دادهها که ناشی از یک مدل از پیش تعیین شده با تعداد و ترکیب مشخصی از عاملها میباشد (هومن؛ ١٣۸۵، ص۱۵۸). تفاوت اصلی بین تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی در این است که روش اکتشافی با صرفهترین روش تبیین واریانس مشترک زیربنایی یک ماتریس همبستگی را مشخص میکند در حالیکه روش تاییدی، تعیین میکند که دادهها با یک ساختار عاملی معین، هماهنگ است یا نه. در تحلیل عاملی اکتشافی، مقصود تجسس دادههای تجربی به منظور کشف و آشکارسازی ویژگیهای خاص و روابط مورد علاقه آن ها است بدون آنکه مدل معینی بر دادهها تحمیل شود. چنین تحلیلی میتواند ساختارساز، مدلساز یا فرضیهساز باشد. اما در تحلیل عاملی تأییدی، پژوهشگر به دنبال تهیه مدلی است که فرض میشود دادههای تجربی را بر پایه چند پارامتر نسبتا اندک، توصیف، تبیین یا توجیه میکند. این مدل مبتنی بر اطلاعات پیش تجربی درباره ساختار دادهها است که میتواند به شکل تئوری یا فرضیه، یک طرح طبقهبندی کننده معین برای گویهها یا پاره تستها در انطباق با ویژگیهای عینی شکل و محتوا، شرایط معلوم تجربی، و یا دانش حاصل از مطالعات قبلی درباره دادههای وسیع باشد (هومن؛ ١٣۸۵، ص۱۵۹). ۳-۱۳-۲ معادلات ساختار یافته: یکی از قویترین و مناسبترین روشهای تجزیه و تحلیل در تحقیقات علوم رفتاری و اجتماعی برای موضوعات چند متغیره، مدل معادلات ساختاری است. تجزیه وتحلیل ساختارهای کوواریانس یا مدلسازی علّی یا همان مدلهای معادلات ساختاری، یکی از اصلیترین روشهای تجزیه و تحلیل ساختار دادههای پیچیده است و به معنی تجزیه وتحلیل متغیرهای مختلفی است که در یک ساختار مبتنی بر تئوری، «تاثیرات همزمان» متغیرها را بر هم نشان میدهد. در این فرایند ابتدا یک سری مراتب علّی مطرح میشود که در آن برخی از متغیرها ممکن است علت احتمالی متغیرهای دیگری باشد، اما بطور قطع نمیتوان معلول آن باشد. این روش ترکیب ریاضی و آماری پیچیدهای از تجزیه و تحلیل عاملی، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر است که در یک سیستم پیچیده گردهم آمدهاند. از جمله مفاهیم اولیه آماری به کار رفته در ارتباط با میانگین و انحراف معیار است که با ضرب کلیه اعداد مرتبط در عدد ثابت K، میانگین و انحراف معیار K برابر میشوند. بر این اساس، ما میتوانیم وجود رابطه خطی بین دو متغیر X و Y را به طور غیرمستقیم با مقایسه واریانس X و Y آزمون نماییم. این ایده در ارتباط با چندین متغیر بوسیله مجموعهای از معادلات خطی گسترش یافته است. به این ترتیب آماردانان روشهایی برای آزمون اینکه آیا مجموعهای از واریانسها و کوواریانسهای موجود در ماتریس کوواریانس از ساختار خاصی پیروی میکنند، توسعه دادهاند. در واقع مدل معادلات ساختاری، یک ساختار علّی مشخص شده بین مجموعهای از سازههای مشاهده ناپذیر است که هر یک توسط مجموعهای از نشانگرها اندازهگیری میشود و میتوان آن را از لحاظ برازش در یک جامعه مشخص نمود. یک مدل کامل معادلات ساختاری شامل مدل ساختاری متغیرهای مکنون یعنی سازههای نظری مشاهده ناپذیر و مدل اندازه گیری روابط بین متغیرهای مشاهده پذیر یا همان نشانگرها و متغیرهای مکنون یعنی مشاهده ناپذیر است. محققان پژوهشهای رفتاری مایل به دانستن میزان پیش بینی تغییرات متغیر وابسته توسط متغیرهای موجود در مدل هستند. برای این کار به یا ضرایب ثابت هریک از روابط علّی نگاه میکنیم. این مقدار نشان دهنده درجه تطابق مدل طراحی شده با دنیای واقعی یا میزان کاربردی بودن مدل است. لازم به ذکر است که حداقل نمونه لازم برای اجرای مدلهای معادلات ساختاری ١۰۰مورد است (عسگری؛ ١٣۸۶، ص۱۰۳). ۳-۱۳-۲-۱ مدل یابی معادلات ساختاری[۱۱۴] یک تکنیک تحلیل چند متغیری بسیار کلی و نیرومند از خانواده رگرسیون چند متغیری است که به پژوهشگر امکان می دهد مجموعه ای از معادلات رگرسیون را به گونه هم زمان مورد آزمون قرار دهد (هومن،١٣۸۴، ص۱۱) روش لیزرل ضمن آنکه ضرایب مجهول مجموعه معادلات ساختاری خطی را برآورد می کند برای برازش مدل هایی که شامل متغیرهای مکنون، خطاهای اندازه گیری در هر یک ازمتغیرهای وابسته و مستقل، علیت دو سویه، هم زمانی و وابستگی متقابل می باشد طرح ریزی گردیده است. اما این روش را می توان به عنوان موارد خاصی برای روش های تحلیل عاملی تاییدی، تحلیل رگرسیون چند متغیری، تحلیل مسیر، مدل های اقتصادی خاص داده های وابسته به زمان، مدل های برگشت پذیر و برگشت ناپذیر برای داده های مقطعی / طولی، مدل های ساختاری کوواریانس و تحلیل چند نمونه ای (مانند آزمون فرضیه های برابری ماتریس کوواریانس های، برابری ماتریس همبستگی ها، برابری معادلات و ساختارهای عاملی و غیره) نیز به کار برد. ۳-۱۳-۲-۲ مدل اندازه گیری در مدل اندازه گیری روابط بین صفت های مکنون و نشانگر ها در خور توجه است. منظور از صفت مکنون متغیری است که بصورت مستقیم نمی توان اندازه گیری نمود و باید آن را از طریق نشانگر ها یا متغیر های مشاهده پذیری که بصورت مستقیم قابلیت اندازه گیری را دارند مورد سنجش و اندازه گیری قرار دهیم. تحلیل عاملی تاییدی اساساَ یک روش آزمون فرضیه است و این مطلب را بیان می کند که آیا نشانگر هایی که برای معرفی سازه یا متغیرهای مکنون در نظر گرفته شده اند واقعا معرف آن ها هستند یا نه، را می آزماید و همچنین مشخص می نماید که نشانگر های انتخابی با چه دقتی معرف یا برازنده متغیر مکنون هستند. در مدل معادلات ساختاری برای آزمون معناداری پارامترهای مد نظر در مدل از شاخص آماری t استفاده می شود لذا پارامترهایی که دارای مقادیر بزرگتر از ۹۶/۱ هستند از لحاظ آماری معنی دار هستند (هومن،١٣۸۴، ص۲۴). ۳-۱۴ اصطلاحات مدل یابی معادلات خطی مدل سازی معادلات ساختاری بر پایه فرضیه هایی درباره وجود روابط علی در بین متغیرها، مدل های علی را با دستگاه معادلات خطی آزمون می کند. بدین ترتیب، SEM روابط ساختاری بین شرایط ساختاری معین و مفروض را میآزماید و برآورد روابط علی میان متغیرهای نهان (مشاهده نشده) و نیز روابط بین متغیرهای اندازهگیری شده (مشاهده شده) را امکان پذیر می سازد. متغیرهای مستقل که فرض برآن است که بدون خطا اندازهگیری می شوند، متغیرهای برونزا[۱۱۵] یا جریان دهنده[۱۱۶] و متغیرهای وابسته یا میانجی[۱۱۷] متغیرهای درونزا[۱۱۸] یا جریان گیرنده[۱۱۹] نامیده می شوند. متغیرهای آشکار[۱۲۰] یا مشاهده شده به گونه مستقیم توسط پژوهشگر اندازهگیری می شود، در حالی که متغیرهای نهان یا مشاهده نشده به گونهای مستقیم اندازهگیری نمی شوند، بلکه بر اساس روابط یا همبستگی های بین متغیرهای اندازهگیری استنباط می شوند. این برآورد به همان طریق که یک تحلیل عاملی اکتشافی حضور عامل های نهان را از واریانس مشترک بین متغیرهای مشاهده شده استنباط می کند، بدست می آید. بنابر آنچه که گفته شد، مدل معادلات ساختاری شامل دو مولفه است: مدل اندازهگیری که در آن متغیرهای نهان پیشنهاد و از طریق CFA آزمون می شود و مدل ساختاری که در آن متغیرهای نهان و متغیرهای مشاهده شدهای که نشانگر متغیرهای نهان است از یک راه منطقی با هم مرتبط می شوند. کاربران SEM روابط میان متغیرهای مشاهده شده و مشاهده نشده را با بهره گرفتن از نمودار مسیر[۱۲۱] نشان می دهند. این نمودار که نقش اساسی در مدل یابی معادلات ساختاری بازی می کند، مانند فلوچارتهای رایانهای است، که متغیرهایی را که با خطوط بیانگر جریان علی با هم متصل شدهاند، نشان می دهد. مقایسه این دو ماتریس منجر به تولید یک ماتریس باقیمانده[۱۲۲] می شود و این تکرارها تا جایی ادامه می یابد که این ماتریس باقیمانده به حداقل ممکن برس . ۳-۱۵ شاخص های برازش مدل معادلات ساختاری برای برازش مدل، از شاخصهای شناخته شده برازش مانند شاخص برازش مقایسه ای (CFI)، ریشه میانگین مجذور پسماندهای استاندارد شده (SRMR)، شاخص نرم شده برازندگی (NFI)، شاخص نرم نشده برازندگی (NNFI)، شاخص برازندگی فزاینده (IFI)، شاخص نیکوئی برازش (GFI)، شاخص تعدیل شده نیکوئی برازش (AGFI) استفاده شده است که در ذیل تشریح شدهاند. ۳-۱۵-۱ شاخص نرم شده برازندگی(NFI) شاخص NFI را میتوان بر پایه تابع برازندگی (F) یا مشخصه نشان داد. این شاخص که آن را بنتلر و بونت (١۹۸٠) پیشنهاد کرده اند، برازشهای دو مدل مختلف را در یک مجموعه از داده ها مقایسه می کند. یکی از این مدلها ممکن است مدل صفر یا خط پایه باشد. که در آن a, b مدلهای رقیب و n مدل صفر است؛ مدل n میتواند همان مدل b باشد.
یا
چون دامنه NFI بین صفر و یک قرار دارد یک مدل مطلوب به حساب می آید. بنتلر و بونت (١۹۸۰) مقادیر NFI برابر یا بزرگتر از ۹/۰ را در مقایسه با مدل صفر به عنوان شاخص خوبی برای برازندگی مدلهای نظری توصیه کرده اند (هومن ١٣۸۴)، در حالی که برخی از پژوهشگران نقطه برش۸۰/۰ را به کار میبرند و بایرن (١۹۹۸) و و مولایک و همکاران (١۹۸۹) نقطه برش بزرگتر از ۵/۰ را توصیه میکنند (اولیری کلی و وکارکا، ١۹۹۸). ۳-۱۵-۲ شاخص نرم نشده برازندگی (NNFI) شاخص نرم نشده برازندگی (NNFI) یا شاخص اکر لوئیس مشابه NFI است امّا برای پیچیدگی مدل جریمه میپردازد و نه فقط در مقایسه یک مدل با مدل صفر بلکه در مقایسه مدلهای مختلف نیز کاربرد فراوان دارد. هر چند مقدار NNFI نسبت به تغییرات حجم گروه نمونه مقاوم است امّا چون دامنه آن محدود به صفر و یک نیست تفسیر آن نسبت به NFI دشوار تر است. بر پایه قرارداد مقادیر کمتر از ۹/۰ مستلزم تجدید نظر در مدل است.
اگر این شاخص بزرگتر از ۰/۱ باشد برابر با ۰/۱ قرار داده میشود و مانند شاخصهای بنتلر و بونت تفسیر میگردد. توجه داشته باشید که مقدار کوچک (تا آنجا که کوچکتر از ۰/۱ نباشد) دلالت بر برازش بهتر مدل دارد. به طوری که طبق نظر بولن (١۹۸۹)، کامینز و ملول (١۹۸١) و هیر و همکاران (١۹۹۵)، مقدار مناسبی برای برازش مدل میباشد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
Oklahoma City (ProCurePTC), Oklahoma
۲۰۰۹
۲۱
Heidelberg (HIT), Germany
۲۰۱۰
۴۰
تعداد مراکز پروتونتراپی: ۲۷
تعداد کل بیماران درمان شده: ۷۳۸۰۴
۲-۲- انواع مختلف برهمکنش پروتون با ماده
پروتونها به سه روش متمایز با ماده برهمکنش میکنند. آن ها از طریق هزاران برخوردی که با الکترونهای اتمی دارند، دچار کاهش سرعت میشوند و از طریق هزاران برخوردی که با هستۀ اتمی دارند، منحرف میگردند. پروتونها گاهی به هسته نیز برخورد میکنند که طی آن ذرات ثانویهای تولید میشوند. این فرآیندها به ترتیب توقف[۷۸]، پراکندگی[۷۹] و برهمکنشهای هستهای[۸۰] نام دارند. فرآیندهای توقف و پراکندگی از طریق برهمکنشهای الکترومغناطیسی که بین بار پروتون و بار الکترونهای اتمی یا هسته صورت میگیرد، ایجاد میشوند. چنین برهمکنشهایی، ساده هستند و به خوبی قابل درک میباشند؛ ضمن اینکه تئوریهای ریاضیوار و جامعی برای توصیف آن ها وجود دارند. در مقابل، تصویر کلی که از برهمکنشهای هستهای وجود دارد، با مدلهایی درهمآمیخته شده است. این برهمکنشها نسبتاً کم اتفاق میافتند و با تقریبهای ساده نیز میتوان آن ها را برای کاربردهای پرتودرمانی، در حد کافی و مورد نیاز لحاظ کرد.
۲-۲-۱- تئوری توقف پروتون
تئوری توقف بهطور کامل در سال ۱۹۳۳ توسعه داده شد. اصل مهم دربارۀ پروتونها این است که آن ها در مادۀ جامد یا مایع به واسطۀ برهمکنش با الکترونهای اتمی متوقف میشوند. در برخوردهایی با فاصلۀ مشخص، پروتونها انرژی بیشتری را از دست میدهند. میزان یونش و تخلیۀ دوز در پیک براگ در انتهای برد به بیشترین حد خود میرسد و بعد از نقطۀ توقف در انتهای برد، دوز، قابل چشمپوشی است. برد پروتون تقریباً متناسب با مربع انرژی جنبشی میباشد [۴]. اگر پرتو فرودی تک انرژی باشد، تمام پروتونها تقریباً در عمق مشابه متوقف خواهند شد و در حالتی که باریکۀ پروتون دارای پهنشدگی انرژی باشد، پهنشدگی مختصر در نقطۀ توقف، افزایش مییابد که به آن پاشیدگی برد[۸۱] گفته میشود. میزان از دست رفتن انرژی پروتونها با کاهش سرعت آن ها افزایش مییابد؛ زیرا در برخورد پروتون با الکترون، تکانۀ بیشتری به الکترون انتقال داده میشود و پروتون مدت بیشتری در مجاورت آن باقی میماند. میزان اتلاف انرژی یا توان توقف، وابسته به انرژی پرتو فرودی و جنس مادۀ متوقفکننده است. بهعنوان مثال موادی مانند سرب (عدد اتمی ۸۲)، توان توقف کمتری نسبت به موادی مانند بریلیوم (عدد اتمی ۴)، آب و یا پلاستیک دارند.
۲-۲-۱-۱- توان توقف
معادلۀ (۲‑۱) و (۲‑۲) توصیفکنندۀ توان توقف است که براساس آن، توان توقف خطی[۸۲] برای ذرات باردار در یک مادۀ جاذب برابر است با میزان انرژی جنبشی که ذره در جابهجایی در واحد طول مسیر در ماده، از دست میدهد؛ مقدار را میتوان اتلاف ویژۀ انرژی[۸۳] یا آهنگ اتلاف انرژی نیز نامید:
(۲‑۱(
توان توقف جرمی[۸۴] نیز توان توقفی است که براساس چگالی، نرمالیزه میشود [۴]:
(۲‑۲)
تئوری توقف یا همان آهنگ اتلاف انرژی بهصورت تحلیلی توسط بته[۸۵] و بلوخ[۸۶] بهدست آمده است [[۸۷]-[۸۸]-[۸۹]]. خلاصهسازی فرمول گستردۀ تئوری بته، در سال ۱۹۶۳ توسط فانو برای توصیف توان توقف یونهایی با انرژی بالا، طبق معادلۀ (۲‑۳) ارائه شده است [[۹۰]]:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۹۶۸/۱۳
۲۱۸/۱۵
۳۱۳/۲۵
۹۴۹/۱۹
ULS
از هر ستون کمترین مقدار انتخاب و علامت زده میشود و در نهایت سطری که بیشترین علامت را دارا باشد به عنوان روش خودگردان سازی انتخاب میشود که برای تحقیق حاضر روش ADF انتخاب و براساس آن در نرمافزار AMOS به خودگردان سازی دادها پرداخته و پیشفرض نرمال بودن چندمتغیره برآورده شد. بنابراین روش مورد استفاده برای برآورد پارامترها و خودگردانسازی به منظور ارضای پیشفرض نرمال بودن چندمتغیره، استفاده از روش برآرود مجانبی ADF است
◼ توجه : روش ADF زمانی نتایج قابل قبولی ارائه میکند که حجم نمونه از ۱۰ برابر تعداد متغیرهای مشاهده شده (سوالات پرسشنامه) بیشتر باشد (فربد، ۱۳۹۳). باتوجه به اینکه در پرسشنامه تعداد ۲۴ سوال مطرح شده است لذا حداقل حجم نمونه براساس مطالب فوق تعداد ۲۴۰ پرسشنامه میباشد که باتوجه به مقدار نمونه ۳۸۴ برای تحقیق حاضر ، این پیشفرض نیز برآورده شده است. لذا در گامهای بعدی به منظور انجام تحلیل عاملی تاییدی CFA در روش معادلات ساختاری SEM میتوان از دادههای خودگردان شده بهره برد. ۴-۲-۴ آزمون KMO و بارتلت باتوجه به اینکه در تحقیق حاضر از روش مدل یابی معادلات ساختاری برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده میکنیم و یکی از پیششرطهای این روش آماری تناسب دادههای گردآوری و کفایت برای انجام تحلیل عاملی است، لذا در این بخش از تجزیه و تحلیل دادهها به انجام و آزمون تناسب دادها میپردازیم. روش مورد استفاده برای این آزمون استفاده از آزمون KMO-بارتلت است. آزمون بارتلت یکی از روشهای تشخیص مناسب بودن دادهها برای انجام تحلیل عاملی میباشد. آزمون بارتلت، این فرضیه را که ماتریس همبستگی مشاهده شده متعلق به جامعه ای با متغیرهای نابسته است، میآزماید. برای اینکه یک مدل عاملی، مفید و دارای معنا باشد لازم است متغیرها همبسته باشند. پس فرضیه آزمون بارتلت به اینصورت است: فرض صفر : دادهها ناهمبسته اند. فرض مقابل : دادهها همبسته اند. پس مطلوب آن است که فرض صفر رد شود. آگر فرض صفر رد نشود مطلوبیت تحلیل عاملی زیر سوال میرود و باید درباره انجام آن تجدید نظر کرد. به همین دلیل است که قبل از تحلیل عاملی بایستی به تشکیل ماتریس همبستگی بین متغیرها اقدام کرد. آماره کای دو برای این آزمون به صورت رابطه زیر است که مقدار آن با بهره گرفتن از نرمافزار SPSS در جدول ۴-۷ ارائه میگردد:
که در آن n معرف تعداد آزمودنیها، p تعداد متغیرها، R دترمینان ماتریس همبستگی است. این آماره که دارای توزیع مربع کای با درجهی آزادی است. مقدار اطلاعات موجود در قدر مطلق R را با بررسی رابطه بین تعداد مشاهدهها و تعداد متغیرها ارزشیابی می کند و احتمال خطا را برای رد کردن فرضیه صفر عدم وجود تفاوت از ماتریس همانی[۶۸] می آزماید. ماتریس همانی ماتریسی است که همه عناصر قطری آن یک و همه عناصر غیرقطری آن صفر باشد. در جدول ۴-۶ به قضاوت در مورد مقادیر مختلف KMO اشاره شده است. جدول ۴-۶ : قضاوت در مورد مقدار KMO
مقادیر KMO
تناسب دادهها برای تحلیل عاملی
بزرگتر یا مساوی ۹/۰
عالی
۸۹/۰-۸/۰
خیلی خوب
/۷۹-۷۰/
خوب
. ۶۹/۰-۶۰/۰
متوسط
۵۹/۰-۵۰/۰
ضعیف
کمتر از ۵۰/۰
غیر قابل پذیرش
در انجام تحلیل عاملی، باید از این مساله اطمینان حاصل شود که آیا می توان دادههای موجود را برای تحلیل مورد استفاده قرار داد یا نه. بعبارت دیگر؛ آیا تعداد دادههای مورد نظر برای تحلیل عاملی مناسب هستند یا خیر. بدین منظور از شاخص KMO و آزمون بارتلت استفاده گردیده است. براساس این دو آزمون دادهها زمانی برای تحلیل عاملی مناسب هستند که شاخص KMO بیشتر از ۶/۰ و نزدیک به یک و Sig آزمون بارتلت کمتر از ۰۵/۰ باشد. خروجی این آزمونها در جدول ۴-۷ ارائه گردیده است. جدول ۴-۷ : آزمون KMO و بارتلت برای دادههای پرسشنامه
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
دقیقاً به علت اهمیت زیاد نیت است که امام علی آن را افضل ازخودعمل می شمارند.یعنی اگرنیت نباشدویا خالص نباشد، عمل وشکل آن ارزش نداردودرجمله بعدی می فرماید نیت درواقع اصل است، یعنی عمل بدون نیت خالص، به قدری بی ارزش است که بدون نیت، گویی عملی نیست و در حدیث دیگرحضرت رسول فرموده اند: « نیت المؤمن خیر من عمله ونیت الکافرشرّ من عمله وکل عامل یعمل علی نیّته». برهمین اساس درعلم اصول فقه ،واجبات رابه تعبدی وتوصلی تقسیم کرده اند.درواجب توصلی فقط انجام و تحقق عمل مطلوب است وقصدونیت خاصی نیازنیست. درمقابل واجب تعبدی یاعبادات آن قسم واجباتی است که علاوه برانجام عمل، بایدباقصدقربت انجام گیرد. شکی نیست که حج یک واجب تعبدی است، یعنی انجام مناسک بایدهمراه باقصدقربت باشدوبدون نیت خاص.(زیرک،۱۳۸۸،ص۲۰۷) درقصدقربت همین مقدارکافی است که مکلف درمتن عمل ازآغازتا انجام چنین نیت کند که این کار رابه دستورخداوند انجام می دهم. چنین کاری درعبادی بودن آن عمل ،کفایت می کند.(جوادی آملی،۱۳۸۳،ص۱۷۶) حج و قصد قربت حج( تمتع، قران وإفراد) وعمره ازعناوین قصدی وقربی است. ازاین روباید درآن به دوچیزتوجه وآن را قصد کرد، یکی عنوان عمل ودیگری غایت وهدف آن که تقرب به خدا است.همه ارکان واجزای زیرمجموعه این عناوین نیزقصدی است وهمچون خودحج وعمره امتثال آن ها بدون قصدعنوان مخصوص به هرکدام حاصل نمی شود؛ البته همان قصداجمالی اول که سایه افکن برامورمذبورباشد کافی است.(جوادی آملی،۱۳۸۳،ص۱۷۶) پاداش قصد قربت در حج قالَ الصادقُ (ع): «لَمّا حَجَّ موسی نَزَلَ علیهِ جِبرئیلُ فقالَ لَهُ موسی یاجبرئیل … ما لِمَن حج هذا البیتَ بنیَّه صادقهِ ونَفَقَهُ طیبه؟ قال: “فَرَحَجَّ إلَی اللهِ عزوجل ، فَأوحَی الله تعالی إلیه"قُل لَهُ: أجعَلَه فِی الرَفیقِ الأعلی مع النَّبیینَ والصِّدیقینَ والشُّهداءِ والصّالحینَ وحَسُنَ اُولئِک رفیقاً؛امام صادق فرمودند: هنگامی که موسی حج انجام داد،جبرئیل بروی نازل شد، سپس موسی به اوگفت :ای جبرئیل برای کسی که حج این خانه رابانیتی صادق وهزینه ای پاک به جای آورد، چه پاداشی مقررشده است؟ جبرئیل بدون پاسخ به سوی خداوند عزوجل بازگشت وپاسخ آن راجویاشد. خداوندبه او وحی کردوفرمود: به اوبگو وی رادرملکوت اعلی همراه وهمنشین باپیامبران وصدیقان وشهیدان وصالحان قرارخواهم دادواین ها همراهان خوب وشایسته ای هستند»(شالچی،۱۳۸۹،ص۱۹۵)
درجایی دیگرمی فرمایند: « الحجِّ حجّان، حجُّ لِلله وحجُّ للنّاس، فَمَن حجّ للله کان ثَوابه علی اللهِ الجنّه ومن حجّ للنّاس کان ثوابه علی النّاس یوم القیامه؛ حج دونوع است ، حج برای خداوحج برای مردم. هرکه برای خداحج کند،پاداش اوبهشت است وهرکه برای مردم حج کند، درقیامت پاداش خود رابایداز مردم بگیرد»(قرائتی،۱۳۸۷،ص۴۳) امام سجاد (ع) می فرمایند: «من حجّ یُریدُ به وجه اللهِ لایُریدُ ریاءً ولاسمعهً غَفَرَلله؛ البته کسی که درحج هدفی جزخدانداشته باشد، ودرفکردیدن وشنیدن وستایش مردم نباشد، حتماًخدا اورا می بخشد» (همان) تلبیه یکی ازاجزای واجب عقداحرام ،تلبیه است. تلبیه ،ذکرمخصوصی است که بعدازاحرام نیزتا رسیدن به مکان معین یا فرارسیدن زمان خاص، تکرار آن مستحب است. تکرار تلبیه درهرفراز ونشیب ودرهرمعراج وحضیضی برای آن است که انسان درهرآنی ،آن عهد الهی خودرا تجدید کند. شاید راز این که پیامبر مکرم اسلام مظهرعظیم ترین اسمای الهی است این باشدکه اوبهترین کسی است که حج گزارده وبه همه اسرارحج وبه ویژه تلبیه پاسخ داد. حج پیامبر موازی وبرابر معراج بود. چنان که امام صادق دربیان علت احرام پیامبرازمسجدشجره فرمودند:« چون آن حضرت به آسمان برده شدوبه موازات شجره رسید نداداده شد وآن حضرت گفت: لبیک،آن گاه ندارسید که آیا تورا یتیمی نیافته که درپناه خودجای دادیم؟ آیا تورادر کودکی دربیابان مکه ره گم کرده وحیران نیافته وراهنمایی نکردیم؟ آن حضرت گفت: « إنّ الحَمدَ وَالنِّعمَه وَالمُلکِ لَکَ لاشریکَ لَکَ»(جوادی آملی،۱۳۸۳،ص۱۷۹) طواف یکی ازواجبات حج ،طواف بیت الله الحرام است. برهر انسان حج گزاری که حج تمتع به جای می آورد، سه طواف واجب است: طواف عمره تمتع ، طواف حج تمتع ، طواف نساء. مفهوم طواف طواف مصدر(طاف- یطوف)بوده ودر لغت گرد چیزی گشتن ودر اصطلاح پیرامون کعبه گردیدن است.(قاضی عسگر،۱۳۸۱،ص۸۴) پیشینه طواف پیشینه طواف به هزاران سال قبل ازهبوط حضرت آدم به زمین بازمی گردد. فرشتگان درناحیه (ردم) ازآدم استقبال کرده، به اوگفتند: مادوهزار سال پیش ازتو به این خانه حج گزاردیم .آدم پرسید: شماهنگام طواف چه می گویید؟ گفتند: می گوییم:«سُبحانَ اللِه والحَمدُللله وَلا إلهَ اِلا الله واللهُ اکبر.»(همان،ص۸۵) در روایتی به نقل ازامام صادق(ع) آمده است: آن گاه که خداوند به ملائکه فرمود: «إنّی جاعل فی الارض خلیفه ،قالوا أتجعل فیها من یفسد فیها ویسفک الدّماء ونحن نسبح بحمدک ونقدس لک …»من در روی زمین جانشین قرارخواهم داد.فرشتگان گفتند: پروردگارا آیا کسی رادر زمین قرارمی دهی که فسادوخونریزی می کند؟ ماتسبیح وحمدتو رابه جای می آوریم. خداوند دربرابر گستاخی فرشتگان برآنان خشم گرفت وارتباط آنان هفت هزار سال با حق تعالی قطع شد، سپس آن هادرخواست توبه کردند. به آنان فرمان داده شدتا برگرد بیت المعمورطواف کنند. هفت سال اطراف آن طواف کردند وازآن چه گفته بودندطلب آمرزش نمودند، خداوندنیز توبه آنان راپذیرفت وازآن هاراضی شد، پس ازآن خداوند تعالی درست مقابل بیت المعموربر روی کره زمین خانه خویش رابنا نهاد.(نوری،۱۴۰۷،صص۳۷۲-۳۶۹) وقتی محرم به سرزمین امن الهی درمی آید، نخستین وظیفه ای راکه باید ایفا کند، هفت بارطواف برگردکعبه است. امابرای اینکه این تکلیف رابرگزارنماید، سزاومستحب است ازباب بنی شیبه برمسجدالحرام واردشود تا بت هبل راکه دراین رهگذر مدفون است پایمال کندو با اولین گام خویش درورود به مسجدوپرستشگاه خدای یگانه ،شرک ستیزی خود راقبل ازطواف آغازنماید. وباچنین عملی، سمبلیک ورمزگونه، جزخدای یگانه همه معبودان دیگر رالگدکوب سازدو برائت خود راازشرک ومشرکین اعلام نماید وباطرد ایده شرک ،آن گاه درخوداستعداد وآمادگی برای طواف برپیرامون خانه ای فراهم آوردکه مظهریگانه پرستی است.(حجّتی،۱۳۸۰،ص۳۴) محرم که دربرابر نقطه ای محاذی عرش خداپایگاهی را احساس می کند، اگرچنان محوری رادرست بازیابد ومبدأ این گردش وچرخش رادرست شناسایی کند که ازچه جایگاهی بدینسان برزاویه ای ازاین خانه خودنمایی می کند، بارقه ای دردل اوبه هم می رسد که گام های اورا به مبدأ این طواف وگردش ،به تحرک وامی داردومی فهمد که درچنین ایستگاهی است که بایدهمه توان بدنی وروحی خود رابه کار اندازد وهمه وجودخویش رابرای گردش درپیرامون حریم الهی به پویایی وتحرک ازهمین نقطه وادارد. حاجی به کوی یارمی رسدوبا آغازکردن گردش خودپیرامون خانه خدا، ازمحلی که حجرالاسود درآن نصب شده است وماجرای نصب آن ،نمایانگر حل اختلافات ودرگیری مردمی بی فرهنگ وفاقدنظام وسازمان است باید با این نشانه همبستگی آفرین واختلاف سوزبابرادران وخواهران دیگری که فرهنگ وتعالیم اسلامی میان آن هاوحدت برقرار ساخته ،همبستگی خودرا استوارترنموده وریشه همه اختلاف هارا ازبن برکند.(همان،ص۳۵) شباهت طواف و نماز طواف تنهاعمل حج است که همراه بانمازش باید باطهارت انجام پذیرد. شرط هیچ یک از اعمال حج ،آن نیست که حاجی باوضو باشد. تمام اعمال حج بدون طهارت صحیح است. مگرطواف ونمازطواف. بدین سان طواف همسان نماز است که به صورت متحرک دورخانه انجام می شودو ازسویی دیگرنمازهم،همان طواف است که به صورت ساکن انجام می پذیرد. نمازگزاران سراسرگیتی درهر شعاعی که باشندو هردایره ای(بزرگ یاکوچک) راتشکیل دهند، گویی ازدورترین نقطه برگرد خانه طواف می کنند، طوافی ساکن ودرحال نماز. پس نمازوطواف یک عبادتند دردو شکل، یکی متحرک ودیگری ساکن. درطواف بایدطرف چپ بدن انسان به طرف خانه باشد، یعنی بایدقلب رابه طرف خانه قراردادودل رابه آن جاسپرد زیراکه «قَلبُ المُؤمِن عَرشُ الرَّحمنِ»(درویش،۱۳۸۲،ص۵۹) تفاوت نماز و طواف وقتی که عقل انسانی توسعه یافت وبرای اواندیشه ای ازاندیشه ها نمودارشد، دربرابرآن شخص ،خودرا واقع مابین دوامرمی بیند، یا اینکه درآن امربه فکرفرومی رود وباآرامش وسکون می ماند ویا اینکه درآن پاخواسته وبه جنبش وعمل اقدام می کند وهنگامی که نفس، شربتی ازجام محبت حقیقی خدانوشید وخواست که آن رابه معرض بروزدرآورد ،ازآن به رویش نخستین تعبیرنموده ورو به نمازمی آوردکه نمازتعبیری ازاحساسات قلبی اوباشد، اما اگردل خودرا به حب خدامشغول نمود وخواست آن رابه طریقه دومین آشکارکند، بایدکه روبه طواف بیاوردودر پیرامون خانه خدابگردد وطواف کندودرحقیقت طواف جزمظهرخارجی برای این آتش درونی نیست واین آتش ،محبت الهی است که دردل اوزبانه زده واو رابه طواف خانه دوست می خواند تاپروانه واربر گردآن بگرددو علاقه مندی خودرا بدان بروزدهد. (سحاب،۱۳۵۸،ص۶۰) انسانی که توجه به خداپیداکرد ومحبت پروردگار رادردل خویش جای داد،میل داردعملاً این محبت را اظهارکرده وبه مرحله ظهورو بروزبرساند این است که دورخانه خدامی گردد وبدینسان علاقه خودرا به خداوپیروی ازدستورات اوجلوه گرمی نماید.(اللهوردیخانی،۱۳۷۹،ص۲۹) رسیدگی به حاجت مؤمن ،مجوز قطع طواف علی رغم آنکه قطع طواف بدون جهت، خالی ازاشکال نیست، اگربرای رفع حاجت مؤمنی صورت بگیرد جایز ومطلوب است. ازاین رو بعضی معتقدند: درهرجای طواف واجب هم که باشی، محودرحق هم که باشی برای گره گشایی ازکار مردم می توانی واحیاناً واجب است، این طواف واجب را قطع کنی وبه خلق الله بپردازی..(شالچی،۱۳۸۹،ص۱۴۳) حجر الاسود حجرالاسود یاسنگ سیاه، ازاجزای بسیارمقدس مسجدالحرام بوده ودر رکن اسودکعبه درارتفاع ۵/۱متری قرارگرفته.(همان) سنگی است بیضی شکل ، مایل به سرخی به قطر سی سانتی مترکه نقطه هایی قرمزرنگ روی آن وجود دارد. این سنگ درپوششی ازنقره قرارداردیکی ازمستحبات طواف خانه خدا، استلام رکن حجراست.(کارگر،۱۳۸۰،ص۱۲۷) این سنگ مقدس ،پیش ازاسلام وپس ازآن ،همواره مورداعتنا وتوجه کامل بوده ودرحقیقت درشعار عناصراصلی کعبه بوده است. به لحاظ تقدس، رسول خدا آن رانگاه داشت و دیگرسنگ هایی راکه به شکل بت ساخته شده بودبه دور ریخت.(شالچی،۱۳۸۹،ص۱۴۳) حجرالاسود درجریان تخریب کعبه ،که پنج سال پیش ازبعثت صورت گرفت، درفاصله ای دوراز مسجد واقع شد. درزمان نصب آن برجای خود، قریشی ها به نزاع پرداختند، اما با درایت پیامبر همه قریش درفضیلت آن سهیم شدند وعاقبت به دست خودآن حضرت نصب گردید.(همان) رکن حجرالاسود ،نقطه آغاز وپایان هرشوط طواف بوده ودربرابر آن سنگ سیاهی روی زمین تا انتهای مسجد کشیده شده است. به علاوه چراغی سبزرنگ بردیوارمسجد برابرحجرالاسود نصب شده تا راهنمای طواف کنندگان باشد.(همان) حجرالاسود را یمین الله یعنی دست راست خداوند دردنیا لقب داده اند. کما اینکه مقام ابراهیم درطرف مقابل آن است وبه منزله چپ می باشد. گرچه خداوند متعال مجرد محض است ومنزه ازآن است که جسم باشد ودست داشته باشد. اما ازجهت تشبیه معقول به محسوس این گونه بیان شده است. خداوند برای این که درعالم طبیعت وحی یک نشانه ای داشته باشد کعبه ای ساخته ودر رکن آن سنگ خاصی به دستوراوقرار گرفته به عنوان دست خداوند. لذا دست زدن به حجرالاسود واستلام آن جزء منسک استحبابی حج است. در روایتی ازامام کاظم(ع) به نقل ازرسول اکرم آمده است: « ویَستَلِمَ الحَجَرَ فی کُلِّ طَوافٍ مِن غَیرِأَن اوذیَ اَحَداً» درهرطوافی ،بدون آن که کسی را آزاردهد،حجرالاسود را لمس می نمود.(کلینی رازی،۱۳۷۵،ص۴۱۲) ازاین تعبیر می توان فهمید که آزارنرساندن به دیگران دراستلام حجر،یک شرط مهم واساسی است. حجرالاسود تکیه گاه حضرت مهدی به هنگام بیعت مردم با آن امام ،درآغازقیام جهانی وعدالت گسترآن حضرت است.دراین باره امام صادق فرموده اند: « … وإِلَی ذَلِکَ المَقامٌ یسنَد القائِمُ ظَهرَه وهُوَ الحُجَّه وَالدَّلیل عَلی القائِم وهُوَ الشّاهِدُ لِمَن وافاه فی ذلِکَ المَکان والشّاهِد عَلیَ مَن أَدّی إلیه المیثاق والعَهدِ الّذی أخَذَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلیَ العِباد.»(همان،ص۱۸۵) مقام ابراهیم الف) مفهوم مقام مقام به فتح میم ،مصدرقام، یقوم واسم برای مکان وموضع است ومحل ایستادن وقرارگرفتن دوپا ویاجای دو قدم رامی گویند ودراصطلاح نام سنگی است که حضرت ابراهیم بر روی آن ایستاد وخانه کعبه راساخت. ونیزبرروی آن بانگ براوردومردم رابه حج فراخواند. وبه قدرت خداوندسنگ به صورت گل نرم درآمده وجای دوپای حضرت ابراهیم درآن باقی ماند وهم اکنون درمقصوره ای طلایی رنگ درکنارکعبه قرارگرفته است.(قاضی عسگر،۱۳۸۱،ص۱۴۰) ب) ویژگی های حضرت ابراهیم ویژگی های گوناگونی که قرآن کریم برای ابراهیم بیان فرموده است:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
لولههای حرارتی ضربانی[۳۴] مقیاس میکرو لولههای حرارتی میکروکانال تخت[۳۵] لولههای حرارتی میکرو جریان نوسانی جریان[۳۶] مخالف ج- صفحات حرارتی میکروکانال فصل سوم سیالات غیر نیوتنی ۳-۱ طبقهبندی سیالات غیر نیوتنی همانگونه که میدانیم، سیال نیوتنی، مادهای است که در آن تنش برشی بدون وجود تنش تسلیم (صفر بودن تنش برشی در نرخ برش صفر) فقط تابعی خطی از نرخ برش است. بر این اساس سیال غیر نیوتنی را میتوان بهسادگی بهصورت سیالی که فاقد رفتار نیوتنی است، تعریف کرد. بهطورکلی سیالات غیر نیوتنی به خانوادههای متعددی دستهبندی میشوند. این خانوادهها عبارتاند از سیالات غیر نیوتنی مستقل از زمان سیالات غیر نیوتنی وابسته به زمان سیالات ویسکوالاستیک در ادامه هر یک از این خانوادهها معرفیشده و در مورد خواص این سیالات بحث می شود. ۳-۱-۱ سیالات غیر نیوتنی مستقل از زمان سیالات غیر نیوتنی مستقل از زمان سیالاتی هستند که در آن ها تنش برشی فقط تابعی غیرخطی از نرخ برش است. بهعبارتدیگر در این سیالات لزجت تابعی از نرخ برش است. مطابق شکل ۳-۱ این سیالات به دو دسته کلی سیالاتی دارا و فاقد تنش تسلیم تقسیم میشوند. در موادی که دارای تنش تسلیم هستند شرط جریان ماده، رسیدن تنش به حد مشخصی برای شروع سیلان آن است. برای مثال خمیردندان مثال بسیار مناسبی برای این مواد است بهنحویکه تا زمانی که میزان فشردگی پوسته آن به حد مشخصی نرسد، خمیردندان از آن خارج نمی شود. علت این رفتار فیزیکی معمولا به ساختمان سه بعدی ماده نسبت داده می شود. ساختمان این مواد قادر است که تنش برشی کمتر از حد تسلیم را بدون ایجاد جریان تحمل نماید ولی پس از آن، ساختمان داخلی شکسته شده و ماده اجازه حرکت برشی را پیدا می کند. تصور می شود که ساختمان داخلی ماده پس از کاهش تنش به مقدار کمتر از تسلیم دوباره ترمیم می شود. معروفترین این دسته از مواد، پلاستیک بینگهام است. در واقع پلاستیک بینگهام یک سیال نیوتنی دارای تنش تسلیم است (لزجت آن ثابت است). نمونههایی از سیالات دارای تنش تسلیم عبارتاند از: برخی پلاستیکهای مذاب، گل حفاری چاه نفت، مخلوط آب و شن، دوغابهای گچ و ماسه، شکلات مایع، کرمهای طبی، خمیردندان، بتن تازه، مارگارین و گریسها.
سیالاتی که فاقد تنش تسلیم هستند، به دو دسته سیالات شبه پلاستیک[۳۷] و سیالات دایلاتنت[۳۸] تقسیم میشوند. این سیالات بهصورت سیالات نیوتنی تعمیمیافته[۳۹] نیز نامیده میشوند. تاکنون مدلهای متعددی بهعنوان قانون پایه برای این مواد ارائهشده است، اما پرکاربردترین و سادهترین مدل حاکم بر آن ها مدل پاورلا[۴۰] (قاعده توانی) است که در آن تنش برشی تابعی از توان n ام نرخ برش است. یکی از اشکالات این مدل، پیش بینی لزجت صفر در نرخ برش بینهایت برای سیالات شبه پلاستیک است. ازجمله مدلهایی که این مشکل مدل پاورلا را برطرف مینمایند به مدل کراس[۴۱]، مدل کاریو-یاسودا[۴۲] و راینر-فیلیپوف[۴۳] میتوان اشاره کرد. شایان ذکر است که با ازدیاد ثابتهای این مدلها رفتار وابستگی تنش به نرخ برش بهتر مدل می شود. در سیالات شبه پلاستیک، لزجت در نرخهای برش کوچک و بسیار زیاد تقریبا خطی است. شیب منحنی تنش در برابر نرخ کرنش در شدتهای برش زیاد، به لزجت در برش بینهایت (h∞) و در شدتهای برش کم به لزجت در برش صفر (h0) موسوم است. در این مواد، نرخ افزایش تنش در برابر شدت برش، مقداری منفی است (لزجت تابعی نزولی از شدت برش است). بهعبارتدیگر چنانچه از مدل پاورلا بهعنوان قانون پایه برای مواد شبه پلاستیک استفاده شود، در این صورت n مقداری کوچکتر از یک خواهد بود.
شکل ۳-۱ منحنیهای تنش برشی در برابر نرخ برش برای سیالات مستقل از زمان سیالات شبه پلاستیک عموما در بین مواد زیر یافت میشوند: بسیاری از مواد با وزن ملکولی بالا، بسیاری از سوسپانسیونهای دارای غلظت متوسط، محلولهای لاستیک طبیعی و مصنوعی، چسبها، سوسپانسیونهای آهار، استات سلولز، محلولهای مورد استفاده برای ساخت رایون، مایونز، بعضی مرکبهای چاپ و رنگها. در سیالات دایلاتنت با افزایش شدت برش، لزجت سیال افزایش مییابد و چنانچه از مدل پاورلا بهعنوان قانون پایه برای آن ها استفاده شود، در این صورت n مقداری بزرگتر از یک خواهد بود. در بین مواد زیر رفتار سیال دایلاتنت مشاهدهشده است: برخی سوسپانسیونهای آبی اکسید تیتانیوم، برخی محلولهای پودر ذرت-شکر، برخی محلولهای بوراکس-صمغ عربی، نشاسته، سیلیکات پتاسیم، شن مرطوب ساحل و بعضی رنگها. ۳-۱-۲ مدل قاعده توانی[۴۴] کاربردیترین شکل معادله مربوط به سیالات غیر نیوتنی، مدل پاورلا یا قاعده توانی است. مدل قاعده توانی یکبعدی حاصل از برش ساده به صورت زیر است.
که در آن txy تنش برشی، K ثابت پایداری، نرخ برش و n اندیس قاعده توانی است. همچنین لزجت مؤثر برای مدل قاعده توانی به شکل زیر تعیین می شود،
این معادلات به دلیل سادگی آن ها، بسیار حائز اهمیت و شناختهشده هستند؛ اما مشکل اصلی مدل قاعده توانی، عدم پیشبینی صحیح مقادیر لزجت صفر و بینهایت است. بر اساس اندازه شاخص توانی، n، سیالات به سه دسته زیر تقسیمبندی میشوند: - سیالات کاهنده برش (n<1) - سیالات نیوتنی (n=1) - سیالات افزاینده برش (n>1) ۳-۱-۳ مدل کراس[۴۵] بهمنظور دستیابی به ناحیه نیوتنی مورداحتیاج در نرخهای بالا و پائین، کراس مدل زیر را پیشنهاد کرد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
با توجه به نتایج آزمون ها این فرضیه نیز پذیرفته شده است. نسبت کل بدهی: اثر تامین مالی بر روی مقادیر کل بدهی شرکت ها با توجه به آزمون همبستگی و ویلکاکسون مشهود است. شدت رابطه خطی ۰٫۹۶۲ برآورد شده است جداول (۴-۹۳)و(۴-۹۴)و(۴-۹۵)و(۴-۹۶). پیوست نسبت فزونی بدهی ها بر دارایی ها: نتایج نشان می دهند که احتساب تامین مالی بر میزان فزونی بدهی ها نسبت به دارایی های شرکت های این سال نیز تاثیر گذار است جداول (۴-۹۷)و(۴-۹۸)و(۴-۹۹)و(۴-۱۰۰). پیوست فرضیه ۳: استفاده از تامین مالی خارج از تراز نامه باعث تردیدی عمده در فرض تداوم فعالیت از طریق فزونی کل بدهی ها به کل دارایی ها می شود. برای سال ۸۴ نیز نتایج حـاصل از دو فرضیه قبل به پذیرفتن این ادعا کمک می کند. در واقع با توجه به رد شدن فرض صفر بودن اختلاف میانگین های ۵ متغیر، این فرضیه نیز پذیرفته شده است. به عبارت دیگر احتساب تامین مالی اثر معناداری بر روی نسبتهای جاری، سریع، نقدینگی، کل بدهی و فزونی بدهی ها بر دارایی های شرکت ها می گذارد.
۷-۴ نتا یج تحلیل داده ها - سال ۸۵ در سال ۸۵ برای ۲۳ شرکت موجود مقادیر مورد نیاز محاسبه شده اند. براساس نتایج حاصل مشاهده می شود که هر سه فرضیه قابل پذیرش می باشند. یعنی احتساب تامین مالی اثر معناداری بر روی نسبتهای جاری، سریع، نقدینگی، کل بدهی و فزونی بدهی ها بر دارایی های شرکت ها می گذارد. فرضیه ۱: استفاده از تامین مالی خارج از تراز نامه باعث تغییر در نسبت های کلیدی شرکت ها می شود. جداول و نمودارهای حاصل برای سه متغیر جاری، سریع و نقدینگی همگی حاکی از پذیرش این ادعا می باشند. نسبت جاری: وجود یک رابطه خطی قوی میان مقادیر جــاری قبل و بعد از احتساب تامین مالی و رد آزمون ویلکاکسون با اطمینان ۹۵% جدول (۴-۱۰۳)هر دو نشان دهنده تاثیر تامین مالی بر مقادیر جاری شرکت ها می باشند جداول (۴-۱۰۱)و(۴-۱۰۲)و (۴-۱۰۴) پیوست. نسبت سریع: نتایج مشابه قسمت قبل (جاری) می باشد جداول (۴-۱۰۵)و(۴-۱۰۶)و(۴-۱۰۷)و(۴-۱۰۸). پیوست نسبت نقدینگی: وجود یک رابطه خطی قوی میان نقدینگی قبل و بعد از احتساب تامین مالی مشاهده شده است. (۰٫۹۲۴) جدول (۴-۱۱۲) به عبارت دیگر اثر تامین مالی در مقدار نقدینگی شرکت ها اثر می گذارد جداول (۴-۱۰۹)و۰۴-۱۱۰)و(۴-۱۱۱) پیوست. فرضیه ۲: استفاده از تامین مالی خارج از تراز نامه باعث تغییر در ساختار سرمایه از طریق قابلیت پرداخت دیون شرکت ها می شود. همانطور که گفته شد برای بررسی نمودن این فرضیه کافی است دو متغیر کل بدهی و فزونی بدهی ها بر دارایی ها مورد بررسی قرار گیرند. خروجی های حاصل برای این دو متغیر همگی حاکی از این مطلب هستند که تامین مالی بر روی نسبت کل بدهی و فزونی بدهی ها بر دارایی ها دارای اثر معناداری می باشد جداول (۴-۱۱۳)و(۴-۱۱۴)و(۴-۱۱۵)و(۴-۱۱۶) پیوست. فرضیه ۳ :استفاده از تامین مالی خارج از تراز نامه باعث تردیدی عمده در فرض تداوم فعالیت از طریق فزونی کل بدهیها به کل دارائیها می شود . برای سال ۸۵ نیز نتایج حاصل از دو فرضیه قبل ما را به پذیرفتن این ادعا رهنمون می کند . در واقع با توجه به رد شدن فرض صفر بودن اختلاف میا نگین های ۵ متغیر مورد بررسی این فرضیه نیز پذیرفته شده است ،به عبارت دیگر احتسلب تامین مالی اثر معنا داری بر روی نسبتهای جاری ،سریع ،نقدینگی ،کل بدهی و فزونی بدهیها بر دارائیها ی شرکتها می گذارد . نتیجه گیری: با توجه به نتایج آماری این پژوهش که در همین فصل به آنها پرداخته شده است ،استفاده از تامین مالی خارج از تراز نامه باعث تغییر در نسبتهای کلیدی شرکتها می شود ،با عنایت به این تاثیر می توان نتیجه گرفت که نامساعد بودن نسبتهای کلیدی می تواند دلیل بر استفاده از تامین مالی خارج از تراز نامه توسط شرکتها باشد همچنین پی جوئی شرکتهای مشمول تلفیق که در تلفیق منظور نشده اند ،شناسائی و ردیابی معاملات مرتبط ،نحوه ارائه اقلام مرتبط با هم و در نهایت بررسی معاملات با اشخاص وابسته می تواند در شناخت و تشخیص معاملات مرتبط با تامین مالی خارج از تراز نامه توسط حسابرسان مستقل مفید واقع شود. فصل پنجم نتیجه گیری و پیشنهادات ۱-۵ مقدمه: در این فصل ابتدا خلاصه ای از پژو هش ارائه شده است سپس یافته های پژوهش و نتیجه آزمون فرضیه ها که بصورت جداول تهیه گردیده ،دراین فصل ارائه و جمع بندی می گردد سپس از نتایج آزمون فرضیه ها نتیــــجه گیری و پیشنهاداتی برای پژوهشــــهای آتی بیان می گردد ،در پایان نیز محدودیتهای پژوهش عنوان شده است . ۲-۵ خلاصه ای از کل پژو هش : با بوجود آمدن نوآوریهای مالی عمده که در دهه ۱۹۷۰شکل گرفت شرکتها به روش های نوینی از تامین مالی روی آوردند که نیازهای مالی خود را نه از طریق روش های متداول و رایج بلکه از طریق روش های تازه و در مواردی ابتکاری برآورده کردند .شرکتهای بزرگ با بهره گرفتن از ابزارهای نوین مالی و همچنین خلاءهای قانونی اقدام به اینگونه معاملات کردند که نتایج و تحلیل این معاملات پرسشهای فراوانی را در جامعه حرفه حسابداری مطرح کرد .در این پژوهش ماهیت و روش های این گونه معاملات تحت عنوان تامین مالی خارج از ترازنامه و همچنین بررسی امکان تشخیص توسط حسابرسان مستقل مورد مطالعه قرار گرفته است . ابتدا اشاره مختصری به مقالات و بیا نیه های نهاد های رسمی و غیر رسمی در حرفه حسابداری در مورد موضوع شده است که از این میان می توان به مقاله انتشار یافته توسط انجمن حسابداران قسم خورده انگلستان و ولز(۱۹۸۰)و همچنین مقاله فنی TR603 توسط انجمن فوق در سال ۱۹۸۵ اشاره کرد، .همچنین کمیته استاندارد های حسابداری و سپس در ادامه هیئت استاندارد های حسابداری مجموعه مقالات و بیانیه هایی در ماهیت و مفهوم موضوع و در بعضی موارد دستور العملهای کاربردی در مورد این گونه معاملات منتشر کردند . در سال ۱۹۹۳ متن پیشنهادی گزارشگری معاملات شماره ۴ که تاکید آن به محتوا و واقعیت اقتصادی معاملات یک واحد تجاری و همچنین در نظر گرفتن همه جوانب و مفاهیم ضمنی یک معامله (یا یکسری از معاملات وابسته ) بود ،منتشر شد که در سال ۱۹۹۵ به استاندارد تبدیل شد .البته بدلیل تنوع و پیچیدگی این گونه معاملات استاندارد مورد اشاره ،پاسخگوی ابهامات بوجود آمده از این معاملات نبوده است . در سال ۲۰۰۲ کنگره آمریکا در پاسخ به رسوائی بوجود آمده در شرکت انرون اقدام به تصویب قانون ساربینز اکسلی کرد که چشم انداز شرکتها در آمریکا در رابطه با گزارشگری مالی و حسابرسی شرکتهای سهامی پذیرفته شده در بورس را دگرگون کرد. این قانون مدیریت شرکتها را ملزم به ارائه گزارشی از کنترلهای داخلی به همراه گزارش سالانه می کند و اینکه حسابرس مستقل و رسمی شرکت ارزیابی مدیریت شرکت را از کیفیت کنترلهای داخلی در رابطه با گزارشگری مالی بررسی و تایید کرده است .قانون ساربینز اکسلی شرکتها را ملزم به افشاء ترتیبات خارج از ترازنامه و تعهدات قراردادی کرده است .این ترتیبات بطور مثال شامل فراهم کردن تامین مالی با هزینه کمتر از آنچه در بازار رایج و در دسترس است و تسهیل نقل و انتقالات دارائیها از طریق استقاده از تامین مالی برنامه ریزی شده و استفاده از شرکتها با اهداف خاص به منظور انتقال و یا پنهان کردن دارائیها و یا بدهیها . در پژو هش حاضر به برخی از روش های تامین مالی خــــارج از تراز نامه پرداخته شده است که می توان به شرکتهای فرعی و شبه فرعی ،سرمایه گذاری در سایر شرکتها ،اجاره های بلند مدت،معاملات مربوط به فروش دارائیها و توافقات مربوط به اجاره ویا باز خرید آنها ،کالاهای امانی و در نهایت نقل و انتقالات دارائیها با مشارکت مداوم اشاره کرد .دلیل انتخاب روش های فوق، پیچیده نبودن اینگونه معاملات (البته در مقایسه با سایر روش های تامین مالی خارج از ترازنامه )و رواج بیشتر در میان شرکتهاست .البته ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که بدلیل وجود بازارها و ابزارهای مالی پیچیده انواع متفاوتی از روش های تامین مالی خارج از ترازنامه بوجود آمده که هنوز مورد مطالعه و بررسی قرار نگرفته و به همان دلایل ذکر شده انواع متفاوت دیگری به ابتکار شرکتها بوجود خواهد آمد که حرفه حسابداری می بایست در پی کشف این گونه معاملات و تدوین قوانین و استانداردها در مواجه با این گونه معاملات باشد . ۳-۵ خلاصه یافته های پژو هش : همانطور که در فصل سوم بند ۷-۳ اشاره گردید ،کلیه صورتهای مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بها دار تهران بین سالهای ۱۳۸۰ -۱۳۸۵ جمعا ۲۲۷۸ شرکت بوده که کلیه آنها با بهره گرفتن از گزارش حسابرس مورد بررسی قرار گرفته که از این میان ۱۰۰ شرکت استفاده کننده از تامین مالی خارج از ترازنامه به عنوان نمونه در سالهای مورد اشاره انتخاب گردیدند که متغیر های آنها شامل نسبت جاری ،نسبت سریع(آنی )،نسبت نقدینگی ،نسبت کل بدهی و نسبت فزونی بدهیها بر دارائیها قبل و بعد از احتساب تامین مالی خارج از تراز نامه مورد محاسبه و در نهایت با توجه به فرضیه های مطرح شده ،مورد آزمون قرار گرفته اند . خلاصه نتایج حاصل از آزمونهای آماری در مجموع ۶ سال بشرح جدول صفحه بعد می باشد . جدول ۱-۳ خلاصه نتایج حاصل از آزمونهای آماری بین سالهای ۱۳۸۰-۱۳۸۵
سال |
فرضیه اول |
نتیجه آزمون |
فرضیه دوم |
نتیجه آزمون |
فرضیه سوم |
نتیجه آزمون |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۱۳۶
۱۱۰۰
۲۸۵
۱۰۰۰۰۰
۳۸۴
۳-۳ روش گردآوری اطلاعات روشهای گردآوری اطلاعات در این تحقیق به شرح زیر است: ۱-۳-۳ مطالعات کتابخانهای جهت گردآوری اطلاعات در زمینه مبانی نظری و ادبیات تحقیق موضوع، از منابع کتابخانهای، مقالات، کتابهای مورد نیاز و نیز از مصاحبه حضوری استفاده شده است. ۲-۳-۳ تحقیقات میدانی به منظور جمعآوری داده ها و اطلاعات در این قسمت از پرسشنامه استفاده شده است که این پرسشنامه ها توسط مشتریان فروشگاههای “جانبو” پاسخ داده شده است. با توجه به مدل تحقیق، ۶ متغیر مورد بررسی قرار گرفتهاند؛ متغیرهای حس لذت، حس انگیختگی، ریسک ادراک شده، قصد خرید آنی، رفتار خرید آنی و واکنش پس از خرید. پرسشنامه مذکور شامل ۲ بخش عمده زیر میباشد: سوالات جمعیتشناختی: در سوالات جمعیتشناختی، سعی شده که اطلاعات کلی در مورد مشتریان فروشگاههای جانبو جمعآوری گردد. این اطلاعات می تواند در آینده نیز مورد استفاده شرکت “اورست مدرن پارس” که فروشگاههای جانبو را تحت مدیریت خود دارد، قرار گیرد. سوالات تخصصی: این قسمت شامل ۲۵ سوال میباشد. در طراحی این قسمت سعی گردیده است تا سوالات پرسشنامه تا حد ممکن برای همگان قابل فهم باشد.
۴-۳ پرسشنامه پس از مشخص شدن مدل و متغیرهای پژوهش، به منظور سنجش این متغیرها، باید به دنبال شاخص ها و سوالاتی بوده که توسط محققان گذشته مورد تایید قرار گرفتهاند. در جدول (۲-۳)، متغیرهای پژوهش به همراه سوالات آنها و منابعی که پایایی آن سوالات را تایید می کند، به نمایش گذاشته شده است. جهت نشان دادن پایایی سوالات از آلفای کرونباخ استفاده می شود که این عدد برای تمامی سوالات در جدول آمده است. جدول ۲-۳: تعریف عملیاتی متغیرها
متغیرها
سوالها
منبع
آلفای کرونباخ
حس لذت
۱٫ هنگام مواجهه با آن کالا احساس خوبی داشتم.
گریس و یوجی، ۲۰۰۸
۸/۰
۲٫ هنگام مواجهه با آن کالا احساس رضایت میکردم.
گریس و یوجی، ۲۰۰۸
۸۸/۰
۳٫ هنگام مواجه با آن کالا انگیزه خریدش را داشتم.
گریس و یوجی، ۲۰۰۸
۸۵/۰
۴٫ آن کالا برایم با اهمیت بود.
گریس و یوجی، ۲۰۰۸
۸۴/۰
حس انگیختگی
۵٫ در هنگام مواجهه با آن کالا نسبت به آن بیتفاوت بودم.
گریس و یوجی، ۲۰۰۸
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۲۳۷
تعداد مزارع
مطالعات وابسته به پرورش شترمرغ در ایران بیشتر در زمینه تغذیه، بهداشت، نگهداری، اصلاح ژنتیک میباشد. و به این پرنده به عنوان منبعی برای تأمین پروتئین حیوانی توجه شده است. در آذر ۱۳۸۶ دکتر طرقی رضا و ماهوتی خورده چشمه امیر از دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد به بررسی کاربرد واکنش زنجیرهای پلیمر از (PCR ) در تعیین جنسیت در یک گله شتر مرغ یک روزه پرداختند. نتیجه بدست آمده از این پژوهش تولید مجموعه پرایمرهایی بود که به تعیین جنسیت کمک میکرد.
در سال ۱۹۸۸ دکتر گوش و دکتر وایت هاوس (Dr Ghosh/White house) بر روی حیوانات آزمایشگاهی نشان دادند که روغن شترمرغ دارای خواص ضد التهاب و فعالیتهای ضد آرتریت میباشد. (۲۹) در سال ۱۹۹۴ دکتر زمدتسو و دکتر گریس از دانشگاه ایندیانا خواص مرطوب کنندگی و آرایشی روغن شترمرغ را مورد مطالعه قرار دادند. نتایج بدست آمده نشان داد که این روغن به نسبت روغنهای معدنی دارای خواص مرطوب کنندگی موثرتری است این خواص به دلیل وجود اسیدهای چرب غیر قطبی میباشد. (۵۷) در همان سال دکتر کریگ اشمتث و دکتر اسمیت (schmidth/ smith) آنالیز اسیدهای چرب موجود در روغن شترمرغ را انجام دادند. نتایج بدست آمده از اسیدهای چرب به شرح زیر میرستیک اسید۰/۴، پالمتیک اسید۰/۲۲، پالمئولیک اسید ۳/۵، استریک اسید ۹/۶، اولئیک اسید ۴/۴۷، الاویک اسید ۰/۴، لینولیک اسید ۱۵/۲ و لینولئیک اسید ۰/۹ گزارش شده است. (۲۳) در سال ۱۹۹۵بررسیهای انجام شده توسط دکتر لی هی (Leahy ) نشان دادند که افراد مبتلا به درد مفاصل بعد از استفاده از روغن شترمرغ ۵۸% کمتر درد و ناراحتی در موضع درد نشان میدهند. (۳۴) در سال ۱۹۹۶دکتر وایت هاوس (white house) با بررسیهای خود نشان داد که روغن شترمرغ دارای تأثیر قابل توجهی در کاهش التهابات آرتریک میباشد در بعضی موارد این روغن از گسترش پلی آرتریز در موش جلوگیری میکند. (۵۱) در ۱۹۹۷ دکتر ویلیام کد (Dr William code) نشان داد که روغن شترمرغ دارای خواص ضد درد و بیحس کنندگی میباشد. (۲۲) در ۱۹۹۸ دکتر گریس ولد (Gris wold) از مرکز دانشگاهی تگزاس اعلام کرد که روغن شترمرغ دارای خواص درمان کنندگی در رابطه با زخم هایی است که بر اثر سوختگی بوجود آمدهاند. (۱۹) در همان سال دکتر هاپکینز و همکارانش (Dr Hopkins & et al) اعلام کردند که روغن شترمرغ باعث رشد اپیدرم پوست، افزایش رشد مو و قطورتر شدن پوست در افراد مسن میشود. (۳۱) در سال ۲۰۰۰ دکتر رابرت نیکولوزی (Dr Nicolosi) از دانشگاه MA- Lowell اعلام کرد که روغن شترمرغ دارای خواص ضد التهاب و درمانی میباشد. بررسیهای او نشان دادند که این ماده در درمان دردهای عضلانی و زخمها بسیار موثر است. (۴۰) در سال ۲۰۰۱ دکتر نیکولوزی و یوگاناتان ضمن بررسی فعالیتهای بیولوژیک روغن شترمرغ به نتایج جالبی دست پیدا کردند. که علاوه بر تأیید کشفیات و یافتههای پیشینیان خواص ضد باکتریایی و ضد ویروسی را نیز به این ماده نسبت میداد. (۴۱) در ۲۰۰۱ دکتر ارتوفر (Dr ortheofer) از کمپانیACH FOOD اعلام کرد که این ماده باعث کاهش کلسترول میشود. دارای خواص ضد التهابی و ترنس درمال میشود. (۴۲) در سال ۲۰۰۱ دکتر نیکولوزی و همکارانش ضمن بررسی خواص ترنس درمال روغن شترمرغ در دانشگاه ماساچوست به نتایج جالبی در زمینه این خاصیت پی بردند. (۴۲، ۴۱) در ۲۰۱۲ تاثیر روغن شترمرغ در زمینههای مختلف پزشکی و بیماریهای پوستی به اثبات رسید. (۱۶) در ۲۰۱۳ جداسازی سریع و خواص تری آسیل گلیسرول روغن شترمرغ با کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا انجام شد. (۵۶) نتایج نشان میدادند که روغن شترمرغ میتواند به آسانی جذب پوست شود و به عنوان حاملی مناسب برای سایر مواد مانند تروکوفرول مورد استفاده قرار گیرد. (۴۶) ۲-۶. لیپیدها لیپیدها گروه وسیعی از موادی هستند که به طور کلی در حلالهای آلی محلول و در آب نامحلول میباشند. این ویژگی نامحلول بودن در آب در امر جداسازی آنها از پروتئینها و کربوهیدراتها مهمی دارد. لیپیدها منبع ارزشمند انرژی هستند و بیش از دو برابر پروتئینها و کربوهیدراتها انرژی تولید میکنند. این مواد فراهم آورنده اسیدهای چرب اساسی و برخی ویتامینها برای بدن میباشند و در ساختمان غشاء بیولوژیک سلولها شرکت دارند. لیپیدها دارای خصوصیات فیزیکی و شیمیایی بینظیری هستند که اساساً ناشی از ترکیب و ساختمان بلوری خاص آنها میباشند. این خصوصیات بر ویژگیهای بافتی مواد غذایی به شکل مشخصی اثر میگذارند و در بسیاری از فرآیندهای غذایی نظیر فرایند محصولات آردی نقش مهمی ایفا میکنند. لیپیدها همچنین منشأ بسیاری از مواد طعمزا هستند که میتوانند مطلوب یا نامطلوب باشند. (۴۷) این مواد ممکن است ناشی از تغییرات ایجاد شده در خود لیپید باشند یا در اثر واکنشهای آن با ترکیبات دیگر بوجود آیند. ۹۹% لیپیدها به صورت استر اسیدهای چرب و گلیسرول و یا همان چربی متداول مورد مصرف هستند جدول (۲-۲) طبقهبندی لیپیدها را نشان میدهد. (۴۸، ۳۲) جدول ۲-۲. طبقهبندی لیپیدها
خصوصیت
طبقه فرعی
طبقه اصلی
گلیسرول+ اسیدهای چرب
گلیسیریدها
لیپیدهای ساده
الکل با زنجیره طویل + اسید چرب با زنجیره طویل
واکسها
گلیسرول + اسیدهای چرب + اسید فسفریک + یک گروه دیگر که معمولاً دارای نیتروژن است.
فسفوگلیسیریدها
لیپیدهای مرکب
اسفنگوزین + اسید چرب + اسید فسفریک + کولین
اسفنگومیلینها
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
و اَنّک مسئولٌ عمّا وَلَّیتهُ به من حُسن الادب والدَّ لاله علی ربّه[۵۶]. پدر در حکومتی که به فرزند دارد مسئول است که طفل را مؤدب و بااخلاق پسندیده پرورش دهد و او را به خداوند بزرگ راهنمایی کند. و همچنین امام علیu در میزانالحکمه آورده است: حق الوالِد أن یُحْسِّنَ اسمَهُ، و یُحْسِّنَ اَدَبَهُ وَ یُعَلِّمَهُ القرآن[۵۷]. حق فرزند بر پدر این است که نام نیکو روی او بگذارند او را نیکو تربیت کند و قرآن را به او بیاموزد.
لزوم پرورش ایمان
در زمینه تربیت و تعلیم کودکان، دانشمندان نظرات زیادی ارائه کردهاند. ریمون بیچ یکی از دانشمندان غربی در زمینه تعلیم و تربیت کودک میگوید: بدون تردید تعلیمات اخلاقی و مذهبی بیش از سایر مسائل برعهده خانواده است زیرا تربیت بدون اخلاق، جز یک جنایتکار زیر، چیز دیگری به بار نمیآورد. نخستین تصویری که کودک از خداوند در ذهن خود تجسم میکند نخستین آگاهی او درباره اطاعت خداوند و بخشندگی و راستی او به طرز عمل خانوادهاش بستگی دارد. چنین مسائلی را باید در اوان کودکی به طفل آموخت زیرا در چنین سالهایی است که ذهن کودک آمادگی درک اینگونه مسائل را دارد.
اثر ایمان در کودک
کودکانی که از همان اوان کودکی با ایمان به خداوند پرورش مییابند، رشید و باشهامتند و نتایج ایمان در گفتار و رفتارشان به خوبی نمایان است. حلیمه سعدیه دایه رسول اکرمe میگوید: وقتی حضرت محمدe سه ساله شد، روزی به من گفت: برادرانم روزها کجا میروند؟ گفتم: گوسفندان را به چرا میبرند. گفت: چرا مرا با خود آنجا نمیبرند؟ گفتم: مایلی بروی؟ جواب داد: بلی. فردا صبح پیغمبر را شست و شو کردم به موهایش روغن زدم به چشمانش سرمه کشیدم و یک مهره یمانی برای محافظت او به گردنش آویختم. محمد، مهره را از گردن کند و گفت: مادر، خدای من که همراه با من است نگهدار و حافظ من میباشد.
این ایمان به خداوند است که طفل سه سالهای را اینچنین آزاد و نیرومند بار آورد و اعتقاد محکم او به خداوند، که هر نیرویی را ضعیفتر از قدرت بیانتهای خداوند میداند. وجود طفل برای دریافت تعالیم الهی و اخلاقی مانند یک زمین مستعد است که هر بذری را که در آن بکاری میپروراند. والدین باید برای پرورش فرزندان خود سرعت عمل به خرج داده و کمترین فرصت را به سادگی از دست ندهد و لازم است در اولین فرصت قلب کودک را به دوستی با خدا و محبت به اهل بیت و رهبران الهی متوجه کنند.
عبادات تمرینی
از ابتدای بحث سخن این بوده که کودک باید از کودکی مؤمن و خداپرست تربیت شود، برهمین اساس اسلام از یک طرف برپدر و مادر واجب کرده فرزندان خود را متوجه خدا نموده و به آنها تعلیم دینی بیاموزند و از طرف دیگر دستور به یاد دادن نماز و عبادات تمرینی داده است. پیامبر اکرمe در این زمینه میفرمایند: مُرُوا صِبْیانکم بِالصَّلواهِ اِذا بَلَغوا سَبْعاً. به کودکان خود در هفت سالگی امر کنید نماز بگذارند. دعا و نیایش کودک و عبادتهای تمرینی او اثرات نیکویی بر روح و روانش میگذارد، امکان دارد کودک معنای الفاظی که بکار میبرد را نفهمد اما معنای توجه به یک موجود پاک و راز و نیاز و کمک گرفتن از او را در عالم کودکی خود، به خوبی درک کند و امیدوار بار بیاید قلبش به رحمت خداوند مطمئن شده و در وجودش تکیهگاه محکمی برای خود احساس نماید. همین امیدواری و اطمینانی را که در این سالها بدست میآورد بزرگترین سرمایه خوشبختی در تمام دوران زندگیاش خواهد بود. الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ[۵۸]. مؤمنین واقعی با یاد خدا دلی آرام و مطمئن دارند آگاه باشید که تنها با یاد خداوند دلهای مردم قرار و اطمینان پیدا میکند[۵۹].
پ. پرورش عاطفی
رشد معنوی و تربیت اخلاقی، مستلزم پرورش سالم عواطف و هدایت صحیح احساسات فرد است. زمانیکه عواطف انسانی از قدرت و سرعت و نشاط کافی برخوردار نباشند و همچنین احساسات اگر واقعبینانه و منطقی در مسیر صحیح هدایت نشوند رشد و تربیت از جامعیت و کمال لازم برخوردار نخواهد بود. بخش مهمی از وظیفه و مسئولیت پدر و مادر نسبت به فرزندان پرورش و تقویت عواطف انسانی و هدایت احساسات آنها را تشکیل میدهد و این جز در سایه مراقبتهای دائمی و ارتباطی سرشار از مهر و لطف برآورده نخواهد شد. اگر امروز مهرطلبی کودک را که بصورت لوسبازی، تقلید، سروصدا و لجبازی جلوه میکند پاسخ مناسب ندهیم فردا آن را با تندخویی، بدبینی، کینهتوزی، خشونت و یا با ارتکاب جرائم بزرگ جبران خواهد کرد. بسیاری از نارساییها، اضطرابها، بیماریهای روانی و جسمی و جرائم کودکان از رعایت نکردن همین امر سرچشمه میگیرد. پرورشگاهها، کودکستانها و مراکزی که امروزه برای سرپرستی و نگهداری کودکان بوجود آمده هرچند تلاش کنند هرگز قادر نخواهند بود شرایط مناسبی برای رشد و تربیت کودکان بوجود آورند و خلأ ناشی از فقدان یا دوری مادر را پر سازند. دل مادر از مهر فرزند لبریز است هنگامیکه مادر به روی او لبخند میزند، وقتی او را به سینه میچسباند و میبوسد موجی از نشاط و شادی اعماق وجودش را فرا میگیرد، صدای قلب مادر از هر آهنگی برای کودک جذابتر است. دانشمندان توانستهاند با بهره گرفتن از ضبط صدای قلب مادر بر روی نوار و پخش آن در هنگامیکه طفل گریه میکند او را آرام کنند. کودکی که به طور صحیح و به اندازه کافی از مهر و محبت مادر برخوردار بوده دارای روانی شاد و ضمیری امیدوار خواهند بود و در طول حیاتش از آرامش و اعتدال منطقی برخوردار خواهد بود. فردی که در دوران کودکی از محبت کافی برخوردار نبوده و وجودش از مهر پدر و مادر سیراب نگشته طعمهای مهیا و لقمهای چرب و نرم برای دنیاپرستانی است که از هر وسیلهای برای دستیابی به امیال شوم خویش بهره میگیرند. پدران و مادران باید وظیفه انسانی خود را نسبت به فرزندان فراموش نکنند تا علاوه بر پاسخگویی به این نیاز طبیعی کودک، خود نیز از مزایای فراوانی بهرهمند شوند. امام صادقu میفرمایند: انّ الله لَیَرْحَمُ الْعَبدَ لِشدَّهِ حُبِّه لِولده. به راستی خداوند، بندهی خود را به خاطر شدت علاقه و محبتش به فرزند خویش مورد ترحم (و لطف خاص) قرار میدهد. در حدیثی چنین آمده است: مردی حضور رسول خداe آمد عرض کرد: هرگز کودکم را نبوسیدهام پس از آن مراجعت کردند. حضرت فرمودند: به نظر من این مرد اهل دوزخ است. بسیاری از خوبیها و بدیهای زندگی را کودکان به طور طبیعی از رفتار و گفتار و برخوردهای والدین میآموزند و به تناسب رشد عقلی و بالا رفتن سطح فهم و شعور اجتماعی، درک آنان نسبت به حسن و قبح اشیاء و نیکی و بدی امور مربوط به زندگی بالا میرود در این میان نقش راهنمایی و آموزش مستقیم را نباید از نظر دور داشت. یکی از اموری که کودکان به آن علاقهمندند این است که امور ارزشمند را بشناسد و به عمق اموریکه فاقد ارزشاند پی ببرند. پس کودکان به راهنمایی والدین و مربیان نیازمندند باید نیکیها را به آنان آموخت و آنان را به انجام امور پسندیده تشویق نمود و همچنین لازم است آگاهی آنان را نسبت به بدیها و امور ناپسند بالا برده و آنان را از انجام امور ناپسند برحذر داشت. اما باید بدانیم که زیادهروی در امر و نهی و افراط در بازداشتن کودکان از انجام امور ناپسند و توبیخ و سرزنش ملالآور و بیش از حد ضرورت، نه تنها باعث پذیرش و پرهیز آنها نخواهد گشت بلکه انگیزه حفظ شخصیت و استقلالخواهی آنان را تبدیل به مقاومت در برابر نصیحتها و ملالتها کرده و این خود باعث لجاجت و پافشاری کودک در سرپیچی از هر امر و نهی خواهد بود. حضرت علیu به فرزند بزرگوار خود امام حسن مجتبیu میفرمایند: الا فراط فی المَلامه تَشُّبُ نیران اللّجاج. زیاده روی در سرزنش و ملامت آتش لجاجت را شعلهور میسازد. در حقیقت ملامت، ملالآور است و تکرار آن طبیعتاً با گرامی داشتن کودک و حفظ شخصیت او و پاسداری از کرامت انسانی او سازگار نیست. سرزنشهای مداوم روح و روان کودک را خسته کرده و باعث پرخاشگری او میگردد بیشتر رفتارهای تند و خشن کودک نتیجه گفتار و کردار نزدیکان کودک است. کودکانی که دارای رفتارهای غیرعادی هستند و اعمال و رفتارشان همراه با شیطنت و فساد است را تنها از طریق مشاوره و تحتنظر گرفتن توسط متخصصین امر قابل درمان میباشد[۶۰].
اعتدال در محبت
در بحث گذشته در مورد محبت به کودک سخن به میان آمد با این حال در مهرورزی و ابراز علاقه نسبت به فرزندان نبایست مصالح و نیازهای واقعی آنها را نادیده گرفت. نوازشهای خارج از حد اعتدال پیآمدهای ناگواری را برای کودک به همراه خواهد داشت. اگر در زمان های گذشته به کار بردن روش های نادرست تربیت، نسبت به کودکان همچون برخورد تحقیرآمیز، وادار نمودن کودکان به کارهای مشکل، ناسزاگویی به آنان، ضرب و شتم و بها ندادن به شخصیت آنها، که همه این امور از بیمهری و کمبود محبت نسبت به کودک سرچشمه میگیرد باعث تندخوئی، اضطراب، و ارتکاب به جنایات کودک میشد امروزه در سایه پیشرفت علوم و پدید آمدن علم روان شناسی همه تلاش بر این است که با ایجاد ارتباطات محبتآمیز دیگر شاهد این امور ناپسند نباشیم. اما از طرفی برخی خانوادهها با به کار گرفتن روش افراطی و دور شدن از حد اعتدال با بکار بردن نوازشهای بیجا و مهر و محبت خارج از حدنیاز باعث ایجاد خصلتهای ناپسند در کودکان ایجاد کردهاند و با بکار گرفتن این روش تنها کودکانی پرتوقع، از خودراضی، ضعیف و زودرنج خواهیم داشت که در برخورد با کمترین ناملایمتی و مشکلات زندگی دچار ناامیدی و ناراحتیهای روانی شده و چه بسا ممکن است کارشان به جنون بکشد. مسألهای که در امر مهرورزی مدنظر است رعایت مساوات در ابراز علاقه و محبت نسبت به همه فرزندان است. زیادهروی در محبت نسبت به برخی از کودکان حتی اگر به خطار قدردانی از عمل نیک کودک یا خصلت پسندیدهای در او باشد، ممکن است حس حسادت و دلسردی و بدبینی را در سایر فرزندان برانگیزد همانطور که قرآن در مورد برادران حضرت یوسفu چنین وضعیتی را بیان نموده است. امام صادقuاز پدر گرامی خود امام باقرu نقل میکند که آن حضرت فرمودند: سوگند به خدا، رفتار من نسبت به بعضی از فرزندانم از روی ناچاری است. او را روی زانوی خود مینشانم و او را فراوان مورد محبت قرار داده و از او سپاسگذاری مینمایم. با اینکه این احترام و محبت حق فرزند دیگر من و برازنده اوست. (به این تکلیف تن میدهم) تا فرزند شایسته ام از شر او و دیگران مصمون بماند و رفتاری را که برادران یوسف نسبت به او روا داشتند با وی انجام ندهند. کودک میل دارد آزاد باشد و هرچه میخواهند انجام دهد گرچه به صلاح او نباشد پدر و مادر واقعبین و خیرخواه باید نیازها و خواسته های فرزندانشان را در نظر گرفته و آنچه را که به نفع و مصلحت آنان است انجام دهند و در مورد خواستههای ناروا، به گونهای که موجب لجاجت و حساسیت کودک نگردد، او را از این کار منصرف نمایند. محبت و سرزنش، تشویق و توبیخ، اغماض و سختگیری، تغافل و بیاعتنایی هرکدام در جای خود لازم است و به تناسب رفتار کودک میبایست بکار گرفته شود باید کوشید تا موارد هرکدام را شناخت و به مقدار نیاز از آنها کمک گرفت کودک باید بداند که در انجام امور ناپسند آزاد نیست و در صورت انجام کار ناشایست مورد مواخذه قرار میگیرد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
نقشی در دهکده ی گویوم در سی کیلو متری شیراز نزدیک جاده قصر الدشت قرار دارد،این نقش را لوئی واندنبرگ در سال ۱۳۳۶در گویوم فارس پیدا کرد که اثری ناتمام است. این نگاره ۵۰/۲ متر پهنا و۷۰/۱ متر بلندی دارد و به سبب نامناسب بودن سنگ چنان آسیب دیده است که فقط متخصصان باستان شناس قادر به تشخیص آن هستند. بومیها این نگاره را نیز نقش رستم میخوانند. در این نقش بهرام دوم بصورت تمام قد تصویر شده است که دست راست خود را به حالت نیایش بلند کرده است و با دست چپ قبضه ی شمشیر خود را نگاه داشته است شکل(۳-۲۲). از میان شاهان ساسانی که نگارهای از خود به یادگار گذاشتهاند، تنها بهرام دوم است که از سفارش نگاره دیهیم ستانی پرهیز کرده است. در این رفتار نیز میتوان به نقش کردیراندیشید که ظاهراً میل به کمرنگ کردن نقش آنها در اعطای دیهیم شاهی داشته است. کردیر بیشتر میل داشت که جار بکشد که این اوست که با قدرت بی کران خود شاه را بر تخت مینشاند و لاغیر! (رجبی، ۱۳۸۳: ۱۳۹). شکل ۳-۲۰- نقش برجسته گویوم(بهرام دوم در حال نیایش) (واندنبرگ،لوحه۸۳) ۳-۱۱- نقش بهرام «تصویری از بهرام در سرآب بهرام (ممسنی)دیده میشود که او از روبرو بر تخت شاهی تصویر شده است. در هر دوسوی او دو تن از بزرگان ایستادهاند. ویا به روایتی در میان چهار تن از بزرگان درباری برتختی جای دارد که اظهار بندگی و انقیاداین چهارنفرازبزرگان وامیران رامی پذیرد(مشکور:۱۳۶۶ :۲۵۰). واینان مانندنقش برجسته نقش رستم انگشت سبابه خود را به نشان احترام خم کردهاند . بر روی کلاهخودهای اینان نشان خانوادگی نصب است شکل(۳-۲۳). اولین نفر در سمت چپ ،پسر او بهرام سوم است که فقط سه ماه پس از بهرام دوم سلطنت کرد،او به دست عمویش نرسی ،خلع شد. تاج شاهی که در دو طرف بال عقاب دارد ومظهر ایزد پیروزی و ورثرغن است،هویت شاهزاده را معلوم میدارد. پیکرهای بر پا ایستاده کوتاه وسنگین مینمایند.جامههایشان با یکدیگر تفاوتی ندارند وکلیشه وار است سرها هنوز متناسب و درستاند. با بهترین نمونههای سکهها و برجسته کاری جواهرات برابری میکنند(گیرشمن:۱۳۵۰: ۱۷۳).صورت اشخاصی که در دوطرف شاه ایستاده اند به صورت نیمرخ به طرف شاه چرخیده واین صحنه را خشک وفاقد حرکت کرده است.این نقش برجسته دارای تعادل وتقارن است به علت اینکه دو نفراز بزرگان سمت راست ودو نفر سمت شاه ایستاده اندودیگر آنکه (دیام)شاه که به علت وزش باد،هریک درخلاف جهت یکدیگربه حرکت درآمده اند. (دادوروغربی : ۱۳۹۱ : ۲۰۶) شکل ۳-۲۱- نقش بهرام دوم درمیان بزرگان ( هینتس :۱۳۸۳: ۲۷۶) ۳-۱۲- پیروزی شاپور در نقش برجسته دارابگرد آخرین نقش پیروزی شاهپور اول در دارابگرد همان اشخاصی که در سه نقش برجسته دیگر که با همین مضمون حجاری شده است میباشد .«در وسط نقش شاهنشاه با افسر شاهی اردشیر یکم تصویر شده است در زیر سم اسب شاه تصویر گوردیانوس سوم امپراطور روم دیده میشود. پیش روی شاهنشاه دو تن از بزرگان روم تصویر شدهاند.در سمت چپ گارد شاهی وبزرگان ودرباریان ودر سمت راست سپاهیان رومی تصویر شدهاند. از افسر شاهی شاهنشاه در این نقش چنین معلوم میشود دو نقش نامبرده ویژه پیروزی اردشیر یکم بر گوردیانوس ونتیجه نخستین جنگ ایران وروم است شکل(۳-۲۴).از شکل افسر شاهی ودیگر اجزا و تصویر از جمله نوار ویژه ریش چنین بر میآید که نقش نامبرده به هنگام پادشاهی اردشیر ویا آغاز شاهی شاپور اول وپیش از تاجگذاری او (ماه های مارسـ آوریل سال۲۴۳م)پدید آمده است. در گذشته آنرا به دوران پادشاهی شاپور یکم و پیروزی او مربوط دانستهاند.(مشکور:۱۳۶۶: ۹۹) شکل ۳-۲۲- پیروزی شاپور در نقش برجسته دارابگرد ( هینتس: ۱۳۸۵: ۲۰۷) ۳-۱۳- سنگنگاره ی اردشیر بابکان در خانتختی، سلماس این نگاره اردشیر و شاپور را سوار بر اسب و در حال فتح ارمنستان نشان میدهد در این نقش تصویرانتصاب دو استاندار ارمنی که به صورت پیاده نقش گردیدهاند، نشان میدهد. شیوه ی کار غیراستادانه و سبک آن سنگین و بیروح است؛ صحنههای این نقش برجسته پهن وتخت میباشند تصویر چهرهها در این نقش برجسته همانند پیروزی شاهپور بر والرین قیصر رومی در داراب ،سه چهارم رخ است شکل(۳-۲۵). قدمت آن به دورهی پایانی حکومت اردشیر، و به نقل از هینتس احتمالاً به تاریخ ۲۳۸ میلادی باز میگردد. گفته میشود که نقش برجسته ی موجود در داراب طی دو مرحله تراش خورده است، مرحله ی نخست در دوره ی حکومت اردشیر و مرحله ی دوم در دوره ی حکومت شاپور. البته این ادعا آنچنان نیز متقاعد کننده نیست، آن هم به این دلیل که سبک رداها و دیگر متعلقات افراد سلطنتی از هر حیث به دوره ی حکومت شاپور تعلق دارد. و از طرفی، موضوع سنگ تراشی این نقش برجسته شاپور است. سنگ نگارههای اردشیر یکم یادگاری از یک دگرگونی تاریخی برجسته هستند. طرح این نگارهها، همانند طرح سکههای اردشیر، اولین بارقههای حرکتی هستند که برای فاصله گرفتن از سنتهای کهنه اشکانیان صورت گرفت. این نگارهها خبر از احیای سنت ایرانی و آغاز یک تقابل همه جانبه با جهان رومی میدهند. آن ها مبنای سنگ تراشی ساسانیاند که از آن پس به مدت چهار قرن رشد و توسعه یافت تا به نقش برجستهی طاق بستان ختم شد ، دورهای که مدت زمان آن بسیار طولانیتر از بازهرزمانی مشخص شده برای هخامنشیان بود.
شکل ۳-۲۳- سنگنگاره ی اردشیر بابکان در خانتختی، سلماس.( هینتس: ۱۳۸۵: ۱۸۷) ۳-۱۴- نقش برجسته سر مشهد در نقش برجسته عظیم (سرمشهد)مضمون ،شاهی که سرگرم شکار شیر است را تصویر نمودهاند. بهرام شیری را کشته وشیر دیگری را که به او حمله نموده با شمشیر دو نیم کرده است .خطررفع شده ،شاه با دست چپ شهبانو رامحافظت کرده ودر عقب نگاه داشته است. ولیعهد که در پشت سر شاه و وزیری که در پشت سر شهبانو ایستاده است ،به این دو ادای احترام میکنند.ناظران واقعه نسبت به آنچه رخ داده است بی تفاوتاند.نه به این سبب که کشتن شیری که به شاه وشهبانو حمله میکند اتفاقی عادی وروزمره است .ولیعهد ووزیر دلیلی برای هیجان نمی یابند.علت ساده این است که در تصویر شاه نماد ومظهر نمرود بزرگ است ومورد تحسین دربار.تصویر از رویدادی حقیقی الهام نمی گیرد،شکل(۳-۲۶). محدودیتهای اینگونه مضمونهای نمادین به خوبی آشکار است.در این نقش برجسته تصویر شهبانو با کلاهخودی که بر سر دارد به عنوان خاتونی درباری ،گیسوانی بلند وصاف دارد در این میان گوش او وصله یی ناجور می کند.در چهره ی سخت وبی احساس شهبانو با آن چانه ی گوشه دار وپرتوان،اثری از لطافت زنانه یافت نمی شود. به گونه ایی اغراق آمیز مرد وار می کند،فقط ریش ندارد.در نقش برجسته هخامنشی هیچگاه زنان را تصویر نمی کردند. آشکار است که این امر هیچگاه سنتی رایج نبوده است.(هرتسفلد۱۳۸۱: ۳۳۰) شکل ۳-۲۴- شکار شیر توسط بهرام در سرمشهد (سودآور:۲۰۰۳: ۱۶۳) ۳-۱۵- دریافت نشانهای به عنوان برکت از آناهیتا در تنگ قندیل این نقش در محل((تنگ قندیل)) کازرون در لوحهای مستطیل شکل در ابعاد ۷۵/۲و۳۰/۲ مترحجاری شده و توسط دکتر سر فراز معرفی گردیده است وبرخلاف سایر نقشهای ساسانی که در دل کوه و بر پیشانی صخره کوهها نقش گردیدهاند ،بر تخته سنگ منفرد وعظیمی که بر روی یک تپه خاکی ودر کنار یک جاده باستانی قرار دارد.شکل(۳-۲۷). شخصیتهای تصویر شده در این نقش برجسته عبارتنداز :آناهیتا،شاپور اول وفرزند محبوب و جانشین او هرمز .در این نقش ، شاه در مرکز تصویر قرار گرفته ودست چپ را به نشانه احترام بر قبضه شمشیر بلندی که به کمرش بسته قرار داده وبا دست راست گلی را ایزد بانوی آب به عنوان برکت و فراوانی دریافت میکند. به عقیده نگارندگان :گلی که آناهیتا به شاه هدیه میکند احتمالا” در ارتباط با آب ونشانه زایش و فراوانی میباشد باتوجه به نقشی اساطیری نیلوفر آبی وبرخی روایات مربوط به بارور شدن آناهیتا از تخمهای درون نیلوفر آبی یا افسانهای شبیه به آن در خصوص تولد زرتشت از نطفهای درون لوتوس شاید بتوان گل مذکور را نیلوفر آبی فرض کرد.به تعبیری دیگر شاید (گل انار)باشد که در بعضی منابع آنرا به آناهیتا نسبت دادهاند؛چنانکه میوه انار با دانههای فراوان نماد باروری است. گرچه سرخی گل اناروشباهت آن به خورشید معمولا” از نشانههای مهر معرفی شده است.علائم ونشانهها وآداب ورسوم آیینهای کهن مهر وآناهیتا چنان به هم پیوسته ومشترک میباشد که تفکیک وشناسایی ورمز گشایی از آنها کار آسانی نیست.ستایش مهر وآناهیتا پیش از زرتشت مرسوم بوده که پس از آن ایزدان مذکور از یاران اهورا مزدا معرفی میشوند. با مقایسه تصو.یر آناهیتا در پشت سکههای ساسانی سایر نقش برجستههابا این نقش میتوان دریافت که این ایزد بانو همان آناهیتا است. یکی از مشخصات بارز اهورا مزدا و آناهیتا در نقش برجستههای ساسانی ،آرایش موی آنها است که بر فراز تاج و افسری که بر سر دارند دستهای از گل به نمایش در آمده استچنانچه قبلا"نیز اشاره شد ،احتمالا"چین وشکن موها با آرایش خاصی به شکل گل وشکوفهها بر سر شاه و آناهیتا نمودار شده است در اغلب تواریخ آمده که هرمز جانشین شاپور پس از سعایتی که دشمنان از او در حضور شاپور برای غصب سلطنت نمودندخود را مجروح و دچارنقص عضو نمود تا بدین وسیله وفاداری خودش را به پدرش ثابت کند و شاپور نیز پس از اطلاع از بی گناهی او بر خلاف عرف و رسم معهود که افراد ناقص به شاهی بر گزبیده نمی شدنددریک عمل شجاعانه او را به جانشینی خود تعیین کرد. به احتمال زیاد نقش تنگ قندیل و نقش رجب که در آن شاپور در میان افراد خاندان سلطنتی قرار گرفته و هرمز به عنوان ولیعهد و تأکید هرمز به جانشینی شاپور رقم زده شده.(جوادی وآورزمانی :۱۳۸۸: ۴۹) شکل ۳-۲۵- دریافت نشانهای به عنوان برکت از آناهیتا (سودآور:۲۰۰۳: ۱۵۹) ۳-۱۶- نقش برجسته ویستهم در ری در محل فعلی کارخانه سیمان شهر ری کوهی قرار دارد که به کوه سرسره موسم است. در دامنه جنوبی این کوه نقش برجستهای از دوران ساسانیان وجود داشت که به دستور فتحعلی شاه قاجار آن تصویر را تراشیده ومحو نمودند وبه جای آن صورت او را نقش کردند.این نقش برجسته سوار جنگی را نشان میدهد.که با سرعت در حال تاختن است ونیزهای را به طرف رقیب و مبارز خودکه سر اسبش به صورت تصویری محو بر روی سنگ دیده میشد پایین آورده است این نقش برجسته که در دوران ساسانی بطور ناتمام باقی مانده (کرپورتر)آنرا نقش اردشیر اوو سر ویلیام اوزلی آنرا نقش شاپور اول وزنده یاد خانم ملک زاده بیانی این تصویر را متعلق به بهرام چوبین میداند. اما با بررسیهای دقیق وتطبیقی که انجام گرفت ودر مقایسه با سکهها معلوم شد که این نقش مربوط به زمان خسرو دوم (پرویز)ومتعلق به (ویستهم)(گستهم) دایی خسرو دوم و یکی از مدعیان سلطنت است که به همکاری برادرش بندوی خسرو را به پادشاهی رساند ،وچون خسرو بندوی را کشت وقصد جان گستهم را کرد ،بر وی یاقی شد . ویستهم از دولتمردان مقتدرساسانی واز خاندان اسپندیاد بود . او علیه خسرو دوم قیام کرد ودر مدتی طولانی بخشهای وسیعی از سرزمین ایران را تحت تصرف وکنترل خود قرار داد،قلمرو او در اوج قدرت شامل مناطق گیلان،مازتدران،رد ونیشابور بود. اواقدام به ضرب سکه نمودوسکههای او اغلب ضرب ری میباشد .قیام وتسلط او از سال ۵۹۱میلادیآغاز وبا کشته شدن وی در سال۵۹۶میلادی به پایان رسید.او نقش پیروزی خود برخسرو را در یک نبرد تن به تن در آن سنگ نگاره به تصویر کشید که با کشته شدن او این نقش بصورت نا تمام باقی ماند.شکل(۳-۲۸).(جوادی وآورزمانی:۱۳۸۸ : ۹۳) شکل ۳-۲۶- نقش برجسته ویستهم در ری(چشمه علی) (جوادی: ۱۳۸۸: ۹۴) ۳-۱۷- طاق بستان فرمانروایان ساسانی را رسم بر این بو د که پیرامون شهرهای بزرگ ومکانهای مساعد طبیعی باغهای سر سبز زیبایی ایجاد مینمودند.این فضاهای سبز وخرم پردثز(پردیس)نامیده میشدند تاق بستان را باید یکی از پردثزهای دوران ساسانی دانست، که به احتمال زیاد کاخی تابستانی برای شکار وبزم واستراحت شاهان ساسانی بوده است ،پیداشدن سر ستونها وسایر آثار معماری وبقایای دیوارهای زمان ساسانی در محدوده این مکان موید نظریه ی فوق میباشد.نقش برجستههای تاق بستانشامل سه بخش مجزا به شرح زیر است: ۳-۱۷-۱- نقش برجسته اردشیر دوم سنگ نگاره مراسم دیهیم ستانی اردشیر دوم از اهورامزدا(سمت راست) در سمت چپ طاق بستان نشان میدهد که اردشیر دوم فرمانروایی خود را امری موقتی نمی دانسته و با به سن بلوغ رسیدن شاپور قصد کناره گیری از سلطنت را نداشته است. نگاره دیهیم ستانی اردشیر دوم ۵/۴ متر پهنا و بلندی سه پیکرنگاره، بدون تاج شاه، حدود ۲ متر است. این سه تن را مردم بومی چهارقلندر مینامندشکل(۳-۲۹). ظاهراً این نام از حکایت چهاردرویش امیر خسرو دهلوی گرفته شده است یا از داستانی همانند به نام داستان اشرف خان و سه درویش و یا یکی از داستانهای عامیانه مانند داستانی از هزار و یک شب. در این نگاره سه نفر در کنار هم به چشم میخورند. دو نفر روبروی هم و نفر سوم از سمت چپ، پشت سر نفر وسط با دسته بَرسَمی در دست راست و حالتی که گویا متوجه نفر اول در سمت راست است. نفر سمت راست با تاج بلند کنگره دار اهورامزدا است، که با دست راست حلقه سلطنت یا دیهیم شاهی را به نفر میانی، اردشیر دوم، میدهد و دست چپ خود را بر کمر زده است. اردشیر با تاجی که بر سر دارد از سکههایش میشناسیم. نفر سمت چپ با دسته برسم را کههالهای از نور در پیرامون سر دارد از طریق نگارههای آرامگاه آنتیوخوس از نمرود داغ میشناسیم. او میترا ایزد نور و خورشید است. پادشاه در کنار میترا قرار دارد ومیترا(مهر)بر روی گل نیلوفر ایستاده وبرسمی در دست دارد، لباس میترا همانند هرمزد ،لباس تازه باب شده ی پادشاهان نیست . چون ماننددیگر سرزمینها باور داشتند که لباس ایزدان پا به پای سلیقه ی روز تغییر نمی کند،در دوره ی ساسانیان نیز همانند روزگارهای پیشین ،ایزدان را با لباس یونانی ملبس میکردند. زیر پای پادشاه دشمنی بر زمین افتاده است. در طرف چپ همین نقش دو ایوان یا تاق دیده میشود یکی از آنها کوچکتر از دیگری است وبه امر شاپور سوم (۳۸۳-۳۸۸م)ساخته شده. (رجبی، ۱۳۸۳: ۱۹۳-۱۹۲) شکل ۳-۲۷- دیهیم بخشی به اردشیر دوم (طاق بستان) ( سودآور: ۲۰۰۳: ۱۵۸) ۳-۱۷-۲- نقش برجسته شاپور دوم و پسرش شاپور سوم در انتهای ایوان نقش شاپور سوم در طرف چپ دیده میشود. وپدرش شاپور دوم در سمت راست قرار دارد،این دو پادشاه دستهایشان را روی دسته شمشیر قرار داده ودر نزدیک آنها کتیبههایی به خط پهلوی که بانگر اصل ونسب آنهاست نقر گردیده است،شکل(۳-۳۰). ایوان بزرگتری در جوار این ایوان قرار دارد،به نطر میرسد سازنده ی آن تصمیم داشته که دراین محل سه ایوان در کنار یکدیگر بسازد.ایوان قدیمی شاپور سوم در طرف راست ودر این صورت ایوان بزرگ در وسط واقع میشد،ولی ایوانی که قرار بود در سمت چپ وقرینه ی ایوان شاپور ایجاد شود هرگز ساخته نشدو اگر این طرح ایجاد میشد تصویری از ورودی کاخهای سه ایوانی ساسانی را مجسم میساخت،هم اکنون نیز ورودی کاخهای شکوه مند ساسانی مانند تیسفون ،فیروز آباد وسروستان را در نظر بیننده القا میکند،بنابراین اصطلاح غار که توسط بعضی مستشرقین در مورد این ایوانها بکار رفته درست ومقبول نمیباشد.در کنار جبهه ی ایوان بزرگ بطور کامل حجاری شده ودر طرفین آن نقش در خت زندگی دیده میشود در پیشانی وبالای تاق دو فرشته ی بالدار که حلقه سلطنت را در دست گرفتهاند بطور قرینه به تصویر کشیده شدهاند ودر وسط آنها هلال ماه که مظهر آسمانی آناهیتا ست دیده میشود.در انتهای تاق در دیوار مقابل دو ردیف برجسته حجاری شده است .نقش برجسته ی قسمت فوقانی مجلس تاج گیری را نشان میدهد. وپادشاه در وسط قرار دارد وبا دست راست حلقه ی سلطنت یا مظهر فر ایزدی را در یافت میکند در کنار پادشاه آناهیتا میباشد که در یک دست سبویی دارد که آب انرا به سوی زمین سرازیر نموده با این حرکت سمبلیک الهه ی آبها یعنی آناهیتا برکات خود را بر سرزمین ایران و فرمانروا نازل نموده . این سبو نشانگر آبهای آسمانی است وباعث باروری و برکت وخرمی شده و به سلطنت شاه قدرت و استحکام میبخشد. پادشاه تاج بزرگی بر سر نهاده که مزین به مروارید وسلیر گوهرها ست ودر طرفین آن بالها ی شاهین مظهر بهرام (الهه ی پیروزی) در اهتزازند،ودر وسط دو بال هلال ماه مظهر ایزد بانو(آناهیتا)به چشم میخورد. جامه ی فرمانروا که به طور معمول دارای نوارهای مواج است، عبارتست از قبایی بلند و آستین دار وشلواری گشاد وچین خورده . فرمانروا شمشیر بلندی برکمر بسته ودست چپ را برقبضه ی آن قرار داده وبا دست راست حلقه ی سلطنت را دریافت میدارد،سراسر لباس وشلوار با مرواریدهای درشت به شکل زیبایی مزین شدهاند به طوری که ریزش قطرات آب وباران را در نظر بیننده تداعی میکند،این عمل آگاهانه و برای هماهنگی وهمسانی با ریزش آب توسط الهه آناهیتا طراحی و ساخته و پرداخته گردیده است.در قسمت پایین این نقش برجسته پیکر سواره ی شاه تراشیده شده ،این مجسمه از سنگ بیرون آورده شده،پادشاه تاجی شبیه کلاه خود بر سر دارد وجوشنی در برکه تا کلاه خود او میرسدوچهره ی فرمانروا را میپوشاند،از زیر این زره جامه ی شاه نمایان است او نیزهای در دست راست گرفته وآن رابر شانه ی خود تکیه داده ودر دست چپ او سپری مدور دیده میشود ،سر وسینه ی اسب نیز با برگستوان منگوله دار پوشیده شده.در دودیواره جانبی ایوان بزرگ تصویر شکارگاه فرمانروای ساسانی دیده میشود . (آورزمانی:مجله وهومن:۱۳۷۷ :۱۱،۸) شکل ۳-۲۸- صحنه شاپور دوم و پسرش شاپور سوم ( سودآور: ۲۰۰۳: ۱۶۳) ۳-۱۷-۳- نقش برجسته خسرو دوم(خسروپرویز) نقش نقوش انتهای ایوان یعنی نقش تاجگیری فرمانروای ساسانی است. این نقوش از دیر باز مورد مطالعه وتحقیق قرار گرفته وبیشتر محققان ودانشمندان آن را متعلق به خسرو دوم (۵۹۰_۶۲۸م)فرمانروای ساسانی دانستهاند،در شناخت این نقش توسط هرتسفلد تحقیقات زیادی انجام گرفته است.در این نقش خسرو پرویز سنت تاجگیری ودریافت حلقه ی شهریاری از ایزدان را که بیش از دو قرن در بوته ی قرار گرفته ودر بین پادشاهان ساسانی متروک شده بود دوباره زنده نمود وبه شکلی نو در تاق بستان به تصویرکشید در اینجا خسرو پرویز حلقه سلطنت را در یک زمان از اهورامزدا و آناهیتا در یافت میدارد که بر طبق مدارک موجود یعنی نقش برجستههاای امر تا آن زمان بی سابقه به نطر میرسد زیرا فرمانروایان ساسانی مانند (اردشیراول)(شاپور اول)و(بهرام اول)حلقه ی شهریاری را از اهورا مزدا و(نرسی)آنرا از الهه آناهیتا دریافت میکند ودر مورد نقش تاج گیری (اردشیر دوم)نیز که در همین مکان به تصویر کشیده شده اهورا مزدا حلقه ی شاهی را به اردشیر اهدا نموده والهه(مهر)فقط بر این پیمان ناظر وگواه است ودر دست الهه مهر حلقهای دیده نمیشود.بنابراین گرفتن حلقه ی سلطنت از دوایزدبزرگ را باید فقط مخصوص خسرو دوم در تاق بستان بدانیم ،شکل(۳-۳۱). او با درایت کامل تصویر آناهیتا را در مراسم تاج بخشی قرار داد تا از اهمیت و اعتبار این ایزد بانو برای تحکیم قدرت معنوی خود سود بجوید. آناهیتا الهه ی بلند پایه وارجمندی که ساسانیان قبل از رسیدن به فرمانروایی و حکومت متولی و پرستار معبد او در شهر استخر بودند وبه نوشته مورخین مراسم تاج گذاری اولین وآخرین پادشاه ساسانی در آنجا انجام گرفت.اندیشه ی پدید آوردن صحنه ی تاج بخشی ودریافت حلقه ی شهریاری از ایزدان یکی از ویژگیهای مهم در روزگار فرمانروایان ساسانی به شمار میرفت آنها برای استوار نمودن پایههای فرمانروایی خود از اعتقادات مذهب آن روزگار در مواقع ضروری سود میجستد واین عمل به صورت یک خط مشی عمده واساسی ساسانیان در طول بیش از چهار قرن حکومت آنها بچشم میخورد.بسیاری از نقش برجستهها بیانگر این واقعیت تاریخی بشمارمیروند که نقش تاق بستان را آخرین نمونه آن را باید به حساب آورد. به این گونه خسرو پرویز در تاق بستان به مردم ایران زمین آگاهی داده است که ایزدان را سپاس میگذارد وفرایزدی ونشان شهریاری از جانب آنها به او اعطا گردیده وسزاوار هر گونه سروری وفرمانروایی است. (آورزمانی:مجله وهومن:۱۳۷۷ :۱۱،۸) شکل ۳-۲۹- نقش برجسته (خسروپرویز) ( سودآور:۲۰۰۳: ۱۶۳) ۳-۱۷-۴- نقش برجسته خسرو پرویز سوار اسب در انتهای ایوان بزرگ بر دیوار مقابل دو ردیف نقش برجسته حجاری شده است،این نقش برجسته در قسمت پایین قرار دارد که این سنگ نگاره پیکره سواره شاه تراشیده شده.پادشاه تاجی شبیه کلاهخود بر سردارد وجوشنی در برکرده که تا کلاهخود او میرسد وچهره او را میپوشاند .از زیر این زره جامه شاه نمایان است که با نقوش اژدهای بالدار تزئین شده،اونیزه بلندی که مخصوص جنگها ی تن به تن است در دست راست گرفته وبر شانه خود تکیه داده ودر دست چپ او سپرمدوری دیده میشود،سر وسینه اسب نیز با برگستوانی منگوله دار پوشیده شده شکل(۳-۳۲). تمام شواهد وقرائن بیانگر آماده شدن فرمانروا برای یک جنگ تن به تن میباشد.در سمت ر است فرمانروا ترکشی پر از تیر آویخته شده وعلامت فره ایزدی ونشانه شاهی به صورت حلقه منتهی به نوار در روی کپل اسب او نقر گردیده است.این تصویر متعلق به خسرو دوم مقلب به پرویز میباشدوتاجی که بر سر دارددقیقا"همان تاجی است که بر روی سکههای سال اول وبعضی سکههای سال دوم او دیده میشود. نوار مواجی در پشت کلاهخود اودر حال اهترازاست.این اسب به احتمال زیاد مرکب محبوب خسرو یعنی شبدیزمی باشد.در میان نقوش ساسانی این تصویر منحصر به فرد بوده ودر دیگر نگارهها مشابه آن به صورت منفرد دیده نشده است.(جوادی و آورزمانی: ۱۳۸۸: ۱۱۱) شکل ۳-۳۰- نقش برجسته خسرو پرویز سوار اسب ( جوادی: ۱۳۸۸: ۱۹۲) ۳-۱۷-۵- نقش برجسته صحنه شکار در طاق بستان در دوطرف طاق بزرگ دو شکارگاه زیبا(شکار گاه گراز وگوزن) از دوره خسرو پرویز ترسیم شده است.در شکار گاه دست راست شکارچیان از اطراف آهو وگوزن زیادی جمع کرده به محوطه شکارگاه میرانند. در بالای شکارگاه خسرو پرویز سواربر اسب ویکنفر زن چتری بالای سر او نگاه داشته است. در وسط پادشاه در حال شکار ودر پائین پس از خاتمه شکار دیده میشود.جمعی زن در بالای صحنه این شکارگاه نشسته وبرامشگری ونواختن ساز مشغولند ودسته دیگری دددررر کنار این شکارگاه ایستادهاند تا همینکه آهوئی شکار گردید او را بکناری کشیده بدنش را پاک وبر پشت شتران بسته وحرکت دهند.در دیوار سمت چپ طاق بزرگ شکارگاه گراز نمایش داده شده است .نقوش این شکارگاه بمراتب عالی تر از شکارگاه مقابل واز بزرگترین شاهکارهای هنر سنگتراشی ایرانیان بشمار میرود .در این جا خسروپرویز در قایقی ایستاده وسه قایق دیگردر نزدیک او در حرکتنند علفهای زیادی در این باتلاق روئیده شده وپنج صف فیل که در هر صف دوفیل وبر هر یک از آنها دونفرفیلبان نشسته ست گرازها از اطراف جمع کرده در جلوی پادشاه قرار میدهند.ده نفر دیگر در بالای این شکارگاه نشسته ومشغول دست زدنند،تا گرازها وحشت کرده ،فرار کنند تا شکار پادشاه را طبیعی نمایندشکل(۳_۳۳). خسرو پرویز در قایقی ایستاده و یک نفر زن به او تیر میدهد،شاه با کمانی که در دست دارد دو گراز را شکار کرده است یک نفر زن در قایق او نشسته چنگ مینوازد ودو نفر دیگر با پاروهای خود قایق شاه را حرکت میدهند.در قایقهای طرفین شاه در هر کدام پنج نفر زن نشسته وبا چنگهای ده سیمی ود مشغول نواختناند ور یک از این دو قایق را یک نفر به پاروی خود حرکت میدهد،همینکه گرازی سید شد فیلبانان آنرا بکنار میدان کشیده لاشه آنها را پاک وبا طناب بر پشت فیلهابسته بخارج میبرند.غیر از قایق اولی که خسرو پرویز در آن ایستاده مشغول شکار است قایق دیگری مانند قایق شاه رسم کردهاند که درو نفر پاروزن ویک زن چنگ نواز ویک نفر تیر دهنده با صورت شاه در حالی که کمانی در دست دارد ودور سر اوهاله نوری کشیدهاند نمایش داده شده ومعلوم میگردد این قایق صورت شاه را بعد از خاتمه شکار نمایش داده است. (آورزمانی:مجله وهومن:۱۳۷۷ :۱۱،۸) شکل ۳-۳۱- صحنه شکارگاه در طاق بستان (سودآور:۲۰۰۳: ۱۴۹) فصل چهارم: بررسی نقوش حیوانی در نقش برجستههای ساسانی فصل چهارم بررسی نقوش حیوانی در نقش برجسته های ساسانی ۴-۱- نقوش حیوانی در زمان ساسانیان شکل بعضی از حیوانات را بسیار بهتر از انسان نقش میکردهاند. در این فصل نقوش حیوانی که در نقش برجستههای ساسانی که در نقش برجستههای صخرهای وگچبریها دیده میشود را بررسی مینماییم. نقوش حیوانی در دوره ساسانی بیشتر مربوط به شکار حیوانات توسط پادشاهان بوده است ،ساسانیان بر این باور بودند که اگر قدرت آسمانی در وجود شخص شاه باقی است از پیروزی او در شکار معلوم میشده است وبه این سبب تصویر کردن شکار شاهانه وسیله و موضوع مناسبی برای کار هنرمندان در زمینههای گوناگون بوده است.حیواناتی که در ایرا باستان در صحنههای شکار تصویر شدهاند چهار گونهاند؛شیر ،بز کوهی ،گوزن،گراز،هریک از اینها به پشتوانه ی مفاهیم نمادین تصویر میشدهاند. تصاویر حیوانهایی که مظاهر ایزدی زرتشتیان بودند چون اسب، خرس، شیر، گراز و نوعی گاو نر بلند کوهان در دوران فعالیتهای اصلاح طلبانه ی کرتیر پدید آمدند تا زمان کرتیر و شاهنشاهی بهرام دوم آثار هنری رسمی ساسانی فاقد این نمونهها بودند. جانورانی با ویژگیهای عجیب از جمله جواهرات با نوارهای مواج که دور سر، گردن و بدنشان بسته شده است، و موجودات ترکیبی از جمله اسب بالدار و سگ پرنده با دم طاووس، دارند. مشخصه ی بارز سبک هنری ساسانی در هنرهای تزئینی، واحدهای تکی یا تکراری از نقوش مجزا یا یک جفت نقش روبرو یا پشت به پشت است. مشخصه ی دیگر آن حالت شاهانه، سبک بدن، چشم درشت خمار طلایی و نیم رخ آراسته به یک جفت شاخ بزرگ خمیده است که به طرز با شکوهی از روبرو تصویر شدهاند. این ویژگیها به جانورانی اهلی تعلق دارند که در نوع خودشان بهترین هستند. جلوه ی مشابهی از شکوه شاهانه و وقار، مشخصه ی بارز نقش مایه اصلی نمونههای دیگر هنرهای تزئینی است که در کارگاههای ساسانی تولید شدهاند لازم به ذکر است نقش اسب در نقش برجستههای صخرهای همواره بصورت مرکبی برای شاهان ساسانی دیده میشود که حالات و ترکیب بندی تصاویر نقش شده این اسبان دارای ویژگیهایی میباشد که به این خصوصیات اشاره خواهد شد. ۴-۱-۱- اسب ومفهوم سمبلیک آن مفهوم سمبلیک اسب آزادی،اندامی زیبا، انرژی خورشید، بخشندگی، پایداری، پیروزی،تحمل، حرکت، حس شنوایی، خیرخواهی دانش، زمان سپاسگزاری وقددانی، سرعت، فراوانی، فهمیدگی، نیرومندی، هوش، همچنین جنگ، خیره سری،سرسختی،لجاجت،غرور میباشد.مرکب خدایان، ابر،امواج باد، برق،پرتو نور، اسب که مرکب شیطان است.در نشانههای نجابت خانوادگی،آماده برای هر گونه خدمت در زمان جنگ یا صلح بوده است.(دادور،منصوری:۱۳۸۵: ۶۸) اسب از روزگاران کهن در اساطیر ملل مورد توجه بوده در میان اسطورههای برخی ملل اسب،همچون آدمی میتواند پایگاهی آسمانی نیز داشته باشد،موجودی باهوش ،با وفا ومؤثر در زندگی انسانها،وفاداری،قدرت وتوان وهمچنین سرعت او باعث شده است در اسطورهها جایگاهی رفیعی پیدا کند. وبه نگهبانی وتیمار این حیوان سودمند که به صفات تند وتیز وچابک ودلیر وپهلوان موصوف است اهتمام داشتهاند اعتقاد وباور بر این است که پوزییدون خدای دریاها نطفه ی خودش درآمیخته وبا باردار شدن خاک ،اسبی چون سیقیوس بوجود آمد. اسب در تمدن سومری کهن نقش اساسی ومهمی داشته است. درداستان آفرینش از میان ازلی،نخست آتش،عین اسبی که محل او درآب است وآفریدگار کاینات درتجسم مادی خود بصورت اسب در آمده است. در ایران باستان هم اسب از دیر زمان با ایرانیان یار بوده وبا همین چهار پای نیرومند است که سرزمین پهناوری از سند تا نوبه واز هند تا سواحل یونان مقهور هخامنشیان میشود وبه همین دلیل است که در فرهنگ ایرانیان ارزش این حیوان نجیب وزیبا شناخته ونیک داشته شده ودر پرورش وپرستاری آن کوشیدهاند. در فرهنگ ایران بویژه اسب وگردونه از زمان های کهن استفاده شده است. ایرانیان برای تداوم گردش خورشید وآسمان اسب را در پیشگاه خدای خورشید قربانی میکردند.مه از جمله ایزدانی است که بر گردونه مینوی نشسته است . در ادبیات «ودایی» جهان هستی بصورت اسب تجسم یافته است.فرشته نگهبان چهار پایان که در اوستا ،در واسپا (دارنده اسب سالم) خوانده شده دارای گردونه است،شاید با توجه به همین مسئله است که ،اسب را «شاه چرندگان»ودر میان چارپایان از همه نیکوتر دانستهاند.تشتر ،فرشته باران برای دست یابی به آبهای بارور به شکل اسب سفیدی در آمد وبا آپوش،دیو خشکی،که او نیز بصورت اسب سیاهی بودجنگید. ایزد بهرام در دهمین تجلی خود بصورت اسبی سفید وزیبا ظهورنمود.از لحاظ طرح کلی شهر شوش به شکل«باز» ساخته شده وشوشتر به شکل «اسب»است. بنابر آنچه گفته شد وبا توجه به اسطورههای آفرینش اسب به مفهوم هستی (در برخی موارد اصلا” بصورت «است»آمده) ستارهای از ستارگان رونده ،قوس یا برج نهم سال،یکی از مظاهر تجلی وظهور عالم امکان ،فرشته گردونه کش خورشید که هر روز از بام تا شام خورشید را راهبر است و…بصورت اسب تجسم یافته است. (دادور،منصوری:۱۳۸۵ :۶۸) ۴-۱-۱-۱- اسب درباور ایرانیان باستان در نزد ایرانیان باستان و هم امروز در میان ایلات و عشایر، اسب، یا ر همواره و همیشگی مردم و هم امروزه اپران زمین بوده و هست و به گاه پیروزی و سرفرازی دلیران در پی کارها ، جایی نمی توان یافت که از او نامی در میان نباشد.دراندیشههای و اسطورههای ایران باستان ، اسب هماره مورد ستایش بوده و از آفریدگان نیک دانسته شده است. اسب در اوستا و پارسی باستان ( زبان هخامنشیان)، aspa (اسب نر) و aspa یا aspi (اسب ماده) نامیده شده ، در سانسکریت asva و به لاتین equus در اوستا به واژه ی asyaspa به چم دارنده ی اسب تندرو و در پارسی باستان به aspabari که واژه ی اسب سوار از آن گرفته شده بر میخوریم.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
نظریه نوسازی بیش از یک سده است که راه تحول و تکامل را میپیماید. نظریهپردازان بسیار از مکتبهای فکری گوناگون پذیرفتهاند که بین دگرگونیهای فنی– اقتصادی و الگوهای منسجم و قابل پیشبینی دگرگونی فرهنگی– سیاسی ارتباط وجود دارد، اما بحث بر سر چگونگی رابطه علت و معلول بین آنها همچنان ادامه دارد: آیا دگرگونی اقتصادی سبب دگرگونی فرهنگی و سیاسی میشود، یا برعکس؟ مارکس، با تأکید بر موجبیت اقتصادی، استدلال میکند که سطح پیشرفت فنی هر جامعه تعیینکننده شکل نظام اقتصادی آن جامعه است و نظام اقتصادی به نوبه خود تعیینکننده خصوصیات فرهنگی و اقتصادی جامعه. فرضاً اگر پیشرفت فنی جامعهای در سطح آسیاب بادی باشد، اقتصادش بر پایه تولید کشاورزی در حد بخور و نمیر است، با تودهای از دهقانان فقیر که اشرافیت زمیندار بر آن حاکم میراند. ماشین بخار جامعهای صنعتی در پی میآورد که در آن بورژواها به مرتبه نخبگان حاکم دست مییابند و پرولتاریای شهری را استثمار و سرکوب میکنند. از سوی دیگر، وبر بر نقش فرهنگ تأکید میکند: فرهنگ صرفاً پدیده نظام اقتصادی نیست، بلکه به تنهایی میتواند در مقام یک علت در مقام یک علت عمده ظاهر شود؛ فرهنگ هم به رفتار اقتصادی شکل میدهد و هم از آن تأثیر میپذیرد. بدینسان، پیدایش اخلاق پروتستانی زمینه را برای ظهور سرمایهداری فراهم میآورد، و پدیده اخیر به نوبه خود به برپایی انقلاب صنعتی و انقلاب دموکراتیک یاری میرساند: این نگرش بر آنست که انواع نظامِ باورها، هم بر حیات اقتصادی و سیاسی تأثیر مینهد و هم از آنها تأثیر میپذیرد.
بعضی از پسینیان مارکس اولویت را از موجبیت اقتصادی (که بر اساس آن آرمانشهر انقلابی خودبهخود پدید میآید) به ایدئولوژی و فرهنگ منتقل کردند. بر این اساس، لنین استدلال میکرد که طبقه کارگر هرگز به تنهایی و به خودی خود نمیتواند به آگاهی طبقاتی لازم برای یک انقلاب ظفرمند دست یابد و از این رو کارگران را باید انقلابیون حرفهای پیشتاز که دارای آگاهی و بینش ایدئولوژیک هستند رهبری کنند. مائو حتی بیش از لنین بر نیروی تفکر انقلابی تأکید میکرد. او از مارکسیسم سنّتی گسسته بود میگفت لازم نیست چنین منتظر بماند تا با گسترش شهرنشینی و صنعتی شدن دستخوش تحول شود؛ اگر یک گروه منسجم ایدئولوژیک بتواند احساسات تودههای چینی را به جوش آورد، حتی در جامعهای دهقانی هم میتوان انقلابی کمونیستی به راه انداخت. پیروزی انقلاب کمونیستی چین در ۱۹۴۹ بر نیروهایی که از نظر منابع مالی و نیروی انسانی بر انقلابیون برتری فاحش داشتند ظاهراً تأییدی بود بر اعتقاد راسخ مائو به پیروزی نیروی شور انقلابی بر موانع مادی. از سوی دیگر، شکست دردناک مائو در جریان جهش بزرگ به پیش در ۱۹۵۹، محدودیتهای موجبیت ایدئولوژیک را به اثبات رساند: دستیابی به جامعهای نیازمند کارشناسانی متخصص و تودههایی راستاندیش است. ایدئولوژی فرد، هر چه که باشد، به هر حال بعضی از راه و روشها برای ساختن سیستم فاضلاب شهری یا کارخانه ذوب آهن به نتیجه مطلوب میرسند و بعضی نمیرسند. ۲-۲-۲ تفاوتهای نظریه اینگلهارت و نظریه نوسازی نظریه اینگلهارت، طرح بازسازی شده نظریه نوسازی است. این نظریه با این دعوی اصلی نظریهپردازان نوسازی که بین توسعه اقتصادی و دگرگونی فرهنگی و دگرگونی سیاسی ارتباط نزدیک وجود دارد که تا اندازهای قابل پیشبینی است موافق است.اما به نظر او بعضی از شیوههای دگرگونی محتملترند، زیرا منظومههای خاصی از ارزشها و باورها و نهادهای سیاسی و اقتصادی یکدیگر را تقویت میکنند، در حالی که در موارد دیگر چنین نیست. اگر یکی از عناصر جامعه بر ما معلوم باشد میتوانیم با دقتی بسیار بیش از یک سنجش تصادفی، درباره سایر عناصر آن جامعه دست به پیشبینی بزنیم. با آنکه اینگلهارت با مارکس، وبر و پسینیان آنها در این نکته همباور است که دگرگونیها بیش از آنکه تصادفی باشند، در مسیرهای قابل پیشبینی ظاهر میشوند، در چهار نکته عمده زیر با بیشتر نظریهپردازان نوسازی همسو نیست: ۱) دگرگونی در مسیری خطی، یعنی بیوقفه و تا ابد در یک سود ادامه نمییابد، بلکه عاقبت روزی به نقطههای بازده نزولی میرسد، چنانکه در طی یکی دو دهه گذشته سمت و سوی تحولات تغییر کرده است.( جهت توسعه در ربع قرن اخیر دگرگون شده است و این دگرگونی به اندازهای آشکار است که ترجیح داده میشود به جای اصطلاح رایج «نوسازی» از «پسانوسازی» سخن استفاده شود. اصطلاح «پسامدرن» به معانی گوناگون به کار رفته است و حتی به مرز موجبیت فرهنگی میرسد، یعنی ادعا میشود که فرهنگ تقریباً به طور کامل به تجربیات انسانی شکل میدهد بدون آنکه هیچ واقعیت بیرونی آن را محدود کند. با اینهمه، اصطلاح پسامدرن دربرگیرنده پیامی مهم است و آن اینکه فرایند معروف به نوسازی دیگر پیشاهنگ نیست و دگرگونی اجتماعی اکنون در سویی اساساً متفاوت سیر میکند. نشانه های چنین جامعهای: روی بر تافتن از تأکید بر کارایی اقتصادی، اقتدار دیوانسالارانه و عقلانیت علمی که مشخصه های نوسازیاند، و رویآوردن به جامعهای انسانیتر که فضای بازتری برای استقلال فردی، تنوع و بیان نفس فراهم میآورد. ) ۲) روایتهای پیشین نظریه نوسازی بر موجبیت – باوری استوار بودند : روایت مارکس مبتنی بر موجبیت اقتصادی، و روایت وبر متمایل به موجبیت فرهنگی است. اینگلهارت معتقد است روابط بین اقتصاد، فرهنگ و سیاست به گونهای است که یکدیگر را متقابلاً تقویت میکنند، چنانکه این قاعده در مورد اندامههای زیستی نیز صدق میکند. بیمعناست که بپرسیم در بدن انسان ماهیچهها «به راستی» نقش اساسیتری دارند یا دستگاه گردش خون، یا دستگاه عصبی، یا دستگاه تنفسی؛ هر یک از این دستگاه ها نقشی اساسی و حیاتی دارد و هر کدام از کار باز بماند، کل بدن از کار میافتد. نظامهای سیاسی و اقتصادی نیازمند نظامهای فرهنگی پشتیباناند و اگر از این پشتیبانی محروم باشند ناگزیرند بر اجبارِ صرف تکیه کنند که تقریباً هیچگاه ثبات و دوام نداشته است. در مقابل، نظام فرهنگیی که با نظام اقتصادی مرتبط با آن تناسب نداشته باشد، دوام نمیآورد. باور به موجبیت اقتصادی، موجبیت فرهنگی و موجبیت سیاسی، هر سه از مصادیق سادهانگاری است. گرایش این نظامها به روابط علّی دو سویه است؛ اگر یکدیگر را تقویت نکنند دوام نمیآورند. اینگلهارت بیان میکند: با موجبیت فرهنگی که گاه با مفهوم پسامدرنیسم درمیآمیزد موافق نیستیم. این نظر نویسندگان پسامدرن بیشک درست است که از دریافت هر کس از واقعیت از نوعی صافی فرهنگی میگذرد. علاوه بر این، هر چه جوامع از دنیای اقتصاد کمیابی که در آن ضرورت اقتصادی رفتار آدمیان را تا حدود زیادی محدود میکند، به دنیایی متمایل میشوند که در آن آدمیان میتوانند اراده خود را به گونهای فزاینده بر محیط بیرونی اعمال کنند و به طور کلی فضای بازتری برای انتخاب فردی فراهم میشود، عوامل فرهنگی هم پیوسته جایگاه مهمتری در متن تجربه انسان مییابند، و این است دلیل آنکه چرا بینش پسامدرن پیوسته آبرو و اعتبار بیشتری به دست آورده است. اما اینگلهارت با این عقیده که سازه فرهنگی یگانه عامل شکلدهنده به تجربه بشریست موافق نیست. به نظر او واقعیت عینی هم در کار است که در عالم خارج، چه در مناسبات اجتماعی و چه در علوم طبیعی حضور دارد. نقش واقعیت بیرونی زمانی که به شکل آخرین حربه سیاست، یعنی خشونت، ظاهر میشود قاطعیت و سرنوشتساز است : وقتی کسی را هدف گلوله قرار میدهید میمیرد. از منظر اینگلهارت جایگاه پدیده اجتماعی در میانه این دو حد است. رفتار آدمیان به شدت از فرهنگی که در آن پرورده میشوند تأثیر میپذیرد، اما میزان این تأثیرپذیری را یک سلسله عوامل عینی تعیین میکنند. ۳) اینگلهارت با دیدگاه قوممدارانه کسانی که نوسازی را با «غربیشدن» برابر میدانند موافق نیست: از دیدگاه او در یک دوره تاریخی، نوسازی متمرکز در غرب بوده است اما؛ امروز نوسازی آشکارا فرایندی جهانی است که از بعضی جهات، آسیای خاوری رهبری آن را بر عهده دارد. از همین منظر، تفسیری نو از تز ماکس وبر (۵ – ۱۹۰۴) درباره نقش اخلاق پروتستانی در توسعه اقتصادی به دست میآید. نظر وبر در این خصوص که ظهور پروتستانیسم تأثیری قاطع در نوسازی اروپا داشته است، درست و متین است. با اینهمه تأثیر و نفوذ آن صرفاً ناشی از آیین پروتستانی جایگزین آن نوع از هنجارهای مذهبی شد که در بیشتر جوامع پیشاصنعتی رواج دارد و مانع پیشرفت اقتصادی میشود. پروتستانیسم پدیدهای صرفاً غربی است اما عقلانیت فزونطلب چنین نیست. درست است که صنعتی شدن نخست در غرب روی داد، اما بر آمدن غرب فقط روایتی از روایتهای نوسازی است. ۴)برخلاف نظر بعضی از نظریهپردازان نوسازی، دموکراسی از عناصر ذاتی فرایند نوسازی نیست. بَرینگتون مور (۱۹۶۶) نشان داده است که کمونیسم و فاشیسم عمدهترین بدیلهای دموکراسیاند اما وقتی جوامع از مرحله نوسازی پا به عرصه پسانوسازی، موجی از دگرگونیهای خاص بیش از پیش زمینه را برای دموکراسی هموار میکند و کار به جایی میرسد که برای ایستادگی در برابر این موج بهای گزافی باید پرداخت.( اینگلهارت، ۱۳۷۷، نشریه ارغنون. شماره ۱۳، صص ۱-۳۴.) قبل از شرح جزئیات نظریه اینگلهارت و در راستای همین بخش به صورت مجمل دلایل اینگلهارت درباره چرخش جوامع از مدرن به پسامدرن شرح خواهد داده شد. نظریه اینگلهارت: به زعم اینگلهارت دگرگونی فرهنگی فرایندی جهانی است و مربوط به جایگزینی نسلی است. مبنای این تحول در جامعه غرب در نتیجه رونق اقتصادی بوده است که از لحاظ تاریخی در کشورهای غربی رخ داده است. دگرگونی فرهنگی جوامع پیشرفته صنعتی از چند دهه گذشته و پس از پیشرفتهای اقتصادی و تکنولوژیکی و مسایل اجتماعی که موجب تغییرات تدریجی فرهنگی در ارزشهای مادی و فرامادی و بالتبع منجر به تغییر خواست مردم و نگاه آنان به زندگی شده است، شکل گرفته است. به نظر اینگلهارت، فرهنگ، نظامی است از نگرشها، ارزشها و دانشی که به طرزی گسترده در میان مردم مشترک است و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. در حالی که طبیعت انسانی از لحاظ زیستشناختی فطری و عمومی است، فرهنگ فرا گرفته میشود و ممکن است از یک جامعه به جامعه دیگر تغییرکند (اینگلهارت ۱۳۷۳: ص۹۱) کتاب دیگر اینگلهارت در همین زمینه در سال ۱۹۷۰به نام « انقلاب آرام» منتشر شد که طی آن دگرگونی فرهنگی از طریق جایگزینی جمعیت یک نسل به جای نسلی دیگر برسی شده است. میدانیم که فرهنگ در پاسخ به دگرگونیهای اقتصادی و تکنولوژیکی تغییر مییابد و این رابطه دو سویه است چرا که امروزه دگرگونی فرهنگی و تغییرات وابسته بدان بسیاری از جهت گیریها و فرایند توسعه را در جوامع پیشرفته و همچنین در جوامع در حال گذار تحت تاثیر قرار داده است (آزاد ارمکی ۱۳۸۳،ص۲۱). ۲-۳- چارچوب نظری از آنجایی که هدف اصلی پژوهش حاضر تطبیق و آزمون نظریه اینگلهارت در مورد تحول فرهنگی بر تحولات فرهنگی جامعه ایران است، نظریه خاص این تحقیق نظریه اینگلهارت در کتاب “تحول فرهنگی در جوامع پیشرفته صنعتی” است که در قالب نظریههای برد متوسط در جامعه شناسی میگنجد. اما داده های خام در مورد جامعه ایران که تحقیق حاضر بر مبنای آنها انجام شده، براساس رویکرد کلان پارسونزی نسبت به ارزشها و نگرشهای افراد در جامعه بدست آمده است (ارزشها و نگرشهای ایرانیان, ۱۳۸۲) ( دلایل دیگر انتخاب این رویکرد در بخش ۲-۳-۱ عنوان شده است) بر این اساس چارچوب نظری تحقیق حاضر مشخصا تلفیقی است از نظریه ارائه شده توسط اینگلهارت در مورد تحول فرهنگی و نظریه عمومی کنش پارسونز. این تلفیق را میتوان در قالب گنجاندن یک نظریه برد متوسط در بستر یک «رویکرد نظری کلان»[۲] در باب فرهنگ، جامعه و مهمترین مولفه های آنها قرار داد. بر مبنای آنچه گفته شد، در این قسمت ابتدا مهمترین رویکردهای نظری نسبت به مفهوم فرهنگ به منظور مشخص نمودن جایگاه رویکرد پارسونزی نسبت به این مفهوم در میان رویکردهای نظری دیگر، مورد تشریح قرار گرفته است. سپس خلاصه ای از مهمترین محورهای نظریه کنش بیان شده است؛ در ادامه نیز نظریه اینگلهارت در کتاب تحول فرهنگی مورد بحث قرار گرفته و در نهایت تلفیق میان رویکرد کلان پارسونزی نسبت به فرهنگ با نظریه تحول فرهنگی اینگلهارت یا به عبارت بهتر جایگاه نظریه اینگلهارت در نظریه عمومی کنش بیان شده است. ۲-۳-۱- رویکردهای نظری به مفهوم فرهنگ از نظر نگارنده یکی از بزرگترین ضعفهای علم جامعهشناسی در ایران و بالطبع یکی از مهمترین دلایل عدم رشد کافی این علم و نفوذ کم آن در جامعه (به نسبت دیگر علوم) همانا مشخص نبودن مرزهای مفهومی در این علم است, هرچندکه دیگر علوم انسانی نیز در ایران از این معضل درامان نیستند. با وجود آنکه در علوم انسانی در مقایسه با علوم طبیعی به دلیل وجوه انتزاعی و غیرعینی مفاهیم، مرزبندیهای دقیق مفاهیم از یکدیگر با موانع بسیاری مواجه است اما تلاش برای مشخصتر نمودن و روشنتر نمودن این مرزها است که این علم را به این مرحله از بلوغ و تکامل رسانده است. تا سخنی مشخص و واضح نباشد نه میتوان آن را قبول نمود و نه میتوان درباره آن نقد نوشت و این درحالی است که چنین علومی تنها با شکلگیری این دو فرایند، متکامل و فربه میشوند. ظهور مکاتب گوناگون و مرزبندیهای میان آنها و همچنین مرزبندیهای نظری درون مکاتب و وابسته بودن هر نظریهپرداز به مکتبی خاص شاهدی بر مدعای محقق در این زمینه است. شاید برخی، محدودیتهای زبان فارسی را به عنوان عامل اصلی این مشکل در حوزه علوم انسانی در ایران تلقی نمایند، همانگونه که یکی از مهمترین عوامل رشد فلسفه در آلمان را ظرفیت زبان آلمانی در خلق مفاهیم متعدد و پیچیده برمیشمارند، اما با نگاهی به تولیدات فلسفی و فقهی فارسیزبانان و مشاهده دقت و نظم آنها در برخی کارهایشان این فرضیه کمرنگ میشود و علت اصلی ضعف و ابهام موجود در این زمینه به صاحبنظران و نظریهپردازان در این علوم بازمیگردد. اگر نگاهی به «عنوان» پژوهش حاضر بیندازیم به کلمات تحول، فرهنگ، ایرانیان، نظریه اینگلهارت، تطبیق، ارزشها و نگرشها برمیخوریم. روشن است که هریک از ما از کلمات فوق تعاریف گوناگونی در ذهن داریم که ممکن است با هم متفاوت و حتی متضاد باشند بنابراین قبل از وارد شدن به مباحث اصلی پژوهش، تعریف چارچوبی نظری و مفهومی که در آن بتوان مفاهیم فوق را در یک نظم منطقی در کنار یکدیگر انسجام بخشید ضروری است. این فضا در واقع مکتبی[۳] است که ما میتوانیم نظریه اینگلهارت را درون این مکتب توضیح و مورد بررسی قرار دهیم. برای روشن ساختن اهمیت این موضوع و لزوم تعریف مفاهیم در یک فضای نظری عام در ابتدا تعاریف مختلف از فرهنگ در حوزه های نظری گوناگون را مورد توجه قرار میدهیم. پیرامون فرهنگ سخنهای بسیاری گفتهاند و تعاریف متعددی نیز برای این مفهوم مطرح شده است. یکی از دلایل تعدد تعاریف، مشخص نبودن مرز این مفهوم با دیگر مفاهیمی چون ارزش، علم، هنر، رسم و رسوم، تکنولوژی و دیگر دستاوردهای بشری است، آنچنان که برخی فرهنگ را در کلیترین معنای آن درنظر گرفته و آن را شامل تمام دستاوردهای مادی و معنوی بشر دانستهاند. روشن است که هرچه تعریف از فرهنگ کلیتر و فاقد مرزهای مشخص از مفاهیم همجوار آن باشد، استفاده از این واژه و کاربرد آن در تبیین مسائل نیز مبهمتر و همراه با مشکلات بسیاری خواهد بود. دنیکوش در کتاب «مفهوم فرهنگ در علوم اجتماعی»[۴] رویکردهای زیر را نسبت به این مفهوم برمیشمرد: - رویکرد عامگرایانه به فرهنگ: ادوارد بارنت تایلور، مردمشناس انگلیسی، معتقد است فرهنگ یا تمدن، در گستردهترین معنای مردم شناختی خود، آن کل پیچیدهای است که شناختها، باورها، هنر، اخلاق، حقوق، آداب و رسوم و دیگر تواناییها، یا عاداتی که به وسیله انسان به عنوان عضو جامعه کسب میگردد را شامل میشود (کوش، ص۱). - رویکرد خاصگرایانه به فرهنگ: به نظر بواس تفاوت اساسی میان گروه های انسانی، از نوع فرهنگی است نه نژادی، او به نوعی ابداعکننده روش تکنگاری در مردمشناسی است. نسبیگرایی فرهنگی بواس، علاوه بر یک اصل روششناختی مستلزم تصویری نسبیگرایانه از فرهنگ نیز هست. در نظر او هر فرهنگ منحصر به فرد و خاص خود آن جامعه است. سراسر آثار بواس حاوی کوششی برای پیبردن به تفاوتهای فرهنگی است(کوش، ص۳۰-۳۵). - رویکرد وحدتگرا: تصور از جامعه در تفکر دورکیم بر تصور او از فرهنگ و یا تمدن تأثیری تعیینکننده داشت. در نظر او تمدنها نظامهایی پیچیده و منسجم را تشکیل میدهند. او نظریه وجدان جمعی را بیان کرد که به نوعی صورتی از نظریه فرهنگی است. به نظر او در هر جامعهای یک وجدان جمعی وجود دارد که از تصورات جمعی، آرمانی، ارزشها و احساسات مشترک همه افراد این جامعه ساخته شده است(کوش، ص۴۰-۴۶). - رویکرد کارکردگرایانه: مالینوفسکی که کارکردگرایی را به منظور تجزیه و تحلیل فرهنگ صورتبندی نموده است، برای توضیح کیفیت کارکردی فرهنگهای مختلف، نظریه نیازها را طرحریزی کرد بدین معناکه کارکرد عناصر تشکیلدهنده یک فرهنگ، ارضای نیازهای اساسی انسان است. فرد شماری از نیازهای فیزیولوژیکی را احساس میکند که الزاماتی اساسی را مشخص میکند، فرهنگ دقیقاً پاسخ کارکردی به این الزامات طبیعی را ارائه میدهد. فرهنگ با ایجاد نمادهایی که راهحلهایی جمعی (سازمان یافته) برای نیازهای فردی مشخص میکنند، به این الزامات پاسخ میگوید(کوش، ص۵۶). - رویکرد تحلیل ساختی: از منظر لویاشتراوس هر فرهنگ را میتوان همچون مجموعهای از نظامهای نمادی در نظر گرفت که در ردیف نخست آنها زبان، مقررات زناشویی، روابط اقتصادی، هنر، علم و مذهب جای دارند. همه این نظامها، بیان جنبههایی از واقعیت فیزیکی و واقعیت اجتماعی و از همه مهمتر، بیان روابطی که این دو نوع واقعیت بین خود و روابطی که نظامهای نمادین خود با یکدیگر برقرار کردهاند را هدف قرار میدهند (کش، ص۶۸). ۴ عقیده اساسی اشتراوس پیرامون مفهوم فرهنگ عبارتند از: ۱- فرهنگهای مختلف با نوعی الگو[۵] مشخص میشوند. ۲- انواع ممکن فرهنگ به تعداد محدود وجود دارد ۳- مطالعه جوامع ابتدایی بهترین روش برای مشخص کردن ترکیبهای ممکن میان عناصر فرهنگی است ۴- این ترکیبات میتوانند برای خود مستقل از افراد موردمطالعه قرار گیرند (دنیکوش، ص۲۰۳). - رویکرد کنش متقابلگرایانه به فرهنگ: ساپیر بیان میکند که جای واقعی فرهنگ در کنشهای متقابل فردی است. در نظر او، یک فرهنگ، مجموعهای از معانی است که افراد یک گروه مشخص از طریق کنشهای متقابل با یکدیگر منتقل میکنند. او معتقد بود که به جای پرداختن به تعریفی از فرهنگ از طریق جوهر یا ذاتی مفروض، بهتر است به تحلیل فرآیندهایی توجه شود که از طریق آنها، فرهنگ ساخته و پرداخته میشود (ساپیر، ۱۹۴۹, به نقل از: کوش, ص۸۵). با توجه به گستردگی این تعاریف و تفاوتهای ذاتی و اساسی این رویکردها با یکدیگر تعریف فضایی که بتوان دقیقاً مفهوم فرهنگ را در آن مشخص نمود و تحولات آن را تعریف کرد لازم و ضروری به نظر میرسد. رویکرد نظری عامی که نگارنده به این منظور در پایاننامه خود بکار گرفته است نظریه کنش پارسونز است. دلایل انتخاب این رویکرد: دلایل اصلی انتخاب نظریه کنش پارسونز به عنوان رویکرد نظری عام پژوهش به شرح زیر است: الف- دلیل اصلی انتخاب این رویکرد آن است که به نحوی میتوان نظریه اینگلهارت را درون این چارچوب نظری جای داد به این صورت که نظریه اینگلهارت میتواند مولفههایی از نظریه کنش پارسونز را به هم مرتبط کند و رابطهای را میان این مؤلفهها بیان کند. در قسمت چارچوب نظری به طور مفصل درباره تلفیق بخشهایی از این دو نظریه بحث شده است. ب- دلیل دیگر انتخاب این رویکرد آن است که این نظریه یکی از جامعترین و پرنفوذترین نظریهها در حیطه جامعهشناسی به صورت خاص و حتی علوم انسانی به صورت عام میباشد و این در حالی است که دقت، جزئیات و مرزهای مؤلفهها در این نظریه جایگاه خود را به خوبی حفظ کردهاند و شاید بتوان یکی از دلایل نفوذ بیش از حد پارسونز به مدت ۲ دهه در جامعهشناسی آمریکا را همین موضوع دانست (ریتزر، ص۸۱). نظریه پارسونز به گونهای است که همه علوم اجتماعی را در برمیگیرد و حتی ارتباط آن علوم (جامعهشناسی، اقتصاد، روانشناسی، علم سیاست و …) با یکدیگر و مرزهای آنها را به خوبی نشان داده و از هم متمایز میسازد. در واقع نظریه کنش نظریهای است جامع درباره انسان و محیط و قطعا به دلیل این جامعیت و دقت از پیچیدگیهای فراوانی برخوردار است. بنابراین انتخاب آن با وجود آنکه ممکن است بر پیچیدگیهای نظریه اینگلهارت بیفزاید ولی به خوبی جایگاه این نظریه(اینگلهارت) را در چارچوب یک نظریه کلیتر بیان میکند. ج- محققین در یکی از مهمترین پیمایشهای استفاده شده در این پایاننامه یعنی پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان (موج دوّم۸۲) دقیقاً از نظریه کنش پارسونز به عنوان چارچوب نظری پیمایش استفاده کردهاند (چلپی،۱۳۸۳). این در حالی است که سایر پیمایشها نیز ساختار و سؤالاتی شبیه به پیمایش فوق دارند و این امر نشاندهنده آن است که پیمایشهای انجام شده به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم متأثر از نظرات پارسونز بودهاند. مفاهیم را در بخش تعریف مفاهیم نظری بیان میکنیم. د- هرگاه که از ارزش و نگرش صحبت میشود نظریات پارسونز به ذهن خطور میکند. مفاهیم ارزش و نگرش از اصول و پایه های مفهوم فرهنگ در نظریه پارسونز است. در نظریه اینگلهارت نیز از این مفاهیم استفادههای بسیاری شده است. از طرفی دیگر پایه های نظری اینگلهارت مبنی در تعامل دوجانبه فرهنگ و اقتصاد را میتوان به مفهوم سیستم در نظریه پارسونز بسیار مرتبط دانست. در این قسمت نظریه کنش را شرح میدهیم و جایگاه نظریه پارسونز را در این رویکرد کلی(نظریه کنش) مشخص میکنیم. ۲-۳-۲- نظریه عمومی کنش: از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ پارسونز سه جلد کتاب منتشر میکند: - طرح یک نظریه عمومی کنش[۶] (با همکاری ادوارد شیلز، کلاید کلوکهن ۱۹۵۱) - نظام اجتماعی[۷] (۱۹۵۱) - کارنوشتههایی درباره نظریه کنش[۸] این سه جلد کتاب در مجموعه آثار پارسونز نقطه عطفی به شمار میآیند. زیرا در این مجموعه است که پارسونز عناصر اساسی نظریه کنش را به صورتی قطعی معرفی میکند. مفهوم کنش اجتماعی سرآغاز تمامی نظریه پارسونز که در عین حال آن را در چارچوبی بسیار وسیع نیز جای میدهد، مفهوم کنش اجتماعی است. کنش اجتماعی در معنایی که پارسونز آن را بیان میکند شامل همه رفتارهای انسانی است که انگیزه و راهنمای آن معانی است که کنشگر آنها را در دنیای خارج کشف میکند. بنابراین، ویژگیهای اصلی کنش اجتماعی در حساسیت کنشگر به معانی چیزها و موجوداتی است که در محیط هستند و نیز آگاهی یافتن به این معانی و واکنش به پیامدهایی است که آنها موجب میشوند. کنش اجتماعی که تمامی نظریه پارسونز بر محور آن تدوین شده است، از چهار عنصر زیر تشکیل شده است:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
امر واقع
تشدید یا رزنانس
همجواری دو سطح احساس (یا دو تاش یا دو رنگ یا دو فرم دفرمه )
-
- سطح ترکیب بندی زیباشناسی
امر واقع تصویری
نمودار
دو رنگ مکمل (منطقه خاکستری)
فصـــــــــل چهارم آفرینــــــــــــش
واژه «تمایل، یا کوشش» ، (در فرانسه conation و از ریشه conatus به معنی تلاش، گرایش، میل، کوشش و آفرینش) را میتوان در ارتباط آفرینش به کار گرفت (Escobas,2014). این واژه برای حفظ و ابقا خود به کار میرود؛ یا از آن به نوعی اینرسی میتوان یاد کرد. باید کوشش کنم خودم را حفظ و بازآفرینی کنم و گرنه از دست میروم یا غرقه در آشوب میشوم. همانگونه که هر شی یا موجود دیگر برای ایستادن در پایدارترین شکل خود تلاش میکند. از طرف دیگر، اشیا و چیزها باید از خود خارج شوند و خودشان را در من بازبیافرینند. با اینکه در آنها هستم، آنها مستقل از من هستند. آنها به صورت هستی فی نفسه، هر لحظه از تصرف من میگریزند و من هر دم با بیرون آمدن خود و جذب آنها در یک فضای میانه، آفرینش آنها را ترتیب میدهم. آفرینش آنها یا حفظ آنها که از خودشان بیرون آمدهاند در خودم . به عبارت دیگر قادرم که آنها را در خود بازآفرینی کنم. این دو بیرون شدگی، یک جایی در این میان به هم بر خورد میکند. نزد هایدگر یکی از لحظهها فروبستگی و دیگری گشودگی است. به باور ملدینه یکی از این لحظهها از خودبرونشدگی انبساطی [۲۶۹] است و دیگری تفکر یا تأمل یا برگشتِ انقباضی[۲۷۰] است. این حالت انبساطی چیزی را وضع میکند و حرکت انقباضی چیزها را به هم پیوند میدهد. یک حرکت دو گانگی بیرون آمدگی و جذبشدگی میان من و چیزهای جهان صورت گرفته است. در پدیدهشناسی آفرینش به تعبیر همان آشکارگی به کار میرود. وجود داشتن به چه معناست؟ از خود بیگانه شدن یا Ex-sister یا بیرون ایستادن در معنای دقیق، خود را خارج از خود نگه داشتن، خود را پیش از خود نگه داشتن[۲۷۱] و خود را «هویدا» نگه داشتن است. در نتیجه شرط اساسی هر آفرینشی، همانند شرط اساسی هر وجود، آشکارگی است (ibid).
-آفرینش نزد دلوز کوناتوس یعنی در چرخه استمرار ماندن و خود را به هر تعبیری حفظ کردن؛ کوناتوس و اینرسی به معنای حرکتِ در جا یا شدنِ در جا است، بدون اینکه انتقالی صورت گیرد. کوناتوس یعنی در برابر نیروهایی که از محیط و قلمرو وارد میشود تا تو را از هم بپاشد، مقاومت کردن. اینرسی یعنی میل به بازگشت به حالت اولیهای که داشتهایم، حتی اگر حرکت در یک نقطه بینهایت کوچک روی دهد. دلوز در این باره میگوید: ایده کوناتوس «یعنی هر چیزی میل دارد تا در هستی خویش پابرجا بماند، در لاتین کوشش همان کانور است تلاش یا میل کردن، همان کوشش برای حفظ ذات» (دلوز، ۱۳۹۲ (ج): ۸۴) در محدودهی یک “حد” است. فرق آفرینش دلوز با دیدگاه پدیدهشناسی در این است که آفریدن ؛ لزوما کوناتوس به معنی پدیده شناسی نیست. دلوز برای آفریدن ما را دعوت میکند به بریدن و گسستن حد و محدوده، نه اینکه در بیتعادلی غرقه شویم و از هستی ساقط گردیم، بلکه باید تلاش شود تا “حدِ” محدوده کننده را بشکنیم و هستی را نه منوط به کوناتوس و حد که منوط به هماهنگی و تغییر با همان حالت شکستن و گسستنِ محدوده تعریف کنیم. چیزی مهیب و عظیم ، و هضم ناشدنی رخ میدهد که طی آن نمیتوانم خود را بازیابم و آن را در خود بازآفرینی کنم، بنابراین از خود فراتر میروم و از خودم برکنده میشوم. اگر در محدوده یا حد جهان متعارف باقی بمانیم هیچگاه قادر به آفرینش نخواهیم شد. آفریدن یعنی شکستن زنجیره جهان متعارف. آفریدن یعنی تلاش برای هماهنگی با مسیر تازهای که الگوهای تکراریِ “هستن” یا “وجود داشتن” را میشکند و تلاش برای هماهنگی با خطِ گریزی که از محدوده یا حد فراتر میرود. و این تأکید دلوز بر خارج و نیروها به جای امر گشوده یا آشکارگی است. اگر بتوانم متفاوت بیافرینم، هستم، و اگر هستم متفاوت میافرینم. «قطعاً متفاوت شدن از ] …..[ نیروی درونی و انفجاری ناشی میشود که زندگی حامل آن است» (دلوز، ۱۳۹۲ (ج): ۲۳۰)، زیرا یگانه معنای هستی تفاوت و یگانه معنای آفریدن نزد دلوز متفاوت آفریدن یا آفریدن چیزی متفاوت است. نه حفظ کردن الگوها و چیزها در همان حالتی که بودند، هستند و خواهند بود. دلوز از مفهوم آفرینش در حوزههای مختلف استفاده میکند. هر کسی که میاندیشد میآفریند. هنرمند، فیلسوف، دانشمند هر یک به طریقی میاندیشند، اما «مفهومِ آفرینش با هنر پیوند بیشتری داشته است تا با علم یا فلسفه. نقاش چه میآفریند؟ خط و رنگ. این بدان معناست که خط و رنگ داده شده نیستند، بلکه محصول گونه ای آفرینشاند. آنچه را داده شده است در تحلیل نهایی میتوان «جریان» نامید که به یک تعبیر همان سیلان کلیشهها وتصاویر است. جریانها هستند که داده شده اند، و آفرینش عبارت است از بریدن، سازماندادن و متصلکردنِ جریانها، چنان که حول و حوشِ نقاطِ تکینِ برآمده از جریان، آفرینشی شکل بگیرد» (deleuze,1983). آفرینش هنری یعنی در یک جریانِ سیال، خدشه وارد کردن – قطعههایِ جریان را در پیوند و رابطه ضروری وارد کردن. خود را به جریان سپردن و در گردونهی چرخهی الگوها بودن، آرامشبخش است بنابراین آفرینش با یک جور درد و رنج عجین میشود رنج آفرینش. همانطور که مارگوت بیکل[۲۷۲] در شعرِ سکوت سرشار از ناگفتههاست میگوید: «زخمزننده، مقاومتناپذیر، شگفتانگیز و پر رمز و راز است آفرینش و همه چیزها که شدن را امکان میدهد» در کنش نقاشی فرایند آفرینش دارای سه مرحله است. ۱) رویارویی با کلیشه-تصویرها؛ ۲) لکهدار کردن و از ریخت انداختنِ کلیشه-تصویرها و خلق از آشوب. ۳) تبدیل آشوب به «نمودار» که زمینه ظهورِ فیگور جدید است. گرچه نقاشی یک کنش است و آفرینش یک فرایند، اما منظور فرایند تولید، توزیع و مصرف نیست؛ فرآیندی است که در طی آن اثری ایجاد می شود که موید و حافظ احساس است. مفاهیم دلوزی، در هنر در راستای مقاصد سرمایهداری سمت و سو نمیگیرند. سازوکاری که دلوز در تشریح فرایند آفرینش در نظر میگیرد، اتفاقاً راه حلی است برای رهایی هنر از دام سرمایهداری. قبل از اینکه به مراحل فرایند آفرینش بپردازیم سعی میکنیم توضیح شفافی درباره تصویر –کلیشه بدهیم. -تصویر-کلیشه شاید به این نکته پیشتر هم اشاره کرده باشیم، اما در تفکر دلوزی، تصویر ، تصویر چیزی و برای کسی نیست. با تعمیم این مسئله به هنر میتوانیم بگوییم هر اثر هنری یک تصویر است. تصویر به معنای سزانی آن . چنان که وقتی در مقابل تابلوی سزان میایستیم دیگر نه از شی بازنمودی و تقلیدِ طبیعت خبری هست و نه از بازنمودنِ شخصیت هنرمند. این تصویر چه تجسمی چه غیرتجسمی و چه به صورت تک باشد و چه مانند معماری، یا سینما به عنوان مجموعه یا سلسلهای از تصاویرِ اثر گذار و اثر پذیر باشد، باز هم با تصویر روبروییم، «هر تصویری تحت تأثیر هر تصویر دیگر در همه ابعاد و اجزایش تغییر میکند» (دلوز، ۱۳۹۲ (الف): ۱۲۴). تصویر، خود، چیز است نه اینکه تصویر چیزی باشد.کارل روسمان در رمان امریکا اثر فرانتس کافکا، این سیلان تصویر و کنش و واکنش آنها را در سطح خیابان اینگونه توصیف میکند: «…..تصاویری که هر لحظه از نو ساخته میشد و از دل خود آمیزهای تازه، متنوع و وحشیتر ازصدا گرد و خاک و انواع بو به هوا بلند میکرد، همهی اینها با هم یکی میشد، نوری شدید به میانشان رخنه میکرد، و دوباره انبوه اشیا را از هم می گسست، به این طرف و آن طرف میبردشان و دوباره با ولع به شلوغی باز میگردشان» (کافکا، ۱۳۸۹: ۸۳). آنچه کارل روسمان میبیند، تصویر است، حتی آنچه میشنود و میبوید نیز تصویر است. انبوهی از تصویر در کنار هم سطحی درونماندگار میسازند و وا میسازند. دلوز در درسگفتارهای خود دربارهی نقاشی میگوید: سیلاب یا بهمن تصاویر [۲۷۳]ما را محاصره کرده است. هجومی بیوقفه مانند حمله ارواح خبیث ما را در مینوردد و چون سیلابی ما را در خود غرقه میکند. باید در برابر این هجوم آماده باشیم و خود را در مقابل آن ایمن سازیم (Deleuze ,1981). همانگونه در معرض یک بیماری یا عاملِ مسری بیماری چنین میکنیم. در فیلمهای ترنس مالیک این جریان سیال تصاویر به خوبی نشان داده میشود. برای نمونه در فیلم درخت زندگی بیشتر بیان این نظریه که «همه چیز تصویر» است دیده میشود. در فیلم جدیدتر این کارگردان با عنوان به سوی شگفتی[۲۷۴]محصول ۲۰۱۲ نیز شخصیتها کمتر دیالوگ دارند حتی عاشق شدن و جدایی عشاق هم بیشتر مبتنی بر تصویر است. دوربین ترنس مالیک مانند چشمی در میان سیلان تصاویر است، و مانند یک خط منحنی این کثرت و بس گانگی تصاویر را گرد هم میآورد. برای دلوز همه چیز تصویر است. این ابتنا بر تصویر از اندیشه برگسون برگرفته شده است. آگاهیِ ما نیز تصویر است. اگر بخواهیم به صورت گشوده تری بحث کنیم نام جدید انسان تصویر است، تصویر ما را از واقعیت باز نمیدارد که واقعیت خود تصویر است. «هر اتم یک تصویر است تا جایی امتداد مییابد که کنش و واکنشاش گسترش مییابد. بدن من هم به مثابه مجموعهای از کنشها و واکنشها یک تصویر است» (deleuze, 1986 : 58) و شرط ظهور تصویر هم در خود آن است. نور و نیز چشم [۲۷۵]در خودِ تصویر ، در ماده و در خود چیزها است. انگار با جمله «چشم در چیزهاست، در خودِ تصاویرِ درخشان» ( (ibid :60بخواهیم بگوییم، ستنز یا معنا، به تعبیری ایده ها یا شرط پدیدار شدن در خود تجربه یا امور محسوس یا سطح ظهور است. در دلِ تصویر یا ماده، نور، انرژی، یا حرکت وجود دارد[۲۷۶]. کلیشهها هم به نوبه خود نوعی از تصویرند که از فرط وضوح دیده نمیشوند. در فرمالیسم ادبی برای زدودن کلیشهها از اصطلاح آشناییزدایی استفاده میکنند. شاید بتوان با دیدِ عادت زدهای که راجر فرای منتقد انگلیسی در کتاب دیدن و طرح [۲۷۷](۱۹۲۰) توضیح میدهد کلیشه را بهتر شفاف کرد. گرچه آنقدر واضح اند که از فرط وضوح دیده نمیشوند. او در این کتاب درباره دید عادتزدهی ما میگوید: «فقط کافی است که یک شی یا شخص را تشخیص دهیم و بشناسیم، با انجام گرفتن این کار، آنها در فهرست ما از چیزها و اشخاص، جایی مییابند و دیگر واقعاً دیده نمیشوند» (بیردزلی، ۱۳۷۶: ۷۶). این دیدِ عادتزده باید اصلاح شود. «کلیشهها اطراف نقاش را در برگرفتهاند. کلیشهها تصاویر ساخته و پرداختهای هستند که هر طرف با آن ها روبرو میشود. دلوز کنشِ نقاشی را نبرد با کلیشهها یا ترساندن آنها دانسته است» (Deleuze,1981). وقتی دلوز از کلیشه صحبت میکند قرابت بسیار زیادی با این دید عادتزده دارد. هرگاه این دیدِ عادتزده با گسست روبرو شود آشناییزدایی رخ میدهد. دلوز میگوید: نقاش نباید به آنچه در دستانش حاضر و آماده قرار دارد، بسنده کند. منظور از فرار از حاضر آمادهها و کلیشهها در نظر دلوز از منظری فرار از اسطوره صفحه سفید است که هر نقاشی آن را تجربه میکند. نقاش، باید از کلیشهها بگریزند. دی اچ لارنس[۲۷۸] در «درآمدی به نقاشیهای سزان» میگوید: «بسیاری از مردم به کلیشهها عشق میورزیدند –به این دلیل ساده که اکثر مردم خود کلیشهاند ». (لارنس، ۱۳۶۹: ۳۲۳) . همچنین تخیل حافظهای نقاش سرشار از کلیشه است که با هزاران هزار طرح و ایماژ و .. انباشته شده است (همان). نزد دلوز کلیشهها دارای بازه گستردهای هستند. در دید یک نقاش، عکسها یا تصاویر، نقاشیهای بازنمایانه (فیگوراتیو)، نقاشی انتزاعی، فانتزی و حتی تصاویر خیالی و نیز ابزارها، کنشها، اعمال و تکنیکهایی را در بر میگیرند که به طور متعارف هنرمند را دوره کردهاند. نباید فکر کرد که یک نقاش بزرگ با کلیشهها کمتر از دیگران روبرو می شود. یک نقاش بزرگ همه چیز را خوب میداند، اما این امر مانع از این نمیشود که هجوم بی وقفه کلیشهها او را در بر نگیرد. «بهترین نمونهی حمله به کلیشهها را می توان در آثار سزان دید» (deleuze, 1981). سزان تمام زندگیاش را در راه مبارزه با کلیشه صرف کرد. حتی اگر چیزهایی در نظر ما کلیشه نباشد برای سزان کلیشه بودهاند. بر همین اساس یک نقاش بزرگ باید بسیار سختکوش و جدی باشد. البته کلیشهها فی نفسه امور منفیای نیستند و چه بسا در مراحل کار نقاش به کار بیایند. برای نمونه فرانسیس بیکن در این خصوص میگوید: عکسهای در حد کلیشه برای من «ماشه آزاد کننده ایدهها هستنند» و در عین حال رجوعِ به کلیشه یا «عکس یک جور دورشدن از حقیقت است که مرا به شدت بیشتری به سمت حقیقت باز میگرداند» (بیکن و سیلوستر، ۱۳۸۸: ۲۸). با این توصیف کلیشهها نقش مهمی در جهتگیریِ نگاه اولیه هنرمند ایفا میکنند، اما آیا نقاش به دلیل همین اهمیت، باید چشمش را بر اینکه مثلاً عکسها در دوره مدرن «چیزی است که انسان مدرن میبیند» و «میخواهد بر بینایی حکومت کند» (Deleuze, 2003: 11) ببندد؟ به این تعبیر که با عکاسی صرفاً به محدوده دیداری و کنترل دیداری محدود میشویم، و گرچه عکاسی میتواند نوع دیگری از دید و زوایایی را عطا کند که انسان به سختی میتواند آن موقعیتها را بگیرد، همانگونه که دوربین فیلمبرداری میتواند چیزهایی فراتر به انسان ببخشد، برای نمونه لنز فیش آی، اما دید تماسی یا لمسی به بیننده نمیدهد. این ابزار مانند دوربین عکاسی، برای فرار از مقتضیات سازمان بصری و دید دیداریِ صرف باید به کمک هنرمند بیایند. یعنی صرفاً در نقاشی یک دید، جلوه دیداری و حاکمیت دیداری را خواهان نیستیم. دلوز از مراتبِ رهایی از حاکمیت دیداری و یا کنترل دیداری هنرمندان یاد میکند و در مرحلهای (اکسپرسیونیسم انتزاعی) آن را «کوری هنرمند» مینامد (دلوز، ۱۳۹۰ (الف) : ۱۶۴). به تعبیری این کوری یک ویژگی روانشناختی نیست، بلکه غوطهور شدن در مغاکِ رهایی از قدرت چشم و مناسبات دیداری حاکم بر مقتضیات سازمان بصری است. کوری یعنی دستی که از چشم تبعیت نمیکند و خودانگیخته عمل می کند. از طرف دیگر، این واقعیت غیرقابل کتمان است که عکسها به جای ما میبیند. دقت کردهاید که هر وقت مسافرت میکنیم یا به تماشای موزهای میرویم به جای اینکه به چشمان خود اعتماد کنیم با دوربین عکاسی مدام، از دیدنیها !!! عکس برمیداریم . به همه چیز با دید توریست مینگریم؛ میخواهیم همه چیز را ببلعیم و از آنِ خود کنیم. بی شک دلوز به این نوع از عکاسی با عنوان عکاسی مدل و منظره و دیگر عکسهای دم دستی دلخوش نیست. در نتیجه عکسها را بیشتر در زمره کلیشهها جای میدهد. تا جایی که بخواهیم در هنرهای دیگر مانند پایبندی عکسها در محدوده فیگوراسیون و روایتگری و بازنمایی بمانیم، توصیه دلوز دوری گزیدن از کلیشههاست. تازه این بخشی از کلیشههاست. در یک دستهبندی کلی دلوز انواع کلیشه را به «کلیشههای بصری، شنیداری، فیزیکی و کلیشههای روانی » (دلوز، ۱۳۹۲ (الف): ۳۱۲) تقسیمبندی میکند که سیطره آنها را در تمام شئونات زندگی افراد نشان میدهد. کلیشه های روانی مجموعه خاطرات؛ خیالها و نیز اموری است که قبل از آغاز نقاشی بوم را اشغال کردهاند. حکومت کلیشهها، رویارویی با همان چیزهایی است که پیشاپیش سر نقاش را پر کردهاند، نقاشی که در این مرحله است در سیطره امور فیگوراتیو غوطه میخورد[۲۷۹]. سیطره کلیشهها، غرقه شدن در دادههای فیگوراتیوی است که تابلوی نقاشی او را پیشاپیش انباشتهاند. بخشی از این سیطره و پر بودن صفحه نقاشی را دلوز با بهره گرفتن از استعاره بوم سفید توضیح میدهد. هنرمندان با این استعاره به خوبی آشنایند. به عقیدهی ونگوگ «وقتی بوم سفید بزبان آید و بگوید: «تو نمیتوانی نقاشی کنی»…نمیدانی چقدر شخص را آزار میدهد و فلج میکند. بوم سفید قیافهی احمقانهای دارد» اما دست آخر این بوم سفید است که از نقاشِ بیپروا شکست میخورد (ونگوگ، ۱۳۶۴ (ج اول): ۳۰۴). برای شکست صفحه سفید، یا برای در امان ماندن از سیطرهی کلیشهها بر روی تابلوی سفید هر نقاشی از تمهید مخصوص خود استفاده میکند. اَسگِر یورن[۲۸۰] همیشه با یک لکه، غرور صفحه سفید را میشکست و بعد آن لکه را از بین میبرد. آنها را تعدیل میکرد و در ارتباط با سایر رنگها قرار میداد. این یک روش برای فرار از اضطراب کاغذ سفید است با یک لکه مهاجم به جنگ آن میروند (ایت اللهی؛ ۱۳۸۵: ۱۷۸). از نظر دلوز کاغذ سفید به خودی خود اضطرابآور است، زیرا این کاغذ در اصل خالی نیست بل از کلیشهها پر است. سیطره کلیشهها همین حضور و تداومشان روی تابلوی سفید است. نقاش قبل از شروع به نقاشی وارد فاجعه میشود (Deleuze,1981). نقاش باید بکوشد از این فاجعه بیرون بیاید، زیرا مغاکی در مرحله آشوب دادهها و کلیشهها، هنرمند را فرو میبلعد. این مغاک برای هنرمند نه چشمی برای دیدن میگذارد و نه حسی برای شدن. این فاجعه غرقه شدن در کلیشهها، تصاویر، یا حتی فانتزیها و یا تصاویری است که در قاب اهمیت اقتضائات عملی و سودمندانه قرار دارند. در این مرحله گویی در دوران کهولت به سر میبریم نه رمقی برای بیرون زدن از جهان بسته کلیشهها داریم و نه حس و حالی برای اینکه روابط جدیدی را برقرار کنیم. «در کهنسالی : یا درون آشوب ذهنی بیرون از صفحهی ترکیببندی فرو میافتیم، یا بر عقاید حاضر-آماده یا کلیشههایی تکیه میزنیم که آشکار میکنند. هنرمند دیگر نمیتواند احساس نو بیافریند. دیگر نمیداند چگونه تأمل، حفظ و منقبض کند و دیگر هیچ حرفی برای گفتن ندارد» (دلوز و گواتری، ۱۳۹۱: ۲۷۱). نقاش باید وارد فاجعه شود و آنکه که وارد فاجعه نمیشود، در مرحله پیش از نقاشی باقی میماند. در این مرحله نقاش سعی میکند، خیلی از چیزهایی که روی بوم را پر کردهاند، حذف کند و کنار گذارد، از شکل بیندازد، بزداید و بکاهد. از طرف دیگر، حکومت کلیشهها، حکومت سرمایهداری است. با این مبنا هنرمند باید کلیشهها را بسوزاند و آن ها را فراری دهد. کلیشه ها همان چهرهمندی[۲۸۱] جهان اند. چهرهمندی خصیصه واکنشگری و دریافتگری دارد. بدین ترتیب هنرمند پیشاپیش با قلمرو چهرهمندی از دلالتها، قواعد، بیانها، حالت، ژستها و موقعیتهای متعارف در خدمت وضعِ موجود در آمده است. دقیقاً دلوز فعالیت دکوراتورها و نیز طراحان مد را تصدیق کلیشهها و چهرهمندی آنها میداند (deleuze, 1981). وظیفه نقاش گسستن از انواع چهرههای[۲۸۲] دیدنیِ این چهرهمندی و رها کردن نیروهایی است که با سلسلهی شایع و رایج آنها زیر کنترل در میآیند. موقعی که نقاشان این وظیفه را با موفقیت انجام میدهند، «نیروهای دگردیسی نادیدنی را به دست میآورند و آن را به امر دیدنی تبدیل میکنند، با صورتها، بدنها و چشماندازها بازی میکند و بدین وسیله شدنهای گذرا، که به ظهور چیزی جدید می انجامد را در بر میگیرند » (Bouge, 2003: 5). هنرمندی که در خدمت سرمایهداری کار میکند دغدغه بازار به او اجازه نمیدهد دست به آفرینش و خلاقیت بزند. در حقیقت، هالهی ارزش مبادله یا در خدمت سود و بهره بودن، قاب کنش و واکنش هنرمند را شکل میدهد و او را در چنگال خود اسیر میکند. مسلماً سویههای غیرکارکردیِ هنر، از پرانتز ارزشمبادله بیرون گذاشته میشود و چه بسا آفرینش و خلاقیت در گرو توجه به همین سویههای غیرکارکردی باشد. هنرمند بایستی اصولاً دید عادتزدهاش را کنار بگذارد و برای این کار باید رنج و درد آفرینش را به جان بخرد. باید طاقت رنجِ در آشوب غرقه شدن و دردِ زایش را داشته باشد. در غیر این صورت؛ خشم علیه کلیشهها به هجو یا بدتر به تخریب و تحریف آنها می انجامد. لارنس در این باره میگوید: «خشم علیه کلیشهها اگر به هجو آنها قناعت کند به جای چندانی نخواهد رسید، کلیشهای که تحریف شده، نابود؛ دستکاری و مثله شده به سرعت از دل خاکسترهایش دوباره متولد خواهد شد» (دلوز، ۱۳۹۲ (الف): ۳۱۴-۳۱۵). به همین جهت فرار از کلیشه و آفریدن یا بیرون کشیدن تصویری جدید از میان آنها منوط به وجود پروژهای زیباشناسی است، بدین معنی که اگر نقاش چیزی یا تجارب حدی در چنته نداشته باشد، موفق به دفع کلیشهها نمیشود. -فاجعه[۲۸۳] یا آشوب-بذر[۲۸۴] فاجعه،[۲۸۵] جایگاه نیروهاست (deleuze,1981)، نیروهایی که از طرف ابژهها، امکانها و دادهها و احتمالها، هنرمند را جذب میکنند. دلوز در درسگفتارهای نقاشی این فاجعه را همان آشوبی میداند که پل کله در بحثش از سرچشمه هنر به آن اشاره میکند. آنقدر مفتون این مفهومی میشود که کله از ان استفاده کرده است که بیشتر مواقع میگوید فاجعه یا آشوب. اما اکنون با این توضیح زمینه فراهم شده است تا دقیقا ببینیم کله در این باره چه میگوید.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
- تسهیل جریان دانش مناسب از تأمینکنندگان به دریافتکنندگان بدون محدودیت زمان و فضا؛
- تسهیل اشتراک دانش میان کارمندان؛
- افزایش آگاهی سازمانی از خلأهای دانش سازمانی؛ و
- بهبود خدمات مشتری ( حیاوی و همکاران، ۱۳۹۱، ۲۴).
۲-۲-۷) مدیریت دانش در سازمان سازمان مبتنی بر دانش، تفاوتهایی با سازمانهای نسلهای پیش از خود دارد. این نوع سازمان به لحاظ نوع ساختار بهگونهای طراحی شده که تولید دانش مطلوب، دسترسی، تسهیم و بهکارگیری آن را حداکثر می کند. همچنین در چنین سازمانهایی علاوه بر شکلگیری فرهنگ دانشی، واحدها و فرآیندهای دانشپرور، تسهیلکننده روابط دانش و افزایشدهنده دانش شکل میگیرد. پیادهسازی مدیریت دانش در سطح سازمان اگرچه ممکن است هزینهبر باشد، اما در عوض سرمایههای دانشی و متعاقب آن سایر سرمایهها را بخصوص در مراحل ابتدایی بهسرعت افزایش میدهد (Lindner & Wald, 2010, 4). در ادامه بهصورت خلاصه برخی از راهکارها و روشهای پیادهسازی مدیریت دانش در سازمان ذکر میگردد و پسازآن تجربههای مربوط به آن و همچنین نتایج بررسی وضعیت شرکتهای ایرانی بهاختصار خواهد آمد. تدوین برنامههای استراتژیک بر مبنای دانش بسیاری از سازمانها برای تعیین هدف و دستیابی به آن از برنامههای استراتژیک سود میبرند. توجه به مدیریت دانش در تدوین برنامههای استراتژیک و چشمانداز، باعث قرار گرفتن بندهای بسیار کلیدی در اهداف سازمان میشود که گاهی پیروزیهای آینده شرکت را رغم میزند و نیز عدم توجه به آن در بازار رقابتی و دانشی امروز، باعث شکستهای جبرانناپذیر میگردد. روش تدوین برنامههای استراتژیک بر مبنای دانش، همانند روشهای مرسوم در برنامهریزی، اما با لحاظ کردن توجه به سرمایههای دانشی و فکری و آیندهنگاریهای فنّاورانه و دانشی میباشد. این کار بهوسیله حضور گروه دانش در این برنامهریزیها ممکن میگردد.
شکلدهی گروههای دانشی گروههای دانشی در سازمانها، مهمترین مجریان مدیریت دانش در سازمان هستند.گروههای دانشی، قرار است که به خلق، کسب، ذخیرهسازی، انتشار و بهکارگیری دانش در سازمان کمک کنند.این گروهها، در حقیقت خطشکنهایی هستند که در سازمان، قدمبهقدم، مدیریت دانش را توسعه میدهند. بهطورکلی گروههای دانش در سطوح مختلف سازمان تشکیل میشوند. در سطح مدیریت عالی، مدیران با حفظ سمتهای خود، اعضای گروه دانش عالی سازمان را شکل میدهند. این افراد تدوین استراتژی دانشی سازمان را با همکاری دیگر گروهها در سطوح بعدی بر عهدهدارند. همچنین همه گروههای دانش دارای ترکیبی تعریفشده و اعضایی همچون مدیر ارشد دانش[۵۹] و … میباشند. هرکدام از این اعضا در گروه وظایفی مشخص و نیز خصوصیاتی برای عضویت دارند. گروههای مدیریت دانش سطوح پایینتر سازمان، معمولاً ترکیبی از خبرگان امور کاری سازمان به همراه مشاوران خارجی خواهند بود.همه گروهها بهصورت هماهنگ دستیابی به اهداف دانشی و رقابتی سازمان را پیگیری میکنند. طراحی آییننامههای مدیریت دانش در سازمان بر عهده این گروهها میباشد. نظام پاداشدهی و دستمزد مبتنی بر دانش بخشی از نظامهای جبران دستمزد میتواند بر اساس دانش و میزان تولید، توسعه یا تسهیم و تبادل آن شکل گیرد. سازمانهای دانشمحور با ایجاد رویهها و چکلیستهایی برای سنجش مقادیر مذکور برای هر یک از کارکنان، از اهرم انگیزش برای پیادهسازی مدیریت دانش استفاده مینمایند. مدلهای مختلف مورداستفاده برای انجام این کار به نوع فعالیت سازمان وابسته است. بهعنوانمثال، در برنامه توسعه سازمان ملل هرکدام از کارکنان، بر اساس میزان تلاشی که در به اشتراکگذاری دانش خود با همکارانش دارد، پاداش میگیرد. سیستمهای ارزیابی دانش سازمان سازمانها سیستمهای گوناگونی برای ارزیابی خوددارند. ارزیابی بر اساس مدل تعالی سازمانی، کارت امتیازی متوازن و … ازاینگونهاند. هر یک از این سیستمهای ارزیابی با مطرح کردن معیارهای سنجش سازمان و با بهره گرفتن از اطلاعات بهدستآمده از فعالیت سالانه سازمان سطح سازمان را در مسئله موردنظر سنجیده و برای اصلاح آن پیشنهادهایی ارائه میدهد.مدیریت دانش نیز در سالهای اخیر به ابزارهای مختلفی برای سنجش مجهز شده است. شکلگیری ترازنامه منابع انسانی، ترازنامه سرمایه فکری، روشهای اندازهگیری نقش دانش در ارزشافزوده، سیستمهای دینامیک ارزیابی دانش باعث میشود که مدیران سازمان قابلیت مقایسه خود را به جهت سرمایههای فکری و دانشی، با دیگر سازمانها پیداکرده و رشد سازمان خود را در این سرمایههای تعیینکننده ارزیابی نموده و بهبود بخشند (سادات جمدی، ۱۳۹۱، ۶۷). ۲-۲-۸) مدل عمومی دانش در سازمان نمودار (۲-۱) مدل عمومی دانش را نشان میدهد. همانگونه که مشاهده میشود این مدل از چهار فعالیت اصلی تشکیلشده است: نمودار (۲-۱) مدل عمومی دانش ایجاد دانش این مرحله شامل تمام فعالیتهایی است که دانش یا دانشهای جدید را به سیستم وارد میکند. در اینجا فعالیتهایی نظیر کشف، ایجاد و یا توسعه دانش، حائز اهمیت است. چنانکه داونپورت و پروساک نیز گفتهاند به هنگام صحبت درباره دانشآفرینی، همان اندازه که منظورمان «دانش کسبشده» بهوسیله سازمان است، «دانش خلقشده» درون آن نیز موردنظر است. در حقیقت، همه سازمانهای سالم، دانش را خلق و از آن استفاده میکنند. آن ها بدون دانش جدید نمیتوانند پویایی خود را حفظ کنند. حفظ و نگهداری دانش در اینجا فعالیتهایی موردنظر است که دانش را در سازمان ماندگار میکند. در این راستا میتوان به حافظه سازمانی اشاره کرد. مهمترین وظیفه حافظه سازمانی، نگهداری از دانش سازمانی است؛ اما باید توجه داشت که حافظه سازمانی، صرفاً توانایی نگهداری دانشهای صریح را دارد. در کنار حافظه سازمانی باید حافظه فردی را که محل نگهداری دانشهای نهفته است، موردتوجه قرارداد. برای اثربخشی برنامههای مدیریت دانش، باید میان این دو نوع حافظه پیوندی تنگاتنگ برقرار کرد. تبدیل و انتقال دانش یکی از مشکلات و چالشهای اصلی مدیریت دانش تبدیل و انتقال دانش نهفته به دانش صریح است. در اینجا فعالیتهایی مطرح میشود که با جریان دانش از شکلی به شکل دیگر و یا از فردی یا گروهی به فرد یا گروهی دیگر، در ارتباط است، فعالیتهایی نظیر کدگذاری دانش و تشکیل گروههای تبادل دانش در این مرحله حائز اهمیت است نکته قابلتوجه انتقال دانش این است که انتقال دانش این است که انتقال باید با جذب دانش همراه باشد. بهکارگیری دانش دانش، زمانی ارزشمند است که به کار گرفته شود، فعالیتهای مدیریت دانش باید طوری باشد که نهتنها اقدامات و برنامههای کلان سازمان را تحت تأثیر قرار دهد بلکه آثار آن در فعالیتهای روزمره سازمان مشاهده شود (حیاوی و همکاران، ۱۳۹۱، ۲۶). ۲-۲-۹) اهمیت نیاز به مدیریت دانش برای دولت مدیریت دانش دارای یک اهمیت فزاینده برای دولت جهت مواجهه با مخاطراتی است که توسط اقتصاد دانشمحور ایجاد میشود. این مخاطرات در جنبههای زیر موردتوجه قرار میگیرند. دانش به یک عامل حیاتی تعیینکننده برای رقابتپذیری در بخش دولتی تبدیلشده است. خدماترسانی و سیاستگذاری دو فعالیت اصلی دولتها هستند. در یک اقتصاد دانشمحور، شدت در هر دو زمینه با رقابت بینالمللی و حتی ملی مواجه شدهاند. برای مثال در سطح بینالمللی، سازمانهای غیردولتی و دولتها با سازمانهای خارجی که خدمات مشابه ارائه میدهند در حال رقابت هستند. مؤسسات تحقیقاتی برای جذب بهترین محققان و سرمایهگذاران در حال رقابت با یکدیگرند درحالیکه دانشگاهها نیز به دنبال به دست آوردن بهترین سرمایهگذاریها، دانشجویان و استادان هستند. در سطح ملی نیز رقابت افزایشیافته است. در بخش دولتی کالاها و سرمایهها آنقدر که در بخش خصوصی دارای اهمیت هستند، مهم شمرده نمیشوند، بلکه این دانش است که بهعنوان مهمترین فاکتور رقابتی شناخته میشود. دانش مهمترین فاکتور رقابت و منبع اصلی و مرکزی دولت است. کارکرد اثربخش دولت درگرو انتشار دقیق و مؤثر دانش است. شرکتهای خصوصی به تولید کالا و خدماتی میپردازند که مستقیماً در رقابت با کالا و خدمات بخش دولتی است. آموزش، دانش، امنیت و علم ازجمله زمینههای رقابت بین این دو بخش است. برای مثال آموزش از راه دور و بهویژه آموزش از طریق اینترنت توسط شرکتهای خصوصی، ارائه خدمات آموزشی توسط دولت را بهشدت تحت تأثیر قرار داده است. وقتی مشتریان بتوانند نیازهای خود را بهصورت کاملاً دلخواه و سفارشی توسط بخش خصوصی برطرف کنند. ناخودآگاه چنین انتظاری را از بخش دولتی نیز خواهند داشت. بازنشسته شدن کارمندان دولت و همچنین انتقال آن ها بین بخشهای مختلف، چالش جدیدی برای ابقای دانش و حفظ حافظه سازمانی و متعاقب آن آموزش کارکنان جدید ایجاد میکند. بهمرورزمان کارمندان فعلی دولت تا چند سال آینده بازنشسته خواهند شد. این بهعنوان یک مشکل اصلی پیش روی بسیاری از دولتهاست. سازمانهای دولتی نیازمند این هستند که با ابتکار عمل، دانش کارکنان ارشد را حفظ کنند زیرا در غیر این صورت ارائه خدمات به بخش عمومی دچار مشکل خواهد شد. بنابراین، کسب دانش از کارکنان ارشد و سپس انتقال آن به سایر کارکنان و همچنین روزآمد کردن آموختهها طی زمان امری بسیار حیاتی است. افزایش روزافزون شهروندان دانشمدار، دولت را مجبور میکند تا در رأس دانشهای ایجادشده و بهروز قرار گیرد. مدیریت دانش بیان میکند که مهمترین منابع ارزشمند هر سازمان، دانش کارکنان آن است. این تأکید و تمرکز با توجه بهشتاب روزافزون تغییرات در سازمان و در کل جامعه انجام میگیرد. مدیریت دانش بیان میکند که امروزه تقریباً تمامی امور مستلزم انجام کار دانشمحور هستند و لذا تمامی کارکنان باید بهنوعی به کارکنان دانشمحور تبدیل شوند. (کار انجامشده توسط کارکنان بهجای اینکه به نیروی بازوی آن ها وابسته باشد به دانش آن ها متکی است) این بدین معناست که دولتها به خلق، تسهیم و استفاده از دانش یکی از مهمترین فعالیتهای هر فرد در هر سازمان است (نوروزیان، ۱۳۸۴، صص ۲۹-۲۳). ۲-۲-۱۰) کارکنان دانشمحور کارکنان دانشمحور، مهمترین ابزار اجرای رهیافت مدیریت دانش در هر سازمانی به شمار میروند. این کارکنان از یکسو بر ارزش فعالیتهای سازمان میافزایند و از سوی دیگر ممکن است نابودی و شکست را برای سازمانها به ارمغان بیاورند. - مدیریت روابط کارکنان دانشمدار کارکنان دانشمدار سازمان، مجموعهای از شایستگیها –شامل ترکیبی از مهارتها، آگاهیها و نگرشها را برای سازمان به ارمغان میآورند و در قبال آن انتظار دریافت حقوق و مزایای جانبی مناسب، اعتبار، احساس مشارکت در ایجاد و خلق چیزی فراتر از توانایی خود، احساس و رضایت از خویشتن، فرصت یادگیری از دیگران و در بسیاری از سازمانهای دانشمحور انتظار دریافت آموزشهای پیشرفته را دارند. علیرغم محدودیتهایی که از جانب اتحادیههای کارگری و دولت در جهت تنظیم روابط صنعتی میان کارمند و سرپرست یا مدیر اعمال میشود و موجب وضع قوانینی در رابطه با استخدام و اخراج کارکنان میشود، اما چگونگی تنظیم روابط با کارکنان دانشمدار سازمان در اختیار مدیریت سازمان قرار داشته و هیچگونه محدودیت و الزام قانونی در این زمینه وجود ندارد. -آموزش کارکنان دانشمدار در اغلب سازمانهای دانشمحور، اطلاعات نهتنها از جانب کارکنان دانشمدار به سطوح دیگر سازمان جریان مییابد، بلکه جریان مشابهی از اطلاعات و دانش تخصصی از جانب مسئولان شرکت بهسوی کارکنان جریان دارد. شرکت از طریق آمادهسازی بستر مناسب جهت مشارکتهای غیررسمی در سازمان زمینه ایجاد چنین جریانی از اطلاعات را تسهیل میکند که طی آن، کلیه افراد سازمان از طریق شرکت در جلسات متعدد و همکاری در طرحهای مشترک، اطلاعات موردنیاز خود را دریافت میکنند و بر دانش خود میافزایند. باوجود این، باید گفت که مهمترین جریان اطلاعاتی درون سازمان، جریان انتقال رسمی اطلاعات از طریق برگزاری جلسات آموزشی برای کارکنان دانشمدار سازمان میباشد که اغلب، هزینه زیادی بر سازمان تحمیل میکند. به علت لزوم صرف هزینه زیاد در این زمینه لازم به نظر میرسد که مدیران، نرخ بازگشت سرمایه را قبل از صرف هزینه و انجام سرمایهگذاری در این حوزه محاسبه کنند (Lindner & Wald, 2010, 6-8). ۲-۲-۱۱) ابزارهای لازم برای مدیریت دانش گروهافزار نرمافزاری است که همکاری گروهی را بر روی یک شبکه امکانپذیر میسازد. مثالهایی از گروهافزارها شامل ابزارهای مشترک خلق اطلاعات، وایت بردهای الکترونیکی، کنفرانسهای تصویری، گردهمایی بر خط، پست الکترونیکی و صفحهنمایش مشترک بر خط و کنفرانسهای چندوجهی است. هرکدام از این فناوریها این قابلیت را دارند تا همکاری و مشارکت را از فواصل دور امکانپذیر سازند و هزینههای سفر و اتلاف زمان کارکنان دانشمدار را کاهش دهند. ابزارهای مشترک خلق اطلاعات شامل برنامههای عمومی پردازش لغت، برنامههای گرافیکی و امکانات تنظیم صدا هستند. اگرچه اغلب بهتنهایی از ارزش زیادی برخوردار نیستند، اما بسیاری از برنامههای کاربردی اگر بتوانند به اسنادی بر روی شبکه یا یک سرور عمومی دست پیداکرده و آن را اصلاح کنند، میتوانند بهعنوان گروهافزار در نظر گرفته شوند. غالب ابزارهای مشترک خلق اطلاعات باید بهصورت غیر همزمان مورداستفاده قرار بگیرند، زیرا فقط یک نفر در یکزمان مشخص میتواند تغییراتی در سند ایجاد کند. سیستم پست الکترونیک که از ارتباطات متنی غیر همزمان پشتیبانی میکند، بهعنوان پرکاربردترین نوع گروهافزار محسوب میشود. گردهماییهایی بر خط سیستم، تبادلات متنی بهنگامی محسوب میشوند که ارسال و دریافت پیام متنی را برای اعضای گروه فراهم میکنند. صفحهنمایش مشترک، با امتیاز دسترسی مناسب به «کاربر» اجازه میدهد تا به رایانههای شخصی از راه دور متصل شده و آن ها را کنترل نماید. صفحهنمایش مشترک بهویژه در تهیه برنامههای آموزشی و حل مشکلات و مسائل جاری سازمان، مورداستفاده قرار میگیرد. قسمت اصلی نردبان تکامل گروهافزار، وایت برد الکترونیکی میباشد. این فناوری که بهطور خاص برای همکاری گروهی طراحی شده است، یک وایت برد مجازی است که ترسیمکننده فضایی است که در آن، همکاران مختلف به ایجاد و اصلاح کارهای گرافیکی دستساز، برجسته کردن قسمتهای جالب بر روی تصاویر دیجیتالی یا ارسال ساده یک اسلاید برای ارائه میپردازند. وایت بردها اغلب در ترکیب با دیگر برنامهها از قبیل کنفرانسهای ویدئویی و اجرای برنامههای چندگانه صوتی و تصویری بهکاربرده میشود. سیستمهای خبره انطباق رهیافت فناوری بنیادی است که زیربنای سیستم خبره را تشکیل میدهد. (سیستمهای خبره برنامههایی هستند که میتوانند تصمیماتی همانند انسان بگیرند؛ بهویژه تصمیماتی معقول در شرایط عدم قطعیت). سیستمهای خبره همچنین در کمک به متخصصان برای کاربر روی فرآیندهایی همچون تشخیص بیماریها میتوانند مفید واقع شوند. زمانی که فرایند از قوانین استنتاج شد، استدلال و منطق با محیط برنامهریزی استاندارد تلفیق میشود و یا بهصورت نمودار گرافیکی تصمیم ارائه میشود.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
«عصر آن روز پس از آنکه شوهر بیرحم با آن خشونت و خواری نگفتنی از در خانه راند و بیرونش کرد و در را پشت سرش بست ، زن بینوا سر و پا برهنه و بدبخت خود را وسط کوچه ای دید که سالیان سال کوچک و بزرگ ساکنینش او را کد بانوی تمام عیار خانه و کلانتر زن محل می شناختند . » ( همان: ۶۲۷ ) موضوع ، پیرنگ و شخصیت هم به عنوان سه عنصر مهم داستانی می تواند در ایجاد لحن سهم عمده ای داشته باشد.(میرصادقی،۱۳۷۶: ۵۲۱) پیرنگ شوهر آهوخانم ، مجموعه ای است از حوادث تلخ و ناخوشایند و حاکی است از سقوط انسانی خوب و بلند پرواز به قعرچاه شکست و نا امیدی و سرشکستگی و ظلم و ستم زنان داستان است نمی تواند لحن شاد و پر نشاط به کلیت رمان بخشیده باشد . شخصیت های شوهر آهوخانم نیز با اعمال ، رفتار ، گفتار و افکار خود لحن مناسب را به رمان می دهند. شخصیت دوست داشتنی،مظلوم و بی پناه و فعل پذیر آهوخانم که قادر نیست در برابر حوادث ناخوشایند مقاومت کند و زیر دست و پای روزگار له می گردد و حتی هما که در اوج ستمگری، مظلوم ، بی پناه و قربانی جامعه است .حتی میران که به سرنوشتی شوم دچار می شود به سهم خود عامل موثری هستند در غمگینانه و تلخ تر شدن لحن داستان . در شوهر آهوخانم شکست و ناکامی بر سر سرنوشت شخصیتهای داستان سایه انداخته است . بنابراین لحن رمان شوهر آهوخانم واقع گرایانه ، غم انگیز، تلخ و ملال آور است .
« من مشهدی نبی،آخر من چه می توانم بکنم؟به جان سعد الدّین نباشد به مرگ بهرام و بیژنم غیر از همین یک فقره که آنهم حالا می فهمم.هفتاد تومان بوده است اگر از هیچ کدام قرضهایش خبر داشته ام ! نه دانسته ام کی گرفته و از کی و نه اینکه برای چه لازم داشته است.این یک فقره را هم اگر راه به جائی می بردم نمی گذاشتم بگیرد.من دیگر چه دارم که بتوانم بفروشم و دو دستی به او بدهم؟سینه ریز ده مناتیم رفت،دستبند و گوشواره های نازنینم رفت،پس انداز چندین ساله ام که از سوزن زدن به تخم چشمانم حاصل کرده و برای روز مبادا نگه داشته بودم رفت . زنی که به تصدیق خودت آن زمان ها یک صندوق جواهر داشت حالا چه دارد، به همان مشدی که قفلش را گرفته ای و به این شاه چراغ قسم ، از سیاه و سفید معنی، فقط پنج تومان دیگر به خودم سراغ دارم که آن هم سکّه های دور نیمتنه کرده ام می باشد و اگر برای نذر مهدی نبود تا به حال صد باره از میان رفته بود، اول و آخر همین پولی است که آهو به خودش راه می برد . مشهدی زنی بی دست و پا و ناتوان چون من چه از دستش بر می آید . وقتی که او عارش می آید با من حرف بزند و سال به سال در این اتاق را تماشا نمی کند ببیند که ما مرده ایم یا مانده من از کجا می توانم بفهمم که او چه می کند؟چه ارتباطی با دارم؟همین قدر می بینم و می دانم که شب و روز بیخ لنگها یا مقابل روی این نیست در جهان خانم و المیده است اگر جنبشی به دست و پای خود می دهد برای آن است که او را بردارد و به گردش بیست روزه قم یا هوا فوری صحرا ببرد . جادوی این پتیاره علاقه به زندگی ، نظم و نزاکت ، وجدان و اراده ، حیثیّت و همه چیز او را بلعیده است . وقتی این ها را می بیند (اشاره به بچّه ها ) سرش را بر می گرداند . گوئی مال او نیستند. صبح به صبح که برای گرفتن خرجی روزانه خود بردم اتاق آن پتیاره می روند این مرد چشم هایش را می بندد و پولشان را جلوی در پرتاب می کند . همین مهدی را تا وقتی که یک ساله بود از بس که دوست داشت بغل می کرد سرطاقچه می برد تا استکان های پارس دانه ای دهشامی را بیندازد بشکند و او لذّت ببرد، اما حالا به که بگویم مشهدی نبی ، بچه های من از پائیز تا به حال فقط یکبار با او به حمام رفته اند. مهدی دیگر کوچک نیست که بتوانم او را با خود به حمّام زنانه ببرم . بچّه پانزده ساله یا دوازده ساله را من به چه جرأتی تنها به حمام بفرستم و اگر تنها نفرستم با کی بفرستم ؟ این ها پدر دارند و یتیم هستند ! از چه چیز او برای تو بگویم ، از خودکامگی ها و لغزهای زنش یا اهانت ها و بی مهری های خودش ؟! از خاصّه خرجی های چپ و راست او که نشسته است تا فنای آخرین شاهی مال و دارائی خود را ببیند و آسوده شود یا…آخر از کدام کارش، از کدام کارش برای تو بگویم ؟ در این خانه مشهدی نبی ، من شده ام قورباغه ، سرم را زیر آب کنم خفه می شوم ، بیرون بیاورم رسوا می شوم . بگویم وای ، سوخته ام ، نگویم وای ، سوخته ام . تا حرف می زنم زن و شوهر نوکم را می چینند. غیر از این که پنهانی درد بکشم و اشک بریزم کاری از دستم نیست. بوف شومی که سر دیوار ما لانه کرد، مشهدی نبی ، خانه مرا خراب ، بچّه هایم را در به در و خودم را بدبخت کرد . خدایا تکلیفم چیست ؟ اهو ! اهو ! اهو! » (افغانی،۱۳۴۵: ۸۴۸-۸۴۷) ۸-۷-فضا و رنگ در شوهر آهوخانم بنابر آنچه در تعاریف آورده شد،فضا و رنگ، استعاره وسیعی است برای کل احساس و حال و هوای داستان که حاصل عناصر دیگر داستان چون پیرنگ، صحنه، شخصیت، سبک، نماد و ضرباهنگ اثر است، از این نظر، فضا و رنگ نتیجه ای از عناصر دیگر داستان است نه عنصری مستقل. شاهد این مدعا است: در قطعه زیر فضا و رنگ، حاصل توصیف صحنه است: «سید میران که دم در مشغول پوشیدن کفش هایش بود بی حرکت گوش داد. هما با گوی زیبای چشمانش، او را می نگریست، مثل اینکه بگوید: می بینی چه می گوید؟! بچه ها از توفانی که در پیش بود مثل قاقم وحشت زده بودند. آهو معلوم نشد دیگر چه گفت، از جمله ای که زیر لب به زبان آورد فقط نام مطرب قفقازی شنیده شد، که خشم دیوانه وار مرد مثل آبی که سدّش بشکند، خروشید و سرازیر گشت. با چشم های شرربار موجودی که دیگر انسانیت در وجودش تغییر شکل یافته است به او ماهرخ رفت. چانه اش می لرزید و به چپ و راست حرکت می کرد. پیش از آنکه آهو عمق غضب او را درک کند یا خود را برای دفاع آماده سازد، سید میران ببرآسا به طرفش یورش برد. میان او و زن بینوا، سماور بزرگ مسوار حایل بود که آهو قوریش را زمین گذاشته بود. مرد جنون زده بی آنکه به عاقبت هراسناک عمل خود بیندیشد سماور را که آب آن هنوز از جوشیدن نیفتاده بود از دو دسته گرفت و روی سر برافراشت. او هرگز یادش نبود که یک بار دیگر در چند سال پیش در یک دعوا نظیر همین تا نقطه جنایت پیش رفته و فقط به یاری تصادف بی خطر بازگشته بود. در لحظات غیرعادی که انسان دستخوش حالات عصبی است اغلب چنین وضعی پیش می آید. اینجا هم از بخت مساعد خانواده، مهدی که از روی عادت همیشه چایش را سرد می نوشید برای آن که آب زرد میان نعلبکی را بالا بکشد روی زمین طوری درازکش کرده بود که پایش به دیوار سرش به پای مادر چسبیده بود. سید میران با دست های برافراشته و لرزان یک لحظه مردد ماند، به علاوه در همین موقع هما سراسیمه خود را به میان انداخت و به تخت سینه اش کوفت. مرد از این که نمی توانست خشم خود را فرو بنشاند مثل دیوی که شیشه عمرش را دزدیده باشند، سیاه شده بود. با همان دستی که به هوا بلند کرده بود قدم کشان به طرف یکی از پنجره های باز اتاق رفت و سماور جهیز کلارا را با وزن سنگینی که داشت به حیاط انداخت. (افغانی، ۱۳۴۵: ۶۱۵-۶۱۴) در قطعه زیر، فضا و رنگ حاصل توصیف صحنه و حالات روانی شخصیت است: «در همین لحظه پرحیص و بیص بود که صدای چکش در خانه شنیده شد و قبل از گذشتن یک دقیقه در میان بهت و حیرت همه آن ها دیدند که میرزا نبی و در دوقدمی پشت سرش هما وارد حیاط شدند. میرزا نبی هر وقت بر حسب تصادف به این خانه می آمد- سید میران بود یا نبود- طبق عادات همیشگی یکسر به اتاق بچه ها می رفت، آنجا راحت تر بود تا در اطاق هما. اینک آهو از دیدن او، در چنان حالتی که هما نیز پشت سرش بود و با تردید از پله ها بالا می آمد، گوئی عزرائیل را در آستانه در ظاهر دید، لرزه سردی بر جانش نشست و رنگش آشکارا به سفیدی گرائید. آشکارا احساس کرد که چیزی در درونش گسیخت و پایین افتاد. به شوهرش نگاه کرد او نیز چهره اش تغییر کرده بود.» (همان:۷۴۰) «عناصر سه گانه صحنه یعنی، زمان، مکان، عمل داستانی در ایجاد فضا و رنگ سهم بسیاری دارد.» (یونسی،۱۳۷۹: ۳۷۲) برای نمونه به چند مورد اشاره می شود: فضای شاد «بعد از ظهر یکی از روزهای زمستان سال ۱۳۱۳ بود. آفتاب گرم و دلچسبی که تمام پیش از ظهر بر شهر زیبای کرمانشاه نور افشانده بود با سماجتی هر چه افزونتر می کوشید تا آخرین اثر برف شب را از میان بردارد. آسمان صاف و درخشان بود. کبوترهائی که در چوب بست شیروانی های خیابان لانه کرده بودند در میان مه بی رنگی که از زیر پا و دور و بر آن ها بر می خاست با لذّت و مستی پرغروری به جنب و جوش آمده بودند. مثل این که غریزه به آنها خبر داده بود که روزهای برف و باران سپری شده و موسوم شادی و سرمستی فرا رسیده است.» (افغانی،۱۳۴۵: ۱) توصیف جزئیات مادی و عینی محیط داستان فضایی فقیرانه و ترحم انگیز ایجاد کرده است: «در اتاقی که او وارد شده به انتظار صاحبخانه در کناری روی صندلی نشسته بود همه چیز یک زندگی کهنه و بی نور به چشم می خورد، فرش های قدیمی و ناجور. صندلی های پوشالی و فرسوده، و رف ها بدون ظروف بودند. تنها شیء تجمّلی قابل دقّتی که جلب توجه می کرد، در روی پیش بخاری مجسّمه عتیقه مرمری مردی بود در حال ایستاده با اندام قوی و متناسب، جامه پرچین و آویخته و چهره ای آسمانی، که با نگاهی به دور دستش روی سیم های یک چنگ می گشت. در دیوار شرقی اتاق دری دیده می شد که آنرا از اتاق مجاور جدا می کرد. پرده ای از ململ گلرنگ جلویش آویخته بود و چون بازش گذاشته بودند هر آن انتظار می رفت برای پذیرائی مهمان یا لااقل روشن کردن چراغ کسی از همان در به این اتاق وارد شود.» (همان: ۱۳۱) توصیف محیط داستان فضایی خنثی ایجاد کرده است: «در کمر کش خیابان زیر کوچه کوتاهی که به مسجد حاجی شهبازخان سرباز می کرد، دکان نانوائی با دودزدگی سردر آجری آن که تا روی بام را زشت و سیاه کرده بود از میان سایر دکّانهای آن حدود بیشتر خود را نشان می داد. زشتی و سیاهی آن برای خود در عین حال زیبائی و لطف مخصوص داشت. از درون دکّان، که هنوز خلوت بود، صدای سیخ و پارو، سوختن هیزم در تنور، و گفتگوی بلند بلند کارگران با هم به گوش می رسید. سنگک های تازه و خوش رنگ و روئی که چپ و راست به در و پیکر دکّان زده شده بود حکایت از وفور نعمت و فراوانی می کرد. ماه روزه بود و عطر دلپذیر نان آمیخته با بوی سیاهدانه، که تا فاصله زیادی پخش می شد اشتهای گذرندگان را به حرکت در می آورد.» (همان: ۲) عناصر داستانی دیگر چون گفتگو نیز در ایجاد فضا و رنگ نقش عمده ای ایفا می کند. (ابراهیمی،۱۳۷۸: ۱۴۴) شاهد این مدعا است،فضایی ترس آور و غم انگیز: «آهو که روی سخنش به شوهر و نیشش به هوو بود به کنایه گفت: - لازم نیست او را طلاق بدهی، به اتاق من نیا و اگر هم می خواهد برود بیرون گردش چرا مانع اش می شود. هما رنگش به سرعت گلگون شده بود. سرش را به طرف او بلند کرد: - آری می خواهم بروم گردش، تو هم می آیی؟ آهو در حالی که با گرداندن چادر نماز به روی پاها و بازوان خود را آماده دعوا می کرد سر به طرف دیگر گرداند و با صدای نیمه آرام گفت: - من نه مثل تو آب بی لقام خورده ام و نه گردش دانم درد می کند که هر ساعت بخواهم بروم بیرون و سنبل و قنبلم را به مردم نشان بدهم. کبوتر دوبرجه هم نیستم. - پس خواهش می کنم سفارش مرا هم نکن و اینطور که وانمود می کنی گویا کم حسرتش را داری، بدبخت. اگر من بخواهم طلاق بگیرم فقط به حال تست که دلم می سوزد. بیچاره! - آهای آب بریز که سوختم! چرا نمی گوئی نم کرده ای زیر سر داری. اگر زبان ما تا به حال بسته بود چشم هامان باز بود. کلارا گویا برادرت از مدرسه آمده است. برخیز صدایش بزن بیاید چای بخورد. هما با خونسردی مطلق تا چند دقیقه خوب در چهره گوینده این کلمات نگریست و سپس پاسخ داد: آری، نم کرده من پسر کوچکه فرج خان است که هر روز در آفتاب زردی تنگ غروب روی بام خانه انتظارم را می کشد تا میان علفهای بلند پشت راه بلکان در پناه دیوار درازم بکند و دست توی پیراهنم ببرد. حالا خوب شد؟ باز هم می خواهی بگویم؟! از حیرت چیز غریب چنان کلّه آهو سوت زد که کوچکترین کلمه ای نتوانست به زبان آورد. کلارا دخترش چندروزی بود که عصرها پس از بازگشتن از مدرسه برای حاضر کردن درس های امتحانیش روی پله های راهروی بام می رفت. او که همان لحظه پیش از اتاق بیرون رفته بود خوب شد که نشنید. این تهمت که صرفاً به علت سادگی و بی آزاری دخترک بر وی وارد می شد مادر را خلع سلاح کرد.» (افغانی، ۱۳۴۵: ۶۱۲) فضایی عاشقانه: «سیدمیران از زیر ابروهای پرپشت خود با شماتتی شوخ او را نگریست، به تدریج که نگاه یکی طولانی تر می شد رخسار دیگری از شرم شکفته تر و رنگ بهار مانندش گلگون تر می گشت. مرد از این جنگ یا بازی نگاه ها دست برداشت: - پرت و پلا می گوئی هما! - چرا پرت و پلا، به خدا از ته دل می گویم. باور نمی کنی؟ - خیلی خوب، اگر به محضر رفتم هر دوی شما را طلاق خواهم داد، همچنانکه یک روز رفتم یکی از دندان هایم را بکشم سیزده دندان کشیدم و به خانه برگشتم. اصلاً می خواهم از این پس تنها باشم. هما به تو گفتم، تو مگر بمیری و از دست من خلاص شوی، مانند همان زندانی که خود را به مردن زد و به این حقّه از بند نجات پیدا کرد. غیر از این دیگر راهی نیست. چرا، یک راه دیگر هم هست، و آن این است که من بمیرم. هما با بی قراری دستش را پیش آورد که جلوی دهان او را بگیرد: - واه ترا به خدا! خدا چنین روزی را پیش نیاورد! دشمنت بمیرد! آرزو می کنم روی این زمین نباشم که مرگ ترا به چشم ببینم عزیزم من تحمل سیاه پوشیدن و بیوه نشستن بعد از مرگ شوهر را ندارم. اگر چنان زنی بی باک و قوی اراده ای نباشم که پس از دلداده ام مانند کلئوپاترا با مار در یک بستر بخوابم لااقل اینقدر صفت دارم که دعا کنم پیش از تو بمیرم. - اگر دعای تو مستجاب نشد؟ - آن وقت عهد می بندم که پس از مرگ شوهر مانند ساتیاکها لبخند به لب با او به قبر بروم. سید میران به صدای بلند قاه قاه خندید و هما در حالی که می نشست تا چای بریزد گفت: حرف من خنده نداشت. مگر خودت برایم تعریف نکردی که در هندوستان طایفه بوده یا هستند که به این رسم عمل می کردند؟ اگر هم افسانه باشد من از این جهت که مقام عشق را به آسمان هفتم بالا می برد دوست دارم که حقیقت باشد و اگر تخیلات یا احساسات دور از عمل را کنار گذاریم به تو صراحتاً قول می دهم، همچنانکه تا به حال همه جور در راه من بوده ای، من هم تا آخرین لحظه عمر ناقابلم را در راه تو باشم، فقط به شرطی که بگوئی آیا فی الواقع مرا دوست داری؟ چه چیز من جلب توجه تو را کرده است؟ - سر تا پای وجود تو، کمال جسمانی تو. من زیبائی تو را می پرستم و این متاسفانه تنها چیزی است که با افزایش سن زوال خواهد یافت. برو عقل یاد بگیر که روز به روز مقدارش افزوده می شود. - برای من فرقی نمی کند که خودم را دوست داشته باشی یا زیبائیم را، بگو سرابی اگر من بمیرم تو چه خواهی کرد؟
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
بیلگن (۹۲) هزینه ها، ظرفیت تولید و تقاضا را بصورت فازی در نظر گرفته است. ترابی و حسینی (۸۷) پارامترهای تقاضا، ظرفیت تولید، هزینه ها، ذخیره اطمینان، سطح سرویس را بصورت اعداد فازی مثلثی ارائه کرده اند. الیف و همکاران (۸۶) درامدها، هزینه ها، سود ، ظرفیت نگهداری، مقدار کالای ارسالی از کارخانه ها به توزیع کنندگان و مقدار تولید را بصورت غیر قطعی و فازی در نظر گرفته اند. پیدرو و همکاران (۸۸) هزینه ها، تقاضا، ظرفیت تولید، زمان انجام سفارش و ظرفیت حمل و نقل و نگهداری را بصورت فازی مطرح کرده اند. هزینه ها، تقاضا، ظرفیت تولید ( نیروی کار و ماشین آلات) بعنوان پارامترهای غیر قطعی در تحقیق لیانگ و چنگ (۸۵) در نظر گرفته شده اند. میترا و همکاران (۹۴) تقاضا، ظرفیت ماشین و هزینه ها را بصورت فازی فرض کرده اند. لیانگ (۸۳) فقط تابع هدف را بعنوان عنصر فازی در نظر گرفته است. میولا و همکاران (۹۶) مدلی توسعه داده اند که در آن فقط پارامتر تقاضا بصورت فازی مطرح شده است.
۲-۱۱- طبقه بندی ادبیات موضوع
در ادامه به منظور دسته بندی مطالعات و مقالات موجود در ادبیات و امکان مقایسه آسانتر و دقیق تر به انتخاب ویژگی هایی با توجه به هدف تحقیق برای طبقه بندی ادبیات می پردازیم. این ویژگی ها در ذیل شرح داده شده اند. کد هریک از ویژگیها در ادامه آورده شده است.
- لجستیک معکوس: مراکز جمع آوری/ بازرسی / مرتب سازی[۸۱] ؛ مراکز بازیافت[۸۲] ؛ مراکز احیا[۸۳]؛ مراکز انهدام[۸۴] ؛ مراکز باز توزیع[۸۵]
- لجستیک مستقیم: مراکز تامین[۸۶] ؛ مراکز تولید[۸۷] ؛ مراکز توزیع[۸۸].
علت اضافه نکردن مراکز مشتری در این تقسیم بندی این است که در تمامی مقالات کار شده مشتری یا مراکز مناطق مشتری جزء ثابت رده های زنجیره لجستیک بوده است.
- ظرفیت تسهیلات : محدود[۸۹] ؛ نامحدود[۹۰]
- تقاضا: قطعی[۹۱] ؛ غیر قطعی[۹۲].
- ظرفیت جریان بین تسهیلات: جریان محدود[۹۳] ؛ جریان نامحدود[۹۴]
- تعداد محصولات: چند محصولی[۹۵] ؛ تک محصولی[۹۶]
- تعداد تسهیلات: درونزا[۹۷] ؛ برونزا[۹۸]
- دوره ها: تک دوره ای[۹۹] ؛ چند دوره ای[۱۰۰]
- گسسته: برنامه ریزی خطی عدد صحیح آمیخته[۱۰۱] ؛ برنامه ریزی غیر خطی عدد صحیح آمیخته[۱۰۲]؛ برنامه ریزی تصادفی عدد صحیح آمیخته[۱۰۳]
- پیوسته: تقریب پیوسته[۱۰۴]
- میزان جریان حمل و نقل بین تسهیلات[۱۰۸]
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
رفتار مصرف کنندگان در فرایندتصمیم خرید
با توجه به نتایج به دست آمده از جدول فوق بین نظرات پاسخ دهندگان با توجه به میزان درآمد آن ها در خصوص رابطه بین تبلیغات تلویزیونی و رفتار مصرف کنندگان در فرایندتصمیم خرید خودرو تفاوت معنی داری وجود ندارد. فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهاد ۵-۱ مقدمه: پس از انجام تجزیه و تحلیل داده ها که در فصل چهارم انجام شد، حال بایستی از یافته های تحقیق نتیجه گیری شود و پیشنهادات ناشی از انجام تحقیق ارائه شود: برای انجام تحقیقات آتی در این زمینه ،پیشنهادات پژوهشی نیز ارائه می شود تا علاقه مندان به این موضوع از آن استفاده کنند.
علاوه بر این باید گفته شود که اگر چه آماری توصیفی و استنباطی بکار گرفته شده در این تحقیق براساس اصول علمی می باشد اما کاربرد این تاریخ مستلزم انجام تحقیقات تکمیلی و آنهم در سطحی بسیار وسیع باید صورت پذیرد . ۵-۲ نتایج بررسی فرضیه اول: «بین تبلیغات تلویزیونی در بازار خودرو و تشخیص مساله برای این محصولات رابطه معنی داری وجود دارد.» در ارتباط با فرضیه اول مطرح شده که داده ها ی بدست آمده مورد بررسی قرار گرفت و با توجه به سوالات پرسشنامه و نتایج بدست آمده از پاسخ های پاسخ دهندگان و با استناد به تحلیل های آماری به این نتیجه می توان رسید که تبلیغات تلویزیونی نقش اساسی در تشخیص مساله را دارند با توجه به اینکه نقش تبلیغات تلویزیونی ،روز به روز در هزار ه جدید پررنگ تر می شود و یک آگهی بازرگانی مناسب وبجا می تواند در تشخیص مساله ،یک فرد را راهنمایی کند. ۵-۳ نتایج بررسی فرضیه دوم: «بین تبلیغات تلویزیونی در بازار خودرو و جستجو ی اطلاعات برای این محصولات رابطه معنی داری وجود دارد.» با توجه به بررسی های انجام شده آماری در مورد فرضیه دوم و با توجه به فراوانی بالای پاسخ دهندگان در پرسشنامه در رابطه با سوالی در مورد فرضیه دوم و با اطمینان ۹۵% فرضیه دوم مورد تایید قرار گرفته است. ۵-۴ نتایج بررسی فرضیه سوم : «بین تبلیغات تلویزیونی در بازار خودرو و ارزیابی راه چاره ها برای این محصولات رابطه معنی داری وجود دارد.» باتوجه به بررسی های انجام شده و سوالاتی که از مخاطبین پرسیده شد و پاسخ های پاسخ دهندگان با فراوانی زیاد در رابطه با پرسش فرضیه سوم و اینکه تبلیغات تلویزیونی کمک زیادی به افراد ی که درارزیابی راه چاره ها برای خرید خودرو دچار سردرگمی شده اند ،می باشد،می توان نتیجه گرفت که فرضیه بالا با استناد به تحلیل های آماری با ۹۵% اطمینان تائید شده است و بین تبلیغات تلویزیونی و ارزیابی راه چاره ها برای خرید خودرو یک رابطه معنی داری وجود دارد . ۵-۵ نتایج بررسی فرضیه چهارم : « بین تبلیغات تلویزیونی در بازار خودرو و تصمیم خرید برای این محصولات رابطه معنی داری وجود دارد .» این مرحله دارای یک نقش بسیار پررنگ و با اهمیت تر از مراحل قبل می باشد ، چرا که در این مرحله بعد از گذراندن مراحل قبلی شخص تصمیم می گیرد که کالای مورد نظر خود را خریداری کند ، با توجه به نتایج آماری بررسی شده و با توجه به پاسخ های مخاطبین این فرضیه با ۹۵%اطمینان تائید شده است و می توان نتیجه گرفت بین تبلیغات تلویزیونی و تصمیم خرید رابطه معنی داری وجود دارد . ۵-۶ نتایج بررسی فرضیه پنجم: «بین تبلیغات تلویزیونی در بازار خودرو و رفتار پس از خرید برای این محصولات رابطه معنی داری وجود دارد.» با توجه به آزمون های انجام شده و بررسی های انجام شده در مورد فرضیه پنجم وبا توجه به پاسخ های مخاطبین در پرسشنامه و با توجه به درک این مساله که رفتار پس ازخرید یک عامل مهم در وفاداری و رضایت مشتریان به کالای خریداری شده می باشد ،و یا اینکه رفتار پس از خرید می تواند همراه با عدم رضایت مشتریان باشد ،می توان نتیجه گرفت که رفتار پس از خرید یک عامل بسیار مهم است و بین تبلیغات تلویزیونی و رفتار پس از خرید رابطه معنی داری وجود دارد . و فرضیه فوق با استناد به تحلیل های آماری با ۹۵%اطمینان تائید شده است. ۵-۷ پیشنهادات مستخرج از نتایج تحقیق : - باتوجه به فرضیه اصلی این تحقیق که عبارتست از :تبلیغات تلویزیونی بر رفتار مصرف کنندگان در فرایند تصمیم خرید خودرو رابطه معنا داری وجود دارد.. باید به این نکته توجه کرد که در حین فرایند تصمیم خرید ،خریداران ممکن است تحت تاثیر عوامل دیگری غیر از تبلیغات قرار گیرند و باتوجه به پیچیدگی ماهیت انسانها ،عوامل اثر گذاردیگری هم وجود دارند که می توانند سبب خرید کالای مورد نظر شوند لذا غیراز تبلیغات تلویزیونی ،عوامل اثر گذاری دیگری هم دراین فرایند دخیل می باشند که با توجه به عواملی مثل مکان خرید – زمان خرید و…. هم تاثیرزیادی بر فرایند تصمیم خرید دارند - با توجه به اینکه بعد از خرید ،برای مصرف کنندگان ،ممکن است مشکل درگیری ذهنی بالا یادرگیر ذهنی پایین ،از خرید کالای مورد نظر پیش آید ،که این رفتار پس از خرید می باشد که این مشکل با نام عدم تجانس شناختی می باشد ،لذا خدمات پس از فروش و یا موارد دیگری که بازاریابان باید انجام دهند که این مشکل را به حدقل برسانند ودر تبلیغات تلویزیونی هم تا حد زیادی باید به این درگیری ذهنی خریداران توجه شود و برنامه ریزی تبلیغاتی و بازاریابی باید طوری صورت پذیرد که از نگرانی پس از خرید خود مصرف کنندگان تا حد زیادی کاهش یابد. - در سبز فایل ،مهم ترین قضیه تشخیص مساله می باشد که بازاریابان باید به آن آگاهی کامل داشته باشند و تمامی سازمانها باید نیاز مشتری را بشناسند در بعضی از مواقع یک تبلیغات تلویزیونی مناسب می تواند شخص را از نیازی که دارد آگاه کند و آنرا سردرگمی برای پیدا کردن کالای مورد نظر یاری دهد. - با توجه به شرایط رقابتی بازار امروز ممکن است بعضی از تبلیغات تلویزیونی ، وقعا معرف آن چیزی نباشد که هستند ، بنابرین مصرف کنندگان اعتماد زیادی به آگهی های بازرگانی ندارند و ممکن است این شک برای آنها به وجود آید که آنها واقعی نیستند بنابرین برای جذب مشتری و اعتماد آنها به تبلیغات تلویزیونی ، نیاز است که روی تبلیغات تلویزیونی توجه بیشتری گرددتا آنها بیشتر به واقعیت نزدیکتر باشندو حالت عدم اعتماد خریداران کالای مورد نظر تا حدود زیادی کاهش یابد و اطمینان آنها جلب شود. - عصری که ما در آن زندگی می کنیم عصر تبلیغات است و تعداد این تبلیغات به حدی زیاد است که قابل تصور نیست و بر رفتار و جهان بینی ما تاثیر می گذارد ، در این قرن ،فروش ،بازاریابی بدون تبلیغات تجاری نامفهوم است که علت این امر پیشرفت تکنولوژی است که از یک طرف منجر به تولید انبوه کالاها شده که خود نیاز به فروش و بازار مصرف دارد واز طرف دیگر امکانات بالقوه ای در اختیار صنعت قرارمی دهد لذا به طور کلی ، رابطه بین تبلیغات تلویزیونی در فرایند تصمیم خرید خودرو امری بدیهی و قابل اهمیت می باشد. - باتوجه به اینکه اکثر خریداران خودرو را آقایان تشکیل می دهند ، لذا توجه به این امری برای تبلیغات تلویزیونی در مورد خرید خودرو ،حائز اهمیت می باشد و با توجه به اینکه بیشتر خریداران متاهل می باشند و گروه سنی اکثر خریداران بین ۳۰-۲۰ سال بوده اند و تحصیلات بیشتر خریداران لیسانس بوده و میزان درآمد ماهیانه بیشتر آنها بین ۵۰۰-۳۵۰هزارتومان بوده است . - لذا با توجه به اطلا عات استخراج شده ،می توان نتیجه گرفت که این اطلا عات کمکی بسیار بزرگ برای سازمانها – بازاریابان و هم برای آگهی دهندگان تبلیغاتی می باشد. که بطور کلی سن- تحصیلات - - درآمد و …. خریداران را مورد بررسی قرار می دهند که یک برنامه ریزی مناسب و بجا راداشته باشد. - با توجه به اینکه در مورد آگهی های تبلیغاتی که امروز، همبستگی بیشتری با آهنگ – تصاویر زیبا و غیره پیدا کرده لذا توجه به این نکته حائز اهمیت است که در کنار یک تبلیغات تلویزیونی موارد اثر گذاری دیگری هم وجود دارند که مصرف کنندگان را ترغیب می کنند که تمایل به خرید کالای مورد نظر را پیدا کنند. - تبلیغات تلویزیونی در حد زیادی جنبه اطلاع رسانی دارند و برای مصرف کنندگان که در جستجوی اطلاعات به خصوص در مورد خرید خودرو می باشند تبلیغات تلویزیونی نقش پررنگی را برای ایفا می کند. ۵-۸ پیشنهادات آیندگان : - بررسی میزان تاثیر عوامل مختلفی مثل ،تصاویر انیمیشن – شعر – موسیقی – و …… در تبلیغات تلویزیونی برای جذب مشتریان - مقایسه میزان اثرگذاری تبلیغات از طریق تلویزیون در مقایسه با وسایل تبلیغاتی مشابه - بررسی تاثیر تبلیغات در مراحل مختلف چرخه عمر یک کالا - مطالعه ویژگی های موثر تبلیغات تجاری بریادآوری - اثربخشی تبلیغات بر واکنش روانی و رفتار مصرف کنندگان - اثربخشی بیلبوردهای تبلیغاتی بر جامعه مصرف کننده ایران ۵-۹ محدودیت های تحقیق : - عدم تمایل نمونه تحقیق در تکمیل کامل پرسشنامه ها؛ - عدم وجود تحقیقات مشابه مکفی در این زمینه؛ - روحیه محتاطانه در تکمیل پرسشنامه ها؛ منابع و ماخذ: منابع فارسی آذر، ع؛ مومنی،م.(۱۳۷۷).آمار و کاربرد آن در مدیریت. تهران: انتشارات سمت. حافظ نیا، م.(۱۳۸۲). مقدمه ای بر روش تحقیق علوم انسانی. تهران: انتشارات سمت. خاکی ، غ.(۱۳۷۸). روش تحقیق با رویکرد پایان نامه نویسی. تهران: انتشارات علمی. روستا، ا.(۱۳۷۹).مدیریت بازاریابی. تهران: انتشارات سمت.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
- رک لوله فالکون و فالکونهای ۱۵ و ۵۰ میلی لیتری استریل(شرکت Falcon آمریکا)
- پیپتگیر اتوماتیک (شرکت Eppondrof آلمان) پیپت در اندازه های ۵، ۱۰ میلی لیتری استریل
- سمپلر ۱۰۰ و ۱۰۰۰ میکرولیتری استریل
- تریپان بلو(شرکت Sigma آمریکا)
- الکل ۷۰% (شرکت رازی ایران)
روش کار
- پنبه آغشته به اتر داخل ظرف شیشه ای انداخته و تا بیهوشی رت، داخل آن نگه داشته شد.
- حیوان بیهوش شده به الکل ۷۰% آغشته شد، در وسط ناحیه شکمی و پایین تر از استخوان جناغ سینه برشی ایجاد و خون به طور مستقیم از قلب حیوان اخذ شد.
- با آماده سازی هود لامینار، در فالکون ۱۵ میلی لیتری، ml5 خون هپارینه (۱۰µl/ml) رت با حجم مساوی ۱:۱ از سرم فیزیولوژی ۹/۰ % رقیق شد.
- به طور جداگانه، ml1 از مگلومین در ۴ فالکون باml 3 سرم فیزیولوژی ۹/۰ % ورتکس شد.
- ml 2 خون رقیق شده توسط سمپلر ۱۰۰۰ میکرولیتری به آرامی در هر فالکون اضافه شد.
- فالکونها به مدت ۱۵ دقیقه با دورrpm/min 2400 سانتریفیوژ شد.
- مایع رویی رسوب سلولی خارج و رسوب حاصل را باµl 400 سرم فیزیولوژی ۹/۰ % همگن نموده و محتویات ۴ فالکون در یک فالکون ۵۰ میلی لیتری ریخته و µl500 سرم فیزیولوژی ۹/۰ % به آن اضافه گردید.
- در این مرحله جهت لیز سلولی گلبولهای قرمز، با بهره گرفتن از پیپت،ml 20 آب مقطر سرد استریل به مدت ۴۰-۳۰ ثانیه به فالکون اضافه و بلافاصلهml 10 سرم فیزیولوژی ۵۵/۲ % داخل فالکون ریخته و مخلوط گردید.
- فالکون به مدت ۵ دقیقه با دورrpm/min 2400 سانتریفیوژ شد (مرحله ۹و ۸ دو مرتبه تکرار شد).
- مایع رویی تخلیه و رسوب باml 1 دکستروز ۵% بخوبی همگن شد.
- زندهمانی و تعداد سلول با بهره گرفتن از روش تریپان بلو تعیین گردید. در هر جداسازی تعداد/ml 106×۴ جدا میشد.
۳-۷- تیمار سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان رت با ویتامینD3(et al;2012 Klotz Artaza et al.,2010,) با رسیدن سلول ها به ۷۰ درصد برآمدگی در روزهای ۱۰-۷ پس از کشت پاساژ سوم، فلاسک ها را از انکوباتور خارج کرده و به زیر هود لامینار فلو انتقال دادیم(۱۵دقیقه قبل از شروع کار هود روشن و زیر هود الکل پاشی گردیده بود) و تیمار سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان رت با غلظت های nm50،nm 100،nm 200 از ویتامینD3 انجام گرفت و فلاسکهای حاوی سلولهای بنیادی مزانشیما مغز استخوان رت تیمار شده با ویتامین D3 همراه با سلولهای بنیادی مزانشیمی تیمار نشده، به عنوان گروه کنترل به مدت ۲۴،۴۸و۷۲ ساعت انکوبه گردید. ۳-۸- مجاورسازی سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان رت تیمار شده با ویتامین D3 و مایع رویی آنها با نوتروفیل های جدا شده از خون محیطی موش نژاد ویستار(et al;2012 Klotz Artaza et al.,2010,) ۳-۸-۱- مجاورسازی سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان رت تیمار شده با ویتامین D3 با سلولهای نوتروفیل
- پس از اتمام زمان انکوباسیون، تعداد ۱۰۶×۵ سلول نوتروفیل جدا شده که از خون محیطی رتها به کمک مگلومین کامپاند(داروپخش- تهران)جدا سازی شده بودند به همراه ۵ سیسی محیط کشت DMEM و۱۰درصد FBS به داخل فلاسک حاوی سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان رت تیمار شده و کنترل اضافه گردید و به مدت ۴ ساعت تحت شرایط ۳۷ درجه سانتی گراد با ۵ درصد CO2 و رطوبت ۸۰ درصد انکوبه شدند. لازم به ذکر هست از سلولهای نوتروفیل مجاور نشده به عنوان کنترل مثبت استفاده گردید.
- بعد از گذشت مدت زمان انکوباسیون مایع رویی داخل فلاسک، داخل لوله فالکنml15 استریل جمع آوری و به مدت ۵ دقیقه با سرعت ۱۲۰۰ دور سانتریفیوژ گردید. پلت سلولی جهت انجام تستهای تکمیلی به صورت سوسپانسیون درآمد.
۳-۸-۲- مجاور سازی مایعرویی سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان تیمار شده با ویتامین D3 با سلولهای نوتروفیل
- پس از اتمام زمان انکوباسیون، مایعرویی سطح سلولهای بنیادی مزانشیمی موجود در فلاسکT25 در یک لوله فالکن ml15 استریل جمعآوری گردید.
- مایعرویی حاصله را به یک پلیت ۲۴ خانه ته تخت انتقال داده به طوری که کف خانهها با مایعرویی پوشانده شد. سپس تعداد۱۰۶×۵ سلول نوتروفیل به همراه۱۰ درصدFBS به داخل هر خانه حاوی مایعرویی اضافه شد و سپس به مدت ۴ ساعت تحت شرایط ۳۷درجه سانتی گراد با ۵درصد CO2 و رطوبت ۸۰ درصد انکوبه شدند.
-
- بعد از گذشت مدت زمان انکوباسیون نوتروفیلها برای انجام تستهای تکمیلی جداسازی شدند.
۳-۹- فاگوسیتوز مخمر (Delirezh et al., 2010) مراحل انجام این تست به دلیل تفاوت سلول مورد استفاده (نوتروفیل بجای مونوسیت و مخمر تازه کشت شده بجای پودر مخمر) با مقداری تغییر نسبت به رفرنس اشاره شده انجام گرفت. ۳-۹-۱- آماده سازی سوسپانسیون مخمر مواد و وسایل مورد نیاز
- کشت تازه ۲۴ساعته سویه استاندارد(PTCC5027) مخمر کاندیدا آلبیکنس[۵۵] (تهیه شده از بخش قارچ شناسی گروه میکروبیولوژی دانشکده دامپزشکی ارومیه)
- محیط کشت RPMI 1640 (Gibco, UK)
- فسفات بافر سالین PBS (شرکت Sigma آمریکا)
- رک لوله فالکون و فالکون ۱۵ میلی لیتری استریل(شرکت Falcon آمریکا)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
تحصیلات می تواند زنان را برای حضور در بازار کار مهیا سازد. از طرف دیگر در این مرحله به علت توسعه بخش خدمات ، تقاضا برای اشتغال زنان افزایش می یابد (وایر[۴۱] ، ۱۹۸۱ :۵۷) از آنجا که مشارکت در نیروی کار زنان می تواند از عوامل دیگر (مثلا ساختار خانواده) تاثیر پذیرد ، ممکن است توسعه اقتصادی تنها شانس مساوی در برخورداری از آموزش را فراهم کند و هیچ اثری در کاهش نابرابری جنسیتی در بازار کار نداشته باشد (افشاری و شیبانی، ۱۳۸۰ : ۱۲۳) .
تحصیلات بعنوان یک عامل اجتماعی مهم ، نقش عمده ای در میزان مشارکت زنان در نیروی کار دارد. به نظرمی رسد که با افزایش تحصیلات ، میزان مشارکت زنان در نیروی کار افزایش می یابد . اما عامل تحصیلات همیشه اثر خود را در ارتباط با عوامل دیگر نشان می دهد. چگونگی رابطه بین تحصیلات و مشارکت زنان تا حدودی به امکانات اشتغال بستگی دارد. در گذشته زنان بیسواد مشارکت بیشتری در نیروی کار داشتند اما در حال حاضر چنین نیست . گاهی تحصیلات بالاتر موجب عدم مشارکت می شود ، چرا که مثلا زنان تحصیل کرده با مردان تحصیل کرده ازدواج می کنند و از نظر مالی مشکل ندارند. بنابراین در اینجا میل به کار عامل مهمی است. بیکاری زنان تحصیل کرده نیز بیشتر از بیکاری مردان تحصیل کرده است . گسترش تحصیلات با انتظارات افراد نیز رابطه دارد. بنابراین با افزایش توقعات و انتظارات امکان دستیابی به کار کم می شود (توسلی ، ۱۳۷۵ : ۸۹) . ۵- سن دیدگاه جالبی توسط کلارک[۴۲] وهمکاران در سال۲۰۰۳ مطرح شده که در بررسی خود ، تغییر سن را سنجیده و در یافته اند که رابطه بین رضایت شغلی وسن برای زنان خطی و مثبت است .بر این اساس برای تاثیر متغیر سن بر رضایت شغلی، شواهد بسیاری است. توضیح ممکن برای این وضع در این حقیقت نهفته است که زنان و مردانی که در گروه سنی یکسانی قرار دارند، احتمالاً پدیده های اجتماعی و سازمانی مشابهی از قبیل تغییرات تکنولوژیکی، تمایلات اجتماعی و سازمانی را تجربه نموده اند . استوارت رابینسون[۴۳] در سال ۱۹۹۲ در نتیجه ی تحقیق خود بیان می دارد که مشارکت زنان در نیروی کار موجب افزایش میزان استرس در میان آنها گشته است و هاستن[۴۴] در سال ۱۹۹۲ دریافته است زنانی که بیرون از خانه کار می کنند به ناچار با استرس های ناشی از نقش حرفهای خویش نیز سرو کار دارند.پدیده هایی نظیر تأخیر درسن ازدواج، بالا رفتن سن ازدواج، بالا رفتن نرخ تجرد قطعی، کاهش تعداد فرزندان و … از مهمترین آثار ناشی از خروج زنان از خانه و اشتغال به کار آنها در اجتماع است. همچنان که به نظر میرسد این تحولات کند و بطیء اما در حال وقوع است.براساس آمارهای موجود و تحت شرایط اقتصادی – اجتماعی جدید میانگین سن ازدواج یا میانگین سن اولین ازدواج در بسیاری از جوامع صنعتی رو به افزایش است. اینکه میانگین سن ازدواج زنان دبیر درکشور ما در سال ۷۵براساس آمارهای رسمی هجده سال و در بین پسران بیست و چهار سال بوده است در حالی که این میانگین در سال ۱۳۸۰ به بیست و دو سال برای دختران و بیست و شش سال برای پسران رسیده است، شاهدی بردرستی ادعای ماست. همچنین برابرآمار اعلام شده از سوی ثبت احوال استان خراسان ، طی شش ماه اول سال ۱۳۸۰ در آن استان میزان ازدواج نسبت به مدت مشابه سال ۱۳۷۹، چهار درصد و در سطح کشور ۹۶/۲ درصد کاهش یافته است. بالا رفتن سن ازدواج زنان دبیر، خود در تشکیل خانواده پایداری خانواده و نظایر آنها تأثیر دارد. بالا رفتن سن ازدواج حتی در مواردی به وضعیت خانواده های بدون فرزند منجر میگردد که خود باعث ناپایداری خانواده می شود.نیازهای اقتصادی تا حد زیادی به عنوان انگیزه ازدواج و تشکیل خانواده به حساب می آید. تأثیر متقابل زنان و سن ازدواج چندان نیازمند بحث نیست .دختران با احراز فرصتهای شغلی موقعیتهای اجتماعی تازهای مییابند و شرایط سختتری برای ازدواج خود در نظر میگیرند. یک زن شاغل تمایل چندانی ندارد با فردی که جویای کار یا با شخصی با موقعیت شغلی پایینتر ازدواج کند. از سوی دیگر، دغدغه حمایت اقتصادی، خود یکی از انگیزه های تمایل به ازدواج است که در زنان دارای مشاغل ثابت و حمایتهای تعیین شده بازنشستگی کمتر دیده می شود . بنابراین احتمال بیشتری وجود دارد که دختران شاغل به سن تجرد قطعی برسند. در کشورهایی که روابط جنسی آزاد بیشتر شیوع دارد، این احتمال افزایش مییابد. در کشورهای صنعتی، که آهنگ رو به رشد اشتغال زنان در آنها بیش از کشورهای در حال توسعه است با نسلی از سالخوردگان مجرد مواجه هستیم (زیبایی نژاد،۱۳۸۸: ۴۴). گرچه برآورده شدن نیازهای مالی زنان دبیر توسط خودشان خیلی خوب و مثبت به نظر میرسد ، اما واقعیت این است زنی که نیازمالی نداشته باشد ، تمایل کمتری برای ازدواج دارد . همان طور که اگر مردی نیاز جنسی در خود نبیند ازدواج نمیکند . اشتغال زنان دبیر میتواند مصلحتهای مهمی چون تأمین نیازهای ضروری خانواده و اجتماع را در پی داشته باشد، چنان که میتواند مظاهراتی را در پی آورد که نباید به سادگی از کنار آنها گذشت و در سنین بالاتر این عدم مشارکت اقتصادی مشاهده شده است ( علی پریور،۱۲۶:۱۳۸۹). ۶ -مسئولیت اجتماعی در اشتغال زنان فرصت زمانی بیشتر، تحصیلات و امکانات ویژهای برای نقش آفرینی زن شاغل امروز وجود دارد . زیرا به سمت ایفای مسئولیت های اجتماعی در شکل احراز فرصتهای شغلی میکشاند. نظام مدیریت اجتماعی میتواند این ظرفیت را به منظور گسترش ارزشهای اخلاقی و استحکام و پویایی خانه و اجتماع به کار گیرد. در برخی مطالعات انجام شده درباره وضعیت اجتماعی - اقتصادی ، مسئولیت اجتماعی از مهم ترین عوامل مشارکت اقتصادی زنان می باشند(شادی طلب ، ۱۳۸۱: ۱۹۳) . اگر شاخصههای اشتغال زنان بر اساس متون دینی طراحی گردد و آسیبها و آفتهای اشتغال زنان شناسایی شده و تدابیری برای رفع آنها اندیشیده شود، پیامدهای منفی اشتغال زنان تقلیل خواهد یافت.شواهد کافی دال بر تاثیر جداگانه جنس و سن بر مسئولیت اجتماعی و فرهنگ سازمانی آمده است . به ویژه یافته های چندین پژوهش نشان می دهد که زنان رضایت بیشتری نسبت به مردان از مسئولیت اجتماعی از خود نشان می دهند . در تلاشی به منظور شفاف ساختن این آشفتگی، برخی از پژوهشگران اخیراٌ به واقعیت های گوناگون مسئولیت اجتماعی پرداخته اند و نتیجه گرفته شده است که مسائلی همچون حقوق، ترفیعات، نظارت بر کار وبه طورکلی مسئولیت اجتماعی بسیار برای زنان شاغل بسیار مهم است(ترکمانی و میرزایی ، ۱۳۷۸ : ۹۵ ). ۷ - تاهل و تجرد مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی ، مخصوصا در کشورهای در حال توسعه ، تابع نگرش ها و تحولات اجتماعی است. (احمدنیا،۱۳۸۰ : ۶۸) در بررسی نقش عوامل اجتماعی موثر بر مشارکت محدود زنان به اولویت دادن به نقش های سنتی در مقابل نقش جدید شغلی زنان در جامعه و فرهنگ ایرانی و به ویژه اهمیت آن از دیدگاه زنان ، وجود نگرش منفی مردان نسبت به نقش شغلی زنان متاهل در بازار کار و احساس تعارض نقش در مورد مادران شاغل اشاره کرده است. طبق نظریات جامعه شناختی فمینیستی، موقعیت زن در خانه و خانواده جزئی از کل سیستم اجتماعی است که آنها را تابع مردان می سازد. زنان دارای تحصیلات بالا ، مجرد و یا بدون بچه معمولا دارای فعالیت اقتصادی منظم هستند و اغلب در مشاغلی هستند که ادامه نقش آنها در خانه است ، مثل تدریس ، پرستاری و غیره . از آنجا که یکی از وظایف زنان متاهل در جوامع مختلف بدنیا آوردن و تربیت فرزندان است ، نقش عوامل جمعیتی در شرکت زنان در نیروی کار اهمیت فراوانی دارد. سن تاهل زودتر و باروری بالاتر می تواند با مشارکت کمتر زنان در نیروی کار مرتبط باشد ، اما این همبستگی می تواند با توجه به شرایط مختلف اقتصادی و اجتماعی (سطوح توسعه) به اشکال متفاوتی نمایان شود. تاثیر فرزندآوری بر کار زنان دبیر می تواند دارای ابعاد مختلفی باشد. اولا می تواند مانع کار کردن زنان شود. این در حالتی است که فرزندآوری و تربیت فرزندان آن چنان زنان را مشغول می کند که آنان از پرداختن به کارهای دیگر باز می مانند. ثانیا ممکن است هنگامیکه مراقبتی برای یک نوزاد لازم باشد ، مشارکت در نیروی کار را دچار وقفه کند. در چنین وضعیتی بعد از سپری شدن دوران اولیه زندگی نوزاد و کمتر شدن حجم کارهای مراقبتی ، مادران می توانند کار بیرون از خانه فرد را دوباره شروع کنند. ثالثا تربیت و فرزندآوری بر کمیت و کیفیت نیروی کار زنان دبیر تاثیر می گذارد ، مثلا با کاهش ساعات حجم کار زنان ، قابلیت شغلی آنها کاهش می یابد ، رابعا تاهل ممکن است نوع کار زنان را تحت تاثیر قرار دهد. در چنین وضعیتی وجود فرزندان موجب می شود تا زنان به سمت مشاغلی که بیشتر با وظیفه فرزندآوری و تربیت فرزندان ارتباط دارند، تمایل پیدا کنند. رابطه بین فرزندآوری (باروری) زنان دبیر و مشارکت آنها در نیروی کار غالبا دو طرفه است. از یک طرف این فعالیت های شغلی زنان است که میزان باروری و فاصله گذاری بین فرزندان را تعیین می کنند. زنان دبیر ممکن است برای این که شغل خود را از دست ندهند ، دیرتر ازدواج کنند و یا اینکه برای به حداقل رساندن اثر وقفه باروری برفعالیت های شغلی ، فاصله تولد فرزندان خود را بیشتر کنند. از طرف دیگر باروری کمترموجب آن می شود تا زنان برای فعالیت های خارج از خانه زمان بیشتری داشته و جذب بازارهای شغلی بیرون از خانه شوند. در بررسی تاثیرات اشتغال زنان دبیر بر میزان باروری آنان تاثیر منفی اشتغال بر باروری نشان داده شده است. تاثیر متقابل فعالیت های مرتبط با تجربه نسل زنان شاغل و مشارکت آنها در نیروی کار می تواند از طریق عوامل دیگر تغییر یابد( جارالهی ، ۱۳۷۴ : ۳۵ ). قوانین رسمی و قواعد اجتماعی مرتبط با حقوق و وظایف اجتماعی وفردی زنان شاغل متاهل، نیز بر میزان مشارکت اقتصادی آنها اثر می گذارد. در این مورد اگر حقوق زنان متاهل در قبال مالکیت اموال ، تقسیم ارث ، تعیین همسر ، تصمیم گیری در خانواده و انتخاب شغل ، قوانین مرتبط با اشتغال زنان در جامعه و سیاست های دولتی موفق ، گسترش اشتغال زنان باشد ، تسهیلات لازم در به کارگیری زنان در مشاغلی مثل تدریس مهیا می شوند (مهر انگیزکار ،۳۱۲:۱۳۷۹) . در بررسی در مورد حضور زنان در بازار کار ایران بیان شده است که عدم گرایش زنان متاهل شاغل به بخش خصوصی (برای اشتغال) تا حدودی به علت عدم وجود امکانات جنبی نظیر مهد کودک بوده است.تبعیض در انتخاب کارکنان بر اساس جنس ، اگر به نفع مردان باشد ، موجب کاهش مشارکت زنان متاهل می شود. به نظر می رسد یکی از علل پایین بودن میزان مشارکت زنان متاهل در نیروی کار در ایران ، ترجیح در انتخاب کارکنان مرد از سوی کارفرمایان باشد. اشتغال زنان متاهل می تواند میزان دسترسی نسبی زنان متاهل شاغل به ثروت و منابع ارزشمند اجتماعی راافزایش دهد و در نتیجه افزایش اقتدار نسبی آنها در داخل و خارج از خانه و افزایش قدرت سیاسی و اعتبار نسبی آنان در اجتماع را فراهم سازد. افزایش اقتدار زنان شاغل متاهل در خانه به نوبه خود قدرت تصمیم گیری زنان را افزایش می دهد. قاعده مند شدن هر چه بیشتر رفتار باروری می تواند از نتایج این قدرت تصمیم گیری باشد. تاثیر مثبت مشارکت در نیروی کار زنان شاغل متاهل بر میزان اقتدار نسبی آنها در بررسی تنظیم خانواده ، کار و اقتدار اجتماعی و اقتصادی زنان در ایران بررسی شده است (هاردی [۴۵]و همکاران،۴۵:۱۹۹۹) . ۲-۲-۳-مشارکت زنان نتایج تحلیل مسیرنشان می دهدکه پایگاه اقتصادی و اجتماعی زنان از جمله متغیرهای کلیدی است که می تواند بر میزان مشارکت آنها تاثیر قابل ملاحظه ای داشته باشد. یعنی با بالا رفتن پایگاه اقتصادی و اجتماعی زنان میزان مشارکت آنها بطور فزاینده ای بالا می رود. امروزه مطالعات صاحب نظران اجتماعی نشان از آن دارد که دستیابی به توسعه پایدار بدون مشارکت فعال زنان در تمامی عرصه ها اعم از خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی امکان پذیر نیست ، اما مطالعات اخیر نشان می دهد که عوامل اجتماعی ، انتظارات متفاوت جامعه از مرد و زن موانع مهمی را بر سر راه مشارکت زنان (به خصوص زنان سرپرست خانوار که علاوه بر نقش مادری باید نقش پدری را نیز برای فرزندان خود ایفا نمایند) بوجود آورده است. متاسفانه دربسیاری از برنامه های توسعه ، نقش اساسی و تعیین کننده زنان به فراموشی سپرده شده است و این خود باعث عدم موفقیت بسیاری از برنامه ها و پروژه های توسعه در جهان شده است. بسیاری از مطالعات و تحقیقات انجام شده ، نشانگر این واقعیت تلخ است که به رغم اهمیت و نقش بارز زنان در ابعاد و جوانب مختلف و نقش آنان درتحولات توسعه و برنامه های اجرا شده ، به منظور تسریع روند توسعه و ایجاد زیر ساخت های توسعه ، به دلیل چشم پوشی از نقش برجسته زنان ، سرمایه گذاری بسیار محدودتری در زمینه های آموزشی- ترویجی و کلیه فعالیت های پشتیبانی به عمل آمده است. (عمادی، ۳۳:۱۳۸۰) در این راستا بایدگفت که با مطرح شدن نگرش توسعه پایدار در سال ۱۹۸۰ از سوی اتحادیه جهانی محیط زیست و تاکید بر مشارکت همه جانبه اقشار ، طبقات و گروه های سنی و جنسی، اهمیت و توجه به مشارکت زنان به عنوان اهرم اساسی تولید و ظرفیت های بالقوه جامعه دو چندان شده است. در چنین توسعه ای ، مشارکت متغیری اساسی است و درون زایی و عدالت خواهانه بودن ، زنان را به عنوان نیمی از افراد جامعه به مشارکت فرا می خواند. مطابق نظر بوسراپ : بحث و سخن های اخیر درباب توسعه نه تنها نشان داده است که در فرایند توسعه اکثر کشورهای جهان سوم ، موقعیت اجتماعی گروه های محروم و از جمله زنان بهبود نیافته است بلکه تضادهای موجود بین نقش سنتی زنان و تقاضای ایشان در شرایط گذار به تردید در مفهوم توسعه نیز منجر گردیده است (هومانز[۴۶]،۱۹۸۰ :۵۷) زنان بر اساس الگوهای اجتماعی از پیش تعریف شده ، نقش های اجتماعی خود را اجرا و آنگونه عمل می کنند که از آنها خواسته شده است. اگر زنی بخواهد رفتار یا عملی مخالف الگوهایی که در جامعه وجود دارد انجام دهد نا به هنجار تلقی شده و در تعامل با دیگران و جامعه دچار مشکل خواهد شد. اشخاص نقش های خود را مطابق انتظارات جامعه ایفا می کنند. انتظارات افراد از عامل نقش بر اساس الگوهای تثبیت شده فرهنگی شکل گرفته و فرهنگ بعنوان راهنمای عمل اجتماعی ، کنش فرد را مطابق با ارزش های اجتماعی شکل می دهد. بنابراین انجام نقش ها و کنش ها به چند عامل وابسته است: انتظارات متقابل میان عامل ها ، ارزش های هنجاری حاکم بر رفتار عامل ها،ضمانت اجرایی و یا پاداش و تنبیه که در برآوردن یا عدم برآوردن انتظارات متقابل ، از آن بهره مند می شوند. (رئیسی مبارکه ، ۱۳۷۵ : ۴۶) بنابراین الگوهای رفتاری و کنش های زنان تابعی از عوامل اجتماعی است که جامعه به آنها تحمیل می کند. مشارکت زنان نیز بعنوان کنشی هدفمند ، تحت تاثیر عوامل اجتماعی است. بر اساس پژوهش ها و مطالعات انجام شده در زمینه مشارکت زنان ، ضعف آموزش و پایین بودن سطح عمومی تحصیلات (مطیع ، ۱۳۷۶: ۵۸) ، فقر اقتصادی خانوارها ، ضعف خود باوری و تمایل به پیشرفت در میان زنان ، محدودیت های ارتباطی و محدودیت دسترسی به رسانه ها ، تصمیم کار جنسیتی از جمله عوامل اجتماعی موثر بر میزان مشارکت اجتماعی زنان محسوب می شوند(افشاری و شیبانی، ۱۳۸۰ :۱۴۶) .می توان گروهی از متغیرها و عوامل موثر بر مشارکت که درونی اند (روانشناختی و شناختی) و آنهایی که از محیط بیرونی (اجتماعی) نشأت می گیرند را به ترتیب زیر در نظر گرفت : متغیرهای اجتماعی : منزلت اجتماعی، تحصیلات ، مذهب ، فرهنگ و باورها تفاوت های شخصیتی : به لحاظ توانایی و استعدادها ، که افراد را از نظر آمادگی برای پاسخ به محرک ها ، متفاوت خواهند کرد. متغیرهای روانشناختی دیگری نیز وجود دارند که مشارکت را تحت تاثیر قرار می دهند مانند اعتماد فرد به صلاحیت و شایستگی خود و احساس نیاز به پیشرفت ، احساس نیاز به ابراز وجود ، انگیزه پیشرفت را در فرد تقویت می کند در حالیکه احساس ناتوانی ، عدم اعتماد به نفس و بی تفاوتی به منفعل شدن فرد می انجامد. شرایط محیطی و ساختاری : مانند نوسازی ، افزایش شهرنشینی و فراهم بودن فرصت های شغلی که پیش شرط های فوق را تحت تاثیر قرار می دهند. تصمیم گیری: اگر مدیریت از بالا باشد (سالمند سالاری ، پدر سالاری ، مرد سالاری) دیگر مشارکت به مفهوم همه جانبه آن وجود نخواهد داشت و افراد فقط مجری او خواهند بود. پس آزادی اراده وخواست از جمله عوامل و منافع دیگر است که بر میزان مشارکت تاثیر می گذارد. سود و هزینه: مشارکت کنشی عقلانی ورفتاری تابع سودوهزینه است.طبق نظریه پردازمبادله یعنی هومانز [۴۷] دریافت پاداش همیشه متضمن هزینه است .بطور کلی می توان عوامل اجتماعی موثر بر مشارکت زنان از دیدگاه هومنز را اینگونه به تصویر کشید: شکل (۲-۴) مشارکت اقتصادی زنان
امکانات رفاهی، |
تحصیلات (پدر- همسر) |
منزلت شغلی |
درآمد |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
عامل انگیزشی تنها اگر اعتماد بلا وجود داشته باشد آیا فرد میتواند بر معیار موثر باشد؟ آیا فرد میتواند بر معیار موثر باشد؟ ایدهآل است اما طراحی آن برای کارهای غیرمعمول دشوار میباشد
کنترل محدود رفتار نادرست غفلت شکل۲-۷) ماهیت معیارها (منبع: بختیاری، ۱۳۸۵) یک معیار عینی می تواند به صورت مستقل ارزیابی و تایید شود. فعالیت یک کارمند را می توان به صورت ذهنی و بر اساس مشاهدات مافوق وی ارزیابی نمود اما باید توجه داشت که مافوق مذکور بایستی اطلاعات کافی در اختیار داشته باشد تا قادر به داوری منصفانه گردد. علاوه بر این وجود اعتماد کامل نیز ضروری می باشد زیرا فرد زیردست باید از منصفانه بودن قضاوت ذهنی مذبور مطمئن باشد. معیارها بر اساس درجه ی کمال و پاسخگویی نیز متغیرند. یک معیار کامل تمامی جنبه های موفقیت را در بر می گیرد. یک معیار پاسخگو منعکس کننده ی فعالیت هایی است که یک مدیر برآنها نفوذ دارد. به عنوان مثال: سرعت، برای سنجش میزان مسافت طی شده از بوستون تا ونکوور، معیاری پاسخگو اما ناقص است. راننده می تواند با افزایش یا کاهش شتاب وسیله ی نقلیه بر این عامل تاثیر گذارد اما چون تعداد و زمان توقف ها را لحاظ نمی کند ناقص است. در یک کسب و کار، قیمت سهام به عنوان یک معیار کامل عملکرد مدیر ارشد در نظر گرفته می شود زیرا تمام اقدامات مدیریت در نهایت در قیمت سهام آن شرکت منعکس می گردد. البته قیمت سهام، نرخ های بهره و عوامل دیگری را که خارج از کنترل مدیران ارشد هستند نیز منعکس می سازد. بنابراین به طور کامل پاسخگوی اقدامات آنان نیست. از سوی دیگر معیارهای سود دهی مانند نرخ بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) مسئولیت تمام اقدامات مدیران ارشد را بر عهده دارد اما این معیارها کامل نیستند زیرا بازتاب ارزش آتی تصمیمات بلند مدت از قبیل سرمایه گذاری در تکنولوژی های جدید نمی باشد. برای افزایش پاسخگویی معیار های عملکرد، کارکنان رده ی پایین تر معمولا بر اساس فعالیت های حیطه ی کنترل خویش مورد سنجش قرار می گیرند. افراد در رفتارهایی که سبب افزایش معیار می شود، شرکت می کنند اما این امر افزایش اندکی در ارزش کلی شرکت خواهد داشت (سایمونز،۱۳۸۵). بنابراین می توان گفت اگرچه عملکرد می تواند معانی متنوعی داشته باشد اما به طور عمده از دو دیدگاه می توان به آن نگریست: نخست مفهوم ذهنی که در وحله ی اول مرتبط است با عملکرد شرکت ها نسبت به رقبای آنها و دیدگاه دوم مفهوم عینی است که بر پایه ی اندازه گیری مطلق عملکرد می باشد (Sin, 2005,). در گذشته عمدتا شاخص های مالی مستقیما از سازمان ها یا از منابع ثانویه به دست می آمدند. بعد ها به قضاوت داورانه ی پاسخگویان داخلی و خارجی سازمان گرایش پیدا شد. آنها اغلب هر دو شاخص مالی، عملیاتی و تجاری را تحت پوشش قرار می دادند. در برخی از مطالعات نوعی سازگاری قوی بین معیار های عینی و ذهنی یافت شد اما برخی دیگر از مطالعات تفاوت هایی را بین این دو رویکرد تشخیص دادند. معیار های عینی عملکرد، به سختی حاصل می شوند و یا اینکه پایایی کافی ندارند. رویکرد ذهنی، اندازه گیری ابعاد عملکرد از قبیل ارزش نام تجاری یا رضایت مشتری را تسهیل می کند. اندازه گیری ذهنی همچنین تجزیه و تحلیل مقطعی داده های مربوط به بخش ها و بازار ها را تسهیل می نماید. به دلیل آنکه عملکرد می تواند در مقایسه با اهداف شرکت یا اهداف رقبایش، قابل اندازه گیری شود. ارزیابی ذهنی همچنین باعث می شود که اثرات آهسته و ویژه ی استراتژی سازمان در نظر گرفته شوند. این امر موجب می گردد که دریابیم عملکرد ذهنی نسبت به عملکرد عینی معیار مناسب تری برای سنجش عملکرد بازاریابی است (Benito and Javier, 2005). البته ذکر این مطلب هم حایز اهمیت است که به خاطر داشته باشیم استفاده از معیار های ذهنی هم برای اندازه گیری عملکرد بازاریابی محدودیت های خاص خود را دارد. مثلا ممکن است افراد در ارائه ی آنها اغراق کنند و آنها را فراتر از مقدار واقعی بیان نمایند (Panigyrakis and Theodoridis, 2007). اصطلاح ذهنی عملکرد به این معناست که امتیاز عملکرد شرکت بوسیله ی طیفی پاسخی در مقایسه با عملکرد رقبای عمده، درجه بندی می شود (Martin et al.., 2007, p:384). پژوهشگران در مطالعات مربوط به عملکرد بازاریابی و مالی، مولفه های مختلفی را برای سنجش آن به کار برده اند. معدودی از پژوهشگران مولفه هایی از عملکرد که با یکدیگر مرتبط هستند را در گروه هایی جای داده و آنها را نام گذاری کرده اند. به عنوان مثال پلهام مولفه های عملکرد را در سه دسته جای داده است: اثربخشی سازمانی: شامل مولفه های کیفیت محصول، موفقیت محصول جدید، نرخ حفظ مشتری رشد/ سهم: شامل مولفه های سطح فروش، نرخ رشد فروش، سهم بازار سود آوری شامل مولفه های نرخ بازده ویژه، (ROE) نرخ بازگشت سرمایه، حاشیه ی سود ناویژه چیکوان نیز مولفه های عملکرد را در دو دسته قرار داده است که عبارتند از: عملکرد بازار: مشتمل برمولفه های حفظ مشتری، جذب مشتری جدید عملکرد مالی: مشتمل بر مولفه های نرخ بازده دارایی، سهم بازار و رشد فروش (بختیاری، ۱۳۸۵) پاینگراکیس و تئودوریدس[۳۴] در یکی از مطالعات خود، عملکرد شرکت را در مقایسه با رقبای عمده ی آن در سه سال گذشته به وسیله دو دسته از شاخص ها شامل: شاخص های عملکرد مالی: فروش نهایی، نرخ رشد فروش، حاشیه سود ناخالص شاخص های عملکرد غیر مالی: سهم بازار، بهره وری، زمان و دوره ی عمر سهام که مجموعا جز شاخص های ذهنی و غیر مستقیم بودند را مورد سنجش قرار دادند. در برخی از مطالعات نیز بین معیارهای اثربخشی و کارآیی تفاوت قایل شده اند. به این ترتیب خاطرنشان شده است که پیش تر به تقویت و تثبیت موقعیت بازار قوی، برای مثال: رضایت مشتری، تصویر ذهنی و وجهه مناسب، افزایش فروش، سهم بازار یا موقعیت محصول جدید اشاره می شود. تفاوت بین معیار های موقعیتی (در ارتباط با عملکرد جاری) و معیار های روند (در ارتباط با تغییر عملکرد) می تواند همچنین مورد ملاحظه قرار گیرد. در این مورد سینکولا و باکر بین بعد اثربخشی عملکرد (در ارتباط با موفقیت در مقایسه با رقبا) و معیار های سازگاری با محیط (در ارتباط با موفقیت پاسخگویی همزمان به شرایط و فرصت های متغیر محیطی) تفاوت قایل شدند ( Panigyrakis and Theodoridis, 2007). بنیتو نیز از سه معیار عینی عملکرد به نام های فروش، سود و نرخ بازده دارایی ها (ROA ) استفاده کرد که فروش، تمرکز بر اثربخشی شرکت در جذب تقاضا داشت که این امر می توانست شاخصی برای موفقیت بازار باشد ولی این مطلب را که چگونه می توان به طور کارآ به چنین موقعیتی دست یافت، منعکس نمی نماید. سود از طریق کارآیی در محاسبه ی حاشیه سود ناخالص نمایش داده می شود و نرخ بازده دارایی به وسیله مقایسه سود در ازای منابع مورد استفاده، تاثیرات اندازه را از بین می برد (Benito and Javier, 2005,). در یک مطالعه در سال ۲۰۰۸ تایلور و دیگران معیار هایی چون بهبود کیفیت خدمات، کاهش هزینه های تولید، سازگاری محصول با تقاضای مشتری و سطوح سازگاری خدمات را به عنوان معیار های عملکرد به کار برده و خاطرنشان می کنند که این متغیر های فرعی از بین متغیر هایی انتخاب می شوند که وابستگی بیشتری به رابطه بین عرضه کنندگان و فروشندگان در بازار های صنعتی داشته و به وسیله کارشناسان صنعت نشان داده شده اند (Taylor, 2008). دشپانده و همکاران در سال ۱۹۹۳ چهار معیار ذهنی را برای سنجش عملکرد شرکت مورد استفاده قرار دادند که شامل: سودآوری، اندازه، سهم بازار و نرخ رشد می باشد. سینگ و رانچورد نیز در تحقیق خود بر روی صنعت قطعه سازی خودرو در انگلستان، ضمن استفاده از رویکرد ذهنی، دلیل این امر را سختی در حصول داده های عینی از منابع مستند و عدم دسترسی عمومی به آن، به دلیل مخالفت شرکت ها جهت بروز این اطلاعات محرمانه دانسته. با این وجود ایشان پنج شاخص عملکرد را برای اندازه گیری عملکرد تجاری مورد ملاحظه قرار دارند که به شرح زیر می باشند: حفظ مشتری سهم بازار موفقیت محصول جدید بازده دارایی ها رشد فروش این پنج شاخص به وسیله مقیاس طیف هفت گزینه ای لیکرت از ۱= خیلی مخالف تا ۷= خیلی موفق درجه بندی شده است (Singh and Ranchod. 2004). مطالعات متعدد دیگری وجود داشته اند که آنها نیز رویه مشابهی را برای سنجش عملکرد تجاری شرکت ها اتخاذ کرده اند. برخی از محققان سازمانی و بازاریابی، عملکرد شرکت را در دو بخش مورد بحث قرار می دهند که شامل یک بعد اثربخشی و یک بعد کارآیی است. این رویکرد استاندارد، اثربخشی شرکت را از لحاظ رشد سود، رشد فروش و رشد سهم بازار و کارآیی شرکت را از لحاظ سودآوری، بازده فروش (ROS) ، بازده سرمایه گذاری (ROI) ، و بازده دارایی ها (ROA) مورد سنجش قرار می دهد (Menguic et al.., 2007: 318). در جدول ۲-۳ پارامتر هایی را که دانشمندان مختلف علم مدیریت در پژوهش های خویش برای سنجش عملکرد بازاریابی شرکت های تولیدی به کار بسته اند، به اختصار نشان داده شده است: جدول ۲-۳) متغیر های اندازه گیری عملکرد بازاریابی (Vinod and Uma Kumar, 2009)
ردیف |
متغیر های عملکرد بازاریابی |
نام محقق |
سال |
۱ |
کاهش زمان تحویل / رضایت مشتری |
Vinod Kumar Uma Kumar |
۲۰۰۹ |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۱۶۱۷۷
۱۷۶۳۱
۲۴۰۱۱
۲۷۹۷۹
۲۸۳۳۰
تعداد دانشآموزان همه مقاطع تحصیلی
۲۱۴۰۸۲۰
۲۳۲۷۴۵۵
۲۶۹۹۰۵۲
۳۰۵۷۴۹۲
۳۴۱۸۲۵۰
در برنامه عمرانی چهارم که از سال ۱۳۴۷ تا سال ۱۳۵۱ اجرا شد، رشد آموزش و پرورش بیشتر مورد توجه قرار گرفته بود. در سال ۱۳۵۲ همزمان با افزایش ۴ برابری درآمد نفت، آموزش دوره راهنمایی اجباری شد.[۴۰۶] (آموزش دوره دبستان قبلاً در سال ۱۳۲۲ اجباری شده بود) در پی ایجاد مدارس جدید و افزایش کارکنان آموزشی، حوزه نفوذ آموزش و پرورش در دهه ۱۳۵۰ بازهم بیشتر شد و در نتیجه تعداد دانشآموزان که در سال تحصیلی ۵۱-۱۳۵۰، ۵۴۲/۲۷۲/۴ نفر بود، در سال تحصیلی ۵۸-۱۳۵۷ به ۲۹۱/۲۷۷/۷نفر رسید.[۴۰۷] این روند در سالهای بعد نیز ادامه داشت اما از زمانی که آموزش و پرورش دولتی تقریباً همه شهرستانها را تحت پوشش قرار داد، افزایش تعداد دانشآموزان بیشتر تابع افزایش جمعیت بود و نمیتوان آن را ناشی از نفوذ آموزش دولتی به مناطق بیشتر (با بهره گرفتن از پول نفت) قلمداد کرد. به عنوان مثال در دوره جمهوری اسلامی تحت تأثیر سیاستهای دولت مبنی بر افزایش جمعیت که در دهه ۱۳۶۰ اجرا شد، در سال های نیمه دهه ۱۳۷۰ تعداد دانشآموزان تا مرز ۱۹میلیون نفر بالا رفت اما درسال ۱۳۸۷ به کمتر از ۵/۱۴ میلیون نفر کاهش یافت.[۴۰۸] و این کاهش که در پردرآمدترین دوره تاریخ نفت صورت گرفته ناشی از کمبود امکانات آموزشی نبوده بلکه از کاهش جمعیت لازمالتعلیم نشات گرفته است آموزش عالی آموزش عالی دولتی نیز به موازات افزایش درآمد نفت، گسترش یافت. نفت باعث پیدایش صنایع جدید، بورورکراسی وافزایش فعالیتهای عمرانی شد و همۀ این موارد تقاضا برای نیروی انسانی ماهر و متخصّص را افزایش دادند. هزینه تربیت نیروی تحصیل کرده و تخصصی نیز از محل فروش نفت تأمین میشد. تا دهه ۱۳۳۰ تعداد دانشجویان کشور رقم قابل توجهی نبود. برخی منابع، تعداد دانشجویان مشغول به تحصیل در موسسات آموزش عالی داخل کشور را در سال ۱۳۳۹، ۲۳۹۵ نفر ذکر کردهاند.[۴۰۹] این رقم در دهه ۱۳۴۰ به سرعت رشد کرد. در سال تحصیلی ۴۶-۱۳۴۵ تعداد دانشجویان به ۷۴۷/۳۶ نفر رسید. در سال تحصیلی ۵۵-۱۳۵۴ پس از افزایش درآمد نفت تعداد دانشجویان دانشگاهها به ۹۰۵/۱۵۱ نفر افزایش یافت.[۴۱۰] در دهه ۱۳۵۰ که درآمد هنگفت نفت به خزانه کشور سرازیر شد، تعداد دانشجویان دانشگاههای دولتی نیز حدود ۸۰ درصد افزایش یافت، تعداد دانشجویان مؤسسات آموزشی دولتی در سال ۱۳۵۰،به ۹۷۳۳۸ نفر رسید.[۴۱۱]
در دورۀ جمهوری اسلامی تعداد دانشجویان با سرعت بیشتری افزایش یافت. تعداد دانشجویان دانشگاههای دولتی که در سال ۱۳۶۱، ۱۱۷/۱۴۸ نفر بود، در سال ۱۳۷۰ به ۳۴۴۰۴۵ نفر و در سال ۱۳۸۰ به ۷۵۹۸۷۰ نفر و درسال ۱۳۸۷ به ۳/۳ میلیون نفر رسید.[۴۱۲] اما سایر شاخصها مانند تعداد اعضای هیأت علمی، نسبت اعضاء هیأت علمی به دانشجویان، کیفیّت آموزشی، تحقیقات و پژوهشهای علمی و … متناسب با درآمد نفت و تعداد دانشجویان، رشد نکرده است. در دهه ۱۳۷۰ که یکی از دورههای رونق نفت است، آهنگ رشد تعداد اعضای هیأت علمی دانشگاهها کاهش یافته است. در همین دهه نسبت دانشجویان به اساتید در ایران در مقایسه با ۱۰ کشور منتخب که از میان کشورهای توسعهیافته و درحال توسعه انتخاب شدهاند، رتبه نهم را کسب کرده است. (تعداد دانشجویان نسبت به اساتید در ایران در سال ۱۳۷۴، ۳۵ نفر بود) [۴۱۳]درزمینه تحقیقات علمی نیز وضعیت مشابهی دیده میشود. براساس یک مطالعه تطبیقی (جدول شماره ۲۱) تعداد افرادی که درسال ۱۹۸۵ (۱۳۶۴) در ایران مشغول کارهای تحقیقاتی و پژوهشهای توسعهای بودهاند، ۵۰۴۸ نفر بوده است. این رقم در میان ۱۴ کشورمنتخب که تعداد زیادی از آنها کشورهای در حال توسعه میباشند، کمترین رقم بوده است. جدول شماره ۲۱- تعداد دانشمندان و مهندسان شاغل در تحقیقات علمی[۴۱۴]
کشور
سال
تعداد افراد
کشور
سال
تعداد افراد
ایران
۱۹۸۵
۵۰۴۸
پاکستان
۱۹۸۶
۲۳۳۵۳
ونزوئلا
۱۹۸۳
۷۲۶۰
کره جنوبی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
*کسمایی، (۱۳۸۱)، در کتاب خود تحت عنوان اقلیم و معماری روش های مختلفی را برای زندگی در داخل و بیرون ساختمان معرفی نموده که هریک از این روشها می تواند برای رسیدن به شرایط زیست اقلیمی مناسب در محیط اطراف مان به ما کمک کند.
* رازجویان، (۱۳۶۷ )، در کتاب خود تحت عنوان آسایش بوسیله معماری همساز با اقلیم معیارهای مختلفی را برای آسایش معرفی نموده و همچنین اصول مختلف معماری را با توجه به شرایط اقلیمی مورد ارزیابی قرار داده اند. *اکبراقلی و ولایتی، (۱۳۸۶)، در مقاله خود تحت عنوان بررسی جایگاه عوامل طبیعی در استقرار سکونتگاههای روستایی می فرمایندعواملی همچون ارتفاع از سطح دریا، شیب، ساختار زمین شناسی، گسل، منابع آب، خاک، پوشش گیاهی و کاربری اراضی، هر کدام بسترهای طبیعی هستند، که تاثیر گذاری آنها در پراکنش سکونتگاه های روستایی نقش موثر دارند. ولی بعضی از این عوامل می توانند نقش موثرتری نسبت به سایر عوامل داشته باشند. نتایج بررسی ها نشان داد که حدود ۷۶% از وسعت منطقه دارای شیب بیش از ۱۰% بوده و حدود ۴۷% از سکونتگاه های روستایی در این محدوده پر شیب قرار دارند، که عمدتاٌ در معرض حرکات دامنه ای هستند. حدود ۳/۸% از منطقه دارای خاک هایی با ضخامت مطلوب برای زراعت و باغداری بود و تنها حدود ۱۳% از سکونتگاه ها در این محدوده واقع بودند. در این صورت روشن است که خاک و منابع آب به ویژه چشمه ها جزو عوامل مهم در پراکنش روستا های منطقه می باشند. *رنجبر وهمکاران، (۱۳۸۶)، در مقاله خود تحت عنوان نقش عوامل طبیعی درتوسعه و استقرار کانونهای جمعیتی شهرستان اهر می فرماید شهرستان اهر درشمال غربی ایران دراستان آذربایجان شرقی واقع شده واز نظرمختصات جغرافیایی درعرض شمالی ۳۸ درجه و ۱۸ دقیقه الی ۳۹ درجه قرار گرفته است. این شهرستان از لحاظ طبیعی تحت تاثیراقلیم نیمه خشک وسرد قرارگرفته که به دلیل وضعیت خاص توپوگرافی منطقه، مضرس بودن برخی ارتفاعات، دره های تنگ وعمیق وواحدهای تپه ماهوری وکوهستان ازعوامل عمده تاثیر گذار در توسعه وپراکنش کانونهای جمعیتی روستایی وشهری می باشد. که این عوامل ضمن ایجاد محدودیت های توسعه کشاورزی منطقه قابلیت هایی نیز ازنظرگردشگری درمنطقه ایجاد نموده است از طرفی به دلیل وجود منابع طبیعی ونیز وجود معادن معدنی وهمچنین قابلیت های بالای زیست محیطی از جمله وجود منابع آب فراوان وپوشش گیاهی غنی شهرستان، قابلیت زیادی برای توسعه در این بخشها دارد که بامدیریت وبرنامه ریزی می توان توسعه شهرستان راتصریح کرد. * نمکی وهمکاران، (۱۳۹۰)، در مقاله خود تحت عنوان نقش عوامل محیطی در آرایش فضایی سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: حوزه آبخیز مهاباد) می فرماید عملکرد نسبتا شدید برخی عوامل و پدیده های محیطی همچون پدیده زمین لغزش، نه تنها موجب وارد آمدن خسارات به محیط های دست ساز انسانی شده، بلکه باعث تخریب، فرسایش و فقر محیط طبیعی در مناطق روستایی هم شده است. در این ارتباط، موقعیت کوهستانی ناحیه مورد پژوهش، تاثیر عمیقی بر این مساله دارد. در موقعیت کوهستانی محدوده مورد مطالعه، دو عامل ارتفاع و شیب بعنوان عوامل بازدارنده و محدود کننده در مدیریت حوزههای روستایی عمل می نمایند. نتایج حاکی است که انواع گسل ها و چین خوردگی های محلی با منشا زمین ساختاری، لرزش های فراوانی را باعث شده است که منطقه مورد مطالعه را با خطرپذیری روبرو کرده است. *نظریان وهمکاران، (۱۳۸۸)، ارزیابی توسعه فیزیکی شهر شیراز با تاکید بر عوامل طبیعی می فرماید شکل گیری، تداوم، حیات و تغییرات ظاهری بافت شهری و رشد و توسعه آن متاثر از مجموعه ای از عوامل و نیروهای طبیعی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تکنولوژی است. این عوامل در طی زمان همراه با تغییرات و پیشرفت های اجتماعی، اقتصادی و فن آوری تحول پیدا می کنند. بدیهی است شناخت وضع موجود و مشکلات فعلی شهر و پیش بینی تغییرات آتی آن در گروی شناخت این عوامل و نیروها و ساز و کار عمل آنها است و بدین گونه می توان سیاست های مناسبی برای هدایت و کنترل عوامل و نیروهای تغییر دهنده شهر طراحی و اعمال نمود. این مقاله درفصل نامه جغرافیایی چشم انداز زاگرس پاییز۱۳۸۸، به چاپ رسیده است. *رجایی، عبدالحمید، ۱۳۸۲، فصل سوم در کتاب خود تحت عنوان کاربرد جغرافیایی طبیعی در برنامه ریزی شهری و روستایی به محیط های طبیعی در ارتباط با آمایش سرزمین و نقش مطالعات جغرافیایی طبیعی در سرزمین پرداخته است. *حسینی، (۱۳۹۰)، در فصل دوم کتاب خود تحت عنوان اصول و مبانی برنامه ریزی آمایش سرزمین نامنظم رابطه بین انسان، فضا و فعالیتهای انسان در فضا به منظور بهره برداری منطقی از جمیع امکانات در جهت بهبود وضعیت مادی، معنوی و اجتماعی براساس ارزشهای اعتقادی است *استوارت، (۱۹۶۸) و ناوه لیبرمان (۱۹۸۴) می فرماید آمایش سرزمین طبق ضوابطی با نگرش بازده پایدار و در حوزه بر حسب توان و استعداد کیفی و کمی سرزمین برای استفاده های مختلف انسان از سرزمین به تعیین نوع کاربری از سرزمین می پردازد بنابراین از هدرفتگی منابع طبیعی و ضایع شدن محیط زیست و در نتیجه از فقر انسانی که روی زمین کار می کند می کاهد. *بازنیکی(۱۹۸۵)، ارزیابی توان اکولوژیکی محیط زیست (سرزمین) مرحله میانی فرایند آمایش سرزمین یا برنامه ریزی محیط زیست است که شامل انتخاب مناسبترین استفاده از سرزمین و نظام مدیریت می باشد. *مخدوم، (۱۳۸۱)، شالوده آمایش سرزمین، در این کتاب روابط بین برنامه ریزی منطقه ای، برنامه ریزی ملی، برنامه ریزی کالبدی، طرح جامع سرزمین، آمایش سرزمین و توسعه پایدار را تشریح نموده است. *عنابستانی، (۱۳۸۹)، نقش عوامل طبیعی در پایداری سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: شهرستان سبزوار) می فرماید پیدایش سکونتگاه های بشری و به ویژه روستاها بر پایه ی عوامل طبیعی مانند آب و خاک مناسب استوار بوده است. منطقه ی سبزوار با فراهم نمودن این عوامل، از گذشته های دور به عنوان یکی از مهم ترین کانون های سکونت بشری در شرق ایران محسوب می شود. نتایج نشان می دهد که رابطهای معنی دار و نسبتا قوی بین داده های طبیعی یعنی موقعیت، آب و اراضی کشاورزی و روند تحولات جمعیت در دوره ۸۵-۱۳۴۵ به عنوان یکی از شاخص های پایداری سکونتگاه های روستایی برقرار است، به نحوی که میزان همبستگی بین موقعیت روستا و رشد سالانه جمعیت ۲۱۶٫ ۰ می باشد. این مقاله در مجله جغرافیا و برنامه ریزی محیطی (مجله پژوهشی علوم انسانی دانشگاه اصفهان) زمستان ۱۳۸۹به چاپ رسده است. فصل سوم ویژگیهای جغرافیایی محدوده مورد مطالعه ۳-۱- مقدمه لنگرود یا لنته به معنی ایستاده و آرام، رودی است در گیلان که از نزدیکی لاهیجان سرچشمه می گیرد و از وسط شهر لنگرود می گذرد و در چمخاله پس از پیوستن به شلمان رود به دریای مازندران می ریزد. شهر لنگرود به عنوان یک واحد جغرافیای پدیده ای است که در فضا و مکانی خاص، بر بستر سرزمین مناسب؛ از نظر پتانسیل های محیطی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و. . . بوجود آمده است یا به قول پیر مولین شهر پدیده ای سرزمینی است و سرزمین هر شهر در درجه نخست به اعتبار و موقعیت های طبیعی اش پایداری و بقای انسان های مهمانش را تضمین می کند (امانی، ۱۳۸۵، ص ۲۸). لذا شناخت امکانات محیطی به ویژه شرایط زمین ساختی و مورفولوژیکی لنگرود، با محدودیت های طبیعی شهر، شناسایی قابلیت ها و مقاومت زمین و منابع. . . به منظور بهره برداری اقتصادی، شناسایی منابع طبیعی مصالح ساختمانی و شناسایی شهرها کاربرد مفیدی خواهد داشت (رهنمایی، ۱۳۶۹، ص ۶۲). بدین لحاظ در این فصل ویژگی های جغرافیایی و زیست محیطی لنگرود را مورد بحث و بررسی قرار میدهیم. ۳-۲- موقعیت جغرافیایی شهر شهرستان لنگرود در شرق استان گیلان و در جنوب دریای مازندران بین مدار ۳۷ درجه و ۱۹ دقیقه تا ۳۶ درجه و ۵۶ دقیقه عرض شمالی و نصف النهار ۴۹ درجه و ۵۹ دقیقه تا ۵۰ درجه و ۱۳ دقیقه طول شرقی دارد. این شهرستان از سمت غرب و شمال غرب به شهرستان لاهیجان، از سمت جنوب و شرق با شهرستان املش و رودسر و از سمت شمال شرقی با دریای مازندران همجوار است( نقشه آبادیهای استان گیلان، ۱۳۸۳، ص۱۶). شهر لنگرود در جلگه ای واقع شده که شیب آن از بخش جنوبی و از کوهپایه های لیلاکوه به سمت شمال ادامه می یابد. رودخانه های لنگرود و رودخانه خاله از جمله عوامل طبیعی در محدوده شهر هستند. مسیر رودخانه اصلی از قسمت جنوب غربی به شمال شرقی است. پس از گذشتن از مرکز شهر آن را به دو قسمت مجزا تقسیم کرده است. دیگر رودخانه خاله است که نسبت به رودخانه اصلی از اهمیت کمتری برخورداز است و از جانب غرب به شرق جریان دارد و در مرکز شهر، در حد فاصله دو محله راه پشته و انزلی محله، به رودخانه اصلی وصل شده است. از دیگر عوامل طبیعی موجود در محدوده شهر، استخر طبیعی کیاکلایه است که دارای وسعتی بیش از ۲۰۰ هکتار است (مهندسین مشاورشمال، ۱۳۷۷، ص ۴). شهر لنگرود از قسمت شمالی به روستای موبندان (Moubandan)، پلت کله (Palatkalleh) باغات توت و مزارع منتهی است. در قسمت شرق، مزارع برنج و روستای کیاکلایه که هم اکنون جزء محدوده شهر است قرار دارد. قسمت جنوبی شهر لنگرود، به استخر کیاکلایه، مزارع برنج و باغات چای محدود می شود، در این بخش روستاهای سالکویه (Salkoye) بالا و پایین، در ادامه کوهپایه های لیلاکوه واقع شده اند. لنگرود از جانب غرب به روستای درویشانبر (Darvishanbar) که هم اینک به شهر متصل شده است ارتباط مییابد. اکثر مناطق غرب نیز زیر پوشش مزارع برنج، باغات چای و توتستان قرار گرفته است (همان، ص۱۱). شهرلنگرود به لحاظ قدمت وسابقه تاریخی وقدیمی خود دارای بافت شهری ارزشمند می باشد که هم اکنون جدای از کلیت بافت، بناها و آثارارزشمند تاریخی و هنری را درخود جای داده است ودرحال حاضراین منطقه فضاهای مرکزی شهررا شامل می شود که بافت قدیم شهر نیز جزوآن است (همان، ص ۴). مجموعه بافت قدیم شامل بازار، مسجد جامع، محلات مسکونی و مراکز محله ها از طریق گذرهای اصلی از یک سو و محور ارزشمند طبیعی رودخانه از سوی دیگر می باشد که محله های اصلی شهر به نام های راه پشته، فشکالی محله، دباغ محله و بازار در دو سوی رودخانه و در امتداد آن چیده شده اند و با یک مفصل ارتباطی تاریخی به نام پل خشتی به یکدیگر متصل شده اند. مساحت محدوده قانونی شهر لنگرود، ۱۶۰۵ هکتار می باشد. مساحت حریم این شهر نیز ۹۰۴ هکتار که با احتساب محدوده قانونی و حریم، مساحت کل آن بالغ بر ۲۵۰۹ هکتار از سوی شهرداری برآورد گردیده است(قربانپور، ۱۳۸۸، ص۱۲). ۳-۲-۱- زمین شناسی منطقه گیلان در دوران پرکامبرین یعنی در حدود ۷۰۰ میلیون سال پیش در زیر دریاهای کم عمق قرار داشت. رسوباتی که بر کف این دریا انباشته شده بود در طی کوهزایی از آب بیرون آمده و بقایای آن در برخی مناطق امروزی البرز مشاهده می گردد. از دوران اول زمین شناسی نیز شواهدی بر جای مانده که حاکی از وجود و گسترش شرایط دریایی در این منطقه می باشد. ماسه سنگ های قرمز رنگ که در کوههای البرز وجود دارند بقایای رسوبات دریایی از دوران اول می باشند. در اواخر دوران اول پس از عقب نشینی دریا فعالیت های آتشفشانی در این منطقه به وقوع پیوسته است لیکن تشکیلات زمین شناسی استان گیلان عموماً از دوران دوم و سوم زمین شناسی بوده و تشکیلات دوران اول به طور پراکنده و وسعت های کوچکی در آن دیده می شود. تمام دشت های دامنه ای و رودخانه ای و دشت های ساحلی تا حد دریای خزر از رسوبات دوران چهارم زمین شناسی به صورت های مختلف تشکیل شده است (نقشه زمین شناسی لنگرود، ۱۳۸۳). ۳-۲-۲- توپوگرافی شهر لنگرود به صورت یک دشت با اختلاف ارتفاع از سمت شمال، به اندازه ۲ متر در غرب، ۳ متر در شرق است که در بین فاصله شمال به جنوب ۲ الی ۳ بار این اختلاف ارتفاع به صفر می رسد. از جمله عوامل مهم این پستی و بلندی رودخانه های لنگرود و خاله هستند که از نظر ذفع آبهای سطحی و زهکشی آبهای شهری اهمیت فراوان دارند و از سمت غرب به ارتفاع ۵۰ متر، به سمت شرق به ارتفاع ۴۸ متر با اختلاف ارتفاع حدود ۲ الی ۳ متر که در مرکز شهر به ۵۲ متر می رسد دیده می شود. وضعیت توپوگرافی تپه ای و پلکانی شهر از سمت غرب به شرق و بالعکس نشان می دهد که در غرب شهر، از ارتفاع آن به مانند شرق شهر کاسته شده است. توپوگرافی واقع در محدوده بیرونی شهر شامل اختلاف ارتفاع بین دریا در شمال و کوهستان در جنوب است که از دو طرف، اطراف شهر را در بر گرفتهاند (نقشه توپوگرافی لنگرود، ۱۳۸۳ ). ۳-۲-۳ اقلیم اقلیم یک واژه عربی است که در زبان فارسی به آن (آب وهوا) گفته می شود و از کلمه یونانی کلیما (kilima) به معنی میل می باشد. اقلیم نتیجه تاثیر توام پدیده های هواشناسی است و حالت متوسط هوا را در یک نقطه دلخواه به دست می دهد. بنابراین وقتی در مورد آب و هوای یک منطقه بحث می کنیم لحظه زمامی را مطرح نمی کنیم. البته اقلیم معنای گسترده تری داشته و تنها به پارامترهای هواشناسی محدود نمیشود بلکه مجموعه عوامل فیزیکی، شیمیایی و زیست محیطی را در بر می گیرد (علیزاده، ۱۳۷۷). جهت بررسی اقلیم درشهر لنگرودابتدا اقدام به شناسایی ایستگاههای موجود در محدوده مورد مطالعه نموده و در انتخاب ایستگاهها با توجه به اینکه هدف بررسی وضعیت شهر لنگرودبوده دو موضوع مورد دقت نظر قرار می گیرد، نزدیکترین فاصله به محدوده و ارتفاع ایستگاههای مورد نظر، لذا پس از تهیه و جمع آوری آمار موجود و استخراج اطلاعات و بررسی شکافها کمبود های آماری را مشخص نموده و به بررسی اقلیم منطقه می پردازیم. ۳-۲-۳-۱- بررسی شبکه ایستگاههای هواشناسی آمار کلیه ایستگاههای هواشناسی و آب سنجی تحت نظارت معاونت مطالعات پایه منابع آب گیلان از بایگانی دفتر آبهای سطحی این معاونت و آمار سینوپتیک لاهیجان نیز از سازمان هواشناسی گیلان جمع آوری شده است، که از این آمار و اطلاعات ایستگاهها جهت بررسی وضعیت اقلیمی شهر لنگرودمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. ۳-۲-۳ -۲ بررسی داده های بارش جهت بررسی شهر لنگرودبدلیل وسیع بودن و وجود ایستگاههای اطراف از روش بررسی منطقه ای استفاده شده است بنابراین قبل از انجام هر گونه محاسبه بارش منطقه ای و محاسبات آماری باید کارهای زیر انجام گیرد: _ انتخاب پایه زمانی مشترک، بازسازی داده های کمبود، بررسی درستی و همگنی داده ها ۳-۲-۴- انتخاب پایه زمانی مشترک یا دوره شاخص آماری عناصر متفاوتی هواشناسی، از قبیل دما، رطوبت، فشار و باد به دلیل فرایندهای جو، غالبا ً در فواصل زمانی معین، دستخوش نوسان می شوند به این دلیل کمیت های حاصل از دیده بانیهای اقلیمی که به سریهای اقلیمی معروف اند ماهیتی آماری دارند. در این بررسی چون بارش و آبدهی در بین عناصر اقلیمی زمانی بیشتری دارند از شاخص آماری ۳۰ ساله در نظر گرفته شده است. ۳-۲-۵ انحراف معیار بارندگی انحراف معیار نشان دهنده میزان پراکندگی داده ها بوده و هر چه مقدار آن کمتر باشد نشان دهنده نزدیکی اعداد موجود در زنجیره یا سری داده ها به یکدیگر است. انحراف معیار با بهره گرفتن از دو رابطه زیر محاسبه میگردد: برای کمتر از ۳۰ داده (برای نمونه)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
دادرسی: داد درلغت درمعنای قانون ،عدل وانصاف درزبانهای ایرانی وفارسی،سابقه ای چند هزارساله دارد . کلمهی داد رسی حاصل مصدر است و در لغت به معنای به داد مظلوم رسیدن ،قضا ومحاکمه است (معین؛۱۳۸۳: ۵۱۳ )ونیزرسیدگی به داد خواهی دادخواه وعمل دادرس را دادرسی میگویند .(دهخدا ؛۱۳۴۱ش:۱۲۱) دراصطلاح حقوقی ،داد رسی به مفهوم اعم رشتهای است از علم حقوق که هدف آن تعیین قواعد مربوط به تشکیلات مراجع قضایی و صلاحیت آنها وتعیین قواعد مرتبط با انواع دعاوی و اجرای تصمیمات دادگاه ها میباشد که در فقه به آن قضاء میگویند.(جعفری لنگرودی؛ ۱۳۸۴ : ۲۷۳) ۲-۱-۲ -عدالت در اصطلاح: مرحوم شهید مطهری در کتاب عدل الهی مینویسدبرای عدل سه معنی و یا سه مورد استعمال برای این کلمه است :
الف) موزون بودن اگر مجموعهای را در نظر بگیریم که در آن اجزاء و ابعاد مختلفی بکار رفته است و هدف خاصی از آن منظور است . باید شرایط معنی در آن از حیث مقدار لازم هر جزء و از لحاظ کیفیت ارتباط اجزاء با یکدیگر رعایت شود و تنها در این صورت است که آن مجموعه میتواند باقی بماند و اثر مطلوب خود را بدهد و نقش منظور را ایفا کند . مثلاًً یک اجتماع اگر بخواهد باقی و برقرار بماند باید متعادل باشد ، یعنی هر چیزی بقدر لازم ( نه بقدر مساوی ) وجود داشته باشد ، یک اجتماع متعادل به کارهای فراوان : اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی ، قضایی و تربیتی احتیاج دارد و این کارها باید در میان افراد تقسیم شود و برای هر کدام از آن کارها به اندازهای که لازم و ضروری است گماشته شوند ، از این جهت تعادل اجتماعی آنچه ضروری است این است که میزان احتیاجات در نظر گرفته و متناسب با آن احتیاجات بودجه و نیرو مصرف گردد ، اینجاست که پای مصلحت به میان میآید . مصلحت کل ، مصلحتی که در آن بقاء و دوام « کل » و هدفهایی که از کل منظور است در نظر گرفته میشود از این نظر « جزء » فقط وسیله است ، حسابی مستقل و برای خود ندارد . همچنین است تعادل فیزیکی ، یعنی یک ماشین مثلاً برای منظوری ساخته میشود و انواع نیازمندیها برای ساختمان این ماشین هست اگر بخواهد یک مصنوع متعادل باشد باید از هر مادهای بقدری که لازم و ضروری است و احتیاج ایجاب میکند در آن بکار برده شود . تعادل شیمیایی نیز چنین است . هر مرکب شیمیایی فورمول خاصی میان عناصر ترکیب کنندهی آن هست و تنها با رعایت آن فورمول و آن نسبتهای متفاوت است که تعادل برقرار و آن مرکب بوجود میآید . نقطهی مقابل عدل به این معنی بی تناسبی است نه ظلم ، لذا عدل به این معنی از موضوع بحث ما خارج است (مطهری ؛۱۳۹۲: ۱۳ تا ۱۵) ب) معنی دوم عدل تساوی و نفی هر گونه تبعیض است گاهی که میگویند فلانی عادل است منظور این است که هیچگونه تفاوتی میان افراد قائل نمیشود بنابر این عدل یعنی مساوات . شهید مطهری سپس در توضیح این نوع عدل مینویسد اگر مقصود این باشد که عدالت ایجاب میکند که هیچگونه استحقاقی رعایت نگردد با همه چیز و همه کس به یک چشم نظر شود ، این عدالت عین ظلم است . اگر اعطاء بالسویه عدل باشد ، منع بالسویه هم عدل خواهد بود جمله عامیانهی معروف « ظلم بالسویه عدل است » از چنین نظری پیدا شده است . اما اگر مقصود این باشد که عدالت یعنی رعایت تساوی در استحقاقهای متساوی ، البته این معنی درستی است و عدل ایجاب میکند این چنین مساواتی را ، و این مساوات از لوازم عدل است(همان: ۱۶) ج) عدل یعنی رعایت استحقاقها رعایت استحقاقها و عطا کردن به هر ذی حقی آنچه استحقاق آن را دارد ، معنی حقیقی عدالت اجتماعی بشری ، معنی عدالتی که در قانون بشری باید رعایت شود و افراد بشر آن را محترم شمارند همین معنی است . این عدالت متکی بر « حقوق» است و خود حقوق اعم از حقوق طبیعی و اکتسابی ریشهی طبیعی دارد . شهید مطهری می افزاید از نظر حکماء الهی مفهوم حقیقی عدل که هم دربارهی خداوند صادق است و هم دربارهی بشر همین است . چنان چه مولوی میفرماید : عدل چبود وضع اندر موضعش ظلم چبود وضع در ناموضعش عدل چبود آب ده اشجــار را ظلم چبود آب دادن خـــار را ( مولوی به نقل از :مطهری ؛۱۳۹۲ : ۱۶و۱۷) ۲-۱-۳ تعریف عدالت ودادرسی بر اساس مستندات فوق در مورد معنی لغوی و اصطلاحی عدالت می توان برای عدالت و دادرسی تعریف زیر را که به نظر جامع و مانع ترین تعریف می باشد، عنوان کرد: عدالت: عدالت این است هر نیرویى هر حقى دارد به حق خود برسد و در جایى که شایسته است قرار گیرد.طباطبائی؛۱۴۱۱ق:۱/۳۷۱) دادرسی:مجموعه اقداماتی که به منظور پیدا کردن یک راه حل قضایی به کار میرود ،داد رسی به مفهوم اخص میگویند.( همان ) دادرسی در برخی موارد به مفهوم دعوا یعنی اختلافی که به دادگاه برده میشود ، به کار میرود.( شمس؛ ۱۳۸۴ :۲/۱۱۷ )به عبارت دیگر مجموعه اقدامات دادگاه در بررسی دعوا واستماع اظهارات ومدافعات و ملاحظه ی لوایح طرفین و رسیدگی به دلایل ومستندات آنان و نیز انجام تحقیقات لازم به منظور مهیا کردن پروندهای برای صدور رأی وقطع وفصل دعوا را دادرسی یا محاکمه گویند.(بهشتی ؛بی تا : ۸۱ ) ۲-۲ -عدالت ودادرسی ازدیدگاه قرآن کریم وائمه معصومین (ع) ۲-۲- ۱-عدالت ودادرسی ازدیدگاه قرآن کریم در قرآن کریم برای بیان مفهوم عدالت از دو واژه مهم عدل و قسط استفاده شده است که با بررسی انجام شده در تعدادی آیه مطالب آمده است. علاوه بر آن مشتقات این دو واژه نیز، در برخی آیات آمده است. که با تدبیر و تأمل دقیقی میتوان به اهمیت و ارزش آن پی برد. عدالت و دادرسی در قرآن کریم با همین اصطلاح و اصطلاحاتی دیگر به کار گرفته شده است که ما به آنها اشاره مختصری می کنیم: «بِالعَدلِ قَامَتِ السََّمَاوَاتِ وَ الاَرض »(الرحمن / ۷) «زمین و آسمان ها به واسطه عدالت بپاداشته شده اند » «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى…»(مائده /۸) «اى کسانى که ایمان آوردهاید! همواره براى خدا قیام کنید، و از روى عدالت، گواهى دهید! دشمنى با جمعیّتى، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگارى نزدیکتر است!» خداوند در این آیات به مؤمنین دستور میدهد که دائماً و مستمراً حق و عدالت را چه در گفتار و چه در رفتار بپادارند و از آن هیچگاه عدول نکنند تا اینکه به آن عادت کنند و میفرماید ؛ عدالت را بپا دارید هر چند به ضرر شما یا پدر و مادرتان باشد و در این کار ملاحظه شخص فقیر و ثروتمند را نکنید، بلکه خداوند از آنها سزاوارتر است.(طبرسی؛۱۴۱۲: ۳و۴/ ۱۵۴-۱۵۶) «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ…»(حدید/۲۵) «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند»http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=30861 در برخی آیات قرآن کریم مستقیماً به عدالت اشاره نشده است بلکه باید از مفهوم کلی آیه عدالت ودادرسی را استخراج نمود مانند: وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ ( الرحمن/ ۱۰) و زمین را برای آفریده ها نهاد «أنام» به معناى آفریده ها، اعمّ از جنّ و انس و همه موجودات روى زمین است.یعنی زمین به صورت عادلانه باید میان تمام موجودات و آفریده ها تقسیم گردد. ۲-۲- ۲-عدالت ودادرسی ازدیدگاه معصومین (علیهم السلام) با توجه به معنی لغوی و اصطلاحی و تعریف ذکر شده از معنی عدالت به بررسی عدالت و دادگری و دادرسی از نظر معصومین و ائمه (علیهم السلام ) می پردازیم با تفکر در واژه عدالت به کار رفته در احادیث زیر می توان منظور و مقصود معصومین (ع) را از عدالت و دادرسی فهمید. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: عَدلُ ساعَهٍ خَیرٌ مِن عِبادَهِ سَبعینَ سَنَهً قِیامِ لَیلِها وَصِیامِ نَهارِها؛ ساعتى عدالت بهتر از هفتاد سال عبادت است که شبهایش به نماز و روزهایش به روزه بگذرد. (غزالی؛۱۳۸۹ :۵۴۴) با توجه به این حدیث شریف به مهم بودن عدل پی می بریم تا آنجائی که پیامبر اعظم(ص) عدالت که یک مسئله اجتماعی و حکومتی و سیاسی است بسیار مهم تر از عبادتهای فردی می داند . جِماعُ التَّقْوى فى قولِهِ تَعالى: اِنَّ اللَّهَ یَاْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاِحْسانِ.( (غزالی؛۱۳۸۹ :۹۵) عصاره تقوا در این گفته خداوند آمده است: خداوند به عدالت و نیکى فرمان مىدهد. لَنْ تُقَدَّسَ اُمَّهٌ لایُؤْخَذُ لِلضَّعیفِ فیها حَقُّهُ مِنَ الْقَوىِّ غَیْرَ مُتَعْتِـعٍ(۱۳۸۳ :۱۴۲) ملّتى که نتوان در میان آنان بدون دلهره، حقّ ضعیف را از قوى گرفت، هرگز قابل ستایش نیست.(ابن شعبه. الامام علی علیه السلام: لَمّا سُئلَ عَن أفضَلِیّهِ العَدلِ أو الجُودِ: العَدلُ یَضَعُ الاُمورَ مَواضِعَها ، والجُودُ یُخرِجُها مِن جِهَتِها ، والعَدلُ سائسٌ عامٌّ ، والجُودُ عارِضٌ خاصٌّ ، فالعَدلُ أشرَفُهُما وأفضَلُهُما.(نهج البلاغه؛۱۳۷۹ : الحکمه ۴۳۷ ) - در پاسخ به این پرسش که : عدالت برتر است یا بخشندگى ؟- فرمودند: عدالت هر چیزى را در جاى خودش مىگذارد و بخشندگى امور را از جهتشان خارج مىسازد ؛ عدالت سیاستى فراگیر است اما بخشندگى عارضهاى خصوصى است (و شامل فرد یا افرادى محدود مىشود) . پس ، عدالت شریفترین و برترینِ آنهاست .
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
منبع تولید امواج الکترومغناطیسی، تغییرات سریع میدانهای الکتریکی یا مغناطیسی است. منابع مهم تولید تداخل امواج الکترومغناطیسی، موتورهای الکتریکی (خصوصاً موتورهای با جاروبک و همچنین تکفاز)، رله ها و کلیدهایی که با سرعت زیاد جریان الکتریکی را قطع و وصل می کنند، می باشند. منابع تغذیه سوئیچینگ نیز بدلیل عملکرد کلیدزنی آنها، یکی از منابع مهم بوجود آورنده تداخل امواج الکترومغناطیسی محسوب می شوند. در این منابع تغذیه سوئیچینگ، امواج الکترومغناطیسی بر اثر کلیدزنی سریع ترانزیستور و قطع و وصل سریع جریان ایجاد می شود. همچنین تلفات کلید زنی در زمان روشن کردن و یا خاموش کردن ترانزیستور ها نیز یکی از دلایل ایجاد امواج الکترومغناطیسی است، که در هوا منتشر شده و از آنجایی که دارای هارمونیک های با فرکانس بالایی هستند، بعنوان امواج الکترومغناطیسی مخرب عمل می کنند و روی سیستمهای مخابراتی اثرات نامطلوب می گذارند. به همین دلیل منابع تغذیه سوئیچینگ را می بایست توسط جعبه های فلزی پوشاند تا از انتشار امواج الکترومغناطیسی در محیط، توسط منابع تغذیه سوئیچینگ جلوگیری شود. به عنوان نمونه می توان به منابع تغذیه سوئیچینگ در کامپیوترهای شخصی اشاره کرد که در یک جعبه فلزی از آن محافظت می شود، تا بتوان تا حد ممکن از تداخل الکترومغناطیسی توسط منبع تغذیه سوئیچینگ جلوگیری نمود. همچنین در طراحی منابع تغذیه سوئیچینگ تا حد ممکن باید دقت شود که با بکار گرفتن روش های مناسب، امواج الکترومغناطیسی را که در فضای اطراف منتشر می شود کاهش داد. برای درک چگونگی ایجاد تداخل امواج الکترومغناطیسی به یک مثال ساده اشاره می کنم. در مداری متشکل از یک منبع dc، یک کلید و یک مقاومت که بطور سری با هم بسته شده باشند، با باز بودن کلید فقط یک میدان ثابت الکتریکی بین سیم رفت و سیم برگشت ایجاد می شود. با بستن کلید علاوه بر میدان الکتریکی بین دو سیم، یک میدان حلقوی مغناطیسی ناشی از عبور جریان از درون سیم نیز بوجود می آید.
حال اگر عمل قطع و وصل کلید با سرعت زیاد انجام شود یک موج الکترومغناطیسی که متغیر با زمان نیز می باشد ایجاد می شود و می تواند براحتی در فضای اطراف سیمها منتشر شود. هر چه سرعت کلیدزنی بیشتر باشد، امواج الکترومغناطیسی تولیدی دارای فرکانس بیشتری می شود و براحتی و با انرژی کمتری می تواند در شعاع بیشتری در فضا انتشار یابد. در یک مدار ساده منبع تغذیه سوئیچینگ نیز با قطع و وصل جریان، یک مولد امواج الکترومغناطیسی است. در بین پیوند کلکتور- امیتر ترانزیستور، بر اثر قطع و وصل شدن با سرعت زیاد، میزان خیلی زیاد dv/dt وجود دارد که ناشی از شیب خط منحنی ولتاژ در زمان قطع و وصل است. و نیز در خازن di/dt زیادی وجود دارد که آن هم ناشی از شیب خط منحنی جریان در زمان قطع و وصل است. که این مقادیر بالای dv/dt و di/dt می توانند یک موج الکترومغناطیسی شدید را با توان بالا تولید کند. منبع ایجاد نویز دیگر در منابع تغذیه سوئیچینگ، سیستم یکسوسازی آن می باشد. از آنجایی که یکسوسازها موج ورودی را بصورت گسسته قطع و وصل می کنند، دارای مقدار di/dt زیادی می باشند. امواج الکترومغناطیسی می توانند توسط هدایت کننده های الکتریکی در فضا منتشر می شوند. کوپلاژهای الکتریکی که توسط خازن، سلف و یا ترانسفورماتور ایجاد می شوند نیز می توانند از طریق فاصله هوایی، امواج الکترومغناطیسی را در فضای اطراف منتشر کنند. امواج الکترومغناطیسی که در فضا منتشر می شوند عبارتند از: -۱. نویز منتشر شده از اتصال خروجی سیستم ایزولاسیون به بار. -۲. نویز منتشر شده از اتصال ورودی قدرت به سیستم ایزولاسیون. -۳ امواج الکترومغناطیسی منتشر شده از فاصله هوایی در فضا. -۴. ایزولاسیون منبع قدرت اولیه و بار باعث می شود نویز ورودی به خروجی انتقال یابد و بالعکس. در مسأله تداخل امواج الکترومغناطیسی هر سیستم الکترونیکی یکی از نقش هایی از لحاظ تولید، انتقال و دریافت آن را ایفا می کند که عبارتند از: -۱. یک سیستم الکترونیکی منبع ایجاد تداخل امواج الکترومغناطیسی است. -۲ یک سیستم الکترونیکی به عنوان کانال انتقال دهنده امواج الکترومغناطیسی عمل می کند. -۳ یک سیستم الکترونیکی گیرنده و تأثیر پذیر از امواج الکترومغناطیسی است. با توجه به اینکه یک سیستم الکترونیکی کدام یک از نقشهای فوق را درمسأله تداخل امواج الکترومغناطیسی دارا می باشد، می توان چاره ای برای برطرف کردن این مسأله پیدا نمود و تداخل امواج الکترومغناطیسی که پدیده نامطلوبی است را تا حد ممکن کاهش داده و حتی آن را از بین برد. برای کاهش دادن میزان نویز الکترومغناطیسی، سه مرحله را می بایست انجام داد. اوّلاً در صورتی که امکان داشته باشد و به ماهیت مدار الکتریکی و عملکرد آن آسیبی نرسد، با کاهش دادن مقدارdv/dt وdi/dt، میزان نویز راتا حد امکان کم کنیم. همچنین باید توجه داشت که در طراحی اولیه حتی الامکان میدانهای مغناطیسی و الکتریکی کاهش داده شوند. دوّما هدایت نویز در طول مسیر مدارات بایست فیلتر شود و نیز در آخر جهت جلوگیری از تشعشع نویز توسط یک پرده محافظ (شیلد) روی سیستم را بپوشانیم. سوّماً ابعاد سیستم را به گونه ای پیاده سازی کنیم که منبع نویز را تاحد ممکن تضعیف کرده باشیم و این از جمله نکات ظریفی است که یک طراح منبع تغذیه سوئیچینگ باید به آن دقت کند. ۱٫۶٫۱روشهای کاهش تداخل امواج الکترومغناطیس در منبع ایجاد این امواج در این قسمت به انواع راه کارها را برای کاهش پدیده انتشار و تداخل امواج الکترومغناطیسی اشاره شده است.افزودن خازن و سلف برای کاهش گرادیان جریان و ولتاژ بیشترین میزان تولید امواج الکترومغناطیسی در فضای اطراف ترانزیستور اصلی است که عمل کلیدزنی را انجام می دهد. پس می توان گفت که این ترانزیستور بعنوان یک منبع تولید نویز مخابراتی پرقدرت، عمل می کند. انتقال ناگهانی جریان و ولتاژ در مدار، نوساناتی را بصورت تحریک ضربه ای در مدل پارازیتی خازن و همچنین سلف ترانسفورماتور و سیم پیچ ها ایجاد می کند. برای اینکه میزان تداخل امواج الکترومغناطیسی را در درون منبع تولید نویز کاهش دهیم، باید توجه داشت که چقدر می توانیم سرعت تغییرات جریان را در منبع مولد نویز کاهش دهیم. در صورتی که امکان کاهش تغییرات جریان برای ما وجود داشته باشد یک سلف کوچک را برای محدود نمودن تغییرات جریان di/dt در مدار بصورت سری و یک خازن را بصورت موازی برای کاهش دادن تغییرات ولتاژ dv/dt قرار می دهیم. این روش مناسبترین و مؤثر ترین روش کاهش مقدار توان نویز در المان کلیدزنی است. منبع مهم دیگر تولید نویز و تداخل امواج الکترومغناطیسی، زمان افت سریع جریان در دیودهایی که بایاس معکوس می شوند، است. معمولاً یک دیود با زمان بازیابی معکوس سریع، دارای زمان بازیابی حدود ۱۰ نانو ثانیه می باشد. پس این دیود می تواند، مقداری از نوسانات را (در صورتی که در رنج فرکانسی بالا در حال کار باشد) به فضا منتشر کند. زمان افت را در دیودها به این صورت می توان کنترل کرد که از دیودهایی که دارای تکنولوژی ساخت Soft recovery هستند، استفاده شود، یا در صورتی که از دیودهای با زمان بازیابی سریع استفاده می کنیم، یک خازن کوچک سرامیکی را مستقیماً با دیود موازی کنیم. همچنین می توان یک سلفRF را با ترانزیستوری که عملکرد کلیدزنی را انجام می دهد یا دیود سری کنیم تا با تغییرات ناگهانی جریان مخالفت کند و زمان خاموش شدن دیود را افزایش دهد و همچنین لبه تیز جریان که ناشی از کلیدزنی است را از بین ببرد. در صورتی که روش های فوق امکان پذیر نباشد، می بایست که با یک پرده محافظت کننده فلزی (شیلد)، المان کلیدزنی را بپوشانیم. تا از تشعشع امواج الکترومغناطیسی به فضای اطراف تا حد ممکن جلوگیری کنیم. معمولاً در عمل در اکثر منابع تغذیه سوئیچینگ با فیلتر کردن و استفاده از پوشش های فلزی تداخل امواج الکترومغناطیسی را کاهش می دهند. نوع سیم کشی اندازه و ابعاد فیزیکی یک منبع تغذیه سوئیچینگ در تولید امواج الکترومغناطیسی نقش مهمی را ایفا می کند. با کم کردن فاصله سیمهای رفت و برگشت در منابع تغذیه سوئیچینگ با بهره گرفتن از اثر القاء متقابل سیمها بر روی همدیگر میتوان نویز ناشی ازامواج الکترومغناطیسی اطراف سیمها را کاهش داد. همچنین نویز ناشی از ترانسفورماتور را با بهره گرفتن از پرده محافظ فلزی و نویزهای دیگر ناشی از سیم کشی را با بهره گرفتن از سیمهای با غلاف شیلد فلزی و سیم پیچ های بی فیلار تا حد امکان در عمل کاهش می دهند. زمین کردن یکی از روش های مهار کردن امواج الکترومغناطیسی مخرب، زمین کردن الکتریکی است. روش زمین کردن ساده ترین روش کاهش دادن نویز در منبع می باشد. اما برای کم کردن هر چه بیشتر امواج الکترومغناطیسی و تداخل ناشی از آن باید به این نکته توجه شود که سیمهایی که برای اتصال زمین الکتریکی از آنها استفاده می شود از مقاومت الکتریکی خیلی کمی برخوردار باشند. تا حتی الامکان از افت ولتاژ روی مقاومت پارازیتی معادل سیم کاسته شده و نویز بطور کامل به زمین منتقل شود. روش زمین کردن الکتریکی برای کاهش دادن میزان نویز سیستمهایی که در فرکانسهای کم تا حد یک مگا هرتز کارمیکنند مناسب است. هر چقدر که فرکانس سیستم بالا رود، امپدانس سیمهای زمین هم بالا می رود و افت ولتاژ روی مقاومت پارازیتی سیمها، زیاد می شود و در نتیجه توان تداخل امواج الکترومغناطیسی نیز بیشتر می شود. سه پارامتر مهم را که در همه منابع تغذیه سوئیچینگ باید زمین شوند عبارتند از: -۱ سیستم انتقال سیگنالهای با توان کم. -۲ سیستم قدرت با نویز زیاد. -۳ جعبه فلزی منبع تغذیه سوئیچینگ. استفاده از پرده محافظ برای جلوگیری از تشعشع امواج الکترومغناطیسی یکی از مسائل مهمی را که در طراحی منابع تغذیه سوئیچینگ باید به آن توجه کرد تشعشع امواج الکترومغناطیسی ازقطعات به فضای اطراف است. این مسأله در طراحی منابع تغذیه سوئیچینگ از اهمیت ویژه ای برخوردار است. حتی اگر به سیم کشی و زمین کردن اصولی توجه زیادی داشته باشیم ولی به تشعشع امواج الکترومغناطیسی از قطعات سیستم توجه نکنیم، خواهیم دید که هنوز نویز زیادی در فضای اطراف منبع تغذیه ای که با روش سوئیچینگ کار می کند منتشر میشود و این میزان نویز می تواند در سیستمهای مخابراتی و الکترونیکی که در مسافت نزدیک در حال کار هستند بصورت مخرب ایجاد تداخل امواج الکترومغناطیسی کند. عمل کلیدزنی در رگولاتورهای با فرکانس زیاد می تواند نویز با هارمونیکهای پرقدرت در رنج فرکانسی VHF تولید کند. بسته های قطعات مدار نمی توانند از تشعشع امواج با فرکانس بالای الکترومغناطیسی جلوگیری نمایند و فرکانسهای رادیویی که در فضا براحتی منتشر می شوند، در باندهای رادیویی و تلویزیونی و حتی ماکروویو ایجاد تداخل مخرب می کنند. برای از بین بردن این مشکل باید اطراف قطعات را با پرده های فلزی محافظ که دارای زمین الکتریکی هستند و کاملاً آب بندی شده اند پوشاند. تا از تشعشع امواج الکترومغناطیسی آنها جلوگیری شود و حتی هیت سینکهای قطعات نیز بایستی که زمین الکتریکی شوند. پرده فلزی از بین بردن میدانهای الکتریکی خیلی ساده است. میدان فلزی را می توان با یک شیلد فلزی با بهره گرفتن از مکانیزم انعکاس و زمین کردن آن در خارج از محفظه شیلد شده از بین برد. اما میدانهای مغناطیسی که اطراف ترانسفورمرها ایجاد میشوند بسختی از بین می روند. اساسی ترین روش شیلد کردن میدانهای مغناطیسی، استفاده از شیلد مغناطیسی جذب کننده میباشد. افزودن خاصیت مغناطیسی به صفحه استیل سالم یکی از راه های زیاد کردن پرمابیلیته است و همچنین می توان از موادی مانند آلیاژ آهن و نیکل نیز به این منظور استفاده کرد. این روشها باعث می شود که میدانهای مغناطیسی اطراف سیستم تا حد زیادی کاهش یابد. استفاده از جعبه های فلزی برای از بین بردن نویز به خنک سازی سیستم نیز کمک زیادی میکند. اثر شیلد کردن سیستم توسط پردههای مشبک به ضلع l و قطر d و ضخامت c از رابطه (۱) بدست میآید.
-
- S=(20*Log(l*(c^2)/(d^3)))+(32/d)+38
که در آن باید d<λ<2π باشد و λ طول موج فرکانسی است که می خواهیم تشعشع آنرا محدود کنیم. مقدار S بر حسب دسیبل بیان می شود. ۱٫۶٫۲) اندازه گیری و استانداردهای معتبر درباره تداخل امواج الکترومغناطیسی معمولاً میزان نویز را در خارج از جعبه های محافظ منابع تغذیه سوئیچینگ اندازه گیری می کنند. این اندازه گیری توسط یک دستگاه طیف نگار یا Spectrum Analyzer انجام می شود و می تواند اندازه هارمونیکهای نویز را که در فضا و در اطراف منبع تولید نویز دریافت می کند، به ما نشان دهد. امروزه ارگانهای مختلف بین المللی دارای استاندارد¬های گوناگونی در محدودسازی نویز در اطراف منابع تغذیه سوئیچینگ هستند. عموماً طراحان منابع تغذیه سوئیچینگ با توجه به نوع کاربرد منابع تغذیه سوئیچینگی که آن را طراحی می کنند و نیز کشور مورد نظر که منابع تغذیه سوئیچینگ طراحی شده در آنها بکار گرفته می شود، از این استانداردها پیروی می کنند و طراحی خود را با توجه به این استانداردها انجام می دهند. از این گونه از استانداردها می توان در بریتانیای کبیر به BS800 و در ایالات متحدهآمریکا به FCC و در آلمان به VDE0871 و هچنین استاندارد مورد تأیید اکثر کشورها یعنی CISPR یاComité International Special des Perturbations Radioélectrique اشاره کرد. این استانداردها محدودیت¬هایی را برای هدایت نویز بین ورودی و خروجی منابع تغذیه که دارای عملکرد سوئیچینگ هستند تعیین می کنند. درجه بندی محور عمودی این نمودار، بر حسب DbµV می باشد. بنابراین DbµV60 در اصل همانmV1 است. اکثر استانداردهای بین المللی میزان ولتاژ نویز را در محدوده باند فرکانسهای رادیویی در ترمینالهای منابع تغذیه سوئیچینگ، در بالاتر از ۱۵۰KHz به کمتر از ۵۴DbµV + یا ۵۰۰µV محدود می کنند. جهت کاهش تداخلات اللکترومغناطیس روشها و عملکردهای متفاوتی وجود دارد در این تحقیق علاوه بر روش های بالا سعی شده با ارائه توپولوژی جدید در سیستم محرک موتور آهنربای دائم شکل موج خروجی را تا حد ممکن به شکل موج سینوسی نزدیک نموده و با کاهش هارمونیک خروجی کل و استفاده از بازده بالای موتور آهنربای دائم به مدلی دست یابیم که تا حد زیادی تداخلات الکترومغناطیس در آن کاهش یافته و در سطح بالایی از استانداردها قرار دارد. فصل دوم اینورترهای چند سطحی ۲-۱)اینورترهای چندسطحی: اینورترهایی که تاکنون مطرح شد را میتوان بعنوان اینورترهای دو سطحی مطرح کرد.اگر بتوان بیش از دو سطح ولتاژ در خروجی ایجاد کرد، شکل موج ولتاژ خروجی را می توان به گونه ای شکل داد که شباهت آن به شکل موج سینوسی بیشتر باشد در سال ۱۹۸۰ اینورترهای چندسطحی برای اولین بار مطرح شد. ایده اولیه آن بکار بردن تعداد بیشتری کلید الکترونیک قدرت برای بوجود آوردن چندین پله ولتاژی در سمت ac بود که همانطور که قبلاً نیز صحبت شد این امر باعث میشد تا شکل موج بهتری را در خروجی داشته باشیم. همچنین رویکردی که توسط ایجاد این پلههای ولتاژی بدست آمد بالا رفتن ولتاژ خروجی از ارتباط میان پلههای مختلف که میتوانست خود از هر منبع جداگانهای تأمین گردد است و این مطلب نیز علاوه بر مطالب قبلی باعث شد تا این ایده به یک عملکرد مناسب در ساختار اینورترها منجر شود و مورد توجه روزافزون قرار گیرد. صنعت دوسطحی برای اینورترهای ولتاژ از این امر ناشی میشد که ولتاژ هر سر خروجی در هر لحظه تنها میتواند دو مقدار را بپذیرد و در واقع کلیدهای اینورتر هر سر را به گذرگاه dc مثبت یا منفی وصل میکند. و در نتیجه مقادیر کمی از ولتاژ در حالت خط به خط و یا خط به نول میتواند وجود داشته باشد حال رویکردی که باعث میشد با چندین سطح مختلف را ایجاد نموده, و در نتیجه بتوانیم از آن سطوح ولتاژی برای رسیدن به اهدافمان استفاده کنیم, تنها از این مطلب ناشی میشد که, هر پله میتواند خود یک منبع تغذیه جداگانه داشته باشد یا اینکه میتوان تقسیمات ولتاژی این سطح متفاوت را ایجاد کرد. شکل زیر بعنوان نشاندهنده این تقسیمات ولتاژی و در حقیقت مبین یک اینورتر چند سطحی پایه با بهره گرفتن از کلید قابل انتخاب در خروجی است.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
ـ ایجاد موانع تعرفهای و غیر تعرفهای جدید. ـ تغییرهای مکرر قوانین مربوط به صادرات و واردات. ـ اجرای مقررات متفاوت در برابر کشورهای مختلف طرف معامله. ـ نوپایی تأسیسات و نهادهای پشتیبانی کننده از تجارت خارجی در کشورهای تازه وارد به اکو. ـ وضع و اخذ عوارض و مالیاتهای متعدد. ـ اعمال مقررات بهداشتی و استانداردهای ویژه در برخی کشورهای عضو. ـ نبود ارتباط قضایی مناسب میان کشورهای عضو. ـ مشکل تبدیل پول ملی برخی از جمهوریهای آسیای مرکزی اکو به ارزهای معتبر. ـ مبادلهی غیر قانونی کالا در برخی از مرزها میان اعضا. ـ نبود نظام حمل و نقل کارآمد و مؤثر در میان اعضا. تدوین و اجرای سیاستهای مناسب برای گسترش مبادلات منطقهای میان اعضای این سازمان ضرورتی جدی است. اهمیت نگرشهای بلند مدت در میان اعضا و پذیرش فداکاریهای کوتاهمدت، به ویژه برای بنیانگذاران اکو نیز باید مورد توجه قرار گیرد. در جهت تأمین اهداف مورد نظر این سازمان اجرای طرحهای زیر دنبال شده است:
ـ موافقتنامه توسعه تجارت در اکو. ـ ایجاد شبکه اطلاعات مربوط به سرمایهگذاری و تجارت در منطقه.[۱۴۸] ـ اقدام برای تسهیل تجارت در منطقه. ـ تشکیل بازار تجاری کسب و کار. ـ تأسیس بانک توسعه و تجارت اکو. ـ تأسیس شرکت بیمه اکو. ـ بهبود و گسترش سرمایهگذاری در میان کشورهای عضو. ـ ایجاد انگیزه برای سرمایهگذاری در کشورهای عضو. اگر چه پیوستن اعضای جدید بر اهمیت و اعتبار بینالمللی این سازمان افزوده است، گسترش کمّی سازمان در جای خود دشواریهای جدی را برای تحقق همگرایی منطقهای پیش روی آن قرار داده است. آنچه تاکنون به دست آمده با خواستهها، چشماندازها و انتظارهای بنیانگذاران و سایر اعضای سازمان بسیار فاصله دارد. با توجه به پیوندهای دیرینهی تاریخی و فرهنگی کشورهای عضو، پیوستگی جغرافیایی اعضا و ظرفیتهای فراوان موجود در منطقه، اکو یک فرایند طبیعی برای همکاری و همگرایی منطقهای محسوب میشود.
مبحث دوم: چالشهای اقتصادی موجود بر سر راه سند چشمانداز ۲٫۱۵ اکو
پیش از این، پژوهشگران دربارهی چالشهای اقتصادی اکو به مواردی مانند تفاوت در ساختار و الگوهای اقتصادی اعضای اکو، جنبههای همتکمیلی اقتصادی، تولید و صادرات مواد خام، نابرابری سطح توسعه اقتصادی و توزیع ناعادلانه هزینهها و منافع اشاره نمودهاند. به دلیل تمرکز بر اهداف اکوتا و سند چشمانداز اکو ۲٫۱۵ صرفاً به مهمترین چالشهای اقتصادی که میتواند مانع اجرای برنامههای یاد شده گردد یا حداقل روند اجرای آنها را با کندی مواجه سازد، اشاره میشود.
-
- در میان اعضای اکو تشابه نظامهای اقتصادی به چشم نمیخورد، ترکیه و پاکستان دارای اقتصاد آزاد، ایران دارای اقتصاد مختلط و بازار آزاد است. شش کشور بازمانده از شوروی همگی پس از استقلال با دشواریهایی برای گذار از نظام سوسیالیستی و رسیدن به نظام بازار آزاد رو به رو بودهاند. وضعیت اقتصادی افغانستان نیز بسیار شکننده است. همچنین برخی صاحبنظران بر این باورند که کشورهای در حال توسعه از دید اقتصادی، بیشتر رقیب یکدیگرند. ایران، آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان از صادر کنندگان نفت و گاز میباشند و با یکدیگر رقابت میکنند. از سویی دیگر در حالی که ترکیه، پاکستان و افغانستان از خریداران انرژی هستند، اما نیاز آن ها به اندازهای نیست که همهی صادرات نفت و گاز کشورهای تولید کنندهی عضو اکو را جذب نماید. با این وجود روند اوضاع کاملاً ناامید کننده نیست. خوشبختانه در پارهای از زمینهها به گونهای طبیعی جنبههای هم تکمیلی وجود دارد. ترابری و ارتباطات، دو حوزهی مهم برای همکاری و همگرایی است.
همچنین مزیتهای نسبی در حوزه اقتصاد وجود دارد که در صورت برنامهریزی متعهدانه و بر کنار از ملاحظات سیاسی، میتواند به ایجاد همگرایی کمک کند. در این زمینه میتوان از صنعت پارچهبافی ترکیه، دانش فنی و پتروشیمی و استخراج نفت و گاز و صنایع برق ایران و صنعت هستهای پاکستان نام برد.
-
- مشارکت کم رنگ بخش خصوصی به عنوان تبلور حضور مستقیم مردم در طرحهای اکو یکی دیگر از چالشهای اقتصادی اکو است. در راستای حضور مؤثرتر بخش خصوصی، با وجود آن که اکثر کشورهای عضو اکو صادر کنندهی مواد خام هستند اما با بهرهگیری مناسب از بنگاههای کوچک و متوسط میتوان مواد خام را به کالاهای تولیدی و مصرفی تبدیل کرد و با بهره گرفتن از ارزش افزوده به دست آمده به رشد و شکوفایی منطقه کمک نمود. اکو باید به صورت مناسبتری نظرات مشورتی بخش خصوصی در جهت ایجاد فضای مطلوب کسب و کار و توسعه تجارت را مدنظر قرار دهد. همکاری میان اتاقهای بازرگانی اکو فراهم ساختن زمینه حضور در مجمع اتاقهای بازرگانی اتحادیه اروپا و آسهآن، پیگیری طرح تشکیل شورای زنان بازرگان اکو، تسهیل در صدور روادید در تردد اتباع و بازرگانان منطقه و برگزاری نمایشگاههای توانمندیهای بخشهای خصوصی اکو به موازات ایجاد قوانین حمایتی مناسب و رفع موانع حقوقی میتواند زمینهساز حضور مؤثرتر بخش خصوصی در فرایند تحولات اکو شود و ارتقای شرایط برای توسعه اقتصادی پایدار و افزایش سطح زندگی و رفاه مردم را در پی داشته باشد.
در همین راستا تقویت بیش از پیش بیمه اکو در زمینه بیمههای ترانزیت، حمل و نقل فرآوردههای نفتی، انرژی و مسئولیت میتواند تضمین کننده و مشوق مشارکت بخشهای خصوصی در مبادلات اقتصادی باشد. از این رو اقداماتی مانند تصویب «قرارداد کارت سفید» که بر اساس آن بیمه نامه شخص ثالث هر کشور عضو در کشورهای دیگر نیز قابلیت اجرایی دارد، همراه با تقویت شرکتهای بیمه و شمول بیشتر حمایتهای بیمهای میتواند باعث بهبود مبادلات تجاری به ویژه از سوی بخشهای خصوصی شده و باعث مشارکت مستقیم مردم در فعالیتهای اقتصادی اکو شود.
-
- پایین بودن سطح تجارت درون منطقهای همچنان یکی از مهمترین چالشهای اکو محسوب میشود. علیرغم ظرفیتهای فراوان و برنامهریزیهای صورت گرفته، حجم تجارت درون منطقهای اکو کمتر از میزان تجارت فرامنطقهای اکو است. این امر یکی از مهمترین اهداف عهدنامه ازمیر و نیز کارکرد اکو به عنوان یک سازمان منطقهای اقتصادی را با چالش جدی مواجه نموده است. «به عنوان مثال، اگر میزان تجارت درون منطقهای را شاخصی برای ارزیابی میزان توفیق اکو در سالهای ۲۰۰۵-۱۹۹۶ میلادی در این مرحله بپذیریم، از این شاخص به دو شیوه میتوان استفاده کرد. نخست آن که سهم تجارت درون منطقهای اکو در سال ۱۹۹۶ با سال ۲۰۰۵ مقایسه شود. این مقایسه متأسفانه کاملاً ناامید کننده است، زیرا نشان میدهد که میزان تجارت درون منطقهای که در سال ۱۹۹۶ برابر با ۸/۵ میلیارد دلار بوده است در سال ۲۰۰۵ به رقم ۱۶/۷ میلیارد دلار رسیده است که رشدی معادل ۲۰۰ درصد را نشان میدهد. اما اگر حجم تجارت درون منطقهای اکو را در هر دو سال نسبت به حجم کل تجارت آن بسنجیم ملاحظه میکنیم که در حالی که در سال ۱۹۹۶ نسبت حجم تجارت درون منطقهای اکو به حجم کل تجارت آن ۸/۶ درصد بوده است. این نسبت در سال ۲۰۰۵ به حدود ۵/۶ درصد رسیده که کاهشی ۱/۲ درصدی را نشان میدهد».
-
- یکی دیگر از چالشهای جدی در حوزه اقتصادی ناهمگونی در سیاستهای تجاری اعضا است. در واقع یکی از مسائلی که باعث تقویت همگرایی اقتصادی بین اعضای یک اتحادیه میشود، یکسان نمودن و هماهنگسازی قوانین و مقررات تجاری است. متأسفانه علیرغم تلاشهای صورت گرفته قوانین و مقررات تجارت خارجی بین اعضای اکو همگون نیست. در این زمینه تغییرات مستمر در مقررات و ایجاد موانع تعرفهای و غیر تعرفهای جدید، تغییرات مکرر قوانین و مقررات مربوط به صادرات و واردات از مهمترین موارد میباشد.
«در راستای آزادسازی تجارت، کاهش تعرفهها و رفع موانع غیر تعرفهای بود که موافقتنامه تجاری اکو موسوم به اکوتا در ۱۷ جولای ۲۰۰۳ در اسلام آباد به امضای پنج کشور عضو رسید و مقرر میسازد که کشورهای عضو اکوتا در مدت هشت سال سقف تعرفهها را در مورد کالاهای مشمول قرارداد به ۱۵ درصد خواهند رساند». هر چند تحقق کامل اهداف اکوتا منوط به پیوستن دیگر کشورها به این توافقنامه است و رهبران این کشورها باید با درک این ضرورت هر چه سریعتر مقدمات الحاق کشورهای متبوع خود را به این توافقنامه فراهم نمایند.
-
- اما نکته آخر مربوط به بخش حمل و نقل میشود. علیرغم تواناییها و ظرفیتهای موجود در بخش حمل و نقل جادهای، با توجه به گستردگی راههای شوسه، کمبود راههای آسفالته به همراه کیفیت پایین و فقدان امکانات جانبی مناسب از مهمترین چالشها محسوب میشوند. در این زمینه اگر چه کوششهایی از سوی اعضای اکو صورت گرفته است، اما باید اذعان نمود که این تلاشها با توجه به گستردگی جغرافیایی منطقه و حجم بسیار بالای ترانزیت کالا و مسافر ناکافی است و اکو باید هر چه سریعتر پروژههای بزرگتری را در دستور کار خود قرار دهد. یکی از دلایل اهمیت و گسترش همکاری در زمینه حمل و نقل میان کشورهای عضو اکو که در سند اکوتا بر آن تأکید شده است، عدم دسترسی حدود هفت کشور عضو به دریای آزاد است. احداث خط راهآهن از ایران به ترکمنستان از طریق سرخس و در نتیجه اتصال خطوط راهآهن ایران و ترکیه به آسیای میانه و احداث خطآهن از آلماتی به تهران ناشی از همین فرایند است.
تصویب پروژه خط راهآهن غرب ایران به عنوان پروژهای منطقهای بر اساس اهداف تعیین شده در سند «طرح عمل کویته» با توجه به بازار مناسب و گسترده عراق، اتصال شبکه ریلی غرب ایران به کشورهای منطقه از طریق خطوط ریلی موجود میتواند نقش بارزی را در صادرات کشورهای عضو به عراق و افزایش تجارت فرامنطقهای ایفا نماید و در کنار کریدور شمال ـ جنوب میتواند منجر به رونق کریدور شرق ـ غرب نیز شود. همچنین احیای فعالیت کشتیرانی اکو و مشخص نشدن کامل وضعیت رژیم حقوقی دریای خزر که متأسفانه به دلیل برخی اختلاف نظرها متوقف گشته است میتواند زمینه بهرهگیری بیشتر اعضای اکو از ظرفیت راههای دریایی را فراهم نماید.
مبحث سوم: نقش و تأثیر قدرتهای خارجی در عدم همگرایی در میان اعضای اکو
از تشکیل کنفرانس توسعه و تجارت وابسته به سازمان ملل متحد دهه توسعه، کشورهای در حال رشد برای بهبود شرایط داخلی خویش، به همکاریهای منطقهای با یکدیگر روی آوردند. سازمان همکاری عمران منطقهای (آر.سی.دی) در ژوئیه ۱۹۶۴ با عضویت سه کشور ایران، ترکیه و پاکستان به وجود آمد. بعد از مضمحل شدن (آر.سی.دی) سازمان همکاری اقتصادی اکو به عنوان جانشین این سازمان به منظور بهبود شرایط، مجدداً میان سه کشور فوق به وجود آمد. این سازمان امروزه با داشتن ده عضو ۱۹۸۵ اقتصادی و اجتماعی منطقه در سال از کشورهای منطقه در رسیدن به اهداف خود چندان موفق نبوده است. بنابر این پژوهش به لحاظ موضوعی به بررسی علت اصلی عدم امکان تحقق همگرایی در میان اعضای اکو پرداخته و این مشکل را از منظر نقش و تأثیر قدرتهای خارجی در دو بعد اقتصادی و سیاسی مورد بررسی قرار میدهد. سازمان همکاریهای اقتصادی اکو از جمله سازمانهای منطقهای محسوب میشود که با هدف ارتقاء همکاریهای اقتصادی و بهبود وضعیت اقتصادی کشورهای عضو تشکیل شده است. همکاری عمران منطقهای (آر.سی.دی) به عنوان سلف اکو در سال ۱۹۶۴ با شرکت ایران، ترکیه و پاکستان تشکیل گردید و در سال ۱۹۸۵ با نام سازمان همکاری اقتصادی اکو، دوران جدیدی از فعالیت خود را آغاز کرد. رهبران سه کشور با تأیید پروتکل اصلاح شده ازمیر که اساس توافقها و همکاریهای مربوط به سازمان آر.سی.دی بود. مرحله نوینی را برای توسعه همکاریهای چندجانبه میان خود آغاز کردند. بر اساس این عهدنامه دولتهای یاد شده با توجه به تشخیص نیاز به گسترش و تعمق هر چه بیشتر روابط اقتصادی موجود از طریق تلاشهای مداوم در سطح منطقه، گسترش و توسعه این همکاریها را مورد تأکید و توجه قرار دادند. نهمین اجلاس سران اکوادور ۵ می سال ۲۰۰۶ در باکو پایتخت جمهوری آذربایجان با حضور دکتر احمدینژاد رئیس جمهوری کشورمان برگزار شد. سران دولتها در این اجلاس بر ضرورت توسعه همکاریها در زمینههای مختلف تحت چارچوب کاری اکو تأکید ورزیدهاند. در پایان این اجلاس نیز اعلامیه باکو به تصویب رسید. در این اعلامیه خطوط راهنمای همکاریها در آینده مشخص شده است. در این اعلامیه مقرر شده است اجلاس دهم این سازمان در پاکستان برگزار شود. هم اکنون کشورهای سازمان اکو با بیش از ۳۴۰ میلیون نفر جمعیت و وسعت ۸ میلیون کیلومتر مربع از سازمانهای مهم منطقهای میباشد که در یکی از حساسترین مناطق جهان واقع شده است. این سازمان ۱۸/۳ درصد از آسیا وسیعترین قاره جهان و حدود ۶ درصد از مساحت کل جهان را اشغال کرده و از این جهت دومین پیمان منطقهای بزرگ به حیث وسعت و جمعیت بوده و با آبراههای مهمی چون خلیج فارس و دریای عمان، اقیانوس هند و دریای مدیترانه همجوار بوده و به آنان دسترسی دارد.
گفتار اول: ارزیابی عملکرد سازمان اکو
در ارزیابی عملکرد سازمان همکاری اقتصادی (اکو) میتوان این گونه بیان کرد که روند همگرایی در این سازمان طی مدت زمانی که از تجدید حیات آن میگذرد، دستاورد چندانی نداشته است چرا که برای رسیدن به همگرایی حتیالامکان میبایست از عوامل اختلافزایی چون وفاداری ملی، احساسات ناسیونالیستی، گرایشهای سیاسی و پایبندی صرف به منافع مالی کاسته شده و با گسترش همکاریهای مختلف تکنیکی، اقتصادی و تجاری زمینه ثبات و گرایش به سوی اتحاد در حالی که در میان اعضای اکو چنین چیزی به چشم نمیخورد. در این میان کشورهای مختلف یک منطقه فراهم آید. در این راستا سمت گیری بازرگانی خارجی دولتها در یک منطقه بسیار حائز اهمیت میباشد. چرا که سمتگیری بازرگانی درون منطقهای اعضا باعث افزایش امکان همگرایی در منطقه و جهتگیری برون منطقهای آنها باعث عدم امکان همگرایی میشود. نگاهی به مبادلات درون منطقهای اکو نشان میدهد که این مبادلات در سالهای مختلف نوسان داشته و به طور کل ۵ تا ۷ درصد از کل تجارت این کشورها را در برگرفته است. این در حالی است که حجم تجارت برون منطقهای اکو حدود ۱۶ برابر تجارت درون منطقهای آن بوده است. این رقم در مقایسه با سازمانهایی همچون آسه.آن و یا اتحادیه اروپا بسیار اندک میباشد. کشورهای عضو آسه.آن حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد و اعضای اتحادیه اروپا حدود ۶۵ درصد از مبادلات تجاری خویش را درون منطقه انجام میدهند. میزان تجارت میان اعضا که یکی از مهمترین شاخصهای همگرایی منطقهای باشد در میان اعضای سازمان فوق بسیار ناچیز میباشد و با توجه به وسعت و جمعیت آن سازمان به هیچ وجه قابل قبول نییست. رئیس وقت اتاق بازرگانی ایران در اکو اشاره میکند که مبنای فعالیتهای اکو اقتصادی بوده ولی امروزه آن چه مهم نیست اقتصاد است. وی با انتقاد از عملکرد اکو در به توافق رساندن کشورهای عضو بهتر است قبل از اینکه این کشورها به سازمان تجارت جهانی بپیوندند در منطقه خود به وسیله اکو به هم پیوسته گفت شوند. مهمترین عامل مؤثر در عدم تحقق روند همگرایی در میان اعضای اکو چیست؟
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۳-۱-۴۳ در باب فنا و بقا فنا همان فنای عبد از رؤیت عبودیت و بقا، همان بقای عبدی است که شاهد الوهیت است. مقصود همان بقا حق و فنای غیر از حق است. هرگاه بنده در اوصافش فانی شود بقا را درک میکند. برای بقا انواع سهگانه بیان شده است.
۳-۱-۴۴ باب خواطر نطق قلب است و آن را هاتف غیبی میدانند. خواطر فرستادگان قلوب به سوی خداست. خواطر نه قطع میشوند نه وصل میگردند. هر خطوری انگیزهای است که شخص را به کاری میخواند. ابوسعد از ابن جنید انواع خواطر را در چهار نوع بیان میکند: خطوری که از جانب خداوند است و انسان را به آگاهی دعوت میکند؛ خطوری که از مُلک است و انسان را به سوی اطاعت و بندگی دعوت میکند؛ خطوری که از جانب نفس است و انسان را به سوی تنعّم و زینت دنیا میخواند؛ خطوری که از ناحیهی شیطان است و انسان را به حسادت و عداوت و دشمنی دعوت می کند. سپس ابوسعد به نقل اقوالی از اباعثمان النصیبی در مورد خواطر می پردازد. ۳-۱-۴۵ در باب وصایا مؤلف در این باب به رهنمودهای اخلاقی و عملی مشایخ میپردازد: شما را به پنج چیز سفارش میکنم، هرگاه مظلوم شدید ظلم نکنید، هرگاه مدح و ستوده شُدید خوشحال نشوید، هرگاه مورد مَذِمّت واقع شُدید جزع نکنید، هرگاه به شما تهمت کذب و دروغ زدند غضب نکنید و هرگاه به شما خیانت کردند شما خیانت نکنید. ۳-۱-۴۶ در باب دعا شیوهی دعا و علتهای مستجاب نشدن ادعیه و افرادی که دعایشان مستجاب میشود در این باب مطرح شده است. ۳-۱-۴۷ در باب آداب صوفیه در امر ازدواج بر مستحب بودن ازدواج پافشاری شده و حق و حقوق همسر بیان گردیده است. سپس صفات و خصوصیات زنانی که شایسته ازدواج میباشند را ذکر میکند. ۳-۱-۴۸ بابی در ذکر الفاظ متداوله بین اهل طائفه حال: از واردات است که در خیر بر بنده نازل میشود. مقام: جایگاهی است که عبد در آن واقع میشود. صفا: خلوص از آثار طبیعت و تعلّق به حقایق. شطح: کلامی که در اثر وجد بر زبان جاری میشود. مناجات: گفتگوی اسرار به هنگام صفای ذکر گفتن برای مَلِک جبار. اختمار: امتحان حق برای صادقین است. سِرّ: آنچه را که حق از خلق پنهان میدارد. محو: از بین رفتن چیزی به طوری که اثری از آن باقی نماند. طَمس: از بین رفتن چیزی با بقای اثر آن. مشاهده: مقاربت و نزدیک بودن بر اساس یقین. مکاشفه: بلیغتر و کاملتر از مشاهده است. بسیط: عبارت از همان حالت رجا است. قبض: عبارت از همان حالت خوف است. فنا: فنای گناهان. بقا: بقای طاعات. صَحو و سُکر: در معنا از غیبت و حضور کاملتر است. حضور: حضور قلب. غیبت: غیبت قلب. ۳-۱-۴۹ در باب حیا ذکر کرده اند حیا از ایمان است و ایمان در بهشت است. ترک گناهان بر سه وجه است: ترس از آتش، رغبت به بهشت و حیا از خداوند. هرگاه حیا در قلبی ساکن شود شهوات از آن قلب میرود. ۳-۱-۵۰ در باب حُسن ظَنّ آوردهاند که به واسطه حُسن ظَنّ امید به مغفرت پروردگار میرود. حُسن ظَنّ داشتن به پروردگار نهایت معرفت است. ۳-۱-۵۱ در باب صُمت سکوت زینت عاقل است. اولین عبادت صُمت، سپس طلب علم، سپس عمل و سپس حفظ عمل است. اندیشیدن همان سکوت و صُمت است که رأس عبادت میباشد. صُمت زینت مؤمن است. ۳-۱-۵۲ در باب تفکر گفتهاند که تفکر در عظمت خدا سبب میشود که بنده سرکشی نکند و تفکر در نعمتهای خدا افضل عبادت است. ۳-۱-۵۳ در باب تواضع تواضع هر فردی برآمده از معرفتی است که به خدا دارد. کلید تواضع دوستی با فقراست و از علامات تواضع، قبول کردن حق، داشتن رفق در امور، کمی غضب و تکبّر بر اغنیا میباشد. ۳-۱-۵۴ در بابی صفات دنیا دنیا، دکّان شیطان است. هر بهرهای از دنیا که از دست انسان برود غنیمت است. مؤمن باهوش و بافراست است دنیایش را در جهت عمران آخرت، نابود میکند. هر کس دنیایش را به قیمت عمران آخرت بفروشد برده است. و همچنین بابی در ذکر فضائل ابوبکر ـ عمر ـ عثمان و امام علی (ع)دارد. در انتها مؤلف موعظه و حکایتهایی را نقل میکند و حالات مشایخ را به هنگام وفاتشان شرح میدهد. ۳-۲-۱ مقایسه تهذیب الاسرار و رساله سلمی باب ملامتیه در کتاب تهذیب الاسرارخرگوشی، جزو ابواب بکر این کتاب است و نظیر آن در اللمع سراج نیامده است. اما مطالب همین باب با مطالب رساله ملامتیه ابوعبدالرحمان سلمی شباهت زیاد دارد.[۸۳] این شباهت به حدی است که نمیتوان آن را صرفاً یک امر تصادفی انگاشت. اکثر قریب به اتفاق اقوالی که در تهذیب الاسرار آمده در رساله سلمی نیز نقل شده است. از لحاظ تدوین و ساختمان نیز آثار خرگوشی و سلمی با هم شباهت دارند. خرگوشی مطالب را تحت عنوان «اصل ملامت» یا «اصول ملامتیه» یا «شعار ملامتیه» یا «احوال اهل ملامت» بیان کرده و در هر مورد قولی از یکی از ملامتیه نقل کرده است. همین کار را هم تا حدودی سلمی کرده و مطالب خود را تحت عنوان «اصول ملامتیه» ذکر کرده است. البته، کار خرگوشی در ذکر اصول و شعارها و احوال و اقوال ملامتیان دقیقتر است، در حالی که سلمی این دقت را ندارد و همه چیز را تحت عنوان «اصول» ذکر کرده و در میان آنها مطالب دیگری آورده است.[۸۴] روی همرفته باید گفت که اثر خرگوشی منظمتر و حسابشدهتر است. با همه این احوال، این دو اثر از نظر شکل و صورت تدوین با هم شباهت دارند، و هر دو با اثر هجویری کاملاً فرق دارند. تصوف طریقه اهل عراق است و راه ملامتی طریقه اهل خراسان. مرکز طریقه اهل عراق بغداد بود، و مرکز ملامتیان خراسان نیشابور. بیجهت نیست که نخستین نویسندگانی که درباره ملامتیان چیز نوشتهاند، یعنی خرگوشی و سلمی، هر دو نیشابوری بودند. ولی ملامتیان فقط در نیشابور نبودند. خرگوشی و سلمی هر دو اقوالی از عبدالله بنمباک نقل کردهاند. یکی از آنها درباره اصل ملامتیه است که عبارت است از آشکار نکردن خوبی و پنهان نکردن بدی. یکی دیگر درباره دعوی نداشتن ملامتی است. اگر این اقوال واقعاً متعلق به عبدالله بنمبارک مروزی (م۱۸۱ق) باشد، در آن صورت سابقه طریقه ملامتیان خراسان به قرن دوم و شهر مرو میرسد. ولی احتمال این مطلب بسیار کم است. آنچه مسلم است این است که ملامتیان خراسان بیشتر اهل نیشابور بودند و این طریقه به شهرهای دیگر خراسان راه یافت.[۸۵] به نظر میرسد اطلاق عنوان «صوفی» به مشایخ عراق و «ملامتی» به خراسانیان در سده سوم مرسوم شده است. در خراسان نیز مشایخی بودند که در سده سوم و اوائل چهارم صوفی خوانده میشدند مانند ابوبکر واسطی؛ ولی این عنوان در مورد کسانی به کار میرفت که شاگردان مشایخ بغداد، از جمله جنید و ابوالحسین نوری بودند و به خراسان آمده بودند. در ماورا النهر، به ویژه در ترمذ، برای اهل عرفان عنوان «حکیم» به کار میرفت و مثلاً محمد بنعلی ترمذی (محدود ۲۹۵ق) به «حکیم ترمذی» معروف است. ابوبکر ورّاق (م۲۸۰ق) نیز که اصلاً از ترمذ بود و مقیم بلخ شده بود، حکیم خوانده شده و خواجه عبدالله درباره وی گفته است که او حکیم بود نه صوفی.[۸۶]
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
کلایتون هگلرا یکی از برجستهترین مدافعان نوپدیدی در دوران مدرن معرفی میکند. به جای دیدگاه وجود ثابت یا جوهر، او فلسفه شدن عام و فراگیر را ارائه داد. مثلث تز، آنتی تز و سنتز او از وجود ایده آغاز میکند به عدم که همان آنتی تز است میرسد و در نهایت در سنتز که روح کلی و مطلق جهان شمولی است که برای آن واقعیت خارجی در نظر میگیرد جمع میشوند. هر چند این مثلث در اصل در گفتار کانت یافت میشود اما نسبت آن به هگل شهرت یافته و مسیری نیز که هگل در نوپدیدرای طی میکند تأیید کننده این شهرت است.
از آنجا که هگل ایده آلیست است از جهان مادی یا طبیعی آغاز نمیکند بلکه از جهان ایدهها آغاز میکند. ایدهها موجب پدیدار شدن جهان طبیعی میشود و در یک روح کلی یا مطلق این دو به هم میپیوندند. اما پس از هگل اندیشمند دیگری به نام فویر باخ[۵۶] (۱۸۷۲-۱۸۰۴٫م) مبانی هگل را تغییر داد. او به جای روح هگلی ماده را اصل دانست و مقدمهای برای اندیشه مارکس(۱۸۸۳-۱۸۱۸٫م) شد. مثلث هگلی دیگر در آراء مارکس هر چند مسیر نوپدیداری را طی میکنند اما مادی محضاند. به نظر کلایتون آگوست کنت[۵۷](۱۸۵۷-۱۷۹۷٫م) دیگر اندیشمندی است که با مطالعات انسان شناسی خود در کنار تأسیس دانش جامعه شناسی، زمینه درک نوپدیداری اجتماع بشری را هموار کرد و پس از او دورکیم[۵۸] (۱۹۱۷-۱۸۵۸٫م) به این مسئله همت گماشت.[۵۹] ۱-۹-۴٫ تاریخ معاصر تاریخ نوپدیداری را برخی از نویسندگان آثار نوپدیداری به طور مشخص از قرن نوزدهم و از جاناستوارت میل[۶۰] (۱۸۷۳-۱۸۰۶٫م) و کتاب سیستم منطق (۱۸۴۳٫م)[۶۱] وی آغاز میکنند.[۶۲] هرچند نویسندگان آثاری که به تبیین نوپدیداری پرداختهاند عنوان میدارند که میل هیچگاه نامی از نوپدیداری نیاورد اما اندیشمندان دیگری که پیاپی در رشد و توسعه این نگرش مؤثر بودهاند از وی در این زمینه الهام گرفتهاند. آنان به ترتیب: الکساندر باین[۶۳] (۱۹۰۳-۱۸۱۸٫ م) در کتاب منطق[۶۴]، جرجهنری لویز که برخی او را اولین کسی میدانند که در سنَت فلسفی انگلیسی از کلمه نوپدیداری استفاده کرد[۶۵]، ساموئل الکساندر[۶۶] (۱۹۳۸-۱۸۵۹٫م)، لویال مورگان[۶۷] (۱۹۲۳٫م)، سی دی براد[۶۸] (۱۹۷۱-۱۸۸۷٫م) میباشند که نقش بسزایی در تبیین این مکتب در دوران معاصر داشتهاند.[۶۹] ۱-۱۰٫ روش کلایتون در بحث از نوپدیداری کلایتون در بحث از نوپدیداری در عین بهره گیری از مطالعات تجربی، با روش فلسفی به بررسی و نتیجهگیری از آن میپردازد. او از آن جهت به مطالعات تجربی پایبند است که مبنای خود را بر تاریخ تکامل طبیعی استوار میداند و از مسیر مطالعات طبیعی سعی در حل معمای نفس دارد. از این رهگذر او به معضل بی پاسخ ناتوانی علوم طبیعی در ارائه تبیین طبیعی درباره سطوح گوناگون نوپدیدار و رابطه آنها با یکدیگر در طبیعت برمیخورد و سعی دارد با نگاهی فلسفی دست به تبیین این مشکل و تلاش برای یافتن راهی برای حل آن بزند. از این رو روش او در بحث از نوپدیداری آمیختهای است از مطالعات در باب قوانین تجربی و تبیینهای فلسفی. این شیوه سه ویژگی دارد: ۱) ارائه تفسیرهای مقطعی یا اساسی درباره قوانین؛ ۲) بررسی و تبیین نقاط ضعف و قوت قوانین طبیعت به عنوان مجموعهای از دادهها در علم؛ ۳) پدید آّوردن امکانات گسترش علم، چه به صورت تکمیل و چه به صورت جایگزینی، از طریق نقادی قوانین.[۷۰] در برابر این روش، مکتب مادهگروی صرفاً به نتایج مطالعات تجربی پایبند است و طبیعت را فقط در بستر تاریخ تکامل طبیعی مطالعه میکند. مکتب دوگانهانگاری نیز درست در موضعی متضاد به طور کلی منکر اینست که نفس اساساً مبتنی بر تاریخ تکاملی ساختارهای زیست شناختی طبیعی باشد.[۷۱] به طور خلاصه روش کلایتون تجربی و عقلانی است و از این رو او خود را واقعگرا میداند. به همین منظور کلایتون از نگاه متافیزیکی که منجر به اتخاذ موضعی بیشتر آرمانگرا در رابطه با ارتباط نفس با طبیعت شود دوری میکند. به نظر کلایتون دوگانه انگاری روشی عقلانی را دنبال میکند که بیشتر با اندیشه فلسفی سنتی، خصوصاً شرقی تناسب دارد. کلایتون تصریح میکند که موضعی کاملاً واقع گرایانه و مبتنی بر علوم طبیعی را دنبال میکند. او به شدت از اتخاذ موضعی آرمان گرایانه که ماده (یا وجود جهان مادی) را برخواسته و نشأت گرفته از واقعیتی بنیادین یعنی معنویت یا روحانیت میداند، خواه روح جهان (برهمن) باشد یا خدای متشخص ادیان توحیدی فاصله میگیرد. به نظر او اشکال این نگرش در این است که ممکن است به تخیل پنداری ماده و جهان مادی منجر شود.[۷۲] به وضوح پیداست که این شیوه با خط مشی کلایتون که صریحاً خود را واقع گرا میداند و کاملاً معتقد است فرض پذیرش متافیزیک تلازمی با انکار ماده ندارد متفاوت است. او حتی آغاز کردن تبیین تاریخ تکاملی از علوم طبیعی را نیز نه فقط مستلزم نفی حقیقت متعالی نمیداند بلکه اصلاً نگاهی غیر از این به روحانیت نفس و ویژگیهای معنوی را انحراف از مسیر تاریخ تکاملی و نیز انکار تجربیات خالص بشری میبیند. ۱-۱۱٫ اصول نوپدیداری حداکثری حقیقت ماده و جهان مادی مورد پذیرش اندیشمندان نوپدیدارگراست. کلایتون این نگرش را به نام «وحدتگروی»[۷۳] پیشنهاد میکند. وحدتگروی او نسبت به جهان طبیعی به ادعای خودش به معنای مادهگروی محض نیست بلکه در برابر دوگانهگروی دکارتی است.[۷۴] مطالعه سیر تکاملی طبیعت، زمینه و مبنای مطالعه در باب نوپدیداری طبیعی است و قوانین علمی فیزیک، شیمی و زیست شناسی برای تبیین روابط مادی لازم است. طبیعت مادی تشکیل شده از سطوح و لایههای پیاپیپدیدار است. هر سطحی دارای اصول و قوانین خاص به خود است. هر سطح دارای پیچیدگی خاص خود است که موجب نیازمندی به قوانین خاص برای تبیین ویژگیهای این سطح میشود. هیچ قانون طبیعی از فیزیک، شیمی و زیست شناسی وجود ندارد که در سرتاسر جهان طبیعت حاکم باشد و بتواند روابط تمام سطوح مادی در طبیعت را تبیین کند. برای تبیین سطوح گوناگون هستی به هستی شناسی تکثّرگرا نیازمندیم، زیرا غیر از نگاهی که تکثّر هستی را بپذیرد نمیتواند سطوح متعدّد طبیعت را تبیین کند. مثلاً نگاه مادّی صرف، قادر نیست هستی را تبیین کند زیرا از ریشه و بنیان اعتقادی به سطح غیر مادی در طبیعت ندارد. هیچ سطحی از سطوح نوپدیدار قابل تقلیل به سطح قبل یا اجزاء تشکیل دهنده آن نیست. از آنجا که قانون یا قوانین کلی نسبت به روابط مادی وجود ندارد، قوانین حاکم بر پدیدهها یا سطوح پیشینی، نقش تعیین کنندگی نسبت به سطوح نوپدید فوقانی ندارند. سطوح زبرین تأثیر علَی بر دیگر سطوح زیرین دارند. ذهن حقیقتی نوپدید است.[۷۵] ۱-۱۲٫ علوم، زیربنای مطالعات نوپدیداری کلایتون برای اثبات نوپدیداری در طبیعت مطالعاتی علمی را مطرح میکند که بیان گر سطوح نوپدید جدید است و در ضمن، بیان کننده ضعفهای علوم در تبیین پیچیدگیهای رخ داده در این سطوح است. کلایتون با نتایج علوم مخالفتی ندارد بلکه مشکل او با علوم بر سر عدم کارایی لازم علوم در تبیینگری سطوح جدیدی است که در طبیعت پیوسته نوپدید میشود، هر چند نقش تبیین گری آنان نسبت به یک سری سطوح اولیه قابل انکار نیست. مثالهای کلایتون شامل مواردی از فیزیک، شیمی و زیست شناسی به عنوان پایهایترین سطوح علم است. سوالی که کلایتون از منظر نوپدیدی در برابر علوم تجربی میبیند این است که آیا علوم طبیعی به نحو مناسبی قادرند تمام سطوح و لایههای مرتبط با یکدیگر را جهت ارائه تبیین علّی از پدیده در جهان هستی درک کنند؟ کلایتون مدعی است شواهد علمی پاسخی منفی به سؤال بالا میدهد.[۷۶] ۱-۱۲-۱٫ موارد نوپدید در طبیعت و رابطه آن با علوم به اعتقاد کلایتون در تمام دانشهای سهگانه میتوان مواردی از نوپدیدی را مشاهده کرد. مواردی که در پی تکامل سیستمهای طبیعی رخ مینمایند. مثالهایی که کلایتون برای تبیین نظریه نوپدیداری خود در طبیعت میزند شامل رسانایی، نمونههای مصنوعی و نتایج مطالعات زیست شیمی و زیستشناسی میشود. ۱-۱۲-۱-۱٫ رسانایی در علم فیزیک و مسئله نوپدیداری برای این مورد، کلایتون تبدیل برف و یخ به بلور با اشکال خاص را مثال میزند. فیزیک میتواند تبیینی از چگونگی نوپدیدی این ویژگی ارائه دهد اما مواردی نیز در امور فیزیکی یافت میشود که مسئله پیچیدگی به تکامل آن دامن میزند و دیگر نمیتوان با آن به صورت ساده مواجه شد و یا مطالعه سطحی، پاسخگوی تبیین آن نیست. مثالی که کلایتون در باب فیزیک برای این نمونه میآورد رسانایی است. فیزیک قادر است به مطالعه تک الکترونها بپردازد. ویژگی مورد مطالعه تک الکترونها هرچه باشد مربوط به حالت یک الکترون است. وقتی مسئله به الکترونها مربوط باشد ویژگی دیگری به نام رسانایی در شیئ جامد شاهد هستیم. آنچه در شیئ جامد به نام ویژگی رسانایی میبینیم مربوط به ویژگی پیچیدگی است که در نتیجه ارتباط انبوهی از الکترونها پدید میآید، در حالی که این ویژگی در یک الکترون به تنهایی یافت نمیشد. مسئلهای که مسیر مطالعه فیزیک در باب الکترون را تغییر داد و موجب شد فیزیک در مطالعه خود راجع به الکترونها به سطح جدیدی از نگرش بپردازد، مسئله پیچیدگیای است که در رابطه با انبوه الکترونها مشاهده میشود. سؤال این است که آیا الکترونها در شرائط جمعی ماهیت الکترونی را از دست میدهند یا خاصیت فرا الکترونی پیدا میکنند؟ یا این که تغییری در ماهیت آنها پدید نمیآید بلکه صرفاً ویژگی جدیدی بر اثر اجتماع آنها نوپدید میشود که نیاز به سطح جدیدی از مطالعه فیزیکی یعنی بررسی رسانایی را ایجاب میکند.[۷۷] ۱-۱۲-۱-۲٫ نمونههای مصنوعی و مسئله نوپدیداری در ساختارهای مصنوعی مانند برنامه چینش آجرها، پیچیدگیای نوپدیدار میتوان مشاهده نمود. پیچیدگی در چینش آجرها به این معناست که ویژگی یک آجر به تنهایی غیر از ویژگی ساختار ترکیبی حاصل از ترکیب گروه زیادی از آجرهاست. این سوال در مورد مثال آجرها مطرح است که ویژگی یک آجر مربع چیست که میتواند تشکیل دهنده مربعهایی به تعداد ۵۱۲ با آرایش سه در سه باشد؟ آنچه در یک آجر میبینیم هیچگاه با آنچه در مجموع آجرهای ترکیب شده درهم میبینیم یکسان نیست؛ نه حقیقت مجموع آن ها مساوی با یکی است و نه درون ویژگیهای یک مربع میتوان ویژگی حاصل از ترکیب ۵۱۲ آجر را دید، بلکه در فهم حقیقت ترکیبی آجرها حتماً باید ویژگی ترکیبی آن را که در حقیقت حامل سطحی از پیچیدگی است در نظر گرفته شود که تنها در مجموع آن یافت میشود و نه در یک واحد آن. بر اثر چینش آجرها در کنار یکدیگر به مرور قواعد حاکم بر شکلی که از چینش آجرها پدید میآید رو به پیچیدگی میگذارد تا جایی که به سطحی میرسد که رابطهاش با اجزاء تشکیل دهنده آن رابطه عدم امکان پیش بینی خواهد بود. وقوع چنین پدیدههایی (تلفیق دادهها با یکدیگر) در طبیعت، مبیَن این حقیقت است که ساختارهای نوپدید در جهان طبیعت نقش مهمی در تبیینهای تجربی ایفا میکنند؛ این بدان دلیل است که ساختارهای پیچیده و ترکیبی، از ترکیب ساختارهای سادهتر شکل گرفتهاند و به مرور که ترکیب، شکل پیچیده تری به خود میگیرد قواعد حاکم بر آن هم از حالت سادگی خارج شده و خصیصه پیچیدگی پیدا میکند تا جایی که سراسر ساختار تکاملی را در بر میگیرد.[۷۸] مثال دیگر در مورد سیستمهای کامپیوتری است که بر اساس شبیه سازی شبکههای حیاتی میتوان آن را تبیین نمود. اگر برای تبیین پیچیدگیهای کامپیوتر صرفاً به تعریف سخت افزار به کار رفته در آن از قبیل مقاومتها، فتونها و…. بسنده کنیم هیچ گاه به تبیین نرم افزاری یعنی آنچه در واقع در رایانه رخ میدهد نخواهیم رسید. به عنوان مثال، در نرم افزار (word) زیر کلمهای خط قرمز میافتد؛ اگر این رخداد را اتفاقی در مقاومتها و شبکههای ارتباطی آنها و در نهایت فوتونها به واسطه عبور کنترل شده جریان برق تعبیر کنیم، تعریف درستی از آنچه رخ داده به دست ندادهایم؛ زیرا این تمام واقعیت نیست بلکه بخش سخت افزاری آن است. در بخش نرم افزاری نیز رخدادهایی وجود دارد که از دستور العملهای ساده آغاز شده و تا سطح پیچیدهای از معادلات نرم افزاری پیشمی رود تا خطی قرمز زیر کلمهای نمایان شود. سؤال این است که حقیقت ارتباط میان سختافزار و نرم افزار چیست و این که چرا نمیتوان نتایج نرم افزاری رایانه را به چند دستور ساده تقلیل داد. ما میدانیم رایانه دارای روح نیست بلکه حقیقتی فیزیکی است امّا آیا این کافی است برای این که تمام ماهیت آنچه در رایانه رخ میدهد را به ماده و فعل و انفعالات مادی ارجاع دهیم؟ سخن کلایتون این است که هر چند رایانه متشکل از ماده است امّا نتایج حاصل از ارتباط نرم افزاری و سخت افزاری موجود در آن چیزی فراتر از سطح مادی صرف را به نمایش میگذارد که با تبیین روابط مادی میان اجزای ظاهری آن قابل تبیین نیست.[۷۹] مثال دیگر، شبکههای عصبی مصنوعی است؛ شبکههای عصبی مصنوعی، مدلی از حافظه بصریاند. به نظر کلایتون تحقیق در باب شبکههای عصبی نیز از جهتی دیگر به نتایج مشابهی نائل میشود. محققین مجموعه اتصالات میان تعداد زیادی از غدد که شکل شبکه به خود میگیرد را شبیه سازی کرده و به جای تأسیس قوانین پیچیده قوانین نسبتاً سادهای را که با ادراک حیوانی رقابت میکند، به کار میبرند. قطعاً این قوانین بیش از آن که با مجموع ترکیب به کار رفته در این سامانه مرتبط باشد به اتصالات موضعی موجود در خود وابسته است. این روابط به مرور که حافظه بصری را تشکیل میدهد، به صورتی پِیچیده در میآید که قوانین اولیه نمیتواند مبین آن باشد.[۸۰] مثالی دیگر در مورد نوپدیداری در نمونههای مصنوعی مربوط به اجتماع مورچهها میباشد. این پدیده روابط نوپدید پیچیده در رفتار اجتماعی مورچه گان را که برخواسته از قوانین رفتاری سادهای که به طور ژنتیکی در افراد مورچهها دیده میشود را بررسی میکند. به واقع هر مورچه دارای خصایصی است که به طور ارثی از آن بهره میبرد امّا آنچه در مجموع رفتارهای یک اجتماع بزرگ مورچه میبینیم با آنچه در مطالعات بر روی یک مورچه به دست میآوریم متفاوت است. آنچه از سادگی در رفتار یک مورچه دیده میشود چیزی نیست که بتوان با آن سطح پیچیدهای از رفتارهای یک اجتماع بزرگ مورچه را پیش بینی کرد. مطالعاتی که در زمینه اصول رفتاری مورچهها توسط جان هولند[۸۱] (- ۱۹۲۹٫م) به انجام رسیده چنین میگوید: اصولی بر رفتار مورچگان حکم فرماست از جمله این که همیشه اصل اول در برخورد با اشیاء متحرک فرار است امّا اگر شیئ متحرک کوچک بوده و بوی مورد نظری که متناسب با دوست است از وی متساعد باشد به وی نزدیک شو و با شاخکهایت آن را لمس کن! دبرا گوردن[۸۲](-۱۹۵۵٫م) که بر روی این مجموعه کار کرده نیز به نتایج مشابهی رسیده است. تحقیقات وی در مورد اجتماع مورچهها به درک کلی ساختارهای پیچیده کمک شایانی میکند. وی میگوید: شیوه زندگی جمعی مورچهها خصایص مشترکی با بسیاری از دیگر ساختارهای پِیچیده دارد به این معنا که افراد نسبتاً ساده و بسیط مورچهها رفتاری به مراتب پیچیده از خود بروز میدهند. اگر ما بدانیم که یک اجتماع مورچه چگونه کار میکند شاید از این طریق بتوانیم مطالب بیشتری در مورد شیوه کار تمام ساختارهای این چنینی از قبیل ساختار مغز تا محیط زیست به دست آوریم.[۸۳] به هر حال اگر رفتار یک اجتماع مورچه همان مجموع رفتارهای افراد مورچههاست و در عین حال رفتار اجتماع مورچهها به عنوان یک کل، کاملاً پیچیده بوده و در ارتباط با تغییرات محیطی بسیار پیچیده شکل میگیرد، پس رفتار کدامین مورچه از قواعد بسیار ساده رفتاری مورچهها تبعیت میکند؟ این همان تناقض درونی است که اندیشمندان در مطالعه تمامی ساختارهای پیچیده با آن رو به رو میباشند. به نظر کلایتون نکته قابل ملاحظه و دقیق در این گونه الگوهای پیش رفته این است که در طول یک دهه یا بیشتر پدید میآیند امّا واقعیت این است که زیست کنندگان فردی آن تنها یک سال یا کمتر زندگی میکنند. به وضوح پیداست که عوامل بالقوه انطباق پذیری پیچیدهای که در اجتماع مورچهها به عنوان یک کل است، خصایص نوپدید ساختار جمعی است که مورچه از آن بهره میبرد.[۸۴] به نظر این اندیشمندان میتوان ساختار مغز را از روی مطالعه تک سلولهای مغزی به دست آورد، در صورتی که بتوانند به پیچیدگی حاصل از رفتارهای هدفمند مجموعهای از سلولهای مغزی نیز دست پیدا کنند. به نظر کلایتون آنچه در پیچیدگی رفتاری کلونی مورچگان و رفتارهای مجموعی سلولهای مغز شاهد هستیم، دقیقاً همان ویژگی نوپدیداری است که در سطوح ساده نمیتوان آن را یافت. این سطوح پیچیده تحت حاکمیت قوانین خاص خود هستند و تنها سطحی خاص از دانش میتواند این قبیل الگوها را مورد مطالعه قرار دهد. نوپدیدارگروانی همچون کلایتون امکان پیش بینی این سطوح پیچیده را، از طریق مطالعه الگوهای ساده نمیپذیرند، همچنانکه در مورد چینش آجرها یا موارد دیگر شاهد بودیم. کلایتون معتقد است وظیفه دانش تجربی توصیف و درک صحیح چنین امور نوپدیداری است در حالی که مجموع آنچه در اختیار است از جمع اجزاء موضوع مورد بحث فزونی دارد؛ به این معنا که پدیده ما با حقیقتی به معنای پیچیدگی رو به روست که به مراتب وسیعتر از جمع اجزائی است که کل مورد نظر را تشکیل میدهد. ۱-۱۲-۱-۳٫ مطالعات زیست شیمی و مسئله نوپدیداری به نظر کلایتون، بسیاری از موارد نوپدیدار در مطالعات زیست شیمی مواردی از شکل گیری خود به خود ساختارهای منظم و منسجم را به نمایش میگذارد، چنانکه در مورد شکل گیری ساختارهای منظم برفی و بلورین شاهدیم.[۸۵] سؤال زیست شیمی این است که چگونه این انسجام در مجموعه وسیع و به ظاهر به هم ریخته اولیه پدیدار شد؟ ابتدا به نظر میرسد این نگرش نگاه مطلوبی به فیزیک ندارد. شاید حق با این نگاه باشد زیرا به نظر کلایتون اندیشمندان نوپدیدارگرا به دنبال یافتن ویژگیهای اصلی در چرخه تکاملی مجموعههای حیاتیاند و این ویژگی در سطحی فراتر از فیزیک مشاهده میشود. شیمی دانها میخواهند به چگونگی نوپدیداری حیات در این عرصه دست پیدا کنند.[۸۶] مثال قابل عرضه در این نوشتار نمونه خود سازماندهی است که در زیست شیمی مشاهده میشود. در این نمونه، فرایندی را مشاهده میکنیم که در طی آن تغییر و تحولات اتفاقی و تصادفی منجر به پدیداری الگوهای رفتاری مبتنی بر کارکرد خود سازماندهی میان سلولها میشود. به نظر کلایتون مثال مناسب این الگو از خودسازماندهی که بر اثر تحولات تصادفی رخ میدهد، اجتماع و تجزیه سلولی در کپک میباشد. چرخه حیاتی در مورد بافت کپک از زمانی آغاز میشود که محیط زیست آن از ماده غذایی تهی میشود. این فرایند موجب میشود کلونی کپک به بخشهای کوچکی تقسیم شود، مثلاً ۱۰ مجموعه کوچک تر. این مجموعهها به دنبال منبع غذایی حرکت میکنند تا زمانی که منبع مناسبی از مواد مغذی و حیات بخش را بیابند؛ در این صورت مجدداً بخشی از آنها با یکدیگر اجتماعی جدید را تشکیل میدهند، به وسیله هاگها تولید مثل میکنند و منتشر میشوند. نسل جدید نیز مسیر خود را برای یافتن مواد قابل تغذیه ادامه میدهد تا سرانجام بر اثر رشد و گسترش آنها کلونی جدید از موجودات تک سلولی یعنی کپکها ایجاد میشود. نکته مهم و قابل توجه این است که به نظر کلایتون این ترکیب و تجزیه فرایندی است که به نحو اتفاقی و تصادفی آغاز گردیده است. تأثیر و تأثر در یک سلول غیر متعین در درون یک کلونی رخ میدهد. بر اثر چنین فعل و انفعالی این سلول به مرکزیت تأثیر گذاری بر سلولهای اطرافش تبدیل میشود. چنانکه دیدیم، کلایتون تلاش میکند سطحی از پیچیدگی را در روابط موجود در زیست شیمی تعریف کند که از ویژگی نوپدیدی برخوردار است. خصوصیتی که باعث میشود در این نمونه، کلایتون بر نوپدیدی تأکید کند مسئله غیر قابل پیش بینی بودن است که با تعبیر اتفاقی بودن برآن اصرار میورزد. به شکل شماره ۱-۱ توجه نمایید. شکل شماره ۱-۱ نمونه خود سازماندهی. شکل بالا نمونه تحولات تصادفی در کپک را به عنوان موجودی زنده به نمایش میگذارد که بر اثر آن کپک دچار تجزیه و ترکیب میشود. ۱-۱۲-۱-۴٫ مطالعات زیست شناختی و مسئله نوپدیداری عدهای از اندیشمندان نوپدیدراگرا فرایندهای زیستی را به طور کلی نتیجه سیستمهایی میدانند که از طریق دریافت انرژی متراکم از محیط ایجاد میشوند. فرایند زیستی هر چه هست، نتیجه حاصل از آن به مراتب بیشتر از اجزاء تشکیل دهنده آن میباشد. این امر به پیچیدگی حاصل از فعل و انفعالات زیستی باز میگردد. چهار عامل نقش اساسی و محوری در نوپدیدار شدن پیچیدگی در حیطه مطالعات زیست شناختی ایفا میکند. ۱-۱۲-۱-۴-۱٫ نقش سنجشی و قیاسی به مرور که مسئله پیچیدگی در موارد نوپدید زیستی مشاهده میشود، کلان ساختارها و کلان کارکردها نیز نوپدید میشوند. این مسئله پیش از این نیز مورد تأکید قرار گرفت که آنچه در فرایند نوپدیدی در امور طبیعی رخ میدهد از مجموع اجزاء آن بیشتر است. این ادعا به مسئله پیچیدگی نوپدید در سطح جدید از پدیدهها باز میگردد. کلایتون به کلام جانهولند استناد میکند که مدعی است، علوم مختلف در سلسه پیچیدگی نوپدیدار گاهی تا حد سه سطح متفاوت با یکدیگر اختلاف دارند به همین خاطر نمیتوان آنچه مربوط به سطوح فوقانی است را با علوم سطوح پایینتر بررسی و پیش گویی کرد. از این رو برای تشریح امور نوپدیدار نیاز به تشریحی در سطح بالاتر داریم. ۱-۱۲-۱-۴-۲٫ نقش بازخوردی نقش بازخوردی به تعبیر کلایتون نقش فزایندهای از سطح سلولی به بالا ایفا میکند. مثال کلایتون در این زمینه گیاهان است. گیاهان در تعاملی شگفت انگیز با طبیعت مواد مورد نیاز برای ادامه حیات را از طبیعت میگیرند، بر روی آن فعل و انفعالاتی انجام میدهد و مواد جدید مانند اکسیژن به زیست محیط تحویل میدهد. محیط زیست نیز این مواد را تحویل گرفته، میپردازد و مواد قابل استفاده جدیدی را در اختیار گیاهان قرار میدهد. این نوع از بازخورد پویا مبنای نظریه اکوسیستم[۸۷] است که میگوید: رفتارهای خاص اندام وارهها موجب تغییرات در محیط زیست آنها میشود و این تغییر تأثیر بر اندام وارهها میگذارد و آنها از خود واکنش نشان میدهند. متقابلاً این واکنش پیچیده اندام وارهها موجب تغییرات داخلی در درون آنها میشود و تأثیراتی بر اندام وارههای خاص میگذارد.[۸۸] به شکل شماره ۲-۱ توجه نمایید.[۸۹]
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
و (۲-۱۰۲) که در آن (۲-۱۰۳) (۲-۱۰۴) توجه کنید که سهم قطبش در مقایسه با سهم یا نادیده گرفته می شود. سطح مقطع دیفرانسیلی نقطه کوانتمی نیمرسانا برای فرکانس تابش ثانویه دارای قلههای تکینهای میباشد که در آن
(۲-۱۰۵) (۲-۱۰۶) (۲-۱۰۷) معادلات (۲-۱۰۵) و (۲-۱۰۶) با گذارهای الکترون برای فرایندهایی که فقط شامل نوار ظرفیت یا نوار هدایت هستند همراه است، مقدار فرکانسها در این معادلات با گسیل فوتون بوسیله الکترون یا حفره در گذار درون زیر نوار همراه است، قاعده انتخاب برای گذارهای الکترونی و برای گذارهای حفره میباشد، معادله (۲-۱۰۷) تکینگیها را نشان میدهد که به و گذار انتقالات درون نوار وابسته است. اگر طیف چاهسیم کوانتمی با نقطه کوانتمی را بدست آوریم و با هم مقایسه کنیم خواهیم دید که نوارها در نقطه کوانتمی گسستهتر از چاهسیم کوانتمی است[۲۶]. فصل سوم بررسی سطح مقطع پراکندگی نقطه کوانتمی ۳-۱ معادله شرودینگر برای محاسبه سطح مقطع پراکندگی نقطه کوانتمی می بایست ابتدا ویژه حالتها و ویژه مقدارهای انرژی سیستم را محاسبه نماییم. بدین منظور، معادله شرودینگر وابسته به زمان برای یک ذره به جرم که در یک نقطه کوانتمی محبوس میباشد را به صورت زیر مینویسیم :
(۳-۱) جواب معادله شرودینگر تابع موج خواهد بود. از آنجا که پتانسیل مستقل از زمان است، قسمت زمانی و مکانی تابع موج را با بهره گرفتن از جداسازی متغییرها از هم جدا نموده و خواهیم داشت (۳-۲) با جایگذاری رابطه بالا در رابطه (۳-۱) به معادله زیر میرسیم (۳-۳) اگر مقدار را یک مقدار ثابت فرض کنیم و آن را در رابطه (۳-۳) جایگذاری کنیم، پس از مرتب سازی به رابطه زیر میرسیم: (۳-۴) که رابطه( ۳-۴) معادله مستقل از زمان شرودینگر است و ما از این به بعد با این معادله کار میکنیم. علت اینکه این جوابها با حالت خاص مستقل بودن پتانسیل از زمان برای ما مورد پسندند، این است که جوابهای حالت مانا هستند. یکی از خصوصیاتی که این جوابها دارند این است که با وجود اینکه خود تابع موج وابسته به زمان است، چگالی احتمال آن و در نتیجه خصوصیات فیزیکی آن مستقل از زمان است. ۳-۱-۱ معادله شرودینگر در نقطه کوانتمی یک نقطه کوانتمی دیسک شکل را در نظر میگیریم. الکترون در نقطه کوانتمی تحت تأثیر میدان مغناطیسی خارجی قرار گرفته است. محدودیت این سیستم پتانسیل بینهایت است. در اینجا فرض میکنیم پتانسیل همانگونه که در شکل ۳-۱ نشان داده شده است به صورت چاه پتانسیل بینهایت باشد. به این مفهوم که داخل نقطه کوانتمی پتانسیل صفر و خارج آن پتانسیل نامحدود باشد.
شکل ۳-۱: چاه پتانسیل بینهایت یک بعدی هامیلتونی نقطه کوانتمی به صورت زیر خواهد بود: (۳-۵) در این رابطه عملگر تکانه، پتانسیل برداری میدان مغناطیسی و پتانسیل محدودیت کوانتمی است. برای بدست آوردن ویژه مقدارها و ویژه حالتهای سیستم، ابتدا هامیلتونی را به صورت زیر سادهتر میکنیم (۳-۶) در حالت کلی با جابهجا نمی شود. در حالت خاص پیمانه کولن با جابهجا شده و درنتیجه حاصل جمع و را به صورت مینویسیم. پتانسیل برداری را به توان دو رسانده و به شکل درخواهد آمد. با سادهسازی مجدد، رابطه (۳-۶) به صورت زیر درمیآید (۳-۷) به علت شکل خاص نقطه کوانتمی مورد نظر، از دستگاه مختصات قطبی برای حل مسئله استفاده میکنیم. این هامیلتونی را بر تابع موج سیستم اثر میدهیم. معادله مستقل از زمان شرودینگر به صورت زیر خواهد بود (۳-۸) در مختصات قطبی عملگر به صورت زیر نوشته می شود (۳-۹) معادله ویژه مقداری رابطه (۳-۸) را به صورت زیر حل میکنیم (۳-۱۰) از آنجا که پتانسیل مستقل از زاویه سمتی است، تابع موج سیستم را میتوان به صورت حاصلضرب یک تابع شعاعی و یک تابع وابسته به زاویه سمتی در نظر گرفت بنابراین، خواهیم داشت (۳-۱۱) رابطه (۳-۱۱) را در رابطه (۳-۱۰) جایگذاری میکنیم و این معادله را به صورت زیر ساده میکنیم (۳-۱۲) با ضرب رابطه بالا در معادله شعاعی شرودینگر به صورت زیر نتیجه می شود (۳-۱۳) برای سهولت در محاسبات بهجای میدان مغناطیسی از کمیت بدون دیمانسیون استفاده میکنیم. در اینجا میدان مغناطیسی بر حسب تسلا خواهد بود. با حل معادله بالا قسمت شعاعی تابع موج را به صورت زیر بهدست میآوریم (۳-۱۵) قسمت زاویهای تابع موج نیز به صورت خواهد بود. برای بهدست آوردن تابع موج کل، قسمت شعاعی و قسمت زاویهای آن را در هم ضرب میکنیم. (۳-۱۶) که در اینجا ضریب بهنجارش تابع موج است. با اعمال شرط مرزی، یعنی صفر شدن تابع موج در مرز منطقه ویژه مقدارها و ویژه حالتهای انرژی بهدست میآیند.
۳-۲ سطح مقطع پراکندگی رامان سطح مقطع دیفرانسیلی پراکندگی رامان در حجم و زاویه فضایی برای نور فرودی با فرکانس و نور پراکنده شده با فرکانس داده شده[۴۴] : (۳-۱۷) ضریب شکست وابسته به فرکانس را مشخص می کند و سرعت نور و بردار قطبش تابش گسیلی ثانویه میدان و نسبت گذار را بر طبق قاعده طلایی فرمی بیان می کند[۴۴]: (۳-۱۸)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
مسئولیت مدنی ناشی از شی
در مباحث گذشته، مسئولیت مدنی ناشی از اشیایی که دارای قانون خاص هستند بررسی گردید در این فصل به مسئولیت مدنی ناشی از دیگر اشیاء خواهیم پرداخت. برخی از این اشیاء به مراتب خطرناکتر از اشیایی هستند که مورد توجه قانونگذاران بوده برای آنها قانون خاص وضع نموده اند.
اشیاء در این تعریف شامل اشیاء منقول، غیر منقول متحرک یا ساکن میشوند مثلاً درختی که به طور طبیعی رشد میکند یا گیاهان در این تعریف گنجانده میشود. فراوردهای سوختی مانند نفت، گاز، بنزین و روغن که برخی طبیعی و برخی از آنها در نتیجه تغییرات حاصله به وسیله انسان به شکل کنونی در آمدهاند نیز مشمول تعریف هستند. در حقوق کامنلا و فرانسه تقسیم اشیاء به خطرناک و غیر خطرناک ملاحظه میشود اما در حقوق ایران چنین تفکیکی وجود ندارد در قوانین مختلف هر جا که نوع فعالیت یا شیء خاصی، مقتضی ایجاد خطر باشد مقررات خاصی تدوین شده است. مثلاً آییننامه حفاظتی تأسیسات و ماشینهای ارهچوب مصوب ۱۳۴۲ مقررات خاصی را در خصوص استفاده و نگهداری این مواد تدوین کرده است که عدم انجام آن تقصیر محسوب میشود و از این حیث ایجاد خطر مورد توجه قانونگذار قرار گرفته است. تا قبل از تصویب مقررات بند ۱ ماده ۱۳۸۴ در فرانسه دادگاههای این کشور با بهره گرفتن از این تفکیک، مالک اشیای خطرناک را مقصر فرض کردند و پس از تدوین بند ۱ ماده ۱۳۸۴ برای تقسیم مسئولیت بین مالکین اشیا مختلف خسارت را بر طرفی تحمیل میکند که مالک شیء خطرناک است. معالوصف چون این تفکیک و شناسایی شیء خطرناک از غیر خطرناک در عمل دشوار بود دیوان کشور فرانسه در ۱۲ فوریه ۱۹۳۰ اعلام نمود مسئولیت ناشی از اشیاء به حفاظت شیء مربوط است نه خودش. در حقوق کامنلا نیز این تفکیک دیده میشود و مسئولیت نوعی بر مالک یا محافظ شئ تحمیل میگردد[۲۱۸]. در حقوق ایران قانونگذار قانون خاصی برای خساراتی که از ناحیه اشیاء ایجاد میشود وضع ننموده است در این قسمت از مسئولیت نیز چارهای جز رجوع به قواعد عام مسئولیت نداریم هر چند اغلب اشیاء مورد بحث خطرناک بوده و قانونگذار میبایست توجه ویژهای در جهت وضع قوانین خاصی نسبت به آنها میشمرد لیکن متأسفانه در این خصوص تاکنون اقدامی صورت نگرفته است اما دادگاهها میتوانند در دعاوی مطروحه با در نظر گرفتن میزان خطری که از ناحیه این اشیاء وجود دارد تقصیر مالکین را مفروض دانسته حکم به پرداخت خسارت زیاندیدگان صادر نمایند تا شاید با صدور چنین آرایی مالکین ، احتیاط و مراقبت دقیقی نسبت به اینگونه اموال اعمال نمایند و قانونگذار با درک صحیحی از نیازهای واقعی اجتماعی و قضایی در این راستا قوانین متناسب با وضعیت زیاندیدگان و اشیاء وضع نمایند. در کامنلا اشیاء به سه دسته تقسیم میشوند[۲۱۹]: ۱.اشیایی که ذاتاً خطرناک هستند مانند آتش، آب، اشیاء منفجره، گاز و برق.
-
- اشیایی که به سبب مکان و موضع استفاده از آنها خطرناک میشوند مانند اشیایی که در راه عمومی گذاشته میشوند.
-
- اشیایی که به سبب عیب یا نقصی که دارند خطرناک محسوب میشوند.
نوع اول به جهت خطر ذاتی یا خطر در کاربرد و استفاده، سبب مسئولیت نوعی مالک یا استفادهکننده شناخته شده است و در این نوع مسئولیت، تقصیر مفروض است اما در دیگر اشیاء مسئولیت بر مبنای شبه جرم تقصیر با لحاظ معیار مراقبت و احتیاط است که در این مورد نیز حاکم با در نظر گرفتن نوع شئ و میزان خطر احتمالی نقض تکلیف مراقبت را به سهولت میپذیرد.
فصل سوم:
خسارت و موارد معافیت از مسئولیت مدنی
در این فصل به بررسی خسارات و شرایط آن و انواع خسارت قابل جبران و همچنین مواردی که با وجود اینکه خسارت به وجود آید اما خساراتی جبران نمیشود خواهیم پرداخت.
مبحث نخست:
شرایط خسارات و انواع آن
این واژه از ریشه خَسَرَ اساساً عربی است در فرهنگهای عربی،[۲۲۰] این معانی برای آن ذکر گردیده است : از دست دادن، از دست رفتن و نابود شدن. این کلمه هم در مورد انسان استعمال میشود و گفته میشود فلانکس خسران کرده و هم در مورد عمل انسان به کار میرود و میگویند تجارت فلانی خسران کرد.[۲۲۱] در فرهنگ فارسی خسارت مترادف یا ضرر و زیان است[۲۲۲] در زبان حقوقی خسارت هم به معنای ضرر و زیان است که فاعل زیان به مال، عرض، عواطف و شرف دیگران وارد میآورد و هم به معنای تاوان است که فاعل زیان در مقام جبران خسارت زیاندیده میپردازد[۲۲۳]. در حقوق بیمه خسارت و ضرر و زیان معنا و مفهوم خاص و ویژهای دارد که با آنچه که بیان شد تفاوت دارد و در حقوق بیمه ، منظور از خسارت در بسیاری مواقع، حادثه زیانبار است نه نفس زیان یا غرامت. اتوهاگن حقوقدان آلمانی در این خصوص میگوید: خسارت عبارت است از وقوع ضرر یا تحقق امری که بیمهگر در قرارداد بیمه متعهد به جبران عواقب آن باشد[۲۲۴]. از آنچه بیان شد میتوان نتیجه گرفت خسارت مفهومی اعم از ضرر است با وجود این از نظر این اثر هر دو به یک معنی به کار میروند و هر دو واژه یک معنی دارند. سؤالی که مطرح است این است که آیا در حقوق موضوعه تعریف خاصی از خسارت و ضرر وجود دارد که ملاک عمل قرار گیرد یا اینکه چنین نیست و باید برای مصادیق آن به عرف و اهل خبره رجوع نمود؟ در صورت صادق بودن هر یک از شقوق مزبور با آثار و نتایج متفاوت مواجه خواهیم بود. چنانچه برای ضرر و خسارت ملاک و معیار نوعی قائل شویم تنها به جبران و روشهای جبران آن توجه نموده که قانونگذار یا شارع مقدس آن را ضرر مینامد. در این فرض مفهوم مضیقی از خسارات پیشرو خواهیم داشت. لکن اگر معیار و ملاک ضرر عرف باشد باید آنچه را که عرف خسارت میداند مورد توجه قرارداد در این فرض به نظر در ضرر یا خسارت مفهوم وسیعتر و مصادیق متعدد و متداولتری وجود داشته باشد زیرا عرف و قضاوت عرفی امر نسبی است. مطالعات نشان میدهد نه در قوانین و نه در مباحث فقهی برای ضرر مفهوم قانونی و شرعی قائل نشدهاند. اگر چه ذیل ماده ۷۲۸ق.ا.د.م. سابق آمده بود ضرر ممکن است به واسطه از بین رفتن مال باشد یا به واسطه فوت منفعت که از عدم انجام تعهد حاصل میشود از این عبارت نباید چنین استنباط کرد که ضرر مفهوم و امری حکمی است و صرفاً تلف مال و عدمالنفع است[۲۲۵]. زیرا قانونگذار در ماده ۷۲۸ق.ا.د.م. اولاً صرفاً دو مصداق از مصادیق ضرر مادی را معرفی نموده ثانیاً از زبان عرف سخن گفته بود به بیان دیگر قانونگذار در مقام بیان این نکته نبود که ضرر صرفاً دارای این مصادیق است و مفهوم حصری دارد. اصل ۱۷۱ق.ا. و مواد ۹ و ۱۰ق.م.م. زیان مادی و معنوی را پذیرفته و قابل جبران دانسته است ماده ۹ق.ا.د.ک. سابق نیز خسارات مادی و معنوی و عدمالنفع را قابل جبران دانسته بود، لازم به ذکر است که در ق.ا.د.ک. مصوب ۱۳۸۷ خسارت معنوی از اعداد خسارت قابل مطالبه در ماده ۹ حذف شده است. این حذف قابل ایراد است چرا که در قوانین موضوعه اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان خسارت معنوی قابل جبران است[۲۲۶]. ثانیاً در مباحث فقهی سابقه روشن و شفافی در خصوص خسارت معنوی وجود ندارد لکن نفی صریح هم وجود ندارد و اتفاقاً بعضی فقهای متاخر خسارت معنوی را صریحاً داخل در مفهوم ضرر دانستهاند[۲۲۷].
گفتار نخست: شرایط خسارت
نویسندگان حقوقی اوصاف و شرایط متعددی را برای خسارت مورد جبران بیان داشتهاند[۲۲۸]. در باره قیود عام در تثبیت خسارت (مسلم بودن ضرر، مستقیم بودن خسارت، پابرجا بودن) تقریباً تمام نظامهای حقوقی مسئولیت مدنی متفّقالقولند[۲۲۹].
بحث نخست: ضرر باید مستقیم باشد
در قوانین موضوعه ایران تعریفی از ضرر مستقیم به عمل نیامده است و مقصود از مستقیم بودن ضرر بیان نشده است اگر چه نفس لزوم این شرط در ماده ۷۲۸ق.ا.د. ۱۳۷۹ در باب خسارت عدمالنفع انجام تعهد قراردادی پذیرفته است لکن در قانون مسئولیت مدنی و قانون مدنی اشارهای به لزوم این شرط نشده است ماده ۱۵۱۱ق.م. فرانسه نیز شرط مزبور را حفظ و در مسئولیت قراردادی پذیرفته است در ماده ۴ آییننامه اجرایی قانون بیمه اجباری ، مسئولیت دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث آورده شده است. مؤلفین حقوقی نیز تلاش نمودهاند که مقصود از مستقیم بودن ضرر را تبیین بنمایند .بعضی معتقدند[۲۳۰] که ضرر مستقیم ضرری است که حین انعقاد قرارداد قابل پیشبینی نمیباشد بدیهی است که این ضابطه در خصوص مسئولیت مدنی قابل اجرا نیست زیرا قراردادی وجود ندارد تا امکان پیشبینی ضرر مطرح گردد. لذا برخی دیگر اظهار داشتهاند که مقصود از بیواسطه بودن ضرر این است بین فعل زیانبار و ضرر حادثه دیگری نباشد به گونهای که بتوان گفت که ضرر از همان فعل ناشی شده است[۲۳۱]. در اینجا نکته دیگری قابل استنتاج است و آن در حقیقت وصف ضرر قابل مطالبه نیست بلکه عبارت از آخرین رابطه سببیت است. به تعبیر دیگر ضرر غیر مستقیم ضرری است که عرفاً آن را ناشی از فعل زیانبار ندانند در حقیقت رابطه سببیت را در خصوص آن محرز نمیدانند البته باید توجه داشت تشخیص ضرر مستقیم همیشه امکانپذیر نیست حقوقدانان عمدتاً از مثال فرضی پوتیه حقوقدانان معروف فرانسوی استفاده میکنند. در این مثال یک فروشنده، ماده گاو مریضی را میفروشد چون حیوان مریض فاقد ارزش است اولین ضرر به خریدار وارد میشود حیوان مریض تمام گله را مریض مىکند و بدین ترتیب دومین ضرر وارد مىشود بر اثر این پیشامد زارع نمىتواند بدهی هاى خود را بپردازد در نتیجه طلبکاران اموال او را توقیف مىکنند و به ثمن بخس مىفروشند و ضرر سوم محقق مىشود در این مثال ضرر اول رابطه مستقیم با فعل فروشنده دارد و همین فرض در مورد ضرر دوم (یعنى بیمار شدن تمام گله) نیز مىتوان پذیرفت اما ضرر سوم رابطه مستقیم با فعل زیانآور ندارد در این صورت فروشنده مکلف به جبران زیان نیست[۲۳۲].
بحث دوم: ضرر مسلم باشد
مدعی جبران خسارت باید ثابت کند که ضرر به او وارد شده است یا به احتمال قوی در آینده وارد خواهد شد. لذا به صرف اینکه احتمال ورود زیان وجود دارد نمیتوان کسی را به جبران خسارت محکوم نمود. مسلم بودن خسارت با متحقق و فعلی بودن خسارت تفاوت دارد. خسارت متحقق قطعاً مسلم است. لکن برای اینکه خسارت را مسلم بدانیم ضرورتی ندارد که حتماً متحقق شده باشد خساراتی نیز که در آینده به ضرس قاطع وارد میشود عرفاً مسلم است در خصوص تفویت فرصت اگر چه وضعیت شفافی در قوانین و رویه قضایی ایران وجود ندارد، لکن به نظر تفویت فرصت در حقوق ایران قابل جبران است زیرا همانگونه که بیان شد ضرر مفهومی عرفی است لذا اگر عرف تفویت فرصت را ضرر تلقی کند از دیدگاه قانون و عقلا منعی برای آن نیست بعضی از نویسندگان حقوقی ماده ۵۶۵ق.م. را نمونهای از تفویت فرصت میدانند[۲۳۳]. در حقوق برخى کشورها نظیر فرانسه از دست دادن فرصت و امکان دستیابى به منفعت را ضرر دانستهاند بدین بیان که از دست دادن فرصت خود به خود ضرر است. در واقع بخت دستیابى به منفعت یا دفع ضرر نیز به منزله حق مالى است که تلف آن موجب مسئولیت است. در قوانین موضوعه ایران شرط مسلم بودن خسارت در ماده ۷۲۸ آ.د.م سابق در باب خسارت عدمالنفع انجام تعهد پیشبینى شده بود لیکن در قانون مدنى و قانون مسئولیت مدنى در این باب حکمى وجود ندارد. صدر ماده مزبور چنین مقرر مىداشت: «… در صورتى دادگاه حکم خسارت مىدهد که مدعى خسارت ثابت کند ضرر به او وارد شده است این عبارت مبین همان شرط مسلم بودن خسارت است. در خصوص زیان و خسارت آینده در قوانین موضوعه ایران مىتوان به ماده ۵ق.م.م. اشاره نمود که نمونهاى از زیان آینده و چگونگى اجراى آن است قسمت اخیر ماده مزبور چنین مقرر مىدارد «اگر در موقع صدور حکم تعیین عواقب صدمات بدنى به طور کلى ممکن نباشد دادگاه از تاریخ صدور حکم تا دو سال حق تجدیدنظر نسبت به حکم را خواهد داشت[۲۳۴].
بحث سوم: ضرر جبران نشده باشد
عمده هدف مسئولیت مدنى جبران خسارات زیان دیده است لذا زمانى که خسارات وارده جبران گردد زیان دیده دیگر حق مراجعه به فاعل زیان را ندارد این بحث در دو مورد مطرح است: ۱. جایى که چند نفر در مقابل زیاندیده مسئولیت جمعى و تضامنى دارند چنانچه زیاندیده با مراجعه به یکى از آنها غرامت دریافت نماید حق مراجعه به سایرین را ندارد بر همین اساس ماده ۳۱۹ ق.م مقرر مىدارد: «اگر مالک تمام یا قسمتى از مال مغصوب را از یکى از غاصبین بگیرد حق رجوع به قدر ماخوذه از غاصبین دیگر ندارد». مورد دیگر جایى است که ترمیم خسارت توسط بیمه صورت مىگیرد در این جا این سئوال مطرح است که آیا زیاندیده به رغم دریافت خسارت از بیمه باز حق مراجعه به فاعل زیان را دارد یا خیر؟ باید بین بیمه خسارات و اشخاص قائل به تفصیل شد. در خصوص بیمه خسارت با توجه به ماده ۳۰ ق.ب مصوب ۱۳۱۶ زیاندیده بعد از اخذ خسارت از بیمه حق مراجعه به عامل زیان را ندارد و شرکت بیمه قائممقام او خواهد بود. ماده مزبور چنین مىگوید: «بیمهگر در حدودى که خسارات وارده را قبول یا پرداخت مىکند، در مقابل اشخاصی که مسئول حادثه یا خسارت هستند قائم مقام بیمهگذار خواهد بود. اگر بیمهگذار اقدامی کند که منافى با عقد مزبور باشد در مقابل بیمهگر مسئول است[۲۳۵]». با عنایت به این ماده مىتوان گفت تا میزانى که زیاندیده از بیمهگر خسارت دریافت نموده است حق مراجعه به عامل زیان نخواهد داشت لیکن در مورد خسارت اضافى حق مراجعه دارد. حقوقدانان در توجیه این عدم مراجعه اضافه مىکنند در واقع بیمهگذار در برابر گرفتن خسارت حق مراجعه را به بیمهگر منتقل مىنماید لذا او قائممقام بیمهگذار مىشود ماده ۶۶ قانون تأمین اجتماعى مصوب ۱۳۵۴ نیز در باب بیمه خسارت راهکار قائم مقامى را به کار بسته است.
بحث چهارم: ضرر قابل پیشبینى باشد
ماده ۳۵۷ ق.م.ا تصریح میدارد: «صاحب هر حیوان که خطر حمله و آسیب رساندن آن را مىداند باید آن را حفظ کند» پس مالک و صاحب حیوان نسبت به خسارات ناشى از حیوان که قابل پیشبینى است مسئول دانسته شده است. ماده ۳۴۶ ق.م.ا مقرر مىدارد: «هر گاه کسى چیز لغزندهاى را در معبر بریزد که موجب لغزشى رهگذر گردد عهدهدار دیه و خسارات خواهد بود» این امر مورد دیگرى از مسئولیت به جبران خسارات را بیان کرد که قابل پیشبینى و بر مبناى امکان پیشبینى ضرر قرار دارد همچنین ماده ۳۵۳ ق.م.ا.، روشن کننده آتش را که امکان سرایت آن وجود دارد به جهت پیشبینى وقوع خسارت ناشى از آتش مسئول شناخته است برعکس ماده ۳۵۲ همان قانون هنگامى که عادتاً براى روشن کننده آتش امکان پیشبینى سرایت آتش وجود نداشته باشد مسئولیت منتفى شده است. مسئولیت مبتنى بر یک اصل است که به موجب آن هیچ نتیجه غیرقابل پیشبینى را نمىتوان بر اشخاص تحمیل نمود پس هر گاه وقوع ضرر عرفاً و عادتاً براى شخص متعارف قابل پیشبینى نباشد مسئولیت ناشى از این خسارت قابل تصور نیست در تشخیص شرط قابل پیشبینى بودن، فرد متعهد را باید به عنوان یک انسان عاقل و متعارف در نظر گرفت[۲۳۶]. در حقوق انگلستان و آمریکا[۲۳۷] نیز معیار قابل پیشبینى بودن در نظر گرفته مىشود و در دعوى wagon mound1961 روغن بر اثر بى مبالاتى از یک کشتى نشت کرد و در لنگرگاه سیدنی به سمت تعمیرکاران یک کشتى شناور شد در آنجا جرقههایى، روغن را آتش زد و سبب ورود خسارت به اسکله و کشتى شدند در آن زمان قابل پیشبینى نبود که روغن آتش خواهد گرفت و سبب خسارت خواهد شد کمیته قضایى شورا حکم داد مسئولیت در بین نیست. حقوقدانان کامنلا بر این باورندن که قابل پیشبینی بودن، شرط مطالبه خسارت است و تا اندازهای میتوان زیان را مطالبه کرد که در هنگام ایراد خسارت برای عامل زیان قابل پیشبینی باشد که این نتیجه از سوی برخی دیگر از حقوقدانان نامعقول و اعلام مخالفت شده است[۲۳۸].
گفتار دوم: انواع خسارت
بعد از بحث در خصوص مفهوم خسارت و شرایط آن به اختصار به بررسى انواع خسارت قابل جبران مىپردازیم قوانین و نویسندگان حقوقی زیانهاى قابل جبران در مسئولیت مدنى را به سه دسته کلى مادى و معنوى و جسمى تقسیم کردهاند[۲۳۹].
بحث نخست: خسارت مادى
در حقوق ایران بعضى از نویسندگان[۲۴۰] در بیان مفهوم ضرر مادى گفتهاند: «هر گاه آنچه از دست رفته قابل ارزیابى به پول باشد صدمه یا ضرر مالى است» ضرر مالى ممکن است در اثر از بین رفتن مالى باشد اعم از عین، منفعت یا عدمالنفع قسمت اخیر ماده۷۲۸.ق.ا.د.م سابق مصوب ۱۳۱۸ هر دو شق را پذیرفته بود و چنین مقرر مىداشت: «ضرر ممکن است به واسطه از بین رفتن مالى باشد و یا فوت منفعى که از عدم انجام تعهد حاصل مىشود» لیکن تبصره ۲ ماده ۵۱۵ق.ا.د.م ۱۳۷۹ خسارت ناشى از عدمالنفع را قابل مطالبه ندانسته است به نظر مىرسد با عنایت به ماده ۵۱۵ غیر قابل مطالبه بودن عدمالنفع را باید منحصر به نقض تعهدات قراردادى دانست. در مواردی که عدمالنفع ناشى از جرم و سایر افعال زیانآور مربوط به حوزه مسئولیت مدنى است قابل جبران است. موید این مطلب آن است که در ماده ۹ ق.ا.د.م در امور کیفری ۲۸/۶/۱۳۷۸ کمیسیون قضایى و حقوقى هر دو شکل ضرر پذیرفته شده است تبصره ۴ق.ا.ب.ا.م.م. سال ۱۳۷۸ خسارت مالى را چینن تعریف کرده «منظور از خسارت مالى زیانی مىباشد که به سبب حوادث مشمول بیمه موضوع این قانون به ثالث وراد مىشود.»
بحث دوم: خسارت معنوى
تعریف ضرر معنوى دشوار است زیرا هم مفهوم ضرر و هم مفهوم معنوى از مفاهیم عامهاى است که با ضوابط منطقى قابل تحلیل نیستند با وجود این جهت آشنایى ذهن به طور اختصار به پارهاى تعاریف اشاره مىشود. یوسف نجم جبران حقوقدان عرب در تعریف ضرر معنوى گفتهاند:[۲۴۱] ضرر معنوى یا ادبى ضررى است که به حسن شهرت و اعتبار و معنویات انسان وارد مىشود نظیر توهین، عیبجویى، مذمت دیگرى و تألمات ناشى از اقدامات قضایى نظیر طرح دعوى. در دایرهالمعارف بینالملل حقوق تطبیقى نقل شده است که شوراى اروپا در تحقیقى به عنوان «جبران خسارت معنوى» که در سال ۱۹۶۹ در لندن انجام شد عنوان مزبور را چنین تعریف مىکند «اصطلاح خسارت غیرمادى به آن گونه خسارت و صدمه اطلاق مىگردد که به طور خاص قابل تقویم به پول نیست . معناى دقیق و محدود این اصطلاح ممکن است در نظامهاى مختلف اندکى تفاوت داشته باشد[۲۴۲] نویسندگان حقوقى در ایران نیز شبیه همین تعریف را براى خسارت معنوى ذکر کردهاند[۲۴۳]. زیانهاى معنوى به طور کلى به دو دسته تقسیم مىشوند.
-
- زیانهاى وارده به حیثیت، شهرت و اعتبار و به طور خلاصه هر آنچه که در عرف به عنوان سرمایه یا دارایى معنوى اشخاص تلقى مىشود.
-
- لطمه به عواطف و احساسات شخص و ایجاد تالم و تأثر روحى در او به واسطه از دست دادن عزیزان یا ملاحظه درد و رنج آنها پدید مىآید.
اصل ۱۷۱ق.ا. و مواد ۲، ۸، ۹، ۱۰ق.م.م. خسارات معنوی را به رسمیت شناختنهاند همچنین ماده ۹ق.ا.د.ک. سال ۱۳۳۹ نیز خسارات معنوی را به رسمیت شناخته اما در ماده ۹.ق.آ.د.ک. سال ۱۳۷۸ خسارت معنوی از شمار خسارات قابل مطالبه حذف شده است که این حذف قابل ایراد است.
بحث سوم: خسارت جسمى
همانطور که از ظاهر عبارت پیداست این نوع از خسارت به جسم وارد مىشود و در مقابل خسارات معنوى است. بند ۲ ماده ۷۵ ق.ا.د.م خسارت بدنى را عبارت از خسارت ناشى از تلفات جانى و صدمات بدنی وارده به اشخاص دانستهاند. تبصره ۲ ماده۱.ق.ب.ا.م سال ۸۷ به طور مبهم خسارت بدنى را هر نوع دیه یا ارش دانسته است که از صدمات بدنى ناشى مىشــود، تبصره ۳ ماده ۱ همان قانون منظور از خسارت بدنى را هر نوع دیه یا ارش ناشى از صدمه شکستگى نقص عضو از کار افتادن یا دیه فوت شخص ثالث به سبب حوادث بیمه موضوع این قانون دانسته است در ادامه تبصره به غلط، هزینههاى معالجه نیز در ادامه تعریف خسارت جسمى ذکر شده است. در بسیاری از نظامها حتی صدمات بدنی از انواع خسارت معنوی محسوب میشود و مهمترین عنصر مورد توجه، درد و رنج است[۲۴۴] در حقوق انگلیس خسارات معنوی ناشی از صدمه بدنی را تحت دو عنوان کلی درد و رنج و از دست دادن توانایی و استعداد یا قابلیت سازگاری با محیط یا قدرت التذاذ از زندگی مشخص کرده است اما در حقوق آمریکا تنها عنوان درد و رنج در صدمات بدنی از مصادیق خسارت معنوی است با وجود این در برخی ایالات از دست دادن توانایی و قابلیت یا قدرت التذاذ از زندگی یا سازگاری با محیط را عنصر مستقلی در تقویم خسارت معنوی به حساب میآورند[۲۴۵].
مبحث دوم:
موارد معافیت از مسئولیت مدنى
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
به بیان دکتر امامی «قاعده مزبور در قرآن مجید سورۀ نساء آیه ۲۸، (۲۹)و… به بیانی رساتر و به صورت دستور حقوقی آمده است. از نظر تحلیل حقوقی کاملترین طرزی که ممکن بود از جنبه منفی و مثبت قاعده مزبور بین شود، آیه نامبرده به طور موجز بیان نموده است»[۱۱۶]. بدین ترتیب که «اکل» به معنای تصرف و تملک است که در مال غیر انجام می شود؛ و «مال» نیز به مفهوم همه اموال عینی و منافع و اموال اعتباری و پول و .. است. «باطل» هم به معنای هر چیزی است که شرع آن را مباح ندانسته است و قانونی و شرعی نیست. با این توضیحات مختصر، مفهوم «اکل مال به باطل» روشن می شود و چنانچه قبلاً گفته شد، این اصطلاح ساده ترین، جامعترین و بهترین اصطلاح در خصوص بیان دارا شدن بلاجهت است که علاوه بر اینکه رد زبان عربی رایج است در زبان فارسی امروز نیز کاملاً رایج است[۱۱۷]. در این خصوص، هم به صدر آیۀ لا تأکلوا و هم به ذیل آن استناد می شود بدین نحو که پس از انجام عقد و انتقال مالکیت رجوع هر یک از طرفین و اخذ اموال بدون رضای مالک از مصادیق اکل مال به باطل است و فسخ آن مؤثر خواهد بود[۱۱۸]. یا به عبارتی، پس از وقوع معامله و انتقال مالکیت، چنانچه هر یک از آنها معامله را فسخ کند و سپس در حالی که به وسیله وقوع معامله انتقال یافتهف تصرف کند، این تصرف اکل مال به باطل به شمار می آید[۱۱۹]. در جواهر الکلام نیز، یکی از دلایلی که در باب اجاره فاسد، برای لزوم دادن اجرت المثل منافع استفاء شده، استناد شده است، قاعده منع اکل مال به باطل است.
۶-۱-۱- شمول قواعد فقهی بر مصادیق استیفای نامشروع
۶-۱-۱- ۱- شمول قاعدۀ ضمان ید بر مصادیق استیفای نامشروع:
بسیاری از مصادیق استیفای نامشروع که در آنها استفاده از مال دیگری با «استیلاء» برآن آغاز می گردد، تحت عنوان ضمان ید قابل بررسی است. بدین ترتیب در فرضی که شخص به قهر و غلبه بر مال دیگری مستولی شده و از منافع آن استفاده می کند و یا وجود مال امانی را نزد خود انکار یا از ردّ آن امتناع نموده، هم چنین در مواردی که قوه ی قاهره یا اشتباه مالک موجب می گردد مالی در تصرف دیگری قرار گیرد و متصرف علیرغم تکلیف ردّ آن به مالک، مال را در تصرف خود نگه داتشه و از آن استیفاء نموده است، در تمام این موارد متصرف ضامن عین و منافع مستوفات آن خواهد بود. با وجود این شمول قاعده ی ضمان ید نسبت به برخی مصادیق استیفای نامشروع محل بحث می باشد که به اختصار به یک نمونه پرداخته می شود.
۶-۱-۱- ۲- شمول قاعده اتلاف بر مصادیق استیفای نامشروع:
اتلاف به معنی هلاک کردن و فنا کردن مال است و مال نیز اعم است از عین و منفعت. پس همان گونه که موضوع اتلاف ممکن است عین باشد، اتلاف در مورد منافع نیز قابل تصور است. به طور کلی اتلاف منافع – که از آن به «تقویت منافع» نیز تعبیر می شود- از دو طریق ممکن است حادث شود؛ اول اینکه شخصی با استیفاء از منفعتی زمینه ی اتلاف آن را فراهم سازد و دیگر این که شخص بدون استیفاء از منفعت، تنها مانع استیفای مالک از آن گردد. لیکن، آنچه با بحث حاضر ارتباط می یابد فرض اول است که شخص با استیفای منافع متعلق به دیگری آن را تقویت نموده است. بدین ترتیب در برخی از موارد که شخصی بدون وضع ید بر مال دیگری از منافع مالی به طور نامشروع استیفاء نموده از باب اتلاف منافع ضامن آن می باشد.
۶-۱-۱-۳- شمول قاعده ی لاضرر بر مصادیق استیفای نامشروع
مشهور فقها بر این باورند که کارکرد این قاعده نفی حکم ضروری است، به این معنا که دلیل لا ضرر تنها اختصاص به رفع احکام ضروری در شرع دارد و در صورتی که از حکمی ضرری حاصل شود، به موجب این قاعده آن حکم مرفوع خواهد بود. اما در مواردی که ضرر ناشی از عدم جعل حکم است، دلیل لاشرر نمی تواند برای جبران ضرر، ضمان را ثابت نماید. به همین دلیل است که برخی از فقها استناد به لاضرر را رد اثبات ضمان منافع مستوفات در مقبوض به عقد فاسد مردود دانسته اند[۱۲۰] . با این وجود، حتی اگر بتوان در اثبات ضمان به قاعده ی لا ضرر استناد کرد، باز این قاعده توان پوشش دادن تمام مصادیق استیفای نامشروع را ندارد. زیرا در تمام این مصادیق الزاماً ضرری متوجه شخص خاصی نمی گردد تا لاضرر آن را جبران نماید. چه بسا در مواردی استیفای نامشروع تنها موجب «عم النفع» گردد و همانگونه که می دانیم فقها عدم النفع را از مصادیق ضرر نمی دانند. مثلاً در سوء استفاده از حق اختراع که از جمله حقوق مالکیت فکری است، هر چند استیفاء کننده با سوء استفاده از این حق ممکن ثروت کلانی را عاید خود سازد، اما گاه آنچه صاحب حق از دست میدهد از حد عدم النفع فراتر نمی رود .
۶-۱-۱-۴- شمول قاعده احترام بر مصادیق استیفای نامشروع
با اینکه در فقهی بودن قاعده «احترام» هیچ شکی نیست، لاکن کاربرد و قلمرو آن در فقه چندان روشن به نظر نمی رسد، در حالی که در پاره ای از موارد فقها از مفاد این قاعده به عنوان یک مبنا برای اثبات سایر قواعد فقهی بهره جسته اند، در موارد دیگر مفاد آن را مستقیماً در فروع فقهی به کار بسته اند. در حالی که برخی فقها در اثبات حکم وضعی ضمان به این قعده استناد کرده اند، برخی دیگر معتقدند با توجه به مستندات قاعده ی احترام، امکان اثبات حکم وضعی ضمان توسط این قاعده وجود ندارد. به عنوان مثال مرحوم خوئی (ره) پس از نقل روایات دال بر عدم حلیت مال مسلمان می فرمایند: «غرض از این روایات تنها حرمت تکلیفی است نه حرمت وضعی و بنابراین چنین روایاتی از اثبات ضمان دور هستند و شأن آنها دلالت کننده بر حرمت تصررف در مال غیر بدون اذن او می باشد…» از اینرو روشن می گردد که اساساً استناد به قاعدۀ احترام در اثبات ضمان ناشی از استیفای نامشروع با ایراد کبروی مواجه است. با وجود این حتی اگر به اثبات حکم ضمان توسط قاعدۀ احترام نیز تسلیم شویم، در شمول آن بر تمامی مصادیق استیفای نامشروع تردید وجود دارد. در تمامی مصادیق استیفای نامشروع به ویژه در مورد مصادیق اسیفای غیرمادی الزاماً تصرف در مال دیگری صادق نیست و گاهی شخص بدون اسقاط احترام مال دیگری، بر دارایی خویش می افزاید. حال این سوال مطرح می گردد که آیا می توان قاعده “اکل مال به باطل” مبنای ضمان ناشی از استیفای نامشروع دانست؟ با توجه به این قاعده، با دو گزاره روبرو هستیم:
-
- نهی از تصرف در اموال دیگران و استیفاء از آن به سببی که عرفاً باطل می باشد.
-
- مسئولیت شخص استیفاء کننده برای جبران آنچه به طور نامشروع استیفاء نموده است.
حال باید دید ایا ارتباطی میان این دو گزاره وجود دارد یا خیر؟
۶-۲- حکم وضعی برگرفته از مفاد قاعده
در خصوص اثبات حکم وضعی از مفاد قاعده، فقها بحث مستقلی ارائه نداده اند، اما ظاهر برخی از عبارات ایشان حکایت از پذیرش آن دارد. به عنوان مثال مرحوم خویی (ره) ضمن مباحث مربوط به خیار غبن می فرمایند:«… اکل مال به باطل وضعاً و تکلیفاً حرام است و برای بطلان آن نیازی به فسخ نیست…»[۱۲۱]. مرحوم بروجردی نیز در تفسیر این آیه می فرمایند:« مراد از این آیه این است که معاملات و معاوضات و مبادلاتی که بین شما واقع می گردد از یکی از دو امر خارج نیست؛ یا باطل و به غیر از وجه شرعی است و این قسم حرام است… و یا تجارت ناشی از رضایت است و این قسم مانعی در ارتکاب آن وجود ندارد، بلکه از نظر شرع پسندیده است[۱۲۲]. گذشته از عبارات فوق که دلالت بر پذیرش حکم وضعی از مفاد قاعده دارد، موارد کاربرد قاعده در فقه امامیه نیز به خوبی این موضوع را نشان می دهد که فقیهان در استفاده ی حکم وضعی از مفاد قاعده تردیدی به خود راه نداده اند. چه ، آنان مفاد قاعده را در مواردی چون اصل فساد معاملات، بطلان معاملاتی چون بیع سفهی، بیع فضولی، معاملات مکره، شرط خلاف مقتضای عقد، اثبات خیار غبن، اثبات لزوم معاملات، لزوم معاطات و … به کار گرفته اند که همگی در زمره ی احکام وضعی قرار دارند. این موضوع نشان دهنده این است که صرف نظر از مباحث اصولی پیرامون رابطه حکم وضعی و حکم تکلیفی، دلالت قاعده ی اکل مال به باطل بر حکم وضعی امری پذیرفته شده و مورد قبول نزد فقیهان امامیه می باشد.
۶-۳-اثبات حکم ضمان
پس از پذیرش اصل حکم وضعی از مفاد قاعده، قدر مسلم از دلالت قاعده بر حکم وضعی، «فساد» یا «بطلان معامله» یا رابطه حاصل از سبب باطل است. اما تنها زمانی می توان از قاعده ی اکل مال به باطل به عنوان مبنایی برای ضمان ناشی از استیفای نامشروع سخن گفت که قاعده ی فوق علاوه بر حکم وضعی فساد یا بطلان، مبین حکم «ضمان» نیز باشد. آیه ی نهی از اکل مال به باطل، به دلالت سیاقی و ملازمه ی عقلی، ظهور در لزوم استرداد آن چه به ناحق تصرف گردیده است دارد. حتی اگر در دلالت این آیه شریفه بر لزوم استرداد تردید شود، در پذیرش آن به حکم عقل جای تردید نیست. زیرا همان گونه که عقل به وجوب رد امانت حکم می کند، همچنین حکم می کند که شخص باید آن چه را به ناحق و بدون سبب مشروع به تصرف خویش درآورده بازگرداند و این امری نیست که فی الجمله بتوان در آن تردید کرد. حکم به جبران آنچه شخص به طور نامشروع استیفاء کرده به «بنای عقلاء» نیز ثابت است. چه، عقلا بما هم عقلاء کسی را که بدون سبب و به ناحق مال دیگری را خورده و بر دارایی خویش افزوده، مسؤول جبران آن می دانند. پذیرش مسئولیت در چنین فرضی در بسیاری از نظام های حقوقی دنیا، گواهی بر صدق این مدعا است. بنابر نکات فوق الذکر «ضمان ناشی از استیفای نامشروع» بر اساس قاعده ی عقلی و شرعی «حرمت به اکل مال به باطل» ثابت و روشن به نظر می رسد؛ ضمانی که استیفاء کننده را ملزم می سازد به میزانی که اموال دیگران را به ناحق استیفاء کرده و بر دارایی خویش افزوده است، از عهده جبران آن برآید. بدین ترتیب زمینه برای ارائه یک نظریه ی جدید در حوزه ی مسئولیت های غیر قراردادی جهت جلوگیری از هر گونه استیفای نامشروع در حقوق ایران فراهم می گردد.
۶-۴- شرایط استناد به قاعده
تعیین شرایط هر قاعده بدون در نظر گرفتن مبانی آن میسر نخواهد بود. از اینرو طبیعی است اگر شرایط قاعده استیفای نامشروع بر اساس مبنای اصلی آن یعنی قاعده ی حرمت اکل مال به باطل طراحی و تبیین شود. در حقوق و فرانسه برای استناد به قاعده دارا شدن بدون سبب ۶ شرط برشمرده شده است که عبارتند از دارا شدن، کاهش دارایی، رابطه بین دارا شدن و کاهش دارایی، رابطه بین دارا شدن و کاهش دارایی، فقدان سبب، منفعت شخصی یا تقصیر خواهان و فرعی یا اضافی بودن قاعده. حال باید دید کدام یک از این شروط در قاعده استیفای ناروا نیز جریان دارد و کدام یک با مبانی آن سازگار نیست: ۶-۴-۱- دارا شدن غیر عادلانه منظور از این عبارت این است که شخص بدون یک علت قانونی یا قراردادی به زیان دیگری دارا شود، که در این صورت برابر عدالت و انصاف و بر طبق قاعده ای که در بسیاری از کشور ها پذیرفته شده است استفاده کننده باید عین مالی را که از این طریق به دست آورده یا بدل آن رت به زیان دیده باز گرداند. دارا شدن غیر عادلانه به عنوان منبع جدید تعهد، در حقوق خارجی پذیرفته شده است و در نظام کامن لا، آن را در کنار قرارداد و مسئولیت ناشی از تقصیر قرار می دهند. این قاعده که هیچ کس نباید به زیان دیگری دارا شود، قاعده ای اخلاقی بوده که وارد نظام حقوقی شده است. تئوری دارا شدن ناعادلانه را می توان از موادی که در باب دوم قانون مدنی و تحت عنوان « در الزاماتی که بدون قرارداد حاصل می شود » آمده است، استنباط نماییم. البته نه قانون مذکور و نه قانون تجارت ایران به صراحت به قاعده دارا شدن ناعادلانه اشاره ای نکرده است. مسائل مربوط به دارا شدن ناعادلانه در حقوق ایران، مقتبس از حقوق فرانسه می باشد. از منظر حقوق موضوعه باید گفت که مفهوم تئوری دارا شدن غیر عادلانه در مواد ۳۰۱ تا ۳۰۶ و ۳۳۶ و ۳۳۷ قانون مدنی ایران وجود دارد و از تلفیق این مواد می توانیم این نتیجه را بدست آوریم که حقوق ایران اجازه نمی دهد شخصی به زیان شخص دیگر، دارایی خود را به ناحق افزایش دهد و یا منافعی را تحصیل نماید. برای مثلابا مطالعه دقیق قانون ۳۰۱ در می یابیم که، استحقاق داشتن چیزی فرع بر این است که شخصی به یکی از اسباب و علل قانونی یه قراردادی یا وقایع حقوقی، حق داشتن آن را داشته باشد. وقتی که هیچ یک از اسباب و علل فوق وجود نداشته باشد، طبعاً استحقاق داشتن و یا دریافت داشتن به منظور مالک شدن یا مورد استفاده قرار دادن نیز وجود ندارد. معنای دقیق و ظریف این عبارت، همان دارا شدن بدون استحقاق و بدون جهت و یا دارا شدن غیر عادلانه است[۱۲۳]. در ماده ۳۰۱ و ۳۰۲ قانون اساسی آمده است که؛ « کسی که عمداً یا اشتباهاً چیزی را که مستحق نبوده است دریافت نماید، ملزم است آن را به مالک تسلیم کند » « اگر کسی که اشتباهاً خود را مدیون می دانسته آن دین را تأدیه کند، حق دارد از کسی که آن را بدون حق اخذ کرده است، استرداد نماید.» در ماده ۳۰۲ به صورت آشکار از دین صحبت می شود، که یکی از موارد مهم تئوری، دارا شدن ناعادلانه می باشد.[۱۲۴] نکته دیگر در این رابطه مفهوم الزام استرداد است، این عبارت همان، اجرا یه عدالت و برقراری رابطه تعادلی است. همچنین یکی از موارد و اصول دارا شدن غیر عادلانه است. از طرفی ممکن است دریافت کننده خود باز پرداخت کند و یا مراجع قضایی وی را ملزم به استرداد نمایند. تا بدین ترتیب تعادلی بین پرداخت کنند و دریافت کنند به لحاظ ضرر ایجاد شود. برای اینکه « دارا شدن غیر عادلانه » محقق شود، شرایطی لازم است که در زیر خواهیم آورد:
-
- اولین شرط، شرط دارا شدن می باشد، بدین معنی که، دارا شدن شخص با مقایسه وضعیت دارایی فعلی و وضعیت دارایی سابق او معلوم می شود؛ چنانچه هرگاه وضعیت مالی فعلی او بهتر از سابق شده باشد، گفته می شود که وی دارا شده است.
-
- در مرحله بعدی لازم است تا شرط « زیان دیگری » نیز محقق شود؛ منظور این است که، دارا شدن شخص باید نتیجه مستقیم کاسته شدن دارایی دیگری باشد. آن در صورتی است که بین افزوده شدن دارایی شخص و کاسته شدن دارایی طرف دیگری رابطه علت و معلول موجود باشد و به همان مقدار که شخص مزبور دارا می شود، از دارایی طرف دیگر کاسته گردد.
-
- شرط بعدی این است که، دارا شدن شخص از زیان دیگری باید بدون مجوز قانونی باشد، یعنی دارا شدن شخص به زیان دیگری باید بدون اجازه قانون باشد و الّا اگر به اجازه قانون باشد، غیر عادلانه محسوب نمی شود.
-
- شرط بالا خود شرط دیگری را به صورت ضمنی مطرح می کند و آن این است که، دارا شدن غیر عادلانه با قرار داد قابل جمع نیست: بدین ترتیب که شخص وقتی می تواند به دارا شدن غیر عادلانه استناد کند و آن را اساس دعوای خود قرار دهد که قراردادی در بین نباشد.
در خصوص این شرط باید گفت واژه «اکل» در آیه شریفه بر این دلالت دارد که شرط تحقق ضمان، تصرف در مال غیر و بهره مند شدن از آن می باشد. بدهی است که تا «اکل» واقع نشده باشد، سخن گفتن از «حرمت» یا «ضمان» نیز مفهومی نخواهد داشت. از اینرو می توان استیفا را در زمره ی شرایط قاعده ی استیفای نامشروع مورد بررسی قرار داد. ۶-۴-۲- کاهش دارایی برخلاف شرط قبلی، پذیرش «کاهش دارایی» به عنوان شرط تحقق ضمان ناشی از استیفای نامشروع قابل تردید به نظر می رسد. زیرا اولاً مبانی قاعده دلالتی بر آن ندارد، هرچند در این آیه واژه «بینکم» استعمال شده اما این واژه ظاهراً دلالت بر خروج تصرفات نامشورع در مال خود مانند اسراف و تبذیر از شمول آیه دارد و نمی توان کاهش دارایی در نتیجه ی اکل مال به باطل را از آن نتیجه گرفت. از سوی دیگر عقل نیز هرگونه استیفاء به دلایل نامشروع را باطل دانسته و استیفا کننده را مسئول جبران آن می شناسد، چه این استیفا سبب کاهش دارایی دیگری شده و چه نشده باشد. ثانیا ًدر همه موارد، دارا شدن الزاماً با کاهش دارایی دیگری ملازمه ندارد. اگر کاهش دارایی را از شرایط استیفای نامشروع بدانیم، چه بسا پاره ای از تصرفات باطل از شمول قاعده بیرون خواهد ماند. مانند فرضی که شخصی با سوء استفاده از موقعیت یا اطلاعات بر ثروت خود بیفزاید، بدون اینکه به طور مشخص از دارایی دیگری بکاهد. ۶-۴-۳-رابطه بین دارا شدن و کاهش دارایی با منتفی شدن شرط دوم یعنی «کاهش دارایی» این شرط نیز خود به خود موضوعیت خویش را از دست خواهد داد. با وجود این در قاعده ی استیفای نامشروع نیاز به احراز چنین رابطه ای میان «سبب باطل» و «استیفاء» احساس می شود. به این معنیکه باید احراز شود سبب باطل مستقیماً موجب استیفاء گردیده و استیفاء نتیجه ی چنین سبب باطلی بوده است. ۶-۴-۴- فقدان سبب
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۸۹
۱۵۹/۲
۱۹۵/۱۲۴۰
۹۰
۲۸۱/۳
۹۸۶/۱۳۱۴
۹۱
۳۴۹/۳
۲۹۹/۱۴۶۱
شکل ۴-۷- روند تغییرات بهای تمام شده هر خط تلفن ثابت شکل ۴-۸- روند تغییرات بهای تمام شده هر سایت BTS تلفن همراه بنابراین شرکت مخابرات ایران با دو مسئله اساسی روبرو است:
۱- افزایش در بهای تمام شده نهادهها در بخشهای مختلف زنجیره تامین خدمات (سرمایه گذاری در خدمات مختلف) ۲- عدم تناسب شاخص های درآمد و درآمد هر مشتری در بخشهای مختلف زنجیره تامین خدمات در مقایسه با اپراتورهای مخابراتی منطقه. ۴-۴- مفهومسازی سیستم پس از تعریف مسئله پژوهش به مفهومسازی سیستم پرداخته می شود. در این مرحله باید هدف از مدلسازی مشخص شود، افق زمانی مدل مشخص شود، مرزهای مدل و متغیرهای مدل شناسایی شود و در نهایت روابط علت ومعلولی متغیرهای کلیدی مدل شناسایی و ترسیم شود. ۴-۴-۱- هدف مدل مرحله اول فرایند مدلسازی تصمیم گیری در مورد هدف مدل میباشد. با تعریف هدف مدل، مدلساز به دنبال توجیه اجزاء و ساختار مدل میباشد. با در نظر گرفتن مسئله پژوهش، هدف اصلی از انجام این پژوهش بهبود عملکرد زنجیره تامین شرکت مخابرات ایران و یا به عبارت درک بهتر سیستم و کشف سیاستهایی است که به ارتقا بهرهوری سیستم کمک نماید. در راستای نیل به این هدف، اهداف فرعی پژوهش عبارتند از: ۱- شناسایی متغیرها و پارامترهای داخلی و خارجی که بر درآمد هر مشتری زنجیره تامین خدمات شرکت مخابرات ایران تاثیرگذار هستند. ۲- ارزیابی زنجیره تامین خدمات شرکت مخابرات ایران. ۳- مدلسازی ریاضی سیستم شبیهسازی شده و تعیین هویت سیستم. ۴- ارائه سیاستهای بهبود و بررسی تاثیر هر سیاست بر سیستم مورد مطالعه. ۴-۴-۲- افق زمانی مدل افق زمانی این الگو که جهت شبیهسازی در نظر گرفته شده است یک دوره ۲۱ ساله است که از سال ۱۳۸۴ شروع و تا افق برنامه ریزی کشور تا سال ۱۴۰۴ پایان میپذیرد. لازم به ذکر است که طول دوره شبیهسازی بر اساس یک قاعده سرانگشتی به مدت حداکثر دو برابر زمان اطلاعات موجود تعیین میگردد. ۴-۴-۳- مرزهای مدل با در نظر گرفتن موضوع و هدف پژوهش، مرز جغرافیایی این مدل، کشور ایران و زنجیره تامین خدمات شرکت مخابرات ایران میباشد. در این راستا مدل مفهومی این پژوهش به شرح جدول ۴-۵ میباشد که بر اساس هدف اصلی مدل یعنی ارزیابی زنجیره تامین خدمات شرکت مخابرات ایران با بهره گرفتن از شاخص های مستخرج از پیشیه و مبانی نظری پژوهش از جدول ۲-۱۲ و ساختار زنجیره تامین شرکت مورد مطالعه از شکل ۴-۳ استخراج شده است. لازم به توضیح است که به علت ماهیت خاص پژوهش و عدم وجود داده از شاخص های کل زمان چرخه، کتنرل موجودی، انعطافپذیری، قابلیت اطمینان و ستون سایر شاخص ها در جدول ۲-۱۲ صرفنظر شده است. در انتهای جدول نیز شاخص های جمعیتی به دلیل اهمیت در محاسبه شاخص ضریب نفوذ خدمات آورده شده است. همچنین در جدول ۴-۵ واحد اندازه گیری و ویزگی هر شاخص فرعی در مدل پویاییشناسی سیستم و بررسی آن در هر کدام از شرکتهای زیر مجموعه مخابرات ایران نشان داده شده است. جدول۴-۵- لیست متغیرهای مدل پویاییشناسی سیستم زنجیره تامین خدمات شرکت مخابرات ایران
شرکت مورد بررسی
ویژگی متغیر
واحد اندازه گیری
معادل انگلیسی
شاخص های فرعی
شاخص اصلی
هلدینگ
ثابت
دیتا
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۱-در اختلال وسواس فکری- عملی افراد به وسواس های فکری، یا افکاری که نمی توانند از شر آنها خلاص شوند، و وسواس های عملی که رفتارهای مقاومت ناپذیر و تکراری هستند، دچار می شوند. دیدگاه شناختی- رفتاری، اختلال وسواس فکری- عملی را محصول تداعی آموخته شده ی بین اضطراب و افکار یا اعمالی می داند که موقتاً می توانند اضطراب را کاهش دهند.( ریچارد پی. هاجلین، سوزان کراس و یتبورن، ۱۹۴۸) مغزی شده اند و همچنین افراد مبتلا به اختلال دو قطبی است. جرایم این گروه، ظاهراً بی معنا و عجیب هستند و شامل ارتکاب به انواع گوناگونی از جرایم ساده، زد و خورد، آتش افروزی، عورت نمایی، تجاوز جنسی و قتل عمد است.(معظمی، ۱۳۸۸) ۲-۱۹-اشکال رفتارهای بزهکارانه نوجوانان: ۲-۱۹-۱- شکل اول، رفتارهای انحرافی موردی(تصادفی، موقعیتی) است که ۴۵% از نوجوانان را در بر میگیرد و به طور خلاصه با تخلفات و رفتارهای انحرافی کم اهمیت (جزئی) ظاهر می شود. این ویژگی بی خطر یا خوش خیم، گاهی بیاهمیت و به عنوان بخشی از خطرات رایج زندگی تفسیر میشوند، این بهایی است که یک نوجوان برای انطباق با زندگی اجتماعی و درک هنجارها و رفتارهای مجاز در جامعه باید بپردازد.
۲-۱۹-۱- ۱-پیشگیری از بزهکاری موردی این نوع بزهکاری، از طریق ویژگیهایش قابل شناسایی نیست. با در نظر گرفتن ظهور بزهکاری موردی، پیش بینی اینکه کدام یک از نوجوان در چه زمانی بزهکار موردی می شوند غیر ممکن است. بنابراین، جامعه تنها می تواند به پیشگیری نوع اول یعنی فعالیت عمومی روی کل جامعه متوسل شود. با در نظر گرفتن ویژگیهای بزهکاری موردی و نشانه های این بزهکاران و عوامل که آن را تسهیل می کنند، استراتژی پیشگیری می تواند روی دو رکن تاکید نماید. در ابتدا به فعالیتهای عادی نوجوانان و سپس به فرصتهای ارتکابتخلفات باید توجه داشت. صحبت از فرصتهای ارتکاب تخلف ما را به سوی موضوع پیشگیری وضعی که انگلیسی ها به طور ویژه آن را مطرح کرده اند سوق می دهد . (بلیسر،۱۳۹۱) این پیشگیری، به از بین بردن یا مشکل سازی دسترسی به اهداف خرابکاری، سرقت از منازل و همچنین به افزایش نظارت به برخی مکان ها و آموزش جامعه به ویژه فروشندگان، برای حفاظت بهتر مربوط می شود. پیشگیری وضعی برای نوجوانان و همچنین عموم مردم مورد استفاده قرار می گیرد. برای آموزش به نوجوانان در خصوص احترام به اموال و افراد ، مدرسه از اماکنی است که از اولویت ویژه برخوردار است. ماهیت برنامه های آموزشی - تربیتی مدارس در خصوص بیماریهای مسری جنسی ، مصرف داروهای روانگردان، خرابکاری و احترام به افراد واموال مورد تاکید می باشد(بلیسر،۱۳۹۱) در فعالیتهای روز مره ، به طور طبیعی دو هدف از پیشگیری مورد توجه می باشد: نظارت و درگیر کردن والدین در جلوگیری از ولگردی فرزندان (پرسه زدن، علافی ). در برابر این عوامل بهتر است مانند پیشگیری عام، تفکر واقدام نمود،یعنی باید والدین را نسبت به لزوم نظارت بر نوجوانان وفعالیت های آنهاحساس نمود. احتمالاً روشی که باید در این گونه موارد دراولویت قرارداد،فعالیتهای رسانه ای است(روزنامه ها،تلویزیون و…).هرگونه تلاش دراین جهت ازسوی نهادهای حمایت ازخانواده مطمئناً مفید خواهد بود.البته برخی ازبرنامه های تلوزیونی این هدف را پیش بینی ودنبال می نمایند. در مورد پیشگیری ازولگردی نوجوانان ،دولت فرانسه تعامل باکلوب های پیشگیری وخانه های مجردی و…رادر اولویت برنامه های پیشگیری خود قرارداده است.آیااین برنامه هابا وضعیت امروزی منطبق شده اند؟آیاآنها به اندازه کافی تعمیم یافته اند؟(بلیسر،۱۳۹۱) ۲-۱۹-۲- شکل دوم، رفتارهای منحرف موقتی یا گذراست که ۴۵% نوجوانان و در حدود یک سوم نوجوانانی که سرپرستی آنها بر عهده دادگاه است را شامل می شود و گاهی تخلفات مشدد ولی محدود را در یک دوره زمانی نشان می دهد. ما آن را به عنوان بروز ناگهانی رفتارهای بزهکارانه ی ناشی از مشکلات زندگی افراد در نظر می گیریم، مسائلی مانند:نزاعهای خانوادگی و یا تحصیلی در شروع نوجوانی، عضویت در گروههای ضداجتماعی در نیمههای نوجوانی یا مشکلات موقتی قانونی در پایان این دوره و یا در شروع دوره جوانی. ۲-۱۹-۲-۱-پیشگیری از بزهکاری موقتی ما پیشنهادات خود را به حادترین شکل بزهکاری موقتی محدود می کنیم. اشکال کم اهمیت تر احتمالاً می توانند از طریق برنامه های پیشگیری برای بزهکاری موردی و برنامه های پیشگیری نوع اول بزهکاری برای مراحل مختلف زندگی، مورد استفاده قرار گیرد. داده ها نشان می دهند که کودکان مضطرب و گوشه گیر آنهایی هستند که بالاترین سطح بزهکاری را پس از کودکان پرخاشگر و گوشه گیر دارند.به کمک ابزارهای شناسایی، می توان کودکان مضطرب و گوشه گیر محیط های محروم را شناسایی و برنامه زیر را برای دوران کودکی آنها پیشنهاد نمود. این برنامه علاوه بر مولفه هایی که قبلاً برای بزهکاری مزمن در جهت آماده سازی برای رفتن به مدرسه ارائه شده اند، می تواند یک مولفه را خانواده و دیگری را اضطراب و گوشه گیری در نظر بگیرد. اقدامات خانوادگی چند سیستمی هانگلر و دیگران(۱۹۹۸و۱۹۸۹) برای این بزهکاران مناسب به نظر می رسد، زیرا در این برنامه، ارزیابی ها نوع کاهش اضطراب و گوشه گیری را نشان می دهد این رویکرد منحصر به فرد چنین طیف را شامل می شود مانند : توسعه مهارتها برای مقابله با تقاضاهایی بیرونی، بازنگری اقدامات تربیتی والدین و فعالیتهای ایجاد اتحاد و منازعات خانوادگی . مولفه مربوط به عملکرد روان رنجوری این بچه ها می تواند از برنامه پیشنهادی آربوتنت و گوردن(۱۹۸۶) الگو بگیرد؛ زیرا به جلسات مشاوره فردی ، فعالیتها و مباحثات گروهی مربوط شده و هدفشان بهبود برقراری ارتباط با هم سالان و بزرگسالان ،گسترش همدردی و درون نگری و نهادینه کردن ارزش های اخلاقی است. به این منظور، کودکان در فعالیت های مربوط به قابلیت حرف شنوی، برقراری ارتباط، حل مشکلات، تصمیم گیری و مباحثات مربوط به ارزشها شرکت می کنند. ۲-۱۹-۳- شکل سوم، رفتارهای بزهکارانه ی پایدار یا مزمن است که مابقی نوجوانان را بر گرفته و حدود دوسوم از جوانان تحت پیگرد دادگاهها را شامل می شود. این شیوه رفتاری ثبت شده در فعالیتهای فرد است. (کاترین بلیسر، ۱۳۹۱) ۲-۱۹-۳-۱- پیشگیری از بزهکاری مزمن این معرفی مختصر از بزهکاری و بزهکار مزمن که ارائه شد، یک پیشگیری ویژه، قوی، چند بعدی و زود هنگام را می طلبد. پشگیری ویژه؛ به دلیل اینکه عوامل خطرات اجتماعی و فردی به صورت ویژه هستند. قوی؛ چون که ایجاد چنین شیوه ی عملکرد سال های زیادی را مصرف داشته و به افرادی مربوط می شود که به طور ویژه در برابر تغییرات مقاوم هستند. چند بعدی؛ به علت آن که عوامل خطر متعدد می باشند و این عوامل به حوزه های بیولوژیکی، روان شناسی و اجتماعی تعلق دارند و در بسیاری از مراحل زنگدی (کودکی ، نونهالی و نوجونی) پراکنده شده اند. زود هنگام؛ چون که درمان نوجوانی که بزهکاران مزمن محسوب می شوند در کانون های بازپروری نسبتاً بی تاثیر استو بخش اعظمی از آنها پس از ۱۸ سالگی مجدداً مرتکب جرم می شوند. در حال حاضر چهار نوع برنامه پیشگیری برای ارزیابی وجود دارد که بزهکاری را در دوره نوجوانی کاهشمی دهند. دو مورد از این برنامه ها مربوط به کودکان(زیر ۷ سال)است، در حالی که دو برنامه دیگر به بچه های ۷ تا ۹ سال مربوط می شود. مخاطب این برنامه ها، خانواده ها، کودکان و حیط های فقیر و نامساعدند و هدفشان توسعه قابلیت های اجتماعی و فردی است، که سازگاری بهتر و بیشتری را مهیا می سازند. برنامه yale child welfare research program پیشنهاد می نماید تا مددکاران اجتماعی که به طور ویژه مورد آموزش و تعلیم قرار گرفته اند، بازدیدهایی را از مادران در معرض خطر که با تربیت فرزندان خود مشکل دارند،داشته باشند. این بازدیدها باید از دوره قبل از تولد تا اواسط کودکی در فواصل زمانی منظم اجرا شود و هدف این است که به مادران در مواجهه با مشکلات پزشکی، مالی، اجتماعی، شخصی و آموزشی کمک کنند. برنامه perry preschool projet کودکان پیش دبستانی را مخاطب خود قرار می دهد و ۲سال آماده سازی برای رفتن به مدرسه برای کودکان ، به همراه جلسات پشتیبانی و کمک به والدین و بازدید از محل سکونت با هدف ارائه پیشنهاد و کمک را ارائه می دهد. برنامه seattle social development program کودکانی که مدرسه ابتدایی را شروع نموده اند را مورد توجه قرار می دهد. این برنامه، آموزش مدیریت کلاس برای اساتید و همچنین یک برنامه تحصیلی با تمرکز بر حل مشکلات را پیش بینی نموده است. به علاوه والدین نیز در یک برنامه فراگیری مهارت های مربوط به خود، شرکت می کنند. «برنامه مونترال» نیز کودکان پرخاشگر را هدف قرار می دهد و شامل پنج مولفه است: آموزش مهارت های مربوط به والدین، حمایت و پشتیبانی از استادانی که این بچه ها را در کلاس آموزش می دهند، برنامهمهارت های اجتماعی برای کودکان و جلساتی برای نقد برنامه های تلویزیونی به ویژه خشونت و نقد فعالیت هایی که محرک زندگی خیالی هستند. تاثیرات این برنامه بسیار زیاد بوده و بزهکاری کودکان شرکت کننده در این آموزش ها را در طول نوجوانی کاهش می دهد، البته ثابت نشده که این آموزش ها شروع فعالیت بزهکاری را دربین آنها به تعلیق می اندازد یا اینکه بزهکاری مزمن را تحت تاثیر قرارمی دهدو در نتیجه، ما برنامه های بهتر را پیشنهاد کرده ایم که بزهکاران مزمن را هدف قرار می دهد و شناسایی بزهکاران مزمن را امکان پذیر می نماید. در واقع، تحقیقات فرینگتون و وست نشان می دهند که شناسایی بزهکاران مزمن در ۸ سالگی می تواند بدون خطر انگ زدن انجام شود. البته حتی اگر کودکان آسیب پذیر، در ادامه به خاطر یک تخلف مجرمانه محکوم نشوند، اما مانند بزهکاران مزمن در شروع ۳۰ سالگی از خود ناسازگاری نشان خواهند داد. شناسایی در شروع کودکی می تواند به فقر و تک والدینی دو معیار دیگر را اضافه نماید: یعنی شخصیت خطرناک و روش های آموزشی نارسا، که هر دو از عوامل خطر بزهکاری مزمن محسوب می شوند. همچنین به برنامه های پشتیبانی خانوادگی می توان روش آموزش مهارت های والدین پترسون(۱۹۸۲) که به احساسات، اعتقادات مشترک و تعاملات زوج ها مربوط می شود را افزود. برنامه آماده سازی برای رفتن به مدرسه می تواند به نوبه خود کودکان دارای مشکلات وسوه و پیش فعالی را که از عوامل بزهکاری مزمن محسوب می شوند، هدف قرار دهد. به برنامه های عادی، مولفه ی خود کنترلی و کمک به والدین نیز اضافه می شود. برنامه های شروع مدرسه ابتدایی، به نوبه خود می توانند به دوره های آموزشی که به کنترل عصبانیت،وسوسه، ایجاد تمرکز و تمدد اعصاب مربوط می شوند، کمک نماید. همچنین بخش مربوط به خانواده می تواند عناصر مذکور را در بر گیرد، زیرا این امکان وجود دارد که شناسایی زود هنگام کودکان یا والدین موجب شود از شرکت در برنامه های ارائه شده خودداری کنند. ۲-۱۹-۴- نتیجه گیری نهایی بعد از ارائه سه روش پیشگیرانه در زمینه فعالیت های جرم شناختی، دستیابی به یک شیوه درمانی کلی مطروداست، زیرا کار آمدترین برنامه ها، حتی آنهایی که به دقت مورد ارزیابی قرار گرفته اند، تنها می توانند نتایج متوسطی را ارائه دهند. به علاوه،با توجه به فعالیت های اجرا شده که تنها تعداد بسیار محدودی از عوامل را مورد توجه قرار می دهند، هیچ یک از این فعالیت ها به تنهایی کافی نمی باشند: ولی شاید برای پیشگیری و درمان بزهکاری نوجوانان مفید واقع گردند. در مقابل موقعیتی چنین پیچیده و با در نظر گرفتن عدم کارایی نسبی فعالیت های رایج، دو حالت امکان پذیر است: از یک طرف، منتظر باشیم که برنامه ها به وضوح کارایی خود را نشان دهند، ازسوی دیگر، با استناد به منطق زیر از همین حالا شروع به کار نماییم. چنانچه برنامه های امیدوار کننده کارایی متوسط داشته باشند، ممکن است استعمال همزمان بسیاری از این برنامه ها نتایج خوبی را برای پیشگیری و درمان بزهکاری ارائه دهد، به شرط آنکه با دنبال کردن هم زمان شیوه های مختلف،جامعهنسبت به کودکان و نوجوان در معرض خطر بزهکاری بیشتر اعتدال داشته باشد. با این وجود،حتی با چنین رویکردی، خوش خیالی است که تصور کنیم روزی می توان از فعالیت بزهکارانه نوجوانان ممانعت به عمل آورد. البته نیل به این هدف ممکن نیست،چون همیشه عواملی وجود دارند که به صورت اتفاقی و غیر منتظره ظاهر می شوند. با این همه، اقدامات پیشگیرانه و درمانی بسیار امیدوار کننده هستند. در مجموع، یک نوع متفاوت از پیشگیری، واکنش اجتماعی و سازگاری مجدد قابل تصور است، در واقع، شناخت ها این امکان را می دهند که در میان نوجوانان بزهکار تمایز بهتری قائل شویم و همچنین اهداف اجتماعی، حفاظت از جامعه و کمک به جوانان ، نیازهای شخصی جوانان متخلف، سیاست ها و استراتژی های مداخله مناسب را بهتر به هم مرتبط نماییم. البته این نوع تفکر در جرم شناسی زیاد نیست و علیرغم پیش بینی های ارائه شده در مقررات و ساختار خدمات به نوجوانان، از نظر ما این مقدار نیز ناکافی است.(بلیسر، ۱۳۹۱) سیاستهای اجتماعی پیشگیرانه، سرکوب و درمان نمیتوانند بر اصول یکسانی تکیه داشته باشند. همچنین نمی شود با شدت یکسان در برابر این سه نوع رفتار بزهکارانه از خود واکنش نشان داد. متخصصین در فعالیتهای بالینی خود، نمی توانند از ابزارهای شناسایی و تشخیص یکسان و همچنین از روشهای اجرایی برابر برای مقابله با این نوع رفتارهای بزهکارانه استفاده نمایند. اشکال سه گانه رفتارهای بزهکارانه، استراتژیهای متفاوت را میطلبد که باید در سطح پیشگیری و سازگاری مجدد تشریح شود.(معظمی، ۱۳۸۸) خلاصه اینکه رفتارهای ضداجتماعی و بزهکاری نوجوانان بیش از پیش به عنوان یک نگرانی مهم مطرح می باشد. در برابر شکستهای پی در پی در پیشگیری از تکرار جرم و تقویت تدابیر سرکوبگر پیشگیری به عنوان روشی کم هزینه و مؤثر برای مبارزه با رفتارهای ضد اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. و اگر عناصر تشکیل دهنده ی بزه و موقعیت برای ارتکاب بزه، به نحو شایسته و مطلوب مدیریت شوند، از یک سو می توان زمینه و امکان تحقق بسیاری از جرایم را کاهش داد و از سوی دیگر عوامل تحریک کننده انگیزههای بزهکاری را هر چند به طور نسبی، از بین برد.(همان، ۵۶) بزهکاری پدیده اجتماعی جهانی است که معمولاً برای جرایم نوجوانان زیر ۱۸ سال به کار برده می شود. گرچه، جوامع گوناگون برحسب وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود با انواع متفاوتی از آن روبرو هستند. در همه جوامع انسانی اصطلاح بزهکار در مورد افرادی به کار برده می شود که اعمال خلاف قانون یا موازین مذهبی آن جامعه انجام می دهند. با توجه به این که احکام در جامعههای گوناگون متفاوت است، فرد متخلف در یک جامعه، ممکن است در جامعه دیگر از تخلف مبری باشد. در کشور ما بزهکاری به مجموعه کل جرایمی گفته می شود که در صورت ارتکاب، مجازاتهایی از قبیل قصاص، دیات، حدود و تعزیرات را در پی دارد. هر روز در کنار ما جرایمی متعددی به وقوع می پیوندد و با تورق روزنامهها، در صفحه حوادث با انواع بزهکاری آشنا می شویم: چاقوکشی، ضرب و جرح، دزدی، تجاوز و وقتی از خیابان عبور می کنیم سازمانهایی نظیر کانون اصلاح و تربیت، نیروی انتظامی، و دادگاههایی را می بینیم که برای مجازات این گونه افراد به وجود آمده اند. ولی تا حالا فکر کرده ایم چه عواملی در به وجود آوردن فرد بزهکار مؤثر است؟ پیچیدگی عوامل مؤثر در پدیده بزهکاری سبب شده است که هر گروه از محققان آن را از دیدگاهی خاص بررسی کنند. روان شناسان و روان پزشکان از دیدگاه روان شناختی، حقوق دانان از دیدگاه جرم شناسی و مسایل کیفری، پزشکان و زیست شناسان از نظر عوامل مؤثر زیستی و بالاخره جامعه شناسان از دید آسیب شناسی اجتماعی. (پارسا،۱۳۹۰) ۲-۲۰-رویکردهایی در مورد بزهکاری: انتشار اولین گزارش راجع به دادگاه ویژه نوجوان در سال ۱۸۹۹، باعث شده بسیاری از اندیشمندان به مطالعه بزهکاری بپردازند و عوامل موثر آن را بشناسند و از دیدگاههای مختلف آن را بررسی کنند ولی هیچ نظریه واحدی نتوانسته تأثیر متغیرهای مستقل فردی و اجتماعی را بر فرد بزهکار تبیین کنددو نظریه که بیش از همه به آن ها توجه دارد یکی«نظریه کنترل اجتماعی»دورکیم است که هیرشی آن را با مسئله بزهکاری تطبیق داده و دیگری نظریه «پیوندهای افتراقی» است که در اصل ساترلند و کرسی مطرح کرده اند. ۲-۲۰-۱- رویکرد کنترل اجتماعی: به عقیده هیرشی، بزهکاری به عنوان مسئله ای اجتماعی باید به همان گونه که در اجتماع رخ می دهد یعنی در عرصه خانواده، محله، مدرسه، همسالان و سایر ارگانها یا مؤسسات اجتماعی که نوجوان به نوعی در آنها عضویت دارد، بررسی شود. از دید جامعه شناختی این بررسی باید به مجموعه ای از اصول و تعاریف متکی باشد. برخلاف دیگر نظریههای بزهکاری که تأکید فراوان براین موضوع دارند که فرد بزهکار می خواهد خود را تطبیق دهد ولی براساس فشارهای اجتماعی و اضطرارهای ساختاری برای رسیدن به موقعیتهای اجتماعی ناچار می شود به کارهای خلاف و نامشروع دست بزند، هیرشی معتقد است که بزهکاری وقتی اتفاق می افتد که قیود فرد نسبت به اجتماع ضعیف شود یا به کلی از بین برود. هیرشی در کتاب قیود اجتماعی نظریه کنترل اجتماعی یا قیود اجتماعی را مطرح کرده و آن را آزموده است ولی ابتدا تعریف واژه بزهکاری را آورده است او فرد بزهکار را شخصی می داند که از قیود اجتماعی آزاد است و در واقع به عقیده وی بزه وقتی اتفاق میافتد که فرد نسبت به قید و بندهای اجتماعی کم اعتنا یا اصلاً بی اعتنا باشد.(پارسا،۱۳۹۰) به طور خلاصه برداشت دورکیم از مفهوم آنومی (غیرقانونی و بی هنجاری) بدین گونه است:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۱.۹۹- تا ۱-
خشکسالی متوسط
۲.۹۹– تا ۲-
خشکسالی شدید
۳.۹۹- تا ۳-
خشکسالی بسیار شدید
۴- و کمتر
۲-۵-۲- روشهایمبتنی بر تحلیل جریان این گونه تحلیلها که بطور کلی بر رویجریانهای سطحی، مخازن آب، دریاچه ها و سفره های آب زیرزمینی صورت میگیرد، تحتعنوان خشکسالی هیدرولوژیک قلمداد شده و مورد مطالعه قرار میگیرد . به همین جهتدادههای مربوط به کمیت جریان رودخانهها دراین مطالعات از اهمیت اساسی برخوردار است. داده های مورد نیاز، سطح و جریان رودخانه و تداوم دوره های بدون جریان را شاملمی شود. درکل مطالعات خشکسالی هیدرولوژیک بر روی رواناب سالیانه، حداکثرجریان سالانه یا دوره جریان حداقل متمرکز می شود . مهمترین تحلیلها دراین رابطه،تحلیل طول دوره ای است که جریان، زیر یک آستانه مشخص باقی مانده و حجم کسری روانابزیرآستانه را ایجاد کرده است، درشرایطی که آب یک رودخانه برای آبیاری یا تهیه آببدون استفاده از هرگونه مخزن ذخیره، کافی نباشد، تحلیلهای جریان حداقل، مهمترینعامل به شمار می آید.
قبل از هرگونه تحلیل سریهای مربوط به مقادیر هیدرولوژیکمانند حداکثر جریان سالانه یا میانگین جریان سالانه، بررسی کیفیت داده ها و استفادهازهمه اطلاعات قابل دسترس، ضرورت دارد. درصورتی که بنا به عللی سریها دارای نقصباشند.باید به استفاده از روشهای مربوطه، داده های گم شده را بازسازی نمود(فرج زاده اصل،۱۳۷۴). ۲-۵-۳- روش های مبتنی بر تحلیل داده های بارندگی اینگونه روش ها جزء عمومیترین روشهای تحلیل خشکسالی به شمار میرود .علت این امر دسترسی راحتروآسانتر به انواع داده های بارندگی در بخشهای مختلف کره خاکی است. از طرفی در میان متغیرهای آب و هوایی، مقادیر بارندگی جزء بی ثباتترین آنها مخصوصاً در مناطق خشک محسوب می شود و از این جهت می تواند شاخص خوبی برای مطالعه خشکسالی باشد. از طرف دیگر بارشهای جوی در واقع مهمترین متغیری است که تغییرات آن بطورمستقیم در رطوبت خاک و جریان های سطحی، مخازن زیرزمینی و … منعکس شده و بنابراین اولین برداری است که می تواند در مطالعه هر حالتی از خشکسالی مورد توجه قرار بگیرد(فرج زاده اصل،۱۳۷۴). در مطالب ذیل مهمترین شاخص هایی که با بهره گرفتن از داده های بارندگی برای تحلیل خشکسالی عنوان شده است ارائه می گردد: ۲-۵-۳-۱- شاخص درصدی از نرمال ( PN: Percent of Normal) شاخص درصد نرمال شاخصی است که بیشتر برای درک عموم مردم جامعه استفاده می شود.این شاخص یکی از سادهترین روشهای اندازه گیری بارش برای یک منطقه میباشدوبه پیشنهاد مهندسین مشاورکوانتا در ایران سادهترین ومؤثرترین روش آگاهی از وضع خشکسالی تعیین درصد بارندگی نسبت به نرمال بصورت ماهانه معرفی شده است.استفاده از شاخص آنالیز بارش نرمال زمانی خیلی مفید است که از آن تنها برای یک ناحیه یا یک فصل استفاده شود.بارش نرمال بوسیله تقسیم بارش واقعی به بارش نرمال(دریک بازه زمانی)،ضرب در ۱۰۰ محاسبه می شود ومعمولاًدر مقیاسهای زمانی ماهانه مثلاً از یک تا چندماه که معرف یک فصل ویژه است ویا مقیاسهای ماهانه که معرف یکسال یا یکسال آبی متغیر است بکار میرود.رابطه( ۳-۱) طریقه به دست آوردن شاخص درصد نرمال نشان میدهد. رابطه (۳-۱) مجموع بارندگی ماهانه ( میلی متر) میانگین بارندگی ماهانه بلند مدت به میلی متر یکی از نقاط ضعف استفاده از بارش نرمال آن است که متوسط یا میانگین بارش با میانه یکی نیستند.دلیل این امرآن است که بارش در مقیاسهای ماهانه وسالانه توزیع نرمالی نداردو استفاده از درصد بارش نرمال درجائی به توزیع نرمال بطور ضمنی شباهت داردکه میانه ومیانگین یکسان فرض شده باشند. به علت تغییرات زمانی و مکانی در بارشهای ثبت شده هیچ راهی برای تعیین فراوانی انحراف از نرمال و همچنین مقایسه مکان های مختلف وجود ندارد. جدول(۲-۲) طبقات خشکسالی با شاخص PN را نشان میدهد(آسیایی،۱۳۸۵). جدول (۲- ۲ )طبقات خشکسالی با شاخص PN(آسیایی،۱۳۸۵ )
طبقه بندی خشکسالی
در صد نرمال
خشکسالی خفیف
۷۰تا ۸۰ درصد
خشکسالی متوسط
۵۵ تا۷۰ درصد
خشکسالی شدید
۴۰ تا ۵۵ درصد
خشکسالی بسیار شدید
کمتر از ۴۰ درصد
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۲ـ از دوستى با بخیل بپرهیز، زیرا آن چه را که سخت به آن نیاز دارى از تو دریغ مى دارد. ۳ـ و از دوستى با بدکار بپرهیز،که با اندک بهایى تو را مى فروشد. ۴ ـ و از دوستى با دروغگو بپرهیز، که به سراب ماند: دور را به تو نزدیک، و نزدیک را دور مىنمایاند.» (نهج البلاغه، ۱۳۸۶: ۶۳۲) بهره گیری هنرمندانه ی سعدی از کلام امیرالمؤمنین موجب شده است تا بر زیبایی کلام وی افزوده شود و اثری را خلق کند که برای همیشه به جای بماند و عموم در تمامی سرزمینها از آن بهره ببرند.
علم و دانش اگر فقط در ذهن انسان قرار داشته باشد و در هیچ زمینه ای از آن استفاده نشود و در راه منافع مملکت و کشورداری بهره برداری نگردد هیچ سود و منفعتی حتی برای خود فرد نخواهد داشت. سعدی به پند و اندرز و نصیحت مخاطب پرداخته است و ضرورت داشتن علم همراه با عمل را به همه ی افراد گوشزد کرده است. سعدی در گلستان علم بیعمل را مانند درخت بی بر و یا مانند زنبور بی عسل، بی ارزش و بی فایده می داند. «تلمیذ بی ارادت، عاشق بی زر است و رونده ی بی معرفت، مرغ بی پَر، و عالم بی عمل، درختِ بی بر و زاهد بی علم، خانه ی بی در. مراد از نزول قرآن، تحصیل سیرت خوب است نه ترتیل سورت مکتوب. عامی متعبّد پیاده رفته است و عالم متهاون سوار خفته. عاصی که دست بردارد به از عابد که در سر دارد.
سرهنگ لطیف خوی دلدار |
|
بهتر ز فقیه مردم آزار» (سعدی، ۱۳۸۷: ۱۸۳) |
امام علی (ع) در خطبه ی دویست و سی و نه در این زمینه می فرماید: «هُمْ عَیْشُ الْعِلْمِ، وَ مَوْتُ اٌلْجَهْلِ، یُخْبِرُکُمْ حِلْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِمْ وَ ظَاهِرُهُمْ عَنْ باطِنِهِمْ وَ صَمْتُهُمْ عَنْ حِکَمِ مَنْطِقِهِمْ، لایُخالِفُونَ اٌلْحَقَّ وَ لا یَخْتَلِفُونَ فِیهِ، وَ هُمْ دَعَائِمُ ألْإِسْلَامِ، وَ وَلَائِجُ اٌلإِعْتِصامِ، بِهِمْ عَادَ الْحَقُّ فِى نِصَابِهِ، وَ اٌنْزَاحَ الْبَاطِلُ عَنْ مُقَامِهِ، وَ اٌنْقَطَعَ لِسَانُهُ عَنْ مَنْبِتِهِ، عَقَلُوا الدِّینَ عَقْلَ وِعَایَهٍ وَ رِعایَهٍ ، لَاعَقْلَ سَمَاعٍ وَ رِوَایَهٍ ؛ فَإِنَّ رُواهََ الْعِلْمِ کَثِیرٌ، وَرُعاتَهُ قَلِیلٌ. خاندان پیامبر (ع) مایه ی حیات علم و نابودی جهل اند. بردباری شان شما را از دانش آن ها خبر مى دهد. و ظاهرشان از صفای باطن و سکوتشان از از حکمت های گفتارشان. هرگز با حق مخالفت نکردند و در آن اختلاف ندارند. آنان ستون هاى استوار اسلام، و پناهگاه مردم میباشند، حق به وسیله ی آن ها به جایگاه خویش بازگشت، و باطل از جای خود رانده و نابود، وزبان باطل از ریشه کنده شد. اهل بیت پیامبر (ع) دین را چنان که سزاوار بود، دانستند و آموختند و بدان عمل کردند، نه آن که شنیدند و نقل کردند، زیرا راویان دانش بی شمار، اما حفظ کنندگان و عمل کنندگان به آن اندک.» (نهج البلاغه، ۱۳۸۶: ۴۷۴) یکی دیگر از رذیلت هایی که سعدی با بهره گیری از نهج البلاغه به پندو اندرز پرداخته و نکته ی اخلاقی خویش را به مخاطب گوشزد کرده است، دوری از تکبر و غرور است. در باب هشتم که «آداب صحبت» نام گذاری شده است شیخ اجل، مسئله کبر و غرور را به صورت شیوا و رسا بیان نموده و برای افراد بشری شایسته نمی داند و دوری از آن را سفارش کرده است. «پادشاه باید که تا بحّدی خشم بر دشمنان نراند که دوستان را اعتماد نماند. آتشِ خشم اول در خداوندِ خشم افتد، پس آنگه زبانه به خصم رسد یا نرسد.
نشاید بنی آدم خاک زاد تو را با چنین تندی و سرکشی |
|
که در سر کند کبر و تندی و باد نپندارم از خاکی، از آتشی» (سعدی، ۱۳۸۷: ۱۷۳) |
امام علی (ع) نیز در حکمت صد و بیست و ششم؛ در نهج البلاغه در این مورد می فرماید. «وَ قَالَ (ع) عَجِبْتُ لِلْبَخِیلِ یَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ. الَّذِى مِنْهُ هَرَبَ وَ یَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِى إِیَّاهُ طَلَبَ فَیَعِیشُ فِى الدُّنْیَا عَیْشَ اٌلْفُقَرَاءِ، وَ یُحَاسَبُ فِى الْآخِرَهِ حِسَابَ الْأَغْنِیَاءِ. وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَکَبِّرِ الَّذِى کَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَهً وَ یَکُونُ غَداً جِیفَهً وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَکَّ فِى اللهِ وَ هُوَ یَرَى خَلْقَ اللهِ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِیَ الْمَوْتَ وَ هُوَ یَرَى الْمَوْتَى؛ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْکَرَ النَّشْأََهَ اٌلْأُخْرَى، وَ هُوَ یَرَى اٌلنَّشْأًَهَ اٌلْأُولَى وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِکٍ دَارَ الْبَقَاءِ. فرمود: در شگفتم از بخیل: به سوى فقرى مى شتابد که از آن مى گریزد، و سرمایه اى را از دست مى دهد که براى آن تلاش مى کند. در دنیا چون تهیدستان زندگى مى کند، اما در آخرت چون سرمایه داران محاکمه مى شود. و در شگفتم از متکبرى که دیروز نفطه اى بی ارزش، و فردا مردارى گندیده خواهد بود؛ و در شگفتم از آن کس که آفرینش پدیده ها را مى نگرد و در وجود خدا تردید دارد؛ و در شگفتم از آن کس که مردگان را مى بیند و مرگ را از یاد برده است، و در شگفتم از آن کس که پیدایشِ دوباره را انکار مى کند در حالى که پیدایش آغازین را مى نگرد و در شگفتم از آن کس که خانه نابودشدنى، را آباد مى کند اما جایگاه همیشگى را از یاد برده است.»(نهج البلاغه، ۱۳۸۶: ۶۵۴) با اندکی دقت می توان متوجه دل بستگی سعدی، به امام علی (ع) و تأثیر پذیری در آثارش از نهج البلاغه شد سعدی برای رسیدن به هدفش که همان پند و اندرز دادن مخلوقات است سال های زیادی وقت گذاشته است و سعی کرده است به هر طریقی و با بهره گیری از راه های مختلف به پند و اندرز بپردازد. آن چه در این پایان نامه ذکر کردیم اندک بازتابی از فرمایش آن بزرگوار در دو کتاب بوستان و گلستان است که بی گمان والاترین منظومه ی اخلاقی در ادبیات جهان محسوب می شود. سخن گفتن دراین زمینه فرصت بیشتری را می طلب؛ بنابراین سخن را در همین جا به پایان می بریم و به دیگر شیوه هایی می پردازیم که شیخ شیراز با یاری آن ها به پند و اندرز پرداخته است. ۳-۳- تأثیر پذیری سعدی از احادیث در بوستان و گلستان با بررسی در آثار و نوشته های فارسی زبانان، می توان به میزان تأثیر پذیری عمیق آن ها از احادیث و روایات پی برد؛ شیخ اجل، سعدی شیرازی، نیز از جمله شاعرانی است که تحت تأثیر احادیث و روایات بلند مرتبه قرار گرفته است و راه وارستگی و سعادت را به جهانیان نشان داده است. این تأثیر پذیری را می توان مرهون انس و الفتی دانست که سعدی به دین اسلام، ائمه و به خصوص آیات و احادیث داشته است. هادی زاده در مقاله ای با عنوان: «سعدی و زبان عربی در آیینه ی گلستان» در این مورد مینویسد: «شیخ، سعدی، عالم و حکیمی است که علوم و معارف خود را فرهنگ غنی اسلامی به لسان عربی آموخته و اندوخته است. در طول سالیان درازی که به تعلیم و تعلم و مطالعه اشتغال داشته، چنان با قرآن و حدیث و گفتار حکما مأنوس بوده که قلم و زبان و اندیشهاش رنگ خاص آن فرهنگ را به خود گرفته و آنچه در گلستان آورده به شرحی که خواهد آمد غالباً صبغهای، خواه لفظی و یا معنوی، از این فرهنگ غنی و بارور دارد.» (هادی زاده، ۱۳۶۳: ۴۵) الف: نمونه های تأثیر پذیری سعدی از احادیث در بوستان آثاری که از سعدی در موضوعات مختلف و به منظور راهنمایی مردم جامعه بر جای مانده است نکته به نکته ی آن سرشار از پند و اندرزهایی است که شیخ اجل با سیر و سفر در تمامی نقاط دنیا آن ها را جمع آوری کرده است تا جایی که انسان ها می توانند مانند هر کلام آسمانی آن را راهنمای مسیر خویش قرار دهند و از آن بهره ببرند. درابیات زیر از باب دوم بوستان، سعدی، عبادت بدون تظاهر و ریاکاری را پسندیده میداند، همچنین در چند بیت پایانی، پر هیز از ریاکاری را سفارش می کند.
عبادت به اخلاص نیّت نکوست |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
ازنظر اقتصاد خرد، بورس یک نمونه بسیار نزدیک به بازار رقابت کامل است. کالاها در بورس همگناند و به دلیل وجود مقدار زیادی خریدار و فروشنده در آن و همچنین آزادی ورود و خروج نیروها، قیمتهای تعیینشده بسیار نزدیک به قیمتهای تعادلی هستند. بورس اوراق بهادار با ایجاد فضای رقابتی بهعنوان ابزاری اقتصادی، باعث میشود که شرکتهای سود ده، بتوانند از طریق فروش سهام به تأمین مالی بپردازند و برعکس شرکتهای زیاندیده بهطور خودکار از گردونه خارج شوند. بدین ترتیب با چنین تفکیکی، بازار میتواند به تخصیص مطلوب منابع بپردازد. در ادامه به مهمترین مزایای بورس اوراق بهادار اشاره میشود (وبسایت بورس، ۱۳۹۲): مزایای بورس اوراق بهادار از دیدگاه اقتصاد کلان: جمع آوری سرمایههای جزئی و پراکنده و انباشت آن برای تجهیز منابع مالی شرکتها.
بهکارگیری پساندازهای راکد در امر تولید و تأمین مالی دولت و مؤسسات. کنترل حجم پول، نقدینگی و تورم از طریق انتشار سهام و اوراق مشارکت. رشد تولید ناخالص ملی، افزایش اشتغال و کمک به حفظ تعادل اقتصادی کشور. فراهم نمودن توزیع عادلانه ثروت از طریق گسترش مالکیت عمومی و ایجاد احساس مشارکت عمومی. افزایش درجه نقد شوندگی ثروت افراد. مزایای بورس اوراق بهادار از دیدگاه واحدهای اقتصادی (شرکتهای سرمایه پذیر): سهولت در تأمین مالی از طریق انتشار سهام و سایر اوراق بهادار افزایش اعتبار داخلی و خارجی و تأمین مالی با به وثیقه گذاردن سهام شرکت در بازارهای مالی داخلی و خارجی. سهولت در تغییر ترکیب سهامداری و انتقال مالکیت به وجود آمدن دیدگاهی مطلوب در سرمایهگذاران با کاهش ریسک واحد اقتصادی و امکان تأمین مالی با هزینه کمتر برخورداری از مزایای خاص و اعتباری مانند افزایش سقف تسهیلات بانکی و انتشار اوراق مشارکت برخورداری از معافیتهای مالیاتی مزایای بورس اوراق بهادار از دیدگاه سرمایهگذاران: خرید سهام و اوراق بهادار برای کسب بازده مناسب و پوشش در مقابل تورم اطمینان از گزینه سرمایهگذاری به دلیل شفافیت اطلاعات قابلیت نقد شوندگی اوراق بهادار و سهولت نقلوانتقال سهام و استفاده از معافیتهای مالیاتی ایجاد یک بازار دائمی و مستمر که امکان سرمایهگذاری بلندمدت و کوتاهمدت را فراهم می کند. وجود طیفهای متنوع از اوراق بهادار ازنظر درجه بازدهی و خطرپذیری برای سرمایهگذار حمایت از سرمایهگذاران کوچک و احساس مشارکت در امور تولیدی و تجاری ۲-۵٫ بورس اوراق بهادار تهران بهمنظور ایجاد یک بازار رسمی و دائمی برای خریدوفروش سهام شرکتها و سایر اوراق بهادار، بهموجب قانون مصوب اردیبهشتماه ۱۳۴۵ مجلس شورای ملی، بورس اوراق بهادار تهران در بهمنماه سال ۱۳۴۶، فعالیت خود را آغاز نمود. در قانون تأسیس بورس، هدف از ایجاد آن، تجهیز پس اندازهای خصوصی و تخصیص این پساندازها به سرمایهگذاریهای صنعتی و تولیدی اعلام گردید. بورس اوراق بهادار تهران، مانند سایر بورسهای اوراق بهادار دنیا، از تشکیلات و نظام ویژهای برخوردار است. در ادامه به معرفی متداولترین نوع اوراق بهادار قابل معامله در بازار بورس اوراق بهادار تهران که موضوع این تحقیق نیز هست، پرداخته میشود. ۲-۶٫ سهام سرمایه هر شرکت سهامی، به قطعاتی تقسیمشده که هر یک از آن ها را سهم گویند؛ بنابراین، سهم عبارت از قطعاتی است که مجموع آن سرمـایه را تشکیل میدهد. درواقع سهم قسمتی از سرمایه شرکت سهامی که مشخصکننده میزان مشارکت و تـعهدات و منافع صـاحب آن در شرکت سهامی است. در شرکتهای دیگر سهم هر شریک را سهم الشرکه میگویند ولی در شرکت سهامی به ذکر سهم اکتفا میشود. دارنده سهم نمیتواند به نسبت سهم از مایملک شرکت مالک باشد بلکه به نسبت سهم خود از شـرکت دارای حق است و بهموجب آن از منافع شرکت استفاده کرده و در مجمع عمومی رأی میدهد و در صورت انحلال از دارائی شرکت سهم خواهد برد. قانون در شرکت سهـامی عام حداکـثر قیـمت اسمی سهام را ده هزار ریال معـین کرده ولی در شرکتهای سهامی خاص حداقل و اکثری برای مبلغ اسمی سهام تعیین نشده است سهام هر شرکت ممکن است به چند صورت به شرح زیر انتشاریاید: الف- سهم بانام ب- سهم بینام ج- سهم ممتاز چون تمام سرمایه شرکت در ابتدای تأسیس مورداحتیاج نیست لذا، مقداری از سهام مطالبه میشود و بقیه آن بهتدریج اخذ میگردد. با در نظر گرفتن این موضوع، قانون ازلحاظ ارفاق مقرر داشته که خریداران سهم میتوانند در ابتدا قسمتی از قیمت سهم را که کمتر از سیوپنج درصد نباشد پرداخت و بقیه را تعهد نمایند (اسکندری،۱۳۸۹). ممکن است شرکـتی در ابـتدای تشکیل بیش از سیوپنج درصد مثلاً شـصت درصد قیمت اسمی سهام و یا تمام قیمت آن را لازم داشته باشد که در این صورت به همـان نسـبت از قیمت سهام نقداً پرداخت میشود ولی در حـال مبلغ پرداخت و میزان تعهد شده هر سهـم باید در اسـاسنامه ذکر شود. بهموجب ماده ۳۳ قانون مبلغ پرداختنشده سهـام هر شرکت سهـامـی باید ظرف مـدت مقرر در اساسنامه که از پنـج سال بـیـشتر نخواهد بود مطالبه شود درصورتیکه ظرف مدت مزبور مبلغ پرداختنشده مطالبه نگردد، هیئتمدیره باید مجمع عمومی فوقالعاده شرکت را برای اخذ تصمیم دربارهی تقلیل سرمایه به میزان پرداختشده دعوت نماید و پس از کاهش سرمایه مراتب را به مرجع ثبت شرکتها اطلاع دهد که برای استحضار عموم آگهی شود و الا هر ذینفع میتواند به دادگاه مراجعه کند در این صورت و بهموجب حکم دادگاه کاهش سرمایه شرکـت بهوسیله مرجع ثبت شرکتها آگـهی خواهد شد. مسـلم است مطالـبه مبلغ پرداختنشده سهـام باید از تمام شرکا بدون تبعیض به عمل آید و دارندگان چنین سهـامی موظف هستـند بقیه مبلـغ اسـمی سهام را به نسبتی که مورد مطالبه است بپردازند. مطالبه مبلغ پرداختنشده سهام به این طـریق خواهد بود که هیئتمدیره در روزنامه کثیرالانتشاری که آگهی مربوط به شرکت در آن درج میشود منتشر نموده و مهـلت معقـول و متناسبی برای پرداخت آن قرار میدهند درصورتیکه دارندگان سهام از تأدیه مبلغ پرداختنشده خودداری نمایند، خسارت دیرکرد از قرار نرخ رسمی بهره بهعلاوه چهار درصد در سال مبلغ تأدیه نـشده اضافه خواهد شد. پس از اخطـار این موضوع از طرف شرکت به صاحبسهم و گذشـتن یک ماه درصورتیکه مبلغ مورد مطالبه و خسارت تأخیر آن تماماً پرداخت نشود، شرکت آگهی فروش سهم مزبور را با قید مشخصات سهام فقط یک نوبت در روزنامه کثیرالانتشاری که آگهیهای مربوط به شرکت در آن منتشر میشود می کند و یک نسخه از آگهی بهوسیله پست سفارشی برای صاحبسهم ارسال میشود. سپس اینگونه سهام را درصورتیکه در بورس اوراق بهادار پذیرفتهشده باشد مربوط به شرکتهای سهامی عام از طریـق بـورس و الا از طریق مزایـده فروخـته و از حاصل فروش آن شرکت کلیه هزینههای غیرمترقبه را برداشت و درصورتیکه چیزی باقی بماند مـازاد به صاحبسهم پرداخت میشود. در این مـوقع نـام صاحب سهام قبلی از دفـتر حذف و اوراق سهـام یا گواهینامه موقت سهام با قید کلمه المثنی به نام خریدار صادر و مراتب به اطلاع عموم آگهی میگردد (دستگیر،۱۳۸۴). شرکتهایی که قیمت سهـام آن ها زیاد است برای اینکه هرکسی بتواند از سهام آن خریداری نماید، سهـام خود را به قطـعات تقسیم مینمایند. این عمل را قانون تجویز کرده ولی همچنان که در شرکتهای سهامی ارزش سهام مساوی است ارزش قطعات سهام هم باید مساوی باشد. مثلاً هر سهم شرکت باید به ده قطعه تقسیم شود و نمیتوان یک سهـم را به ده سهم و سهم دیگر را به پنج قطعه تقسیم نمود. قبل از تشکیل شرکت نمیتوان ورقه سهم صادر نمود. پس از ثبت و تشکـیل شرکت نیز مادام که تمـام مبـلغ اسمی هر سهم پرداختنشده صدور ورقـه سهم بینام یا گواهینامه موقت بینام ممنوع است ولی در سهام بانام هرگـاه سیوپنج درصد مبلغ اسمی آن پرداختشده باشد صدور سهم یا گواهینامه موقت مانعـی ندارد تا زمانی که اوراق سهام صادر نشده شرکـت باید به صاحبان سهـام گواهی موقت بدهد. در مورد سهام بانام همانطور که ذکـر شد صـدور آن مانعی ندارد ولی در مـورد سهام بینام قبل از پرداخت تمام قیمت اسمی سهـام گواهینامه موقت بانام داده خواهد شد که نقلوانتقال آن تابع مقـررات مربوط به نقلوانتقال سهـام بانام است در گواهی مـوقت نیز باید مبلغ پرداختشده و مبلغ تعهد شده قید گردد. درهرحال ظرف مدت یک سال پس از پرداخت تمامی مبلغ اسمـی سهم باید ورقه سهم صادر شود و به صاحبسهم تسلـیم و گواهی موقت سهم مسترد و ابطال گردد. (دستگیر،۱۳۸۴).
سهام عادی و خصوصیات آن سهام عادی، اسنادی قانونی هستند که مالکیت یا حقوق صاحبان سهام را در شرکتهایی نشان میدهند که بهعنوان شرکت سهـامی سازماندهی شدهاند، همچـنین این گواهینامهها[۱۵] بهعنوان اوراق بهادار مالـی قابلخرید و فروش میباشند. موسسههای تک مالکیتی[۱۶] و شرکتهای تضامنی[۱۷]، اشکال سازمانی دیگر موسسههای تجاری عمومی هستند، اما فقط شرکتهای سهامی[۱۸] میتوانند سهام عادی منتشر نمایند صاحبان سهام عادی دارای حق ادعای نهایی[۱۹] بر سود و داراییهای شرکت سهـامی خویش میباشند به این معنا که اگر شرکت سهـامی منحل شود، قانون مقرر میدارد که تمامی بدهیها مانند حـقوق کارکنان، اسناد بـدهی به عرضهکنندگان کالا و بهره، دارنـدگان اوراق قرضه در هنگام انحلال، باید از محل داراییهای شرکت تسویه شود، قبل از آنکه، بهواسطه توقف عملـیات، آنچه از داراییها باقیمانده است بین صاحبان سهام عادی توزیـع و تسویه شود. درواقع هرگز از ورشکسـتگی یک شرکت سهـامی چیزی باقی نمیماند تا مابین سهـامداران عادی تقسیم شود. صاحبان سهام عادی از چهار امتیاز اصلی بهعنوان ماحصل سرمایهگذاری خویش برخوردار میباشند که به شرح زیر موردبحث قرار میگیرند (اسکندری، ۱۳۸۹): ۱-مسئولیت محدود[۲۰]: اگر یک شرکت سهـامی ورشکسـت شود و داراییهای کافی برای پرداخت تمامی تعهدات خود نداشته باشد، بدهیهای پرداختنشده به سهامداران تحمیل نمیشود تا در مواجهه با پرداخت آن تعهدات مشـارکت داشته باشند. درواقع سهامداران بـیش ازآنچه در شرکت سرمایهگذاری نمودهاند، از دست نخواهند داد. ۲-بـرداشت سود[۲۱]: صاحبان سهـام از یک مـشارکت نـامحدود در سـود مـوسسه برخوردار میباشند. ۳-قابلیت فروش[۲۲]: سهـام عادی ازجمله اوراق بـهادار مالی میباشند که برای خریدوفروش سهل و آسان طراحی شدهاند. ۴-کنـترل شرکـت[۲۳]: در مجمع صاحبان سهـام، فقط به سهـامداران عادی، حق رأی اعطاشده است؛ بنابراین سرمایهگذاران سهام عادی، در تعیین اعضای هیئتمدیره شرکت، دارای حق انتخاب میباشند. ۲-۷-۱٫ ارزشیابی سهام عادی بر اساس مفروضات تبصره ۲ ماده ۲۴ اصلاحیه قانون تجارت، چنانچه برای سهامی امتیاز یا مزایایی قائل نشوند، اینگونه سهام، سهام عادی نامیده میشوند. دارندگان این سهام، مالکان شرکت هستند و این اوراق فاقد سررسید و دائمی تلقی میشوند.
فرایند ارزشگذاری سهام شناخت شرکت: این مورد شامل ارزیابی صنعت، موقعیت رقابتی در صنعت و استراتژی شرکت است. تحلیلگر مالی، از این اطلاعات به همراه گزارشهای مالی شرکت، برای پیش بینی عملکرد آتی شرکت استفاده می کنند. پیشبینی عملکرد آتی شرکت: عملکرد آتی شرکت به شرایط کلان اقتصادی و تحلیل صنعت (تعیین سهم صنعت از تقاضای کل) و شرکت (تعیین سهم شرکت از تقاضای کل صنعت) و پیش بینی متغیرهای مالی مانند فروش، سود و موقعیت مالی آتی شرکت که از گزارشهای مالی قابلاستخراج هستند، بستگی دارد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
آماده سازی زیر ساخت های مناسب آموزشی
۱۴
**
*
*
*
ارتقای همکاری با مراکز علمی و پژوهشی و فرهنگی اعضاء هئیت علمی
۱۵
**
*
*
*
همکاری با مجامع علمی خارج از دانشگاه
۱۶
~
*
**
*
توسعه منابع مالی و اعتباری پژوهشی
۱۷
~
*
**
*
اسقرار بودجه ریزی عملیاتی
۱۸
۱۰-۴. تعیین موقعیت راهبردی با توجه به ماتریس (SWOT): این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش از نوع کاربردی می باشد. برای گردآوری داده ها به دو صورت کمی و کیفی به بررسی آراء و نظرهای متخصصان ، و برگزاری جلسات راهبردی با اعضای شورای راهبردی انجام گردیده است. در این تحقیق برای تدوین راهبردها از چارچوبی با عنوان swot استفاده شده است.
این تحقیق در سه گام به صورت زیر انجام شده است. گام اول : در این مرحله نقاط قوت، ضعف، و تهدیدات در بخش آموزش، پژوهش، دانشجویی، فناوری، منابع انسانی، مدیریتی و مالی شناسایی شدند. در مجموع با ۱۲ نفر نیروی متخصص در قسمت های مدیریت طرح، برنامه، بودجه و تشکیلات و کارشناسان معاونت اداری و مالی مصاحبه به عمل آمد. گام دوم :دراین مرحله به دلیل گسترده بودن عوامل خارجی (فرصت ها، وتهدیدها) و عوامل داخلی (نقاط ضعف ونقاط قوت) به طور اختصار در جداول مربوطه بر اساس اولویت خیلی مهم لیست می شوند وباتوجه نتایج حاصل از روش دلفی (نتایج پرسشنامه های مربوط به نقطه نظرات جامعه کارشناسان معاونت اداری ومالی و مدیریت برنامه و بودجه دانشگاه که درچندمرحله تجزیه تحلیل گردیده است)به هرعامل ضریب اهمیت نسبت به سایرعوامل و رتبه اختصاص داده می شود. گام سوم: با بهره گرفتن از اوزان معیارها و زیر معیارها و رتبه بندی حاصل از نظرات خبرگان و کارشناسان به عنوان داده های ورودی در ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و ماتریس عوامل خارجی وارد گردید و وضعیت سازمان از بین چهار موقعیت رشد، محافظه کار، رقابتی تدافعی مشخص گردید. ۱-۱۰-۴. بررسی عوامل استراتژیک داخلی و خارجی : نقاط قوت : میزان وام های اختصاصی به هیئت علمی رشد حقوق اساتید هیئت علمی مشارکت در کارگاه های فرهنگی – اجتماعی کسب مقام های فرهنگی رعایت نظم و انضباط درسی و شئونات آموزشی کیفیت تدریس از منظر دانشجویان کیفیت تدریس از منظر مدیر گروه کیفیت تدریس از منظر معاون آموزشی دانشکده
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
نمودار ۴-۲۰- ارتباط بین BMI با سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۱ سال ۴-۳-۲-۱-۶- زیر فرضیه ششم- بین BMI با سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۲ سال شهرستان جوانرود ارتباط معنیدار وجود ندارد. پژوهش حاضر نشان داد که بین BMI با سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۲ سال شهرستان جوانرود رابطه پایین، معکوس و معنیدار (۳۳/۰- r=، ۰۳/۰p=) وجود دارد. بنابراین فرض صفر رد می شود.
نمودار ۴-۲۱- ارتباط بین BMI با سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۲ سال ۴-۳-۲-۲- بررسی ارتباط بین درصد چربی با سطح فعالیت بدنی در دختران ۷-۱۲ سال شهرستان جوانرود ۴-۳-۲-۲-۱- زیر فرضیه اول- بین درصد چربی با سطح فعالیت بدنی در دختران ۷ سال شهرستان جوانرود رابطه معنیدار وجود ندارد. پژوهش حاضر نشان داد که بین درصد چربی با سطح فعالیت بدنی در دختران ۷ سال شهرستان جوانرود رابطه معنیدار وجود ندارد (۲۴/۰- r=، ۰۶/۰p=). بنابراین فرض صفر تایید می شود. نمودار ۴-۲۲- ارتباط بین درصد چربی با سطح فعالیت بدنی در دختران ۷ سال ۴-۳-۲-۲- ۲- زیر فرضیه دوم- بین درصد چربی بدن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۸ سال شهرستان جوانرود ارتباط معنیدار وجود ندارد. پژوهش حاضر نشان داد که بین درصد چربی بدن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۸ سال شهرستان جوانرود رابطه معنیدار وجود ندارد (۱۸/۰- r=، ۲۱/۰p=). بنابراین فرض صفر تایید می شود. نمودار ۴-۲۳- ارتباط بین درصد چربی بدن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۸ سال ۴-۳-۲-۲-۳- زیر فرضیه سوم- بین درصد چربی بدن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۹ سال شهرستان جوانرود رابطه معنیدار وجود ندارد. پژوهش حاضر نشان داد که بین درصد چربی بدن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۹ سال شهرستان جوانرود رابطه معنیدار وجود ندارد (۱۱/۰- r=، ۴۰/۰p=). بنابراین فرض صفر تایید می شود. نمودار ۴-۲۴- ارتباط بین درصد چربی بدن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۹ سال ۴-۳-۲-۲-۴- زیر فرضیه چهارم- بین درصد چربی بدن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۰ سال شهرستان جوانرود رابطه معنیدار وجود ندارد. پژوهش حاضر نشان داد که بین درصد چربی بدن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۰ سال شهرستان جوانرود رابطه معنیدار وجود ندارد (۰۴/۰- r=، ۷۹/۰p=). بنابراین فرض صفر تایید می شود. نمودار ۴-۲۵-ارتباط بین درصد چربی بدن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۰ سال ۴-۳-۲-۲-۵- زیر فرضیه پنجم- بین درصد چربی بدن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۱ سال شهرستان جوانرود رابطه معنیدار وجود ندارد. پژوهش حاضر نشان داد که بین درصد چربی بدن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۱ سال شهرستان جوانرود رابطه متوسط، معکوس و معنیدار (۴۷/۰- r=، ۰۰۱/۰ p=) وجود دارد. بنابراین فرض صفر رد می شود. نمودار ۴-۲۶- ارتباط بین درصد چربی بدن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۱ سال ۴-۳-۲-۲-۶- زیر فرضیه ششم- بین درصد چربی بدن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۲ سال شهرستان جوانرود رابطه معنیدار وجود ندارد. پژوهش حاضر نشان داد که بین درصد چربی بدن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۲ سال شهرستان جوانرود رابطه پایین، معکوس و معنیدار (۳۸/۰- r=، ۰۱/۰ p=) وجود دارد. بنابراین فرض صفر رد می شود. نمودار ۴-۲۷- ارتباط بین درصد چربی بدن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۲ سال ۴-۳-۳- فرضیه سوم بررسی ارتباط بین نسبت دور کمر به دور لگن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۷-۱۲ سال شهرستان جوانرود ۴-۳-۳-۱- زیر فرضیه اول- بین نسبت دور کمر به دور لگن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۷ سال شهرستان جوانرود رابطه معنیدار وجود ندارد. نتایج پژوهش نشان میدهد، بین نسبت دور کمر به دور لگن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۷ سال شهرستان جوانرود رابطه متوسط، معکوس و معنیدار (۴۴/۰- r=، ۰۰/۰p=) وجود دارد. بنابراین فرضیه صفر رد می شود. نمودار ۴-۲۸- رابطه بین نسبت دور کمر به دور لگن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۷ سال ۴-۳-۳-۲- زیر فرضیه دوم- بین نسبت دور کمر به دور لگن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۸ سال شهرستان جوانرود رابطه معنیدار وجود ندارد. نتایج پژوهش نشان میدهد، بین نسبت دور کمر به دور لگن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۸ سال شهرستان جوانرود رابطه معنیدار وجود ندارد (۰۸/۰- r=، ۵۲/۰p=). بنابراین فرضیه صفر تایید می شود. نمودار ۴-۲۹- ارتباط بین نسبت دور کمر به دور لگن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۸ سال ۴-۳-۳-۳- زیر فرضیه سوم- بین نسبت دور کمر به دور لگن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۹ سال شهرستان جوانرود رابطه معنیدار وجود ندارد. نتایج پژوهش نشان میدهد، بین نسبت دور کمر به دور لگن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۹ سال شهرستان جوانرود رابطه معنی دار وجود ندارد (۱۲/۰- r=، ۳۷/۰p=). بنابراین فرضیه صفر تایید می شود. نمودار ۴-۳۰- ارتباط بین نسبت دور کمر به دور لگن و سطح فعالیت بدنی در دختران ۹ سال ۴-۳-۳-۴- زیر فرضیه چهارم- بین نسبت دور کمر به دور لگن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۰ سال شهرستان جوانرود رابطه معنیدار وجود ندارد. نتایج پژوهش نشان میدهد، بین نسبت دور کمر به دور لگن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۰ سال شهرستان جوانرود رابطه پایین، معکوس و معنیدار (۲۹/۰- r=، ۰۴/۰p=) وجود دارد. بنابراین فرضیه صفر رد می شود. نمودار ۴-۳۱- ارتباط بین نسبت دور کمر به دور لگن و سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۰ سال ۴-۳-۳-۵- زیر فرضیه پنجم- بین نسبت دور کمر به دور لگن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۱ سال شهرستان جوانرود رابطه معنیداری وجود ندارد. نتایج پژوهش نشان میدهد، بین نسبت دور کمر به دور لگن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۱ سال شهرستان جوانرود رابطه متوسط، معکوس و معنیدار (۴۴/۰- r=، ۰۲/۰ p=) وجود دارد. بنابراین فرضیه صفر رد می شود. نمودار ۴-۳۲- ارتباط بین نسبت دور کمر به دور لگن و سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۱ سال ۴-۳-۳-۶- زیر فرضیه ششم- بین نسبت دور کمر به دور لگن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۲ سال شهرستان جوانرود رابطه معنیدار وجود ندارد. نتایج پژوهش نشان میدهد، بین نسبت دور کمر به دور لگن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۲ سال شهرستان جوانرود رابطه متوسط، معکوس و معنیدار (۳۳/۰- r=، ۰۳/۰p=) وجود دارد. بنابراین فرضیه صفر رد می شود. نمودار ۴-۳۳- ارتباط بین نسبت دور کمر به دور لگن و سطح فعالیت بدنی در دختران ۱۲ سال ۴-۳-۴- فرضیه چهارم بین سن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۷-۱۲ سال شهرستان جوانرود ارتباط معنیدار وجود ندارد. نتایج پژوهش نشان میدهد، بین سن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۷-۱۲ سال شهرستان جوانرود رابطه متوسط، معکوس و معنیدار (۲۲/۰- r=، ۰۰/۰p=) وجود دارد. بنابراین فرضیه صفر رد می شود. نمودار ۴-۳۴- ارتباط بین سن با سطح فعالیت بدنی در دختران ۷-۱۲ سال ۴-۳-۵ – فرضیه پنجم بین آزمون YO-YO و نسبت دور کمر به دور لگن در دختران ۷-۱۲ سال شهرستان جوانرود رابطه معنیدار وجود ندارد. نتایج پژوهش نشان میدهد، بین آزمون YO-YO و نسبت دور کمر به دور لگن در دختران ۷-۱۲ سال شهرستان جوانرود رابطه پایین، مستقیم و معنیدار (۲۴/۰r=، ۰۱/۰ p=) وجود دارد. بنابراین، فرضیه صفر رد می شود.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
= ورایانس زیر آزمون i ام = واریانس کل آزمون = میانگین کواریانس بین سوالها = واریانس میانگین سوالها پرسشنامه از سه قسمت تشکیل شده است: بخش اول بیشتر شامل سؤالهای ویژگیهای جمعیت شناختی و سؤالهای مرتبط با متغیرهای مورد نظر است بخش دوم بر اساس مدل پژوهش و رابطههای آن طراحی شده است. بخش سوم بر اساس سیاستهای مناسب استخراجی از مصاحبه و اسناد بالادستی طراحی شده است. پس از اصلاحاتی که از طریق اعتبار محتوا انجام گرفت، مشخص شد که ابزار گردآوری اطلاعات با سنجش سوالها پژوهش تطبیق داشت. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که ابزار گردآوری اطلاعات همان عواملی را که انتظار میرفته سنجیده است در نتیجه از روایی لازم برخوردار است.
۳-۷-۴-روش سنجش روایی ابزار جهت تعیین روایی و اعتبار پرسشنامه در این تحقیق از روش اعتبار محتوا استفاده خواهد شد که بدین منظور برای تهیه پرسشنامه و شاخصهای مورد نیاز برای سنجش ابتدا منابع علمی مربوطه مورد مطالعه قرار گرفته و سپس تنظیم پرسشنامه با راهنمایی و تأیید استادان و مدیران خبره انجام خواهد شد. ۳-۷-۵- روشهای تکمیلی گردآوری دادهها جهت گردآوری دادهها از اسناد و مدارک استفاده خواهد شد. در خصوص مصاحبه با توجه گرفتاری متولیان از روشهای مختلف اعم از حضوری یا کتبی استفاده خواهد شد. روشهای تجزیه و تحلیل دادهها ۳-۸-۱- روش تجزیه و تحلیل دادههای کیفی تجزیه و تحلیل دادههای کیفی مستلزم انجام سه فعالیت است که عبارتاند از: تلخیص دادهها، عرضهی دادهها و نتیجهگیری و تأیید. تحلیل دادههای کیفی فرآیندی پیوسته است که از نخستین مرحله گردآوری دادهها آغاز شده و در آن به طور مکرر به دادهها رجوع میشود. به طوری که با تلخیص دادهها و عرضه آن ها و با توجه به فعالیتهای قبلی، از آن نتیجه گیری به عمل میآید. الف- در مرحلهی تلخیص، انتخاب دادهها، تمرکز و تنظیم و تبدیل دادهها به صورت خلاصهتر مدنظر است. ب- در مرحلهی عرضهی دادهها، ارائه مجموعهیی سازمانیافته از دادهها از طریق ماتریسها، نمودارها، شبکهها و امثال آن مدنظر است به طوری که بتوان به کمک آن نتیجهگیری با سهولت بیشتری به عمل آید. ج- در این مرحله پی بردن به معنای هر رویداد، نظم و الگوی وقوع هر رویداد، عوامل به وجود آورنده و چگونگی وقوع احتمالی رویدادها و تببین آن ها مدنظر است آنچه در این میان حایز اهمیت است باید معنایی که از دادهها برگرفته میشود از جنبههای موجه بودن، استحکام و قابلیت تأیید بودن مورد توجه قرار گیرد. به طور کلی در تجزیه و تحلیل دادههای کیفی از روش تحلیل محتوی شامل مراحل زیر استفاده شده است:
مرور و بخشبندی دادهها کدگذاری دادهها و یافتن مفاهیم و گزارهها در دادهها ادغام، حذف جهت ایجاد دستهی کدها (مقوله) و تبدیل دستهی کدها به چند موضوع تحلیل و توصیف موضوعها لذا با استخراج مفاهیم از حروف واژگان به کار رفته از طریق کدگذاری تجزیه و تحلیل دادههای کیفی انجام میشود. ۳-۸-۲- روش تجزیه و تحلیل دادههای کمی برای تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق و آزمون فرضیات تحقیق از روشهای آماری به دو شکل توصیفی و استنباطی استفاده خواهد شد که در ابتدا با بهره گرفتن از آمار توصیفی به تبیین و توصیف ویژگیهای جمعیت شناختی دادهها پرداخته میشود و سپس برای بررسی فرضیات تحقیق از آمار استنباطی استفاده میشود. از آنجا که تحقیق حاضر نیز از نوع تحقیقاتی پیمایشی است و در تحقیقات پیمایشی هدف، شناخت پارامترهای جامعه است. لذا با توجه به فرضیات تحقیق، روش تحلیل دادهها بر اساس برآورد فاصلهیی میانگین و واریانس جامعه و بررسی رابطه میان متغیرها بر اساس آزمون خی۲ است. در این بخش از نرمافزارهای Excel و SPSS نیز استفاده شده است. فصل چهارم:تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق مقدمه هدف از این فصل، تجزیه و تحلیل دادههای گردآوری شده است. فرایند تجزیه و تحلیل دادهها که این قسمت بر اساس انجام مصاحبهها، پیادهسازی آن ها، یادداشتهای صورت گرفته حین مصاحبه و در نهایت تدوین پرسشنامه بر اساس مصاحبهها، اسناد بالادستی و ادبیات موضوع است. برای این کار، دادههای جمع آوری شده ابتدا کدگذاری میشود، سپس پرسشنامه استخراج و پس از تکمیل پرسشنامه تجزیه و تحلیل میشود. توصیف دموگرافیک نمونههای تحقیق توصیف دموگرافیک نمونههای تحقیق در دو بخش کیفی و کمی در این قسمت آورده شده است. ۴-۲-۱- توصیف دموگرافیک بخش مصاحبه با خبرگان در این تحقیق علاوه بر مطالعات میدانی با خبرگان حوزهی سیاستگذاری فناوری اطلاعات مصاحبه صورت گرفت. نمونهگیری به صورت هدفمند با روش گلوله برفی و بر اساس اهداف تحقیق انجام شد. جدول ۴‑۱- فهرست خبرگان
ر |
نام ونام خانوادگی |
سوابق |
۱ |
مهندس علی حکیمجوادی |
معاون وزیر و رییس سازمان فناوری اطلاعات (دولت دهم) دبیر شورای عالی فناوری اطلاعات کشور (دولت دهم) مدیرعامل سابق ایزایران عضو سابق هیات مدیره شرکت صایران |
۲ |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
%۱۳٫۴
شکل شماره (۳-۳) وضعیت فعالیت ساکنین محله ۳-۳-۲- بررسی وضعیت فعالیت ساکنین محله وضعیت شغلی ساکنین محله سورو نیز نشان می دهد بیشترین سهم شاغلین در گروه طبقات شغلی مربوط به کارکنان مستقل و حقوق بگیران خصوصی به ترتیب با ۳۵ و۳۳درصد بوده است. این مسئله به دلیل سطح تحصیلات پایینتر ساکنین نسبت به سایر محلات، وجود مشاغل مستقل و مرتبط با فعالیت های دریایی و ساختار فرهنگی اجتماعی در محله سورو بوده است. همچنین سهم بسیار پایین کارفرما در میان شاغلین نشان دهنده سهم بالاتر مشاغل رده پایین در میان ساکنیناست. شکل شماره (۳-۴) وضعیت شغلی ساکنین محله ترکیب شاغلان در محله در گروه های عمده فعالیت و وضع شغلی آنها با سایر شاخصهای نیروی انسانی مورد سنجش در محله تناسب دارد. بر اساس نتایج بدست آمده از پیمایش بیشترین سهم ساکنین را رانندگان وسایل نقلیه (به ویژه دریایی) و پس از آن کارکنان بخش کشاورزی و ماهیگیری به ترتیب با ۲۰ و ۱۲ درصد تشکیل می دهند. وضعیت ساکنان نشان فعالیت ساکنین در فعالیتهای مرتبط با دریا محور به دلیل سابقه و موقعیت محله است. چهارمین بخش از مطالعات وضع موجود محدوده طرح این پروژه، اختصاص به مطالعات کالبدی دارد که بخش های همچون بررسی سازمان فضایی وضع موجود، سیما و منظر شهری، کاربری اراضی وضع موجود کیفیت ابنیه، کیفیت زیر ساخت ها و تأسیسات شهری، سیستم حمل ونقل و شبکه معابر و… را در بر می گیرد. در ادامه خلاصه ای از مطالعات وضع موجود هر یک از عوامل مختلف کالبدی سورو ارائه می گردد. ۳-۳-۳- الگوی اقتصادی زمین و مسکن محله سورو قیمت املاک مسکونی در محله سورو به طور متوسط تقریبأ جزء مناطق با ارزش شهر محسوب می شود و می توان پهنه های این محله را یکی از مناطق شهر با ارزش بالا از نظر قیمت املاک مسکونی برشمرد. همچنین در برخی مناطق به ویژه اراضی ساحلی قیمت واحدهای مسکونی از ارزش پایینی برخودار است. این مسئله البته به دلیل تحولات و شرایطی است که سبب فرسودگی کالبدی، نوع مالکیت اراضی و افت کیقیت سکونت در محله شده است. نتیجه این تحولات سبب شده است که متوسط قیمت املاک مسکونی در برخی پهنه های محله سورو از پایین قیمت های مناطق همجوار خود نیز پایین تر باشد. بالاترین قیمت املاک مسکونی در محله سورو مربوط به اراضی شمالی محله همجواربا پاسداران و دانشمندان با حداکثر قیمت هر متر مربع ۸۰۰ هزار تومان است که به دلیل موقعیت استقرار و وضعیت کالبدی و هویت محله ای شان با ارزش ترین املاک مسکونی محدود را تشکیل می دهند. از دلایل اصلی بالا بودن قیمت این محدوده همچنین می توان به همجواری آن با بافت منظم و نوسازی و محورهای تجاری پهنه های همجوار اشاره نمود. با حرکت از پهنه های شمالی محله به سمت لبه های جنوب و ساحلی و همچنین اراضی غربی محله از قیمت اراضی کاسته شده و نازل ترین قیمت اراضی به ازای هر متر مربع ۴۰۰ هزار تومان در غربی ترین نقاط و جنوب شرقی محله است. این املاک بدلیل مالکیت و کیفیت کالبدی از ارزش پایینی برخوردارند. الگوی کلی حاکم بر اجاره بهای واحدهای مسکونی در سطح محله تا حد قابل توجهی با الگوی قیمت املاک مسکونی متفاوت است و عوامل مؤثر بر ارزش املاک، بر اجاره بها نیز تأثیر گذار نبوده اند. چنان که در نقشه اجاره بهای املاک مسکونی مشخص است بالاترین اجاره بهای مربوط به پهنه غربی همجوار با محورجهانگردی( برخلاف قیمت اراضی) است که به ازای هر متر مربع اجاره واحد مسکونی در حدود ۳۰۰ تومان می باشد. با دور شدن از لبه غربی و نزدیک شدن به پهنه مرکزی از قیمت اجاره کاسته می شود. کمترین قیمت اجاره بها نیز مربوط به اراضی شرقی محله به ازای هر متر مربع ۶۰۰ تومان است. ۳-۴- مطالعات کالبدی چهارمین بخش از مطالعات وضع موجود محدوده طرح این پروژه، اختصاص به مطالعات کالبدی دارد که بخش های همچون بررسی سازمان فضایی وضع موجود، سیما و منظر شهری، کاربری اراضی وضع موجود کیفیت ابنیه، کیفیت زیر ساخت ها و تأسیسات شهری، سیستم حمل ونقل و شبکه معابر و… را در بر می گیرد. در ادامه خلاصه ای از مطالعات وضع موجود هر یک از عوامل مختلف کالبدی سورو ارائه می گردد. ۳-۴-۱- کاربری اراضی این بخش از مطالعات به منظور بررسی نحوه استفاده از زمین و فضای موجود در محله سورو صورت گرفته است. در این راستا اطلاعات مربوط به فعالیت ها و عملکرد های موجود در مقیاس پارسل و بر طبق الگوی استاندارد طبقه بندی کاربری اراضی مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج بدست آمده حاکی از این است که عمده کاربری های موجود در این محله مسکونی (۸۵درصد) و (۱۸٫۷درصد) می باشد. در کنار این کاربری اصلی نحوه دسترسی به قطعات مسکونی و برعکس به خدمات مورد نیاز سکونت مطرح می شود. براساس داده های پایگاه اطلاعاتی ۳۰درصد از مساحت منطقه به شبکه معابر اختصاص یافته است. وجود راه های اصلی در اطراف محدوده و خیابان عریض درنی آن در کنار کوچه های پر پیچ وخم و طویل سرانه این کاربری را تا ۴۵ متر مربع بالا برده است. عملکردهای اداری و جهانگردی سایر کاربری های عمده و شاخص در سطح محله هستند که هر چند به لحاظ فراوانی سهم بسیار اندکی دارند اما قطعات درشت دانه ای هستند که در حدود ۱۷درصد از سطح محله را به خود اختصاص داده اند. نکته قابل تأمل وجود درصد قابل توجه اراضی بایر در محله می باشد. (حدود۶درصد). وجود اراضی بایر و بلا استفاده در یک محله مسکونی علاوه بر سیما و منظر نا مناسب، کانون شکل گیری و رواج ناهنجاری های محیطی بشمار می رود که با توجه به تقاضای فزاینده برای مسکن چنانچه مورد توجه و برنامه ریزی قرار نگیرند در آینده ای نه چندان دور آنها نیز به طریق غیر رسمی و قانونی مورد تفکیک واقع شده و به زیر ساخت و ساز خواهند رفت.
شکل(۳-۵) کاربری وضع موجود محله جدول شماره (۳-۷) سطوح سرانه های کاربری وضع موجود محله سورو
سرانه
مساحت
فراوانی
کاربری
سهم
مساحت
درصد
تعداد
۴۶٫۱۴۳۱
۳۱٫۲۵
۴۳۶۱۲۲۵
%۸۵٫۸۸۵٫۸%
۱۶۷۷۱۶۶
مسکونی
۱۳٫۵۹
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۴- آیت اللهی ، محمد تقی ؛ رفیعی ، محمد (۱۳۸۳) ، بررسی کیفیت زندگی (بعد روانشناختی)پرسنل دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک ۱۳۸۲ ، فصلنامه اصول بهداشت عاطفی ، سال ششم ،شماره ۲۲-۲۱ ، صص ۷۰-۶۳ . ۵- ابراهیمی، سمیه .بررسی اثربخشی برنامه کاربرد مهارت های روابط صمیمانه (Pairs) بر افزایش میزان رضایتمندی زناشویی و تعدیل ابعاد دلبستگی دختران شاهد. پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشکده روانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، سال دفاع۱۳۸۷. ۶- ابراهیمی،ز(۱۳۹۱). بررسی رابطه ناسازگاری روانی باطلاق عاطفی ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشکدهروانشناسیدانشگاهآزاداسلامیارسنجان. ۷- اجتماعی،ف. (۱۳۸۹). بررسی رابطه طلاق عاطفی با کیفیت زندگی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی ارسنجان. ۸- احمد پور ، زهرا (۱۳۸۲) . رضایت زناشویی و سلامت روان . فصلنامه مجله بهداشت روانی.سالپنجم ، شماره ۲۰. ۹- احمدی، خدابخش؛ مرزآبادی، اسفندیار و همکاران (۱۳۸۴). ” بررسی وضعیت ازدواج و سازگاری زناشویی در بین کارکنان سپاه." طب نظامی ۷(۲)،۱۴۱-۱۵۲. ۱۰- احمدی، خدابخش ؛ فتحی آشتیانی، علی و عرب نیا، علی رضا (۱۳۸۵) . بررسی رابطه بین تقیدات مذهبی و سازگاری زناشویی.فصلنامه خانواده پژوهی، سال دوم، شماره۵،صص ۶۷-۵۵. ۱۱- اخوانتفتی،مهناز (۱۳۸۲). پیامدهایطلاقدرگذارازمراحلآن،مطالعاتزنان،سال ۱،ش۳. ۱۲- ادیب، محمد حسین(۱۳۷۴).جامعه شناسی ایران، نشر هشت بهشت،اصفهان، ص۸۷. ۱۳- اسپنس،سوزان(۱۳۸۶).درمان اختالالت جنسیترجمۀحسن توزنده جانی، مسعود محمدی، جهانشیرتوکلیزاده، دهگانپور. تهران: پیکفرهنگ. ۱۴- اسلامی نسب،علی (۱۳۷۳). روانشناسی اعتماد به نفس،تهران، انتشارات رشد. ۱۵- اصلانی، خالد(۱۳۸۳). نقش مهارت های ارتباطی برکارایی خانوادگی دانشجویان متأهل. فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی ۱۴، ۱۳۶-۱۱۵. ۱۶- اعتمادی، عذرا ؛نوابی نژاد، شکوه ؛ احمدی، سیداحمد و فرزاد، ولی اله، (۱۳۸۵). بررسی اثربخشی زوج درمانی شناختی- رفتاری بر صمیمیت زوجین مراجعه کننده بهمراکز مشاوره در شهر اصفهان.مجله مطالعات روان شناختی، سال ۲، شماره ۱و۲، صص ۸۷-۶۹ . ۱۷- اعتمادی، عذرا. و مرادی، مهتا (۱۳۸۷). “ بررسی رابطه سبک های وابستگی و میزان صمیمیت زوجین شهر اصفهان.” مقاله ارائه شده در سومین کنگره ملی آسیب شناسی خانواده: دانشگاه شهید بهشتی. ۱۸- افخمی، ایمانه؛ بهرامی، فاطمه و همکاران (۱۳۸۷). “بررسی رابطه بین میزان بخشودگی و تعارض زناشویی زوجین در استان یزد.” مقاله ارائه شده در سومین کنگره ملی آسیب شناسی خانواده: دانشگاه شهید بهشتی. ۱۹- اﻓﺸﺎریﻣﻨﻔﺮد،ژاﻟﻪ(۱۳۷۹). ﺑﺮرﺳﻲآﺛﺎرروانﺷﻨﺎﺧﺘﻲﻃﻼق و ازﻫﻢﮔـﺴﻴﺨﺘﮕﻲﺧـﺎﻧﻮاده ﺑـﺮرویﮔﺮوﻫﻲ از ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن ﺷﻬﺮﺗﻬﺮان، ﺧﻼﺻﺔ ﻣﻘﺎﻻت ﻧﺨـﺴﺘﻴﻦ ﻫﻤـﺎﻳﺶ ﺳﺮاﺳـﺮی ﻋﻠـﻞ و ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎی ﻃﻼق، اﺻﻔﻬﺎنﺳﺎزﻣﺎنﺑﻬﺰﻳﺴﺘﻲاﺳﺘﺎن اﺻﻔﻬﺎن. ۲۰- اکبری، ابوالقاسم(۱۳۸۱).مشکلات نوجوانان و جوانان، چاپ دوم، نشر ساوالان، تهران، سال ۱۳۸۱، ص۱۹۷و۱۹۸ ۲۱- امامی،سید حسن(۱۳۷۴). حقوق مدنی، (تهران، انتشارات اسلامیه ، چاپ دهم، ۱۳۷۴)، جلد ۵ ص ۱. ۲۲- امان الهی فرد، عباس و فروتن، مینا (۱۳۸۷)." بررسی رابطه بخشش و اعتماد بارضایت زناشویی در کارکنان زن اداره های دولتی شهر اهواز.” مقاله ارائه شده در سومین کنگره ملی آسیب شناسی خانواده: دانشگاه شهید بهشتی. ۲۳- اورعی، غلامرضا(۱۳۶۶).بررسی مسائل اجتماعی ایران،انتشارات خوشه، ص ۶۴. ۲۴- اولیا، نرگس ؛ فاتحی زاده، مریم و بهرامی، فاطمه (۱۳۸۵) . تاثیر آموزش غنی سازی زندگی زناشویی بر افزایش صمیمت زوجین،فصلنامه خانواده پژوهی، سال ۲، شماره۶، صص ۱۳۵-۱۱۹. باستانی،سوسنودیگران(۱۳۸۹). طلاقعاطفی: علل وشرایط میانجی، مسائل اجتماعی ایران،دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران. ۲۵- باقری، افسانه (۱۳۸۰). رابطه کیفیت زناشویی با موقعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خانواده از دیدگاه زنان دارای همسر منطقه ۱۲ تهران، دانشگاه الزهرا. ۲۶- برادشاو ،جان (۱۳۷۲) .خانواده تحلیل سیستمی خانواده، (ترجمه مهدی قرچه داغی ) ، نشر البرز. ۲۷- برزویی،مهرانگیز و جهانمیری،شهربانو (۱۳۷۲) . بررسی تاثیر روان درمانی خانواده بر میزان انصراف از طلاق در خانواده های متقاضی مراجعه کننده به دادگاه مدنی خاص شهرستان شیراز، پایان نامه ارشد، دانشگاه شیراز. ۲۸- بک، آرون (۱۹۲۱). عشق هرگز کافی نیست، شیوه های نو برای حل مشکلات زناشویی و خانوادگی براساس شناخت درمانی ،برگردان مهدی قراچهداغی، تهران، نشر ذهنآویز،۱۳۸۸.
۲۹- بک،آرون (۱۳۷۵) . عشق هرگز کافی نیست، ترجمه مهدی قراچه داغی، تهران، پیکان. ۳۰- بنی اسدی،حسن (۱۳۸۱). بررسی اثر پاره ای از عوامل موثر فردی-اجتماعی بر سازگاری زناشوئی، مجله علوم انسانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، ۸، ۲۰،۷-۲۹. ۳۱- بنی جمالی، ش.، نفیسی، غ.، و یزدی، س.م. (۱۳۸۳). ریشه یابی علل از هم پاشیدگی خانواده ها در رابطه با ویژگی های روانی – اجتماعی دختران و پسران قبل از ازدواج. مجله علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز. دوره سوم، سال یازدهم، شماره های ۱و ۲، ۱۴۳-۱۷۰. ۳۲- بهاری، فرشاد (۱۳۷۹). مقایسه و ارزیابی کارایی خانواده زوجهای غیر طلاق و زوجهای در حال طلاق مرجوعی به بخش روانپزشکی سازمان پزشکی قانونی. پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه تربیت معلم تهران. ۳۳- بهاری، فرشاد و صابری،مهدی (۱۳۸۳). مقایسه عملکرد خانوادگی زوجهای در حال طلاق ارجاعی به سازمان پزشکی قانونی و زوجهای غیر مطلقه، مجله علمی پزشکی قانونی، شماره ۳۴، صص۷۹-۷۵. ۳۴- ﺑﻬﺮﺍﻣﻲ،ﺍﺣﺴﺎﻥ . (١٣٨١). ﺭﺍﺑﻄﻪﺑﻴﻦﺟﻬﺖﮔﻴﺮﻱﻣﺬﻫﺒﻲ،ﺍﺿﻄﺮﺍﺏﻭﺣﺮﻣﺖﺧـﻮﺩ،ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﻲ،ﺝ ۶ ، ﺷﻤﺎﺭﻩ۴،ﺷﻤﺎﺭﻩ٢۴ ، ۴۵ - ۵۳. ۳۵- بیان زاده ، کربلایی نوری (۱۳۷۷). بررسی کیفیت زندگی در بیماران اسیسکیزو فرنی، فصلنامه اندیشه و رفتار ، شماره ۱۳ . ۳۶- بیرامی، منصور(۱۳۷۸).خانواده و آسیب شناسی آن، تهران، انتشارات آیدین ،ص۶۴. ۳۷- پایبندان طیبه (۱۳۸۹). مقایسه تاب آوری، سلامت روان، پرخاشگری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی خانواده های طلاق و عادی شهر اهواز با کنترل طول مدت طلاق و وضعیت اجتماعی-اقتصادیوضعیت اجتماعی-اقتصادی، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی شهید چمران اهواز. ۳۸- پورشهسواری،ف.(۱۳۷۹). بررسی تأثیرات روانشناختی طلاق بر کودکان، نخستین همایش سراسریعلل و پیامدهای طلاق ، سازمان بهزیستی استان اصفهان – معاونت امور فرهنگی و پیشگیری . ۳۹- پیله رود، هاجر (۱۳۸۵) . بررسی اثربخشی زوج درمانی شناختی- رفتاری بر سازگاری زناشویی در مرکز بازتوانی معتادین. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه الزهراء(س) . ۴۰- ثنایی ،باقر(۱۳۷۹) .مقیاس های سنجش خانواده وازدواج .تهران: ، نشر بعثت. ۴۱- حجازی، اله. سرمد، زهره. بازرگان، عباس (۱۳۸۱). روش های تحقیق در علوم رفتاری. تهران، انتشارات: آگاه. ۴۲- حسن عمید، فرهنگ فارسی (تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم، ۱۳۷۱) ص ۸۴۵. ۴۳- حسن پور ، احمد (۱۳۸۱). رضایت زناشویی، فصلنامه مجله بهداشت روانی ، سال چهارم ، شماره ۱۷. ۴۴- حسینی و بیرجندی، سید مهدی(۱۳۷۷).مشاوره ازدواج، انتشارات آوای نور،ص۲۶۴. ۴۵- ﺣﺴﻴﻨﻴﺎن،ﺳﻴﻤﻴﻦ(۱۳۸۲).ﻣﻘﺎﻳﺴﺔ و ارﺗﺒﺎط ﺳﻼﻣﺖ رواﻧﻲ ﻓﺮزﻧـﺪان و ﻣـﺎدراﻧﻲ ﻛـﻪ ﺣـﻀﺎﻧﺖ ﻓﺮزﻧﺪاﻧﺸﺎن را دارﻧﺪ ﺑﺎﻓﺮزﻧﺪان و ﻣﺎدراﻧﻲﻛﻪ ﺣﻀﺎﻧﺖ ﻓﺮزﻧﺪاﻧﺸﺎن از آﻧﻬﺎ ﺳﻠﺐ ﺷﺪه اﺳﺖ، ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت زﻧﺎن، ۲. حقانی،معصومه(۱۳۸۸). جامعهشناسی طلاق و اختلالات خانوادگی، انتشارات نژند ۴۶- خجسته مهر، رضا ؛ شکرکن، حسین و امان الهی فرد، عباس (۱۳۸۶) . پیش بینی موفقیت و شکست رابطه زناشویی بر اساس مهارت هایاجتماعی. فصلنامه روانشناسی دانشگاه تبریز، سال۲.شماره ۶،صص ۵۲-۳۳. ۴۷- خدایاری فرد، محمد ؛ شهابی، روح ا… و اکبری زردخانه، سعید (۱۳۸۶) . رابطه نگرش مذهبی با رضایت مندی زناشویی در دانشجویان متاهل،فصلنامه خانواده پژوهی، سال سوم، شماره۱۰، صص ۶۲۰-۶۱۱ ۴۸- خلیلی ، مرضیه السادات (۱۳۸۸) . مقاله طلاق عاطفی . ۴۹- خوارزمی ، شهیندخت (۱۳۸۲). بهبود کیفیت زندگی و آموزش خرد زندگی ، ماهنامه تدبیر ، سال چهاردهم ، شماره ۱۳۲ ، صص ۴۹-۴۷. ۵۰- جوزف پی، فورگاس (۱۳۷۳). روان شناسی تعامل اجتماعی (رفتار میان فردی) ، ترجمه مهرداد فیروزبخت و خشایار بیگی تهران: ابجد. ۵۱- جلالی، داریوش و جلالوند، لادن (۱۳۸۵) . بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری زناشویی زوج ها.چکیده مقالات دومین کنگره سراسری آسیب شناسی خانواده در ایران، دانشگاه شهید بهشتی . ۵۲- جلیلی ، فریبا (۱۳۷۵). بررسی و مقایسه عوامل موثر بر رضامندی زناشویی زنان شاغل و خانه دار از زندگی زناشویی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی . ۵۳- جهرمی، علی اصغر (۱۳۸۵). رابطه بین باورهای مذهبی و رضایت زناشوئی در کارکنان آموزش و پرورش شهرستان جهرم. پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
کمک می کند عبارتند از: تمایز گذاشتن GT میان رویههای اندازه گیری ثابت و تصادفی و همچنین قابلیت این نظریه در پرداختن به طرحهای مختلف مطالعه D ( برنان، b2010). مفروضات زیربنایی آماری: در CTT مفروضات آزمونهای موازی و آزمونهای اساساً تائو معادل، اغلب غیرقابل دفاع هستند. در حالیکه GTفرض می کند که آزمونها تصادفی موازی هستند و محتوای آزمون یک نمونه تصادفی از حیطه یا جهان تعریف شده در نظر گرفته می شود. برنان (b2010) بیان می کند که هر دو نوع موازی بودن ایده آل هستند و هیچگاه احتمال اینکه کاملاً واقعیت داشته باشد، نیست. اگر چه یکی یا دیگری ممکن است در زمینهای خاص مناسبتر باشد. مدلسازی نمرات مشاهده شده: در CTT نمره ی مشاهده شده یک فرد در آزمون مبتنی بر نمره واقعی شخص در آزمون و خطای اندازه گیری است. در GT هر نمره مشاهده شده معرف یک نمونه از تمام نمرات ممکن فرض می شود و در قالب یک یا چند مؤلفه واریانس بیان می شود. نمره مشاهده شده در یک آزمون از رویههای مختلف مورد استفاده در آزمون تأثیر میپذیرد و با توجه به رویههای مورد استفاده در آزمون معرف عملکرد فرد در همان رویههاست. منابع چندگانهی خطای اندازه گیری: همانطور که سوئن و لی (۲۰۰۷) مطرح کرده اند؛ در وضعیتهای اندازه گیری پیچیده که با منابع چندگانهای از خطای اندازه گیری (رویه ها) روبهرو است، نمرهی مشاهده شده نتیجه نمرهی واقعی باضافهی اثرات و تعاملات این منابع چندگانه خطاهای اندازه گیری است. روش معمول CTT در چنین وضعیتهای اندازه گیری برای برآورد اعتبار این است که از روشهای مختلفی (همچون بازآزمایی، بین ارزیابان، همسانی درونی،… ) استفاده می کند. روشهای مختلف، ضرایب اعتبار مختلفی را به دنبال دارند که این نیز به نوبهی خود منجر به خطاهای استاندارد اندازه گیری متفاوتی می شود. مسئلهای که اینجا پیش می آید این است که در چنین وضعیتی دقیقترین برآورد ضریب اعتبار کدام است؟ و به منظور ساخت فاصلههای اطمینان حول نمرات مشاهده، کدام خطای استاندارد اندازه گیری را باید به کار برد؟ متأسفانه CTT قادر به پاسخگویی به این سوالات نیست. در حالیکه در GT میتوان منابع چندگانه خطا را همزمان در ترکیبهای متفاوتی از تصادفی یا ثابت در نظر گرفت. با تشخیص اینکه آیا یک رویه تصادفی یا ثابت باشد امکان برآورد اعتبار و خطای استاندارد ناشی از منابع معین خطا در GT وجود دارد. به بیانی دیگر، GT سهم هر منبع خطا (رویه) را در واریانس نمرات آزمون تعیین می کند و فرصت محاسبهی برآوردهای متفاوتی از اعتبار را میدهد که بستگی به این دارد کدام منبع خطا برای هر استفاده ی خاص از آزمون مهم در نظر گرفته می شود. فن و سان (۲۰۱۳) بیان می کنند که در چنین وضعیتهای اندازه گیری، CTT قادر به برآورد اعتبار نیست زیرا شیوه های سنتی اعتبار تنها برای یک رویه طراحی شده اند. از این رو CTT نمیتواند به بررسی منابع چندگانه خطای اندازه گیری بپردازد. سوئن و لی[۱۰۳](۲۰۰۷) نیز اذعان داشتند، این گونه نیست که CTT وجود منابع چندگانه خطاهای اندازه گیری را انکار کند، بلکه حقیقت این است که این نظریه نمیتواند از لحاظ مفهومی و آماری آن را در خود جای دهد در حالیکه، GT نه تنها می تواند از نظر مفهومی تصور داشتن انواع مختلفی از ضریب اعتبار را در خود لحاظ کند، بلکه می تواند یک مکانیسم عملی برای انجام آن نیز داشته باشد.
سنجشهای ملاکمرجع[۱۰۴] و هنجارمرجع[۱۰۵] : در سنجش ملاکمرجع، هر دو خطای اندازه گیری (منظم و تصادفی) لازم است که لحاظ شوند. CTT چون نمیتواند خطای اندازه گیری منظم را در خود جای دهد بنابراین تنها برای سنجش هنجار مرجع مناسب است. در حالیکه GT به دلیل انعطاف پذیری که دارد هر دو خطای اندازه گیری نسبی و مطلق را در خود جای می دهد بنابراین هم برای سنجش هنجارمرجع و هم برای ملاکمرجع مناسب است (همان منبع). نظریه G چند متغیره[۱۰۶]، مسائل اعتبار را در راستای جهانهای تعمیم چندگانه گسترش داده است که وضعیت متناظر آن در CTT وجود ندارد( برنان، b2010 ). نظریه کلاسیک آزمون و نظریه تعمیمپذیری در مقابل نظریه پرسش پاسخ سوئن و لی(۲۰۰۷) معتقدند که از نظر فنی؛GT ، CTT، IRT به طور مستقیم در برابر یکدیگر قابل مقایسه نیستند چرا که آنها کانون توجه متفاوتی دارند. نمرهی مورد نظر درIRT، نمرهی نظری مشاهده نشدهی صفت مکنون است و هدف اصلی این نظریه، برآورد کردن صفت مکنونی است که به طور نظری زیربنای پاسخ مشاهده شده به سوال آزمون را تشکیل میدهد که این صفت مکنون بر اساس مدلهای مفروض برآورد می شود. در حالی که نمره مورد نظر در CTT و GT، نمرهی مشاهده شده آزمون است و هدف اصلی این دو نظریه، ارزیابی کیفیت نمره مشاهده شده آزمون است که از طریق ضرایب اعتبار و خطاهای استاندارد برآورد می شود بدون اینکه تلاشی جهت برآورد نمرهها در صفت مکنون صورت گیرد. در IRT، نتایج به نقض مفروضات مدل بسیار حساس است. همچنین، این نظریه مستلزم نمونههای آزمایشی بزرگ است که حداقل حجم نمونه در دامنه ۲۰۰ تا ۱۰۰۰ قرار دارد و این بسته به مدل احتمالی انتخاب شده دارد. در مقابل CTT و GT در برابر نقض مفروضات مدل هایشان مقاومتر هستند. علاوه بر این مستلزم نمونههایی با حجم بزرگ نیستند. واحد بنیادی تحلیل درIRT، پاسخهای سوال است در صورتی که برای CTT و GT، نمرات آزمون است. برنان (b2010) مطرح می کند که با بکارگیری IRT، محققان میتوانند به وضوح میان سوالات متفاوت تمیز قائل شوند. در مقابلGT نمیتواند میان سوالات تمیز قائل شود، از این رو که یک مدل نمونه گیری تصادفی است. CTT میتوان میان سوالات تمایز بگذارد تنها اگر سوالات همانند تعریف شده باشند، البته در این صورت نیز، مفروضات موازی اغلب تصوری هستند. برنان، همچنین از CTT و GT بهعنوان نظریه های ارزش مورد انتظار[۱۰۷] نام میبرد و برای اینکه IRT را در مقابل نظریه های ارزش مورد انتظار قرار دهد از تمثیل جنگل – درختان[۱۰۸] استفاده می کند و چنین میگوید؛ سوالات منفرد را به عنوان درختان و جهان سوالات را به عنوان جنگل در نظر بگیرید. اگر ما روی درختان جداگانه تمرکز کنیم همانطور که در IRT عمل میکنیم، آنگاه ما بیتردید نسبت به جنگل بیاطلاع هستیم. اگر ما روی جنگل تمرکز کنیم، آنگاه درختان از هم قابل تشخیص نیستند. از دیگر تقابلهای نظریه های مذکور میتوان به این نکته اشاره کرد که سوالات درIRT (صحیحتر پارامترهای سوال) در واقع ثابت است، هر تکرار اندازه گیری یک مجموعه از سوالات با پارامترهایی همانند را شامل می شود که به آن فرم های کاملاً موازی میگویند. در صورتیکه سوالات در GT تقریباً همیشه به صورت تصادفی مورد بررسی قرار میگیرند و مفهوم فرمهای تصادفی موازی در GT نسبت به فرمهای کاملاً موازی[۱۰۹] کمتر محدود کننده است. حتی مفهومهای مختلف CTT از فرمهای موازی خیلی ضعیفتر از فرمهای کاملاً موازی است. تصمیمها در آموزش و پرورش و روانشناسی مبتنی بر نتایج به دست آمده از ابزارهای سنجش هستند. از ضروریترین ویژگیهای ابزارهای سنجش، میتوان اعتبار و روایی را ذکر کرد. در این تحقیق علاوه بر اینکه اعتبار امتحاناتنهایی به طور عمده در قالب طرحهای اندازه گیری GT بررسی شده است، به شیوه سنتی نیز اعتبار این امتحانات محاسبه گردیده است. لذا، در بخش زیر در مورد اعتبار و روشهای سنتی محاسبهی آن نیز بحث می شود و در ادامه موضوع روایی مطرح میگردد. مفهوم اعتبار اصطلاح اعتبار از نظریه کلاسیک آزمون مشتق شده است. با توجه به این نظریه، هر نمره مشاهده شده در ابزار اندازه گیری متشکل از دو مؤلفه است: نمره واقعی و نمره خطا. تصور می شود که هر اندازه گیری با خطا همراه است. انواع مختلفی از خطای اندازه گیری وجود دارد که می تواند به خود ابزار اندازه گیری، وضعیت اندازه گیری، شخصی که آزمون میگیرد یا فرد مورد آزمایش مربوط باشد. اعتبار نسبت تغییرپذیری در اندازه های مشاهده شده است که در نتیجه تغییرپذیری واقعی بین افراد است، تا نوعی از خطا (اسکولتز[۱۱۰]، تروی[۱۱۱] و رادولف[۱۱۲]، ۲۰۱۱). میلر(۲۰۱۰) معتقد است که اعتبار به درجهای که نمرات آزمون عاری از خطای اندازه گیری هستند، اشاره دارد. برآوردهای اعتبار میزانی از خطای اندازه گیری را در جهت استفاده یا تفسیر خاص آزمون برای یک جامعه مشخص شده، کمی می کنند. اعتبار فرایند کمیسازی خطاست و یک مفهوم کلی برای نامیدن مجموعه ای از ویژگیهاست و اشاره می کند تا چه حد آزمون دقیق و حساس است، نتایج آزمون ثبات دارد و تکرارپذیر است، ضریب باز پدیدآوریش چقدر است؟ (جزوه فلسفی نژاد، ۱۳۹۱). آزمونها معمولاً به طور کامل معتبر یا کاملاً نامعتبر نیستند، بلکه یک آزمون تا حدی معتبرست. در ۰= ، نمره مشاهده شده برابر خطای تصادفی است. در نتیجه کل واریانس نمره مشاهده شده منعکس کننده واریانس خطا است. در ۱ = ، نمره مشاهده شده برابر نمره واقعی است. در نتیجه کل واریانس نمره مشاهده شده منعکس کننده واریانس نمره واقعی است. اعتبار یک پارامتر نسبی است و در عمل، ضریب اعتبار چیزی بین این دو کرانه خواهد بود. تعاریف آماری اعتبار ضریب اعتبار برابر است با همبستگی بین نمرات مشاهده شده دو آزمون موازی. ضریب اعتبار در جامعه به عنوان نسبت واریانس نمرات واقعی به واریانس نمرات مشاهده شده تعریف می شود ( ). یا به طور جایگزین، برحسب واریانس نمره خطا به این صورت ( ) نشان داده می شود. ضریب اعتبار را میتوان به عنوان مجذور همبستگی بین نمره مشاهده شده و نمره واقعی یک آزمون نشان داد ( ). ضریب اعتبار برابر است با یک منهای مجذور همبستگی بین نمرات مشاهده شده و نمرات خطا ( ) (آلن و ین، ۱۹۷۹، ترجمه دلاور، ۱۳۸۷، ص۱۱۱). روشهای برآورد اعتبار اگر چه اعتبار می تواند به طور کلی در چارچوب همسانی و یا تعمیم پذیری تعریف شود، شاخص های آماری ویژه اعتبار، مبتنی بر الگوی آماری و منابع خطا تغییر می کند. الگوی آماری ممکن است بر پایه نظریه کلاسیک آزمون، نظریه تعمیمپذیری، یا نظریه پرسش – پاسخ باشد. در چارچوب نظریه کلاسیک آزمون انواع مختلفی از ضریب اعتبار وجود دارد که بسته به منابع خطای در نظر گرفته شده، متفاوتند. این تعاریف متفاوت باید بر اساس کاربرد خاص آزمون یا تفسیر نمره به دست آمده، انتخاب شوند و یک نوع اعتبار نباید به عنوان جانشینی برای دیگری در نظر گرفته شود ( میلر، ۲۰۱۰). در این قسمت به روشهای برآورد اعتبار در آزمونهای هنجار مرجع پرداخته و در ادامه، اعتبار بین مصححان[۱۱۳] و اعتبار نمرات اختلاف[۱۱۴] نیز مطرح می شود. بازآزمایی نمودار۲-۵ : روش های برآورد اعتبار دو بار اجرا یکبار اجرا همسانی درونی گوتمان رولون اسپیرمن- براون KR21 کودر ریچاردسون KR20 آلفای کرونباخ دو نیمه کردن فرم های موازی روشهای برآورد اعتبار آزمون های هنجار مرجع در آزمونهای هنجار مرجع، عملکرد هر آزمودنی با متوسط عملکرد افراد گروه هنجار، مقایسه و تفسیر می شود. روش بازآزمایی[۱۱۵] در این روش، آزمون یکسانی را در دو زمان مختلف بر روی گروه واحدی از آزمودنیها اجرا می کنند. ضریب همبستگی بین نمرات به دست آمده از دو بار اجرای آزمون، ضریب اعتبار آزمون است. این ضریب اعتبار برای بررسی ثبات صفت اندازه گیری شده در طول زمان به کار میرود. در این روش خطای ناشی از تفاوت شرایط وابسته به دو موقعیت زمانی برآورد می شود اما خطای ناشی از منابع خطای درونی به حساب نمیآید. چالشی که محققان در این روش با آن رو به رو هستند انتخاب فاصله زمانی مناسب میان دو اجر است که در این فاصله، تغییر واقعی رخ ندهد و همچنین اولین اندازه گیری، دومین اندازه گیری را تحت تأثیر قرار ندهد. فاصلهای که بیش از حد کوتاه است (به علت انتقال اثر و اثر تمرین) تمایل به بیش برآورد اعتبار خواهد داشت و فاصلهای که خیلی زیاد باشد طوریکه افراد در این فاصله تغییری داشته باشند (مثل یادگیری و رشد) ممکن است به زیربرآوردی از اعتبار منجر شود. یک فاصله معمولی، چند هفته (۴ – ۲ هفته) است. این روش برای سازه هایی که در طول زمان گرایش به تغییر دارند (مانند خلق و خو) مناسب نیست ولی برای صفات و خصایصی که معمولاً در طول زمان پایدار هستند (مانند شخصیت و هوش بزرگسالان) مناسب است (اسکولتز و همکاران، ۲۰۱۱؛ یانگ و گرین، ۲۰۱۱؛ میلر،۲۰۱۰). روش آزمون های موازی[۱۱۶] دو فرم موازی یک آزمون بر روی گروه واحدی از آزمودنیها با فاصله زمانی یا بدون فاصله زمانی اجرا می شود. ضریب همبستگی میان نمره ها در دو فرم، ضریب اعتبار آنها محسوب می شود. لازم به ذکر است که دو فرم یک آزمون در صورتی موازی هستند که میانگینها و واریانسهای برابر داشته باشند. مشکل اصلی این روش، این است که تهیه فرمهای موازی به سادگی امکان پذیر نیست. در روش اعتبار آزمونهای موازی بدون فاصله زمانی، واریانس خطای ناشی از نمونههای مختلف سوالات مورد بررسی قرار میگیرد. در روش اعتبار آزمونهای موازی با فاصله زمانی (که اعتبار بازآزمایی فرم موازی نیز نامیده می شود) هم خطای ناشی از نمونههای مختلف سوالات و هم خطای ناشی از نمونه گیری زمانی در نظر گرفته می شود. به همین دلیل، مقدار این نوع اعتبار کمتر از اعتبار فرم موازی بدون فاصله زمانی یا بازآزمایی خواهد بود که هر کدام تنها یک نوع خطای تصادفی را تعیین می کنند و این خود گویای مطلوبتر بودن این روش است (میلر، ۲۰۱۰؛ رین اسکاف[۱۱۷]، ۲۰۰۱؛ مگنوسون، ۱۹۶۷، ترجمه براهنی،۱۳۵۱). روش همسانی درونی[۱۱۸] به این دلیل که اجرای دو آزمون محدودیتهای عملی دارد و پیدا کردن آزمون معادل کار دشواری است محققان به استفاده از روشهایی در برآورد اعتبار که مستلزم یکبار اجراست تمایل دارند. به این روشها در کل،روشهای مبتنی بر همسانی درونی گفته می شود. همسانی درونی جهت اندازه گیری همسانی سوالات در یک فرم آزمون به کار میرود و روشهای زیر را در بر میگیرد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۵۴/۹۲
۴۶۳/۰
۲۴/۰ ±۵۸/۷
T-0/24U and V-12U and C-1%
f
۶۴/۹۱
۴۵۸/۰
۲۸/۰ ±۵۰/۷
T-0/24U and V-24U and C-2%
g
L- Liquozyme T- Ternamyl V-Viscozyme C- Celluclast شکل۴-۳- نمونه بیواتانول حاصل از سیبزمینی به طور کلی میتوان کاربردهای بیواتانول را به صورت زیر خلاصه نمود- • بهصورت گسترده بهعنوان حلال برای نقاشی، لاک، الکل و داروها
• بهعنوان سوخت (بهصورت خالص یا مخلوط با بنزین و گازوئیل) • بهصورت سیال در ترمومترها • در نگه داشتن نمونههای بیولوژیکی شکل۴-۴- نمونه واحد تولید اتانول ۴-۲- تولید اسید لاکتیک میزان تولید اسید لاکتیک و لاکتات (پلیمر خارج سلولی) در بازار جهانی در حدود ۱۰۰۰۰۰تن در هر سال میباشد و سالانه ۱۵ درصد افزایش در میزان تولید آنها دیده میشود. در حال حاضر بخش زیادی از هزینههای تحقیق مربوط به اسیدلاکتیک میباشد چون که مهمترین اسید آلی است که پتانسیل تبدیل به حجم بزرگی از تولیدات حد واسط شیمیایی را دارد. این اسید از جنس کربوهیدراتهای تجزیهپذیر بوده که میتواند به عنوان یک منبع برای تجزیه زیستی پلیمرها، اکسیداسیون شیمیایی، تنظیمکنندههای رشد گیاهان، حلالهای سبز سازگار با محیط زیست و واسطهای شیمیایی ویژه استفاده شوند. یکی از مهمترین کاربردهایش استفاده در پلیمرهای PLA زیستتخریبپذیر و سازگار زیستی میباشد که سبب جایگزینی برای مشتقات پلاستیکی غیر قابلتجزیه حاصل از مواد پتروشیمی میباشد (سینگ و کور، ۲۰۰۹). جین و همکاران (۲۰۰۳) یک گونه جدید از Rhizopus arhizus DAR36017 به منظور انجام همزمان قندسازی و تخمیر ضایعات نشاسته برای تولید اسید لاکتیک گزارش کردند. آنها به این نتیجه رسیدند که وقتی ضایعات نشاسته سیبزمینی و ذرت به عنوان یک محصول واسط مورد استفاده قرار میگیرد، دیگر به مکمل منابع نیتروژنی نیاز نخواهد بود. انجام همزمان قندسازی و تخمیر با بهره گرفتن از جریان ضایعات نشاسته، ذرت، گندم و آناناس به عنوان محصولات واسط از گزارشات مشابه جین و همکارنش بود. همچنین تولید اسید لاکتیک توسط تخمیر مستقیم ضایعات نشاسته با کنترل pH، دما و سوبسترا توسط هوانگ و همکارانش در سال ۲۰۰۵ گزارش شد. عملکرد تخمیر مستقیم توسط هیدرولیز نشاسته از تجمع قندهای احیاء، تولید اسید لاکتیک و توده زیستی قارچی مشخص میشود(سینگ و کور،۲۰۰۹). یک تکنیک سودمند و مفید برای تخمیر پالپ سیبزمینی توسط اودا و همکارانش در سال ۲۰۰۲ توسعه پیدا کرد. آنها ۳۸ گونه از قارچهای Rhizopus oryzae را جداسازی کردند. هر کدام از گونهها یا اسید لاکتیک یا اسید فرمیک یا اتانول تشکیل داده بودند. سیتو و همکاران (۲۰۰۳) اثر آنزیمهای پکتولیتیک را بر روی تخمیر پالپ سیبزمینی توسط گونههای مختلف Rhizopus oryzae NRRL395 و NBRC4707 مطالعه کردند. هنگامی که پکتیناز تجاری آماده شد به پالپ سیبزمینی تلقیح شده با اسپورهای قارچی اضافه میشود و برای ۷ روز انکوباسیون میگردد. هر دو سویه به طور موثری مقدار قابل ملاحظهای اسید لاکتیک و اتانول تولید میکنند. این اطلاعات نشان میدهد که تخمیر پالپ سیبزمینی به تجزیه ماده پکتیکی توسط NRRL ۳۹۵ و NBRC4707 وابسته میباشد. سیتو و همکاران در سال ۲۰۰۶ بررسی کردند که درجه استخراج به میزان پالپ سیبزمینی بدست آمده در فصلهای مختلف و محتوای پکتیکی وابسته است. برای تولید سلولاز و همیسلولاز توسط Trichoderma reesei Rut C39 در یک بیوراکتور مداوم، از پالپ سیبزمینی و پسماندهای پالپ سیبزمینی (بعد از تیمار اسیدی) و محلول نمکی مغذی و مایع پروتئینی سیبزمینی استفاده میشود(سینگ وکور،۲۰۰۹). ۴-۳- سایر محصولات حاصل از تخمیر پالپ سیبزمینی تراجانوسکی و همکاران (۱۹۹۵) از پالپ سیبزمینی و مایع سیبزمینی برای تولید laccase به وسیله basidimycetes گزارش کردند. شوکلا و کار (۲۰۰۶) پوست سیبزمینی را به عنوان یک سوبسترای جامد برای تولید آلفا آمیلاز مقاوم به حرارت توسط باسیلوس ترموفیلوس مطالعه کردند. تحت شرایط مناسب و مطلوب، باسیلوس لشینی فورمیس ۲۷۰ و ۱۷۵ آلفا آمیلاز به ترتیب بر روی پوست سیبزمینی و سبوس گندم تولید میکند، در حالی که مقادیر متناظر برای باسیلوس سوبتیلوس ۶۰۰ و ۲۶۵ میباشد. مبروک و الاوانی (۲۰۰۸) تولید B- ماناناز به وسیله باسیلوس آمیلولیکوئی فاسیس ۱A10 که بر روی پوست سیبزمینی کشت داده شده بود، مطالعه کردند. آن ها گزارش کردند که پوست سیبزمینی ۱۴ به عنوان یک منبع کربن و آمونیوم نیترات به عنوان منبع نیتروژن، ماکزیمم فعالیت آنزیمی( ۵/۶۱) ایجاد میکند. دمای مناسب انکوباسیون ۳۷ و PH=7 برای تولید آنزیم لحاظ شد(سینگ و کور،۲۰۰۹). فصل پنجم سایر کاربردها ۵-۱- اسنکها[۶۳] ۵-۱-۱- مقدمه اسنکها محدوده وسیعی از محصولات غذایی را شامل میشوند. این غذاها به عنوان غذاهای سبک با جایگزینی بخشی از یک غذای معمول استفاده میشوند. گاهی هنگام مسافرت یا تماشای برنامههای ورزشی یا سایر سرگرمیها مصرف میشوند. محدودهی کلی اسنکها محصولاتی از قبیل آجیل، بیسکوئیتها، شیرینیجات تا محصولات گوشتی را در بر میگیرد. اگرچه بخش اصلی که به وضوح غذاهای اسنکی را در بر میگیرد شامل اسنکهای اصلی مانند پاپ کورن، چیپس سیبزمینی و کریسپها[۶۴] یا اسنکهای پخته شده در فر[۶۵] یا سرخ شده و اسنکهای بر پایه نشاسته است. فرآیندهای مبتکرانه متعددی جهت تهیه این اسنکها در صنعت وجود دارد که برای افزایش تعداد این غذاها به کار میروند و تعدادی از انواع مهم این فرآیندها از اکستروژن به عنوان بخشی از خط تولید استفاده میکنند. بیش از ۶۰ سال است که صنعت تولید اسنک ارتباط تنگاتنگی با پیشرفت و استفاده از دستگاههای پخت با اکستروژن دارد. اگرچه محصولات اسنکی از تاریخ ابداع اکستروژن قدیمیتر هستند و مبدأ آنها به محصولات سنتی ساخته شده توسط دست در قرون گذشته برمیگردد. مثالهایی از انواع قدیمی اسنک تورتیلا مربوط به آمریکای جنوبی است. برای تهیه کراکرهای میگو در منزل میتوان از یک ژل نشاستهای ۵۰٪ تهیه شده از آرد گندم و یک مایع بر پایه ماهی استفاده کرد تا یک کیک جامد تشکیل شود. این کیک به قطعات باریکی برش داده میشود و در آفتاب خشک میشود تا اولین نوع محصول نیمه آماده[۶۶] تولید شود. این محصولات حد واسط پایدار، قابلیت نگهداری تا زمان مصرف را دارند که در آن هنگام توسط سرخ شدن در روغن یا حرارت دادن در نمک یا حتی سنگریزه به یک اسنک حجیم شده ترد تبدیل میشوند. دومین تکنولوژی سنتی در آمریکا جایی که ذرت یا ذرت وحشی به عنوان یک محصول زراعی اصلی وجود داشت بوجود آمد. دانههای ذرت در آب پخته میشدند تا زمانی که نرم شوند و بتوانند از پوسته خود جدا شوند و سپس تا شکلگیری خمیر، نرم میشدند. خمیر حاصل به شکل لایههای نازکی در میآمد و به قطعات مختلفی برش داده و سپس در فر پخته میشد و یا سرخ میشد تا به شکل چیپس تورتیلا درآید. این محصولات سنتی خشک و ترد و مطلوب برای خوردن بودند و همراه با سایر محصولات مانند دانههای پف کرده یا آجیل، پایههای ساخت اولین اسنک را تشکیل دادند. دستگاههای پخت کواکستروژن این امکان را فراهم نمودند تا تولید این محصولات از کلبههای روستایی به تولید انبوه صنعتی به میزان چندین تن در ساعت برسد و به اشکال و فرمولاسیونهای متنوعی تولید شوند. در ابتدا تعداد و تنوع اسنکها ممکن است مقایسه و درک مراحل اصلی تولید آنها را در ذهن محققین علم و صنعت غذا قدری گیج کننده نشان دهد. به همین دلیل ما تلاش میکنیم تا اسنکها را بر اساس تغییرات اساسی که در طی تبدیل مواد خام به محصولات نهایی اتفاق میافتد طبقهبندی کنیم. در صنعت پیشرفته غذا چندین شکل از محصولات اسنکی وجود دارد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
شرکت هایی مثل Half.com کالاها و خدماتی را با تخفیف بسیار بالا(به طور مثال با ۵۰ درصد تخفیف)نسبت به قیمت خرده فروشی ارائه می دهند. ۱۶-تخفیف مخصوص اعضا در این مدل کالاها و خدمات فقط برای اعضاء با تخفیف ارائه می شوند.
۱۷- بهبود زنجیره عرضه یکی از مهم ترین شکل همکاری در تجارت الکترونیکی،ایجاد مدل های جدید برای بهبود یا تغییر مدیریت زنجیره عرضه است.
کاربردهای تجارت الکترونیک
الف)دولت الکترونیک اصطلاح دولت الکترونیک عبارت است از استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات به طور عام و تجارت الکترونیکی به طور خاص به منظور ایجاد امکان دسترسی آسان تر شهروندان و سازمان ها به خدمات دولتی و ارائه خدمات دولتی به شهروندان ،شرکای تجاری و دیگر افرادی که در بخش دولتی فعالیت می کنند.دولت الکترونیکی همچنین روش کارا و مناسب در معاملات تجاری دولت با شهروندان و بنگاه های تجاری و نیز معاملات تجاری میان دولت ها است.میلر[۱۱۱] در سال ۲۰۰۰ بیان می دارد که عوامل دیگری که محرکه دولت الکترونیکی محسوب می شوند عبارتند از قدرت فزاینده محاسبه،کاهش هزینه های محاسبه،تعداد فزاینده بنگاه ها و افراد در اینترنت و لزوم کاراتر نمودن دولتها است(سهلانی،۱۳۸۸،ص۳۷). ب)انتشارات بر خط یا آنلاین،کتابهای الکترونیکی و وب نوشت ها یکی دیگر از حوزه های کاربرد تجارت الکترونیک عبارت است از انتشارات بر خط یا آنلاین و فعالیت های همراه با آن، تغییر اطلاعات و داده ها از شکل کاغذی به الکترونیکی،انقلابی ایجاد کرده و دو حوزه اطلاع رسانی و یادگیری را متأثر نموده است.انتشارات برخط یا آنلاین عبارت است از تحویل الکترونیکی روزنامه ها،مجلات،کتب،اخبار و دیگر اطلاعات قابل دیجیتالی شدن بر روی اینترنت(سهلانی،۱۳۸۸،ص۳۷). ج)یادگیری الکترونیکی عبارت است از ارائه اطلاعات به صورت بر خط یا آنلاین به منظور مدیریت دانش و با اهداف آموزشی و تعلیم و تربیتی.یادگیری الکترونیکی سیستمی مبتنی بر وب بوده و امکان دسترسی به دانش را از هرجا و در هر زمان فراهم می کند.این روش تسهیل کننده یادگیری در مدارس بوده و محیط مناسبی را برای تعلیم و تربیت افراد در شرکت ها و سازمان ها فراهم می کند(سهلانی،۱۳۸۸،ص۳۷). د)مدیریت دانش و تجارت الکترونیکی ساگاماران[۱۱۲] در سال ۲۰۰۲ بیان می کند که دانش یکی از مهم ترین مزیت های هر سازمانی بوده و بنابراین کسب،نگهداری،به روز آوری و به کاربری آن از اهمیت فراوانی برخوردار است.برای سازمان هایی که به تجارت الکترونیک می پردازند چارچوبی را مشخص می کند،وی معتقد است که برنامه ریزی استراتژیک در سازمان های سنتی مستلزم حجم قابل ملاحظه ای از دانش است.جهت تعدیل این مشکل،کسب و کار الکترونیکی می تواند با بهره گرفتن از فرایند مدیریت زنجیره دانش سبب تسهیل دسترسی سریع به انواع مختلفی از دانش شود(سهلانی،۱۳۸۸،ص۳۸). ه)شبکه های نقطه به نقطه در مدیریت الکترونیکی با فن آوری نقطه به نقطه،امکان ارتباط مستقیم بین رایانه های مشتریان فراهم می شود.با این فناوری افراد و سازمان می توانند فایل های دیجیتالی و قدرت پردازش یارانه ای خود را به اشتراک در آورند.این فناوری سبب افزایش کارایی و کاهش هزینه های ارتباطی می شود(سهلانی،۱۳۸۸،ص۳۸).
راهبرد تجارت الکترونیکی
راهبرد تجارت الکترونیکی یا راهبرد الکترونیکی برای فرمول بندی و اجرای این دیدگاه است که چگونه یک شرکت جدید یا موجود به سمت کسب و کار الکترونیکی گرایش پیدا می کند.مراحل مختلف در شروع راهبرد شامل مرور کلی بر دیدگاه، چشم انداز و مأموریت سازمان،تجزیه و تحلیل صنعت،شرکت و موقعیت یابی شرکت می باشد.یکی از مهم ترین نکات در ابتدای راهبرد الکترونیکی پیرو و پیشرو بودن در آن است،به طور کلی پیشرو بودن فرصت ها و مزایایی شامل جلب مشتریان،ایجاد یک نام تجاری،استحکام با شرکای تجاری راهبردی و پذیرش هزینه تغییر و تبدیل توسط مشتریان داشته و ریسک هایی چون هزینه های توسعه راه کارهای تجارت الکترونیکی،امکان اشتباه در سیاست های بازار،آماده نبودن بازار برای پذیرش تغییرات و روش های جدید را در بر دارد.اگرچه اهمیت سرعت ورود به بازار نباید نادیده گرفته شود،برخی تحقیقات نشان می دهد که در بلند مدت شرکت های پیرو منفعت بیشتری نسبت به شرکت های پیشرو بدست آورده اند(معمارنژاد،۱۳۸۷،ص۲۰۶).
زیر ساخت ها و ابزارهای مورد نیاز برای ایجاد و توسعه تجارت الکترونیکی
برای توسعه تجارت الکترونیکی فراهم ساختن زیر ساخت ها و ابزارهای پنجگانه زیر اجتناب ناپذیر است(سهلانی،۱۳۸۸،ص۳۹) ۱-زیر ساخت های فنی،مخابراتی و ارتباطی مورد نیاز برای توسعه تجارت الکترونیکی شامل گسترش ارتباطات از طریق افزایش ضریب نفوذ تلفن ثابت،تلفن ماهواره ای،تلفن همراه و تقویت و مدرن سازی پست،توسعه امکانات رایانه ای اعم از سخت افزار ،تجهیزات و سخت افزار های مربوطه،توسعه اینترنت و بالا بردن نفوذ آن از طریق گسترش ISP ها و کاهش هزینه های استفاده از اینترنت و حذف محدودیت های مصنوعی. ۲-سرمایه انسانی مورد نیاز و ایجاد محیط مناسب برای تحقیق و توسعه، شامل نیروی کار متخصص و تحصیل کرده دانشگاهی و نیروی کار آموزش دیده در مراکز فنی و حرفه ای و توسعه و گسترش موسسات پژوهشی و تحقیق و توسعه در این زمینه،مطالعات تجربی نشان می دهد که یکی از ابزارهای توسعه و اشاعه تجارت الکترونیکی سرمایه گذاری در سرمایه انسانی و افزایش مخارج مربوط به تحقیق و توسعه می باشد. ۳-تحول در نهادهای اقتصادی،مالی و اداری مرتبط با مسائل تجارت به سوی الکترونیکی کردن امور شامل بانکداری الکترونیکی(نقل و انتقال الکترونیکی وجوه)،بیمه الکترونیکی،گمرک الکترونیکی،حمل و نقل الکترونیکی،پست الکترونیکی،سیستم ارتباط داخلی و بین المللی قوی و گسترده اسن.اگر مراحل و سیر انجام و ابزارهای مورد نیاز برای تجارت داخلی و خارجی در نظر گرفته شود و اگر قرار باشد تجارت الکترونیکی شود،کلیه مراحل تجارت از بازاریابی و تبلیغات،سفارش،گشایش اعتبار و نقل و انتقال وجوه،بیمه و حمل و نقل تا ترخیص کالا باید با بهره گرفتن از امکانات الکترونیکی صورت گیرد. ۴-زیر ساخت های حقوقی و قانونی مورد نیاز،تدوین و تصویب قوانین مربوط به ضابطه مند نمودن محیط اجرایی تجارت الکترونیکی شامل قانون تجارت الکترونیکی،قانون امضای الکترونیکی،قانون آزادی حق استفاده از اطلاعات دولتی،قانون کیفری مربوط به جرائم اینترنتی،قانون علائم تجاری،قوانین بانکی و نقل و انتقال وجوه الکترونیکی،قانون مالکیت معنوی،قانون تجارت،قانون مالیات بر درآمد،قانون حمایت از داده های مشخص در شبکه های کامپیوتری و اینترنت. ۵-نوسازی سیستم های تولید و توزیع و تحول در نگرش مدیریتی از سنتی به مدرن و از عدم شفافیت به شفافیت امور امور.به طور قطع انجام تجارت الکترونیکی در محیط اقتصاد سنتی با ارتباطات اندک،عدم شفافیت،عدم استفاده یا استفاده مناسب از تکنولوژی روز،عدم آشنایی با قوانین تجاری و اقتصادی روز دنیا و عدم انتقال به رقابتی کردن امور و توجه به انحصار و استفاده از مزایای مربوطه و…. قابلیت اجرا نخواهد داشت.
مزایای اقتصادی تجارت الکترونیکی
۱-استفاده تجارت الکترونیکی از طریق افزایش حجم اطلاعات در دسترس کارگزاران اقتصادی،موجب افزایش فضای رقابتی حاکم بر بازار و فعالیت های اقتصادی شده و بدین ترتیب با توجه به خصوصیات بازار رقابتی موجب افزایش تولید،کاهش قیمت،افزایش کارایی،حذف موانع و محدودیت بازار،بالا رفتن قدرت انتخاب مصرف کننده و به تبع آن حذف زمینه ای افزایش مطلوب و رفاه وی را فراهم می سازد.به عبارت دیگر تجارت الکترونیک با حذف محدودیت های زمانی و مکانی،امکان ارتباط بین خریداران و فروشندگان را در کوتاه ترین زمان ممکن فراهم ساخته و لذا ضمن حذف محدودیت های بازار برای تولید کنندگان و مصرف کنندگان،هزینه های بازاریابی و توزیع را نسبت به تجارت سنتی به شدت کاهش می دهد(jemmeson,2007.pp1-2). بنابراین از نظر اقتصادی می توان گفت که تجارت الکترونیکی انتقال منحنی های عرضه و تقاضا را موجب می شود،بدین ترتیب که با ایجاد تسهیلات در خرید الکترونیکی،تقاضا افزایش یافته و منحنی تقاضا به سمت بالا منتقل می شود.از طرف دیگر با حذف محدودیت های بازار و دسترسی تولید کنندگان به تمام بازارها و افزایش کارایی،عرضه نیز افزایش یافته و منحنی عرضه به سمت راست انتقال می یابد.انتظار این است که انتقال منحنی عرضه و تقاضا به نحوی صورت گیرد که قیمت کالا ها کاهش یابد،چون هزینه های عملیات تجاری در تجارت الکترونیکی به شدت کاهش می یابد،شواهد تجربی ناشی از کاهش هزینه های مبادله تا حدود ۷۰ درصد در تجارت الکترونیکی نسبت به تجارت سنتی است(سهلانی،۱۳۸۸،ص۴۱) S E S S`</sup><br />P<sub>1</sub><br />E<sup>` P2 D` D
Q2 Q1 شکل ۲‑۱۴میزان اقتصادی تجارت الکترونیک ۲-هرچند سیاست گذاران اقتصادی از کاهش اشتغال ناشی از به کار گیری فناوری اطلاعات در تجارت بیم دارند،ولی مطالعات اقتصادی پاژولا[۱۱۳]،مالون[۱۱۴]، لی[۱۱۵] چارک[۱۱۶] ثابت کرده اند که اگرچه کاهش حجم اشتغال در کوتاه ترین مدت غیر واقعی نیستند ولی در بلند مدت قطعاً تجارت الکترونیکی علاوه بر افزایش سطح اشتغال و تغییر ترکیب اشتغال موجبات افزایش بهره وری و بازدهی را فراهم خواهد ساخت.به طور کلی با ورود فناوری اطلاعات و ارتباطات به فرآیندهای تولید و تجارت،تقاضا برای نیروی کار دارای مهارت پایین به شدت کاهش و برای نیروی کار با مهارت بالا به شدت افزایش می یابد.ار آنجا که این گونه مشاغل عموماً پردرآمد هستند،از این رو دارای جذابیت و مزیت نیز می باشند.از طرف دیگر ایجاد و گسترش تجارت الکترونیکی از طریق حذف محدودیت های بازار،امکان افزایش تولید و مصرف را فراهم ساخته و بدین ترتیب با افزایش تولید،زمینه ی افزایش اشتغال نیز مهیا می شود(سهلانی،۱۳۸۸،ص۴۱). ۳- به کارگیری تجارت الکترونیکی اقتصاد را به سوی جهت یابی بین المللی سوق داده و از این طریق بازارها را گسترش و موانع بر سر راه تجارت آزاد بین المللی را به حداقل می رساند.بدین ترتیب با گسترش بازارها،امکان افزایش تولید و استفاده از صرفه جویی ها در مقیاس تولید فراهم شده و زمینه استفاده مطلوب و بهینه از منابع و کاهش هزینه های تولید ایجاد می شود.جهت گیری بین المللی اقتصاد،تولید کنندگان را در فضای رقابت بین المللی قرار داده و لذا آنها را مجبور به افزایش کارایی و بهبود کیفیت تولید و توجه به مزیت نسبی و مزیتی رقابتی می کند و این خود به تخصیص بهینه منابع منجر می شود(سهلانی،۱۳۸۸،ص۴۲). ۴-یکی از ملزومات انجام تجارت الکترونیکی،نقل و انتقال الکترونیکی وجوه یا به عبارتی بانکداری الکترونیکی است.استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در بانکداری و نقل و انتقال الکترونیکی وجوه و استفاده از کارت های اعتباری و کارت های بدهی و با توجه به اینکه کارت های بانکی برخی از وظایف پول را در اقتصاد انجام می دهند و وسیله ای برای اعطای وام و اعتبار هستند بر شاخص های اقتصادی نظیر عرضه پول،تقاضای پول،مصرف،تورم و کارایی اقتصادی تأثیر می گذارند(سهلانی،۱۳۸۸،ص۴۲). ۵- به کارگیری تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات در تجارت و اقتصاد موجبات تخصیص مجدد سرمایه های فیزیکی و انسانی را فراهم می سازد یعنی با آزادسازی سرمایه های فیزیکی و انسانی از یک بخش،امکان به کارگیری آنها در سایر بخش های اقتصادی و غیر اقتصادی ایجاد می شود.به عنوان مثال استفاده از تجارت الکترونیکی به اصلاح سیستم توزیع جلوگیری می نمایند و بدین ترتیب امکان توزیع مجدد سرمایه های فیزیکی و انسانی فراهم می شود.همچنین با به کارگیری تجارت الکترونیکی ارتباط و تعامل بین تولید کنندگان و مصرف کتتدگان به شدت افزایش پیدا کرده و با دریافت بازخورد از نظرات ایشان در تولید محصول دقت لازم را مبذول و در نتیجه منابع در اختیار خود را برای تولید محصول به طور بهینه تخصیص می دهند(سهلانی،۱۳۸۸،ص۴۲).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
ژنوتیپ
DD
1
-
-
ID
06/1
50/1-75/0
744/0
II
77/0
39/1-43/0
383/0
ID+II
01/1
41/1-72/0
966/0
فصل پنجم بحث انجام واکنش های متابولیکی در سلول علاوه بر تولید محصولات اصلی، گونه های فعال اکسیژن[48] مثل رادیکال های هیدروکسیل و سوپراکسید را به عنوان محصولات همراه[49] تولید می کند.ROS ایجاد شده درون سلول باید به وسیله آنزیم های آنتی اکسیدانی (سوپراکسیددسموتاز[50]، گلوتاتیون پراکسیداز[51] و کاتالاز[52]) یا آنتی اکسیدان های غیرآنزیمی (اسید یوریک [53]و بیلی روبین[54]) از سلول حذف شوند در غیر این صورت باعث ایجاد آسیب های جدی در اسیدنوکلئیک، پروتئین و لیپید می شوند Fendri et al., 2005),Mahadik et al., 2006). یکی از انواع آسیب های ایجاد شده توسطROS ، شکست های تک رشته ای در مولکولDNA می باشد که در صورت عدم ترمیم به شکست های دو رشته ای تبدیل شده و منجر به ناپایداری ژنومی و مرگ سلولی می شود (Carrano et al., 1986). عدم ترمیم آسیب های اکسیداتیو و تجمع آن در سلول های نورونی باعث بروز بیماری های دیجنریتیو (تحلیل نورونی)، از طریق تغییر برنامه رونویسی یا القای مرگ سلولی[55] می شود (Rolig and Mckinnon., 2000). میزان بالای ROS در مغز (به دلیل بالا بودن میزان متابولیسم هوازی و دفای آنتی اکسیدانی نسبتاً ضعیف در این اندام) و همچنین عدم وقوع ترمیم موثر در نورون های آسیب دیده (به دلیل تمایز یافته و غیرقابل تقسیم بودن این سلول ها) باعث می شوند مغز نسبت به سایر بافت ها در برابر آسیب های اکسیداتیو حساس تر باشد .(Mahadik et al., 2001) در واقع فاکتورهای ژنتیکی (مانند دفاع ضعیف آنزیم های آنتی اکسیدانی) و فاکتورهای غیرژنتیکی (مانند عفونت های دوره جنینی و طفولیت، سوء تغذیه مادر، سوء مصرف الکل، سیگار و داروهای مخدر، جنسیت، فصل تولد) باعث تولید ROS بیشتر و در نتیجه وقوع بیشتر آسیب های سلولی اکسیداتیو در افراد اسکیزوفرنی می شوند.(Mahadik et al., 2006) بالا بودن میزان آسیب های اکسیداتیو در افراد اسکیزوفرنی باعث وقوع بیشتر شکست های تک رشته ای در DNA این افراد می شوند که در صورت عدم ترمیم به شکست های دورشته ای تبدیل می شوند. ژن XRCC4 نقش مهمی در مسیر ترمیمی NHEJ دارد و بیان این ژن در مغز بالا می باشد. مسیر NHEJ، مسیر اصلی در ترمیم شکست های دو رشته ای می باشد. با توجه به نظریه ای که اسکیزوفرنی را یک بیماری همراه با تحلیل نورونی می داند می توان نقص درژن XRCC4 را با این بیماری مرتبط دانست .(Van der Schyf et al., 2006) انتظار می رود افراد با ژنوتیپ D/D نسبت به افراد با ژنوتیپ I/I در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به اسکیزوفرنیا باشند. با این احتمال که شکست های حاصل از ژئوتوکسیک های خارجی یا داخلی موجود در DNA افراد با ژنوتیپ D/D به طور موثر ترمیم نشده و منجر به افزایش آپوپتوز، در سیستم عصبی این افراد و در نتیجه افزایش خطر ابتلا به بیماری اسکیزوفرنیا می شود. بدین منظور مطالعه مورد-شاهدی حاضر، انجام شد. این مطالعه اولین مطالعه ای است که به بررسی ارتباط بین پلی مورفیسم I/D ژن XRCC4 و بیماری اسکیزوفرنیا پرداخته است. بر اساس مطالعه حاضر ارتباط معنادار بین ژنوتیپ D/D و بیماری اسکیزوفرنی مشاهده نشد. مطالعاتی که تاکنون به بررسی این چند شکلی پرداخته اند
تفاوت های آشکاری را نشان می دهند. نتایج حاصل از مطالعه این چند شکلی در کشور ما بسیار شبیه به نتایج مشاهده شده در کشور تایوان است که به بررسی ارتباط بین این چند شکلی و سرطان های پروستات، معده و مثانه پرداخته است. همچنین نتایج حاصل از مطالعه ما تفاوت آشکاری با نتایج حاصل از کشورهای تایوان و شمال هند دارد که به ترتیب آلل D را ریسک فاکتوری برای بیماری های لوکمیا و سرطان پروستات می دانند (Wu et al., 2010, Chang et al., 2009, Hsieh et al., 2008, Mandal et al., 2011). این امرممکن است دلایل متعددی داشته باشد از جمله این که اختلال اسکیزوفرنی منشا چند عاملی دارد، بنابراین نقش فاکتورهای محیطی نباید فراموش شود. هم چنین بیش از 150 ژن در مسیرهای مختلف ترمیمی شرکت دارند که با یکدیگر همپوشانی قابل ملاحظه ای دارند. بنابراین نقص در یک سیستم ترمیمی ممکن است به وسیله سایر مکانیسم ها، جبران شود. همچنین، در مسیر آپوپتوز که کانون بحث ما بوده است، ژن های مختلفی درگیر هستند که می توانند با عملکرد یکدیگر تداخل داشته باشند (Lindahl et al., 1995). در نهایت سبب شناسی یک بیماری چند عاملی به وسیله تغییر پذیری آللی یک لوکوس منفرد نمی تواند توضیح داده شود. بنابراین با بررسی ژن ها و فاکتورهای موثر دیگر شاید بتوان رابطه بدست آمده را توجیه کرد .(Kiyohara et al., 2006) آنزیم ACE در کنار اعمالش بر روی قلب و رگ های خونی، سیستم آندوکرین و سیستم سمپاتیک، باعث تبدیل Ang I به Ang IIدر سیستم رنین- آنژیوتنسین می شود (Crescenti et al., 2009). آنژیوتنسین سنتز شده دارای اثرات مهمی در مغز می باشد. از جمله تحریک آزادسازی دوپامین تازه سنتز شده از منطقه Striatum در مغز که منجر به افزایش سطح دوپامین در جسم مخطط می شود. علاوه بر این Ang II باعث آزادسازی نورآدرنالین از چندین منطقه در مغز می شود .(Levinson et al., 2003) در واقع مطالعات رفتاری در موش بر اساس مهار پاسخ تشنگی ایجاد شده توسط Ang IIبه وسیله آنتاگونیست های دوپامین، بر هم کنش بین آنژیوتنسین مغز و دوپامین را پیشنهاد کرد. در ذیل به تعدادی از فاکتورها که باعث می شوند ACE یک ژن کاندید برای بیماری های روانی باشد اشاره می شود: 1-Ang II یک نوروترانسمیتر است که بر روی دوپامین موجود در منطقه مزوکورتیکولیمبیک مغز اثر دارد و هم چنین باعث آزادسازی دوپامین از منطقه Striatum مغز می شود.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
از دیگر ویژگی های مشترک در دنیای ذهنی کودکان و دنیای تصویری انیمیشن تخیل قوی در هر دو است. «تخیل به آن گونه فعالیت عالی ذهن گفته می شود که اشیا یا حوادثی را در ذهن خلق می کند بدون این که از داده های حسی استفاده کند. به عبارت دیگر ذهن موقع تخیل روابط تازه ای را ایجاد می کند و آنها را به شکل هایی در می آورد که قبلا تجربه نکرده است…. کودک در این دوران به ماجراجویی علاقمند است و اگر آن را در محیط خویش پیدا نکند به عالم خیال پناهنده می شود و این میل خود را در رویاهای بیداری ارضا خواهد کرد.»[۳۶۸] چون هنر انیمیشن قادر است که همه چیزهای غیرممکن و غیرواقع را امکان پذیر سازد، بنابراین همانند دنیای ذهنی کودک، هر آنچه که در تخیل می گنجد در انیمیشن نیز می گنجد و عنصر تخیل از ارکان اصلی انیمیشن به شمار می رود. هر سوژه با عبور از لایه های ذهنی خودآگاه و ناخودآگاه یک فیلم ساز انیمیشن به اندازه ای است که به هر شکلی و به هر تخیلی تصویر شود. به عبارت دیگر، اگر در فیلم زنده به سختی و با عبور از مراحل تکنیکی بسیار پرهزینه و پیچیده می توان به نوعی تخیل رسید، ولی در هنر جان بخشی مستقیم و بی واسطه با اولین قلم و اولین حرکت سوژه و یا اولین خراش امولسیون به آن می رسیم.
از دیگر ویژگی های مشترک دنیای انیمیشن و دنیای کودک وجود اغراق و تأکید در هر دو است. در بررسی نقاشی کودکان می توان اغراق و تأکید را به وفور یافت. اغراق و بزرگ نمایی برخی تصاویر، یا حذف و کوچک نمایی بعضی تصاویر، رعایت نکردن نسبت های واقعی یک شیء به خودش و همان شیء به اشیاء پیرامونش از امتیازات نقاشی کودکان است. کودکان حتی در بیان دوباره یک مطلب و یا یک قصه به راحتی اجزایی را حذف کرده و بعضاً ممکن است شخصیت هایی نیز اضافه کنند. این مورد نشانگر این است که آنها روی بعضی از گره های یک مطلب تأمل، تأکید و اغراق بیشتری می کنند. در فصل پنجم درباره تأکید و اغراق در نقاشی کودکان به تفصیل توضیح داده شده است. خصوصیت دیگر که راه ارتباط دنیای کودک و انیمیشن را هموارتر می کند جاندار پنداری است. ریشه های جاندارپنداری و شخصیت بخشی انیمیشن را می توان در متون ادبی قدیم و داستان های فرهنگ عامه جستجو کرد. تفکر کودک با اندیشه زندگی همگانی آغاز می شود. کودکان در ابتدا بین خود و دنیای برونی حدی قائل نیستند و نمی توانند موضوع های جاندار و بیجان را تمیز دهند. به همین دلیل کودک تمایل دارد که زندگی و خصوصیات آن را به اشیاء بیجان نسبت دهد. پیاژه گرایش کودک را در زنده و هوشیار پنداشتن اشیاء “جاندارپنداری” می نامد و توضیح می دهد که کاربرد این واژه برای تسریع تمایل کودکان در زنده و هوشیار شمردن اشیاء به این معنی نیست که این عقاید در مورد کودکان و انسان های اولیه یکسان است. وی بر نقش حرکت و جنبش در این گرایش تأکید کرده است. حرکاتی که از نظر کودک دارای هدف و مقاصدی هستند مثلاً کودک یک سری حرکات منظوم را در طبیعت مشاهده می کند. (مثل حرکت ریگی که در ته یک رودخانه است) و از آنها نتیجه می گیرد که عوامل طبیعت زنده هستند.[۳۶۹] این جاندار پنداری کودک، همان جاندارپنداری است که از ویژگی های ذاتی انیمیشن است و بنابراین بدیهی است که این ویژگی در حد غیر قابل وصفی بر جذابیت و محبوبیت انیمیشن نزد کودک می افزاید. شباهت دیگر نوع رنگ آمیزی در نقاشی کودکان و کاربرد آن در انیمیشن است. کودک از اولین ماه های زندگیش رنگ ها را می شناسد و این قوه ممیزه در تفکیک رنگ ها را می توان از عکس العمل های حسی و عاطفی او دریافت. هرچند که کودک در سال های بعد نیز هنوز قوانین پرسپکتیو و روی هم قرار دادن رنگ های مختلف را نمی داند و نمی شناسد، ولی دارای احساس بلادرنگ و فوری جهت به کارگیری رنگ های مختلف است. روان شناسی رشد، شناخت کودک را در دوره حسی و حرکتی از سه رنگ اصلی تأیید می کند. ولی باید توجه داشت که کودکان خردسال در تهیه وسایل و نیز بازی کردن علاقه وافری به استفاده از رنگ های گرم و تند دارد.[۳۷۰] در رنگ آمیزی درختان، کوه ها، جویبارها، خانه ها، پرنده ها و هر چیز دیگری که کودکان نقاشی می کنند استفاده از رنگ در رنگ آمیزی آنها حالت خود را از دست می دهد. آسمان ممکن است در نقاشی کودک صورتی، زرد یا سبز باشد و یا ممکن است در رنگ آمیزی برگ های درختان از رنگ آبی یا بنفش استفاده کنند. این گونه استفاده از رنگ بر می گردد به برداشت کودک از آن رنگ و در مرحله بعد نیت کودک که قصد دارد با این کار به زیبایی درخت بیفزاید.[۳۷۱] توجه به این خصوصیات می تواند راهگشای دست اندرکاران تولید انیمیشن در جهت نزدیکی هر چه بیشتر با دنیای کودکان باشد. در فیلم های انیمیشن نیز استفاده از رنگ ها خارج از حالت طبیعی خود آن گونه که در طبیعت از آنها استفاده می شود مرسوم و جایز است و حتی پیشنهاد می گردد رنگ ها با خصوصیات بیانی ویژه ای که دارند استفاده شوند. یک انسان به رنگ آبی به مراتب جالب توجه تر از انسانی است که رنگ طبیعی دارد. زیبایی در اینجاست که اگر در رنگ آمیزی موجودی از رنگ به خوبی استفاده شود، هر چند با نوع طبیعی خود بسیار فاصله داشته باشد کسی نخواهد پرسید چرا مثلا رنگ این انسان آبی است؟ ۷-۶: فواید استفاده از انیمیشن آموزشی نقش انیمیشن آموزشی، بیشتر در چگونگی انتقال مفاهیم به فراگیران نهفته است. اگرچه انتخاب متن و محتوای آموزشی بسیار مهم است، انتقال بهتر و مؤثر مفاهیم نیز از مسائلی است که باید مورد توجه قرار گیرد. تحقیقات نشان می دهد که خلق فیلم انیمیشن آموزشی مناسب در روند فرایند یادگیری و انتقال و تفهیم و تأثیر مفاهیم نقش مؤثری دارند که مهم ترین آنها عبارتند از:
-
- احساس قابل لمسی را برای تفکر و ساختن مفاهیم فراهم می کند و در نتیجه سبب می شود فراگیران کمتر به مفاهیم انتزاعی متوسل شوند.
-
- سبب ایجاد علاقه در امر یادگیری فراگیران می شود و توجه آنها را به موضوع آموزشی معطوف می سازد.
-
- پایه های لازم را برای یادگیری تدریجی و تکمیل فراهم می سازد، و آنها را دائمی می کند.
-
- در توسعه و رشد معنا، در ذهن فراگیران مؤثر است و به گسترش دامنه لغات کمک می کند.
-
- معنا و مفاهیم آموزشی را سریع تر و صریح تر منتقل می کند.
-
- تجاربی را در اختیار فراگیران قرار می دهد که کسب آنها را از راه های دیگر چندان امکان پذیر نیست، و در نتیجه به تکامل و عمق و میزان یادگیری می افزاید.
فصل هشتم نتایج یک آزمون ۸-۱: جامعه، نمونه، روش نمونه گیری از نظر روش شناسی، پژوهش از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون– پس آزمون بدون گروه کنترل بود که طی آن تأثیر تماشای انیمیشن مشوق نقاشی(متغیرمستقل)بر نقاشی های کودکان پیش دبستانی (متغیرهای وابسته) مورد ارزیابی و بررسی قرارگرفت. جامعه آماری با کنترل متغیر سن، شامل تمامی دانش آموزان پایه پیش دبستانی شهر تهران در سال تحصیلی ۹۳-۱۳۹۲ بود که ۵۳ نفر از آنان با بهره گرفتن از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه مورد بررسی انتخاب شدند. به این ترتیب که از بین مناطق بیست و دو- گانه آموزش و پرورش شهر تهران، ۵ منطقه واقع در شرق، غرب، شمال، جنوب و مرکز شهر و سپس در هر منطقه، از بین مراکز پیش دبستانی مختلط موجود، یک مرکز به صورت تصادفی انتخاب شد. تمامی دانش آموزان پیش دبستانی این مراکز مورد بررسی قرار گرفتند. شرایط ورود دانش آموزان به نمونه پژوهش به شرح زیر بود:
-
- در مقطع پیش دبستانی بودند.
-
- هوش آنها در حد طبیعی بود.
-
- اختلال دیداری یا شنوایی نداشتند.
-
- به میل و اراده خود و بدون دخالت مربی و آزمونگر، حاضر به کشیدن نقاشی بودند.
۸-۲: ابزار یا متغیر مستقل برای انجام آزمایش، انیمیشن مشوق نقاشی، با اعمال سبک انفعالی برای کودکان به نمایش گذاشته شد. انیمیشن به نمایش درآمده، یک قسمت از مجموعه “مدادهای رنگی” بود که در سال ۸۷-۱۳۸۵ ازشبکه آموزش صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده است. دلایل انتخاب انیمیشن “مدادهای رنگی” توسط آزمونگر به شرح زیر می باشد: ۱- از شبکه آموزش صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شده است. در نتیجه پخش آن برای کودکان قانونی بوده و به لحاظ آموزشی قابل بررسی است. ۲- زبان آن فارسی است که برای همه کودکان نمونه، قابل درک و فهم بود. ۳- در این انیمیشن، شاخص های در نظر گرفته شده توسط محقق، به وضوح مورد تأکید قرار گرفته که این امر باعث معنی داری و قابل اعتماد بودن نتایج به دست آمده شده است. ۸-۳: متغیر وابسته در پژوهش حاضر، نقاشی های کودکان پیش دبستانی به عنوان متغیر وابسته به واسطه شش شاخص موضوع، رنگ، شکل، محتوا، تأکید و کادر مورد مطالعه قرار گرفته است. در ادامه جهت سهولت درک مطلب و توضیح دلیل انتخاب این شاخص ها شرح مختصری پیرامون این موارد داده خواهد شد. ۸-۴: شاخص های پژوهش در این پژوهش میزان تأثیر تماشای انیمیشن مشوق نقاشی بر نقاشی های کودکان از طریق مطالعه و کنترل شاخص های زیر(که در انیمیشن پخش شده به وضوح قابل مشاهده اند) در نقاشی پیش آزمون و پس آزمون هر یک از کودکان تعیین گردیده است: ۸-۴-۱: موضوع: کودک با تمام وجود و شخصیت مغزی و عاطفی خود نقاشی می کند. این شخصیت، در خط ها، در طرز استفاده از فضا، در فقدان بعضی از قسمت های نقاشی، در انتخاب رنگ ها و در خود موضوع – اگر به او تحمیل نشده باشد – نمایان می شود. موضوعات نقاشی بهتر از هر چیز، خطوط شخصیت کودکان را نمایان می سازند. موضوع نقاشی با پیشرفت سن، از مرحله علاقه به خود، به مرحله توجه به دنیای خارج و دیگران تکامل می یابد. کودکان پنج یا شش ساله اکثراً موضوع هایی را انتخاب می کنند که با آنها ارتباط مستقیم دارد.[۳۷۲] اولین شاخص بررسی متغیر وابسته در این پژوهش، موضوع است. معیار سنجش شاخص موضوع، تأثیر پذیرفتن کودکان از موضوعات مورد توجه و تأکید در انیمیشن پخش شده است. کشیدن هر یک از موضوعات گل، ابر، باران، رعد و برق، خورشید، دانه گیاه و مداد رنگی توسط کودکانی که در مرحله پیش آزمون این موضوعات را ترسیم نکرده بودند، به منزله تأثیر پذیرفتن از موضوع انیمیشن به شمار می رود. مدادهای رنگی، ابرهای سیاه، رعدوبرق، بارش باران، روییدن گل، تابش خورشید و … هر کدام به نوبه خود می توانند به عنوان موضوع نقاشی مورد توجه کودک واقع شوند. ۸-۴-۲: رنگ: نظریه های بسیاری درباره رنگ تدوین شده است، اعم از رنگ هایی که در اثر تابش انوار به وجود می آیند و رنگ های حاصل از مواد مصنوعی که در نقاشی و غیره کاربرد دارد، ولی بر روی هم دانش ما درباره رنگ در زمینه ارتباط بصری به طور عمده شامل جمع آوری و ثبت مشاهدات تجربی ماست. خلاصه آنکه نمی توان درباره رنگ یک نظریه ثابت یافت. « رنگ مهم ترین عنصر بصری از نظر بار احساسی و عاطفی است، بنابراین دارای نیروی ویژه ای در انتقال اخبار بصری است.» [۳۷۳] ۸-۴-۲-۱: نوع رنگ[۳۷۴]: از نظر نوع رنگ طراح با صدها نوع از رنگ ها مواجه است. از این نظر رنگ ها با توجه به خواص مشابه دسته بندی شده و در گروه ها یا خانواده های مختلفی قرار می گیرند. به عنوان مثال دسته رنگ های اصلی، رنگ های ثانویه و… ۸-۴-۲-۲: اشباع[۳۷۵]: اشباع به میزان خلوص رنگ به طور نسبی باز می گردد و در مقابل اصطلاح “چرک” به حالت ناخالصی آنها اطلاق می گردد.[۳۷۶] ۸-۴-۲-۳: درخشندگی: سومین بعد از مطالعه رنگ ها، به درخشندگی آنها مربوط می شود که مسئله ای کاملاً مستقل از سایه – روشن رنگ بوده و آن دو هیچگونه تأثیری بر یکدیگر ندارند.[۳۷۷] جهت بررسی شاخص رنگ در آزمون حاضر، سه مداد به رنگ های سبز، زرد و سیاه که شخصیت های اصلی داستان انیمیشن “مدادهای رنگی” را تشکیل می دهند و نقاشی هایی به رنگ خودشان می کشند، این امر را امکان پذیر نموده اند. چنانچه کودکان پس از تماشای انیمیشن نسبت به نقاشی پیش آزمون از این رنگ ها استفاده بیشتری نموده باشند، از لحاظ شاخص رنگ تحت تأثیر قرار گرفته اند. ۸-۴-۳: شکل: به طور قراردادی در طراحی، اشکال دارای دو بعد درازا و پهنا هستند. به تعبیر داندیس شکل یک ساخت متشکل از عناصر است و آن را به سه نوع تقسیم می کند:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
” من در این حد به شکل جدی با قضیه روبرو نشدهام. من دو سال و نیم است که شروع کردم و تازه در این مابین چند ماهی هم کار را رها کردم. نقاشی با هیچ هنری قابل قیاس نیست و من به شکل عجیبی درگیرش شدم. البته این به این معنا نیست که اگر تمام شود من هم تمام میشوم. راستی من در آخر این مصاحبه از شما میپرسم که اختلالات ندا رضوی پور چیست.” وقتی داشتم کارها را بررسی میکردم به این نکته رسیدم که در عین پیچیدگی و درهم تنیدگی آثار، یک جور رهایی هم قابل رویت است که برایم قابل توجه بود. به عبارت دیگر این درهم فشردگی در مقابل سادگی که باعث میشد من با این اختلال به عنوان موضوع مورد بررسی احساس نزدیکی کنم. این پارادوکس از کجا میآید؟
” فکر کنم دلیلش این است که من خیلی راحت و ساده به آنها پرداختهام، قرار نبود که اینها خیلی شبیهسازی بشوند و نقاشی فیگورایتو بشوند که اولا” تخصص من نبود و دوما” اینکه دغدغهی من نیست. من در حالت خطی طرحها را نگه داشتم و درست است نظراتتان که من خیلی آزادانه به آنها پرداختهام. هیچ کدام زیر سازی ندارند و دلیلش هم این است که خودم را به این سمت نبردم که من یه نقاشم و باید یک اثر نقاشانه ارائه بدهم تا با تعاریف مثبت مواجه بشوم، بلکه این درونمایه ذهنی من بود و در تابلوهای آخر حتی به خط رسیدم و خطوط اولیه را در حد ماژیک نگه داشتم. دلیل دیگرش هم شاید این است که من آثار را در پایین و هم تراز با بیننده قرار دادم و بالا نبردم.” شاید اگر بخواهیم از بعد دیگری به این آثار بپردازیم اینها اختلالات نیستند بلکه اختلافاتی به صورت بزرگنمایی شده هستند و بیشتر از اختلال، اختلاف و عدم تطابق میباشند زیرا بیشتر از نمود درونی، نمود بیرونی دارند و بر روی اختلالات جسمی_فیزیکی متمرکز شده اید. اختلاف اینها با ما و با خودشان در وضعیت سلامت کامل. ” نمیدانم که این درست است یا نه، مسئلهی مهم برای من این فشاری بود که بر اعصاب این افراد تحمیل شده بود، به طوری که انگار یک خط عصبی گره بخورد یا دو سلول از کار بیافتد. اکثرا” این عارضه ارثی هم نیست یا مشکلی که ممکن است در اثر تصادف یا ضربه خاصی باشد. در خیلی از اوقات بیدلیل است و حتی پزشکها هم نمیدانند دلیل این مسئله چیست و از کجا میآید. این اختلال میتواند خیلی آرام شروع شود و من با این نمایشگاه میخواستم بگویم که این افراد فرقی با ما ندارند و در هر لحظه ممکن است ما هم دچار بشویم. این ندانستن و غیر قابل پیشبینی بودن برای من جذابیت داشت. اینکه این سایه ای است که میتواند برما هم باشد و ما به هیچ وجه مجزا از آنها نیستیم. به همین دلیل علاوه بر اختلاف، اختلال هم دارند و اینکه آدمی با چنین عارضهای به شکل خیلی خوب هم با وجود این مشکل به زندگی خود ادامه میدهد.” آیا این آثار نمود عینی و خارجی داشتند یا از روی همان کتاب است و اینکه کمی در مورد پیشینه و پسزمینه این کارها توضیح دهید. ” نه، من کسی را از نزدیک نمیشناختم. اما همیشه یک گرایش پزشکی داشتم و علاقمند به مباحث علمی بودم. البته شاید دلیل مهمش این باشد که من در ابتدا پزشکی میخواندم و تا دو سال هم تردید داشتم که این رشته را ادامه بدهم یا به دنیال هنر بروم. به همین دلیل در کلاسهای هر دو رشته شرکت میکردم، همین مسئله باعث شد کتابهای با این موضوعات برایم مورد توجه باشد. بله من در ابتدا جذب کتاب شدم و در این دو سال که بر روی این موضوع کار میکردم متمرکز شدم و نمونههایی عینی را دیدم و توجهم را جلب کردند.” اساس هر کار هنری بر مبنای نوع نگاه و سلیقه ی آفریننده ی آن است اما در این میان شاید می بایست مجالی هم به مخاطب داده شود برای ورود به این فضای ذهنی. به صورت کلی در خیلی از تابلوها بدلیل گنگی و ندادن کدهای مربوطه به مخاطب، بیننده ی آثار ارتباط لازم را با اثر نمی تواند ایجاد کند، نظرتان در این خصوص چیست؟ ” مدت زیادی بر روی این نکته فکر کردم که کدهایی را برای بیننده بگذارم یا که نه، ولی در نهایت تصمیم گرفتم هیچ نشانه ای را در کارهایم نگذارم. نمی دانم که کار درستی کرده ام یا که نه اما می دانم چرا به این شکل عمل کردم، چون برایم جذابتر بود به جای اینکه من خطی به بینده بدهم، بیننده سعی کند خودش یک نشانه و خطی پیدا کند و به دلیل وجودی اینها برسد، چرایی انتخاب این موضوع برای کار و چرایی اختلالات. البته تعداد معدودی هم به نتایجی رسیدند که برای من بسیار جالب بود.” شاید همذاتپنداری کردهاند با خودشان؟ ” بله، شاید میخواستند به اختلالات خودشان پی ببرند. اما ممکن هم هست که این کارم صحیح نبوده اما مایل نبودم خطی بگذارم بین آثارم.” بهتر نبود از موسیقی یا چیزی برای فضاسازی و درک بیشتر کار نزد مخاطب کمک بگیرید؟ ” بله، حتی یه موسیقی کوتاه درحد یک صدا را استفاده کردم که احساس وهمانگیزی ایجاد میکرد ولی دوست داشتم کف گالری را از شن پر کنم تا بیننده در هنگام راه رفتن احساس عدم امنیت بکند که میسر نشد.” فرمها، فرمهای شماتیکی هستند، شاید بشود گفت به نوعی ایرانی نیستند، اینها از کجا میآیند؟ ” خیلیها به من گفتند که کارهایت زیاد ایرانی نیستند، البته من واقعا” متوجه نمیشوم، حتی یک بیننده میگفت این تابلو شبیه دخترت هست، نمیدانم شاید باید اعداد را فارسی می نوشتم. اینها همه از یک کتاب آمدهاند.” یعنی این طرح ها واقعی بودند؟ ” بله، بعضیهایشان را از روی کتاب آوردم، که اینها موردهای پزشکی هستند. در حدی که اگر دکتر اعصاب و روان بیاید و ببیند میتواند بگوید که مشکل هر کدام چیست. در مورد سوال قبلی این نکته را هم باید اضافه کنم که همیشه به من میگویند که کارهایت ایرانی نیستند، که من نمی دانم باید باشند یا که نه.” حرکتی در نقاشیها می بینم، درکنارهم نوعی روند طی شده محسوس است. ” چیز جالبی که عدهای به من گفتند این بود که تو میخواستی حرکت را نشان بدهی، اینکه یک حرکت را در دوبعدی نقاشی نشان بدهی، من چنین مقصودی نداشتم. در خیلی از کتب علمی هم برای نشان دادن از فلش و علایمی استفاده میکنند مثل علایم هواپیما، من از سالها پیش کلکسیونی از این علائم را جمع آوری کردهام چیزی در حدود بیست سال.” یعنی به طور ناخودآگاه؟ ” نه، به این شدت ناخودآگاهانه نیست. برای اینکه نشان داده بشود این فرد در یک لحظه دستش رو به بالا می رود. برخی هم میگفتند مثل این میماند که این آدمها لحظهای از حالت فریز شدن خارج شده و حرکت میکنند.” درسته، من خودم هم موافقم… “به نوعی مثل این میماند که در این زمان با تو هستند.” این تعبیر خیلی سینمایی است. ” دقیقا"، مثل انیمیشن.” فلسفهی وجودی این اعداد چیست؟ ” این اعداد از تصاویری که در کتاب بودند میآید که بخشی را نگه داشتم و این اعداد باعث میشودکه اینها به مانند یک سری پرسشهای آزمایشی باشند و اینکه یک جایی هم برای آزادی عمل من بگذارید.” چیزی که برای من جالب بود این عمقی است که به جزییات داده اید که باعث میشود من مخاطب با کارها ارتباط برقرار کنم. ” ممنون “ جزییاتی که شاید اول خیلی راحت از کنارشان بگذریم. ” من خیلی خوشحالم که شما این را میگویید چون من دو سال و نیم با اینها سر کردم که البته این جزء اختلالات من است، من با اینها واقعا” ارتباط برقرار کردم و هرکدام به طور مجزا برای من شخصیتی دارند و من بیدلیل از میان آن همه طراحی و عکس انتخابشان نکردم.” برای اینها پیشینه هم ساختید؟ ” کما بیش بله. بعضیهایشان نوشته شده بود ولی در برخی نه. برای من این آدمها با این شکل و رنگ بودند، انگار هرکدام از اینها خودشان به من میگفتند که باید چگونه نقاشی شوند و این بخش دوست داشتنی کار بود. چون تک تک اینها بُعد داشتند. شما اولین نفری هستید که این را به من میگویید، معلوم است خیلی خوب کارتان را بلدید.” در پایان مصاحبه، در مورد اختلالات ندا رضوی پور نمیخواهید که بیشتر توضیح بدهید؟ ” شما باید به من بگویید.” من به صورت مشخص چیز زیادی ندیدم ” خب من ظاهر سازی کردم. راستی کسی که پوستر نمایشگاه را طراحی کرده از یکی از عکسهای من استفاده کرده است. یعنی ایشان اول از همه تخمین زده است که اختلال از خودم شروع میشود.” گزارشی از نمایشگاه «سلف سرویس» ندا رضوی پور[۱۹۱] ” خانم رضوی پورکه من هنوز اجراهای موفق او را در نمایشگاه هنرنو موزه هنرهای معاصر تهران، به گمانم درسال ۱۳۷۹ یا ۱۳۸۰ به یاد دارم، این بار ایده ای کهن وبارها به کار رفته را موضوع «اجرا»یش قرارداده بود. برکف فضای شبه عبادتگاه نگارخانه که بامعماری اش، جایی چون یک عبادتگاه راتداعی میکند، با چهار ستون وسقف بلند و پله های پیچ در پیچی که تو را از سطح خیابان به این معبد روحانی و معنوی هدایت میکند چند قطعه قالی پاخورده و کهنه پهن شده بود و از مخاطبان و بازدیدکنندگان خواسته می شد (یا به آنها این اجازه وامکان داده می شد ) که طی دو یا سه روز «اجرا»، باقیچی هایی که در نمایشگاه بود، به جان فرش ها بیفتند و هر کدام قطعه یی یا برشی، کناره یی یا ترنجی از قالی را ببرند و در پاکت هایی آماده بیندازند و باخود ببرند، یا به آرامش یا به شکلی یغما گونه. ایده بریدن و قطعه قطعه کردن یک تمامیت مستقر و موجود، تازه نیست و میدانم که خانم رضوی پور هم می دانند که تازه نیست و بارها و بارها، طی ۴۰-۵۰ سالی که از هنر مفهومی می گذرد، بارها توسط هنرمندان مختلف به کاررفته است. به گفته ی کتاب ها، گویا اولین بار ایده «قطعه های بریده » توسط یوکو اونو[۱۹۲] هنرمند مفهومی ژاپنی (که بعدها همسر جان لنون از گروه بیتل ها شد ) در” غوغای گروه فلاکسوس” در سالهای آخر دهه ۵۰ میلادی در یک « هپنینگ[۱۹۳] »به کار رفت، البته در چارچوب شکلی دیگر از اجرا. او بر صحنه یی، بر یک سکو (شبیه تاتامی ژاپنی ) نشست و از حاضران خواست که هر کدام، با قیچی یا چاقو یا هر شیء تیز دیگر، تکه یی از لباس او را ببرند و قطعه قطعه کنند و ببرند. این ایده البته در چارچوب اولین پایه های هنر فمینیستی[۱۹۴] به کار رفت اما ایده، توسط بسیاری دیگر از هنرمندان، بارها و بارها و در اجراهای مختلف به کار رفت؛ ایده یی که هم شامل مشارکت مخاطبان، قطعه قطعه کردن اثر هنری، ایده تملک، ایده خشونت فردی و جمعی در جوامع امروزی و… بود. اما خانم رضوی پور فرش را به عنوان یک اثر هنری پیش ساخته، به معنای بریدن و قطعه قطعه کردن میراث فرهنگی و کهن یک ملت، مثله کردن یک هنر کهنسال، یک فرهنگ و یک سنت و اساساً خود سنت، خود زیبایی شناسی، میراث و نماینده یک تهران کهنسال، تاراج و نابودی یک فرهنگ و یک تمامیت فرهنگی و همه وجوه و معانی و تفاسیر و تاویل های منتشر و متبادر به ذهن و البته خشونت خاموش و در زرورق بسته ی آدم های متمدن شهری و با همه معانی امروزی و اینجایی و فعلی و همزمانی شده اش به کار برده بودند. ایده انهدام به عنوان یکی از روش های مبارزه با هنر مدرن توسط هنرمندان در سالهای دهه ۶۰ و ۷۰ به کار رفته است. نمونه درخشان و دم دستی اش فیلم «آگراندیسمان[۱۹۵]» آنتونیو نی[۱۹۶]است، در سال ۱۹۶۶ و خرد کردن گیتار الکتریک در یک کنسرت. تنها امتیاز کاربرد فرش به عنوان شیء منهدم شده در «اجرا»ی خانم رضوی پور برهمه موارد قبلی و ثبت شده، کاربرد این ایده را شاید بتوان در مفاهیم مستتر و عیان خود فرش جستجو کرد که چیزی فراتر از کاربردهای قبلی است. اینجا، شیئی به عنوان یک «تمامیت مدرن» به کار نرفته است بلکه در مفهوم یک ساختار وابسته به سنت و فرهنگ و تمدن مورد نظر بوده است. این امتیاز را می شد به شیء انتخاب شده هنرمند داد و از او به خاطر استفاده از یک ایده کهنه و قدیمی بهانه گرفت. باقی می ماند حسرت من بر نابودی یکی از آن قالی ها که بسیار زیبا و خوش نقش بود که در این ترکیب دو ایده قطعه های بریده و انهدام، در روز حضورم در نمایشگاه، شاهد نابودی اش بودم و حرص خوردم، نه از سر اصرار و ممارست شکوهمندانه حاضرانی که می کوشیدند با قیچی های کند، قالی نازنین را ببرند و قطعه قطعه کنند، بلکه بر سکوت خودم که باید مانع از این مشارکت و خشونت جمعی بر سر زیراندازی می شدم که میتوانست خانه یی را آذین ببندد و به نظرم تازه می شد از این «اجرا»ی خانم رضوی پور، معنایی جدید از ممانعت از انهدام را استخراج کرده و خانه یی فقیرانه را مزین کرد.” نگاهی به نمایشگاه ندا رضوی بنام ” تخمک های شانسی “[۱۹۷] ” تهدیدهای مادرم چنان جدی بود که جرات امتحان کردن را هم از من می گرفت، حتی برای یک بار، به آدمی که چشمانش لوچ بود خیره نماندم زیرا نگاه کردن به کسی مانند او قدغن بود ، خندیدن که بماند. اگر کسی وقت راه رفتن می لنگید، مثل یک آدم آهنی خشک و زهوار دررفته که انگار روغن کاری نشده است، سرم را پایین می گرفتم و پاهای سالمم را نگاه می کردم، باید دعای شکر هم می خواندم . فرقی نمی کرد نگاه کردن از سر کنجکاوی باشد یا به قصد تمسخر و ریشخند. پرسشی مطرح نبود تا کسی پاسخی دهد این نابهنجاری ها چیستند، توضیح مختصری هم اگر بود، ترس و دلهره ای دوچندان در پی داشت چرا که همواره، اختلال به مثابه نوعی مجازات تعبیر می شد. کسی که اکنون چشمانش لوچ است، پیش تر به کسی که چشمانش لوچ بوده نگاه کرده و خندیده. اکنون خود به مجازاتی همان گونه گرفتار شده است. به ذهن کودکی من هم نمی رسید که بپرسم پس نخستین لوچ به چه کسی نگاه کرده است؟ آیا هنوز هم این چنین است؟ مادران، کودکانشان را از نگاه کردن به چنین افرادی بر حذر می دارند؟ آیا از ترس و باورشان به عقوبت هایی از این دست است یا که از تبیین رفتاری عرفی یا رویکردی اخلاقی در تربیت کودک خویش برمی آید؟ من که دیگر ترسم ریخته است. بارها و بارها به چنین آدم هایی نگاه کرده ام؛ یکی لرزش دست دارد، دیگری پلک هایش می پرد، یک نفر لنگ و چلاق و کج و معوج است. دختری را می بینم که وقت نشستن روی صندلی تعادل ندارد و پاهایش بالا می پرد. اما هنوز بلایی سرم نیامده است، ناگفته نماند به نقاشی هایشان نگاه می کنم. نقاشی هایی که ندا رضوی پور کشیده است. شاید دلیلش همین باشد اما به رغم آن که زمینه اکثر این آثار ، سطوح رنگ آمیزی شده یکدست و فیگورها به غایت ساده هستند ، چیزی در این نقاشی ها است که خیرگی را بر نمی تابد. شاید طراحی از افراد معلول و بیمار باشد که در بدو امر نوعی خرق عادت به نظر می رسد ، اما اندکی کنکاش در تاریخ هنر ، از نقاشی های هیرونیموس بوش[۱۹۸] تا لوسین فروید[۱۹۹] ، تبارگان کهن این نقاشی ها را آشکار می سازد. چیز دیگری در این نقاشی ها است؛ آن ها تکان می خورند ، پلک می زنند و قدم می زنند هر چند لنگ لنگان اما درست بر مسیر همان بردارها و علائمی که رضوی پور روی بوم هایشان کشیده است ، راه می روند همچون تصاویر متحرکی که در کنار علامت های ساده برداری شان به اسباب بازی های درون تخم مرغ شانسی شباهت دارند، که بایدخوش شانس می بودم تا به جای همان هواپیمای بی خاصیت همیشگی ، چیز دیگری نصیبم می شد. بیش از آن چه اکنون مزه تخم مرغ شانسی را به خاطر داشته باشم ، لذت تصاحب یک عروسک کوچک خیمه شب بازی یا آدمک بامزه ای را به یاد می آورم که کوک می شد و مسافت کوتاهی راه می رفت. کمی بدبیاری، تخم مرغ شانسی را از یک شکلات خوشمزه از یک هیجان بی نظیر به زهرماری باورنکردنی تبدیل می کرد. اگر چه گاه امکانی برای لذت بردن وجود داشت؛ وقتی که بدون نگاه کردن به دستورالعمل های نصب و سرهم بندی اسباب بازی ها، مکانیسم جالبشان را کشف می کردم. اما اکنون در نقاشی های « اختلالات » نمی توان نگاه را از حضور پررنگ بردارها و نمودارها بر بستر بوم های بزرگ رنگارنگ برکشید. به نظر می رسد در مقیاسی بزرگ تر، آدمک ها در قامت آدم ها و مکانیسم ها در قالب اختلالات به هیات تصویر درآمده اند. اختلالاتی که اگر چه نوعی نابهنجاری عصبی تلقی می شوند اما ماهیت آن منبعث از رفتار منظم و پیش بینی پذیر شبکه عصبی فرد مبتلا به نوعی بیماری اعصاب و روان است. فیگورها را نگاه می کنم که شاید رضوی پور هوشمندانه نام سندروم آن را مخفی نگاه داشته و تنها به تصویر سازی آن اکتفا کرده است. احتمالا نمایشی از ابتلای فردی به پلک زدن متوالی، ناشی از نوعی بیماری عصبی است. پلک زدن های متوالی این زن، با نظمی که می توان آن را اندکی پس از نگاه کردن به او دریافت ( هر ۱ یا ۲ ثانیه ۱ بار ) هم او و هم من که مخاطب اویم را می آزارد. ابتدا پلک هایش خسته می شوند، سپس قرنیه اش ملتهب می شود و در آخر اشک از چشمانش سرازیر می شود و من هم بیش از آن که حواسم معطوف به گفت و گویمان باشد، متوجه حرکات نامتعارف چشمان او می شود. در واقع این نظم آزار دهنده، ناشی از رفتار منظم و پیش بینی پذیر لیکن نامتعارف شبکه عصبی فرد بیمار است که آن را تنها از وسیله ای با ساختار مکانیکی یا دارای یک سیستم الکترونیکی، می توان انتظار داشت. مثلا از عروسک کوچکی که اگر یک باطری قلمی در پهلویش گذاشته می شد، هر ثانیه یک بار پلک می زد و آواز می خواند، یا از یک ساعت مچی که هر ۶۰ ثانیه، دقیقه ای جدید را نشان می دهد و اگر جز این باشد، بیهوده و معیوب خواهد بود. بدینسان رفتار پیش بینی پذیر شبکه اعصاب انسانی در حوزه ای که انتظار نمی رود به مثابه نوعی اختلال و در سویه مقابل آن، رفتار پیش بینی ناپذیر اجزای مکانیکی یا شبکه الکترونیکی یک شی، نابهنجاری و نقص قلمداد می شود اما رضوی پور در نقاشی هایش از علل بروز این نابهنجاری ها چیزی نمی گوید. رویکرد جذاب او در مخفی نگهداشتن متن توضیحی و احتمالا علمی این تصاویر و پرهیز هوشمندانه او از نام گذاری نقاشی ها، این شائبه را ایجاد می کند که شاید اساسا این تصاویر به نوشته، تحقیق یا جستاری علمی ملزم نیستند. در واقع استقلال این نقاشی ها از هر گونه ارجاع و خود پسندگی شان، تصاویر را از صرف « بازنمایی » و به تبع آن افق تاویل « اختلالات » را از جهان قاطع احکام علمی می رهاند. هر چند که نمی توان انکار کرد، حضور نشانه های دیگری همچون بردارها و علائم نوشتاری و تکرار موقعیت ها سبب می شود تا پرتره های طراحی گونه او بر زمینه های یکدست رنگی، گاه با تونالیته ای ناچیز، هم ارز پدید آوردن جلوه ای زیباشناختی، در شباهتی انکار ناپذیر با تصاویر ساده ای از سندروم های نورولوژیک که در کتب علمی ترسیم می شود، در سخن پزشکی نیز دلالت یابند. از طرفی تمهید رضوی پور در طراحی فیگورها به شکل و شمایلی که گویا تعمدا و موکدا از پرداخت نقاشانه آن ها پرهیز نموده است، نیز ماهیتی مطالعاتی بدان ها می بخشد. در واقع او آن ها را از صفحات کتاب به بستر بوم آورده است، به جایی که بیش از خوانده شدن، نگریسته شوند. اما در نقاشی های او نه بیماری بلکه کنش شاکله، حصور شخصیت ها را رقم می زند و از این رو رهیافت رضوی پور نه همانند توصیف اختلال در قالب توضیح دانشنامه وار بیماری ها و علل آن، که در نمایش کنش ها و تبعات نابهنجاری های آن ها است. او می گذارد که به تصادف یا مجازات الهی، کمی دقیق تر به یک نابهنجاری در ساختار ژنتیکی - که هر چند بسیار جزئی است اما تبعاتی بزرگ در پی دارد – شاید هم به نطفه ها و تخمک های شانسی بیندیشیم. فرقی نمی کند علت « اختلالات » کدام یک باشد چون هر بار که آدم های نقاشی هایش را نگاه کنید، خواهید دید که دست هایشان می لرزد و لنگ لنگان راه می روند. حتی اگر نگاهشان هم نکنید، بردارهای شبکه عصبی، دست بردارشان نیستند، نگاهتان می کنند گرچه چشمانشان از پلک زدن های متوالی خسته می شود. ندا رضوی پور افرادی را به تصویر کشیده است که گویا نگریستن به آنها بنا به قانونی نانوشته – که اختلالات را نوعی مجازات الهی و عقوبت گناه بر شمرده است – اگر نه ممنوع که همواره امری مکروه به شمار می رود. نقاشی های او روایت هوشمندانه ای از پیوند سخن علمی ( پزشکی ) با تعابیر عرفی و اخلاقی و … در قالب بازخوانی جذابی از نارسایی شبکه های عصبی است. روایتی که از حیث چگونگی نقاشی و رنگ پردازی می توان آن را زیبایی شناسی اختلال نامید. بیتا فیاضی بیتا فیاضی، هنرمند پیشرو چندرسانهای، در ۱۳۴۱ در تهران به دنیا آمده است، هنرآموزی را نزد استادانی مانند حاج عبدالله مهری، مهدی انوشفر، رؤیا جاویدنیا و اوژن سیروسی با سفالگری آغاز میکند و نخستین نمایشگاهش به نام” نقاشیهای دیواری و شکلهای انتزاعی” را در ۱۳۷۲ در گالری کلاسیک اصفهان برگزار میکند. سپس به فراگیری مجسمهسازی نزد پیکرسازانی ماند یونس فیاض و رامین سادات قرین، میپردازد و به گفتهی خودش درمییابد که ” کار سهبعدی مفهومی، دستافزار یا مدیوم اوست.” به این ترتیب، از ۲۷ سالگی به مجسمهسازی و چیدمان رو میآورد و نخستین کاری که میکند ساختن ۲۰۰ سگ سفالی له شده و زیر ماشین رفته است. از آنها چیدمانی به نام ” جاده میکشد” برپا میدارد و در نهایت همهشان را در گوری به خاک میسپارد که سپس بر فرازش آسمانخراشی ساخته میشود. فیلمی از کل روند برداشته میشود، و سالها بعد چیدمانی با همین نام در برلن برگزار میکند (۱۳۸۴). وقتی از بیتا پرسیده میشود که چه چیز الهامبخش او در آفرینش هنری است، گفتهی لوئیز بوژوآ[۲۰۰] را تکرار میکند: ” هنر در بارهی هنر نیست، هنر در بارهی زندگی است."، ” من راز رویدادهایی را که در پیرامونم رخ میدهد، دوست دارم” و با این کنجکاوی شدید نسبت به محیط، از تمام چیزها و موجودات زنده پیرامونش الهام میگیرد. در سال ۱۳۷۷ همراه با چهار هنرمند دیگر خانهای متروک نزدیک حسینه ارشاد را که قرار بود خراب شود تا آسمانخراشی به جایش ساخته شود، کارگاه خود میکنند و بیتا یک سلسله کلاغ که برایش پرندههای خندهدار و مفتونکنندهای هستند، میسازد و آنها را روی صندوقهای میوه و سقف ایستگاه اتوبوس نزدیک خانه میچیند و مازیار بهاری مستندی با نام آزمایش گروه ۷۷، هنر ناپایدار (هنر ویرانگری) از کل این روند تبدیل خانه به کارگاه میسازد. چیدمان که توجه زیادی را به خود جلب میکند، تأثیر ویرانگری را بر موجودات زنده به نمایش میگذارد. بیتا باز هم ۲۰۰ کلاغ میسازد و در نشست ” آداب فرهنگی در منطقه” که در سال ۱۳۸۱ در بیروت برگزار شد، آنها را درخانهای قدیمی به نام “خانهی زیکو” و باز روی سقف ایستگاه اتوبوس کنار خانه میچیند و شگفتزده میشود وقتی میفهمد که بیروت کلاغ ندارد. به این ترتیب فیاضی در برانگیختن جنبش هنری نویی نقشآفرینی میکند که مخاطبین تازهای را به خود جلب میکند و به زودی یکی از زنان هنرمندی میشود که در دنیای هنر ایران نقش برجستهای پیدا میکند، آثارش در باخترزمین به نمایش گذاشته میشود و چهرهای بینالمللی مییابد. در” کودکان شهر تاریک “، چیدمانی چندرسانهای از مجسمه و ویدئو و عکاسی و نقاشی در بارهی تأثیرات زیانبار آلودگی هوا روی کودکان، ۳۴ مجسمه گچی بچه در اندازه طبیعی میسازد و میکوشد تا با آنها دنیایی آرمانی را به نمایش بگذارد که در آن کودکان با شادمانی به بازی مشغولند. این نخستین پروژهای در تاریخ هنر امروز ایران بوده که از سوی سازمانهای متفاوت دولتی و غیردولتی پشتیبانی شد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۱٫۳۸
۲٫۹۸
۳٫۲۲
انحراف از معیار
نتایج ۳ بار تکرار و مقدار میانگین برای ناکس در دور RPM1200 و بار %۱۰۰
نتایج بدست آمده از مقادیر انحراف از معیار نشان از اطمینان صحت آزمایشها دارد که این موضوع به خوبی در شکل (۳-۵) برای ناکس قابل مشاهده است. نتایج و تحلیل آنها مقدمه برای بررسی قابلیت استفاده از بیودیزل پسماند خوراکی به عنوان سوخت در موتور باید پارامترهای عملکرد، آلایندگی، احتراق و عمر مفید موتور در شرایط مختلف کارکرد موتور با سوخت استاندارد دیزل مقایسه شود. با توجه به امکانات آزمایشگاهی، هر پژوهندهای اقدام به بررسی و تحلیل برخی از پارامترهای یاد شده، میکند. در این پژوهش با توجه به امکانات آزمایشگاهی، عملکرد و آلایندگی موتور در دورها و بارهای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است که در فصل پیشرو به آنها پرداخته میشود. نتایج عملکرد موتور عملکرد موتور به راندمان حرارتی، توان، گشتاور، مصرف سوخت ویژه ترمزی و دمای گازهای خروجی اطلاق می شود. تک تک موارد فوق در ادامه بررسی خواهند شد. راندمان حرارتی شکلهای (۴-۱) تا (۴-۴) تغییرات راندمان حرارتی را در ۲۵، ۵۰، ۷۵ و ۱۰۰ درصد، بار وارد بر موتور در دورهای ۱۲۰۰، ۱۴۰۰، ۱۷۰۰ و ۲۰۰۰ دور در دقیقه نمایش میدهند. تغییرات راندمان حرارتی در مقابل بار موتور در دور RPM 1200 با افزایش بار موتور در دور RPM 1200 ابتدا راندمان حرارتی افزایش پیدا میکند که به سبب افزایش میزان سوخت تزریق شده به موتور و کاهش تلفات حرارتی در مقایسه با افزایش انرژی ورودی میباشد و در بارهای %۵۰ و %۷۵ به ماکزیمم مقدار خود میرسد. پس از آن به دلیل افزایش زیاد سوخت و در نتیجه اتمیزه شدن نامناسب سوخت و نبود توربولانس مناسب به سبب دور پایین موتور راندمان حرارتی کاهش مییابد. با افزایش میزان مخلوط بیودیزل در دیزل در این دور راندمان حرارتی کاهش مییابد که دلیل آن افزایش لزجت سوخت و ایجاد تغییرات در پارامترهای پاشش سوخت از قبیل مخروط اسپری و نسبت سطح به حجم قطرات سوخت است. افزایش این پارامترها باعث افت راندمان پاشش میشود که این موضوع در B30 به خصوص در بار %۱۰۰ نمود بیشتری دارد. از دلایل دیگر کاهش راندمان میتوان به شکل گیری ناکس اشاره کرد که سبب دریافت گرمای زیاد از احتراق برای شکستن مولکولهای نیتروژن میشود. در مخلوط B5 راندمان حرارتی بسیار نزدیک به دیزل است که در واقع لزجت سوخت در این ترکیب تأثیر کمی دارد و این اثر توسط اکسیژن موجود در ساختار سوخت پوشش داده می شود. تغییرات راندمان حرارتی در مقابل بار موتور در دور RPM 1400 تغییرات راندمان حرارتی در مقابل بار موتور در دور RPM 1700 تحلیلهای ارائه شده در مورد دور RPM1400 نیز صادق است با این تفاوت که به دلیل افزایش دور موتور شدت آشفتگی جریان در موتور زیاد میشود و باعث اختلاط بهتر ذرات سوخت با هوا شده و در نتیجه سبب بهبود راندمان احتراق به خصوص در بارهای بالاتر و نسبتهای بالاتر ترکیب بیودیزل و دیزل میشود. در RPM1700 افزایش شدت توربلانس سبب بهبود احتراق میشود و در نتیجه راندمان حرارتی در بارهای بالا تقریبا ثابت میماند و بسیار به دیزل نزدیک میشود به خصوص در بارهای بالا نمود آن بیشتر میشود. در دور RPM 2000 راندمان حرارتی به موازات افزایش بار زیاد میشود و حتی در B5 از دیزل پیشی میگیرد زیرا افزایش شدت آشفتگی جریان در محفظه احتراق و پایین بودن درصد بیودیزل کاملا اثر لزجت را پوشش میدهند و در نتیجه اکسیژن موجود در سوخت کیفیت احتراق افزایش مییابد. این افزایش شدت آشفتگی نیز سبب میشود که بیودیزلهای B20 و B30 بهدلیل اکسیژن بیشتر در ساختار خود، دارای راندمان حرارتی بیش از B10 باشند. تغییرات راندمان حرارتی در مقابل بار موتور در دور RPM 2000 شکلهای (۴-۵) تا (۴-۸) تأثیر دور موتور را بر راندمان حرارتی نشان میدهند. تغییرات راندمان حرارتی در مقابل دور موتور در بار %۲۵ راندمان حرارتی با افزایش دور موتور برای سوختها کاهش مییابد. علت این پدیده را میتوان در اصطکاک بیشتر موتور و بازه زمانی احتراق (که تقریبا ثابت است) و باز شدن زودتر سوپاپ خروجی با افزایش دور و کاهش سوخت پاشیده شده در موتور جستجو کرد. با باز شدن زودتر سوپاپ خروجی بخشی از انرژی فشار گازهای احتراق به گرما تبدیل شده و از طریق اگزوز دفع میشود، البته در بار %۲۵ در دورهای پایین نمود آن کم است و نمودار تقریبا افقی است، زیرا میزان سوخت پاشیده شده کم است و زمان لازم برای احتراق کامل وجود دارد و افزایش دور و بهبود احتراق اثر کاهش راندمان را از طریق اصطکاک تا دور RPM1400 پوشش میدهد. با افزایش دور از RPM 1400 به بالا، به سبب ساختار کنترلی پمپ انژکتور میزان سوخت کاهش می یابد که سبب کاهش آوانس پاشش و انرژی ورودی کمتر میشود. این عوامل سبب میشوند که راندمان احتراق برای همه سوختها کاهش یابد. در شکل (۴-۵) راندمان حرارتی B5 بیش از دیزل است. علت ساختار سوخت و اکسیژن موجود در آن است که در بخشهای قبل به آن پرداخته شده است. همچنین در دور RPM 2000 راندمان B20 و B30 از B10 بیشتر است که دلیل آن کم بودن سوخت در این بار، افزایش شدت آشفتگی و بهبود راندمان پاشش و آوانس شدن پاشش سوخت بهواسطه لزجت سوخت نسبت به B10 است. شکلهای (۴-۶) و (۴-۷) راندمان حرارتی را برای بارهای %۵۰ و %۷۵ نشان میدهند. تحلیلهای ارائه شده برای بار %۲۵، برای بارهای %۵۰ و %۷۵ نیز صادق میباشند با این تفاوت که به دلیل افزایش بار و در نتیجه افزایش سوخت در تمام مراحل افزایش دور راندمان حرارتی کاهش مییابد. تغییرات راندمان حرارتی در مقابل دور موتور در بار %۵۰ تغییرات راندمان حرارتی در مقابل دور موتور در بار %۷۵ تغییرات راندمان حرارتی در مقابل دور موتور در بار %۱۰۰ شکل (۴-۸) راندمان حرارتی را در بار کامل نمایش میدهد. روند راندمان حرارتی در این بار با بارهای کمتر تفاوت دارد. علت این تفاوت را میتوان در پاشش زیاد سوخت دانست. در دور پایین سوخت به خوبی اتمیزه نشده و در نتیجه نیروی کشش سطحی قطرات بیشتر و راندمان احتراق کاهش مییابد. این مسأله با افزایش میزان بیودیزل در دیزل به خصوص در B30 شدت میگیرد، ولی با افزایش دور موتور و اتمیزه شدن بهتر سوخت ابتدا راندمان حرارتی افزایش مییابد و سپس بنا به دلایل ذکر شده برای بارهای کمتر دوباره روند نزولی به خود میگیرد. گشتاور شکل (۴-۹) تأثیر میزان بیودیزل و دور موتور بر تغییرات گشتاور را در بیشینه بار وارد بر موتور نشان میدهد. گشتاور موتور با درصدهای متفاوت بیودیزل و دیزل در بار %۱۰۰ برای دورهای مختلف همان گونه که در شکل (۴-۹) نشان داده شده است در دور RPM 1200 گشتاور تولیدی با افزایش درصد بیودیزل کاهش مییابد. دلیل این پدیده افزایش لزجت و در نتیجه کوچک شدن زاویه مخروط پاشش و بزرگ شدن قطرات سوخت و کاهش شدت آشفتگی هوای داخل محفظه احتراق به علت دور پایین موتور است، که سبب کاهش راندمان احتراق و در نتیجه کاهش گشتاور میشوند. البته دلایل دیگری همچون کاهش گرمای حاصل ازاحتراق مخلوط به واسطه ارزش حرارتی کمتر سوخت، سبب کاهش فشار متوسط احتراق و در نتیجه گشتاور میشوند. پس از اینکه دور به RPM1400 میرسد به دلیل افزایش شدت آشفتگی و موجود بودن اکسیژن در ساختار بیودیزل، تأخیر اشتعال کاهش می یابد و سیکل دیزل به سیکل ترکیبی نزدیکتر میشود و برخلاف دیزل معمولی گشتاور افزایش مییابد. در دور RPM 1700 تأثیر اکسیژن موجود در ساختار سوخت اثر لزجت بالاتر سوخت را تحت پوشش قرار میدهد، زیرا با افزایش دور موتور شدت آشفتگی جریان، سوخت را در داخل محفظه احتراق با هوا بهتر ترکیب میکند. مجموع عوامل بالا سبب میشود که گشتاور تولیدی در B20 و B30 از ترکیب B10 در این دور بیشتر شود و حتی ترکیب B5 دارای گشتاوری بیش از دیزل معمولی شود. در دور RPM 2000 عوامل مؤثر در دور RPM 1700 تأثیر بیشتری دارند. در این دور موتور، شدت آشفتگی در موتور بیشتر میشود و راندمان احتراق افزایش مییابد که سبب بیشتر شدن گشتاور ترکیبهای بیودیزل و دیزل در مقایسه با دیزل میشود. گشتاور موتور در بار%۲۵، %۵۰ و %۷۵ شبیه به بار %۱۰۰ است. علت این امر نحوه انجام آزمایشها بوده است. تستها ابتدا در بار %۱۰۰ گشتاور موتور انجام شده و سپس سایر گشتاورها به نسبت بار موتور بر روی موتور توسط کنترلر دینامومتر اعمال گردیده است. تنها تفاوت بین آنها میزان گشتاور تولیدی است که با کاهش بار، گشتاور موتور کاهش مییابد. به همین دلیل، نمودارهای مربوطه ارائه نشدهاند. شکلهای(۴-۱۰) تا (۴-۱۴) تأثیر بار موتور برگشتاور موتور را برای دورهای متفاوت نشان میدهند. همانگونه که مشاهده میشود در دور RPM 1200 با افزایش بار موتور گشتاور تولیدی از سوختهای ترکیبی بیودیزل و دیزل در مقایسه با دیزل کاهش مییابد، درحالیکه در دور RPM 2000 با افزایش بار موتور بر گشتاور خروجی افزایش مییابد. علت این پدیده تأثیر بیشتر لزجت سوخت در دور پایین، تک نازل بودن انژکتور و در سوی دیگر تأثیر بیشتر اکسیژن موجود در سوخت در دورهای بالا به دلیل افزایش شدت آشفتگی است. البته میتوان با افزایش نسبت تراکم و آوانس پاشش و یا با بالا بردن فشار پاشش و استفاده از انژکتورهای دارای چند نازل پاشش نسبت به بهبود فرایند پاشش و اختلاط بهتر سوخت و هوا به خصوص در مراحل اولیه احتراق (پیشاختلاط) اقدام کرد و این نقطه ضعف را برطرف نمود. گشتاور موتور با درصدهای متفاوت بیودیزل و دیزل دردور RPM 1200 و بارهای مختلف گشتاور موتور با درصدهای متفاوت بیودیزل و دیزل دردور RPM 1400 و بارهای مختلف گشتاور موتور با درصدهای متفاوت بیودیزل و دیزل دردور RPM 1700 و بارهای مختلف گشتاور موتور با درصدهای متفاوت بیودیزل و دیزل دردور RPM 2000 و بارهای مختلف توان رفتار موتور برای تولید توان بسیار شبیه به رفتار آن در گشتاور خروجی است. توان نسبت مستقیم با دور و گشتاور موتور دارد. به همین دلیل در این مبحث فقط نمودارهای توان در بار %۱۰۰ و دور RPM2000 نمایش داده شدهاند. شکل (۴-۱۴) توان موتور را در بار %۱۰۰ برای دورهای متفاوت نمایش میدهد و ملاحظه میشود که به دلیل افزایش بیشتر دور نسبت به کاهش گشتاور توان تولیدی موتور روند صعودی دارد. در دورهای پایین به دلیل کمتر بودن گشتاور تولیدی از ترکیبهای بیودیزل، توان آنها نیز کمتر از توان تولیدی در مقایسه با دیزل معمولی است. ولی با افزایش دور به دلیل افزایش گشتاور تولیدی از ترکیبهای مختلف سوخت، توان موتور بیشتر از تغذیه موتور با سوخت دیزل است. توان موتور با درصدهای متفاوت بیودیزل و دیزل دردور RPM 2000 و بارهای مختلف توان موتور با درصدهای متفاوت بیودیزل و دیزل در بار %۱۰۰ برای دورهای مختلف مصرف سوخت ویژه ترمزی مصرف سوخت ویژه ترمزی در دورRPM1200 در شکل (۴-۱۶) نمایش داده شده است. با افزایش بار موتور، به دلیل کاهش تلفات حرارتی مصرف سوخت ویژه کاهش مییابد و به حداقل خود میرسد، سپس با افزایش بار به دلیل کاهش راندمان احتراق، به دلیل افزایش لزجت، مصرف سوخت ویژه افزایش پیدا میکند. کاهش گرمای احتراق ترکیبهای بیودیزل، باعث افزایش مصرف ویژه این سوختها نسبت به دیزل معمولی میشود. در دور RPM1200 به دلیل کم بودن شدت آشفتگی، اثر لزجت بیودیزل خود را نشان داده و سبب کاهش توان و در نتیجه افزایش BFSC میشود. این پدیده به خوبی برای B30 ملموس است، زیرا بیشترین لزجت مربوط به این ترکیب است. دلیل دیگر بالاتر بودن مصرف سوخت ویژه، بالاتر بودن چگالی سوخت بیودیزل است که سبب میشود در هر بار پاشش جرم سوخت بیشتری توسط پمپ انژکتور وارد موتور شود و از آنجا که مصرف سوخت ویژه با جرم سوخت مصرفی نسبت عکس دارد سبب افزایش BSFC میشود. تأثیر افزایش بار موتور بر مصرف سوخت ویژه ترمزی دردور RPM 1200 برای ترکیبهای مختلف
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
- میزان مهارت در انجام فعالیتهای توسعه محصول (پری، ۱۹۹۴).
کوپر و کلنزشمیت[۱۲۳] (۱۹۹۳) برای شناسایی عوامل موفقیت در صنعت شیمی ۱۰۳ پروژه را در آمریکا و اروپا موردبررسی قرار میدهند درحالیکه فقط یک سوم از این پروژهها موفق بوده اند. آن ها با مقایسه پروژههای موفق و ناموفق سعی میکنند تا عوامل کلیدی موفقیت را شناسایی کنند. آن ها شش عامل را شناسایی کرده و موردبررسی قرار میدهند که عبارتاند از:
- طبیعت پروژه (میزان تازگی(
- محیط سازمان(هم افزایی بازاریابی تکنولوژی، تولید و مدیریت
آن ها در تحقیق خود نشان داده اند که استراتژی تفاوت در موفقیت سهم بسیار بالایی دارد درحالیکه هم افزایی تاثیر ملایم تری در موفقیت دارد و نکته جالب تر این که شرایط محیط خارجی یعنی جذابیت و رقابت مشخص کننده موفقیت نیستند (کوپر و کلنزشمیت، a۱۹۹۳). لینک (۱۹۸۷) به بررسی عوامل موفقیت و شکست محصولات جدید صنعتی که جدیدا تجاریسازی شدهاند میپردازد. بهطور دقیق تر میتواند گفت که او در این تحقیق به دنبال آن پاسخ این سؤال است که آیا عوامل موفقیت و شکست مشخص شده در تحقیقات پیشین با تغییر میزان تجربه و میزان نوآوری محصول سازمان تغییر میکند یا خیر. او با بررسی اهمیت ۱۹ عوامل شش عامل را بهعنوان عوامل با اهمیت معرفی میکند که عبارتاند از: شکل -۲-۱۷- عوامل موفقیت توسعه محصول جدید (لینک، ۱۹۸۷) در آخر او نتیجه میگیرند که در سازمانهایی که نوآوری و تکنولوژی بیشتری در پروژههای محصولات خوددارند عوامل موفقیت متفاوت می باشند نسبت به سازمانهایی که نوآوری و تکنولوژی کمتری در پروژههای خوددارند. (لینک، ۱۹۸۷) کوپر و کلنزشمیت (۱۹۸۷) بیان میکنند که در توسعه محصول شناسایی عوامل موفقیت از اهمیت ویژه ای برخوردار است. آن ها ۱۰ عامل را بهعنوان عوامل موفقیت معرفی میکنند و سپس به بررسی هریک میپردازند این عوامل عبارتاند از: ۱ برتری محصول . ۲ پتانسیل بازار . ۳ رقابت پذیری محصول . ۴ هم افزایی بازار ۵. اهم افزایی تکنولوژی ۶. پروتوکل ۷. بهره وری در انجام فعالیتهای پیش از توسعه ۸. بهره وری در انجام فعالیتهای بازار ۹. بهره وری در انجام فعالیتهای تکنولوژیکی ۱۰. پشتیبانی مدیران بالای سازمان آن ها با بررسی ۲۰۳ محصول موفق و ناموفق به نتیجه گیری میپردازند. آن ها نشان میدهند که برتری محصول برترین عامل برای موفقیت تجاری است (کوپر و کلنزشمیت، a۱۹۸۷). ووس (۱۹۸۵) در مقاله خود به بررسی عوامل موفقیت در توسعه نرم افزار جدید کامپیوتری میپردازد. پژوهش او از عوامل کلیدی تحقیقات پیشین کمک گرفته و به آن می افزاید. نتایج تحقیق او با تحقیقات پیشین خود در یک راستا قرار میگیرند و آن ها را تایید میکند و نشان میدهد که این عوامل همانند دیگر صنایع هستند. او با بررسی چندین تحقیق بیان میکند که عوامل موفقیت برای نوآوری را میتواند به هشت گروه تقسیم کرد (ووس، ۱۹۸۵).
- مدیریت مناسب جنبههای تکنیکی
- اهمیت برنامه ریزی نوآوری برای سازمان
- تجربه مدیریت در فرایند نوآوری
کوپر[۱۲۴] (۱۹۸۴) بیان میکند که استراتژی که سازمانبرای توسعه محصول خود بر می گزیند با نتایج عملکرد آن سازمان رابطه دارد. او برای شناسایی استراتژی های سازمانها شصت وشش عامل استراتژیک را شناسایی کرده و آن ها را در چهار گروه دسته بندی میکند که عبارتاند از: طبیعت توسعه محصول سازمان، طبیعت بازار سازمان، طبیعت تکنولوژی سازمان و طبیعت و گرایش سازمان در فرایند توسعه محصول جدید. در مرحله بعد او عوامل را به نوزده مورد کاهش میدهد (کوپر، ۱۹۸۴a). طی تحقیقات او پنج نوع استراتژی شناسایی میشود که هریک در ۱۹ بعد استراتژیک با هم متفاوت هستند شکل-۲-۱۸- استراتژی های توسعه محصول جدید (R. G. Cooper, 1984b) تحقیقات او در آخر نشان میدهد که استراتژی تعادل با موفقیت بیشتری همراه است و سازمانها بای تمرکز خود را روی تکنولوژی و بازار قرار دهند (کوپر، b۱۹۸۴). کوپر (۱۹۸۳)[۱۲۵] به بررسی عناصر سازنده استراتژی محصول جدید میپردازد. وی در مرحله بعد رابطه عملکرد سازمانها و استراتژی های انتخابی آن ها را بررسی میکند و در آخر چندین نوع استراتژی را شناسایی میکند که به عملکرد بهتری در ابعاد مختلف توسعه محصول منجر میروند. او با بررسی تحقیقات پیشن یک مدل مفهومی طراحی میکند که نشان میدهد، در استراتژی محصول جدید سازمان چهار بعد کلیدی وجود دارند که عبارتاند از: نوع محصول، نوع بازار، نوع تکنولوژی و طبیعت فرایند توسعه. وی سپس با مشخص کردن متغیرهای زیر شاخه هر یک از این چهار بعد، به بررسی اهمتی هر یک میپردازد (کوپر، ۱۹۸۳). وی در آخر نتیجه میگیرند که عملکرد محصول جدید یک مفهوم چند بعدی است که از سه بعد تشکیلشده و هریک مستقل از دیگری عمل میکنند. آن ها عبارتاند از عملکرد کلی سازمان در مقایسه با اهداف، رقابت و سود دهی و ثبت عملکرد سازمان در توسعه محصول و تاثیر پروژه محصول جدید بر فعالیتهای سازمان (کوپر، ۱۹۸۳). کوپر (۱۹۷۹) در رابطه باشناسایی عوامل موفقیت مالی محصولات نوآورانه در صنایع بیان میکند که دو موضوع پر اهمیت در این میان قابل بحث اند، یک این که چگونه محصولات موفق را میتواند تشخیص دارد و دو این که چه فعالیتهایی باعث بالارفتن شانس موفقیت محصول میروند. تحقیق او از سه جهت با تحقیقات پیشین خود متفاوت است، از جامعه آماری بزرگی استفاده میکند که باعث تحلیلهای آماری معناداری میشود، از مدلی استفاده میشود که متغیرهای مرتبط را موردبررسی قرار میدهد و در آخر نیز موانع و سرعت دهنده های توسعه محصول جدید را شناسایی میکند. (کوپر، ۱۹۷۹b). کوپر (۱۹۷۹)a برای رسیدن به متغیر هایی که شکست و یا موفقیت یک محصول را پیش بینی میکنند سعی میکند تا با بهره گرفتن از تحقیقات و مدلهای پیشین متغیرهای مؤثر تر را شناسایی کند و آن ها را با عنوان ابعاد موفقیت و شکست معرفی کند. او بیان میکند که پژوهشهای پیشین متغیر های گوناگونی را شناسایی کرده اند که با نتایج توسعه محصولات جدید رابطه دارند. بررسی آن ها و دسته بندی آن ها منجر به مدلی شد که او در مقاله دیگر سال ۱۹۷۹ خود به آن اشاره کرده است. بهطور خلاصه میتواند گفت که این مدل بیان میکند متغیر های تاثیر گذار بر توسعه محصول جدید در پنج دسته جای میگیرند: شکل -۲-۱۹ عوامل موفقیت توسعه محصول جدید(کوپر،۱۹۷۹a) کوپر بیان میکند که با بررسی دقیق تر لایه های زیرین این شش شاخه به لیستی متشکل از هفتادوهفت متغیر میتواند رسید که انتظار می رود با نتیجه محصول جدید در رابطه باشند. ولی با انجام تحقیقاتی نشان میدهد که از این متغیر ها فقط هجده عدد از آن ها نقش نسبتاً مهم تری در مشخص کردن سرانجام محصول جدید بازی میکنند. او نقش پر اهمیت بازاریابان را نشان میدهد و بیان میکند که اطلاعات بازاریابی، ارتباطات بازاریابی، استراتژی پرتاب به بازار از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. او در کنار این موضوع به نقش مرکزی استراتژی محصول نیز اشاره کرده و بیان میکند که اگرچه بازاریابی پر اهمیت است اما خود محصول جایگاه ویژه ای دارد (کوپر، ۱۹۷۹). رروثول ۱۹۷۴[۱۲۶] در مقاله خود درباره پروژه SAPPHO بیان میکند که این پروژه از دو مرحله تشکیلشده است. در مرحله اول با مقایسه ۲۹ نوآوری تکنولوژی، پنج عامل اصلی تفاوت میان نوآوری های موفق و ناموفق مشخص میشود که عبارتاند از: شکل -۲-۲۰-عوامل موفقیت توسعه محصول جدید (روثول وهمکاران،۱۹۷۴)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
اهلی سوخته دل را هوس یاری ازوست
وزن:فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن/ بحررمل مثمن مخبون محذوف موضوع کلّی:سختی راه عشق وتحمل مشکلات توسط عاشق غزل مُرَدّف با ردیف فعلی ۱-خون خوردن دل، تشخیص/جا در دل کسی کردن، کنایه از محبوب قلب کسی بودن/ ۳-دست در دهان کسی نهادن، کنایه از مانع حرف زدن کسی شدن/دل چاک، کنایه از دل مجروح وعاشق/ ۴-بیمار مراد بیمار عشق است./ کنار کردن، ویژگی سبکی یعنی کناره گیری کردن ودوری کردن/ ۵-سوخته دل، کنایه از بدبخت و بی چاره/دست تهی، کنایه از فقر و بدبختی/ غزل ۳۳۸
همه راست میل خالی که بر آن رخ جمیل است به بهشت و سلسبیلم چه دهی تو وعده، مارا پی دفع چشم زخمت نبود به نیل حاجت سرم ار ربود تیغت به قیامتت نگیرم نشنیده یی که مجنون به قبیله تیغ چون زد
چه رسد به ما از این خوان عدسی و صد خلیل است تو بهشت حسنی و می زکف تو سلسبیل است که به مصر حسن رویت خط سبز به زنیل است که به شرع عشقبازی سر وخون ما سبیل است به محبتت که اهلی به وفا از آن قبیل است
وزن: فعلات فاعلاتن، فعلات فاعلاتن- بحر رمل مثمن مشکول موضوع کلی: عشق وتوصیف معشوق غزل مُرَدّف با ردیف فعلی ۱-تلمیح به داستان حضرت ابراهیم ، «ابراهیم پیامبر، فرزند آزر بت تراش وپدر اسماعیل واسحاق است.او درعصرنمرود در شهر اور(عراق کنونی) ولادت یافت.خداوند ابراهیم را از میان همه ی پیغمبران برگزید واو را خلیل خود خواند واز این روی به ابراهیم ، خلیل الله گویند.ابراهیم نمرود را از بت پرستی نهی کرد از این رو نمرود خواست تا او را در آتش بسوزاند، به دستور نمرود آتشی عظیم افروختند و ابلیس به نمرودیان منجنیق ساختن را یاد داد و به وسیله ی منجنیق ابراهیم را در آتش انداختند اما آتش به امر خداوند بر ابراهیم گلستان شد.» ( شمیسا، ۱۳۸۶: ۸۲)/ جمیل، زیبا/ ۲-سلسبیل،نام چشمه ای در بهشت.( معین، ذیل سلسبیل)/ تو بهشت حسنی، می زکف تو سلسبیل است تشبیه بلیغ اسنادی/ ۳-نیل وچشم زخم تناسب ، اشاره به اعتقاد قدما که برای رفع چشم زخم نیل بر پیشانی می مالیدند./ مصر حسن، تشبیه تلمیحی ،« تلمیح به معنی اشاره کردن به چیزی است.تشبیه تلمیحی یا تلمیح در تشبیه،تشبیهی است که به داستان یا رویدادی اشاره داشته باشد ودرصورتی خواننده بدان پی می برد که به آن داستان یا رویداد آگاهی داشته باشد.»(صادقیان،۱۳۸۲: ۱۷۷)/ خط سبز به زنیل است، تشبیه تفضیل./
۴-ربودن سر توسط تیغ ، کنایه از کشته شدن/ گرفتن، کنایه از مؤاخذه کردن./شرع، مذهب وآیین/ سبیل بودن، کنایه از جایز وروا بودن/ ۵- تیغ زدن، کنایه از جنگیدن/ تلمیح به داستان لیلی ومجنون، رجوع کنید به غزل ۳۰۷/ به در مصراع دوم به سوگند می باشد.به محبتت ، یعنی به محبت تو سوگند می خورم که./ غزل ۳۳۹
در سوختنم آن که بر افروختن آموخت آنروز که تعلیم نظر کرد مرا عشق دل سوختن آموخت چو پروانه به عاشق بلبل ز سرشک از غم گل دانه فشان است از فیض ازل علم نظر بازی اهلی
شمعی است که پروانه ازو سوختن آموخت اول ز رخ غیر نظر دوختن آموخت آنکس که بدان شمع بر افروختن آموخت
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۱-۲-۶- انواع رویکردها در بانکداری الکترونیک رویکردهای مختلف بانکداری الکترونیک درجهان بانامهای مختلف ارائه می شوند که عمده ترین آنها، بانکداری اینترنتی،بانکداری مبتنی بر شبکه های اداره شده، خدمات بانکداری مبتنی بر تلویزیون، بانکداری تلفن، بانکداری خانگی، انجام امور بانکی از طریق دستگاه های خودپرداز و… را شامل می گردد. در بسیاری از موارد بانکداری الکترونیک را بانکداری مجازی می نامند و این به خاطر انجام امور بانکی به صورت مجازی و به دور از شعب بانکی است. به عبارتی بانکداری مجازی عبارت است از: ارائه خدمات بانکی، به کمک ابزار جدید تکنولوژی مختلف و متفاوت از ابزار بانکداری سنتی که به شیوه های مختلفی از طریق دستگاه های خود پرداز الکترونیکی، بانکداری تلفنی ، بانکداری خانگی و بانکداری اینترنتی و … صورت می پذیرد (Tyler &Stanley,2001,p.246). با توجه به رویکردهای مختلف بانکداری الکترونیک ، نکته اساسی حائز اهمیت است وآن اینکه در بانکداری الکترونیکی در برخی از موارد ارائه خدمات بانکی با بهره گرفتن از سیستم های الکترونیکی است ودر برخی مواقع ارائه خدمات الکترونیکی بانکی است .تفاوت این دو مفهوم در تعریف خودکار سازی بانکی و بانکداری الکترونیک است. در خودکار سازی بانکی، شعب مجهز به رایانه می شوند و کارکنان بانک کاربر رایانه هستند ودر زیر ساختهای بانکی تغییر حاصل نمی گردد. در حالی که در بانکداری الکترونیکی کل زیر ساختهای بانکی تغییر می کنند(بیات،۱۳۸۱،ص۱۳). ۱-۲-۷-مبادله الکترونیکی داده ها ایده پرداخت برای کالاها و خدمات به صورت الکترونیکی ،فکر جدیدی است. امروزه حداقل قسمتی از پردازش معاملات به صورت الکترونیکی انجام می شود. از اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد میلادی، انگیزه های متفاوتی جهت پرداخت از طریق شبکه های کامپیوتری مطرح شد،بسیاری از آنها فراتر از مرحله طراحی قرار گرفتن امروزه مصرف کنندگان می توانند کالاهایشان را توسط کاتالوگها از طریق شبکه جهانی وب انتخاب کنند و زمانیکه وارد فاز پرداخت می شوند قادرند سازوکارهای مختلفی را به کار ببرند. این سازوکارها، فرستادن شماره کارتهای اعتباری رمزنگاری شده از طریق اینترنت تا به کار بردن تلفن یا فکس برای انتقال اطّلاعات را شامل می شوند (شیخانی ،۱۳۷۸،ص۱۰۹).
در این بخش به بررسی مبادله الکترونیکی داده ها و انتقال الکترونیکی وجوه می پردازیم .در ابتدا به بیان مفهوم انتقال الکترونیکی داده ها و کاربرد آن در سیستم بانکی می پردازیم سپس نحوه عملکرد انتقال الکترونیکی وجوه را در این سیستم مورد بررسی قرار می دهیم و مزایا و ویژگیهای بکارگیری انتقال الکترونیکی وجوه و سیستم های پرداخت الکترونیکی(مانند کارت های بانکی، پول الکترونیکی، چک الکترونیکی و…) و نحوه عمل آنها می پردازیم و ویژگیهای سیستم های پرداخت الکترونیکی مناسب را به تفصیل مورد بررسی قرار می دهیم، علاوه بر اهمیت سیستم های انتقال الکترونیکی وجوه در داخل یک کشور، سیستم های الکترونیکی انتقال وجوه در سطح بین المللی نیز حائز اهمیت است که حداقل از دو طریق صورت می گیرد، یکی کارتهای بانکی بین المللی و دیگری وجوه سوئیفت(SWIFT) http://www.tejaratfa.com/register.phpکه درپایان این بخش به تفصیل مورد بررسی قرار می گیرند. ۱-۲-۸- مبادله الکترونیکی داده ها در سیستم بانکی عبارتست از انتقال الکترونیکی اطّلاعات که در حال حاضر به صورت گسترده در تجارت الکترونیکی تحت قوانین EDI FACT که استاندادردهای ارائه شده توسط سازمان ملل متحد است عمل می نماید.در حال حاضر مشتریان بانکها نیاز گسترده ای به سیستمهای انتقال اطّلاعات مالی به صورت الکترونیکی دارند،چرا که: اولاً:آنها می توانند حسابهای دریافتی خود را بهتر مدیریت نمایند و اعلامیه های بستانکاری را با دریافتهای خود مقایسه نمایند. همچنین می توانند مشکلات مربوط به اصلاح و مطابقت های مربوط به حساب های خود را کاهش داده و می توانند منابعی را که به دست می آورند سریعاً سرمایه گذاری نمایند.ثانیاً آنها اشتباهات مربوط به ورود مجدد اطّلاعات را کاهش می دهند(در صورت استفاده از EDI نیازی به ورود مجدد اطّلاعات وجود ندارد) ودر نهایت آنها می توانند اطّلاعات دریافتی خودرا از نظر کیفی گسترش دهند.نیاز مشتریان بانکها به EDI و از طرف دیگر خطرکنار گذاشتن بانکها به عنوان یک واسط توسط شبکه های ارزش افزوده که در حال حاضر ارائه کننده خدمات EDI به شرکتها می باشند و تبدیل شدن بانکها به ارائه کننده صرف خدمات مربوط به صورت حسابها باعث گردیده تا بانکها EDI را به عنوان یکی از استراتژیهای بسیار مهم خود مدنظر قرار دهند (Egland&Robeerston,1998,p,756) از طرف دیگر EDI به بانکها این اجازه را می دهد تا بتوانند در سیستمهای مشتریان خود وارد شده و خدمات جدیدتری را به آنها ارائه نمایند.مسائلی که بانکهادر ارتباط با EDI با آنها مواجه هستند،عبارتنداز : ۱- دیگر صرفاً با مسئول مالی یک شرکت در تماس نخواهند بود(فردی که در گذشته کلیه فعالیت بانکها بر روی او متمرکز بود) . بلکه با کلیه واحدهای موجود در یک شرکت اعم از واحدهای تولیدی،واحد حمل و نقل و غیره در تماس هستند. ۲- بانکهاEDI را در مقوله رقابت با دیگر بانکها مورد بررسی قرار می دهند، چرا که آنهاEDI را به عنوان ابزاری جهت ارائه خدمات جدید مربوط به پرداخت ها و به عنوان یک نیاز جهت ارائه خدماتی که توسط دیگر بانکها ارائه می گردد، می دانند. ۳٫سرانجام، هزینه، مهمترین مشکل بانکها می باشد، چرا که سیستم های EDI ارزان نیستند (Egland;Furst& et al, 1998,p.757) . ۱-۲-۹- مفهوم انتقال الکترونیکی وجوه(EFT) http://www.tejaratfa.com/register.php انتقال وجه از طریق بانک ها و مؤسسات مالی به دو شکل سنتی (مبتنی بر کاغذ)و شکل الکترونیکی انجام می شود.در شکل سنتی انتقال وجه که در ایران نیز مرسوم است تقریباً کلیه عملیات انتقال وجه بر روی فرم هایی ثبت می شود و برای انتقال اطّلاعات از کاغذ به عنوان پایه سیستم استفاده می شود، ولی پیشرفت فناوری به خصوص فناوری اطّلاعات و ارتباطات نظام بانکداری و انتقال وجه را دگرگون نموده است. در نتیجه سیستم های قدیمی (مبتنی بر کاغذ) به سیستم های (نوین الکترونیکی) تبدیل شده اند. قبل از اینکه مفهوم انتقال الکترونیکی وجوه بیشتر توضیح داده شود، ابتدا لازم است تعریفی از سیستم انتقال وجه ارائه گردد. سیستم انتقال وجه به مجموعه ای از فعالیت ها اطلاق می شود که به وسیله بانک های و مؤسسات دیگر از قبیل اتاق پایاپای جهت انتقال وجه بین بانکها صورت می پذیرد.حال اگر این فعالیت ها بر مبنای کاغذ استوار باشد به آن شیوه پرداخت و «انتقال مبتنی بر کاغذ» گفته می شود و اگر این فعالیت ها از طریق فناوری اطّلاعات و ارتباطات و به صورت الکترونیکی انجام پذیرد به آن «انتقال الکترونیکی وجوه» می گویند. شروع بکارگیری و توسعه سیستم های انتقال الکترونیکی در دنیا به دهه های ۵۰و۶۰ میلادی در آمریکا و اروپا بر می گردد. در این دوران بود که کارت های بانکی عرضه شد و مکانیزم های جدید اتاق پایاپای اتوماتیک به وجود آمد. هر چند که زمان زیادی از به وجود آمدن EFT می گذرد ولی گسترش فراگیر آن مربوط به دهه ۹۰ میلادی و پس از معرفی اینترنت و بکارگیری گسترده آن، می باشد .هر چند که مفهوم انتقال وجه روشن است ولی بر سر مفهوم انتقال الکترونیکی وجوه توافق وجود ندارد زیرا از یک طرف بعضی ها تعاریف بسیار محدودی از آن ارائه نموده اند و فقط نوع خاصی انتقال الکترونیکی وجوه را EFT می دانند در مقابل بعضی ها EFT را در معنای بسیار وسیع بکار برده اند که حتی کل بانکداری الکترونیکی را در خود جای می دهد .در همه مفاهیم انتقال الکترونیکی وجوه یک وظیفه مهم وجود دارد و آن امکان دسترسی سریع و پیوسته به وجه می باشد (باجاج و دبجانی، ۱۳۷۶،ص۳۱۵). طبق یکی از تعاریف EFT(Liberman ,1998,p.28) عبارت است از روشی برای انتقال وجه به طور خودکار به وسیله رایانه وبا استفاده از اتاق پایاپای خودکارhttp://www.tejaratfa.com/register.phpطبق این تعریف اولاً EFT فرایندی است که وجه به طور الکترونیکی منتقل می شود. ثانیاً یک موجودیت قانونی به نام اتاق پایاپای خودکار که عملیات انتقال (تسویه) را انجام می دهد. از طرف دیگر انتقال الکترونیکی وجوه ابزاری برای رسیدن به هدف نهایی یعنی انجام پرداخت است.در پرداخت الکترونیکی یاانتقال الکترونیکی وجوه، اساساً عمل پرداخت بدون جابجایی فیزیکی پول و بدون تبادل اطّلاعات زیاد صورت می گیرد. کمیسیون قانون تجارت بین المللی سازمان ملل متحد انتقال الکترونیکی وجوه را چنین بیان می کند: «انتقال وجه، فرآیندی است که در آن یک یا بیش از یک اقدام در فرایند کار که سابقاً بر اساس روش مبتنی بر کاغذ انجام می شد، اکنون با روش های الکترونیکی صورت می گیرد». در تعریف دیگر که توسط «مجموعه مقررات یکنواخت بازرگانی ایالات متحده آمریکا » ارائه شده است:« انتقال الکترونیکی وجه عبارت است از یک شبکه انتقال سیمی، اطاق پایاپای خودکار یا سایر نظام های ارتباطی اطاق پایاپای با سایر اتحادیه های بانکی که از آن طریق یک دستور پرداخت بانکی، به بانک مخاطب مخابره و ارسال می شود» (باجاج و دبجانی،۱۳۷۶،ص۳۱۸). طبق تعریف دیگری انتقال الکترونیکی وجوه عبارت است از هر نوع انتقال وجه به غیر از شیوه های سنتی مثل چک، وجه نقد و سایر ابزارهای کاغذی مشابه، که از طریق یک ترمینال الکترونیکی،تلفن ،رایانه ،نوارهای مغناطیسی،به منظور سفارش، مطلع کردن و یامجوز دادن به مؤسسه مالی، برای بدهکار یا بستانکار کردن یک حساب صورت می گیرد(Ajinkya,2000,p.15) . طبق این تعریف اصطلاح EFT شامل: انتقال وجوه از طریق اطاق پایاپای خودکار(ACH) انتقال از طریق ماشین های خود پرداز (ATM) http://www.tejaratfa.com/register.php ترمینال های نقطه فروش (POS) http://www.tejaratfa.com/register.php می شود. با توجه به تعاریف فوق تعریفی که در این تحقیق به عنوان EFT مورد استفاده قرار می گیرد مفهوم وسیع EFT می باشد و شامل هر گونه انتقال وجه که به صورت الکترونیکی انجام می گردد، می شود. طبق تعریف اخیر انتقال الکترونکی وجوه شامل انتقال وجه بین حسابها، بانکهاو سایر موسسات مالی، با استفاده یا بدون استفاده از اتاق پایاپای خودکار(ACH) ، از طریق بکارگیری ترمینال الکترونیکی، تلفن، رایانه، ماشینهای نقطه فروش POS) )، ماشنهای خودپردازATM) ) و یا هر وسیله الکترونیکی دیگر می گردد.بر اساس این تعریف انتقال الکترونیکی وجوه از بعضی جهات گسترده تر از بانکداری الکترونیکی خواهد بود و می تواند بانکداری الکترونیکی را در خود جای دهد(وزارت بازرگانی ،۱۳۸۴،ص۶۰). (رابطی و همکاران، ۱۳۸۷)،سیستم های وجوه بانکی ۱-۲-۱۰- مزایای بانکداری الکترونیکی دسترسی یا دستیابی فارغ از مکان و زمان به خدمات ارائه شده بانکها یکی از مشکلات اساسی بانکداری سنتی محدودیت زمان انجام فعالیتهای بانکی در بانکها و متعاقباً محدود شدن مشتریان به دریافت خدمات بانکی در چهارچوب زمان کوتاه فعالیت بانکها بود.با رواج بانکداری الکترونیکی مشکل اصلی محدودیت زمانی و مکانی استفاده خدمات بانکی مرتفع شده است.(عباسی نژاد:۱۳۸۶ ،ص ۳۹) سهولت در پرداخت قبوض در نظام بانکداری سنتی، مشتریان برای پرداخت قبضهای مختلف از قبیل قبضهای آب، برق، تلفن، گاز و اقساط باید در زمان ها و در روزهای معین به بانک مراجه کنند. ولی امروزه مشتریان از طریق اتصال به اینترنت و با وارد ساختن شماره اشتراک و شماره برگ قبض خود می توانند وجه قبض را از حساب خود به حساب بانک یا شرکت صاحب قبض انتقال دهند و در حقیقت از این طریق مشکلات پرداخت حل شده و جریمه های ناشی از تاخیر در پرداخت وجوه قبضها و جز آن کاهش یافته است .(همان، ص ۴۰) مزایای بانکداری الکترونیک را میتوان از دوجنبه مشتریان و موسسات مالی نیز مورد توجه قرار داد. از دید مشتریان میتوان به صرفهجویی در هزینه ها، صرفه جویی در زمان و دسترسی به کانالهای متعدد برای انجام عملیات بانکی نام برد. از دید موسسات مالی میتوان به ویژگیهایی چون ایجاد و افزایش شهرت بانکها در ارائه نوآوری، حفظ مشتریان علیرغم تغییرات مکانی بانکها، ایجاد فرصت برای جستجوی مشتریان جدید در بازارهای هدف، گسترش محدوده جغرافیایی فعالیت و برقراری شرایط رقابت کامل را نام برد. بر اساس تحقیقات مؤسسه Data Monitor مهمترین مزایای بانکداری الکترونیک آنها عبارتند از: تمرکز بر کانالهای توزیع جدید، ارائه خدمات اصلاح شده به مشتریان و استفاده از راهبردهای تجارت الکترونیک. (سید دانیال سجادی. گروه کامپیوتر بشرویه http://bcg.pib.ir) ۱-۲-۱۱- معایب بانکداری الکترونیکی خطرهای امنیتی یکی از بزرگترین عیبهای بانکداری اینترنتی یا به طور کلی بانکداری الکترونیکی به خطرهای امنیتی آن برمی گردد.در نظام جدید بانکداری افراد می توانند با به دست آوردن رمز اشخاص،از حسابهای آنان برداشت کنند یا به طور کلی به حسابهای اشخاص حمله یا آنها را از اعتبار ساقط کنند. این مشکل حتی برای شرکتهای بزرگ هم وجود دارد.امروزه موارد بسیار زیادی از اشتباه در استفاده از سیستم و دستکاری در حسابهای افراد در جای جای دنیا دیده شده است. این مشکل از جمله اصلی ترین معایب بانکداری الکترونیکی است.(عباس نژاد،ص ۴۱) ناآشنایی با فناوری یکی دیگر از عیبهای بانکداری الکترونیکی، ناآشنایی عده کثیری از افراد جامعه با آن است که از نبود آموزشهای عمومی و زمینه های لازم فرهنگی و اجتماعی ناشی می شود. برای متداول شدن این شیوه بانکداری و استفاده مشتریان بانک از آن، به برگزاری دوره های آموزش شیوه کار با نظام خدمات الکترونیکی نیاز است. این مسئله امروزه در بیشتر کشورهای پیشرفته با برگزاری دوره های مختلف کوتاه مدت و عمومی تقریباً حل شده و تنها برای کشورهای در حال توسعه مطرح است. از سایر معایب بانکداری الکترونیکی می توان به دسترسی هکر ها (Hacker) به حسابهای شخصی افراد، نبودن اینترنت پرسرعت و دائمی در برخی کشورها، بالا بودن هزینه های زیرساختی بانکداری الکترونیک و غیره اشاره کرد.(عباس نژاد،ص ۴۲) ۱-۲-۱۲- مزایا و ویژگیهای بکارگیری انتقال الکترونیکی وجوه امنیت بررسی ها نشان می دهد پرداخت هایی که از طریق سیستم های انتقال الکترونیکی صورت می پذیرنداز امنیت بالاتری نسبت به پرداخت ها به شیوه سنتی برخوردارند. زیرا سیستم های انتقال الکترونیکی وجوه بگونه ای طراحی می شوند که احتمال دستبرد،سرقت،مفقود شدن، عدم انتقال و… به حداقل ممکن می رسد.به خاطر این ویژگی اغلب افراد معمولاً راغب هستندکه از این سیستم ها به جای سیستم های سنتی پرداخت استفاده نمایند(Crede .1998,p.261). سرعت ویژگی برجسته سیستم های انتقال الکترونیکی وجود سرعت بالای آن می باشد.با قاطعیت می توان گفت که سیستم های پرداخت الکترونیکی از سیستم های پرداخت سنتی خیلی سریع تر است زیرا در سیستم های پرداخت و انتقال الکترونیکی وجوه ،انتقال وجوه در اکثر مواقع به صورت پیوسته صورت می پذیرد.به عبارت دیگر وجوه به صورت پیوسته از حساب فرستنده به حساب دریافت کننده منتقل می شود(Crede.1998,p.261).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
«فی اسماء الله تعالی: النافع: هو الذی یوصّل النفع إلی من یشاء من خلقه حیث هو خالق النفع و الضرّ و الخیر و الشر»[۶۹] یکی از اسمای خداوند تبارک و تعالی نافع است و نافع کسی است که به هر کسی از مخلوقاتش که بخواهد نفع میرساند چون او خدائی است که خالق نفع و ضرر و خیر و شرّ است. ؛ «قُل لاَّ أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»[۷۰] بگو: «جز آنچه خدا بخواهد، برای خودم اختیار سود و زیـانی نـدارم و اگـر غـیب میدانستم قطعاً خیر بیشتری میاندوختم و هرگز به من آسیبی نمیرسید. من جز بیم دهنده و بشارتگر برای گروهی که ایمان میآورند، نیستم. در این آیه با قرینه و کنار هم قرار دادن خیر و سوء در کنار نفع و ضرر میفهماند که نفـع و خـیر یـک مـعنی را میرساند.
تفاوت خیر و شرّ با نافع و ضارّ در این است که خیر و شر به اعتبار هدف است و نفع و ضرر به اعتبار راه خیر یا شر خواندن چیزی یعنی باید خیر را انتخاب و از شرّ پرهیز کرد، پس خیر هدف است و آنچه برای رسیدن به این هدف سودمند است، «نافع» و هر چه برای رسیدن به این هدف مانع است، «ضار» نامیده میشود.[۷۱] ۲ـ۲. مصادیق خیر در قرآن ۲ـ۲ـ۱. ذات خداوند تبارک وتعالی و اسماء و صفات او بزرگترین مصداق خیر که قرآن آن را خیر و منشأ تمام خیرات و برکات میداند ذات خداوند است. «… وَ الله خَیرٌ وَ أبقی»[۷۲] و خدا بهتر و پایدارتر است. این آیه کلام ساحران میباشد زمانی که به حضرت موسی (علیه السلام) ایمان آوردند و فرعون آنها را تهدید به کشته شدن کرد؛ گفتند: ما به پروردگارمان ایمان آوردهایم برای اینکه گناهان ما را ببخشد. هدف ما پاک شدن از گناهان گذشته، از جمله مبارزه با پیامبر خدا است. ما از این طریق میخواهیم، به سعادت جاویدان برسیم، ولی تو ما را تهدید به مرگ این دنیا میکنی، ما این ضرر کم را در مقابل آن خیر عظیم پذیرا هستیم. آمرزش خدا، هم بهتر و هم دائمیتر است، یعنی از هر خیری بهتر و از هر باقیئی باقیتر است و اینکه تعبیر به کلمه جلاله «الله» کردند، بدین جهت بود که میخواستند بگویند، خدا بهتر و باقی تر از هر چیزی است و چون ملاک خوبی و خوبتری، کمال است و کلمه الله به معنای ذات دارای جمیع صفات کمال است، در نتیجه خیر مطلق است، لذا مقام مناسبت داشت که اسم جلاله را تعبیر کردند.[۷۳] «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»[۷۴] ؛ بگو بار خدایا، توئی که فرمانروائی، هر کس را که میخواهی فرمانروائی بخشی؛ و از هر که خواهی، فرمانروائی را بازستانی؛ و هر که را خواهی عزت بخشی؛ و هر که را خواهی، خوار گردانی؛ همه خوبیها به دست توست و تو بر هر چیز توانائی با توجه به الف و لام استغراق در «الخیر» و مقدم شدن خبر بر مبتدا نشان میدهد که تمام خیرها و برکات و نیکیها و خوبیها در دست خداست و خیر فقط به دست خداست. در بعضی آیات قرآن، خداوند را با کلمه «تبارک» ستوده است و همچنانکه در معنای لغوی این کلمه گذشت، این کلمه بر خیر بودن وجود خداوند و کثرت صدور خیرات و دوام فیّاضیت او دلالت میکند. مانند آیات سوره های: اعراف/ ۵۴، فرقان/ ۱ و ۱۰ و ۶۱ ، زخرف/ ۸۵، الرحمن /۷۸ ، ملک/ ۱. همانطور که ذات خداوند خیر مطلق است صفات و اسماء او هم خیر است و به نحو عالی و بالاترین صورت در خدا وجود دارد. بعضی اسماء خداوند با لفظ خیر می باشند که بدین قرار می باشند: خَیرٌ حافِظاً: به معنای بهترین نگه دارندگان و نگهبانان است که یک بار در سوره یوسف آیه ۶۴ آمده است. خَیرُ الحاکِمین: به معنای بهترین داوران و فرمانروایان است و سه بار در سورههای (اعراف آیه ۸۷) ، (یونس آیه ۱۰۹) و (یوسف آیه ۸۰) آمده است. خَیرُ الغافِرین: به معنای بهترین آمرزندگان است و یک بار در سوره اعراف، آیه ۱۵۵ آمده است. خَیرُ الفاتِحین: به معنای بهترین گشایندگان است و یک بار در سوره اعراف، آیه ۸۹ آمده است. خَیرُ الفاصِلین: به معنای بهترین جدا کننده میان درستی و نادرستی است و یک بار در سوره انعام، آیه ۵۷ آمده است. خَیرُ الناصِرین: به معنای بهترین یاری دهندگان است و یک بار در سوره آل عمران، آیه ۱۵۰ آمده است. خَیرُ الراحِمین: به معنای بهترین مهربانان است و دو بار در سوره مؤمنون، آیات ۱۰۹ و ۱۱۸ آمده است. خَیرُ الرازِقین: به معنای بهترین روزی دهندگان است و پنج بار در سوره (مائده، آیه ۱۱۴)، (حج، آیه ۵۸)، (مؤمنون، آیه ۷۳)، (سبأ، آیه ۳۹) و (جمعه، آیه ۱۱) آمده است. خَیرُ المنزِلین: به معنای بهترین فرود آورندگان است و یک بار در سوره مؤمنون، آیه ۲۹ وصف خداوند قرار گرفته است. این کلام خطاب حضرت نوح به خداوند بعد از پایان یافتن طوفان میباشد که به خداوند فرمود: پروردگارا مرا در منزلگاهی پر برکت فرود آر، که تو بهترین فرود آورندگانی. خَیرُ الوارِثین: به معنای بهترین وارثان است و یک بار در سوره انبیاء، آیه ۸۹ آمده است. سالها از عمر حضرت زکریا میگذشت و به سن پیری رسیده بود، امّا هنوز فرزندی نداشت، و از سوی دیگر، همسری عقیم و نازا داشت، آن حضرت با تمام قلب به درگاه خدا روی آورده، تقاضای فرزند صالح و برومندی کرد، و با دعائی که نهایت ادب بود خدا را خواند و سرانجام با جمله «وَ أنتَ خَیرُ الوارِثین» این حقیقت را بازگو کرد که: من میدانم این دنیا دار بقاء نیست، و نیز میدانم تو بهترین وارثانی، ولی از نظر عالم اسباب، دنبال کسی میگردم که هدفم را دنبال کند.[۷۵] خَیرُ الماکِرین: به معنای بهترین چاره جویان است و دو بار در سوره آل عمران، آیه ۵۴ و أنفال، آیه ۳۰ آمده است. در لغت عرب، هر نوع چاره اندیشی را مکر میگویند، که گاهی خوب و گاهی زیان آور است. به خاطر همین در قرآن کلمه مگر گاهی با کلمه خیر ذکر شده است، مانند: «وَ الله خَیرُ الماکِرین»، و گاهی با کلمه «سیئ» آمده است: مانند آیه ۴۳ سوره فاطر. یگانگی خداوند و قهّاریت او ملاک خیر بودن او میباشد. «… أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ»[۷۶]؛ آیا خدایان پراکنده بهترند یا خدای واحد قهّار. این آیه دلیل بر معین بودن خدا برای پرستش است و خیر از دو إله، آن معبودیست که از جهت پرستش بهتر است. خیر در این آیه صفت مشبههای است که به حسب مادّه خود افعل تفضیل را افاده میکند. حضرت یوسف خداوند را به وحدت و قهّاریت توصیف نمود و فرمود: «ام الله الواحد القهار» یعنی او واحد است، اما نه واحد عددی که اگر یکی دیگر اضافه شود دو تا گردد، بلکه واحدی است که نمی توان در قبالش ذات دیگری تصوّر کرد، زیرا هر چیز که تصوّر و فرض شود وجودش از اوست نه از خودش. و نیز نمی توان در قبالش صفتی فرض کرد، و هر چه فرض شود عین ذات اوست، و اگر عین ذات او نباشد، باطل خواهد شد، و همه اینها به خاطر این است که خدای تعالی وجودی است بحت (خالص) و بسیط که به هیچ حدی محدود و به هیچ نهایتی منتهی نمیشود.[۷۷] فلاسفه اسلامی قایلند به اینکه که وجود خیر محض است. پس هر وجودی در وجودش تمامتر و کاملتر باشد، خیریّت آن عالیتر و شدیدتر از مادون آن است. خیر محض بودن وجود به این دلیل است که فلاسفه عموماً خیر را امری وجودی و شر را امری عدمی میدانند. و از آنجا که وجود را خیر میدانند، لذا وجود را دوست داشتنی میدانند. معمولاً فلاسفه اسلامی وجود را مساوق خیر میدانند. ابن سینا در این باره میفرماید: «و الخیر بالجمله هو ما یتشوقه کل شیء و ما یتشوقه کلّ شیء هو الوجود، أو کمال الوجود من باب الوجود و العدم من حیث هو عدم لا یتشوق إلیه، بل من حیث یتبعه وجود أو کمال للوجود، فیکون المتشوق بالحقیقه الوجود، فالوجود خیر محض و کمال محض»[۷۸] خیر چیزی است که هر شیئی به آن اشتیاق دارد و چیزی که همه اشیاء به آن مشتاق هستند، وجود یا کمالات وجودی هستند و عدم از آن جهت که عدم است چیزی به آن مشتاق نیست و مطلوب واقع نمیشود، بلکه از آن جهت که به دنبال آن وجود یا کمال وجود است مطلوب است، پس متشوّق إلیه و مطلوب حقیقی وجود میباشد، پس وجود خیر محض و کمال محض میباشد. ملاصدرا در ضمن مباحث اختصاصی وجود تحت عنون «فی ان الوجود خیر محض» در سفر اول میفرماید: این مسأله هنگامی روشن میگردد، که ثابت شود مفهوم وجود، که از معقولات و از آشکارترین بدیهیات اولیه است، مصداق و حقیقت و ذاتی در خارج و در میان موجودات عینی دارد و حقیقت آن عین فعلیّت و حصول و وقوع است، نه به معنی مصدری (بودن یا هستی) چنانچه همه متأخران پنداشتهاند، بلکه به معنی نفس حقیقت وقوع و آنچه وقوع به آن تحقّق مییابد، خواه وقوع خود وجود و خواه وقوع چیز دیگر، که همان ماهیّت است. اما کسی که برای مفهوم عقلی وجود حقیقت و مصداق و ذاتی جز همین مفهوم انتزاعی بدیهی قائل نباشد، برای او دشوار، بلکه نارواست که وجود را خیر محض بداند. زیرا معنی خیر آن است که نزد هر ذیشعوری مطلوب و پسندیده باشد و چیزهای دیگر مشتاق به او و موجودات همه طالب او باشند و به طبع و إراده و سرشت به او جذب شوند. و این پیداست که موجودات هیچ گاه خواهان و جویای یک معنی مصدری نخواهند بود، و مطلوب و مقصود هیچ چیز یک مفهوم ذهنی و معقول ثانی قرار نخواهد گرفت و این امری است در نهایت وضوح و ثبوت و بر عقول ابتدایی نیز بدون تفکّر و استدلال روشن است. حال اگر محقق گردد که وجود هر چیزی همان نحوه ظهور آن است، که از مبدأ قیّوم واجب بالذات إفاضه شده است و به آن هستی میبخشد، پس خیر به حقیقت وجود بر میگردد. بنابراین شر به طور مطلق امری عدمی است، عدم ذات یا عدم کمال و تمامیّت ذات چیزی و یا کامل نبودن صفتی از صفات کمالی وجودی آن، پس شرّ دارای هیچگونه ذاتی نیست. پس وجود خیر محض و عدم شرّ محض است.[۷۹] تحلیل مفهومی خیر نشان میدهد که خیر در قیاس با هر شیء، مطلوب آن است؛ چه اینکه هر چیز خیر خود را در صورتی که واجد آن باشد محافظت میکند و در صورتی که فاقد آن باشد، طلب مینماید. حال خیر که مطلوب و مقصود اشیاء است، بدون شک امری وجودی است، زیرا برای هیچ موجودی، مفهوم از آن جهت که مفهوم است و یا ماهیّت از آن جهت که ماهیّت است مطلوب نیست، و هیچ شیئی معنای مصدری ذهنی و یا مفهومی را که معقول ثانی است، طلب نمیکند بلکه هر طالبی به دنبال مصداق خارجی و مطلوب واقعی میباشد. خلاصه آن کسی که قائل به أصالت وجود باشد، بعد از توجه به معنی و مفهوم خیر به سهولت به اینکه خیر همان واقعیت و وجود خارجی است، حکم میکند، به بیان دیگر خیر محض بودن وجود برای او واضح و آشکار است.[۸۰] بنابراین خیر در مقام تحلیل یا به أصل هستی بازگشت میکند یعنی مفاد کان تامّه و یا به کمالات هستی یعنی مفاد کان ناقصه. خیر محض بودن خداوند به دو دلیل است: ۱ـ اصل وجود خداوند؛ چون وجود او وجودی فوق تمام میباشد که هیچ گونه نقصی در او نیست. علّامه حلی در مورد خیر بودن وجود خداوند میفرماید: «وجوب الوجود یدل علی ثبوت وصف الخیریه لله تعالی، لأن الخیر عباره عن الوجود و الشرّ عباره عن عدم کمال الشیء من حیث هو مستحق له، و واجب الوجود یستحیل ان یعدم عنه شیء من الکمالات فلا یتطرّق إلیه الشرّ بوجه من الوجوه فهو خیر محض»[۸۱] واجب الوجود بودن خداوند، بر ثبوت وصف خیر برای او دلالت میکند، چون خیر عبارت است از وجود و شر عبارت است از عدم کمال برای چیزی که استحقاق وجودش را داشت، و واجب الوجود محال است که یکی از کمالات خود را از دست بدهد، پس به هیچ وجهی شرّ در او راه ندارد پس خداوند خیر محض است. ابن سینا هم در کتاب الهیات شفا در فصل ششم از مقاله هشتم در مورد خیر محض بودن خداوند صحبت کرده، میفرماید که: واجب الوجود تامّ الوجود است و چیزی از وجود و کمالات وجودش نیست که برایش ممکن باشد و نداشته باشد، بلکه فوق تمام است، برای اینکه نه تنها وجود خاصّ خودش از خودش است، بلکه وجود اشیاء دیگر هم از اوست، چون همه چیز از وجود او فائض است و واجب الوجود بذاته خیر محض است.[۸۲] موجود فوق تمام عبارت است از موجودی که تمام آنچه برای او به امکان عام ممکن است و هر چه که برای او ممتنع نیست برایش حاصل است و بعلاوه وجودهای دیگر از وجود او فائضند. فوق تمام آن است که نه تنها در وجود و در کمالات وجود به علتی بیرونی یا درونی نیازمند نیست و از همه بی نیاز است، بلکه علاوه بر آن، کمالات دیگر و همه وجودهای دیگر از وجود او فائضند.[۸۳] وقتی که وجود مساوی با خیر است و عدم مساوی با شرّ و ملاک خیریّت وجود است و ملاک شریّت عدم، و وقتی که ما ثابت کردیم که واجب الوجود ماهیّته انیّته و هو وجود محض، پس هو خیرٍ محض.[۸۴] ابن سینا میفرماید: «فالوجود خیریّه، و کمال الوجود خیریّه الوجود. والوجود الذی لایقارنه عدم لا عدم جوهر و لا عدم شیء للجوهر بل هو دائماً بالفعل فهو خیر محض، و الممکن الوجود بذاته لیس خیر محضاً، لأنّ ذاته بذاته لا یجب له الوجود بذاته، فذاته بذاته تحتمل العدم، و ما احتمل العدم بوجه ما فلیس من جمیع جهاته بریئاً من الشر و النقص، فإذن لیس الخیر المحض الّا الواجب الوجود بذاته»[۸۵] پس وجود خیر است و کمال وجود خیر وجود است. و وجودی که مقارن عدم نمیشود یعنی نه عدم جوهر و نه عدم کمالات جوهر بلکه دائماً بالفعل میباشد پس او خیر محض است و ممکن الوجود به خاطر ذاتش خیر محض نمیباشد چون ذاتش وجوب بالذات ندارد بلکه وجوب بالغیر دارد و ذات آن محتمل العدم است و هر ذاتی که اینگونه باشد از جمیع جهات خالی از شرّ و نقصان نمیباشد. ملاصدرا در این رابطه میفرماید: «الخیر المطلق الذی یتشوقه کلّ الأشیاء و یتمّ به أو بما یفیض منه ذواتها و کمالات ذواتها هو القیّوم الواجب بالذات (جلّ ذکره) لأنه وجود مطلق لا نقص فیه و نور محض و بهاء محض و تامّ و فوق التمام، فیعشقه و یتشوقه کلّ ممکن بطباع امکانه»[۸۶] خیر مطلقی که همه چیز خواهان اوست و از او و فیض او ذات خود را به کمال میرساند قیّوم واجب بالذات است، زیرا او وجود مطلقی است، که در او نقص نیست و نور محض و جلال تامّ و کمال فوق تمام است. بنابراین، هر موجود ممکنی عاشق و مشتاق اوست. بنابراین خیر محض فقط ذات خداوند واجب الوجود است. خدای سبحان خیر علی الإطلاق است، برای اینکه او کسی است که تمامی عالم به او منتهی میشود، و همه خیرات از اوست و هر موجودی هدف نهائیش او است.[۸۷] فهو جواد و هو خیر محض و فرض وصف البخل فیـه نقض فهو مفیض الخـیر لیس الّا و الشرّ لا یصـــدر منه أصـــلا[۸۸] پس خدا جواد و بخشنده است و او خیر محض میباشد و فرض صفت بخل در خداوند نقض وجود او است. پس او إفاضه کننده خیر میباشد و شرّ به هیچ وجهی أصلاً از او صادر نمیشود.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
Batbp
نسخه Batch (دستهای) الگوریتم انتشار به عقب[۱۴]
Igls
آموزش مربعات حداقل کلی تکرار شدهی شبکه با خروجیهای چندگانه[۱۵]
Incbp
نسخه بازگشتی (نموی) انتشار به عقب[۱۶]
Marq
روش اولیه لونبرگ-مارکواردت[۱۷]
Marqlm
اجرای ذخیرهی حافظه در روش لونبرگ-مارکواردت[۱۸]
Rpe
روش خطای پیشبینی بازگشتی[۱۹]
۱-۸-۵- یادگیری قابت یادگیری خصیصهی اصلی هوشمندی است. برای طراحی پروسهی یادگیری باید اول مدلی از محیطی که شبکه در آن عمل میکند داشته باشیم، یعنی باید بدانیم چه اطلاعاتی برای شبکه در اختیار داریم. به این مدل، الگوی یادگیری گفته میشود. بعد باید بدانیم که وزنهای شبکه چگونه اصلاح میشوند، یعنی بدانیم کدام یک از قوانین یادگیری فرایند به روز کردن را انجام میدهد. سه نوع الگوی یادگیری اصلی داریم:
یادگیری با سرپرستی: در این روشها خروجی صحیح هر دنبالهی ورودی به شبکه داده میشود. وزنها به گونهای تعیین میشوند که پاسخ شبکه تا حد ممکن به پاسخ واقعی نزدیک باشد. یادگیری تقویتی نوعی یادگیری با سرپرستی است که در آن به جای ارائه خود پاسخ برای تعلیم، روی خروجی های تولید شده توسط شبکه یک نقادی از نظر درست یا نادرست بودن آنها انجام میشود. یادگیری بدون سرپرستی: این روش نیازی به دانستن پاسخهای مطلوب برای ورودیهای مورد تعلیم ندارد. بلکه ساختار درونی داده ها و همبستگی مابین آنها را استخراج میکند و الگوها را براساس این همبستگیها مقولهبندی میکند. ترکیبی از هر دو: در این روش تعدادی از وزنها از طریق یادگیری با سرپرستی تعیین میشود و بقیه با بهره گرفتن از روش های بدون سرپرستی به دست میآیند (داورپناه و میرزایی، ۱۳۸۵). ۱-۸-۶- الگوریتم لونبرگ مارکواردت روش لونبرگ مارکواردت، روشی استاندارد برای کم کردن خطای مربعات میانگین، در نتیجه قوت و سرعت از ویژگیهای آن است. نسخهای از این روش توسط فلچر در سال ۱۹۸۷ ارائه شد. تفاوت بین این روش با روش اصلی ارائه شده توسط مارکواردت در سال ۱۹۶۳، این است که اندازه عناصر ماتریس قطری اضافه شده به گوس- نیوتن[۲۰]، طبق اندازه نرخ موجود بین کاهش واقعی و کاهش پیش بینی شده تنظیم میشوند. الگوریتم لونبرگ- مارکواردت یکی از متداولترین الگوریتمهای استفاده شده برای بهینهسازی است. این الگوریتم روش کاهش شیب ساده و دیگر روشهای شیب توام را در گستره وسیعی از مسایل اعمال می کند. روشی را که این الگوریتم بکار میگیرد کاهش حداقل مربعات به صورت غیرخطی است. تابعی که برای این منظور بکار میرود به شکل زیر میباشد:
که در آن (x=x1,x2,….xn)، یک بردار و هر rj تابعی از Rn-R است. اشاره به rj باقیماندهها دارد و همچنین فرض میشود که m≥n است (جمالیزاده، ۱۳۸۷). فصل دوم مروری بر منابع ۲-۱- مقدمه تلاش برای استفاده از فاز جامد جهت استخراج گونه های مختلف از آب و دیگر محیطها، سابقهای طولانی دارد. آزمایشهای اولیه با بکار گرفتن کربن فعال به عنوان فاز جامد، در حدود ۵۰ سال قبل انجام شدند و کاربردهای ابتدایی استخراج فاز جامد به استفاده گسترده این روش در آنالیز آب و نیز اقتباس آن به روش های تجزیهای استاندارد منجر گردیده است (Liska, 2000). از این روش نه تنها برای استخراج مقادیر ناچیز ترکیبات مورد نظر از نمونه های طبیعی، بلکه همچنین جهت از بین بردن مزاحمتها و ترکیبات ناخواسته در بافت پیچیده نمونه، به منظور دستیابی به استخراجی تمیزتر استفاده شده است. تنوع و تطبیق پذیری استخراج با فاز جامد، استفاده این روش را برای بسیاری از مقاصد مانند خالص سازی، تغلیظ مقادیر بسیار کم و مشتق سازی امکان پذیر میسازد (Zwir-Ferenc and Biziuk, 2006). با گذشت زمان همراه با توسعه جاذبهای جدید، این روش نیز پیشرفت کرده و طیف گستردهای از جاذبها از قبیل رزینهای معدنی مانند سیلیکا، رزینهای آلی مانند پلیمرها، نانو مواد و میکرو ارگانیسمها، استخراج با فاز جامد را به روشی برجسته در امر آماده سازی نمونه و جداسازی مبدل ساخته است (Turker, 2007). استخراج با فاز جامد، روشی ساده بوده و دارای مزایایی از قبیل سهولت اجرا، ارزانی، سرعت مناسب، دقت بالا، بازیابی بیشتر نمونه نسبت به روش های پیش از خود، توسعه سریع و اتوماسیون ساده میباشد (Yamini et al., 2004). استخراج فاز جامد برای اولین بار در سال ۱۹۵۰ برای آنالیز آنالیتهای آلی در آب انجام شد که در این روش از کربنها به عنوان جاذب و از حلالهای آلی به عنوان فاز شویشی استفاده شده است. این روش یکی از محبوبترین روش های پیشتغلیظ نمونه میباشد. استفاده از ستونهای تجاری استخراج با فاز جامد در سال ۱۹۷۰ معرفی شد، از آن زمان این روش به سرعت رشد کرده است (Grob and Barry, 2004). هدف از استخراج با فاز جامد تغلیظ و یا آمادهسازی میباشد (Liu et al., 2007). کاربردهای استخراج با فاز جامد عبارتند از: استخراج و تغلیظ انواع کاتیونهای فلزی، استخراج و تغلیظ ترکیبات آلی مختلف، استخراج و تغلیظ ترکیبات دارویی، استخراج و تغلیظ آلایندههای محیط زیست (Mester and Sturgeon, 2005). ۲-۲- مروری بر مطالعات انجام شده در مورد روش استخراج با فاز جامد آمادهسازی نمونه در یک روش تجزیهای از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا در بسیاری موارد، علیرغم وقت زیادی که صرف میشود، به عنوان منشأ بسیاری ازخطاهای کار، شناخته میشود. استخراج فاز جامد، روشی برای آماده سازی نمونه است، که آنالیت را به وسیله جذب روی فاز جامد، از محلول مورد نظر جداسازی و تغلیظ مینماید. این عمل به وسیله شویش آنالیت با یک یا چند حلال مناسب جهت تجزیه دستگاهی ادامه مییابد. عوامل مختلف درخلال فرآیندهای جذب آنالیت روی جاذب و واجذب شدن آن با یک شوینده باید بهینه شوند. امروزه SPE به عنوان یکی از مهمترین روش های استخراج و پیشتغلیظ شناخته شده است (متقی و همکاران، ۱۳۹۱). and Shibamoto Wada در سال ۱۹۹۷، از روش استخراج فاز جامد جهت جداسازی ترکیبات معطر از آب میوه استفاده کردند. در این پژوهش، از ستون فاز جامد با مشخصه Porapak Q که در آن از کوپلیمر اتیل وینیل بنزن- دی وینیل بنزن به عنوان فاز جامد استفاده شده، به کارگیری شده است. در این کار حلالهای مختلفی آزمایش شد که در نتیجه، دیکلرومتان به عنوان بهترین حلال استخراجی با بازیابی نزدیک به صد درصد انتخاب گردید. Lopez و همکارانش در سال ۲۰۰۲، از کوپلیمرهای استایرن- دی وینیل بنزن تحت مشخصه تجاری LiChrolut-EN، به عنوان جاذب برای استخراج ۲۷ گونهی آلی و فرار از نوشیدنیهای الکلی استفاده کردند و از نتایج بدست آمده استنباط کردند که استخراج با فاز جامد برای مطالعه ترکیبات آلی و فرار موجود در نمونه های غذایی رضایت بخش میباشد. یکی از اهداف مهم مطالعات شیمی تجزیه، اندازه گیری صحیح و با حساسیت بالای فلزات سنگین میباشد زیرا منابع اصلی آلودگی در نمونه های محیطی، غذایی و بیولوژیکی، تاسیسات صنعتی و کشاورزی فلزات سنگین هستند (Karve and Rajgor, 2007; Sesli, 2006). به خاطر سادگی و پایین بودن هزینه، طیف سنجی جذب اتمی شعله یکی از اساسیترین تجهیزات برای تعیین کمّی و کیفی فلزات در بسیاری از آزمایشگاهها به شمار میرود (Ivanov and Kochelyeva, 2006; Hosseini et al., 2006; Rezaei et al., 2007). استخراج سریع و شناسایی در سطح غلظتی پایین فلزات از زمینه های اصلی در امر تحقیق توسط این تکنیک به همراه استخراج با فاز جامد میباشد (Musameh et al., 2011). Afzali و همکاران در سال ۲۰۰۵، مقادیر اندک منگنز را به روش استخراج فاز جامد، جداسازی و پیشتغلیظ کردند. در این کار برای اولین بار پتانسیل کائولینیت[۲۱] طبیعی، به عنوان مواد جذب برای پیش تغلیظ فلزات سنگین ارزیابی شد. جهت اصلاح سطح جاذب، از ۲-(۵-برمو۲- پریدیلازو)-۵- دی اتیل آمینوفنول[۲۲] و برای اندازه گیری میزان منگنز از طیف سنجی جذب اتمی شعله استفاده شده است. حد تشخیص ۳/۴ میکروگرم بر لیتر و منحنی کالیبراسیون در محدوده ۰۲/۰ تا ۰/۱۰ میلی گرم بر لیتر خطی بوده و ضریب همبستگی ۹۹۹۷/۰ گزارش شده است. Tuzen و همکاران در سال ۲۰۰۵، روش استخراج فاز جامد را روشی سریع، حساس و اقتصادی جهت پیش تغلیظ مقادیر اندک یونهای فلزی در مواد مختلف بیان نمودند. در این پژوهش از روش ستونی جهت استخراج مخلوطی از یونهای فلزی، با جاذب رزین Chromosorb 108 استفاده شده و کمپلکس نمک دی سدیم به عنوان لیگاند کیلیت دهنده میباشد. Perez- Quiutanilla و همکاران در سال ۲۰۰۹ از این روش برای استخراج سرب از نمونه های آبی بهره گرفتند. سیلیکای با درصد تخلخل بالا که به طور شیمیایی با لیگاند آلی مرکاپتو متیل تترازول اصلاح گردید، به عنوان جاذب برای این امر در نظر گرفته شد. آنها با بکارگیری تکنیکهای ستونی[۲۳] و ناپیوسته[۲۴] استخراج با فاز جامد، موفق به دستیابی به بازیابی ۱۰۱-۱۰۳ درصد گردیدند. در روش ستونی فاکتور پیش تغلیظ ۲۰۰ برای سرب بدست آمد. توسط افزودن مقادیر اندکی از سرب به نمونه های حقیقی شامل آب شهری، آب معدنی و آب رودخانه آلبرچه در شهر تولدو کشور اسپانیا به حد تشخیص mM ۶-۱۰×۲۲/۲ و انحراف استاندارد نسبی کمتر از ۹ درصد در تمامی نمونهها دست یافتند. Baysal و همکاران در سال ۲۰۰۹ گزارشی مبنی بر استفاده از روش استخراج با فاز جامد، جهت جداسازی و استخراج سرب از محیطهای آبی منتشر کردند. در این گزارش از نانو ذرات نقره- سیلیکاژل به عنوان جاذب برای استخراج با فاز جامد و از طیف سنجی جذب اتمی شعله جهت آنالیز نمونه استخراج شده استفاده شده است. در این گزارش برای بهبود بازداری سرب روی جاذب از آمونیوم پیرولیدین دیتیوکاربامات به عنوان لیگاند اصلاحگر و برای سنتز نانو ذرات نقره-سیلیکاژل از مخلوط دوغاب سیلیکاژل با نیترات نقره جامد و سدیم بورون هیدرید استفاده شد. Farahmand و همکاران در سال ۲۰۰۹ مقادیر ناچیز بریلیوم را با بهره گرفتن از اکتا دسیل سیلیکاژل اصلاح شده با آورین تری کربوکسیلیک اسید (آلومینون) از نمونه های آبی استخراج و توسط تکنیک طیف سنجی جذب اتمی شعله آنالیز نمودند. تحت شرایط اپتیمم، مقادیر حد تشخیص روش، صحت و دقت روش (انحراف استاندارد نسبی) به ترتیب µgL-1 ۸/۰، بزرگتر از۹۰ درصد و کوچکتر از۱۰ درصد بدست آمد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۴-۳-۱ کدام غسل نیاز به وضو ندارد ۷۵ ۴-۳-۲غسل های غیر جنابت به جای وضو کدام اند ۷۶ ۴-۳-۳ بطلان وضو در وسط نماز ۷۷ ۴-۳-۴ لاک ناخن و وضو ۷۷ ۴-۳-۵ کاشت ناخن و وضو ۷۸ ۶-۳-۶ به جاماندن اثر جرم در وضو ۷۸ ۴-۳-۷ وجود اثر رنگ در دست هنگام وضو ۷۹ ۴-۳-۸ تفاوت وضوی زن و مرد ۷۹ ۴-۳-۹ ترمیم ابرو یا مو در وضو ۸۰ ۴-۳-۱۰ با یک وضو چند نماز می توان به جا آورد ۸۰ فصل پنجم: نتیجه گیری مراجع ۸۵ چکیده: طهارت حاوی یک معنای ظاهری و یک معنای باطنی است. معنای ظاهری طهارت پاکی است و این طهارت در سه بخش وضو، غسل و تیمم حاصل می شود و این طهارتی است که در فقه مطرح است. طهارت فقهیه را در فقه برای این مطرح فرموده اند که بدن انسان را از نجاست های ظاهری پاک کند که فقه شریف مربوط به بدن و اعمال غالبیه آن همانند نماز و روزه و احکام شرعی است که با انجام آن انسان در مرتبه ی بدن به مقام تجلیه می رسد و تجلیه مربوط به ظاهر انسان است که مطابق قوانین شرع و احکام شرعی آن آراسته می شود، لذا فقه شریف باید در متن انسان و اجتماع پیاده شود تا هر دو را تجلیه نماید.
در این تحقیق به بحث در مورد وضو می پردازیم، و نحوه ی کیفیت وضو در فقه إمامیه و نظر علمای شیعه و سنّی را بیان می داریم. و همچنین به اختلافاتی که در نحوه ی انجام وضو گرفتن وجود دارد و اینکه ریشه ی چنین اختلافی از کجاست پرداخته می شود. در ادامه احکام و شرایط و آداب وضو گرفتن بیان می شود. و دیدگاه و فتاوای علمای عظام تقلید راجع به شرایط وضو و سوالاتی که مطرح شده بیان می گردد. فصل اول : کلیات تحقیق کلیات تحقیق ۱-۱ مقدمه بنده ای که آماده مناجات و راز و نیاز با خداوند عالم می گردد، باید از هر لحاظ خود را مهیا سازد و با حالت مورد پسند و هیئتی نیکو در محضر او حاضر شود. بدون طهارت از پلیدی های ظاهری و باطنی نمی توان به دستگاه قدسی آن عزیز راه یافت. وضو و طهارت مقدمه و کلید برای ورود به گلستان سرسبز نماز و مناجات است و در نتیجه آغازی برای ورود به بهشت. شاعر می فرماید: آمادگی جسم و روان است وضو مفتاح در باغ جنان است وضو با آب حیات عشق دل را شوید آیینه ی پاکی جهان است وضو در آیین وضو بین پیروان مذاهب گوناگون تفاوت هایی دیده می شود. قرآن کریم درمورد وضو با وضوح و صراحت سخن گفته ولی اختلاف قاریان در قرائت اعراب برخی از کلمات آیه ی مربوطه و تفاوت برداشت از آنها عامل تفاوت ها و اجتهادات فقهی مختلف گردیده است. اگر چه بنا بر نظر جمع کثیری از علمای اهل سنت، این آیه در هرصورت و با هر قرائتی، مفید یک معناست و قابل اختلاف نیست اما برخی از روایات، مستند پردازش توجیهاتی شده که شکافی چشمگیر در این عرصه را سبب گردیده است. این تحقیق به بازکاوی دو برداشت متفاوت از آیه مربوط به حکم وضو و چگونگی راهیابی اختلاف در آن می پردازد و نتیجه می گیرد که حتی در سخن عالمان اهل سنت، برای شستن پاها و یا شستشوی معکوس دست ادله ای چندان قابل اتکاء و مبتنی به نص یا سیره ی پیامبر ارائه نشده است و اگر اهل سنت بر منابع معتبر خود پای بند باشند و بر صراحت آیه تمرکز و تأکید بیشتری کنند اختلافات موجود در این باره برچیده می شود. همچنین در ادامه ی تحقیق به فلسفه ی وضو، چگونگی کیفیت وضو و آداب وضو گرفتن نیز پرداخته شده است، امید است که مورد رضایت خداوند متعال قرار گیرد. ۱-۲بیان مسأله وضو به عنوان مقدمه نماز نه تنها موجب تطهیر جسم از آلودگی ها می شود بلکه تطهیر روح را در بر می گیرد، با وضو مؤمن احساس می کند جسم و روحش از آلودگی گناهان و لغزش پاک شده است این احساس پاکی و طهارت جسمی و روحی، انسان را برای ارتباط معنوی با خدا و ورود به حالت آرام سازی جسمی و روحی از نماز آماده می سازد. از امور مورد پذیرش همه مسلمانان، مسئله وجوب وضو برای نماز است، و روایت مشهور لاصلاه إلا یطهور از پیامبر اکرم (ص) نیز مؤید چنین امری است، اما آنچه مورد اختلاف قرار گرفته، کیفیت انجام آن است. که این تحقیق به کیفیت وضو در فقه امامیه و احکام و شرایط وضو می پردازد. ۱-۳تاریخچه موضوع تحقیقات تاریخی نشان می دهد تا زمان خلیفه سوم سخنی از چگونگی وضو درمیان مسلمانان نبوده است و آنان طبق آنچه از سیره رسول الله دیده بودند عمل می کردند، اولین گزارشات تاریخی درباره اختلاف در وضو به زمان عثمان برمی گردد. مسلم در صحیح خود، از قتیبه بن سعید از حمران روایت کردند که گفت: آبی برای وضو نزد عثمان بردم. او وضو گرفت و سپس گفت: در برخی مردم حدیث هایی از پیامبر خدا نقل می کنند که نمی دانم چیست، جز آنکه دیدم رسول خدا وضویی همانند این وضوی من گرفت و آنگاه فرمود: هرکس چنین وضو بگیرد، همه گناهان گذشته او آمرزیده می شود،[۱] برخی بر این باورند که خود او بنیانگذار این بدعت بوده است. بدین ترتیب از همان دوران مسئله وضو مورد بحث قرار گرفت به همین دلیل ائمه (ع) تمام سعی خود را می کردند که با این نوع از بدعت ها مقابله کنند امیرالمؤمنین (ع) در سخنی فرموده اند: آغاز فتنه پیروی از هوس ها و بدعت احکام است … تا جایی که می گوید من وضو و نماز و غسل را به جایگاه درست خود و به زمان و احکام اصلی خویش بازگردانیدم. همچنین بسیاری از عالمان شیعه و اصحاب امامان نیز در این باره کتاب یا رساله نوشته اند؛ از آن جمله اند: علی بن مهزیار اهوازی، علی بن حسن بن فضال، علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، احمد بن حسن بن فضال، و برخی دیگر. بعضی نیز جزئی از کتاب یا بابی از ابواب کتاب خود را به وضو اختصاص داده اند همانند: وسائل الشیعه از حُرّ عاملی، مجمع البیان از طبرسی، الجامع الاحکام القرآن از قرطبی مالکی، تذکره الفقهاء از علامه حلی، المقنعه از شیخ مفید، کنزالعمال از سیوطی، تحریرالوسیله امام و … . ۱-۴ضرورت، اهداف و اهمیت موضوع اختلافی که بین مسلمانان در کیفیت وضو وجود دارد ناشی از دو برداشت متفاوت از آیه ی ۶ سوره ی مائده می باشد که این برداشت موجب دو اختلاف عمده در وضوی مسلمانان شده است؛ اختلاف در کیفیت شستن دست ها اختلاف در کیفیت مسح پا از آنجا که صحت انجام وضو شرط اعمال عبادی واجب همچون نماز و … می باشد لذا اهمیت یادگیری صحیح آن مشخص می گردد. کلینی (ره) به سند خود از امام صادق(ع) می کند نقل می کند که فرمود «شخصی هست که شصت یا هفتاد سال از عمرش می گذرد، در حالی که هیچ یک از نمازهایشان قبول درگاه الهی نیست راوی می گوید: عرض کردم: چگونه؟ فرمود: زیرا می شوید آنچه را که خداوند امر به مسح آن نموده است» ۱-۵پرسش ها و فرضیه های تحقیق چرا در موضوعی که پیامبر(ص) و صحابه روزی چند بار آن را تکرار می کرده اند اختلاف هست؟ نظر علمای شیعه و سنی راجع به نحوه ی کیفیت وضو چیست؟ آداب و شرایط وضو گرفتن چیست؟ ۱-۶چرا اختلاف در دوره ی عثمان روی داد همانطور که اشاره شد صحابه به عثمان نسبت بدعت و نوآوری در دین دادند در حالیکه چنین چیزی را به ابوبکر و عمر نسبت نداده اند. اگر بر پایه همین سخن صحابه بگوییم عثمان بنیانگذار این شیوه تازه وضو است چه دلیل و انگیزه ای وجود داشته است که وی با آگاهی از این که چنین اقدامی مخالفت صحابه را با او برخواهد انگیخت به این کار دست بزند؟ آیا وضو از مسائل مالی، اداری و یا حکومتی است تا خلیفه بتواند بر پایه مصالح حکومت و کشور با آن برخورد کند؟ یا چگونه برخی از مردم می توانسته اند در برابر افکار عمومی و احساسات مسلمانان جرأت و جسارت به خرج دهندُ وضویی را بنیاد گذارند که با وضوی خلیفه و آنچه مسلمانان در دوره ای از زندگی خود داشته اند مخالف است؟ یا اگر آنان بر پیامبر خدا (ص) دروغ بسته اند و احادیثی نادرست به او نسبت داده اند چرا آنان را کیفر نداده و به زندان نسپرده است؟
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
در این پژوهش از رگرسیون خطی تک متغیره (روش اینتر) استفاده شده است. میزان آماره (۰۴۷/۷) F (این آماره مشخص میکند که آیار رابطه خطی و بین متغیر ها وجود داد یا نه، یا به عبارتی اگر میران سطح معناداری بدست آمده از میزان ۵/. کمتر باشد، مدل رگرسیونی معنادر میباشد، و پیش فرض دیگر آزمون رگرسیون میباشد.) درجدول ۴-۱۳ سطح معناداری مشاهده شده، نشان میدهد که بین متغیرهای (عدالت رویهای، عدالت توزیعی، عدالت مراودهای و خشونت در محیط کار) در سطح معناداری ۹۵/۰ رابطه خطی دارد. ضریب تعیین مشاهد شده نشان میدهد که ابعاد عدالت سازمانی ۵/۴ درصد از تغییرات در میل به خشونت محیط کاری را تبیین میکنند و با توجه به منفی بودن ضریب بتای ابعاد عدالت سازمانی، میتوان گفت با بهبود عدالت سازمان، میل به بروز خشونت در بین کارکنان کاهش مییابد. Y=-/66+(124/0-x)+( 85/0-x)+( 100/0-x) ۴-۵- خلاصه فصل چهارم در این فصل، داده های جمع آوری شده از پرسشنامه ها در دو بخش توصیفی و استنباطی مورد استفاده قرار گرفت. در بخش توصیفی، ویژگی های جمعیت شناختی و نیز وضع موجود متغیر های مستقل و وابسته به همراه ابعاد آن در قالب شاخصهای متدوال توصیفی ارائه شد. سپس، در بخش استنباطی، نسبت به تائید یا رد فرضیه های تحقیق، اقدام گردید. فصل پنجم نتیجهگیری ۵-۱- مقدمه از آنجایی که متخصصان علوم اجتماعی، رفتار مدنی و عدالت سازمانی وخشونت در محیط کار را از پایه های اساسی و اثربخش فرآیندهای سازمانی می دانند، پژوهش در این زمینه از اهمیت بسزایی برخوردار است. با توجه به این که تاکنون تحقیقی با این عنوان انجام نشده است و غالب تحقیقات به صورت پراکنده و با متغیرهای محدود صورت گرفته است، تحقیق در این زمینه ضروری و مهم به نظر میرسد. با پرداختن به این پژوهش و توجه به متغیرهای فوق در کارکنان میتوان کمک خوبی برای رفع موانع خشنونت در محیط کاری کارکنان شود و با یافتن کاستی ها و تنگناهای موجود، مسئولین را یاری کرد تا کارکنان شان با آسودگی خاطر در راستای تحقق اهداف سازمان و در نتیجه دستیابی به قله های پیشرفت کشور گام بردارند.
خشونت و جرم به عنوان یک پدیده و مسأله اجتماعی مورد توجه اندیشمندان رشتههای مختلف قرار گرفته است. هر کدام از آنان این پدیده را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دادهاند و این موجب دستهبندی های گوناگون شده است. در این تحقیق بر عوامل (عدالت) تاکید شده است. طبق نظریه منابع، افرادی که از محرومیت اقتصادی– اجتماعی برخوردارند برای یادگیری رفتار خشونتآمیز مستعدترند. به طور کلی یافته های این پژوهش در سه بخش جداگانه مورد بحث و بررسی قرار میگیرد: الف: تبیین یافته های مربوط به فرضیه های پژوهش ب: محدودیتهای پژوهش ج: پیشنهادهای نظری و کاربردی ۵-۲- تبیین یافته های مربوط به فرضیه های پژوهش فرضیه تحقیق: ” بین عدالت توزیعی و خشونت در محیط کار رابطه وجود دارد". برای آزمودن این فرضیه از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. براساس یافتههای ارائه شده در فصل چهار، بین عدالت توزیعی و خشونت در محیط کار رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد. بدین معنا که با افزایش عدالت توزیعی، خشونت در محیط کار و اشکال آن – خشونت فیزیکی و خشونت کلامی- نیز کاهش پیدا میکند. با توجه به اینکه عدالت سازمانی و رفتار مدنی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در خشنودی شغلی و نهایتاً کاهش عوامل تنش زا در محیط کار، کاهش تعارض فردی و گروهی و جلوگیری از بروز خشونت در هر سازمانی میباشد. به همین خاطر سازمان ها به منظور ایجاد انگیزه فعالیت و کار اثربخش در کارکنان خود، دست به اقدامات و تدابیر مدیریتی و شیوه های تمهیدی زیادی میزنند، زیرا که دستیابی به این امر مهم در هر سازمانی با پیشرفت و نیل به اهداف آن سازمان ارتباط دارد. توجه به این موارد در نحوه رفتار و فرایند عملکرد کارکنان در سازمان ها مؤثر میباشد. گرینبرگ، (۱۹۹۶)، دو نوع پاسخ به بیعدالتی که در رابطه با اهداف ابرازی و وسیلهای بروز میکند برشمردهاند: بازیابی برابری و تلافی کردن بازیابی برابری به تلاش فرد برای افزایش سطوح پاداشهای دریافتی اشاره دارد و تلافی کردن عمل فردی را که برای ضربه زدن به هدفی که علت آسیب به او بوده است را تشریح میکند. در این ارتباط میتوان به مفهوم مقابله به مثل (کمپر، ۱۹۶۶) اشاره کرد. همچنین، بر مبنای دیدگاه جدیدی که در رابطه ناکامی- پرخاشگری توسط فوکس، و اسپکتور (۲۰۰۵، به نقل از لندی و کونته، ۲۰۱۰) ارائه گردیده باید توجه داشت که براساس این دیدگاه، فشارزاهای موقعیتی به عنوان رخدادهای ناکامکننده به واکنش استرس منجر میگردد و افراد برای آزاد شدن از استرس انرژی خود را در رفتارهای مخرب یا ضد تولید صرف میکنند. علاوه بر این، براساس فرضیه عدالت، رفتارهای خشونت در محیط کار، میتواند به عنوان پاسخی توسط کارکنان بر علیه بیعدالتی ادراک شده در محیط کار (بیس و تریپ، ۲۰۰۵؛ فولگر و بارون، ۱۹۹۶) تلقی گردد. بنابراین، کارکنان در هنگام ادراک بیعدالتی و برای جبران بیعدالتی، یا اقدام به رفتارهای خشونتآمیز میکنند و یا در انتظار فرصت مناسب برای بروز رفتارهای خشونتآمیز و اشکال آن- کلامی و فیزیکی- جهت جبران بیعدالتی باقی میمانند. این یافتهها با یافتههای هرس کویس و همکاران (۲۰۰۷) مبنی بر اینکه بیعدالتی ارتباطی پیشبین قوی خشونت در محیط کار میباشد، همچنین با یافتههای بنت و رابینسون (۲۰۰۰)، گرینبرگ و بارلینگ (۱۹۹۹)، اسکارلیکی، فولگر و تسلاک (۱۹۹۱)؛ جوادیان، گلپرور و بلالی (۱۳۹۰)، مبنی بر اینکه ادراک بیعدالتی رویهای پیشبین خشونت در محیط کار میباشد، همچنین با یافتههای کلووی و همکاران (۲۰۰۶) مبنی بر اینکه پایین بودن ادراک عدالت تعاملی پیشبین قوی رفتارهای تلافیجویانه است، همسو میباشد. فرضیه تحقیق: ” بین عدالت رویهای و خشونت در محیط کار رابطه وجود دارد". برای آزمودن این فرضیه از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. براساس یافتههای ارائه شده در فصل چهار، بین عدالت رویهای و خشونت در محیط کار رابطه معکوس و معنیداری وجود دارد. بدین معنا که با افزایش رویهای، خشونت در محیط کار و اشکال آن – خشونت فیزیکی و خشونت کلامی- نیز کاهش پیدا میکند. و با یافتههای گرینبرگ و بارلینگ (۱۹۹۹) مبنی بر اینکه ادراک عدالت رویهای و ارتباطی پیشبین قوی خشونت در محیط کار میباشد، همسو است. یافتههای پژوهش حاضر را میتوان از طریق فرضیههای ناکامی- پرخاشگری و عدالت تبیین نمود. همانگونه که قبلاً بیان گردید، بیشتر تمایلات به بروز خشونتها، پاسخهای غیرمنطقی به محرکهای ناکامی هستند. بر طبق آخرین یافتههای این تئوری، محرکهای ناکامی منجر به تجربه احساسات منفی توسط افراد میگردد و در نتیجه افراد برای واکنش یا اعمال خشونتآمیز تحریک میشوند. براین اساس، و بر مبنای رابینسون و بنت (۱۹۹۷) خشونت به عنوان انگیزهی وسیلهای برای بهبود موقعیت بازیابی برابری و به عنوان انگیزهی ابرازی برای تخلیه و رهاشدن عصبانیت یا پرخاشگری مورد استفاده قرار میگیرد. نتیجه تحقیق گل پرور و واثقی (۱۳۸۹) نشان داد که عدالت رویه ای، متغیر میانجی کامل در رابطه مشارکت در تصمیم گیری با بی اعتمادی بین فردی و تنش شغلی است. اما بی اعتمادی بین فردی در رابطه عدالت رویه ای با تنش شغلی، نقش یک متغیر میانجی را ایفا می نماید. همچنین با یافته های تحقیق مهداد و طباخ عشقی و همکاران (۱۳۹۱) نشان داد که بین عدالت رویه ای، با خشونت فیزیکی، خشونت کلامی و خشونت کلی رابطه منفی معنی دار وجود دارد، همسو میباشد. فرضیه تحقیق: ” بین عدالت مراودهای و خشونت در محیط کار رابطه وجود دارد". برای آزمودن این فرضیه از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. براساس یافتههای ارائه شده در فصل چهار، بین عدالت مراودهای و خشونت در محیط کار رابطه معکوس و معنیداری وجود دارد. بدین معنا که با افزایش عدالت مراودهای، خشونت در محیط کار و اشکال آن – خشونت فیزیکی و خشونت کلامی- نیز کاهش پیدا میکند. یافته های تحقیق مهداد و طباخ عشقی و همکاران (۱۳۹۱) نشان داد که بین عدالت ارتباطی، با خشونت فیزیکی، خشونت کلامی و خشونت کلی رابطه منفی معنی دار وجود دارد، همسو میباشد. نتیجه تحقیق مردانی و حیدری (۱۳۸۸) نشان داد که عدالت سازمانی با رفتارمدنی سازمانی ارتباط معنی داری دارد. فرضیه تحقیق” ابعاد عدالت سازمانی پیشبینی کننده خشونت در محیط کار میباشد". علاوه بر این نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ابعاد عدالت سازمانی پیشبینی کننده خشونت در محیط کار میباشد و با نتیجه تحقیق مهداد و طباخ عشقی و همکاران (۱۳۹۱) نشان داد که عدالت ارتباطی پیشبینی کننده خشونت فیزیکی و خشونت کلی در محیط کار و همچنین عدالت رویه ای را در پیش بینی کننده خشونت کلامی است، همسو میباشد. نتایج مطالعه ایران زاده و همکاران (۱۳۸۸) نشان داد که بین متغیرهای عدالت سازمانی و رفتار مدنی با خشنودی شغلی کارکنان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و هر دو متغیر قابلیت پیش بینی خشنودی شغلی را دارند اما این میزان قابلیت در مؤلفه رویه ای عدالت سازمانی بیشتر بود. از آنجایی که پژوهش حاضر یکی از معدود مطالعه انجام گرفته در ارتباط با رابطه میان عدالت سازمانی و میل به بروز خشونت در محیط کار در کشورمان میباشد، نیاز به انجام پژوهشهای بیشتر در مناطق صنعتی و جغرافیایی گوناگون و همچنین سازمانها و صنایع مختلف به خصوص مقایسه زنان و مردان، صنایع و سازمانهای متفاوت و سایر متغیرهای اثرگذار سازمانی چون: فرهنگ، جو و ساختار ضرورت دارد. همچنین به پژوهشگران توصیه میگردد که به دلیل حساسیت موضوع مورد مطالعه، با دقت و توجه بیشتری به انجام پژوهش در این حیطه مبادرت ورزند و در کنار اطلاعات به دست آمده از پرسشنامهها، سعی گردد دادههای عینی مرتبط با خشونت را با در نظر گرفتن فراوانی و شدت این رفتارها مورد استفاده قرار دهند. علاوه بر این، در تعمیم نتایج این پژوهش به سازمانهای غیرتولیدی و خدماتی احتیاط لازم به عمل آید و به دلیل نوع پژوهش از استنتاج علی خودداری گردد. همچنین، به مدیران سازمانها توصیه میگردد تا در اتخاذ تصمیمات مربوط به کارکنان و توزیع پاداشها نهایت تلاش خویش را برای رعایت عدالت و انصاف به کار بگیرند و مجاری ارتباطی را برای کارکنان باز بگذارند. ۵-۳- پیشنهادها پیشنهادهای کاربردی: با توجه به آنچه که در این تحقیق بهدستآمده است برای کاهش و پیشگیری از خشونت شایسته است به موارد زیر توجه گردد.
-
- برقراری روابط عاطفی با کارکنان، به طور مثال؛ حمایت اجمتماعی از کارکنان.
-
- کاهش تضادهای مضر در بین کارکنان.
-
- نهادینه کردن ارزشهای اخلاقی در بین کارکنان اداره کل ورزش و جوانان استان فارس، باور به دستورات اخلاقی یک عامل بازدارنده مهم در ارتکاب خشونت میباشد.
-
- پرکردن اوقات فراغت خانواده کارکنان اداره کل ورزش و جوانان استان فارس با کارهای از قبیل کتاب خواندن، پرداختن به کارهای هنری و ورزشی. این امور موجب میشوند که هم انرژی اضافی فرد تخلیه گشته و هم این که اوقات بیکاری او پر شوند و در نتیجه فرصتهای ارتکاب جرم کاهش مییابند.
-
- مسئولین با کارکنان برخورد یکسانی داشته و از هر گونه تعبیض خودداری نمایند. مشارکت کارکنان در فعالیت های اجتماعی که این امر هم موجب تقویت پیوندهای اجتماعی آنان میشود. تقویت پیوندهای اجتماعی و عزت نفس، هر دو خشونت را کاهش میدهند.
-
- کاهش نابرابری و بیعدالتی اجتماعی و فراهم کردن فرصتهای برابر برای همه آحاد جامعه.
-
- پیشنهاد میشود در عدالت سازمانی و رفتار مدنی سازمانی در کارگاه های آموزشی مورد توجه قرارگیرد.
-
- پیشنهاد میشود مدیران به عنوان مدل الگو اقدام به انجام رفتارهای مدنی کنند تا کارکنان تشویق به این عمل شوند.
-
- پیشنهاد میشود در برخورد با کارکنان و توزیع امکانات در میان آنها عدالت را رعایت کنند.
-
- پیشنهاد میشود مشاغل کارکنان از ویژگی های شغلی مناسب مانند استعداد شغلی، امکان کنترل بر کار، وجود تنوع در شغل، برخوردار شوند.
پیشنهادهای پژوهشی: در صورتیکه محققان بعدی در زمینه خشونت کارکنان تمایل به انجام تحقیق و به انجام آن مبادرت ورزند شایسته است که به نکات زیر توجه کنند:
-
- برای موشکافی دقیق تر خشونت کارکنان، ابعاد دیگر آن از قبیل خشونت جنسی و خشونت عاطفی نیز بررسی شود.
-
- برای دقیق تر بررسی کردن پدیده خشونت کارکنان بهتر است که فقط یکی از عوامل خانوادگی، اجتماعی، فردی یا محیطی بررسی و مطالعه گردد.
-
- اگر امکانات مالی و زمان اجازه دهد، این مسأله به صورت طولی بررسی شود.
-
- پدیده خشونت در مخیط کار با سایر متغیرهای رفتاری نیز بررسی شود.
۵-۴- محدویتهای پژوهش
-
- باتوجه به اینکه تحقیق حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. در نتیجه یافته های تحقیق در مقایسه با روش های آزمایشی و شبه آزمایشی از قاطعیت کمتری برخوردار است.
- نتایج تحقیق حاضر مربوط به کارکنان اداره کل ورزش و جوانان فارس میباشد، لذا تعمیم نتایج به کارکنان سایر سازمانها با محدودیت مواجه میسازد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۵- نهاد های بازرگانی به مثابه شهروندان : این نهادها مسئولیت دارند تا در مسائل اجتماعی که خارج از حوزه های عملیاتی معمول آنها هستند درگیر شوند. آخرین قضیه به این اشاره دارد که اگر کسب و کار دارای تخصصی است که می تواند مسئله اجتماعی را حل کند، باید مسئول شناخته شود و در حل مسئله اجتماعی مساعدت نماید (ایران نژاد، توسلی، پژوهش فرهنگی، ۱۳۸۸: ۵۰-۴۸). مدل کارول چارچوب کارول (۱۹۷۹) به عنوان پر استفاده ترین چارچوب نقل قول شده است. کارول در مطالعه ای با عنوان ” هرم مسئولیت اجتماعی بنگاه ” برای هر بنگاه ۴ دسته مسئولیت اجتماعی قائل شده است. به تعبیر دیگر، او مسئولیت اجتماعی هر بنگاه را برآیند چهار مولفه زیر می داند :
نیازهای اقتصادی رعایت قوانین و مقررات عمومی رعایت اخلاق کسب و کار مسئولیت بشر دوستانه مسئولیت اقتصادی: بنگاه ها موظف هستند که نیازهای اقتصادی جامعه را برآورند و کالاها و خدمات مورد نیاز آن را تامین کنند و انواع گروه های مردم را از فرایند کار بهره مند سازند (Carroll , 1991:4-8). مسئولیت قانونی: بنگاه ها وظیفه دارند به بهداشت و ایمنی کارکنان و مصرف کنندگان خود توجه کنند، محیط زیست را آلوده نکند، از معاملات درونی سازمانی بپرهیزند، دنبال انحصار نروند و مرتکب تبعیض نشوند . مسئولیت اخلاقی: که در برگیرنده هنجارها، استاندارد ها و انتظاراتی است که بازگو کننده دغدغه های مصرف کنندگان، کارکنان، سهامداران و جوامع در خصوص عدالت، برابر و پاسداری از وجدان ذی نفعان می باشد (شربت اوغلی، افشاری، ۱۳۸۹: ۸۷). مسئولیت بشر دوستانه : به تعبیر کارول از این مولفه “شهروند خوب” بودن است. یعنی مشارکت بنگاه در انواع فعالیت هایی که معضلات جامعه را کاهش دهد و کیفیت زندگی را بهبود بخشد (Carroll , 1991:4-8). جامعه علاقه مند است که بنگاه ها قسمتی از پول و دارایی خود را در فعالیت های خیرخواهانه مصرف کند. اما اگر بنگاهی این کار را نکند در نزد آن ها نیز محکوم نمی گردد. نکته قابل توجه این می باشد که هر چند شرکت در فعالیتهای نوع دوستانه والاترین و کامل ترین نوع تعهد می باشد اما در هر مسئولیت اجتماعی به وضوح کم اهمیت ترین است (شربت اوغلی، افشاری، ۱۳۸۹:۸۷). در این پژوهش از مدل کارول استفاده گردیده شده است . مدل ذی نفعان آخرین چارچوب مورد بررسی در رابطه با مسئولیت اجتماعی بنگاه ها را می توان ناشی از کتاب معروف “مدیریت استراتژیک: روش ذی نفعان” دانست. هر چند که کارول و وود هر دو به مسئولیت اجتماعی بنگاهها در قبال جامعه اشاره داشته اند اما پیش روی واقعی در زمینه ی مسئولیت در قبال ذی نفعان بدون شک فریمن می باشد. تئوری ذی نفعان توسط فریمن در سال ۱۹۸۴ مطرح شد. به طور کلی به تعامل بنگاه و جامعه تاکید دارد. سال هاست که این تئوری به عنوان بخشی از مسئولیت اجتماعی بنگاه ها توسط محققان مختلفی همچون هریسون و نریمن (۱۹۹۹).، کلونوسکی، کلارکسون (۱۹۹۵). مورد تاکید می باشد و این موضوع مطرح است که با سیستم مدیریت ذی نفعان کارآمد می توان مسائل اخلاقی و اجتماعی را برطرف نمود و نیازهای جامعه و ذی نفعان را نیز به موقع مورد توجه قرار داد (شربت اوغلی، افشاری: ۱۳۸۹: ۸۹). کلارکسون عنوان نمود که بین مسئولیت هایی که در قبال جامعه وجود دارد و مسئولیت هایی که در قبال ذی نفعان وجود دارد تفاوت هایی می توان قایل شد. وی این دو مسئولیت را جدا از یکدیگر دانست و عنوان نمود که مسئولیت ها در قبال جامعه بیشتر در شرکت های محلی و در راستای قانون مداری می باشد، در حالی که مسئولیت در قبال ذی نفعان غالباً خارج از حوزه قانون گذاران می باشد. وی به صورت شفاف این موضوع را توضیح می دهد. به عنوان مثال مسائل مربوط به ایمنی و بهداشت صنعتی را ذغدغه شهرداری ها در امریکا عنوان می کند. لذا این مسائل مربوط به مسائل اجتماعی می باشد زیرا آن ها دارای قوانین حقوقی می باشند در حالی که مسیر شغلی و آموزشی کارکنان هیچ پشتوانه حقوقی ندارند و لذا به عنوان مسئولیت اجتماعی در قبال ذی نفعان “کارمندان” مطرح می باشد که برای بنگاه می توانند حالت داوطلبانه داشته باشد (شربت اوغلی، افشاری: ۱۳۸۹: ۸۹). مدل ۵ بعدی تعهدی کلیدی مک کنزی : بر اساس این مدل، هر چه از سمت بالا به پایین حرکت می کنیم، از یک طرف، میزان انتظارات و خواست های جامعه در هر یک از زمینه های فوق کاهش یافته و از طرف دیگر تأمین آنها طولانی مدت و مبهم تر می شود. روشن است که مدیران در زمینه های اولیه مسئولیت اجتماعی بیشتر تلاش کنند (عزیزی، باقری، گروه پژوهش های فرهنگی، ۱۳۸۹: ۱۰۷-۱۰۳). زمینه های مسئولیت صاحبان سهام کارکنان مشتریان محیط طبیعی ارزش های فرهنگی نمودار ۲-۳): مدل ۵ بعدی تعهدی کلیدی مک کنزی ۱- صاحبان سهام: صاحبان سهام کسانی هستند که سرمایه های خود را برای راه اندازی واحدهای تجاری و اقتصادی در اختیار گذاشته و انتظار دارند، مدیران امانت داری مطمئن برای آنها باشند. مدیران از طریق سیستم حسابداری، اطلاعات مناسب و ارائه گزارش های دقیق و صحیح سهامداران را از وضعیت فعالیت ها و عملکردهای سازمان مطلع کرده و به تعهد خود نسبت به صاحبان سهام عمل می کنند. از طرف دیگر مدیران باید با عملکرد مناسب و خوب خود باعث شهرت سازمان شده و از راهبردهای مدیران عالی و صاحبان سهام و نیز ارزش ها و هنجارهای که بنیانگذاران آنها بنا نهاده اند، حمایت کنند (عزیزی، باقری، ۱۳۸۹: ۱۰۷-۱۰۳). ۲- کارکنان: بخش عمده ای از نیروی انسانی هر جامعه در سازمان ها و موسسات مختلف مشغول به کار هستند و از آنجا که اکثر مردم، بیشترین وقت خود را در درون سازمان می گذرانند، این انتظار از مدیران وجود دارد که به کارکنان تحت امر خود توجه بیشتری داشته باشند. به عبارت دیگر، مردم از مدیران می خواهند که به نیازهای کارکنانشان بیشتر توجه کرده و تلاش کنند نیازهای آنها را برآورده سازند (عزیزی، باقری، ۱۳۸۹: ۱۰۷-۱۰۳). همچنین، از مدیران انتظار می رود که با اختصاص حداکثر زمان ممکن برای هدایت و آموزش پرسنل زیر دست خود، آنها را در انجام صحیح وظایفشان راهنمایی کنند و در صورت ارائه روش های جدید و طرح های نو از سوی آنها، از طرح های فوق استقبال کنند و تلاش به خرج دهند تا حس نوآوری در افراد تقویت شود (عزیزی، باقری، ۱۳۸۹: ۱۰۷-۱۰۳ ۳- مشتریان: در مجموعه زمینه های مسئولیت اجتماعی سازمان ها نسبت به جامعه، مسئولیت نسبت به مشتریان از اهمیت خاصی برخوردار است، چرا که اساساً سازمان بر اساس یک خواسته اجتماعی به وجود می آید. به عبارت دیگر، شکل گیری سازمان به خاطر وجود مشتریانش است و این می تواند ملاک خوبی برای تعهد خدمت مدیران به شمار رود. اگر سازمان به درستی به مسئولیت اجتماعی خود عمل نکند، اولاً: مشتریان خود را از دست داده، ثانیاً: باعث می شود که دولت از طریق قوانین و مقررات و مجازات های مختلف، آن را مجبور به انجام این مهم نماید (عزیزی، باقری، ۱۳۸۹: ۱۰۷-۱۰۴). ۴- محیط طبیعی: با آغاز انقلاب صنعتی و گسترش روز افزون صنایع مختلف، آلودگی های گوناگون زیست محیطی رشد روز افزون یافت ؛ به نحوی که امروز یکی از اساسی ترین زمینه های مسئولیت اجتماعی سازمان، حفظ محیط زیست است. افزایش گازهای سمی در نتیجه فعالیت واحدهای مختلف سازمان های تولیدی و ایجاد آلودگی در هوا و آب رودخانه و دریاچه بر اثر ریختن پساب های صنعتی و … که همگی حاصل فعالیت موسسات تولیدی است، باعث شده اند که محیط زیست آلوده در اطراف خود داشته باشیم (عزیزی، باقری، ۱۳۸۹: ۱۰۷-۱۰۳). ۵- ارزش ها و هنجارهای فرهنگی: هر چند جامعه از سازمان ها می خواهد که به تولید ارائه کالاها و خدمات مورد نیاز بپردازند ولی در عین حال این انتظار را هم دارد که در انجام فعالیت های اقتصادی خود، اصول اخلاقی را نیز در نظر داشته باشند. امروزه بیش از پیش، از سازمان ها این انتظار می رود که در زمان تصمیم گیری های خود، اصول اخلاقی و ارزشی را مد نظر داشته و همواره تلاش کنند که تعادلی بین امور اقتصادی و اخلاقی برقرار سازند (عزیزی، باقری، ۱۳۸۹: ۱۰۷-۱۰۳). اصول ده گانه مسئولیت اجتماعی پیمان جهانی سازمان ملل متحد (GC). یک چارچوب کاری برای تجارت و کسب و کار محسوب می شود که برای هماهنگ و همسو کردن عملیات کاری و استراتژی ها با ده اصل پذیرفته شده جهانی در سطح حقوق بشر، محیط، مبارزه با فساد و جرائم و نیروی کار متعهد تنظیم شده است (چاوشی، ۱۳۸۸: ۴۹-۴۷). نمودار۲-۴): ابعاد CSR این پیمان، اولین و بهترین ارتباط برای ایجاد مسئولیت اجتماعی و قانونی سازمان ها در تجارت و بازار است. گروه کاری GC سازمان ملل متحد، جهت تضمین و حمایت و درونی کردن این اصول در کلیه سازمانها مشارکت می کنند و شش نماینده سازمان ملل عبارتند از : سازمان بین المللی کار (ILG).، کمیسیون ارشد حقوق بشر سازمان ملل متحد (OHCHR).، برنامه های محیطی سازمان ملل متحد (UNEP).، اداره مبارزه با مفاسد و جرائم سازمان ملل متحد (UNODC).، برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP). و سازمان توسعه صنعتی سازمان ملل متحد (UNIDO).، (چاوش باشی، ۱۳۸۸، ۴۹-۴۷). اصول ده گانه GC شامل موارد زیر است : سازمان ها باید حقوق بشر اعلام شده از سوی مراجع بین المللی را رعایت کرده و مورد حمایت قرار دهند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
کوهستانی انواع بارش نمودار شماره(۱-۱): نمودار انواع بارش ها با توجه به منشا و عوامل ایجاد کننده ۲-۳-۴-۲- بارش کوهستانی این نوع بارش در اثر صعود مکانیکی هوا مرطوب در حاشیه کوهستان حاصل می شود. ناهمواری سطح زمین در واقع عامل صعود نیست، بلکه مانع حرکت افقی هواست و توده هوا را وادار به صعود از قله مینماید. با استقرار سیستم فشار در یک منطقه ممکن است بادها از دامنه کوه بالا بروند که ضمن این حرکت، دمای توده هوا کاهش می یابد. زمانی فرامی رسد که بر اثر کاهش دما، گنجایش نگهداری رطوبت هوا از میزان رطوبت موجود کمتر می شود. در نتیجه تراکم آغاز و ابر و باران ایجاد می شود (علیجانی و کاویانی، ۱۳۷۱). ۲-۳-۴-۳- بارش سیکلونی بارش سیکلونی در اثر بالا رفتن هوا به وجود می آید. بارش های دو چرخه ای معمولاً منشا جبهه ای یا غیر جبهه ای دارند. در بارش های سیکلونی هوای گرم به علت ناپایداری ذاتی خود، در هر دو جبهه سرد و گرم وجود و در نهایت ایجاد بارش می کند. بنابراین هر چه مقدار رطوبت هوای گرم بیشتر باشد، مقدار بارش نیز بیشتر است. برای مثال سیکلون های جنوب ایران، به جهت دسترسی به رطوبت فراوان خلیج فارس و دریای عمان، باران شدیدتری تولید می کنند در صورتی که سکلون های شمال ایران، چون از منبع رطوبتی دریای مدیترانه و خلیج فارس دورند، بارش ملایم تر و نسبتاً کمتری تولید می کنند. اغتشاشات سیکلونی از عوارض عمده فصل یا زمان سرد به شمار می آیند. در فصل سرد بادهای غربی گسترش پیدا می کنند و با خود سیستم های سیکلونی ر ابه ارمغان می اورند بنابراین، عامل چرخندگی، به ویژه سیکلونها از انواع عمدئه ایجاد بارش در فصل سرد در منطقه برون حاره اند (علیجانی و کاویانی، ۱۳۷۱).
۲-۳-۲-اندازه گیری بارندگی منظور از اندازه گیری باران تعیین مقدار ارتفاع آب حاصل از نزولات جوی در سطح زمین است بدون آنکه تبخیر شده یا در زمین نفوذ کند. اندازه گیری باران توسط دستگاه های به نام باران سنج انجام می شود که دو نوع است. باران سنج ساده و ثبات یا باران نگار. باران سنجهای ساده به دو دسته باران سنج روزانه معمولی و باران سنج ذخیره ای تقسیم می شوند.( علیزاد، ۱۳۷۶) ۲-۴- مفهوم بارش سنگین بارشهای سنگین نشان از یک حداکثر آب و هوایی است و اینگونه بارندگی ها صدمات زیادی بر روی اقتصاد می گذارد. تعریف بارش سنگین با آنچه که در عرف وجود دارد بسیار متفاوت است و چند معیار برای متمایز ساختن این نوع بارشها از انواع دیگر آن وجود دارد که عبارتند از شدت زیاد، وسعت زیاد و ثبات و پایداری آن. برای تعریف هر پدیده اقلیمی یک آستانه وجود دارد که این مقدار درنقاط مختلف کره زمین متفاوت میباشد. در کره زمین نقاطی وجود ندارد که از نظر اقلیمی کاملاً مشابه باشند و اگر هم تشابه اندکی وجود داشته باشد عوامل محیطی بر روی آن اثر گذاشته و آن را تغییر می دهد . لذا تعریف و یا معیار ثابتی برای شناخت اینگونه پدیده های اقلیمی وجود ندارد. تاکنون تعاریف متفاوتی، بر اساس معیارهای مختلف، در مراجع علمی ارائه گردیده است که مواردی از آن اشاره می گردد: - رخدادهایی از بارندگی که باعث تجمع زیاد آب حاصل از باران در یک سطح مشخص گردد. - در کشور ما برای بارش سنگین یک معیار تعیین شده وجود دارد که عبارت است از، هر روزی که بارندگی آن ۳۰ میلی متر و یا بیشتر باشد آن را روز با بارندگی سنگین گویند. ۲-۵- عوامل و محل حدوث بارش سنگین محل حدوث بارشهای سنگین، عوامل ایجاد آن را به خوبی مشخص می کند که عبارتند از عوامل صعود و بخصوص دسترسی به بخار آب. فراوانی روزهای بارش سنگین در ساحل غربی دریای خزر آن هم در فصل پاییز، وجود بخار آب فراوان دریای خزر و ناپایداری حاصل از همرفت وزشی نسبتا سرد سیبری به هنگام عبور از روی دریای خزر را نشان می دهد . در تمام سواحل خزر، فصل بیشینه بارشهای سنگین فصل پاییز است و تعداد آنها به تناسب کاهش اثر بادهای سیبری از غرب به شرق کاهش می یابد. در دیگر نقاط کشور فراوانترین فصل این گونه بارشها زمستان است . در زمستان مسیراصلی سیکلونهای مدیترانه از زاگرس مرکزی می گذرد که با خود عامل صعود و رطوبت فراوان می آورد. در سواحل جنوب هم به جهت دسترسی به بخار آب فراوان به هنگام ورود عوامل صعود قوی، باران های سنگین اتفاق می افتد. عامل اصلی کاهش بارندگی های سنگین در مرکز و شرق کشور نرسیدن بخار آب کافی به منطقه است. جدول شماره(۲-۱): متوسط آمار روزهای با بارش ۳۰ میلی متر و بیشتر(علیجانی، ۱۳۷۶ )
ایستگاه فصل |
بندر انزلی |
بهار |
۴/۱ |
تابستان |
۹/۳ |
پاییز |
۱۰ |
زمستان |
۲/۳ |
سال |
۵/۱۸ |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
فن مقامهنویسی از مهمترین فنونِ ادبیات عرب است مخصوصاً از جهت هدفی که به آن ارتباط دارد و آن هدف، آموزش شیوه های مختلف سخن گفتن به جوانان است و این شیوهها به انواع آرایههای بدیع آراسته شده و به زینتهای سجع مزیّن گردیده است و در آن به تناسبها و برابریهای لفظی و فاصلهها و همانندهای صدایی (آوایی) آن به شدّت توجّه شده است. بدیعالزّمان همدانی کسی بود که راه را برای پیدایش این هنر گسترانید و هموار کرد و حریری جانشین او شد و چارچوبها و اصول [تدوین مقامه] را به شکلی روشنتر از آنچه پیشینیان آورده بودند، تبیین نمود چرا که او از دانش بیشتر و ساختاری محکمتر و بیانی نیرومندتر برخوردار بود، در نتیجه او این هنر را به قلّهای که انتظار میرفت رسانید و مقامه او به معجزهای بیمثیل و مانند تبدیل شد که در طول روزگاران، کسی را یارای پیشیگرفتن یا رسیدن به پایهی آن نبود.
دانشپژوهان و اهل ادب در تمامی کشورهای عربی، بدان روی آوردند و آن را با هم مباحثه و حفظ میکردند و همچون سرودهای دینی با همدیگر تکرارش مینمودند. موانع آرایههایی از قبیل کنایهها، ضربالمثلها و معمّاها که گهگاه حریری آورده بود مانع آن نمیشد که از آن خوششان بیاید بلکه در مقابل آن سر تعظیم فرود آورده و از آن ابراز تعجّب مینمودند. کسانی که از حریری تقلید کرده و پای جای پای او میگذاشتند بسیاربودند؛ امّا آنها همواره در جایگاهی پایینتر از او قرار میگرفتند از این جهت که بالهای [دانش] آنها را یارای آن نبود که در افقی به پرواز درآیند که حریری در آن قرار داشت و به همین علّت نام او در طول نُه قرن میدرخشد و پرتوافشانی میکند. تا اینکه در قرن گذشته (۱۹ میلادی) ناصیف یازجی در لبنان پدیدار شد و مقامه را به شکلی بینظیر بوجود آورد؛ با این تفاوت که او نتوانست به مراحل پیشرفت و نوآوری حریری در این فن برسد زیرا استعداد و مهارت او را نداشت؛ گویا در صفحات تقدیر چنین نوشته شده بود که حریری در این فن یگانه روزگار و سرور یکّهتازی باشد که کسی را یارای هم پایه شدن با او نیست. تلاش من این بوده که این موضوع را به تصویر کشیده و تبیین نمایم و کار خود را با بحث دربارۀ مباحث مقامه شروع کنم وبا پایان این نوع هنری خاتمه دهم. در جریان این تلاش به نوشتههای پژوهشگران مختلف از عربها و خاورشناسان پیرامون مقامه و پدیدآورندگان آن مراجعه کردم و به کمک همه آنها این کتابچه را گردآوری نمودم و آن را به جوانان تقدیم میکنم؛ به امید اینکه در مطالعه این فن و تداوم بر مراجعه به آفرینشهای بزرگان مقامهنویسی، مشوق آنان باشد تا اینکه عنان زبان را در اختیار بگیرند و این ثروت لفظی با تمام گوهرها و گردنبندهای به رشته کشیدهاش مرواریدی کنار مروارید دیگر و کلمهای شیوا در کنار کلمه شیوایی دیگر باشد تا درنهایت در کنار فرهنگ و آثار جدید ادبی، برای آنان یک گنجینه گسترده زبانی و یک محصول وسیع لغوی فراهم آورد و اعتراف میکنم که آنچه نوشتهام تنها نگاهی مختصر و کوتاه و گذرا به این نوع ادبی بوده است. وَاللهُ وَلِیُّ الْهُدی وَالتَّیسیرِ. شوقی ضیف قاهره، اول فوریه سال ۱۹۵۴ میلادی [فصل اول]: معنی «مقامه» ۱- معنی لغوی وقتی که به شعر جاهلی مراجعه میکنیم درمییابیم که کلمه «مقامه» به دو معنی به کار میرود؛ یکبار به معنی شورا یا انجمنِ قبیله، به شکلی که در سخن «زهیر» چنین آمده است: وَ فیهِمْ مَقاماتٌ حِسانٌ وُجُوهُها وَ أَنْْدِیَۀٌ یَنْْتابُهَا الْقََوْلُُ و الْفِعْلُُ ترجمه: «در میان آنها مجالسی است که زیبا و با شکوهاند و انجمنهایی است که در آنها گفتار و کردار پیاپی فرا میرسد». یکبار هم به معنی جماعت و گروهی است که در این مجلس یا انجمن گرد هم میآیند که آن هم در سخن «لبید» بدین شکل به کار رفته است:
وَ مَقامهٍ غُلْبِ[۸] الرِّقابِ کَأَنَّهُمْ |
|
جِنٌّ لَدی بابِ الحَصِیر[۹] قیامُ |
ترجمه: «گروهی ستبر گردن گویا آنها از جنیان هستند و در پیشگاه پادشاه ایستادهاند». پس این کلمه از آغاز عصر جاهلی به معنی مجلس یا گروهی که در آن گرد آمدهاند میباشد. پس از آن در دوره اسلامی این کلمه به معنی مجلسی است که در آن شخصی در حضور خلیفه یا غیرخلیفه میایستد و به موعظه و سخنرانی میپردازد. به همین دلیل، [میبینیم که مقامه] به معنی سخنانی که در آن جلسه ایراد شده است به کار میرود و چون به دورههای بعد میرسیم مقامه به معنی سخنرانی کردن به کار رفته است. بر این اساس این کلمه معنی ایستادن را از دست داد و به سخنانی اطلاق گشت که شخص در جمعی - چه ایستاده و چه نشسته - بیان می کرده است. بدیعالزّمان در مقامه «وعظیّه»، مقامه را به این معنی به کار برده است، وقتی که میبینیم ابوالفتح اسکندری در مقام واعظ، در میان مردم وعظی زیبا ایراد میکند و عیسی بن هشام از آن سخنان به شگفت درمیآید و به یکی از حاضران میگوید: «این مرد کیست؟ و او در پاسخ میگوید: غریبهای است که تازه آمده است، او را نمیشناسم. تا پایان مقامهاش شکیبا باش». ۲- معنی اصطلاحی بدیعالزّمان در میانِ ادیبان اوّلین کسی بود که به کلمه «مقامه» معنی اصطلاحی را بخشید، یعنی از آن برای اشاره به مقاماتش سود برد. تمامیِ آن مقامات، تصویر بخش سخنانی است که در میان جمع بیان میگردد در نتیجه معنی کلمه مقامه در نزدِ او به معنایِ گفتار و سخن، نزدیک است. او معمولاً این گفتار را به شکل داستانهایی کوتاه طراحی میکند که کلمات و اسلوبهای خوش آیندی دارند؛ و برای همۀ داستانهایش یک راوی به نام عیسی بن هشام انتخاب میکند و یک قهرمان به نام ابوالفتح اسکندری که به شکل یک ادیب سائل ظاهر میشود و همواره به خاطر قرار گرفتن در میان مردم و سخنان زیبایی که در خلال گفتگو با ایشان بر زبان میراند، آنها را به شگفتی میآوَرَد. این داستان فاقد گره و پیرنگ است. به احتمال قوی بدیع الزمان توجهی به این موضوع نداشته است چرا که او در صدد خلق داستان نبوده؛ بلکه او میخواسته سخنانی را برای شاگردانش بیان کرده و در اختیارشان بگذارد تا به آنها شیوه ها و اسالیب زبان عربی را بیاموزد و آنان را نسبت به الفاظ برگزیدهاش آگاه نماید. بنابراین مقصود از مقامه از همان ابتدا، آموزش دادن بوده و شاید به همین دلیل بدیعالزمان آن را مقامه نامیده و به آن، نام داستان و یا حکایت نداده است. مقامه چیزی بیش از یک گفتار کوتاه نیست و تمام موضوع این است که بدیعالزمان کوشیده است تا این گفتار ترغیبکننده باشد، در نتیجه آن را به شکل داستان بیان کرده است. این مطلب بر بسیاری از محقّقان امروزی پوشیده و پنهان میباشد و آن را نوعی داستانسرایی دانستهاند و آن را با داستانهای جدید مقایسه نمودهاند و عیب و نقصِ زیادی در آن یافتهاند. این تفسیر و برداشتی است از کاری که بدیع الزمان قصد انجام آن را نداشته است زیرا منظور و مقصودِ او تماماً این بوده است که در مقابل چشمانِ شاگردانش مجموعههایی از اسلوبهای زیبای سخن گفتن به زبان عربی قرار دهد تا اینکه بر ساختن و مهارت آن توانا شده و در نگارشهای ادبی خویش پیشرفت نمایند. بدیعالزمان مقامهها را به صورت داستانی آورده است که در آن گفتگوهای محدودی وجود دارد و در برگیرندۀ مسائلی است که جوانان برای آگاهی یافتن از آنچه نوشته و آفریده است ترغیب شوند؛ و قهرمان داستان را ادیبی سائل برگزیده است تا ایجاد انگیزه و علاقه را کامل نماید. ۳- ویژگیها و صفات بنابر آنچه گذشت مقامه، داستان نیست بلکه یک سخن ادبی بلیغ و شیواست و به هنرنمایی نزدیکتر است تا به داستان؛ چرا که مقامه فقط در ظاهر شکل داستان دارد ولی در حقیقت نوعی هنرنمایی است که بدیعالزمان و دیگران آن را به ما عرضه میکنند تا از یک سو از اتّفاق مشخّصی آگاه و از سویی دیگر، با اسلوبهای زیبا و ممتازی آشنا شویم؛ البتّه حادثهای که برای قهرمان داستان روی میدهد اهمیّت چندانی ندارد زیرا هدفِ اصلی نیست؛ هدف، آموزش دادن و اسلوبی است که حادثه به وسیله آن بیان میشود. از این رو در مقامه لفظ بر معنی غلبه دارد و معنی چیزِ قابل ملاحظهای نیست و تنها ریسمان باریکی است که اهداف آموزشی [همچون لباسی] بر روی آن پهن [و آویزان] میشوند. شاید این مسأله همان چیزی است که باعث شده تا مقامه از وقتی بدیعالزمان آن را به وجود آورد به دنبال زیبایی و شیوایی کلمه و شیفتگی ذاتی زبان باشد پس جوهره داستان در آن پایه و اساس نیست بلکه پایه و اساس، نمای بیرونی و آرایش لفظی است. این مسأله به نحوی هم مفید بود و اهل ادب به سمت یک ثروت لفظی کشانده شدند و شروع به ایجاد شکلهای جدیدی از تعبیر و بازگو کردن مطالب کردند ولی این کار در یک محدوده سطحی انجام گرفت. گویی مقامهنویسان به عقلهایشان لجام زده و عنان زبانهای خویش را رها ساخته بودند. آنها مقامه را به سمت توصیف حالتهای روانی و دگرگونی آن سوق ندادند و برای عقل نیز این مجال را فراهم نیاوردند که از عواطف سخن بگوید و آن را تجزیه و تحلیل کند و تنها آن را به محدوده صرفاً لفظی هدایت کردند؛ چرا که همه شیفتگی آنها به لفظ بود و سجع تمام آن چیزی بود که در میان زیباییهای زبان و شیوه های بیان، مجذوبشان میکرد و از زبان و اسرار آن، تنها صنایع بدیعی بود که از آن لذّت میبردند. بدیعالزمان در نگارش مقامهاش پیش رفت و برای مقامهنویسان نمایی یکدست از این نوع ایجاد کرد؛ حریری کار او را ادامه داد و کسانی که در مقامهنویسی جانشین آن دو شدند آن را وسعت دادند و آن را نه تنها در آموزش روشهای زیبای بیان بلکه در امور مختلف علمی هم به خدمت گرفتند. پس علم نحو و فقه و پزشکی را در ضمن آن آوردند و در آن مباحثههای خیالی قرار دادند همانطوری که گهگاه در آن به گوشههایی از وضعیت جوامعشان میپرداختند؛ ولی هرگز قید و بندهای لفظ و سجعهای آن را از پای مقامات نگشودند و تلاشی برای رهایی مقامه از زنجیر صنایع بدیعی و بارسنگین زبان و واژگان دشوارش صرف ننمودند، بلکه آن مسائل ملاک سنجش مهارت و اُستادی آنها شده بود. ۴- در ادبیّات جهان مقامه خیلی زود در محافل ادبی پارسی شناخته شد. قاضیحمیدالدّین ابوبکر بن عمر بلخی ۲۳ مقامه را به سبک مقامات حریری تألیف کرد و در سال ۵۵۱ هـ آن را به اتمام رسانید؛ ضمناً مقامه در محافل یهودی و مسیحی شرق نیز شناخته شده بود. آنها، مقامات را ترجمه میکردند و مشابه آن را به دو زبان عبری و سریانی بوجود میآوردند. چنانکه میدانیم عناصر بسیاری از داستاننویسی عربی از اواخر قرون وسطی و میانههای سبز فایل به اروپا راه پیدا کرد؛ مخصوصاً آن داستانهایی که موضوعش، سفرها و موجودات عجیب و غریب است و هر روز محقّقان زمانهی ما ثابت میکنند که روحیهی عربی و عموماً شرقی نه تنها به آثار فاخر بلکه به داستانهای محلّی و بومی نیز راه یافته است. از آغاز قرون وسطی، آمیختگی میان شرق و غرب وجود داشت. این رابطه حتّی به پیش از آن به سدههای نخستین باز میگردد. به همین دلیل این ادّعا که مقامه عربی راهِ نفوذ خود را به سوی ادبیات اروپا پیدا نمود ادّعایی سست و بیاساس نیست. ضمناً از آن جایی که مقامه، جزئی از جنبش ادبی عرب است و بخشی از این میراث سترگی است که از عربها به اروپا انتقال یافت، پس ادبیات اروپا به تعامل با آن پرداخته و دستخوش تغییرش ساخته است. این ارتباط با ادبیات مشرق زمین، چه فارسی و چه عربی از زمان ایجاد حرکت «رُمانتیسم» بود. بطوری که از آثارِ «ویکتورهوگو» از فرانسه، «گوته» از آلمان و «بیرون و اسکات» از انگلستان میتوان به این مسأله پی بُرد. وقتی به مقامات حریری بر میگردیم، میبینیم که خاورشناسان به آن توجّه نشان دادهاند و نمونههایی از آن به زبانهای لاتین، آلمانی و انگلیسی ترجمه شده است و این بدین معناست که مقامات ترجمه شده و در مقابل چشمان این گروه نهاده شده تا آن را بخوانند و از آن تأثیر بپذیرند. البته باید توجه داشته باشیم که تأثیر مقامات بصورتی محدود بوده است مخصوصاً هنگامی که بین مقامات و به عنوان مثال کتاب«أَلْفَ لَیْلَۀٍ و لَیْلَۀ=هزار و یک شب» مقایسهای صورت دهیم؛ چرا که کتاب اخیر دارای یک موضوع داستانی روشن است و به همین خاطر اروپائیان به این کتاب روی آورده و تأثیر زیادی به ویژه از ابعاد خیالیاش پذیرفته اند. امّا تأثیر مقامات را به سختی میتوانیم دریابیم چرا که اساس آن بر پایه داستان نیست بلکه اساس آن، اسلوب زبانی و آرایۀ سجع و صنایع ادبی آن میباشد. با وجود این، ممکن است اثر آن را در برخی از داستانهای اسپانیایی که زندگی آوارگان و گدایان را توصیف میکند ببینیم. شاید جالب باشد که بدانیم این داستانها هم، دارای قهرمانی به نام پیکارون(Picaroon) است که در بعضی از جهات شبیه ابوالفتح اسکندری در مقامات بدیعالزمان و ابوزید سروجی در مقامات حریری میباشد. این مطلب بدین معنی نیست که مقامات، تأثیر فراوانی در ادبیات اروپا بر جای گذاشته است بلکه تأثیر آن ضعیف بوده و همچنان نیز ضعیف است به این علّت که مقامه بر پایه یک طرح واقعیِ داستانی، استوار نمیباشد. در نتیجه به اندازه کتاب«هزار و یک شب» در آداب و رسوم دیگر اقوام رسوخ نکرده و به آثارشان راه نیافته است. [فصل دوم]: پیدایش مقامه توسط بدیعالزّمان ۱- بدیعالزّمان ابوالفضل احمدبن حسین بن یحیی، مشهور به بدیعالزّمان به سال ۳۵۸هـ، در شهر همدان که یک شهر کوهستانی در ایران است متولّد شد. در کتاب رسائل او که به چاپ رسیده، اشارههای گوناگونی وجود دارد که نشان میدهد او از یک خانواده اصیل عرب است که در آنجا اقامت داشته است. در آغاز یکی از نامههایش، متواضعانه به کسی که برایش نامه فرستاده است میگوید: «من عبدالشّیخ و نامم احمد و زادگاهم همدان و محلّ رشد و شکوفائیم تَغْلِب و اصل و نسبم از مُضَر میباشد». در نتیجه، آنطور که گمان میرود ایرانی نیست بلکه او یک عرب مُضَری و تغلبی است. پدرش او را تحت تعلیم و تربیت قرار داد و در درس علما و ادبا در شهر خودش حضور یافت و دروس دینی، زبانی و ادبی که به رشد فکریاش کمک میکرد را نزد آنان فراگرفت. از مهمترین اساتید وی ابوالحسن احمدبن فارس، صاحب کتاب «المُجْمَل» بوده که میان آنها مکاتباتی صورت گرفته است. بدیعالزّمان در یکی از نامههایش به او میگوید:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
ابعاد یادگیری مادام العمر
تعاریف
منبع
خود مدیریتی
خود مدیریتی به نیروهای درونی برای ایجاد تحول، افزایش قدرت تولید و افزایش تواناییهای مدیریتی افراد تاکید میکند.
(دیر[۴۲]، ۱۹۷۶؛ سلیگمن[۴۳]، ۱۹۹۰ و الیس[۴۴]، ۱۹۹۸).
یادگیری چگونه یادگیری
از انجایی که چالشهای مطرح در جهان به سرعت در حال تغییر هستند به منظور مقابله با شرایط جدید ناشی از تغییر و تحولات محیط پیرامون افراد در زندگی شخصی و کاری خود یاد بگیرند که چگونه بیاموزند تا به رضایت در زندگی بتوانند دست یابند.
(یونسکو و کمیسیون بین المللی آموزش قرن بیست و یک، ۲۰۱۱).
ابتکار و نوآوری
نوآوری، عبارت است از تغییر معنیدار که برای بهبود خدمات و فرایندهای سازمانی و ایجاد ارزشهای جدید برای ذینفعها سازمانها صورت میگیرد و برای دستیابی به ابعاد جدید عملکرد بر رهبری سازمان تمرکز دارد.
(فارست-باو و بوئر، ۲۰۰۷).
قابلیت جمع آوری اطلاعات
از آنجایی که توسعه یادگیرندگان ماام العمر در مرکز و نقطه ثقل رسالت مؤسسات آموزش عالی میباشد باید اطمینان حاصل شود که افراد؛ دارای تواناییهای فکری، استدلال و تفکر انتقادیاند و به یادگیرندگان برای ساخت چهارچوب یادگیری چگونه یادگیری کمک شود علاوه بر این دانشکدهها و دانشگاهها باید پایه و اساس رشد مستمر یادگیرندگان را از طریق فرصتهای شغلی و نیز نقششان به عنوان شهروندی آگاه و عضو جامعه فراهم کنند.
(کمیسیون آموزش عالی میانه آمریکا[۴۵]، انجمن غربی مدارس و دانشکده ها[۴۶] و انجمن جنوبی مدارس و دانشکدهها[۴۷]، بی تا).
قابلیت تصمیمگیری
تصمیم انتخابی است که از میان گزینههای ممکن صورت میگیرد.
(ریزن، ۲۰۰۰؛ دفت، ۲۰۰۵ ).
خود تنظیمی
دانش آموزان مهارتهایی برای طراحی، کنترل و هدایت فرایند یادگیری خود کسب میکند و برای یادگیری تمایل دارند و قادر اند کل فرایند یادگیری خود را مورد ارزیابی قرار دهند و در مورد آن بیاندیشند. همچنین خود تنظیمی در یادگیری از دید اسکراو و بروکس توانایی دانش آموزان برای درک و کنترل یادگیری شان است که امری بسیار مهم در موفقیت مواد درسی به حساب میآید و آن ها را به یادگیرندگانی اثربخش و کارآمد تبدیل میکند.
(بری[۴۸]، ۱۹۹۲) و (اسکراو و بروکس[۴۹]، ۲۰۰۰).
خود کنترلی
خود کنترلی کارکرد اصلی و کلید مهم موفقیت در زندگی به حساب میآید. داسی و لنان بیان میدارند که مجموعه ای مجزا از انگیزشها در رفتار منجر به دستیابی به موفقیتهای مادام العمر، سطح بالا و خلاق میشود. این نگرشها و رفتارها شامل موارد خود کنترلی، کارسخت، پشتکار و استقامت و عزم و اراده میباشد.
داسی و لنان[۵۰]، (۲۰۰۰) و (بومیستر و همکاران[۵۱]، ۲۰۰۷)
اقتباس از کوچکی (۱۳۹۱) با توجه به اهمیت مطالب ذکر شده تحقیق حاضر به دنبال بررسی رابطه بین نوآوری دانشگاهی و گرایش دانشجویان به یادگیری مادام العمر با واسطه گری مهارت اعضای هیات علمی در فرایند یاددهی – یادگیری می باشد. ۱-۳-ضرورت و اهمیت تحقیق چالش های عمده ای که مدیران در قرن ۲۱ با آن روبرو هستند چگونگی استفاده از استعدادها و توانایی های بالقوه افراد می باشد تا نوآوری های سازمانی را تسریع نمایند. برای نیل به این هدف مدیران و کارکنان سازمان ها می توانند با آگاهی از میزان خلاقیت و تقویت آن از حداکثر توانمندی های فکری، ذهنی و عقلی خود در جهت پویا کردن سازمان بهره گرفته و از طریق ایجاد، پرورش و کاربردی نمودن خلاقیت، روحیه جسارت علمی، انتقاد گری و انتقاد پذیری، روحیه علمی و پژوهش را در تک تک کارکنان سازمان تقویت کند. بر همین اساس میتوان گفت نوآوری لازمه حیات سازمانی و استمرار بقاء و ماندگاری و تأثیر گذاری آنها در دنیای رقابتی و پیچیده داخلی و بین المللی می باشد. در این شرایط اگر سازمانی در جهت نوآوری اقدام جدی انجام ندهد قطعاً با شکست روبرو خواهد گردید؛ زیرا توسعه علم و تکنولوژی و ورود کالا و تولیدات جدید به قدری زیاد است که سازمان های غیر پویا و بدون خلاقیت و نوآوری، خیلی سریع از صحنه رقابت خارج شده و امکان تأثیر گذاری و مقابله با مسائل جدید را از دست می دهند و تبدیل به سازمان های بسته و ایزوله می گردند که این عامل سبب عقب ماندن سازمان و عدم انجام موفقیت آمیز مأموریت های سازمانی آن می گردد(تولایی ، ۱۳۸۷) ضرورت وجود خلاقیت و نوآوری در سازمان ها تا حدی رسیده است که برخی منابع نبود خلاقیت و نوآوری را با نابودی سازمان در دراز مدت یکی دانسته اند . همچنین اهمیت نوآوری در موفقیت سازمان ها تنها منحصر به بخش های تولیدی کشور نیست. بلکه این مساله در بخش های خدماتی از جمله دانشگاه ها ، که پرورش دهنده منابع انسانی آینده هستند، صادق بوده و اهمیت بیشتری نیز می یابد . (حسینی و همکاران ، ۱۳۸۹). نوآوری در محیط کار، درک مسأله، ارائه ایدهها و راه حلهای جدید، ارتقاء و یافتن اثبات منطقی برای آن ها، و ایجاد مدلهای کاربردی فرآیندی پیچیده است که اغلب با دشواری، موانع و ناکامی همراه است و این درحالی است که اغلب افراد طرفدار حالت پایدارند و در برابر عدم امنیت و عدم اطمینان مربوط به تغییرات ایجاد شده در اثر نوآوری مقاومت میکنند و نیز از طریق یادگیری میتوان از مقاومتها و عدم اطمینان به وجود آمده از تغییرات ناپایدار حاصل از نوآوری و به کارگیری سیستم نوآورانه جلوگیری کرد (کوچکی ، ۱۳۹۱) یکی از انواع یادگیری ها که می تواند به نوآوری دانشگاهی کمک شایان توجهی کند یادگیری مادام العمر است . امروزه دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی به عنوان مکانهای کلیدی برای توسعه یادگیری مادام العمر در نظر گرفته میشوند. یادگیری مادام العمر میتواند به عنوان مجموعه ای از اصول راهنما برای توسعه مؤسسات آموزش عالی ارائه شود. برای ایجاد و توسعه یادگیری مادام العمر در آموزش عالی، مؤسسات نیازمند توسعه آگاهی نظاممند و تحلیل ارتباطات داخلی بین سطوح گوناگون سازمانهای خود و درک چگونگی وابستگی این عوامل با تعاملات شناختی و عاطفی یادگیری هستند. یادگیری مادام العمر تعقیب کننده اهداف عمومی مانند عمومیسازی آموزش هم در کیفیت و هم در کمیت و اقامه کننده اصل یادگیری واقعی در آموزش اجباری و تسهیل کننده توسعه و پیشرفت از تحصیل به کار است. برای این منظور نیاز به عزم ملی در سطح جامعه و آموزش عالی است و بایستی این نگرش به واقعیت و باور در ذهن افراد جامعه تبدیل شود (محمدی مهر و همکاران ، ۱۳۹۰). تحقق یادگیری مادام العمر مستلزم استفاده اساتید دانشگاهی از روش های یاددهی – یادگیری نوین است که یکی از آنها مهارت های هفتگانه اعضای هیئت علمی در چرخه یادگیری است . که با بررسی این مهارت ها می توان فهمید اساتید در کدام یک از مهارت ها توانایی بیشتری دارند و همچنین نقاط قوت و ضعف را در فرایند یاددهی – یادگیری شناسایی کرد که در نتیجه آن می توان میزان توسعه یادگیری مادام العمر را سنجید و رابطه آن را با نوآوری دانشگاهی بررسی کرد . بر این اساس تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین نوآوری دانشگاهی و گرایش دانشجویان به یادگیری مادام العمر با واسطه گری مهارت اعضای هیئت علمی در فرایند یاددهی – یادگیری می پردازد . ۱-۴- اهداف پژوهش
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۳-۹-۲- شناسایی معیارهای موثر بر ارزیابی و انتخاب تامین کنندگان پس از اینکه فهرستی از معیارهای موثر بر ارزیابی و انتخاب تامین کنندگان در شرکت اسنوا اصفهان مورد بررسی قرار گرفت در نهایت پس از مصاحبه با کارشناسان بخش تامین مواد اولیه و همچنین کارشناسان بخش ، تحقیق و توسعه ، مهندسی ، کیفیت ، بهره برداری و آزمایشگاه شرکت، پنج معیار اصلی قیمت، تحویل به موقع، انعطاف پذیری، هزینه حمل و نقل و کیفیت شناسایی شدند که معیار انعطاف پذیری به زیر معیارهای انعطاف پذیری در حجم و انعطاف پذیری در بهبود کیفیت تقسیم می شود که این معیارها و زیر معیارها را می توان در شکل ۳-۲ مشاهده کرد. انتخاب تامین کننده قیمت تحویل به موقع کیفیت هزینه حمل و نقل انعطاف پذیری در حجم در بهبود کیفیت تامین کننده کره ای تامین کننده چینی تامین کننده هندی تامین کننده ترکیه ای تامین کننده کویتی شکل ۳-۲- معیارهای ارزیابی و انتخاب تامین کنندگان ۳-۹-۳- تعریف متغیرها و پارامترهای مدل قبل از تشریح مدل، پارامترها و متغیرهای مدل در جدول ۳- ۱ تعریف می شوند: جدول ۳-۱- متغیرها و پارامترهای مدل
تعداد تامین کنندگان n میزان سفارش از تامین کننده i ام بر حسب میلیون تن xi وزن آرمان ها wj انحراف منفی از آرمان j ام انحراف مثبت از آرمان j ام سطح تعریف شده آرمان j ام bj مجموع موزون انحراف از آرمان ها A ضرایب فنی aji حداکثر (حداقل) مقدار آرمان j ام Zj قیمت ماده پلیمری ABS تامین کننده i ام Ci هزینه حمل و نقل هر تن محصول تامین کننده i ام Ri ظرفیت تامین کننده i ام Ki مجموع تقاضای ماده پلیمری ABS D امتیاز تحویل به موقع تامین کننده i ام Li سطح انعطاف پذیری در حجم تامین کننده i ام Fi سطح انعطاف پذیری در بهبود کیفیت تامین کننده i ام Fli |
۳-۹-۴- فرموله کردن مدل برای تامین ماده پلیمری ABS مورد نیاز باید از تامین کنندگان مختلفی خرید کنیم. در خرید از این تامین کنندگان باید ویژگیهای مهم آنها در مدل سازی لحاظ شود. همچنین محدودیت های شرکت در خرید از هرکدام از اینها نیز لحاظ شود برای نمونه محصول هر یک از تامین کنندگان دارای ویژگیهای مثبت و منفی کیفی است که سعی می شود ویژگیهای مهم اینها در مدل لحاظ شود. از ویژگیهای مهم مدل مذکور اعمال استراتژیهای مدیریت شرکت و تعیین ترکیب مناسبی از تامین کنندگان ماده پلیمری ABS می باشد.
با توجه به نقاط قوت وضعف هر یک از دو تکنیک AHP و برنامه ریزی آرمانی که قبلا بیان شده است، مدل زیر جهت استفاده از مزایای هر دو روش و پوشش نقاط ضعف آنها ارائه می گردد که در آن تابع هدف، مقدار فاصله اهداف را از مقدار آرمانی تعریف شده حداقل می کند و محدودیت آرمانی نیز مقدار هر هدف را در نزدیکی آرمان حفظ خواهد کرد. {j=1,2,…,m} {i=1,2,…,n} و سایر محدودیت های سیستمی
محدودیت های این مدل را می توان به محدودیت های آرمانی و محدودیت های سیستمی طبقه بندی کرد. محدودیت های آرمانی شامل قیمت خرید ماده پلیمری ABS ، تحویل به موقع، انعطاف پذیری در حجم، انعطاف پذیری در بهبود کیفیت، هزینه حمل و نقل، کیفیت می باشد. از محدودیت های مهم خریدار، با توجه به تجزیه و تحلیل این واحد و همچنین مصاحبه های صورت گرفته با مدیریت تامین مواد، محدودیت های تقاضا می باشد. همچنین محدودیت مهم تامین کننده، ظرفیت تولید یا ظرفیت تولید تخصیص به شرکت خریدار است که تمام محدودیت های مذکور در قالب عبارات ریاضی به مدل وارد می شود. محدودیت های آرمانی این مدل عبارتند از:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
تعداد مکانهای ژنی حامل موتاسیون
تعداد موتاسیون هموزیگوس در منطقه کد کننده ژن
تعداد کل بازهای تجزیه شده در ۹۶ ژنوتیپ
۲۲۵ باز
۶۹ مکان
۷ موتانت
۶۰۱۵۳ باز
۳-۹-۴-۲ نقشه هضم آنزیمی قطعه تکثیری پرایمر HKT1-4 نقشه هضم آنزیمی قطعه تکثیری پرایمر HKT1-4 در شکل ۳- ۲۸ آمده است. آنالیز توالی نوکلئوتیدی این قطعه با نرم افزار نشان داد که این قطعه فاقد محل مناسب برای برش آنزیم های برشی میباشد.
شکل ۳- ۲۸ نقشه هضم آنزیمی قطعه تکثیری پرایمر HKT1- 4 ۳-۱۰ آنالیز ژن CBL4 بر اساس قطعات تکثیری پرایمرهای این ژن قطعه کامل توالی بیان شده ژن CBL4 توسط چهار پرایمر (CBL4-1, CBL4-2, CBL4-3 & CBL4-4)، که مشخصات آنها در فصل مواد و روشها ذکر گردید، تکثیر شده است. لذا ضمن آنالیز قطعه کامل بیان شده این ژن که در بخش فوق نتایج آن ارائه گردید، قطعات تکثیر شده توسط هر پرایمر در ۹۶ ژنوتیپ آزمایشی نیز مورد بررسی و آنالیز قرار گرفته است. نتایج این آنالیز در زیر آورده شده است. ۳-۱۰-۱ آنالیز قطعه تکثیری پرایمر CBL4-1 قطعه ژنومی تکثیر شده توسط پرایمر CBL4-1 به طول bp 560 بوده و توالی نوکلئوتیدی این قطعه در کلیه ژنوتیپهای آزمایشی پس از مقایسه و آنالیز با نرم افزار CodonCode Aligner به سه کانتیگ تقسیم شده است. برای این که دو یا چند توالی در یک کانتیگ مشترک قرار گیرند باید در محل هم پوشانی یکدیگر دارای حداقل ۲۰ باز مشترک باشند. قطعات تکثیری پرایمر CBL4-1 در ژنوتیپهای مورد مطالعه دارای تنوع نوکلئوتیدی بالایی بوده و به این دلیل در سه کانتیگ گذوهبندی شده اند. شکل ۳- ۲۹ توالی نوکلئوتیدی این قطعه را نشان میدهد. ۱GCGTCGGAGCCTGATGGATGGGTGGTTGTGTTTCTGTTAGCGTCAACGCCTGTAGAGTGC ۶۱GGAGCTTATTCTCTCGCCGGCGCGGCGTGCTCGATCGGCTTAGCTTCCGCCGGAGCCGGA ۱۲۱CAAGCAGGCAGCGGATGGGCTGCGTGTCGTCGTCGCCGGGGCGGTCCAGGCGCGCGCCGG ۱۸۱GGTACGAGGACCCGGCCGTCCTCGCCTCCCAGACCTCCTGTACGTCTCGTCAATCCATAC ۲۴۱CACTCCTTGATTTCCTCTCTGCTACCTCAACTGAATGGAAGCTCGTGTTGCATTGCGTGC ۳۰۱GCGTGGTTGCAGTCACGGTGAACGAGGTCGAGGCGCTCTACGAGCTCTACAAGAAGCTCA ۳۶۱GCTACTCCATCTTCAAAGACGGCCTCATCCACAAGGTAGCCTCCACGACCGCCATGGATC ۴۲۱CATGCATCTTCAAAGACTGCGCCCCTCAACTCATCTCATCTCATCTGTGTGGTTGGTTCG ۴۸۱TCCCCAGGAGGAGTTCCAGCTCGCTTTGTTCAGGACCAGCAAAGGGCCGAGCCTGTTCGC ۵۴۱ CGACAGGGTGTTCGACCTCT شکل ۳- ۲۹ توالی نوکلئوتیدی قطعه تکثیری پرایمر CBL4- 1 ۳-۱۰-۱-۱ موتاسیونهای حذف و اضافه نوکلئوتیدی در قطعه تکثیری پرایمر CBL4-1 نتایج جستجوی موتاسیونهای حذف و اضافه نوکلئوتیدی در آنالیز توالی نوکلئوتیدی کانتیگهای قطعه تکثیری پرایمر CBL4-1 در ۹۶ ژنوتیپ مورد بررسی در جدول ۳- ۲۷ آمده است. این موتاسیونها از طریق مقایسه توالی بازی ژنوتیپهای آزمایشی با یکدیگر و با شاهد به کمک نرم افزار CodonCode Aligner به دست آمدهاند. نتایج این آنالیز نشان داد که از میان سه کانتیگ موجود در قطعه تکثیری این پرایمر، صرفاً کانتیگ اول در ژنوتیپهای شماره ۶، ۲ و ۷ حامل موتاسیونهای اضافه شدن نوکلئوتید، حذف نوکلئوتید و تکرار نوکلئوتید بوده است. جدول ۳- ۲۷ تعداد و انواع موتاسیونهای حذف و اضافه نوکلئوتیدی در کانتیگ های قطعه تکثیری پرایمر CBL4-1
نوع موتاسیون حذف و اضافه
شماره کانتیگ
تعدادژنوتیپهای حامل موتاسیون
اضافه شدن نوکلئوتید
اول
۶
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|